گزارش/ شکست حمله نظامی آمریکا در طبس به روایت شاهدان عینی

بیمه تکمیلی نامناسب؛ پاشنه آشیل درمان و تکریم معلمان

بیمه تکمیلی نامناسب؛ پاشنه آشیل درمان و تکریم معلمان

با وجود فعالیت صندوق ذخیره فرهنگیان و بیمه معلم، آیا فرهنگیان همچنان از داشتن یک بیمه تکمیلی-درمانی مناسب که متعلق به وزارت آموزش و پرورش باشد محروم خواهند بود؟

به گزارش خبرنگار مهر، اگر در سال‌های قبل مشکلات معلمان و دغدغه‌هایش بیشتر در اردیبهشت و به مناسبت روز معلم مطرح می‌شد؛ اما در سالی که گذشت روزی نبود که در مورد مدرسه، دانش آموز و مشکلات معلم حرفی به میان نیاید.

یک سال سخت برای معلمان حالا در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است که وزارت آموزش و پرورش با سرپرست اداره می‌شود و معلوم هم نیست عمر این سرپرستی تا چه مدت خواهد بود و از گزینه‌های وزارت خبری نیست.

معاونین این وزارت خانه از آینده فعالیت خود بی‌اطلاع هستند و نمایندگان و کمیسیون آموزش مجلس نیز دست کم در ظاهر از تصمیم دولت بی‌خبرند و تصمیم دارند در این زمینه پاسخگو نباشند.

در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیدیم که رتبه بندی معلمان به نتیجه نرسیده است؛ در حالی که سال گذشته در چنین روزهایی یوسف نوری وزیر پیشین آموزش و پرورش اجرای کامل رتبه بندی تا شهریور ۱۴۰۱ را وعده داد؛ رتبه بندی نهایتاً در ماه‌های آخر سال با نواقص بسیار زیاد اجرایی شد و همین امر شکایت و اعتراض شمار زیادی از معلمان را به همراه داشت. شکایاتی که در نهایت به استعفای نوری منجر شد.

هفته معلم را امسال در حالی آغاز کردیم که کمبود معلم در مدارس کشور نه تنها حل نشده که به علت موج جدید بازنشستگی معلمان پس از رتبه بندی، کمبود معلم در مدارس مناطق کمتر برخوردار شدیدتر هم شده است.

بیمه طلایی فرهنگیان تا چه حد دوای درد معلمان شد؟

طرح بیمه طلایی فرهنگیان، یکی از طرح‌های رفاهی برای معلمان سراسر کشور بود که از سال ۱۳۸۹ با هدف کمک به فرهنگیان، هنگام استفاده از خدمات درمانی، در مراکز طرف قرارداد با بیمه فرهنگیان، ارائه شد.

با این حال مشکلی که در سال‌های بعد فرهنگیان با آن مواجه شدند پوشش پایین خدمات بیمه‌ای در برخی از انواع خدمات نظیر دندانپزشکی، خرید عینک و اعمال مربوط به جراحی بود؛ به عنوان مثال در سال‌های پس از اجرای طرح بیمه طلایی فرهنگیان در بسیاری از مواقع فرهنگیان نسبت به عدم پوشش بیمه‌ای در خدمات جراحی انتقاد داشتند.

این وضع کم و بیش ادامه داشت تا اینکه بیمه طلایی فرهنگیان به طور کلی دیگر خدمتی به معلمان ارائه نکرد و بیمه طلایی عملاً به یک طرح شکست خورده برای فرهنگیان تبدیل شد تا اینکه صادق ستاری فرد سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در آستانه هفته معلم ۱۴۰۱، در نشست خبری خود خبر بازگشت بیمه طلایی فرهنگیان را اعلام کرد. با این حال بیمه طلایی فرهنگیان هنوز پس از این سال‌ها برای فرهنگیان کارآمد نبوده است.

روز گذشته بود که در مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری و در قالب برنامه پاسخگویی بر خط تلفن ۶۱۳۳ که با حضور رضامراد صحرایی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، معلمان بسیاری نسبت به عدم تحقق خدمات بیمه‌ای توسط وزارت آموزش و پرورش گلایه داشتند.

صحرایی در پاسخ به این گلایه وعده داد که بیمه طلایی فرهنگیان بعد از ده سال مجدداً برقرار شده است. با این حال فرهنگیان در عمل اثری از بیمه طلایی فرهنگیان ندیدند.

 

بیمه تکمیلی نامناسب؛ پاشنه آشیل درمان و تکریم معلمان

 

وضع بیمه تکمیلی فرهنگیان بهبود یافته است

با وجود نقاط ضعف موجود در وضع بیمه تکمیلی فرهنگیان و کمبود مراکز طرف قرارداد با این حال بسیاری از فرهنگیان از روند بهبود خدمات بیمه‌ای در یک سال گذشته رضایت دارند.

حق بیمه فرهنگیان از حدود ۷۵ هزار تومان تا صد و ده هزار تومان بسته به سطح همکاری با آموزش و پرورش تعیین شده و از همه مهم‌تر تعرفه‌های بیمه‌ای هم برای فرهنگیان افزایش یافته است که این بدان معنی است که سهم بیمه نسبت به پرداختی فرهنگیان رشد داشته است.

با این وجود خدمات بیمه‌ای همچنان تا سطح مطلوب فاصله دارد و در برخی از خدمات بیمه‌ای، تعداد مراکز طرف قرار داد چندان زیاد نیست.

شرکت «آ. س. ح» و حق بیمه‌ای که پرداخت نمی‌کند

یکی از نقاط سیاه در خدمات بیمه‌ای فرهنگیان که هنوز هم حل نشده است؛ عدم پرداخت تعهدات بیمه‌ای شرکت «آ. س. ح» حدفاصل فروردین تا خرداد سال ۱۴۰۱ است.

این شرکت در آستانه فسخ قرارداد با وزارت آموزش و پرورش به بهانه اینکه از وزارت آموزش و پرورش مبالغی طلبکار است؛ تمامی مطالبات فرهنگیان را در سه ماه ابتدایی سال گذشته پرداخت نکرده است و معلوم نیست این شرکت تا چه زمان از پرداخت تعهدات خود سرباز زند.

این در حالی است که این شرکت به هیچ عنوان شرکت خوش‌نامی در میان فرهنگیان نبوده است و هیچ گاه نتوانسته جایگزین بیمه طلایی فرهنگیان یا بیمه معلم برای فرهنگیان باشد.

حال فرهنگیان این سوال را مطرح می‌کنند که چه کسی باید پاسخگوی این عدم پرداخت‌های حق بیمه پس از گذشت حدود دو سال باشد.

با توجه به تورم موجود در کشور و کاهش ارزش پولی، حتی در صورت پرداخت تعهدات شرکت «آ. س. ح» خسارت وارده به فرهنگیان را چه کسی قرار است جبران کند.

افزایش هزینه خدمات درمانی و نگرانی پیش روی فرهنگیان

گلایه بسیاری از فرهنگیان در تماس با خبرگزاری مهر، عدم برخورداری از خدمات رفاهی و یا خدمات بیمه‌ای کافی در هنگام بیماری است. مجموعه وزارت آموزش و پرورش که این روزها به دلیل عدم حضور وزیر سکوت را ترجیح می‌دهند تا لحظه ثبت این گزارش از پاسخگویی در خصوص آینده وضعیت همکاری آموزش و پرورش با شرکت‌های بیمه و یا ارائه توضیح در خصوص سیاست‌های رفاهی این وزارت خانه سرباز زدند.

به دلیل افزایش هزینه‌های جراحی، دارو و درمان در سال‌های قبل فرهنگیان به حق نگران هستند که وضعیت پوشش بیمه‌ای خدمات درمانی آنان به چه شکل خواهد شد.

با وجود فعالیت صندوق ذخیره فرهنگیان و بیمه معلم، آیا فرهنگیان همچنان از داشتن یک بیمه متعلق به وزارت آموزش و پرورش محروم خواهند بود؟

یا با وجود تعداد بالای فرهنگیان شاغل، امکان بهره مندی همه آنان از خدمات رفاهی این وزارت خانه محقق خواهد شد؟

وزیر جدید آموزش و پرورش قرار است چه سیاستی را در قبال ارائه خدمات درمانی و رفاهی برای فرهنگیان در نظر بگیرد؟

آیا حجم بالای هزینه‌ها در راه رتبه بندی معلمان، مجالی به وزیر جدید و دیگر سیاست‌گذاران اموزش و پرورش برای رسیدگی به امور رفاهی و درمانی فرهنگیان می‌دهد؟

 

 

در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

هدی سادات پاک نهاد
 در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

دانستن اینکه چگونه شریک زندگی خود را ببخشید و افکار مربوط به دردهای گذشته را رها کنید، یک ابزار مهم در هر رابطه است. یقیناً بخشیدن همسری که در دوره‌ای از زندگی خواسته یا ناخواسته به ما آسیب‌زده، دشوار است؛ اما چطور می‌توانیم خودمان را از قلاب افکار مربوط به خشم و کینه رها کنیم، دوباره باارزش‌های خود پیوند بخوریم و متعهدانه در مسیر آنچه در زندگی مشترک برای ما مهم است، قدم برداریم؟

تحمل مداوم رفتارهای نامناسب همسر و نادیده گرفتن نیازهای شخصی، چیزی نیست که بخواهیم شما را به انجام آن تشویق کنیم، اما عدم بخشش هم راه مناسبی برای التیام زخم‌های عاطفی نیست. زخم‌های عاطفی می‌توانند مانند زخم‌های فیزیکی باشند. با ایجاد زخم بر روی یک نقطه از بدن، چنانچه آن زخم را درمان نکنید یا از آن مراقبت ننمایید، ممکن است عفونی شود. حتی اگر زخم را بپوشانید، احتیاط می‌کنید تا کسی به زخمتان برخورد نکند. اگر کسی به آن برخورد کند، سریع خودتان را عقب می‌کشید اما این واکنش شما ممکن است به این دلیل باشد که درد شدیدی را احساس می‌کنید، زیرا زخمتان درمان‌نشده است.

نگه‌داشتن کینه و خشم نیز مانند جراحت درمان‌نشده است. شما با عدم بخشش و نگه‌داشتن خشم و کینه در زندگی مشترک، هرروز به خودتان آسیب می‌زنید به این امید که روزی بتوانید آسیبی که دیده‌اید را تلافی کنید. حتی در چنین شرایطی ممکن است از یک بحث کوچک، دعوای بزرگی راه بیندازید و بازهم خود را در معرض آسیب بیشتر قرار دهید. ممکن است نسبت به رفتار و گفتار همسرمان بسیار حساس شویم یا نسبت به کوچک‌ترین کنش از طرف همسرمان، واکنش تند نشان ‌دهیم. حتی شاید سرزنش کنیم، گریه کنیم، متهم کنیم، کارهایی انجام دهیم یا حرف‌هایی بزنیم که بعداً پشیمان شویم. مهم نیست که چقدر خودمان یا او را متهم می‌کنیم، درنهایت بازهم ما در حال آسیب دیدن هستیم؛ لذا در چنین شرایطی، گذشت یکی از بهترین راه‌ها برای التیام جراحت درمان‌نشده روح و تقویت روابط زوجین است.

 در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

دکتر پیمان دوستی، روانشناس و مدرس دانشگاه بخشش و گذشت را اینگونه تعریف می‌کند: «بخشش به معنای فراموش کردن نیست و همچنین به این معنا نیست که آنچه اتفاق افتاده است، قابل توجیه یا بی‌اهمیت است. بخشش صرفاً به این معناست که زندگی قبل از غلبه خشم بر ما را، به خودمان هدیه می‌دهیم. سپس، یک‌بار دیگر باارزش‌هایمان ارتباط برقرار می‌کنیم و متعهدانه در مسیر آنچه در زندگی مشترک برایمان مهم است، قدم برمی‌داریم.»

طلاق اولین راه‌حل نیست

دوستی با اشاره به تأثیر کاهش تاب‌آوری در میزان طلاق می‌گوید: «ذهن ما انسان‌ها طی سال‌ها چنین تکامل پیداکرده است که به هنگام تجربه سختی‌ها، ترک موقعیت و اجتناب از رویارویی با مشکلات را به‌عنوان یکی از راهکارهای همیشگی به ما پیشنهاد دهد؛ اما ترک موقعیت همیشه به‌عنوان اولین راهکار، سودمند نیست. هرچند این راهکار مانند بسیاری از راهکارهای دیگر وابسته به موقعیت است و در برخی موارد ممکن است کارآمد هم باشد، اما باید توجه داشت که در بسیاری از موارد اگر گزینه ترک کردن را به‌عنوان اولین راهکار در نظر بگیریم، ممکن است خود را متحمل آسیب‌های بیشتری کنیم.»

دوستی در ادامه به نتایج برخی پژوهش‌های انجام‌شده طی سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: «سه دسته عوامل فردی، بین فردی و فرا فردی پیش‌بینی کننده‌های گرایش به طلاق بوده‌اند.»

او ادامه می‌دهد: «در بین عوامل فردی مواردی چون اختلال‌های روانی، چشم‌وهم‌چشمی، ضرب و شتم، دروغ‌گویی، سوءظن، خیانت، خشونت، عدم صبر و گذشت، تاب‌آوری پایین، اعتیاد، روابط جنسی، تفاوت در اعتقادات مذهبی و تحصیلات، ازجمله مواردی بودند که پیش‌بینی کننده گرایش به طلاق بوده‌اند.»

این روانشناس فراگیر نبودن مشاوره پیش از ازدواج و همچنین عدم شرکت در دوره‌های آموزش مهارت‌های رفع تعارضات بین فردی را عاملی در شتاب‌زدگی زوجین برای طلاق می‌داند و می‌گوید: «گاهی زوجینی که قصد دریافت خدمات مشاوره پیش از ازدواج و مشاوره خانواده رادارند، با موانعی ازجمله پرداخت هزینه مواجه می‌شوند. به نظر می‌رسد حمایت‌های مالی دولت از مشاوره‌های پیش از ازدواج و برگزاری دوره‌های آموزشی رفع تعارضات بتواند تااندازه‌ای از میزان طلاق در آینده بکاهد.»

او تصریح می‌کند: «حمایت مالی دولت یک سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت است و نتیجه آن به‌سرعت قابل‌مشاهده نیست. مضاف بر این، حتی به‌شرط حمایت‌های مالی دولت از این فرایند، زمان می‌برد تا فرهنگ دریافت خدمات مشاوره‌ای پیش از ازدواج و شرکت در کارگاه‌های رفع تعارضات، همگانی شود. هرچند، بازهم به نظر می‌رسد پیشگیری کم‌هزینه‌تر از درمان باشد.»

 در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

با بخشش و گذشت، خودتان را از خشم و کینه رها کنید

زمانی که حرف از گذشت و بخشش می‌شود، بسیاری از ما تصور می‌کنیم که باگذشت کردن یا بخشیدن، لطفی به‌طرف مقابل خود می‌کنیم که شاید در مواردی تصور کنیم که طرف مقابل ما شایسته دریافت این لطف نیست. دوستی دراین‌باره می‌گوید: «بخشش به معنای فراموش کردن نیست و همچنین به این معنا نیست که آنچه اتفاق افتاده است، قابل توجیه یا بی‌اهمیت است. بخشش صرفاً به این معناست که زندگی قبل از غلبه خشم بر ما را، به خودمان هدیه می‌دهیم.»

او ادامه می‌دهد: «در مقطعی از گذشته، اتفاق بسیار دردناکی افتاده است. دیگران کاری را انجام داده‌اند که اکنون آن‌ها را به خاطر آن سرزنش می‌کنید یا خشمی را از آن‌ها در سینه خود نگه‌داشته‌اید. از آن زمان، ذهنتان بارها و بارها شمارا به سمت آن رویدادها کشانده است تا درد را همراه با سرزنش، قضاوت و مبارزه احساس کنید، اما به این توجه کنید که زندگی شما قبل از اینکه خشم و نبخشیدن بر شما حاکم شود، چگونه بود؟»

دوستی با تأکید بر این مسئله که بخشش راهی برای رهایی از خشم است، می‌گوید: «بخشش کاری است که شما صرفاً برای خودتان انجام می‌دهید؛ این یعنی به خودتان زندگی‌ای عاری از بار کینه یا خشم هدیه بدهید و فقط خشم را رها کنید.»

این روانشناس ادامه می‌دهد: «بخشش به معنی هیچ لطفی در حق طرف مقابل نیست. این موضوع به معنی فراموش کردن یا انکار اتفاقی که درگذشته افتاده است، نیست. باگذشت و بخشش فقط می‌خواهیم خشم را رها کنیم. هیچ‌چیز گذشته را تغییر نمی‌دهد، اما نگه‌داشتن خشم، بیشتر از هرکسی به خود ما آسیب می‌زند به این امید که با عدم گذشت، آن خشم را به‌طرف مقابل پرتاب کنیم.»

او تأکید می‌کند: «برای بخشش نیازی نیست که به‌طرف مقابل بگوییم او را بخشیده‌ایم، بلکه این صرفاً هدیه‌ای است که ما به خودمان می‌دهیم؛ داشتن زندگی‌ای بدون نگه‌داشتن خشم و کینه.»

 در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

حدومرز گذشت تا کجاست؟

دوستی در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «بین احساس و عمل تفاوت وجود دارد. در برخی موارد ممکن است فردی احساس خشم را رها کند، اما همچنان تمایلی به ادامه رابطه نداشته باشد. این موضوع ممکن است در زمان‌هایی کارآمد هم باشد، برای مثال درزمانی که فرد بارها خشونت خانگی را تجربه کرده است و روش‌های مختلفی را برای تغییر وضعیت امتحان کرده اما نتیجه‌ای دریافت نکرده است. در چنین شرایطی ممکن است فرد خشم خود را رها کند اما برای مراقبت بیشتر از خودش، رابطه را ترک کند؛ اما این شرایط همیشه صادق نیست. در اکثر مواقع، افراد می‌توانند یک‌بار دیگر شانس دوباره به رابطه خود دهند.»

این روانشناس، در این خصوص که ما چند بار باید به رابطه خود شانس دهیم و کدام رفتارها به‌عنوان زنگ خطر هستند، می‌گوید: «نمی‌توان یک فرمول کلی را بیان کرد و این کاری است که بسته به شرایط و با نظر متخصص در بافتار خانواده بررسی می‌گردد. بااین‌حال، توجه به برخی موارد می‌تواند به ما برای انجام عمل بخشش و دادن شانس دوباره به رابطه‌مان کمک‌کننده باشد. برای مثال، ما می‌توانیم به‌جای انکار افکار و احساس‌هایمان، در درجه اول با نگاهی غیر قضاوت‌گرانه آن‌ها را مشاهده کنیم و آگاهانه متوجه هر فکر یا احساسی که در حال تجربه آن‌ها هستیم، باشیم. در ادامه، توجه به این نکته ضروری است که بین داشتن افکار و احساس‌ها و عمل به آن‌ها، تفاوت وجود دارد.»

او ادامه می‌دهد: «زمانی که ما درگیر خشم می‌شویم یا مشکلی در رابطه‌مان به وجود می‌آید، ممکن است انواعی از افکار به ما بگویند که باید رابطه خود را ترک کنیم یا باید درصدد تلافی باشیم، اما این لزوماً بدان معنی نیست که ما باید مطابق با آن‌ها نیز عمل کنیم. ما می‌توانیم درحالی‌که متوجه حضور چنین افکار و احساس‌هایی هستیم، یک‌بار دیگر به ارزش‌های خود نگاه کنیم و به‌جای اینکه کنترل رفتارمان را دست افکار و احساس‌های خود بسپاریم، تلاش کنیم تا بر اساس ارزش‌هایمان رفتار کنیم و رابطه خود را بازسازی نماییم.»

 در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

چگونه شریک زندگی خود را ببخشیم؟

دانستن اینکه چگونه شریک زندگی خود را ببخشیم و خشم‌های گذشته را رها کنیم، یک ابزار مهم در هر رابطه است. درواقع، گذشت و بخشش ممکن است یکی از راه‌های تقویت روابط بین زوجین باشد، اما به گفته دوستی، این تنها ابزار نیست و بهره‌گیری از کمک‌های روانشناسان و مشاوران و بررسی مشکلات در بافتار خانواده، امری مهم است. بااین‌حال، او در ادامه  به برخی از فرایندهای همگانی اشاره می‌کند و می‌گوید:

در افکار خود قلاب نشوید

زمانی که افکار مربوط به مشکلاتی که درگذشته در رابطه شما وجود داشته است، دوباره به سراغ شما می‌آید، شما را در خودشان قلاب می‌کنند. البته که شما انتخاب نکرده‌اید تا این افکار به سراغ شما بیایند، آن‌ها می‌آیند چون ذهن ما چنین عمل می‌کند که افکاری خودآیند و بدون کارت دعوت را برای ما ایجاد کنند. در چنین شرایطی، نیاز است که خودمان را از قلاب افکار رها کنیم. این به معنی پرت کردن حواس یا انکار کردن آن‌ها نیست. ما صرفاً می‌خواهیم با نگاهی آگاهانه مانند شخصی که از بیرون به افکار خود نگاه می‌کند، متوجه حضور آن‌ها شویم، اما در آن‌ها قلاب نشویم و اجازه ندهیم آن‌ها رفتار ما را کنترل کنند. به زبانی ساده‌تر، ما می‌خواهیم به‌جای اینکه جزئی از جریان تفکر باشیم و با آن غرق شویم، نظاره‌گر جریان تفکر خود باشیم.

 در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟

دنبال انتقام‌جویی نباشید

در اکثر مواقع، گیرکردن در افکاری مبنی بر انتقام گرفتن، بدرفتاری، تهدید و…، در طولانی‌مدت به رابطه شما آسیب می‌زند. شاید انجام برخی از اعمال مربوط به این افکار، در کوتاه‌مدت برای شما احساس خوشایندی ایجاد کند، اما به یاد داشته باشید که ما به دنبال این هستیم که نتایج در بلندمدت برای ما کارآمد باشند. همان‌طور که اشاره شد، بخشش به معنی چشم‌پوشی از رفتار همسرتان نیست بلکه شما با بخشش تنها خود را از خشم و کینه رها می‌کنید، زیرا نگه‌داشتن خشم، بیشتر از هرکسی به شما آسیب می‌زند.

به بخشش فکر کنید و یک عمل مهربانانه برای خود انجام دهید

در بسیاری از موارد، زمانی که ما می‌خواهیم شفقت را در خود پرورش دهیم، یادگیری اینکه چطور بتوانیم خودمان و دیگران را ببخشیم، می‌تواند کمک‌کننده باشد. برای این کار، می‌توانید زمان‌هایی را در طول روز بگذارید و به بخشش فکر کنید. سپس چنددقیقه‌ای را صرف این کنید که به مهربانی‌هایی که در طول روز (در ارتباط دیگران با دیگران یا با شما) مشاهده کرده‌اید، فکر کنید. سپس به این فکر کنید که چگونه می‌توانید یک عمل مهربانانه برای خودتان انجام دهید. انتظار نداشته باشید که همه‌چیز بسیار سریع اتفاق بیافتد. ممکن است عمل شفقت‌ورزی شما در ابتدا کمی مصنوعی به نظر برسد، اما باگذشت زمان اوضاع متفاوت خواهد شد.

دوستی در پایان تأکید می کند: «اگرچه این فرایندهای همگانی در تمرین گذشت کمک‌کننده است اما فراموش نکنید که در بسیاری از موارد استفاده از کمک‌های یک روانشناس یا مشاور متخصص در حوزه ازدواج و خانواده می‌تواند کمک‌کننده باشد.»

 

 

 

رتبه‌های برتر کنکور در اختیار پولدار‌ها!/۵

یک کارشناس حوزه آموزش می‌گوید: آموزش در مدارس کشور به شدت طبقاتی شده و شکاف آموزشی هر سال دارد بیشتر می‌شود.

 

حدود دو ماه به برگزاری نوبت دوم کنکور سراسری ۱۴۰۲ باقی مانده و قرار است یک میلیون و ۱۱۹ هزار داوطلب در رشته‌های مختلف در آن شرکت کنند. با آن که کنکور دونوبته شده و انتظار می‌رود داوطلبان از این موضوع خوشحال باشند، با این حال تعدادی از دانش‌آموزان مدارس دولتی که تعداد آن‌ها کم نیست، عطای شرکت در کنکور را به لقای آن بخشیده‌اند و به دلیل سهم ناچیز مدارس دولتی در رتبه‌های برتر کنکور، از تحصیل در دانشگاه منصرف شده و ترجیح می‌دهند به سمت بازار کار یا تحصیل در رشته‌های فنیِ بیرون از دانشگاه بروند.

بسیاری از دانش‌آموزان، دلیل خود برای انصراف از تحصیلات دانشگاهی را کمرنگ شدن عدالت آموزشی و پررنگ‌تر شدن اختلاف طبقاتیِ بین دانش‌آموزان کشور ذکر می‌کنند. موضوعی که به گفته آن‌ها و به گفته کارشناسان حوزه آموزش، هر سال وضعیت بدتری پیدا می‌کند. در کنکور سال ۱۴۰۱ از بین ۴۰ داوطلب برتر کنکور، تنها یک نفر از رتبه‌های برتر، از مدرسه دولتی بود و یک نفر هم از مدرسه‌ای نمونه‌دولتی که سطح آموزشی‌اش با مدارس دولتی عادی متفاوت است.

طبق گفته وزیر سابق آموزش و پرورش (یوسف نوری)، ۸۰ درصد رتبه‌های برتر کنکور در تمام گروه‌های آموزشی به مدارس خاص دولتی اختصاص دارد. سیدجلال موسوی، مدیر کل دفتر تدوین و راهبری اسناد و سیاست‌های آموزش و پژوهش ستاد علم و فناوری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پیش از این گفته بود: ۸۱ درصد رتبه‌های زیر ۳ هزار کنکور متعلق به دهک ۸ تا ۱۰ هستند. حدود ۱۹ درصد رتبه‌های زیر ۳ هزار هم برای هفت دهک بعدی هستند و جالب اینکه ۴۸ درصد از رتبه‌های زیر ۳ هزار – یعنی تقریبا نیمی از آن‌ها – جزو دهک ۱۰ جامعه هستند.

درحال‌حاضر ۲۳ نوع مدرسه در کشور داریم که اغلب آن‌ها پولی هستند و طبقات پایین جامعه نمی‌توانند در آن‌ها تحصیل کنند. از جمله این مدارس می‌توان به مدارس نمونه‌دولتی، غیرانتفاعی، تیزهوشان، مدارس تطبیقی، شاهد، مدارس ورزش، مدارس هیأت امنایی، مدارس ماندگار، مدارس استثنایی، آموزش از راه دور و مدارس شبانه‌روزی اشاره کرد. مدارسی که هر دانش‌آموز می‌توانست به فراخور علاقه و استعداد، یکی از آن‌ها را انتخاب و در آن‌ها تحصیل کند، اما نه تنها خیلی از نوجوانان این فرصت را به دست نمی‌آورند و مجبورند در مدارس دولتی با کمترین امکانات تحصیل کنند، بلکه بعد از اتمام مدرسه نیز با سد و مانع بزرگی به نام کنکور مواجه می‌شوند. سدی که خرید و فروش سوالات، تقلب وسیع در کنکور، کلاس‌های کنکور گران‌قیمت تنها بخشی از بدنه آن است. گفته می‌شود درحال‌حاضر در برخی مدارس شمال شهر تهران برای آمادگی کنکور، بالای ۱۰۰ میلیون تومان هزینه از خانواده‌ها دریافت می‌شود و بدتر از آن برخی مدارس، شهریه را به صورت دلاری دریافت می‌کنند!

موضوع اختلاف طبقاتی ایجادشده و رشدیافته در مدارس تا حدی نگران‌کننده شده که چند روز قبل، دانش‌آموزان دهه‌هشتادی در نشستی که با حضور ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور برگزار شد، دغدغه‌ها و مشکلات خود را خطاب به وی بیان کردند. گلایه‌های دانش‌آموزان در این نشست، این‌ها بود: «برخی معلمان، مهارت لازم برای تدریس در رشته تخصصی خود را ندارند و برخی از آن‌ها تدریس باکیفیت را می‌گذارند برای کلاس‌های خصوصی. وجود انواع مدارس در کشور نشان‌دهنده ضعف وزارت آموزش و پرورش در حوزه عدالت آموزشی است. اختلاف طبقاتی بر کیفیت آموزش مدارس تاثیر زیادی گذاشته است.»

شکاف آموزشی هر سال دارد بیشتر می‌شود/ ۲۳ مدل مدرسه در کشور داریم، اما عدالت آموزشی وجود ندارد
محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس حوزه آموزش معتقد است: آمار‌هایی که خود دولت و نهاد‌هایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر می‌کنند، نشان می‌دهد که آموزش در کشور ما به شدت طبقاتی شده و شکاف آموزشی هر سال دارد بیشتر می‌شود و برخلاف شعار‌هایی که درباره عدالت آموزشی از دولت‌های متفاوت می‌شنویم، در عمل عدالت آموزشی وجود ندارد. نه در مدارس و نه برای ورود به دانشگاه. شما ببینید ما الان ۲۳ مدل مدرسه در کشور داریم، اما نه تنها شکاف طبقاتی کم نشده، بلکه همین موضوع به شکاف طبقاتی بین دانش‌آموزان و بی‌عدالتی آموزشی دامن زده است. الان برخی مدارس برای برگزاری کلاس‌های کنکوری از دانش‌آموزان مبلغی بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان دریافت می‌کنند.

نیک‌نژاد می‌گوید: الان بخش‌هایی از جامعه به ویژه خانواده‌هایی که از لحاظ مالی ضعیفند، اما از نظر فرهنگی و اجتماعی قوی‌ترند، تمام تلاش خود را می‌کنند تا فرزندان خود را به هر قیمتی وارد دانشگاه کنند. فرهنگیان، گروهی از کارمندان هستند که زمینه‌های فرهنگی بالایی دارند، اما طی چند سال گذشته با فشار‌های اقتصادی زیادی زندگی می‌کنند، اما در عین حال همچنان دغدغه‌های آموزشی و فرهنگی را دارند. این افراد که تعدادشان در جامعه کم نیست، اصرار دارند که آینده فرزندان خود را از نظر آموزشی تامین کنند.

این کارشناس آموزشی می‌گوید: هزینه‌های بالای کلاس‌های کنکور که هر سال هم گران‌تر می‌شود و خودش گسترش‌دهنده فقر آموزشی در کشور است، گسترش یافتن تقلب در کنکور، موضوع خرید و فروش سوالات کنکور و … در ناامید شدن دانش‌آموزان از تحصیل و آینده تاثیر دارد. عامل دیگر، بی‌تاثیر بودن تحصیل در جامعه کنونی ماست. این مشکل در سطح جهان هم نمود دارد. مثل آن اقتدار آموزشی که ۶۰ سال پیش در دنیا وجود داشت، الان دیگر وجود ندارد. کسی که درس می‌خواند و مدرک می‌گیرد، الزاما آینده‌اش تامین نمی‌شود. مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث می‌شود بچه‌ها فکر می‌کنند درس خواندن دیگر نمی‌تواند گرهی از مشکلات آن‌ها حل و زندگی آینده آن‌ها را تامین کند. همین موضوع باعث می‌شود خیلی از آن‌ها از خیر شرکت در کنکور بگذرند. در این میان تعدادی از دانش‌آموزان که فقط به دلیل فشار‌های خانواده مجبورند تحصیل کنند، سعی می‌کنند راه‌های کوتاه‌تر را امتحان کنند و مثلا وارد موسسات آموزشیِ ارزان‌تر و کم‌زمان‌تر وارد می‌شوند.

ساختار آموزشی ما هیچ برنامه‌ای برای دانش‌آموزان ندارد
این کارشناس حوزه آموزش معتقد است تعداد دانش‌آموزانی که تمایل به ورود به دانشگاه دارند، در مقایسه با گذشته کاهش پیدا کرده و دلیلش هم البته فقط شکاف طبقاتی و بی‌عدالتی آموزشی نیست. هرچند این موضوع به تنهایی تاثیر پررنگی دارد. اما نکته مهم این است که آموزشِ مدرسه‌ای در جهان دارد به این سمت می‌رود که شهروندسازی کند و کودک و نوجوان را طوری پرورش می‌دهد که بتواند به شکل فردی، گلیم خود را از آب بیرون بکشد و تا اندازه‌ای شهروند مفیدی برای جامعه شود. متاسفانه مدارس ایران این توانایی و کارکرد را هم از دست داده‌اند و عموما خانواده‌ها به جای مدارس، عهده‌دار پرورش مهارت‌های فردی دانش‌آموزان هستند. خانواده‌هایی هم که آگاهی لازم را برای مهارت‌آموزی ندارند، فرزندان‌شان بدون مهارت بار می‌آیند و وبال گردن خانواده و جامعه می‌شوند و خودشان هم در آینده دچار مشکلات متعدد خواهند شد.

نیک‌نژاد می‌گوید: متاسفانه ساختار آموزشی ما برای دانش‌آموزان هیچ برنامه‌ای ندارد و نظام آموزشی فعلی کشور نمی‌تواند گرهی از زندگی کنونی و آینده دانش‌آموزان باز کند. یک زمانی فرد درس می‌خواند برای این که وارد دانشگاه شود و زندگی آینده خود را شکل دهد. اما زمانی فرد می‌خواهد گره زندگی فردی خود را باز کند و در جایی مثل مدرسه باید این موضوع را یاد گرفته باشد. اما مدرسه و نظام آموزشی در ایران از هر دو جنبه تهی و ناکارآمد است و هر سال هم دارد بدتر می‌شود.

مهاجرت‌ها به سن دانش‌آموزی رسیده است/ دانشجو‌ها الان به صورت دانشکده‌ای مهاجرت می‌کنند
این کارشناس حوزه آموزش ادامه می‌دهد: ما در خصوص موضوع انصراف دانش‌آموزان از تحصیل، آمار کمی نداریم. نوجوان ترجیح می‌دهد به سمت بازار کار برود یا مهاجرت کند، اما مدرسه نرود. سن مهاجرت هم خیلی پایین آمده است. از یک دانشگاه در تهران خبر موثق دارم که دانشجو‌های کارشناسی ارشد، به صورت دانشکده‌ای قصد مهاجرت دارند. یعنی همه با هم! متاسفانه شرایط به گونه‌ای شده که مهاجرت به دوره و سن دانش‌آموزی رسیده است.

نیک‌نژاد می‌گوید: البته ما شکاف طبقاتی را موضوع مهاجرت هم داریم؛ بچه‌هایی که والدینش دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد، راحت‌تر می‌توانند برای تحصیل و زندگی بهتر راهی کشور‌های دیگر شوند. متاسفانه شکاف‌های طبقاتی در همه امور دارد خود را نشان می‌دهد. جوان نخبه‌ای که از طبقات پایین جامعه است، در جذب شدن به بازار کار هم مشکل دارد. چون افرادی که پول، رانت و امکانات دارند، در تصاحب موقعیت‌های شغلی هم دست‌شان بازتر است و موفق‌ترند. شما می‌بینید دو جوان فارغ‌التحصیل از یک دانشگاه و یک رشته، در یک شرکت و به یک نوع کار مشغول می‌شوند، اما حقوق متفاوت دریافت می‌کنند! چون یکی از آن‌ها از لحاظ طبقاتی موقعیت بهتری دارد.

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

آموزش و پرورش در کمترین حالت به بیش از سیصد هزار معلم جدید نیاز دارد این در حالی است که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان به مراتب عددی کمتر از این بوده و عده ای هم سالانه بازنشسته می شوند.

به گزارش خبرنگار جامعه؛ اگر در سال‌های قبل مشکلات معلمان و دغدغه‌هایش بیشتر در اردیبهشت و به مناسبت روز معلم مطرح می‌شد؛ اما در سالی که گذشت روزی نبود که در مورد مدرسه، دانش آموز و مشکلات معلم حرفی به میان نیاید.

یک سال سخت برای معلمان حالا در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است که وزارت آموزش و پرورش با سرپرست اداره می‌شود و معلوم هم نیست عمر این سرپرستی تا چه مدت خواهد بود و از گزینه‌های وزارت خبری نیست.

معاونین این وزارت خانه از آینده فعالیت خود بی‌اطلاع هستند و نمایندگان و کمیسیون آموزش مجلس نیز از دست کم در ظاهر از تصمیم دولت بی‌خبرند و تصمیم دارند در این زمینه پاسخگو نباشند.

در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیدیم که رتبه بندی معلمان به نتیجه نرسیده است؛ در حالی که سال گذشته در چنین روزهایی یوسف نوری وزیر پیشین آموزش و پرورش اجرای کامل رتبه بندی تا شهریور ۱۴۰۱ را وعده داد؛ رتبه بندی نهایتاً در ماه‌های آخر سال با نواقص بسیار زیاد اجرایی شد و همین امر شکایت و اعتراض شمار زیادی از معلمان را به همراه داشت. شکایاتی که در نهایت به استعفای نوری منجر شد.

هفته معلم را امسال در حالی آغاز کردیم که کمبود معلم در مدارس کشور نه تنها حل نشده که به علت موج جدید بازنشستگی معلمان پس از رتبه بندی، کمبود معلم در مدارس مناطق کمتر برخوردار شدیدتر هم شده است.

کمبود معلم؛ مشکلی که دامن نظام آموزشی را سال‌هاست رها نکرده

البته همان طور که گفته شد کمبود معلم مشکلی است که سال‌هاست آموزش و پرورش با آن مواجه است با این حال به نظر می‌رسد به علت توسعه هنرستان‌ها، موج بازنشستگی پس از رتبه بندی و توجه به جنسیت معلمان در مدارس ابتدایی و متوسطه اول نیاز به معلم و آموزگار بیش از پیش به نظر می‌رسد.

 

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

 

احمدحسین فلاحی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، سال گذشته با اشاره به اینکه آماری که از سوی آموزش و پرورش برای موضوع کمبود معلم ارائه می‌شود متفاوت از آن چیزی که است که ما در واقعیت می‌بینیم؛ گفت: کمبود معلم در آموزش و پرورش از ۲۳۰ تا ۲۶۰ هزار نفر است.

در چنین شرایطی تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاه فرهنگیان به مجموعه نظام آموزشی به میزانی نیست که این کمبود را جبران کند. حسین خنیفر رئیس پیشین دانشگاه فرهنگیان اواخر سال ۱۴۰۰ گفته بود با احتساب معلمین ماده ۲۸ و تمامی فارغ التحصیلان سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ حدود صد هزار نفر به بدنه نظام آموزشی متصل خواهند شد.

وزارت آموزش و پرورش در کمترین حالت به بیش از سیصد هزار معلم جدید نیاز دارد این در حالی است که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان هر ساله بیش از یکصد هزار نفر نمی‌شوند. از این رو جذب معلم از طریق آزمون استخدامی همواره یکی از راه‌های جذب نیرو برای آموزش و پرورش بوده است.

با این وجود عدد پذیرفته‌شدگان در آزمون استخدامی هم چندان بالا نیست. در آزمون روز جمعه ۸ اردیبهشت که ۵۳۴ هزار و ۴۴۵ نفر برای شرکت در آن ثبت‌نام کرده بودند؛ تنها ۲۸ هزار نفر پذیرفته خواهند شد.

این عدد شامل ۲۴ هزار و ۶۹۴ آموزگار ابتدایی، ۲۳۳۲ آموزگار استثنایی و ۹۹۲ آموزگار ویژه مناطق عشایری و مرزی است. تفاوت این دو عدد به تنهایی نشان می‌دهد حجم نیازمندی وزارت آموزش و پرورش تا چه حد زیاد است و یک آزمون استخدامی چقدر می‌تواند این نیاز را برطرف کند.

سرپرست وزارت آموزش و پرورش در حاشیه اجلاس مدیران و رؤسای مناطق و نواحی آموزش و پرورش خوزستان با اشاره به برگزاری آزمون استخدامی برای جذب ۲۸ هزار آموزگار دوره ابتدایی، گفت: به زودی آزمون استخدامی دیگری برای جذب معلمان متوسطه اول و دوم و فنی و حرفه‌ای و کاردانش برگزار خواهد شد که در این آزمون نیز ۲۸ هزار معلم جذب خواهند شد.

صحرایی با اشاره به برنامه ریزی برای جذب ۲۵ هزار دانشجو معلم از طریق کنکور سراسری گفته بود؛ جذب معلم از طریق شیوه دو مدرکی یکی دیگر از برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش در حوزه نیروی انسانی است و بر این اساس دانشجویان مستعد، در دانشگاه‌های مادر شروع به تحصیل می‌کنند و بعد از گذراندن ۲ سال دروس تخصصی و طی کردن فرآیندهای صلاحیت سنجی و رغبت سنجی از سال سوم وارد دانشگاه فرهنگیان خواهند شد.

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

 

دبیران خرید خدمت و وعده توخالی استخدام

جذب معلم از طریق دوره‌های مهارتی اگرچه راهکاری نیست که مورد تأیید سند تحول و تصمیم‌گیران آموزشی باشد ولی با شرایط فعلی لازم است کمبود شدید معلم حداقل تا حدی بهبود یابد و آزمون استخدامی شاید مطمئن‌ترین راه برای این مشکل باشد.

البته پیش از این به ادارات کل آموزش و پرورش در استان‌ها این مجوز داده شده بود که به صورت حق التدریس به طور موقت از علاقه‌مندان به معلمی استفاده کنند اما مشکل اینجا بود که در برخی استان‌ها به این افراد وعده داده شده بود که پس از مدتی در استخدام وزارت آموزش و پرورش خواهند شد. وعده‌ای که از ابتدا قرار نبود محقق شود.

یکی از همین نیروهای خرید خدمتی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر گفت: من از مهر ۱۴۰۰ به عنوان معلم خرید خدمت وارد کلاس شدم و قبل از آن هم هفت سال پیش دبستانی در مدرسه دولتی مشغول بودم.

از ابتدای سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ نه قرار داد داریم نه بیمه و نه حقوق و در نزدیکی تعطیلات نوروز ۱۴۰۲ حقوق دو تا سه ماه را برای ما واریز کردند اما همچنان حقوق چند ماه واریز نشده و بیمه و سنوات برای ما حساب نشده است.

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

 

این نیروی خرید خدمتی افزود: برای سال آینده هم به ما گفتند که دیگر قادر ادامه همکاری با ما نیستند مگر اینکه در آزمون استخدامی قبول شویم. واقعاً با معلمی که ده سال تجربه کاری دارد چرا باید این طور برخورد شود و با کسی که اصلاً تجربه کاری ندارند به یک شکل برخورد شود. ضمن اینکه فردی که معلم است در طول روز مشغول معلمی است و فرصت کافی برای مطالعه منابع آزمون را هم ندارد.

این معلم خرید خدمتی از وعده‌های مکرر ادارات آموزش و پرورش گلایه کرده و گفته بود: حتی ماه پیش و در بهمن ماه ۱۴۰۱ با وعده استخدام ما را به شورای پزشکی فرستادند و قبل از آن هم مدارک متعددی را بردیم و برای تبدیل وضعیت مصاحبه شدیم اما هیچ خبری نیست.

همین وعده‌های بی سرانجام بود که موجب شد تا در بهمن و اسفند ۱۴۰۱ و فروردین ۱۴۰۲ معلمان خرید خدمتی بارها و بارها در مقابل درب اصلی وزارت آموزش و پرورش تجمع کنند.

 

 

 

 

 

 

یک قرن انتظار برای خرید خانه در ایران/۴

 بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده، زمان انتظار برای خرید مسکن در تهران طی سال‌های ۱۳۹۸، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۲۸ سال، ۶۶ سال و ۱۰۹ سال بوده است، این زمان برای کل کشور طی سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ اعداد ۲۳ سال و ۴۹ سال را نشان می‌دهد.

ارقامی که حالا برای خرید مسکن می‌شنویم از همیشه عجیب‌تر و نجومی‌تر شده است. رقم‌هایی که اصلا زیر یک میلیارد تومان نیست و حالا حتی گفته می‌شود در شهرهای کوچکتری همچون قم نیز نمی‌توان با کمتر از یک میلیارد تومان برای خرید خانه اقدام کرد.

این در حالی است که بنا به گزارش اقتصاد۲۴ ، یک کارگر با حقوق ۷ میلیون تومان، اگر هیچ نخورد و نپوشد، برای خرید یک آپارتمان یک و نیم میلیارد تومانی در جنوب شهر تهران، به زمانی حدود ۱۴۲ ماه یعنی قریب به ۱۲ سال زمان نیاز دارد که صاحب خانه شود. این هم در حالی است که در این ۱۲ سال قیمت خانه افزایش نیافته باشد وگرنه که باید رقم‌هایی بیش از این پرداخت کند تا شاید خانه‌ای در حواشی یا جنوب شهر تهران برای خود دست و پا کند.

محمد یکی از کسانی است که در سال ۱۳۹۶ حوالی شرق تهران و با رقمی حدود ۱۹۰ میلیون تومان موفق شده است صاحب خانه شود و حالا در زمانی حدود ۵ سال خانه ۵۰ متری وی حدود یک و نیم میلیارد ارزش دارد و با همان رقمی که روزی در تهران خانه خریده است دیگر حتی نمی‌توان رهن کامل یک خانه را پرداخت.

این البته در حالی است که مرکز آمار ایران میانگین قیمت یک متر مربع مسکن در تهران برای دی ۱۴۰۱ را ۵۴ میلیون و ۹۶۳ هزار تومان اعلام کرده که این رقم ۵/۴ میلیون تومان بزرگ‌تر از قیمت مسکن در آذر امسال است و بر اساس این گزارش تورم ماهانه مسکن در دی ماه به نزدیکی ۱۰ درصد (۹٬۸ درصد) رسید، رقمی بزرگ که نزدیک به پنج برابر نرخ تورم بحرانی است.

نام استان زمان انتظار برای خرید مسکن در استان های کشور
خراسان شمالی ۱۸ سال
خراسان رضوی ۲۷ شال
خراسان جنوبی ۱۰ سال
سیستان و بلوچستان ۱۲سال
گلستان ۱۹سال
سمنان ۲۰ سال
اصفهان ۲۸سال
یزد ۹ سال
هرمزگان ۲۶ سال
مازندران ۱۷ سال
البرز ۲۱ سال
تهران* ۴۹ سال
چهارمحال بختیاری ۱۱ سال
گیلان ۲۲ سال
مرکزی ۲۵سال
لرستان ۱۱ سال
خوزستان ۱۹ سال
ایلام ۱۱ سال
کرمانشاه ۳۱ سال
زنجان ۲۰ سال
آذربایجان شرقی ۲۵ سال
آذربایجان غربی ۱۲ سال
اردبیل ۲۲ سال
کردستان ۲۵ سال
همدان ۲۴ سال
قزوین ۲۵سال
بوشهر ۱۱ سال
کهکیلویه و بویراحمد ۴ سال
قم ۳۵ سال
کرمان ۱۱ سال

مرجان نیز زنی کارمند با دو فرزند است و خودش می‌گوید با کمک ارثیه خانوادگی و کل پس اندازشان و وامی که گرفتند در سال ۱۳۹۸ موفق شده اند خانه‌ای در خیابان آزادی خریداری کنند. خانه‌ای که آن زمان با رقم حدود ۲ میلیارد تومان خریده اند حالا بیش از ۶ میلیارد تومان ارزش گذاری شده است و می‌گوید چقدر خوشحال است که با همراهی و فشار همسرش هر طور بود خانه را خریده اند، چون حالا دیگر خریدن خانه برایشان تبدیل به یک رویا می‌شده است.

ماجرای رقم‌های نجومی تنها مربوط به خرید خانه در تهران نیست و حالا بیشتر کلان شهرها و شهرهای بزرگ ایران را درگیر خود کرده است. از سوی دیگر این بحران در ابعاد وسیع‌تر حالا مساله رهن و اجاره مسکن را نیز با خود درگیر کرده است.

این شرایط عجیب و پیچیده در حوزه مسکن البته در حالی رخ می‌دهد که طبق قانون اساسی ساخت مسکن برای اقشار ضعیف جامعه یکی از مهم‌ترین وظایف دولت است، اما دولت‌ها در ایران تقریبا هیچ زمانی موفق به حل این بحران نشده‌اند. دولت سیزدهم نیز که با وعده‌ ساخت یک میلیون مسکن در سال روی کار آمد، در اجرای این شعار ناتوان مانده است.

وعده سالی یک میلیون مسکن در سال هیچ بنیانی نداشت

بهمن آرمان، کارشناس مسائل اقتصادی و مسکن نیز در خصوص برنامه‌ریزی دولت برای ساخت مسکن می‌گوید: «قول ایجاد یک میلیون مسکن در سال در حالی مطرح شد که زمینه‌های مالی این طرح در نظر گرفته نشده است. البته دولت به تدریج متوجه شد که امکان ساخت یک میلیون مسکن در سال با مکانیسم‌های فعلی وجود ندارد و برای همین در طول این مدت سیاست‌های خود را چند بار تغییر داده است؛ به طور مثال از ساخت واحد مسکونی یک طبقه صحبت کرده و این اواخر گفته زمین در اختیار مردم قرار می‌دهد تا آن‌ها خودشان مسکن بسازند.»

کابوس چند دهه انتظار برای زمان رسیدن به مسکن

مستند به آمارهای رسمی منتشر شده در رابطه با «زمان انتظار برای خرید مسکن» برای تهران، طی سال‌های ۱۳۹۸، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۲۸ سال، ۶۶ سال و ۱۰۹ سال بوده است، و این زمان برای میانگین کشور طی سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ اعداد ۲۳ سال و ۴۹ سال را نشان می‌دهد.

در واقع با احتساب نرخ فعلی پس‌انداز و در صورت رشد یکسان قیمت و درآمد، رسیدن به مسکن برای هر شهروند تهرانی در حدود ۱۰۹ سال طول می‌کشد.

کما اینکه طبق اعلام مرکز آمار، نرخ تورم سالانه دی ماه قیمت آپارتمان‌های مسکونی شهر تهران به ۴٠,۶ درصد رسیده است که نسبت به همین زمان در ماه قبل٣٧.١ درصد، یعنی در حدود ٣.۵ واحد درصد افزایش داشته است.

همچنین منظور از تورم ماهانه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت ماه جاری، نسبت به ماه قبل بوده که در دی ماه ١۴٠١ تورم ماهانه قیمت آپارتمان‌های مسکونی شهر تهران ٩,٨ درصد بوده و تورم ماهانه دی ماه در مقایسه با همین اطلاع در ماه قبل (۴,١ درصد)، ۵.٧ واحد درصد افزایش داشته است.

در ارتباط با سهم اجاره‌ بهای مسکن در سبد خانوار برای واحد مسکونی ۷۵ متر مربعی در تهران طی سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، اعداد ارائه شده در مستندات مرکز آمار به ترتیب ۵۶ درصد و ۵۸ درصد است که همین آمارها در رابطه با میانگین کشور در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ شامل ۳۷ درصد و ۲۸ درصد است.

در این میان باید به این نکته مهم توجه کرد که بانک مرکزی و مرکز آمار ایران تا تاریخ انتشار این گزارش عملا هیچ آماری از وضعیت مسکن در بهمن ماه را هنوز منتشر نکرده اند و حتی به نظر می رسد که قصد دارند احتمالا انتشار آمار رسمی درباره تحولات بازار مسکن تهران و کشور را متوقف کنند.

انتشار دو آمار اصلی رسمی در حوزه مسکن در تهران و بازار مسکن در کل کشور در حالی از سوی دو مرجع آماری این حوزه عملا متوقف و تعطیل شده که پیش از این، داده‌های رسمی از تحولات بازار مسکن شهر تهران به صورت ماهانه در هفته اول هر ماه منتشر می شد و اطلاعات مربوط به وضعیت مسکن در کل کشور نیز به طور فصلی و با فاصله دو فصل، منتشر می‌شد اما اکنون آخرین آمار ارائه شده مربوط به هفته اول دی ماه است.

بنا بر گزارش اقتصاد ۲۴، اما سید محمد مرتضوی، رئیس کانون سراسری انبوه‌‌‌سازان ایران درباره وضعیت نابه سامان ساخت و ساز در کشور می‌گوید: «تولید مسکن که در سال‌های نه‌چندان دور به مرز یک‌ میلیون واحد در سال نزدیک می‌شد، هم اکنون به یک‌سوم رسیده و حجم فعالیت انبوه سازان و سازنده‌ها به یک‌سوم شرایط معمول کاهش یافته و در رکود فرورفته است. در سال‌های اخیر، به‌واسطه این رکود عمیق، تیراژ ساخت مسکن در هر سال به‌طور متوسط بین ۳۰۰ تا ۳۵۰‌ هزار واحد در نوسان بوده است و چنانچه اقدامات لازم، ضروری و اثرگذار برای خروج بازار ساخت‌وساز و تولید مسکن از شرایط رکودی چندساله که هم اکنون نیز تشدید شده است انجام نشود، شرایط و اوضاع از آنچه تاکنون تجربه شده است به‌مراتب بدتر و وخیم‌تر خواهد شد.»

اوضاع در مسکن بحرانی‌تر خواهد شد

سعید سعادتمند، کارشناس حوزه اقتصاد و مسکن نیز در پاسخ به اینکه شرایط فعلی در حوزه مسکن را چطور ارزیابی می‌کند می‌گوید: «با توجه به نااطمینانی موجود در اقتصاد، پیش‌بینی وضعیت مسکن در سال ۱۴۰۲ برای بسیاری از فعالان اقتصادی و خانوارها با اهمیت شده است. نوسانات رو به رشد قیمت ارز، خبرهای مبهم و تا حدودی منفی از روند مذاکرات، ناکارآمدی سیاست‌های اقتصادی دولت در طول عمر کابینه دولت فعلی، موجب انتظارات تورمی بالا در جامعه شده است.»

این کارشناس مسکن همچنین می گوید: «باید توجه کرد که بخش مسکن و دارایی‌های ملکی در ترکیب دارایی خانواده‌های ایرانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و بزرگ ترین معامله و سرمایه‌گذاری بیش از ۹۰ درصد افراد جامعه در طول زندگی، در این بخش اتفاق می‌افتد. بسیاری از سرمایه‌گذاران در سایر بخش‌های اقتصادی، بانک‌ها و شرکت‌ها نیز از دارایی های این بخش به عنوان پشتوانه کسب و کار خود استفاده می‌کنند. در بازار مسکن نیز وضعیت هزینه های ساخت ناشی از تورم در نهاده‌های تولید، در بدترین وضعیت قابل تصور است.»

علاوه بر تورم عمومی و بالای کشور، تاثیرات تغییرات نرخ ارز بر هزینه ساخت مسکن نیز مدام در حال خودنمایی بوده و به نظر می‌رسد، طی ماه‌های آینده، چهار عامل اصلی تولید مسکن یعنی زمین، مجوزهای قانونی، مصالح ساختمانی و دستمزد، رشد بالایی را در قیمت‌ها و تورم تجربه خواهند کرد و فشار هزینه‌ها بر بخش عرضه و ساخت مسکن ادامه خواهد یافت. این افزایش در هزینه موجب کاهش توانمندی سازندگان شده، تولید مسکن را بیش از بیش با سختی روبرو خواهد کرد.

کاهش پروانه‌های ساخت مسکن

این سخنان و بدبینی نسبت به شرایط ساخت و ساز البته در شرایطی بیان می‌شود که شواهد حکایت از کاهش پروانه‌های ساخت مسکن دارد.

بررسی نتایج طرح «گردآوری اطلاعات پروانه‌های ساختمانی صادر شده توسط شهرداری‌های کشور» از سوی مرکز آمار ایران در فصل تابستان سال ١۴٠١ نشان می‌دهد که در تابستان امسال، تعداد ١٢٨٢٠ واحد مسکونی در پروانه‌های صادرشده برای احداث ساختمان از سوی شهرداری تهران، پیش بینی شده و متوسط تعداد واحد مسکونی برای هر یک از این پروانه‌های احداث ساختمان ٨.١ واحد بوده است.

تعداد ١۵٨٨ پروانه احداث ساختمان توسط شهرداری تهران در تابستان ١۴٠١ صادر شده است که نسبت به فصل مشابه سال گذشته ٠.٨ درصد کاهش داشته است.

مجموع مساحت زیربنا در پروانه‌های احداث ساختمان صادرشده از سوی شهرداری تهران در تابستان ١۴٠١ بالغ بر ٢٢۵٨ هزار مترمربع بوده که نسبت به فصل مشابه سال گذشته ٩.٢ درصد کاهش داشته و همین آمارها نیز حکایت از تشدید بحران مسکن در سال‌های آتی دارد.

 

 

 

 

من نمی خواهم “تک” باشم/۶

دوران نوزادیم را که بیاد نمی آورم ولی علاوه بر پدر و مادر از همه اقوامم شنیده ام که کم و کسری نداشتم، از امکاناتی که برای آمدنم فراهم شده بود تا محافل جشنی که برای بدنیا آمدنم و مناسبهای مختلفی از رویش دندان گرفته تا  راه رفتن و حرف زدنم  برایم ترتیب داده اند.

به گزارش ایرنا، از روزی که بیاد دارم همیشه بهترین ها برایم فراهم بود، از لباس گرفته تا اسباب بازی، از تفریح و گردش گرفته تا سرگرمی های مختلف، من تمام آنها را با لذت وصف نشدنی در کنار پدر و مادرم که دردانه شان بودم دوست داشتم و از آنها لذت می بردم.

از کلاس دوم و سوم ابتدایی به بعد بود که رفته رفته همه چیز برایم تکراری شد، از اسباب بازی گرفته تا لباس و وسایلی که داشتم، من تک فرزند بودم و هیچ همبازی نداشتم، دقیق بیاد دارم که همیشه از پدر و مادرم می خواستم مرا به پارک یا خانه کسی ببرد که بچه داشته باشند و من بتوانم با آنها بازی کنم، هیچ چیزی به اندازه در جمع بچه ها بودن و بازی با آنها برایم لذت بخش نبود.

بارها از آنها سئوال می پرسیدم که چرا من خواهر یا برادر ندارم ولی آنها پاسخ های سر سری به من می دادند، تمام آرزویم داشتن یک همبازی در خانه بود، حتی بیاد دارم که یکبار از آنها خواستم برایم حیوان خانگی بخرند که با آن سرگرم شوم ولی به علت زندگی کردن در آپارتمان این امکان برایمان مقدور نبود.

در مدرسه بیشتر همکلاسی هایم خواهر یا برادر داشتند ولی من و چند نفر دیگر تک فرزند بودیم، بخوبی بیاد دارم که در مدرسه موقع دعوا با همکلاسی هایم اگرچه حق با من هم بود ولی سریع از آنها عذرخواهی می کردم که مبادا کسی با من قهر شود و تنها بمانم.

من رفته رفته به کودکی حساس و حسود تبدیل شده بودم، همیشه اولین سوالم از بچه ای که می دیدم داشتن برادر یا خواهر بود و اگر پاسخ او مثبت بود من با تمام وجود حسادت را در وجودم حس می کردم.
مادرم شاغل بود و بارها یکی از علت های نداشتن بچه بیشتر را سختی شرایط نگهداری من عنوان می کرد، من سردرگم بودم هم حق را به مادر می دادم و هم به خود که چرا باید از داشتن خواهر یا برادر محروم باشم، اگرچه در دوران کودکی برای اینکه همه چیز برایم فراهم میشد تک فرزندی بودن را می پسندیدم ولی کم کم که بزرگ شدم دیگر نمی خواستم تنها باشم.

این روایت تلخ اما واقعی یکی از تک فرزندان خانواده های ایلام است، کودکی که بقول خودش دیگر نمی خواهد “تک” باشد، بارها این خواسته را از پدر و مادرش داشته و آنها هم به اشتباه خودشان پی برده اند ولی زمانی که دیگر دیر شده و به علت بالا رفتن سنشان امکان بچه دار شدن دیگر ندارند.

تک فرزندی پدیده ای نو و در واقع یکی از آسیب های اجتماعی جدی کنونی در جامعه بوده که تبعات مختلفی دارد، پدیده ای که هم خود فرزند، هم خانواده و هم جامعه را درگیر می کند.

دلائل این آسیب متفاوت است، بسیاری از والدین دلائلی نظیر مشکلات اقتصادی برای تامین هزینه های تولد و نگهداری را برای انتخاب تک فرزندی اعلام می کنند، برخی از مادران شاغل نبود

حمایتهای اجتماعی از مادران باردار و دارای فرزند خردسال و برخی افراد نیز نداشتن صبر و حوصله در تربیت فرزند و آسیب های اجتماعی موجود در جامعه را علت انتخاب این رویه اعلام می کنند.

این در حالی است که برخی از زوج ها از مساله تک فرزندی فراتر رفته و رویه عدم داشتن فرزند را در زندگی مشترک در پیش گرفته بطوریکه بسیاری از آنها بعد از گذشت بالای ۱۰ سال هم هنوز اقدامی برای داشتن فرزند انجام نداده اند.

من نمی خواهم "تک" باشم

اگرچه مجموع مشکلاتی که خانواده ها برای انتخاب تک فرزندی اعلام می کنند و از طرفی سیاست های تشویقی دولت که تاکنون برای حمایت از فرزند آوری اعمال شده ضعیف و محدود بنظر می رسد ولی این مساله نباید مانع تولد فرزندان دیگر شده و با گسترش حمایت های مختلف می توان از این رویه پیشگیری کرد.

به عقیده بسیاری از کارشناسان و روانشناسان تک فرزندی آسیب های جدی داشته که بدون شک زوجها در صورت آگاهی از آنها درانتخاب رویه تک فرزندیشان تغییر ایجاد می کند.

فروپاشی نظام خویشاوندسالاری و عدم رشد اجتماعی عمده پیامد تک فرزندی

یک جامعه شناس در این زمینه معتقد است: تک فرزندی علاوه بر تغییراتی که بر ساختار جمعیتی جامعه می گذارد دارای پیامدهای گسترده اجتماعی اعم از منفی و مثبت است.

زهرا عبدالهی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا فروپاشی نظام خویشاوندسالاری را از جمله عمده ترین پیامد های اجتماعی تک فرزندی عنوان و می گوید: با ادامه این روند در آینده ای نه چندان دور نظام خویشاوندسالاری معیوب می شود و واژه های عمو، خاله، دایی و عمه برای افراد بیگانه خواهد شد.

وی عدم رشد اجتماعی را از دیگر پیامدهای تک فرزندی عنوان کرد و گفت: رشد اجتماعی مهم‌ترین جنبه‌ رشد وجودی هر فرد بوده و معیار اندازه‌گیری آن میزان سازگاری او با دیگران است.

وی اظهار کرد: کودکان تک فرزند بصورت عمده در ارتباط اجتماعی با دیگران ناسازگاری داشته چون ارتباطات آنها برخلاف کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند محدود بوده و در این زمینه رشد اجتماعی مطلوبی ندارند.

این دانش آموخته دکترای جامعه شناسی توجه افراطی والدین بر روی یگانه فرزندشان را یکی دیگر از معایت پدیده تک فرزندی عنوان کرد و گفت: این مساله موجب تقویت غرور کاذب در این فرزندان شده و توقعات او را در سطحی بالا می برد که تحمل شکست ها و ناکامی ها را برای وی در جامعه دشوار می کند.

وی بیان کرد: از طرف دیگر حساسیت افراطی و وسواس گونه پدر و مادر بر روی گفتار و رفتار فرزند ممکن است تاثیرات منفی بر تربیت او داشته باشد.

وی در عین حال گفت: اگرچه تک فرزندی معایب خاص خود را دارد ولی دارای پیامدهای مثبتی نیز بوده که از جمله آن اینست که والدین می توانند تمام نیازهای فرزند خود را به طور کامل بر طرف کنند و زمانی که تمام نیازهای فرزند بر طرف شد، فرزند بهتر در مسیر رشد و تکامل گام بر می دارد.

عبدالهی اظهار کرد: کنترل راحت تر تک فرزند، صمیمیت عمیق والدین با تک فرزند، آرامش خانه که فرزند دیگری نیست تا با ناسازگاری آنان آرامش خانه از بین رود از دیگر پیامدهای مثبت تک فرزندی است ولی این مساله نباید به ارجح بودن مساله تک فرزندی به چند فرزندی منجر شود.

 

تک فرزندی و بی فرزندی الگوی خانواده های ایرانی نیست

یک روانشناس خانواده نیز در این زمینه معتقد است: طبق تحقیقات علمی انجام گرفته در کشور، الگوی تک فرزندی و یا بی فرزندی از عناصر مختلف اجتماعی و اقتصادی بوده و این الگو انتخاب و ترجیح خانواده های ایرانی نیست‌.

مریم کریمی بیان کرد: با وجود نوسانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وغیره، خانواده ها از گزینه تک فرزندی به عنوان راهی برای رسیدن به تناسب و اعتدال بین منابع و امکانات موجود و حفظ ساختار خانواده استفاده می کنند.

وی بیان کرد: ‌اگرچه پژوهش های زیادی از آسیب پذیری روانی تک فرزندان نسبت به چند فرزندان حمایت نمی کند ولی مسئله تک فرزندی بر روند تربیتی والدین و بیش مراقبتی آنان از فرزند اثر می‌گذارد.‌

این روانشناس معتقد است: بیش مراقبتی والدین از فرزندان زمینه آسیب پذیری فرزند را در جامعه بالا می برد چراکه در جامعه مراقبتی مشابه والدین از فرزند وجود ندارد.

وی ادامه داد: از طرف دیگر تک فرزندان مسئولیت بیشتری در مقابل والدین در آینده بویژه دوران سالمندی آنها داشته در صورتیکه خانواده های دارای چند فرزند این مسئولیت بین فرزندان تقسیم می شود.

به گفته کریمی، تک فرزندی علاوه بر آسیب به فرزند به والدین هم آسیب زده بطوریکه دچار اضطراب مضاعف ناشی از حفظ سلامت و ترس از دست دادن فرزندشان می شوند.

این روانشناس احساس مداوم تنهایی را یکی دیگر از مهمترین آسیب های تک فرزندی عنوان کرد.

وی گفت: اگرچه یکی از پیامدهای مثبت تک فرزندی رفاه و سرآمدی بیشتر آنها نسبت به سایر فرزندان است ولی ممکن است در جامعه و در مواجهه با موقعیت های مختلف زندگی و جواب “نه” شنیدن موجب سرخوردگی و ضعف تاب آوری اجتماعی آنها شود.

تک فرزندی پدیده انتخابی یا تحمیلی؟

وی با ذکر اینکه تک فرزندی در برخی مواقع انتخابی و در برخی نیز تحمیلی است گفت: اگرچه برخی والدین شیوه تک فرزندی را بر اساس میل شخصی انتخاب می کنند ولی در برخی موارد این پدیده تحمیلی است.

به عقیده کریمی، برخی والدین علی رغم میل باطنی به داشتن فرزند زیاد ولی به دلیل فراهم نبودن شرایط نگهداری و تربیت فرزند، زندگی تک فرزندی را به اجبار پذیرفته که این مساله در این شرایط تحمیلی محسوب می شود.

وی عمده این شرایط را مشکلات اقتصادی، ترس از عدم تربیت صحیح فرزند به دلیل آسیب های اجتماعی موجود در جامعه، عدم حمایت های مطلوب از مادران شاغل در دوران بارداری و شیردهی و … مشکلات مادران شاغل در نگهداری فرزندان و غیره عنوان کرد.

 

به گفته وی، به عنوان نمونه یک مادر وقتی به مرخصی زایمان می رود تمام مزایایش قطع شده و تنها بخشی از حقوق به وی پرداخت می شود در صورتیکه این فرد پس از مادر شدن به حمایت اقتصادی بیشتری نیاز دارد.

وی گفت: برای زدایش تفکر تک فرزندی مجموع عوامل دخیل باید فراهم شده تا خانواده ها به داشتن فرزند ترغیب شوند.

به گزارش ایرنا، طی سال های اخیر پدیده تک فرزندی و در برخی موارد نداشتن فرزند از سوی بسیاری از خانواده ها در پیش گرفته شده که این مساله زنگ جمعیت سالمندی را در کشور بصدا درآورده است.

برنامۀ کنترل جمعیت در ایران پس از انقلاب، میان دولتمردان به سیاست راهبردی تبدیل شد و پیامد این موضوع در دهۀ ۹۰ این شد که در چند سال آینده کشور با رشد منفی و پیر شدن تدریجی جمعیت مواجه خواهد بود.

بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، اگر ایران به همین صورت به ادامۀ جایگزینی جمعیتی بپردازد، در ۸۰ سال آینده، جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه خواهد کرد که از این میان ۴۷ درصد این جمعیت را افراد سالمند بالای ۶۰ سال تشکیل خواهند داد.

 

رشد ۶.۷ برابری اجاره بها در ۸ سال؛ اجاره‌نشین‌ها را چطور می‌شود دوباره خوش‌نشین کرد؟

رشد ۶.۷ برابری اجاره بها در ۸ سال؛ اجاره‌نشین‌ها را چطور می‌شود دوباره خوش‌نشین کرد؟

کنترل تورم از دید بسیاری از کارشناسان حوزه مسکن از رشد سرسام‌آور اجاره‌بها جلوگیری می‌کند اما این تمام ماجرا نیست و متغیرهای دیگری هم در قیمت مسکن و اجاره‌بها دخالت دارند.

نزدیک شدن به فصل جابه‌جایی‌ها که بسیاری از قراردادهای اجاره مسکن به انتها می‌رسد، باعث شده تا میلیون‌ها اجاره‌نشین‌ دلهره این را داشته باشند که آیا می‌توانند اقامت خود را در سرپناه استیجاری‌شان تمدید کنند یا مجبور به اسکان در خانه‌هایی ارزان‌تر خواهند شد.

در هفته‌های اخیر برخی مطبوعات و رسانه‌ها یکی از تحولات مهم مربوط به بازار اجاره‌بها را کوچ از مرکز به حاشیه استان تهران دانسته و نوشتند رشد نرخ اجاره باعث افزایش حاشیه‌نشینی و رشد جمعیت شهرهای اقماری تهران شده است و همین افزایش تقاضا، قیمت‌ها را در بازار مسکن شهرهای نزدیک به تهران بالا برده‌است.

بر اساس بررسی‌های منتشر شده در مرکز آمار ایران، روند تغییرات متوسط مبلغ اجاره یک مترمربع زیربنای مسکونی در شهر تهران از زمستان ۱۳۹۲ تا زمستان ۱۴۰۰ افزایشی بوده و ۶.۷ برابر شده است

آمار و ارقامی درباره اجاره‌بها

بر اساس آخرین داده‌هایی که مرکز آمار منتشر ساخته و در رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته است در کشورمان حدود ۲۴.۵ میلیون نفر مستاجرند که از این میزان ۳۷ درصد از خانوارها شهرنشین و ۵۱ درصد خانوار پایتخت‌نشین هستند.

در ماه‌های اخیر برخی از رسانه‌های اقتصادی از رشد ۳۰ تا ۴۰ درصدی اجاره‌بها در سال ۱۴۰۱ نوشتند. به نوشته «تجارت نیوز» آخرین گزارش رسمی در بخش اجاره‌بها نشان می‌دهد که شاخص قیمت ماهیانه، نقطه به نقطه و سالیانه در بهمن ماه ۱۴۰۱ به ترتیب ۲.۳ درصد، ۴۱.۶ درصد و ۳۴.۷ درصد بوده است.

به طور کلی و بر اساس بررسی‌های منتشر شده در مرکز آمار ایران، روند تغییرات متوسط مبلغ اجاره یک مترمربع زیربنای مسکونی در شهر تهران از زمستان ۱۳۹۲ تا زمستان ۱۴۰۰ افزایشی بوده و ۶.۷ برابر شده است.

اجاره مسکن، در بهار و تابستان هر سال با رشد روبرو شده و در پاییز و زمستان با کاهش تقاضا، کاهش می‌یابد ولی این روند طبیعی در زمستان ۱۳۹۶ به علت رشد و جهش قیمت مسکن متوقف شده و متوسط مبلغ اجاره افزایش یافته است و این الگو در تا پاییز ۱۳۹۹ تکرار شده است، ولی پس از آن تا زمستان۱۴۰۰ افزایش اجاره بها ادامه می‌یابد. [۱]

این در حالی است که رسانه‌های اقتصادی سهم مسکن و اجاره‌بها در مخارج خانوار را تصاعدی توصیف می‌کنند. «دنیای اقتصاد» شهریورماه پارسال از «وزن بسیار سنگین و نامتعارف اجاره‌بها در سبد هزینه خانوارها» چنین نوشت: ساکنان تهران، اصفهان، فارس و البرز در سال۱۴۰۰ به ترتیب معادل ۵۰درصد، ۴۷درصد، ۴۰درصد و ۳۸درصد از هزینه‌های سالانه‌شان را برای تامین مسکن صرف کردند.

با توجه به این وضعیت و در آستانه داغ‌شدن بازار اجاره‌بها، رئیس جمهوری اواخر فروردین‌ماه در جلسه هیات دولت، با اشاره به تصمیمات اخیر شورای‌ عالی مسکن و نزدیکی فصل جابجایی‌ها، از وزیر مسکن خواست با هماهنگی دستگاه‌های ذیربط، تدابیر لازم را برای تسهیل شرایط تامین مسکن مورد نیاز مستاجران در نظر گیرد.

در این زمینه، مشاور مسکن وزیر راه و شهرسازی اوایل ماه جاری با بیان اینکه ساماندهی بازار اجاره در دستور کار است، گفت: مقرر شد تا شهرداری‌ها و مدیران عمران شهرهای جدید ابزارهای شناسایی خانه‌های خالی را فعال کرده و دستگاه‌های خدمات‌رسان همچون برق، آب و گاز برای شناسایی این واحدها به دستگاه‌ها کمک کنند.

با این حال، بسیاری از کارشناسان حوزه مسکن می‌گویند باید این مساله را به صورت اساسی و از گلوگاه آن یعنی تورم شناسایی کرد و برای ساماندهی آن کوشید.

با توجه به اینکه تورم و نقدینگی از مهمترین عوامل اثرگذار در قیمت مسکن محسوب می‌شوند، بنابراین اتخاذ سیاست‌های ملی کاهنده نقدینگی می‌تواند در وضعیت جذب سرمایه در بخش مسکن موثر واقع شود و نوسانات آن را کاهش دهد

چه عواملی نرخ مسکن و اجاره‌بها را تعیین می‌کنند؟

همچنان که اشاره شد کارشناسان حوزه مسکن، قیمت مسکن و نرخ اجاره‌بها را به طور کلی تابعی از نرخ تورم می‌دانند، این در حالی است که پژوهش‌ها فاکتورها و متغیرهای اقتصادی بیشتری را در نرخ‌گذاری اجاره‌بها شناسایی می‌کنند.

پژوهشی با عنوان «اثرپذیری قیمت و اجاره‌بهای مسکن از متغیرهای کلان اقتصادی در ایران» در سال ۱۴۰۱ به بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر قیمت و اجاره بهای مسکن در یک دوره ۱۰ ساله پرداخته است که در ادامه خلاصه‌ای از آن آمده است. [۲]

متغیرهای تاثیرگذار بر قیمت مسکن

بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، نرخ تورم، ارزش معاملات بورس، نرخ دلار غیررسمی و میزان نقدینگی رابطه‌ای مستقیم و مثبت با قیمت مسکن دارند. بنابراین با افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول، تقاضا برای سرمایه‌گذاری جهت حفظ ارزش پول افزایش می‌یابد. بخش مسکن به علت عدم نیاز به سواد سرمایه‌گذاری، نوسانات پایین و انتظار روند صعودی به موازات نرخ تورم افزایش می‌یابد. همچنین خود مسکن نیز از مولفه‌های تورم بوده و قیمت مسکن به نوعی در تورم نیز اثرگذار است.

نقدینگی مجموع پول و شبه‌پول است. افزایش نقدینگی یکی از فاکتورهای تحریک کننده قیمت است، چرا که منابع عظیم پولی به صورت سوداگر وارد بخش مسکن شده و از آنجایی که کانال های تزریق پول وجود ندارد، این حجم از پول به صورت هجمه‌ای وارد شده است؛ بنابراین در صورتی که نقدینگی افزایش یابد، تقاضا برای مسکن افزایش می‌یابد و در مرحله دوم قیمت مسکن نیز افزایش خواهد داشت.

نرخ دلار غیررسمی نیز به عنوان یکی از بازارهای رقیب بخش مسکن محسوب می‌شود. همچنین به علت وابستگی اقتصادی به ارز، به عنوان یک شبه‌شاخص قیمتی نگریسته می‌شود. از این رو افزایش نرخ دلار غیررسمی موجب افزایش کلی قیمت‌ها و سپس موجب افزایش قیمت مسکن می‌شود.

در این شرایط، بازار بورس می‌تواند اثرات منفی کاهش ارزش پول را تعدیل کند. با این حال ارزش معاملات بورس، به عنوان نماینده حجم پول جذب شده در این بخش قابلیت توضیح دهندگی را برای قیمت مسکن دارد.

همچنین نرخ سود بانکی، قیمت سکه تمام بهار آزادی و نرخ بیکاری با قیمت مسکن رابطه‌ای مستقیم و منفی دارد.

کاهش نرخ سود بانکی در افزایش قیمت مسکن تاثیر می‌گذارد، چرا که انتظار بازدهی پول در بانک کاهش یافته و سود بانکی نمی تواند اثرات منفی کاهش ارزش پول را جبران کند.

افزایش قیمت سکه تمام بهار آزادی به عنوان یکی از بازارهای رقیب مسکن در جذب سرمایه می‌تواند تقاضا برای سایر دارایی‌ها را کاهش دهد و جذب سرمایه را در بخش مسکن بکاهد؛ بنابراین تقاضا را برای مسکن کاهش داده و در نتیجه بر قیمت مسکن تاثیر منفی می‌گذارد.

بیکاریهم در این مولفه تاثیر می‌گذارد. به هر میزان جمعیت بیکار افزایش یابد، تقاضای موثر بر مسکن کاهش می‌یابد، چرا که این گروه از قدرت مالی لازم برای خرید مسکن برخوردار نیستند؛ بنابراین به هر میزان که بیکاری کمتر شود، تقاضا برای مسکن بیشتر خواهد شد و در نتیجه قیمت مسکن افزایش خواهد داشت.

متغیرهایی که اجاره بهای مسکن از آن‌ها تاثیر می‌پذیرد

در سیاست‌گذاری برای کاهش اجاره‌بها، توصیه می‌شود سیاست‌های اتخاذشده جهت‌گیری بر قیمت مسکن داشته باشد، چرا که اجاره‌بها در مرتبه اول از قیمت مسکن تاثیر می‌پذیرد و سپس از سایر متغیرها

بر اساس یافته‌های پژوهش، نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم رابطه مستقیم و مثبتی با اجاره بهای مسکن دارند. بدین معنی که هر واحد افزایش در نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم به ترتیب ۲.۱۱۹ و ۰.۶۰۶ واحد افزایش در اجاره بهای مسکن به دنبال دارد.

همچنین قیمت سکه تمام بهار آزادی، نرخ سود بانکی و نرخ بیکاری رابطه مستقیم و منفی با اجاره بها دارد. بر این اساس هر واحد افزایش در قیمت سکه تمام بهار آزادی، نرخ سود بانکی و نرخ بیکاری به ترتیب منفی ۳.۴۸۷، ۲.۷۲۲ و ۲.۳۷۵ واحد کاهش در اجاره بهای مسکن در پی دارد. همچنین اثر متغیرهای شاخص قیمت مصرف‌کننده، نرخ دلار رسمی ،تعداد واحد مسکونی ساخته شده، ارزش معاملات بورس و میزان نقدینگی معنادار نیست و مورد تایید نیست.

همچنان که گفته شد در اجاره‌بها نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم رابطه مستقیم و مثبتی با اجاره‌بهای مسکن دارند. به طوری که به موازات نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم، اجاره بهای مسکن نیز افزایش دارد. این دو متغیر را می‌توان به عنوان شاخص قیمتی در نظر گرفت. بنابراین در صورت افزایش این متغیرها، قیمت مسکن و سپس اجاره بهای مسکن نیز افزایش خواهد داشت.

نرخ سود بانکی، قیمت سکه تمام بهار آزادی و نرخ بیکاری رابطه مستقیم و منفی‌شان با اجاره‌بها را به این گونه ظاهر می‌سازند که این عوامل ابتدا تقاضای بخش مسکن را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در مرحله دوم اجاره بها کاهش می‌یابد. همچنین این عوامل به عنوان کاهش‌دهنده قیمت مسکن هستند و از آنجایی که اجاره بها به عنوان بازار ثانوی مسکن تلقی می شود، در صورتی که قیمت مسکن کاهش یابد، اجاره‌بها نیز کاهش خواهد یافت.

توصیه‌های سیاستی برای مدیریت بازار مسکن

در نهایت و بر اساس نتایج حاصل، این پژوهش پیشنهادهای زیر را ارائه می‌دارد:

۱- با توجه به اینکه تورم و نقدینگی از مهمترین عوامل اثرگذار در قیمت مسکن هستند، بنابراین اتخاذ سیاست‌های ملی کاهنده نقدینگی می‌تواند در کاهش جذب سرمایه در بخش مسکن موثر واقع افتد و نوسانات در مسکن را کاهش خواهد داد.

۲- با توجه به اینکه بخش مسکن با نرخ غیررسمی دلار در ارتباط است، بنابراین سیاست‌های کاهش قیمت ارز غیررسمی باید در دستور کار قرار گیرد و از شاخص قرار دادن نرخ رسمی پرهیز به عمل آید.

۳- در سیاست‌گذاری برای کاهش اجاره‌بها، توصیه می‌شود سیاست‌های اتخاذشده جهت‌گیری بر قیمت مسکن داشته باشد، چرا که اجاره‌بها در مرتبه اول از قیمت مسکن تأثیر می‌پذیرد و سپس از سایر متغیرها.

 

 

دغدغه‌های مستاجران و برنامه‌های مسئولان

دغدغه‌های مستاجران و برنامه‌های مسئولان

معمولا هر ساله در چنین روزهایی دلمشغولی تغییر نرخ اجاره، تمدید قرارداد یا جابه‌جایی به سراغ مستاجران می‌آید. از سال گذشته پرداخت وام اجاره، افزایش تولید مسکن، اعمال مالیات خانه‌های خالی و عایدی سرمایه، ساخت خانه‌های استیجاری، اقدامات فرهنگی و ارایه مشوق به مالکان، راهکارهای ساماندهی بازار اجاره مسکن بوده‌است که دولت سیزدهم این موارد را پیگیری می‌کند.

به گزارش ایسنا، تا حدود سه هفته دیگر فصل جابه‌جایی مستاجران آغاز می‌شود و اقشار اجاره‌نشین با سه علامت سوال اصلی مواجهند؛ میزان افزایش اجاره بها، تمدید یا جابه‌جایی، موضوعاتی است که ذهن خانوارهای مستاجر را به خود درگیر می‌کند. سال گذشته میزان رشد سالیانه اجاره بها در تهران ۴۶ درصد بود و با توجه به این‌که در سال جاری هنوز حدود سه هفته به آغاز پیک جابه‌جایی باقی‌مانده، نرخ‌های جدید مشخص نشده است.

دولت سیزدهم برای کمک به اقشار اجاره‌نشین  هفت برنامه را در دستور کار خود دارد. سه مورد از این برنامه‌ها شامل تولید مسکن، پرداخت وام، پویش‌ها و اقدامات فرهنگی در حال اجرا است. چهار مورد دیگر نیز مثل اعمال پایه‌های مالیاتی، ساخت واحدهای استیجاری وارایه مشوق به مالکان توسط دولت اجرا می‌شود که چالش‌های مربوط به خود را دارد. کارشناسان از سال گذشته نسخه عبور از شرایط دشوار را برای بازار مسکن و اجاره بها پیشنهاد دادند که قوای مقننه و مجریه نیز در این جهت هدف‌گذاری کردند.

پرداخت وام به مستاجران

اگرچه پرداخت وام به اقشار اجاره‌نشین به عنوان یک اقدام موقت می‌تواند تا حدی موثر باشد، اما رفع مشکلات این حوزه نیاز به برنامه‌های ساختاری دارد. دولت به اقشار اجاره‌نشین تا سقف ۱۰۰ میلیون  تومان تسهیلات کمک ودیعه مسکن پرداخت می‌کند. از ۶ تیر تا پایان سال گذشته در کل کشور حدود ۲۱۷ هزار فقره وام ودیعه مسکن پرداخت شد؛ در حالی که حدود ۹ میلیون خانوار مستاجر در کشور وجود دارد.

یکی دیگر از مهم‌ترین برنامه‌ها برای کنترل بازار  اجاره افزایش عرضه در  بازار مسکن است که دولت در حال حاضر از طریق طرح نهضت ملی مسکن آن را دنبال می‌کند. با این حال بررسی‌ها نشان می‌دهد دو به اضافه یک چالش شامل پایین بودن توان متقاضیان، کمبود منابع بانکی و در مواردی کمبود زمین، طرح نهضت ملی مسکن را دچار چالش‌هایی کرده است.

دو پایه مالیاتی شامل مالیات بر خانه‌های خالی و مالیات بر عایدی سرمایه نیز می‌تواند به عرضه واحدهای مسکونی موجود به بازار اجاره  کمک کند. طبق آمار سال ۱۳۹۵ حدود ۲.۶ میلیون  واحد مسکونی خالی در ایران وجود دارد. بر این اساس قانون مالیات بر خانه‌های خالی از آذر ۱۳۹۹ تصویب شده اما آن‌طور که باید و شاید شکل اجرایی  پیدا نکرده و مالیات بر عایدی سرمایه نیز مراحل نهایی تصویب در مجلس را می‌گذراند.

ساخت خانه‌های استیجاری توسط دولت و مدیریت شهری در کلانشهرها راه حل دیگری است که در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته انجام می‌شود. طبق این طرح، تولید مسکن از طریق ارایه مشوق‌های دولتی و شهرداری‌ها توسط بخش خصوصی انجام می‌شود که دولت و شهرداری‌ها واحدهای سهم خود را با نرخ پایین به اقشار کم‌درآمد اجاره می‌دهند.

ایجاد همدلی با پویش صاحب‌خانه خوب

از جمله اقداماتی که طی سال‌های اخیر انجام شده انجام اقدامات فرهنگی در بازار اجاره بوده که البته به شکل محدود اجرا شده است. پویش صاحب‌خانه خوب، یکی از مواردی است که با هدف ایجاد هم‌افزایی و همدلی بین مالکان و مستاجران راه‌اندازی شد و به نظر می‌رسد بیشتر از گذشته می‌توان روی موضوعاتی مثل ترویج حس نوع‌دوستی، اقدامات فرهنگی و رسانه‌ای انجام داد.

ارایه مشوق به مالکانی که قرارداد مستاجران را با نرخ‌های قبلی تمدید می‌کنند راه حلی است که بعضا توسط  کارشناسان ارایه می‌شود. طی سه سال گذشته به منظور حمایت از اقشار اجاره‌نشین طرح تعیین سقف مجاز افزایش اجاره بها تا ۲۵ درصد توسط  دولت اجرا شده اما برخی  کارشناسان معتقدند چنین دستورالعمل‌هایی در مقام اجرا چندان نمی‌تواند اثربخش باشد.

اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران مجلس در بیان راهکارهای ساماندهی بازار اجاره گفته است: دولت باید با حمایت از صاحب خانه‌ها و ارائه امتیازهای تشویقی کمک کند، قراردادهای اجاره با مبلغ سال گذشته و یا متناسب با سقف تعیین شده تمدید شود. هم‌چنین همانگونه که برخی از کالاها در بازار کمیاب می‌شوند، دولت ورود کرده و بازار را مدیریت می‌کند، درخصوص اجاره بها مسکن نیز دولت حتما باید از اردیبهشت ماه ورود کرده و اقدامات لازم را انجام دهد. راه‌اندازی پویش مومنانه‌ برای تخفیف در اجاره بها از جمله  این اقدامات  است.

سیدمحمد مرتضوی ـ رییس کانون انبوه‌سازان نیز کنترل تورم را در کاهش التهابات بازار مسکن و اجاره بها موثر می‌داند. او می‌گوید: به دلیل فاصله ایجاد شده بین قیمت مسکن و توان خانوارها متقاضیان به سمت واحدهای کوچک متراژ سوق یافته‌اند. بنابراین انبوه‌سازان باید کوچک‌سازی را در دستور کار قرار دهند و کیفیت ساخت و کیفیت زندگی را در واحدهای کوچک بالا ببرند. اگر به این سمت برویم از کم‌رمقی بازار مسکن جلوگیری می‌کنیم.

 

 

 

 

گزارشی از یک پژوهش تاریخی؛

خلیج فارس؛ عضو رئیسه پیکرۀ ایران/۶

خلیج فارس؛ عضو رئیسه پیکرۀ ایران

تهران- ایرنا- خلیج‌ فارس، به عنوان راه دریایی ایران به جهان و بالعکس در ادوار تاریخ، تحت حاکمیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران بوده است. این حاکمیت نتیجۀ طبیعی و منطقیِ اقدامِ ایران در دفاع از موجودیت و امنیت خود به‌شمار می‌آمده که به صورت بلامعارض در بیشتر دوره‌های تاریخ جریان داشته است.

«نقش مطبوعات دورۀ قاجار در ارتقای جایگاه خلیج‌ فارس به عضو رئیسه در پیکره ایران (با تأکید بر روزنامه‌های حبل‌المتین، حکمت، چهره‌نما و جنوب)»[۱] عنوان مقاله ای است که توسط «عباس رضایی» دانشجوی دکترای تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و «قباد منصوربخت» استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی به رشته تحریر درآمده است.

نویسندگان در این پژوهش برآن هستند تا به این پرسش پاسخ دهند که گفتار جدید خلیج‌ فارس‌شناسی در چه شرایط و فضایی توسط چه نهادی و برپایۀ چه عناصر و مفاهیمی و چگونه تولید شد؟

ورود قدرت‌های استعمارگر اروپایی به خلیج‌ فارس

با ظهور استعمار و ورود قدرت‌های استعمارگر اروپایی؛ پرتغال، اسپانیا، هلند و انگلیس به خلیج‌ فارس، حاکمیت ایران در خلیج‌ فارس معارض پیدا کرد و ایران را با یکی از بزرگ‌ترین مسائل دوران جدید روبه‌رو ساخت. تداوم این امر به کاهش قدرت ایران و تثبیت بیش از پیش قدرت انگلستان و سرانجام بلامنازع شدن قدرت این کشور در سرتاسر خلیج‌ فارس در عصر قاجاریه منجر شد.

ظهور استعمار و ورود قدرت‌های استعمارگر اروپایی به خلیج‌ فارس، حاکمیت ایران در خلیج‌ فارس معارض پیدا کرد و ایران را با یکی از بزرگ‌ترین مسائل دوران جدید روبه‌رو ساخت.

با حملۀ انگلستان به سواحل ایران و تصرف بوشهر در جریان جنگ هرات، معارضه با حاکمیت ایران در خلیج‌ فارس و ایران‌زدایی از این آبراهه بزرگ به اوج رسید. از این پس واکنش و تلاش‌های گسترده ایرانیان برای حفظ حاکمیت در خلیج‌ فارس و ارتقای جایگاه آن در ذهنیت ایرانیان از مجرای تولید مفاهیم، معانی و انگاره‌های متناسب با دوران جدید در قالب گفتار جدید خلیج‌ فارس‌شناسی آغاز شد.

از نگاه سنتی به خلیج‌ فارس تا آگاهی‌بخشی توسط روزنامه‌ها

تأسیس سلسلۀ قاجار با انتقال پایتخت ایران از جنوب به شمال مصادف شد و طبعاً فاصله حکومت با خلیج فارس را افزایش داد. درگیری در مناطق قفقار از همان نخستین سال‌های استقرار و سپس جنگ‌های طولانی دورۀ فتحعلی‌شاه با روسیه، عرصه را آنچنان بر حاکمان قاجار تنگ کرد که موجب گردید خلیج‌ فارس جایگاه ضعیفی در سیاست‌های نخستین شاهان قاجار داشته باشد.

این رویداد امّا به معنای ناآگاهی از حقوق تاریخی ایران در خلیج‌ فارس نبود بلکه تصوری کران‌مند از خلیج‌ فارس مبتنی بر منابع تاریخی و جغرافیایی و همچنین تجربۀ تاریخی تعلق مناطق پیرامونی این آبراهه در نزد مؤسس سلسلۀ قاجار به وضوح وجود داشت.

قضیۀ هرات در زمان محمدشاه و واکنش انگلستان در تصرف مناطق جنوبی ایران، نقطه عطفی در بروز آگاهی بیش از پیش نسبت به خلیج‌ فارس و ورود گستردۀ مسائل این منطقه به خودآگاه ایرانیان بود. بررسی اسناد و مدارک این دوره نشان می‌دهد که باوجود آگاهی از وابستگی این مناطق به ایران و اذعان اعراب کرانه‌های جنوبی به این مساله، حکومت قاجار توانایی دفاع از حقوق مسلّم ایران را دارا نبود.

فقدان اطلاعات جامع از سواحل و جزایر و ناآگاهی از قوّت و ضعف ایران در این مناطق، همچنین کمبود اطلاعات در مورد طوایف، راه‌ها، امکانات و استعداد بنادر و غیره، حکومتِ وقت را واداشت تا برای نخستین بار مأمورانی به این مناطق گسیل دارد تا گزارش‌های مورد نیاز را فراهم آورند.

با روی کارآمدن ناصرالدین شاه و ظهور رجال آگاه و کاردانی چون امیرکبیر در دورۀ ناصری، به‌تدریج تغییرات عمده و قابل توجهی در سیاست‌گذاری‌های مربوط به بنادر و جزایر خلیج‌ فارس به ظهور آمدند. اندیشۀ تأسیس نیروی دریایی از سوی امیرکبیر ناکام ماند امّا تأسیس نهاد جدید «حکمرانی بنادر و جزایر خلیج‌ فارس» از سوی میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان مهم‌ترین اقدام این دوره در احیاء حاکمیت ایران بر منطقۀ خلیج‌ فارس و به دست گرفتن امور این ناحیه بود.

با گسترش انتشار مطبوعات در اواخر حکومت ناصری و به‌ویژه دوره مشروطه، مسائل خلیج‌ فارس در چارچوبی جدید و با عناصر و مفاهیمی نو بازپرداخته شدند که هم از نظر ساختار روایی و مفاهیم و هم به لحاظ نتایجی که برای ایران در خلیج‌ فارس در پی داشت به کلّی متفاوت از گذشته بودند.

باوجود همۀ آگاهی‌بخشی منابع نسبت به خلیج‌ فارس، صورت و سیمایی که از مسائل خلیج‌ فارس ارائه می‌شود در تداوم همان نگاه پیشینی و سنتی تاریخی و جغرافیایی ایرانی ـ اسلامی است و از طرح مسائل جدید در این حوزه ناتوان است. با گسترش انتشار مطبوعات در اواخر حکومت ناصری و به‌ویژه دوره مشروطه، مسائل خلیج‌ فارس در چارچوبی جدید و با عناصر و مفاهیمی نو بازپرداخته شدند که هم از نظر ساختار روایی و مفاهیم و هم به لحاظ نتایجی که برای ایران در خلیج‌ فارس در پی داشت به کلّی متفاوت از گذشته بودند.

خلیج فارس؛ کلید و دروازۀ ایران

اصلی‌ترین تغییر در نگرش نسبت به مساله خلیج‌ فارس از سوی مطبوعات، تغییر جایگاه آن در جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار بود. در این تغییر، خلیج‌ فارس در صدرِ پراهمیت ترین بلاد ایران قرار گرفت. تبدیل خلیج‌ فارس به کلیدی‌ترین و حساس‌ترین منطقۀ ایران، حاصل درک صحیح مطبوعات از تغییر جایگاه خلیج‌ فارس در شرایط نوین جهانی بود.

تغییر این جایگاه از مرتبه ناشناختگی و حاشیه‌بودگی به مرتبۀ نخستِ اهمیت استراتژیکی و اقتصادی، حاصل فراگیری گفتار وطن‌پرستی و ایران‌گرایی اواخر دورۀ ناصری و عصر مشروطه از سویی و تحولات جهانی و منطقه‌ای و تأثیرش بر خلیج‌ فارس از سویی دیگر بود.

بررسی نشریات اواخر دورۀ ناصری و همچنین روزنامه‌های عصر مشروطه حکایت از پررنگ شدن مسائل خلیج‌ فارس در مقایسه با قبل و نشان‌دهندۀ تغییر در نگرش ایرانیان نسبت به خلیج‌ فارس بود. صدها گزارش و مقاله مفصّل دربارۀ مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سواحل و بنادر خلیج‌ فارس و همچنین اهمّیت ژئوپلیتیکی خلیج‌ فارس برای ایران و لزوم توجه حکومت به این ناحیه از سوی این روزنامه در سال‌های منتهی به مشروطه منتشر شده است.

به کارگیری استعاره‌ها و اصطلاحات پزشکی از سوی نشریات عصر مشروطه و تشبیه وطن به بیماری که نیاز به علاج و درمان دارد، باعث شد تا اعضای مختلف این بدنِ بیمار مورد توجه قرار گیرد و هر کدام بسته به موقعیت طبیعی و سیاسی‌اش، جایگاه ویژه‌ای در ذهنیت این دوره پیدا کنند و به عبارتی، برخی نقاط بر دیگر مناطق ارجحیت یافته و حیاتی‌تر از دیگر اجزاء تلقی ‌شوند.

در این تصویرسازیِ اندامگانی(ارگانیکی) از ایران توسط روزنامه‌ها، خلیج‌ فارس در عِداد مهم‌ترینِ این اجزاء به شمار آمد و دولتمردان را نیر به این باور رساند که «اهمّ نقاط مملکت ایران» و «دروازۀ دولت ایران» بنادر خلیج‌ فارس است. روزنامۀ «آزاد» در شمارۀ اول خود می‌نویسد:

«سواحل خلیج‌ فارس که از اعضاء رئیسۀ پیکر ایران می‌باشد علیل است، هرگاه اطباء سیاست ایران که رجال دولت‌اند متعجلاً به دوای تدبیر، تدارک مداوای او را نکنند عنقریب تلف و تباه خواهد شد. اگرچه حالا هم از دست رفته ولی به مضمون – تا ریشه در آب هست امید ثمری هست- اگر درصدد برآیند یحتمل که علاج‌پذیر باشد.»

در کنار استعارۀ اندامگانی خلیج‌ فارس و ایران، به‌کارگیری واژگانی چون دریچۀ حیاتِ ایران و کلیدِ ایران در توصیف اهمّیت خلیج‌ فارس از بدایع فکری نشریاتی همچون حبل‌المتین، حکمت، چهره‌نما و … بود تا نگاه حکومت را به کرانه‌های جنوبی ایران متوجه سازند.

نتیجه‌گیری

-اهمیت خلیج فارس در دوره جدید: خلیج‌ فارس در دامنۀ جنوبی فلات ایران، به لحاظ موقعیت ارتباطی و تجاری و دارا بودن ذخایر با ارزشی چون مروارید و نفت، دیری است که در سیاست و اقتصاد ایران و جهان مورد توجه بوده و هست. این توجه را از همان نخستین روزهای شکل‌گیری تمدن‌ و جوامع فرهنگی کرانه و پس‌کرانۀ خلیج‌ فارس می‌توان مشاهده کرد. در دورۀ جدید و بر اثر تحولاتی که در دورۀ قاجار به‌وقوع پیوست، اهمّیت خلیج‌ فارس دوچندان شد.

-خطر حضور انگلیس در خلیج فارس: حضور سیاسی نظامی انگلستان و تلاش برای تبدیل خلیج‌ فارس به دریایی انگلیسی، گسترۀ سرزمینی ایران را با مخاطراتی جدی مواجه ساخت و برای نخستین بار مرزهای جنوبی ایران را در معرض خطر جدایی از سرزمین مادری‌اش قرار داد. اگرچه پیشتر جنگ‌های ایران و روس در آغازین سال‌های به قدرت رسیدن قاجاریه مانع از توجه جدی ایران به خلیج‌فارس شد امّا جنگ هرات و دخالت مستقیم انگلستان در تصرف خاک ایران در سواحل خلیج‌ فارس موجبات فراهم شدن توجه جدی به تهدیدات به‌وجود آمده نسبت به خلیج‌ فارس و کشور را فراهم آورد و از آن پس شناسایی و بازشناسایی این منطقه و بررسی مسائل مختلف آن از منظر تحولات و تهدیدات نوظهور مورد توجه قرار گرفت.

– آگاهی ملی در دفاع از خلیج‌ فارس: در دورۀ ناصری و با طرح مفاهیم جدید ملت و وطن در معنای جدید آن، آگاهی ملی در دفاع از پاره‌های مختلف سرزمینی از جمله مناطق جنوبی و خلیج‌ فارس بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفت.

-پی‌افکندن بنیانِ گفتاری نو دربارۀ خلیج‌ فارس: باوجود به نگارش درآمدن منابع تاریخی و جغرافیایی فراوان در این دوره، این روزنامه‌ها بودند که با بهره‌گیری از این مفاهیم نوظهور و نوبنیاد، شرایط رو به وخامت ایران در خلیج‌ فارس را به فضای جدید مشروطه‌خواهی پیوند زده و بنیانِ گفتاری نو دربارۀ خلیج‌ فارس را پی‌افکندند. گفتاری که با تبدیل خلیج‌ فارس به «کلید و دروازۀ ایران»، جایگاه طبیعی خلیج‌ فارس را از بخشی از پیکرۀ طبیعی ایران به عضو رئیسه در پیکر ایران ارتقا داد و نظر عامۀ مردم و حاکمان را به حفاظت و پاسداری از قلمرو آبی ایران جلب کرد و زمینه و لوازم نظریِ اقدامات عملی ایران از دورۀ ناصرالدین‌شاه به بعد و همچنین تأسیس نیروی دریایی و اعمال حاکمیت مستقیم حکومت مرکزی بر جزایر ایرانی خلیج‌ فارس را فراهم ساخت.

پی‌نوشت

[۱] رضایی، عباس. منصوربخت، قباد(۱۳۹۹)، پژوهشنامه تاریخ‌های محلی ایران، سال نهم، شماره اول، پیاپی ۱۷، صص ۱۲۲-۱۰۹)

 

 

 

 

 

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

آموزش و پرورش در کمترین حالت به بیش از سیصد هزار معلم جدید نیاز دارد این در حالی است که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان به مراتب عددی کمتر از این بوده و عده ای هم سالانه بازنشسته می شوند.

به گزارش خبرنگار جامعه؛ اگر در سال‌های قبل مشکلات معلمان و دغدغه‌هایش بیشتر در اردیبهشت و به مناسبت روز معلم مطرح می‌شد؛ اما در سالی که گذشت روزی نبود که در مورد مدرسه، دانش آموز و مشکلات معلم حرفی به میان نیاید.

یک سال سخت برای معلمان حالا در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است که وزارت آموزش و پرورش با سرپرست اداره می‌شود و معلوم هم نیست عمر این سرپرستی تا چه مدت خواهد بود و از گزینه‌های وزارت خبری نیست.

معاونین این وزارت خانه از آینده فعالیت خود بی‌اطلاع هستند و نمایندگان و کمیسیون آموزش مجلس نیز از دست کم در ظاهر از تصمیم دولت بی‌خبرند و تصمیم دارند در این زمینه پاسخگو نباشند.

در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیدیم که رتبه بندی معلمان به نتیجه نرسیده است؛ در حالی که سال گذشته در چنین روزهایی یوسف نوری وزیر پیشین آموزش و پرورش اجرای کامل رتبه بندی تا شهریور ۱۴۰۱ را وعده داد؛ رتبه بندی نهایتاً در ماه‌های آخر سال با نواقص بسیار زیاد اجرایی شد و همین امر شکایت و اعتراض شمار زیادی از معلمان را به همراه داشت. شکایاتی که در نهایت به استعفای نوری منجر شد.

هفته معلم را امسال در حالی آغاز کردیم که کمبود معلم در مدارس کشور نه تنها حل نشده که به علت موج جدید بازنشستگی معلمان پس از رتبه بندی، کمبود معلم در مدارس مناطق کمتر برخوردار شدیدتر هم شده است.

کمبود معلم؛ مشکلی که دامن نظام آموزشی را سال‌هاست رها نکرده

البته همان طور که گفته شد کمبود معلم مشکلی است که سال‌هاست آموزش و پرورش با آن مواجه است با این حال به نظر می‌رسد به علت توسعه هنرستان‌ها، موج بازنشستگی پس از رتبه بندی و توجه به جنسیت معلمان در مدارس ابتدایی و متوسطه اول نیاز به معلم و آموزگار بیش از پیش به نظر می‌رسد.

 

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

 

احمدحسین فلاحی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، سال گذشته با اشاره به اینکه آماری که از سوی آموزش و پرورش برای موضوع کمبود معلم ارائه می‌شود متفاوت از آن چیزی که است که ما در واقعیت می‌بینیم؛ گفت: کمبود معلم در آموزش و پرورش از ۲۳۰ تا ۲۶۰ هزار نفر است.

در چنین شرایطی تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاه فرهنگیان به مجموعه نظام آموزشی به میزانی نیست که این کمبود را جبران کند. حسین خنیفر رئیس پیشین دانشگاه فرهنگیان اواخر سال ۱۴۰۰ گفته بود با احتساب معلمین ماده ۲۸ و تمامی فارغ التحصیلان سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ حدود صد هزار نفر به بدنه نظام آموزشی متصل خواهند شد.

وزارت آموزش و پرورش در کمترین حالت به بیش از سیصد هزار معلم جدید نیاز دارد این در حالی است که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان هر ساله بیش از یکصد هزار نفر نمی‌شوند. از این رو جذب معلم از طریق آزمون استخدامی همواره یکی از راه‌های جذب نیرو برای آموزش و پرورش بوده است.

با این وجود عدد پذیرفته‌شدگان در آزمون استخدامی هم چندان بالا نیست. در آزمون روز جمعه ۸ اردیبهشت که ۵۳۴ هزار و ۴۴۵ نفر برای شرکت در آن ثبت‌نام کرده بودند؛ تنها ۲۸ هزار نفر پذیرفته خواهند شد.

این عدد شامل ۲۴ هزار و ۶۹۴ آموزگار ابتدایی، ۲۳۳۲ آموزگار استثنایی و ۹۹۲ آموزگار ویژه مناطق عشایری و مرزی است. تفاوت این دو عدد به تنهایی نشان می‌دهد حجم نیازمندی وزارت آموزش و پرورش تا چه حد زیاد است و یک آزمون استخدامی چقدر می‌تواند این نیاز را برطرف کند.

سرپرست وزارت آموزش و پرورش در حاشیه اجلاس مدیران و رؤسای مناطق و نواحی آموزش و پرورش خوزستان با اشاره به برگزاری آزمون استخدامی برای جذب ۲۸ هزار آموزگار دوره ابتدایی، گفت: به زودی آزمون استخدامی دیگری برای جذب معلمان متوسطه اول و دوم و فنی و حرفه‌ای و کاردانش برگزار خواهد شد که در این آزمون نیز ۲۸ هزار معلم جذب خواهند شد.

صحرایی با اشاره به برنامه ریزی برای جذب ۲۵ هزار دانشجو معلم از طریق کنکور سراسری گفته بود؛ جذب معلم از طریق شیوه دو مدرکی یکی دیگر از برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش در حوزه نیروی انسانی است و بر این اساس دانشجویان مستعد، در دانشگاه‌های مادر شروع به تحصیل می‌کنند و بعد از گذراندن ۲ سال دروس تخصصی و طی کردن فرآیندهای صلاحیت سنجی و رغبت سنجی از سال سوم وارد دانشگاه فرهنگیان خواهند شد.

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

 

دبیران خرید خدمت و وعده توخالی استخدام

جذب معلم از طریق دوره‌های مهارتی اگرچه راهکاری نیست که مورد تأیید سند تحول و تصمیم‌گیران آموزشی باشد ولی با شرایط فعلی لازم است کمبود شدید معلم حداقل تا حدی بهبود یابد و آزمون استخدامی شاید مطمئن‌ترین راه برای این مشکل باشد.

البته پیش از این به ادارات کل آموزش و پرورش در استان‌ها این مجوز داده شده بود که به صورت حق التدریس به طور موقت از علاقه‌مندان به معلمی استفاده کنند اما مشکل اینجا بود که در برخی استان‌ها به این افراد وعده داده شده بود که پس از مدتی در استخدام وزارت آموزش و پرورش خواهند شد. وعده‌ای که از ابتدا قرار نبود محقق شود.

یکی از همین نیروهای خرید خدمتی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر گفت: من از مهر ۱۴۰۰ به عنوان معلم خرید خدمت وارد کلاس شدم و قبل از آن هم هفت سال پیش دبستانی در مدرسه دولتی مشغول بودم.

از ابتدای سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ نه قرار داد داریم نه بیمه و نه حقوق و در نزدیکی تعطیلات نوروز ۱۴۰۲ حقوق دو تا سه ماه را برای ما واریز کردند اما همچنان حقوق چند ماه واریز نشده و بیمه و سنوات برای ما حساب نشده است.

کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد

 

این نیروی خرید خدمتی افزود: برای سال آینده هم به ما گفتند که دیگر قادر ادامه همکاری با ما نیستند مگر اینکه در آزمون استخدامی قبول شویم. واقعاً با معلمی که ده سال تجربه کاری دارد چرا باید این طور برخورد شود و با کسی که اصلاً تجربه کاری ندارند به یک شکل برخورد شود. ضمن اینکه فردی که معلم است در طول روز مشغول معلمی است و فرصت کافی برای مطالعه منابع آزمون را هم ندارد.

این معلم خرید خدمتی از وعده‌های مکرر ادارات آموزش و پرورش گلایه کرده و گفته بود: حتی ماه پیش و در بهمن ماه ۱۴۰۱ با وعده استخدام ما را به شورای پزشکی فرستادند و قبل از آن هم مدارک متعددی را بردیم و برای تبدیل وضعیت مصاحبه شدیم اما هیچ خبری نیست.

همین وعده‌های بی سرانجام بود که موجب شد تا در بهمن و اسفند ۱۴۰۱ و فروردین ۱۴۰۲ معلمان خرید خدمتی بارها و بارها در مقابل درب اصلی وزارت آموزش و پرورش تجمع کنند.

روایت آمار‌ یازده ماهه ۱۴۰۱ از روند نقدینگی و پایه پولی؛

ردپای بانک‌های ناتراز در چاپ پول ۲۰۴ هزار میلیارد تومانی/ انحلال بانک‌ها یا فروش املاک نجومی؟

رشد سنگین پایه پولی یا همان چاپ پول در سالی که گذشت، با تبعات تورمی همراه بوده است. این در شرایطی است که با توجه به شعار سال مبنی بر مهار تورم، کلیددار ساختمان شیشه ای میرداماد برای برخی از بانک ها خط و نشان کشیده است که اگر اصلاح نشوید، به سمت انحلال می رویم!

 ردپای بانک‌های ناتراز در چاپ پول ۲۰۴ هزار میلیارد تومانی/ انحلال بانک‌ها یا فروش املاک نجومی؟

به گزارش تابناک اقتصادی؛ روز گذشته بانک مرکزی پس از وقفه ای چند هفته ای، بالاخره گزیده آمارهای اقتصادی مربوط به بهمن ماه ۱۴۰۱ را منتشر کرد. گزارشی که در بخش پولی و بانکی که شامل خلاصه دارایی ها و بدهی های سیستم بانکی است، مشاهده می شود که حجم نقدینگی در پایان یازدهمین ماه سال گذشته به بیش از ۶۱۰۳ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ رقمی که نسبت ماه مشابه سال قبل تر یعنی بهمن ۱۴۰۰، افزایش ۳۲ درصدی را به ثبت رسانده است. همچنین نسبت به پایان سال ۱۴۰۰، رشد ۲۶.۳ درصدی را به ثبت رسانده است.

در این میان؛ آمار مربوط به پایه پولی قابل تامل است. جایی که نشان می دهد در یک ماه مانده به پایان سال ۱۴۰۱، حجم پایه پولی با رشد ۲۳ هزار و ۶۴۰ میلیارد تومانی (معادل ۳ درصد) نسبت به دی ماه، به رقم ۸۰۸ هزار و ۶۴۰ میلیارد تومان رسیده است که این رقم نسبت به بهمن ماه سال ۱۴۰۰، افزایش ۳۹.۲ درصدی داشته است.

رقم ۸۰۸ هزار میلیارد تومانی پایه پولی تا پایان بهمن ماه سال گذشته در مقایسه با آمار اسفندماه ۱۴۰۰، بیان گر تزریق پول پرقدرت به میزان ۲۰۴ هزار و ۶۷۰ میلیارد تومان از ابتدای سال گذشته تا پایان بهمن ماه در سیستم پولی نظام بانکی دارد. رقمی قابل توجه که از آن تحت عنوان چاپ پول نیز یاد می شود.

ردپای بانک‌های ناتراز در چاپ پول ۲۰۴ هزار میلیارد تومانی/ انحلال بانک‌ها یا فروش املاک نجومی؟

چرایی قد کشیدن پول پرقدرت در آمار‌های بانک مرکزی

این سوالی است که چند روز قبل از سوی رئیس کل بانک مرکزی پاسخ داده شد؛ فرزین خطاب به مدیران عامل بانک‌ها گفته بود: “درخصوص برخی بانک‌ها، مشکل اصلی به مدیریت آن‌بانک‌ها نیز برمی‌گردد و می‌بایست فورا این مشکلات را برطرف کنند؛ چراکه از ۳۳.۹ درصد رشد پایه پولی مقطع زمانی ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۱، حدود ۳۲.۷ درصد آن ناشی از افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی بواسطه افزایش اضافه برداشت آن‌ها از بانک مرکزی بوده است.” پیش تر نیز رئیس کل بانک مرکزی تاکید داشت: “پایه پولی با ضریب فزآینده، نقدینگی را تشکیل می‌دهد. نرخ رشد پایه پولی در سال ۱۴۰۱ بیش از نقدینگی بوده است؛ یعنی نرخ رشد پایه پولی در سال گذشته حدود ۳۳.۹ درصد بوده و یکی از دلایل اصلی آن افزایش مطالبات بانک مرکزی از بانک‌ها بوده است. متاسفانه در سال گذشته مطالبات بانک مرکزی از بانک‌ها افزایش پیدا کرده است.”

همتی رئیس کل اسبق بانک مرکزی نیز اخیرا در یادداشتی اظهار داشته است: “تداوم رشد پرقدرت چاپ پول، خصوصا در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ مى‌تواند از سوى فعالان اقتصادى حمل بر تشدید رشد نقدینگى شود و انتظارات تورمى را تشدید کند. بر اساس برآورد، از گزارش‌هایی که تاکنون ازمتغیرهای پولی داده شده است، پایه پولی، از نظر میزان مطلق رشد و میزان درصد رشد درپایان سال ۱۴۰۱، به ترتیب در حد ۲۲۰ هزار میلیارد تومان و در حد ۳۶ درصد است که از نظر میزان رشد سالانه پول پر قدرت در شرایط انتظارات تورمی رشد بسیار بالایی تلقی می‌شود. البته به‌خاطر تداوم محدودیت اعمال‌شده بر ترازنامه بانک‌ها که از سال ۱۳۹۹ عملیاتی و به تدریج تثبیت شد و نیز افزایش سپرده قانونی برخی بانک‌ها در اواخر سال۱۴۰۱، شتاب رشد نقدینگی قدری کاهش یافت؛ اما این به آن معنا نیست که رشد پایه پولی به‌ تدریج اثر خود را در اقتصاد و تورم برجا نگذارد.”

بدهی بانک ها به بانک مرکزی ۱۳۵ درصد رشد کرد

همان طور که رئیس کل بانک مرکزی اظهار داشت؛ درصد بالایی از رشد پایه پولی در سال گذشته مربوط به افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی است. رقمی که در سال گذشته، هر ماه رشد داشته و بر اساس جدیدترین گزارش بانک مرکزی، حجم بدهی بانک ها به این بانک در پایان بهمن ماه سال قبل، بیش از ۳۴۴ هزار میلیارد تومان شده است. رقمی قابل توجه که نسبت به بهمن ماه ۱۴۰۰، رشد حدود ۸۵ درصد و نسبت به پایان سال ۱۴۰۰ نیز رشد بیش از ۱۳۵ درصدی را تجربه کرده است. اعدادی که نشان از نقش معنادار بانک های ناتراز در دمیدن بر تورم موجود دارد.

ردپای بانک‌های ناتراز در چاپ پول ۲۰۴ هزار میلیارد تومانی/ انحلال بانک‌ها یا فروش املاک نجومی؟

انحلال بانک‌های ناتراز یا فروش املاک نجومی؟

حال در این شرایط، عزم دولت و بانک مرکزی بر برخورد قاطع با بانک های زیان ده و ناتراز است؛ بانک هایی با نگاهی به صورت های مالی آن ها در کدال، خبر از کفایت سرمایه های منفی و زیان انباشه قابل توجه می دهد.

سید ابراهیم رئیسی نیز صبح روز چهارشنبه (ششم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲) در جلسه هیئت دولت به موضوع اصلاحات نظام بانکی پرداخت و با تاکید بر لزوم اصلاح ناترازی بانک‌ها، گفت: اقدامات بانک مرکزی برای جلوگیری از اضافه برداشت بانک‌ها، تصمیم خوبی بوده و این رویه باید با جدیت دنبال شود. باید در وهله اول به بانک‌هایی که اضافه برداشت دارند، اخطار داده شده و در مرحله بعدی با قاطعیت با این موضوع برخورد شود.

فرزین رئیس کل بانک مرکزی نیز در جمع مدیران بانکی بر ضرورت کنترل اضافه برداشت بانک‌ها تاکید کرد و گفت: حجم اضافه برداشت برخی بانک‌ها از بانک مرکزی قطعا قابل قبول نیست و بانک‌های ناتراز در این زمینه برای تعیین تکلیف، حتما مشمول ” قاعده و فرآیند گزیر” خواهند شد.

فرزین افزود: همانطور که بار‌ها تأکید کرده‌ام این میزان اضافه برداشت، عمدتاً ناشی از وضعیت و عملکرد چند بانک مشخص بوده است و طبعا در این شرایط که بخشی از شبکه بانکی کشور، ناتراز است نمی‌توان سیاست‌های کنترل تورم را بدرستی و بصورت موثر در کشور اجرایی کرد.

رئیس‌کل بانک مرکزی در ادامه از فرصت شش ماهه بانک مرکزی به برخی بانک‌های ناتراز (تا شهریور ماه) برای اصلاح اضافه برداشت‌هایشان خبر داد و گفت: بانک‌های ناتراز شش ماه فرصت دارند تا این معضل اصلی‌شان را که تاثیر نامطلوبی در شاخص‌های کلان اقتصادی دارد برطرف کنند.

فرزین خاطرنشان کرد: اگر بانکی همواره ناترازی داشته باشد و در عین حال بخواهد به فعالیت خود ادامه دهد به ناچار باید به سمت تعیین تکلیف و انحلال آن بانک پیش برویم. البته عموم این بانک‌ها دارایی‌های مناسبی اعم از املاک و … دارند و لذا هیأت مدیره این دسته از بانک‌ها می‌بایست عزم لازم را برای حل این مشکل فورا بکار گیرند.

ردپای بانک‌های ناتراز در چاپ پول ۲۰۴ هزار میلیارد تومانی/ انحلال بانک‌ها یا فروش املاک نجومی؟

جمع بندی

با توجه به موضع گیری های اخیر رئیس جمهور و رئیس کل بانک مرکزی و همچنین آمارهای منتشر شده مبنی بر جهش خیره کننده بدهی بانک ها به بانک مرکزی و رشد معنادار پایه پولی و تزریق پول پرقدرت، انتظار می رود که در ماه های پیش رو، بانک های ناتراز برای تراز شدن و خروج از زیان، دست به کار شوند و در گام نخست، دست از بنگاه داری بکشند و برج ها و پاساژهای لوکسی که در این سال توسط شرکت های زیرمجموعه خود ساخته اند را در لیست فروش قرار دهند؛ اقدامی که می تواند در کنار تراز شدن دخل و خرجشان، به ورود خانه خالی بانک ها به بازار مسکن و تعدیل نسبی قیمتی های نجومی مسکن در شهر تهران کمک کند. هرچند اگر این مسیر طی نشود، دیر یا زود باید منتظر انحلال بانک های زیان ده و ناتراز از شبکه بانکی باشیم. اقدامی مهم که در راستای سالم سازی نظام بانکی و خروج از چرخه چاپ پول و افزایش نرخ تورم و کاهش قدرت خرید مردم خواهد بود.

 

 

 

مدیریت بحران بلوغ نوجوانان

مدیریت بحران بلوغ نوجوانان

فاطمه سلیمانی روانشناس حوزه کودک و نوجوان است و در اینجا از دشواری های مسیر بلوغ برای‌مان می‌گوید و نکته‌هایی برای راهنمایی کردن والدین در این گذار را آماده کرده است.

 وقتی با ماشین، اتوبوس یا قطار عزم سفر می‌کنیم ناگزیریم از مسیر لذت ببریم. مسیری که احتمالا چالش‌ها و سختی‌های دوست نداشتنی دارد اما اگر به خوبی از پس مشکلات بربیاییم، در انتها نتیجه و مقصد شیرین و قابل قبول خواهد بود. دوران بلوغ و نوجوانی دوره اول که از حوالی ۹ تا۱۴سالگی آغاز می‌شود مهمترین قسمت مسیر زندگی است که نوجوان باید در این بازه حالش خوب باشد. مسیری که نه تنها خانواده در فهم چالش‌ها و راحت کردن بحران‌های آن تاثیر دارد بلکه خود نوجوان هم باید تمام سعیش را کند که به خود در لذت بردن از مسیر کودکی به بزرگسالی کمک کند.

مدیریت بحران بلوغ نوجوانان

یادآوری شنیده‌ها

انسان همیشه در حال رشد است؛ روانشناسان معتقدند او دائما از یک مسیر رشدی به یک مسیر رشدی دیگر منتقل می‌شود. نوجوانی به عنوان یکی از مهمترین مراحل رشدی پلی است که کودکی را به بزرگسالی وصل می‌کند.در این دوره فرد به شدت دچار دگرگونی‌های جسمی و روانی می‌شود. در روانشاسی به این دوره «بحران نوجوانی» یا «بلوغ» می‌گویند. بلوغ در دختران معمولا از سن ۹تا۱۳ سالگی اتفاق می افتد و در پسران ۱۰تا۱۴ سالگی.

این تعاریف در حقیقت بازگو کردن شنیده‌هایی درباره بلوغ است که سلیمانی هم به آن اشاره می‌کند. اما او یادآوری می‌کند که این تغییرات بسیار به فیزیولوژی بدن مربوط است: «در این دوره مغز هورمون‌هایی را ترشح می‌کند که این هورمون‌ها بر غده هیپوفیز که در قاعده مغز است اثر می‌گذارد و بعد از آن غده هیپوفیز هورمون‌های بلوغ را ترشح می‌کند. این هورمون‌ها باعث تغییرات سریع در بدن می‌شود. بعضی از این تغییرات در دختران و پسران مشترک و بعضی هم بنا به جنسیت متغیر است.

از جمله تغییرات مشترک در دوران بلوغ می‌توان به اضافه وزن، افزایش قد و رویش موهای زائد اشاره کرد اما اگر بخواهیم به مهم‌ترین تغییر مختص دختران اشاره کنیم آنها در این بازه شروع دوران قاعدگی را تجربه می‌کنند. ترشح این هورمون‌ها در دوران بلوغ علاوه بر اینکه روی جسم نوجوان اثر می‌گذارد روی احساسات و خلق و خوی او هم تاثیرگذار است. احساسات در دوران بلوغ از بازه‌های سنی دیگر شدیدتر است. همچنین میل جنسی هم در این دوره به اوج خود می‌رسد. در دوران بلوغ انگار فرد روی الاکلنگی نشسته و دائما احساساتش از حال خوب به حال بد در حالا تغییر است. ممکن است لحظه‌ای احساس خوشبختی و موفقیت کند و اعتماد به نفسش بالا برود اما در چشم بر هم زدنی احساسات منفی، نگرانی و عدم اعتماد به نفس او را فرا بگیرد.

در واقع نوجوان دچار «آسیب پذیری عاطفی» شده، یعنی اضطراب، ترس و اساسا احساستش را بیشتر از حد معمول تجربه می‌کند و نمی‌تواند به راحتی خشم و استرسش و عواطف منفی خود را مدیریت کند.

مدیریت بحران بلوغ نوجوانان

چالش نوع دوم

سلیمانی در ادامه به چالش‌های دیگر دوران بلوغ هم اشاره می‌کند، چالش مهمی به نام بحران هویت که برای عبور از آن راهکارهایی هم وجود دارد: «علاوه بر نکاتی که از آن نام برده شد یکی دیگر از بحران‌های مهمی که نوجوان با آن دست و پنجه نرم می‌کند «بحران هویت» است. نوجوان در واکنش با این بحران دچار سردرگمی بوده و پر از سوال است. من چه کسی هستم، چه ویژگی‌های منحصربه فردی دارم، باید چه هدفی را دنبال کنم و قرار است در نتیجه به چه دستاوردی در زندگی برسم؟ سوالاتی است که نوجوان در دوران بلوغ و در چالش با بحران هویت از خود می‌پرسد. اگر این بحران هویت به درستی طی نشود این امکان وجود دارد که نوجوان دچار پوچی شده و حتی تا بزرگسالی هم ابعاد هویتی او کامل نشود. برای اینکه نوجوان این دوران را به خوبی طی کند تا بعدها دچار مشکلات غیر قابل جبران نشود نیاز به دو چیز که مفصل درباره آن صحبت خواهیم کرد؛ اولی همراهی خانواده و دومی آموزش دیدن خود نوجوان.»

همراهی خانواده

والدین یکی از اساسی‌ترین نقش‌ها را در بحران بلوغ فرزندانشان دارند. در این دوران او نیازمند است پدر و مادر بیشتر از والد کنترلگر، والد حمایتگر باشند و با او رابطه صمیمی برقرار کنند. سلیمانی در این‌باره می‌گوید: «رابطه خانواده با فرزند باید به گونه‌ای باشد که در آن نوجوان بتواند بدون ترس از سرزنش به راحتی سوالات، نظرات و احساساتش را با آنها در میان بگذارد، خانواده را بستر امنی ببیند و پدر و مادر را به عنوان دو رفیق صمیمی بداند که همیشه در همه احساساتی که تجربه می‌کند و سوالاتی که دارد همراه او هستند. شناخت و آگاهی دوران نوجوانی و درک والدین نسبت به فرزند و نشستن پای صحبت‌های و دو گوش شنوا برای شنیدن دغدغه ها و مشکلات نوجوان و البته پذیرش خوبی‌ها و بدی‌های او، در این دوره بسیار مهم است. اگروالدین پیش از دوران بلوغ و مواجهه فرزند با بحران‌های آن، رابطه خود با او را صمیمی کرده باشند بهتر می توانند او را نسبت به این دوران آگاه و آشنا کنند و رابطه بین نوجوان و خود را طوری شکل داده و پیش ببرند که نوجوان به جای پیدا کردن پاسخ سوالات خود در مدرسه و بین دوستان یا در فضای مجازی از خود پدر و مادر بپرسند و بپذیرند. احترام، پذیرش،صمیمیت و همراهی یک رابطه دو طرفه است.»

مدیریت بحران بلوغ نوجوانان

در اوج

اگر به خاطرات دوران بلوغ رجوع کنیم به یاد می‌آوریم که سعه صدر، صبر و هوشمندی خانواده در آن بازه سنی برایمان اهمیت بالایی داشت و دوست داشتیم در هر حال از سمت خانواده به لحاظ عاطفی ملامت و ترد نشویم. فاطمه سلیمانی به یکی دیگر از مشخصه‌های تغییر در سن بلوغ اشاره کرده و به اهمیت مشورت با روانشناس تاکید می‌کند و توضیح می‌دهد: «این دوران پر از تصمیمات نادرست و رفتارهای هیجانی ست که باید در مواجهه با آنها برخورد درست و مناسب داشته باشیم. نه آنقدر پیاز داغ صمیمیت را زیاد کنیم که فرزند دیگر پذیرش تنبیه را نداشته باشد و نه آنقدر چکشی و سفت و سخت برخورد کنیم که در تصمیماتش پنهان کاری داشته باشد و احساساتش را فرو بخورد.

به طور مثال در این دوران نوجوان میل شدیدی به ارتباط با جنس مخالف دارد. سعی کنید در ارتباطات او کنجکاوی کنترلگرانه نداشته باشید و چک کردن گوشی و گوش ایستادن در ارتباطات تلفنی را فراموش کنید تا او اعتمادش را به شما از دست ندهد و اگر متوجه ارتباطات نادرست او شدید خونسردی خود را حفظ کنید تا رفتار درستی با او داشته باشید و با خشم و تحمیل او را وادار به پایان دادن رابطه نکنید؛ در عوض از آغاز دوران بلوغ او را با عادی بودن این تغییرات در احساسات آشنا و در زمان متوجه شدن ارتباطات اشتباهش راهنمایی و ابهاماتش را برطرف کنید. حتی می‌توانید پیش از باز شدن بعضی مسائل در مدرسه و بین دوستان او را از مسائل حساسی مثل تفاوت‌های جنسیتی و… مطلع و آگاه کنید. اما پیش از همه اینها فراموش نکنید مشورت با روانشناس کودک و نوجوان قبل از بروز هر گونه مشکلی مهم است.»

مدیریت بحران بلوغ نوجوانان

به دنبال استعداد

به گزارش وب گاه تبیان، آخرین نکته که سلیمانی روانشناس حوزه کودک و نوجوان به آن اشاره می‌کند این است که در بازه طولانی مدت بلوغ و شکل‌گیری هویت، بهترین کسی که می‌تواند به فرد در بهتر طی شدن این مسیر کمک کند خود اوست و نقش خانواده رفته رفته کمرنگ تر می‌شود. اما پدر و مادر باید در نظر داشته باشند که گام‌های موثری را می‌توانند در همان سنین ابتدایی یعنی نوجوانی دوره اول بردارند که دوره بلوغ و یافتن هویت برای فرزندشان صد چندان بحرانی نشود: «در دوران بلوغ به این علت که هم جسم نوجوان و هم عقاید و تفکرات نوجوان نسبت به خود تغییر می‌کند و باعث می شود عزت نفس، اعتماد به نفس و احساس مفید بودن فرد تضعیف شود بهتر است در کودکی فرصت‌هایی فراهم کنید تا استعدادهایش شناسایی شده و علائقش را پیدا و آزمون و خطا کند. برای این کار باید او را با فضاهای متنوع مثل کلاس های مختلف آموزشی یا گعده‌های کودک و نوجوان در مساجد آشنا کنید یا او را تشویق کنید تا در تشکل‌های دانش آموزش و مسابقات مدرسه در حوزه علاقه خود شرکت کند تا نه تنها طعم خوب موفقیت و مفید بودن را بچشد بلکه برای سوال من کیستم و برای چه به دنیا آمده‌ام هم آمادگی پیدا کرده و در سال‌های بعد خود به پاسخ قطعی تری برسد. تایید کردن او، یاداوری رفتارهای اشتباه به دور از تندی، تمرکز بر نکات مثبت به جای نکات منفی در عملکرد، مقایسه نکردن او با هم سن و سالان و پذیرش هرآنچه که هست باعث از بین نرفتن اعتماد به نفس نوجوان می شود و یکی از مهمترین عواملی که می‌تواند به بهتر طی شدن بحران بلوغ کمک کند اعتماد به نفس و عزت نفس در فرد است.»

 

 

 

 

 

حد و مرز پنهان کاری در خواستگاری

در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که گاهی به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی از آن‌ها را بیان نمی‌کنند.

 

صداقت در ازدواج به معنای این نیست که باید تک تک افکار، رویاها، ترس‌ها، خیالات و اسرار زندگی خود را با طرف مقابلمان در میان بگذاریم. دانستن اینکه چه چیز‌هایی را باید به طرف مقابل بگوییم و چه چیز‌هایی را نباید بگوییم، یک مهارت ارتباطی مهم است که باید قبل از رفتن به خواستگاری یاد بگیریم.

 

گفتن یک سری چیز‌ها ممکن است منجر به این شود تا طرف مقابل به ما اعتماد بیشتری کند؛ از طرف دیگر، گفتن و یا دیر گفتن برخی مسائل نیز می‌تواند منجر به بهم خوردن موقعیت ازدواج شود.

قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشته باشیم که ازدواج بر پایه اعتماد بنا شده است. عدم صداقت و کتمان مسائل مهم زندگی می‌تواند یک ازدواج را به سراشیبی بکشاند؛ بنابراین هرگز نباید چیز‌های مهم زندگیمان را از طرف مقابل پنهان کنیم.

از کجا بفهمیم که چه چیز‌هایی را باید به طرف مقابلمان بگوییم؟
اگر مسئله‌ای در زندگی تان وجود دارد که احساس می‌کنید باید آن را به طرف مقابلتان بگویید، اما در مورد گفتن آن مطمئن نیستید، وقتی آن حقیقت را پنهان می‌کنید به واکنش‌های فیزیکی خود نگاه کنید.

اگر تپش قلب می‌گیرید یا بیشتر عرق می‌کنید، پس این‌ها می‌توانند سرنخ‌هایی باشند که باید آن مسئله را بیان کنید.

همچنین اگر از گفتن مسئله مهمی اجتناب می‌کنید، چون نمی‌خواهید موقعیت ازدواج با فرد مورد نظر را از دست بدهید، این می‌تواند مشکلاتی را در ازدواج شما ایجاد کند. در واقع، پنهان کردن حقایق یا اطلاعاتی که در تصمیم‌گیری طرف مقابلتان موثر است، می‌تواند خطرناک باشد.

چیز‌هایی که مخفی کردنش می‌تواند به ازدواج شما آسیب بزند

ازدواج قبلی

اگر با یک ازدواج ناموفق روبرو بوده‌اید که همه فامیل و دوستان در جریان آن قرار دارند، بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید، اما اگر ازدواج تا مرحله بله‌برون پیش رفته و به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده، در این شرایط لازم نیست قبل از قرار خواستگاری این مسئله را درمیان بگذارید؛ در جلسه اول خواستگاری طرف مقابل را از این مسئله مطلع سازید.

اعتیاد

برخی افراد ممکن است این نکته را نادیده بگیرند و اعتیاد خود را چه در گذشته و چه در حال حاضر، مخفی نگه دارند. هر نوع اعتیاد یا سوء مصرف مواد، اعم از اعتیاد به الکل، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به سیگار یا اعتیاد جنسی می‌تواند تأثیری پایدار بر رابطه فرد با شریک زندگی داشته باشد.

وضعیت پزشکی

برخی از بیماری‌ها نه تنها بر بیمار بلکه بر خانواده او نیز تأثیر می‌گذارد. پس از ازدوج، همسر شما عضوی از خانواده شما است و بنابراین مهم است طرف مقابل تان را در مورد بیماری تان که فکر می‌کنید می‌تواند بر ازدواج شما تأثیر بگذارد، مطلع کنید. این شامل مسائل مربوط به سلامت جنسی و روانی شما نیز می‌شود.

شرایط مالی

در صورت داشتن هرگونه مشکل مالی در زندگی خود حتماً به طرف مقابلتان اطلاع دهید. اگر بعد از ازدواج شما باید کمک خرج خانواده‌تان (پدر، مادر، خواهر و…) باشید، حتماً این مسئله را با طرف مقابلتان در میان بگذارید. همچنین اگر درحال پرداخت وام‌های زیادی هستید، آن‌ها را مخفی نکنید، زیرا هر بار مالی می‌تواند در ازدواج شما تأثیرگذار باشد.

چیز‌هایی که مخفی کردنش آسیبی به ازدواج نمی‌زند

گاهی برخی افراد از روی صداقت مسائلی را در خواستگاری مطرح می‌کنند که گفتنش لزومی ندارد و گاهی حتی باعث ایجاد ترس و نگرانی در طرف مقابل می‌شود.

مثلاً گفتن اینکه در گذشته چه گناهان و خطا‌هایی مرتکب شده‌اید، چند تا خواستگار داشته‌اید و به خواستگاری چند نفر رفته‌اید، قبلاً به کسی علاقه‌مند بودید و… لازم نیست.

همچنین گفتن چیز‌هایی که به صورت موردی و طبیعی هر فردی ممکن است با آن مواجه شود، لزومی ندارد مثل سفید شدن چند تار مو، عصبانیت‌های موردی، بی‌نظمی‌های موردی، ضعف در مهارت‌های زندگی و…؛ زیرا گفتن چنین چیز‌هایی تنها باعث نگرانی و ایجاد ترس در طرف مقابلتان شده و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بزرگی وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*