امروز خراسان جنوبی/ محمد علوی
عادت سخیفی است که یک مناسبت ما را به چرخه معیوبی بیندازد تا هرسال بی دلیل و بی بدیل زمینی را بنام معلم شخم بزنیم که اساساً در آن باروری مشاهده نشده و نمی شود. مجموعه سخنرانیها و راهکارها و فریادهای عادت شده نمایندگان و مجموعه دولتیان، بخشنامه ها و دستور العمل ها در این چهاردهه را چنانچه بادقت به مروری دوباره در اندازیم نیک درخواهیم یافت که هفته معلم هفتهای بی انگیزه و بی هدفی است که خلاصه شده در مناسکی فرمایشی که گاه آلوده به نان و خورشتی و هدیه ای و یا گاه ربع سکهای و در مدارس نابرخوردار که کودکانشان نان و ربی در گوشه کیفشان برای ناشتا میگذارند شکستن غرور کودکانی را که توان خرید حتی هدیهای کوچک برای معلمشان ندارند..!
چشم پوشی بر واقعیت آموزش و پرورش و پنهان شدن در پشت غبار مراسم هفته معلم نتوانسته و نمی تواند مشکلات و چالش های عظیم آن را حتی به میزان درصد بسیار کمی حل و فصل کند. هفته و هفته هایی که حدود ۴۰ تای آن را تجربه کردیم و از سر گذراندیم تاکنون چه نقشی را در ارتقای اجتماعی و نقش معلم در آن بازی کرده؟! چه میزان از مشکلات ساختاری آموزش و پرورش کشورمان را حل کرده؟! چه مقدار توانسته نقش معلمین در تصمیم سازی ها و تصمیم گیریهای کلان کشور را تثبیت و احصا کند؟! چقدر توانسته وضعیت اقتصادی معلمین کشور را که مهمترین شاخصه آن است را سامان دهد؟! چه میزان توانسته به نقش معلم در خانواده و بر عکس بها داده و عملیاتی اش کند؟! این هفتههای چهل گانه به چه میزان در بالا بردن تخصصی کار معلمین و بالا بردن سطح آگاهیهای سیاسی و فرهنگی و قدرت درست تحلیل آنان نقش داشته؟!
آموزش و پرورش ما جز در عملیات مخرب و پر از استرس روشهای محفوظاتی دانش آموزان و تدرسی های خشک و فرساینده و سرکوبگر توانمندی های فراوان دانش آموزان چه دم مسیحایی به نسل جوان ما دمیده؟!
کدامین مهارت های زندگی را به نسل های آینده این کشور آموخته است؟! روح همکاری؟ مطالبه گری؟ پرسشگری؟ ارجحیت منافع جمعی به منافع فردی؟ دوری از دروغ و ریا؟ خودباوری و عزت نفس؟ بی لکنت زبان و ترس پرسیدن و دانستن و خواستن؟ احترام به عقاید هم؟ دوری از تعصبات کور و احمقانه؟ و…کدامیک از این موارد را با روش های علمی و به دور از شعار وشعار به کودکان کشورمان آموخته تا نسلی را بیافریند که نخبگی را تجربه کند، نخبه در هر رشته و علایق خاصی، در مدیریت، هنر، ورزش، اقتصاد و بازار و تولید؟! ما همچنان اشتباهاتمان را تکرار میکنیم و متعصبانه و متأسفانه بر اجرای دوباره و صد باره آن اصرار داریم…! ما هنوز نتوانستهایم بستر ورود به اصل آموزش و پرورش را آماده کنیم، نتوانستهایم تحصیل رایگان را که از اصول مهم قانون اساسی است عملیاتی کنیم و شقه شقه کردیم تحصیل را برای متمولین و اکثریت نادار وناچار …! ماهنوز در برآورده کردن حداقل های مدارسمان درماندهایم و اما لاف و شعار مدیریت جهانی و…میدهیم! مدارس غیر دولتیمان که گاه مبلغ ثبت نامشان سر به دهها میلیون تومان می زند هنوز در خانههای استیجاری که هیچ سنخیتی با شکل یک مدرسه ندارد کار آموزشی و تربیتی انجام میدهند، مدارس ابتدایی و دبیرستانی دولتیمان گاه جمعیت دانش آموزی هرکلاس شان به ۳۵ تا ۴۰ نفر میرسد! ما هدفمان را گم کردهایم وهمچنان داریم گره اضافه میکنیم بر گرههای کور مشکلات معلم و به تبع آن آموزش وپرورش، عادت کردهایم که خودمان را گول بزنیم و باور کنیم دروغهایی را که به خورد خودمان میدهیم..! معلمین ما حتی اختیار فریاد برای خواستههایشان را ندارند و صاحب سازمانی مستقل و دور از شرایط حکومتی نیستند …! هفته معلم، هفته یادآوری فراموشی هاییست که چون پتکی دائم بر فرق آموزش و پرورش مان کوبیده میشود…!!!