برنامه ریزی ها و طرح ها واندیشه ها زمانی به بار می نشینند و خروجی خوبی دارند که منطبق با منطق و واقعیات جامعه باشند ، درغیراین صورت شاهد شکست واضمحلال چنین طرح هایی خواهیم بود که با خرج کرد های نجومی کمترین نتیجه را به بار می آورند…بطور مثال طرح فرزند آوری یکی ازهمان برنامه هایی است که بدون بسترسازی مناسب وحداقلی میتوان اذعان کرد که با شکست مواجه شده است ، این درست که جمعیت کشور روبه پیری نهاده است و این خطری جدی است برای آینده ، اما این واقعیت را نمی توان با شعار و در باغ سبز نشات دادن و اقدامات سلبی نادیده گرفت… مگر میشود درشرایط اقتصادی فعلی و موج بیکاری وگسترش فقر دست به ریسک بزرگی بنام فرزندآوری زد ؟ آیاتابحال انواع تهییج کننده های مالی اعم از دادن زمین و وام و…منتج به نتیجه مثبت شده است ؟! مگر بنا به آمار وزارت بهداشت و درمان تعداد سقط جنین های خودخواسته به شکل ناباورانه وهشداردهنده ای بالا نرفته است ، گیرم که بادستور مقامات داروهای سقط جنین را هم جمع آوری کردید ولی آیا مینوان جلو تحویل آن ها را درب منزل کنترل کرد ؟! ما درجهان دیجیتال وعصر علوم جدید زندگی میکنیم ، دوران دستور دادن وبیانیه صادر کردن و اوج گرفتن جمعیت با این روشها به پایان رسیده است …خانواده ای که باتوجه به قیمت منزل واجاره بها توان ادامه یکماه کامل برای زیست حداقلی را ندارد چگونه میتوان متقاعدش کرد که فرزند آوری را قبول کند؟ بدون پشتوانه مالی وبااین حجم ازگرانی و تورم آیا منطق قبول میکند که فرزندآوری را به خانواده ها خصوصا جوانان دیکته کرد؟ خانواده ها نیک آموخته اند که باشعار و وعده و نبود امید به آینده هر فرزندی که برجمعیت آنان اضافه شود چه فشارهای اقتصادی واجتماعی راباید تحمل کنند..بنظر می رسد که برای اقناع افکار عمومی به فرزند آوری ابتدا باید شرایط یک زندگی حداقلی را برای آنان فراهم و روح امیدرا در آنان دمید آن هم با نشان دادن تغییرات اقتصادی بنفع مردم ، بحث ما یک جمعیت ۹۰درصدی است نه آن ده درصدی که نه فشاراقتصادی را میفهمندونه مزه تلخ بیکاری وبی پولی را….!