سرمقاله / خودشیفتگی ، حبابی که میترکد…!!

خودشیفتگی، نوعی تفکر انحرافی است که برمبنای آن شخص یا گروه و یا کشوری با اثرتخدیری آن خودرا بسیاربالاتر از آنی میپندارندکه هستند و بر همین ایده دایم درجازده ودلایل عقب ماندگی وبیچارگی ملت شان را دایم به گردن سایر کشورها یا افرادو گروههامی اندازند وبدین ترتیب دایم به دنبال مقصر گشته وخویش را مبرا ازهرگونه خطا میپندارند. حتی این خودشیفتگی درنگاه تاریخی ما نیز ریشه دارد (هنرنزدایرانیان است وبس) خودشیفتگان فردی یا اجتماعی به دورخوددیواری میکشند ازنوع غرور کاذب وخود گول زنک، دیواری که اجازه تعامل وگفتگو را ازآنان سلب کرده که درنهایت به انزوایی خودخواسته می انجامد. اینکه دایم به خودبقبولانیم که نسل ما ونسل آریایی باهوش ترین انسانهای روی زمین اند آن هم با ضریب هوشی بالا وازاین باور غلط به خودببالیم ظلمی است تاریخی وخیانتی است به نسلهایی که میخواهند در این جهان زندگی کنند.طبق تحقیقات بعمل آمده متوسط بهره هوشی ما ۸۴ است که درمقایسه با میانگین جهانی(۹۰تا ۱۰۹) درحدمتوسط پایین قرارداریم که با چنین آماری دروغ به باوری کاذب میرسیم که نتیجه اش میشود ازدست دادن فرصتهایی که سایرکشورها از کف مان خارج می کنند.با این خودشیفتگی باید به این نتیجه برسیم که قاره آمریکارا کریستف کلمب کشف نکرد بلکه شخصی ایرانی کاشف آن بود!!! ویا کراواتی که اروپاییان به آن میبالند مربوط به هزاران سال پیش است که ازفلات ایران وبه شکل دستمالی که به دورگردن می بستندبه آن دیار ورودکرده است.شاه نیز به این دردگرفتاربود ودر مصاحبه با اوریانافلاچی گفته بود تمام چیزهایی را که اکنون شمادارید ما در۳ هزارسال پیش به شما آموخته بودیم و یا درفاصله سالهای ۸۴ تا۹۳ با۷۰۰میلیارد درآمد نفتی که دوران طلایی بالارفتن قیمت تاریخی نفت بود رییس دولتهای نهم ودهم ادعای مدیریت جهانی میکند ودر سخنرانی میگوید ۱۰۰نفراز اقتصاددانان جهان به من تاکیدکرده اند که کشورشماپتانسیل مدیریت جهانی رادارد و…او وقتی دولتش را تحوبل میدهد با رشدمنفی ۶و تورم ۴۳درصدی و امار بیکاری ۲۴درصد کارنامه ای اینچنین دارد. امادرآنسوی آبها انگلامرکل صدراعظم المان که کشورش با۳۹۱۱میلیارددلار تولید ناخالص ملی ودرآمدسرانه ۴۸ هزاردلار وصادرات ۱۵۰۰میلیارددلاری هیچگاه داعیه تغییرات ومدیریت جهانی را ندارد!!! شاید یکی ازدلایل این حجم بزرگ بهمن گونه مشکلات اجتماعی واقتصادی وفرهنگی وسیاسی ما دلیل عمده اش همین خودشیفتگی فردی وجمعی باشد، باید به اصلی برگردیم که به باور آسیب شناسی بپردازیم دیگر نمیشود به هرنامی و به هربهانه ای بازدچار بلیه مصلحت اندیشی شویم ، نگذاریم دیرشود ونگذاریم خودشیفتگی بیشتراز این برماضربات غیر قابل جبران واردکند. خودباوری مبتنی برامکانات داخلی وتوانمندیهای منطقی وبی حاشیه  بسیار متفاوت تراز بیماری تاریخی خودشیفتگی است…!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*