یادداشت/ غلامرضا بنی اسدی
“اگر قله مرتفع بود، دامنه زیبا میشود.” این جمله را وام می گیرم از کلام نورانی شهید حاج قاسم سلیمانی در بزرگداشت شهدای استان گیلان. هم شهدا را قله های رفیع می دانم که دامنه شهود را زیباتر از همیشه پیش چشم می آورند و هم بر این باورم ملتی که سلسله جبال عظمت در تراز شهیدان را تجربه کرده است در حوزه مدیریت هم نگاهش باید بلند باشد.
با قامت کشیدگان مدیریتی است که می شود دست افتادگان را هم گرفت و الا اگر دور با آدم های متوسط و زیر متوسط باشد که کار پیش نمی رود. مدیر ارشد، اگر قله باشد، دامنه هایش را هم مدیرانی بلند قامت تشکیل می دهند. یک دفعه با دره مواجه نمی شویم که به پرتگاه برای ملت تبدیل شود. در سپاه قدس که خود او پرچمدار بود، توان مان رو به افزایش می رفت که ابرقدرت دنیا در جنایتی آشکار و تروری آبرو بر از خود، او را به شهادت رساند. می خواست قله را بیندازد تا در دامنه ها هم شکاف ایجاد کند. البته ننگ ماجرا برای او ماند و قامت کشیده دیگری پرچم را برافراشت. آنچه باید گفت در حوزه های مدیریتی امروز است که به گفته یک روزنامه نگار، در هر کاری اگر به آدمهای اصیل و اصلی رجوع کنیم و کار را به آنها بسپاریم، به طور طبیعی سامان امور درست میشود. هر کسی جای خود را پیدا میکند و آدمهای دیگر هم نقش خودشان را درست ایفا میکنند. اما وقتی آدمهای درجه چندم و متوسطها و قدکوتاهان، میدان را در دست میگیرند، همه چیز پریشان میشود. دلیلش هم این است که آدم متوسط از به کارگیری آدم توانمند، ناتوان است. هم او نمی تواند بلندقدتر از خود را تحمل کند و هم بزرگ نمی تواند زیردست کوچک بنشیند. قصه می شود همان مشورتی که به اسکندر مقدونی دادند قبل از حمله به ایران که به گاه پیروزی، کارهای کوچک را به بزرگان بسپار و کارهای بزرگ را به آدم های کوچک. گروه اول با دلسردی کنار می روند و گروه دوم در ناتوانی گرفتار می شوند و عملا ایران برای تو باز می شود. آن قاعده امروز هم حاکم است. به قولی، یکی از تبعات بسیار ناگوار کشمکشهای داخلی اجتماع این است که به نیروهای متوسط رجوع میشود. قلههای بخشی از اجتماع فردای منازعهها کناره میگیرند و از آن طرف با اعمال نفوذ مانع از برجسته شدن و میدان دار شدن قلههای طیف مقابل میشوند و در این کشمکش هر دو گروه در نهایت به میان داری و میدان داری متوسطها و ضعیفها رضایت میدهند. نتیجه هم نگفته معلوم است. متوسط ها اگر توانمند بودند به قله تبدیل می شدند اما اگر آنان را قله فرض کنیم، دامنه ها کوتاه و کوتاهتر خواهد شد و مشکلات بلند و بلندتر. امیدواریم امروز و فردای ایران در حوزه مدیریت با قله های رفیع شکل بگیرد تا دامنه ها که عرصه زندگی است زیباتر شود.