بحران در هرکشور اعم از کشورهای جهان اولی یا توسعه یافته ویا کشورهای جهان سومی و اصطلاحا در حال توسعه امری است طبیعی وگاه ممکن است بنا به دلایل اقتصادی ویا سیاسی و فرهنگی بروز کند ، نوع برخورد و یا کُنش دولتها نسبت به این امر با توجه به میزان قانونمندی وتوسعه یافتگی کشورهای گوناگون سنجیده میشود، گاه این بحرانها و طغیانها در کوتاه زمانی با حضور طرفین دعوا یعنی احزاب که نماینده مردم هستند و دولتها وبا توجه به نفوذ و قدرت احزاب، دولتها مجاب به پیگیری و پوشاندن جامه عمل به خواسته مردم میشوند و مشکل را ریشه ای و با احترام به نظرات متفاوت طرفین حل کرده تا بدین شکل دولت وملت بازتعریف شوند… اما گاه در محدوده جغرافیایی برخی کشورها شرایط به نوعی تعریف میشود که کلا طرفین دعوا نه یکدیگر را درک میکنند و نه حرف هم را می فهمند و این ریشه ای است تناور در تاریخ که برخی دولت ها و ملت ها هیچگاه گرایش و جذبی به هم نداشته اند چرا که نه بستر دموکراسی فراهم بوده و نه باوری دراین زمینه…انتخابات نوعی مینیاتور دموکراسی است که آن هم ناقص اجرا میشود، و همین واقعیات پیش پا افتاده را که سالیان درازی است که بسیاری از کشورها از آن گذشته اند را باترس و لرز سانسور می کنند..!! در کشور ما نیز وقتی بحرانها یکی پس ازدیگری اتفاق می افتند ، اتفاقی که میشد نیفتد ، وقتی ما با بحران عمیق مدیریت مواجهیم ، وقتی در تولید دچار بحرانیم ، وقتی بحران آب دارد برای اوج مهاجرت استانها به سوی شمال کشور رُخ مینماید و بیخیال از کنارآن عبور میکنیم ، درکشاورزی و دامداری دچاربحرانیم ، در محیط زیست بدترین وفاجعه آمیزترین بحران ها را داریم ، بحران اقتصادی این روزها شکل وحشتناک خودرا نشان میدهد، بحران درباز تولید انواع فسادهای رانتی و اختلاسی و پولشویی ، بحران در روابط اجتماعی ، بحران در انشقاق اجتماعی ، بحران در روابط خانوادگی و بالا رفتن معنادار طلاقها و پایین ترین درصد تولید مثل و آمار پایین ازدواج ، بحران در تولید دو قطبی کردن جامعه ، بحران در بازتولید عدالت اجتماعی ، بحران در قانونمندی ، بحران در تولید بحران و…این مجموعه بحرانها که به کلکسیون تلخی می ماند به خودی خود تولید نشده اند ، لذا تداوم در تصمیم گیری های غلط و تلمبارشدن در آزمون وخطا و دوری ازتخصص و عدم احترام به افکار و راهکارهای دیگران ، خودی و غیرخودی کردن مردم که بزرگترین ضربات را به انسجام اجتماعی و ملی وارد نمود را میتوان ازشاخصه هایی دانست که پس از سالها اینک آتشفشان اش فوران کرده وهمچنان وبا تعصبی غریب حاضر به پذیرش اشتباهات خود نیستیم و دائم باسفسطه و توجیه به دنبال مقصری جز خود می گردیم و این یعنی تولید درایجاد و ادامه بحران ، تا وقتی سلطه سانسور حاکمیت داشته باشد هیچگاه و هیچ بحرانی حل نخواهد شد تا زمانی که همه چیز را در خود فرو خورَد…!!!