پیامکهایی که راز سرقت را فاش کرد
گوشی تلفن همراه جا مانده از سارقان، هویت سردسته باند و ماجرای اجیر کردن دو سارق را برملا کرد.
به گزارش ایران، چند روز قبل مرد میانسالی سوار بر خودرواش در حال عبور از بیابانی در جنوب تهران بود که ناگهان متوجه مرد جوانی شد. او خودرو را در کنار جاده متوقف کرد و مرد جوان را که وضعیت جسمی خوبی نداشت و دست و پایش بسته بود به مرکز درمانی رساند.
مرد جوان پس از بهبودی در تحقیقات به پلیس گفت: کارگر جایگاه سوخت در جنوب تهران هستم و از دوستم که او هم قبلاً در جایگاه سوخت کار میکرد، ۱۰ میلیون تومان قرض گرفتم. قرار شد در مدت مشخصی پول را به او برگردانم اما از زمانی که قرار داشتیم کمی گذشت با این حال پول را فراهم کردم و با پژمان، دوستم تماس گرفتم.
او ادامه داد: با او قرار گذاشتم که بدهیاش را بدهم. از طرفی ۲۸ میلیون تومان پول صاحب کارم نیز دستم بود که باید به بانک میبردم، اما از آنجا که آن موقع بانک تعطیل بود پولها را با خودم برداشتم تا اول وقت فردا به حساب واریز کنم.
سوار بر خودروی پژوام به محل قرار رفتم، چند لحظه بعد هم پژمان آمد. خواستم ۱۰ میلیون تومانش را بدهم که ناگهان دو پسر جوان در حالی که چاقو در دست داشتند از کنار ما رد شدند.
در همین لحظه پژمان مخفیانه به آنها اشاره کرد و ناگهان پسرها به سمت ما آمدند و با تهدید دست و پای من و پژمان را بسته و داخل خودروام انداختند. دو پسر جوان سوار خودروی من شدند و به راه افتادند. آنها طوری وانمود میکردند که با پژمان هیچ آشنایی ندارند و او را هم مثل من ربودهاند.
بعد از مدتی مرا در بیابانی در جنوب تهران دست وپا بسته رها کرده و پژمان را با ۳۸ میلیون تومان پول و خودرو و گوشیام با خود بردند.
گوشی جا مانده
با شکایت مرد جوان، تحقیقات آغاز شد و شماره پلاک خودروی پژو به کلیه واحدهای گشت پلیس اعلام شد. چند روزی از این ماجرا گذشته بود که خودروی پژو به صورت رها شده در اطراف تهران پیدا شد.
در بازرسی از خودرو گوشی تلفن همراهی پیدا شد که زیر صندلی راننده افتاده بود.
در بازرسی از گوشی مشخص شد، تلفن همراه متعلق به پژمان، همکار سابق مالباخته است. از سویی تیم تحقیق به پیامکهایی رسیدند که نشان از همدستی پژمان با سارقان داشت. در پیامکها پژمان محل قرار، مشخصات مالباخته، نحوه ربودن و نقشه این سرقت را به همدستانش گفته بود. با به دست آمدن این مدارک، تحقیقات برای دستگیری پژمان و دو سارق اجیر شده به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
پیامک زن جوان شوهرش را گرفتار کرد
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۱۱ صبح ۳۰ شهریور، مرد ضایعات جمع کنی، وقتی به سراغ یک گونی که در کنار سطل زباله افتاده بود رفت، با جسد مردی داخل آن مواجه شد.
کشف جسد از سوی مأموران کلانتری به بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم جنایی اعلام شد و دقایقی بعد تیم جنایی راهی خیابان زمزم تهران شدند. آنها داخل گونی با جسد مرد جوان در حالی مواجه شدند که داخل چندین کیسه نایلونی پیچیده شده و بعد از آن داخل گونی قرار داده شده بود.
از زمان مرگ حدود ۵ روز میگذشت اما در بررسیهای صورت گرفته از سوی متخصصان پزشکی قانونی آثار جراحت و زخم ناشی از چاقو مشاهده نشد. هیچ مدرک شناسایی که هویت مرد ناشناس را برملا کند نیز به دست نیامد. از آنجایی که جسد داخل کیسههای نایلونی و گونی پیچیده شده بود، احتمال قتل او پررنگ شد.
در نخستین گام، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل رها شدن جسد پرداختند. دوربینها نشان میداد مردی موتورسوار جسد را در کنار سطل زباله رها کرده و متواری شده است. با کمک دوربینها، تصویر مرد موتورسوار در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
از سوی دیگر با شناسایی هویت مقتول مشخص شد وی قبلاً به اتهام سرقت بازداشت شده بود. همزمان خانواده مقتول نیز شناسایی شدند.
ردپای یک مالخر در پرونده
در ادامه تحقیقات کارآگاهان جنایی دریافتند مقتول با مردی به نام شاهین ارتباط دوستانه داشته و وسایل سرقتی را به شاهین فروخته است. از سویی تحقیقات نشان میداد که برای آخرین بار مقتول با شاهین قرار داشته و به خانه او رفته است.
با برملا شدن این موضوع تحقیقات برای شناسایی شاهین ادامه یافت و معلوم شد وی از مالخران حرفهای است. زمانی که تصویر او بهدست آمد، تیم جنایی خیلی زود او را شناسایی کرد، چرا که وی همان مرد موتورسواری بود که جسد را کنار سطل زباله رها کرده بود.
سقوط هنگام فرار
پس از هماهنگیهای قضایی مأموران راهی خانه وی در محدوده گمرک شدند اما شاهین با مشاهده مأموران تصمیم گرفت از طبقه سوم خانهاش فرار کند که تعادلش را از دست داد و سقوط کرد. شاهین بلافاصله برای درمان به بیمارستان منتقل شد.
در بازرسی از خانه سه طبقه شاهین، لوازم سرقتی زیادی پیدا شد. در پارکینگ خانه شاهین نیز گودالی حفر شده بود که به نظر میرسید برای دفن مقتول آن را کنده است اما بهدلیل رفت و آمد زیاد سارقان و معتادان به خانهاش، موفق نشده این نقشه را اجرا کند.
در تحقیق از دوستان شاهین آنها مدعی شدند که چند روز پس از ناپدید شدن مقتول به نام سیروس، بوی تعفن شدیدی از خانه شاهین به مشام میرسید و زمانی که آنها از مالخر جوان علت بو را پرسیده بودند شاهین مدعی شده بود که مرغ کشته است و بوی تعفن به خاطر مرغ است. بدین ترتیب این احتمال نیز مطرح شد که شاهین چند روزی جسد مقتول را در خانه نگهداری کرده و باتوجه به بوی تعفن و از آنجایی که نتوانسته آن را دفن کند، مجبور شده که جسد را به بیرون منتقل کند.
در بررسی پیامهای تلفنی شاهین با همسرش آنها به پیامی رسیدند که نه تنها قتل سیروس به دست مرد مالخر را تأیید میکرد بلکه این احتمال را مطرح کرد که او جنایتی دیگر نیز مرتکب شده است. همسر شاهین در پیامکی که به شوهرش داده بود نوشته بود سیروس را هم مثل امیر کشتی؟
بدینترتیب این فرضیه از سوی تیم جنایی مطرح است که سارق با مالخر بر سر قیمت درگیر شده و درنهایت سیروس به قتل رسیده است. تحقیقات تا زمان بهبودی شاهین و برملا شدن راز این جنایت به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
دستگیری عاملان شهادت یک امام جماعت در زاهدان
اطلاعات سیستان و بلوچستان در اطلاعیه ای از دستگیری پنج نفر از عاملان شهادت سجاد شهرکی امام جماعت مسجد مولای متقیان زاهدان خبر داد.
این اطلاعیه میافزاید: در اعترافات اولیه متهمان به ارتباط با گروهکهای معاند خارج از کشور و همچنین سرویسهای جاسوسی متخاصم اذعان و به قصد استمرار اقدامات تروریستی علیه شاخصین شیعه و سنی و اماکن حساس در استان با هدف ایجاد دو قطبی و جنگ مذهبی در سیستان و بلوچستان اعتراف کردند.
سجاد شهرکی امام جماعت مسجد مولای متقیان زاهدان ۱۲ آبان توسط افراد مسلح ناشناس به شهادت رسید.
در تحقیقات اولیه پلیس مشخص شد افراد مسلح با ۲ خودرو پژو و پراید با صورت های پوشیده و با کلت کمری اقدام به تیراندازی به سمت حجتالاسلام والمسلمین سجاد شهرکی امام جماعت مسجد مولای متقیان نمودند که از ناحیه سر و سینه مورد اصابت گلوله قرار میگیرد.