گزارش/پشت پرده درخواست کشورهای اروپایی برای خروج فوری اتباع خود از ایران

 

پشت پرده درخواست کشورهای اروپایی برای خروج فوری اتباع خود از ایران

جدای از اقدامات برخی کشور‌های اروپایی در اعلام هشدار قرمز به شهروندن خود نسبت به ایران، اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده که موضوع اعمال تحریم‌های حقوق بشری علیه ایران در جلسه آینده شورای روابط خارجی اروپا مطرح خواهد شد.

به گزارش تابناک همزمان به وقوع ناآرامی ها در کشور به دنبال فوت مهسا امینی، برخی کشورهای اروپایی نیز فرصت را برای افزایش فشارهای بین المللی بر ایران مناسب دانسته و اقداماتی علیه کشورمان در دستور کار قرار دادند.

در همین رابطه، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، روز گذشته با صدور بیانیه ای از بازداشت اتباع اروپایی مرتبط با اغتشاشات خبر داد.

در بیانیه وزارت اطلاعات آمده است: تبعه‌ی بیگانه از اتباع آلمان، لهستان، ایتالیا، فرانسه، هلند، سوئد و … در صحنه‌ی اغتشاشات یا در پشت صحنه‌های توطئه بازداشت شدند.

در این راستا، دولت هلند روز جمعه (۷ اکتبر/ ۱۵مهرماه) از همه اتباع خود خواسته از ایران خارج شوند.
وزارت خارجه هلند علاوه بر این، وضعیت سراسر ایران برای سفر را «قرمز» اعلام کرد و به تمامی اتباعش توصیه کرده از سفر به ایران خودداری کنند.

با آنکه ناآرامی ها در ایران به پایان رسیده، هلند دلیل این تصمیم را «اعتراض‌ها به قتل مهسا امینی» ذکر کرده است.
ساعاتی بعد از صدور این بیانیه از سوی هلند، فرانسه نیز از شهروندانش خواست هر چه سریعتر خاک ایران را ترک کنند.

فرانسه مدعی شد شهروندان این کشور در معرض بازداشت‌های خودسرانه قرار دارند.

وزارت خارجه فرانسه در بیانیه‌ای تصریح کرد: «هر فرانسوی که در حال بازدید از ایران است، از جمله شهروندان دو تابعیتی در معرض دستگیری، بازداشت خودسرانه و دادگاه غیرمنصفانه قرار دارد.»

این بیانیه بعد از آن صادر شده که ایران اقدام به انتشار فیلمی از اعترافات دو جاسوس دستگیر شده فرانسوی که برای ایجاد آشوب در کشور تلاش می‌کردند، نمودهاست.

در همین رابطه، دکتر «ابراهیم باقری» کارشناس مسائل اروپا در گفت‌وگو با تابناک اظهار داشت: کشورهای اروپایی همواره از هرگونه اعتراض و ناآرامی در ایران حمایت و تلاش کرده اند از این طریق ایران را تحت فشار قرار دهند و در پرونده های مورد اختلاف امتیازگیری کنند.

وی افزود: در ناآرامی‌های سال‌های ۸۸، ۹۶ و ۹۸ همانند ناآرامی‌های اخیر، کشور‌های اروپایی به بهانه‌های حقوق بشری سعی کردند از این مساله در راستای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند. البته این دستورکار‌ها تاکنون دستاوردی برای آن‌ها نداشته است.

این کارشناس مسائل اروپا به تحرکات اخیر کشور‌های اروپایی برای اعمال تحریم‌های حقوق بشری با اهداف خاص تحت فشار گذاشتن ایران و امتیازگیری در سایر حوزه‌ها اشاره کرده و توضیح داد: جدای از اقدامات برخی کشور‌های اروپایی در اعلام هشدار قرمز به شهروندن خود نسبت به ایران، اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده که موضوع اعمال تحریم‌های حقوق بشری علیه ایران در جلسه آینده شورای روابط خارجی اروپا مطرح خواهد شد.

این بیانیه در حالی مطرح می‌شود که لورنس نورمن، خبرنگار روزنامه وال‌استریت ژورنال در توییتی با آوردن متن بیانیه اتحادیه اروپا به نقل از دیپلمات‌هایی که نام آن‌ها را نیاورده است، نوشت: «اتحادیه اروپا تحریم‌هایی را به دلیل سرکوب اعتراضات علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال خواهد کرد».

همزمان پیتر استانو، سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز درباره گزینه‌های احتمالی این اتحادیه در تحریم حقوق بشری ایران گفت: «ماهیت دیپلماسی محرمانه بودن آن است، در حالی که فرآیند‌های آماده سازی تصمیم در حال انجام است».

وی تاکید کرد: اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای که اخیراً منتشر شد، هر آنچه در این مرحله مهم می‌داند علنی اعلام کرد. استانو به جلسه مطبوعاتی جمعه پیش نیز اشاره کرد که طی آن به همین موضوع پرداخته شده است؛ جلسه‌ای که استانو در آن به فهرست ۹۰ نفره اتحادیه اروپا در تحریم مقام‌های ایرانی اشاره کرده که پیش از این در لیست سیاه اروپا قرار گرفته بودند.

متعاقب آن جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا نیز به نشست بعدی شورای روابط خارجی اروپا (در تاریخ ۱۷ اکتبر/ ۲۵ مهر) اشاره و عنوان کرد در حال بررسی تحریم‌های جدید علیه ایران هستسم و به بررسی این مساله تا نشست بعدی شورای روابط خارجی ادامه خواهیم داد.

اظهارات بورل در حالی است که حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه ایران، روز گذشته در گفت‌و‌گوی تلفنی با وی گفته بود که اگر اتحادیه اروپا بر اساس اتهامات بی اساس و در جهت ترغیب آشوبگران و تروریست‌هایی که جان و مال مردم ایران را هدف قرار داده‌اند، اقدام سیاسی شتاب زده‌ای کند، بداند پاسخ متقابل می‌دهیم. به دنبال واکنش ایران، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز به امیر عبداللهیان گفته بود: «می‌پذیرم که آشوب و تروریسم، موضوعی است که با اعتراضات مسالمت آمیز ـ که باید پاسخ مناسبی به آن داده شود ـ تفاوت دارد و درصدد نیستیم روابط اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران دچار مشکل شود.»

ابراهیم باقری ادامه داد: به نظر می‌رسد هشدار برخی کشور‌های اروپایی به شهروندان خود در ایران و درخواست دو کشور هلند و فرانسه به ترک شهروندان خود از ایران تصمیمی است که در حاشیه نشست جامعه سیاسی اروپا در پراگ مطرح شده است. با توجه به اینکه نشست بعدی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا قرار است در تاریخ ۱۷ اکتبر (۲۵ مهر) در لوکزامبورگ برگزار شود، تحرکات اخیر کشور‌های اروپایی در اعمال تحریم‌های همه جانبه در قبال ایران در قالب اتحادیه اروپا و درخواست روز گذشته دولت‌های هلند و فرانسه از اتباع خود برای ترک ایران و هشدار برخی دیگر از کشور‌های اروپایی به شهروندان خود در ایران از چند منظر قابل بررسی است:

 

نخست اینکه به زعم بسیاری از کشور‌های اروپایی به ویژه کشور‌های آتلانتیک گرا و نزدیک به ایالات متحده، معتقدند که برای بیش از دو دهه از زمانی که مذاکرات هسته‌ای با ایران شروع شده است، تحریم‌های حقوق بشری علیه ایران به حاشیه رفته و با جدیت بیشتری پیگیری نشده است. از منظر این گروه از کشور‌ها که انگلیس رهبری آن‌ها را بر عهده دارد، تحریم‌های حقوق بشری نیز باید در کنار سایر تحریم‌ها جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهد. این مساله هر چند در اعتراضات سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نیز دنبال شده بود، اکنون جدا هم به لحاظ نهادی در قالب اتحادیه اروپا و هم از طریق کشور‌های مختلف اروپایی پیگیری می‌شود.

دوم آنکه با توجه به بن بست ایجاد شده در مذاکرات احیای برجام و تلاش ایالات متحده و اروپا برای تحت فشار گذاشتن ایران از طریق اعمال تحریم های متعدد، تحریم های حقوق بشری به نوعی تکمیل کننده پازل تحریم ها علیه ایران است که از منظر آنها، وضعیت کنونی اعتراضات در ایران فرصت چنین کاری را ایجاد کرده است.

سوم اینکه اینکه این کشورها احتمال دستگیری عوامل خود در داخل ایران را دارند و این اظهارات به نوعی پیش دستی برای جلوگیری از این مساله است. در واقع کشورهای اروپایی درصددند نخست با اضطراری نشان دادن وضعیت ایران توجه جهانیان و واکنش های آنان را به هر نوع دستگیری در داخل ایران معطوف کرده و نوعی بازدارندگی در برابر دستگیری عوامل خود در ایران ایجاد کنند.

 

 

 

درس بزرگ اغتشاشات ۱۴۰۱؛ نیاز انقلاب به تبیین مناسب در فضای مجازی

این اغتشاشات راهی را که برای رسیدن به این عقلانیت عمومی و اجتماعی باید طی می‌کردیم و متوجه می‌شدیم که در دوران پساکرونا و زمانه پلتفرم‌ها چگونه نسل نوجوان و جوان ما در این چنبره غیرمستقل و ناامن گرفتار شده است، کوتاه کرد.

درس بزرگ اغتشاشات 1401؛ نیاز انقلاب به تبیین مناسب در فضای مجازی

به گزارش همشهری نوشت: خیلی ساده خیال می‌کنیم وارد فضای مجازی می‌شویم و با یکدیگر ارتباط داریم و از این ارتباطات لذت می‌بریم یا در بستر این ارتباطات درآمدی به‌دست می‌آوریم یا مثلا سخنی را تبلیغ و ترویج می‌کنیم؛ شبیه مورچه‌ای که روی یک برگ حرکت می‌کند و زندگی تشکیل داده و رفت‌وآمد می‌کند؛ درحالی‌که آن برگ در دستان کسی است که می‌تواند آن را کاملا جابه‌جا کند. بدون نگاه کلان هیچ‌گاه مورچه نمی‌فهمد چه بلایی سرش می‌آید. بدون نگاه عمیقی که اراده‌های مسلط بر زندگی را دریابد، اساسا برخی از مسائل برای آدم‌ها مسئله نخواهد بود.

چشم‌های ظاهربین و جزئی‌نگر دیر متوجه می‌شوند؛ زمانی متوجه می‌شوند که شیشه‌های مغازه‌شان خرد شود، راه‌های شهر را ببندند و بوی دود آتش در مشامشان برود تا از خود بپرسند چه شده؟

حالا چه شده واقعا؟

واقعیت آن است که استقلال کشورها را فقط در مرزهای آبی و خاکی نباید دید. اگر اساس استقلال یک کشور به این نکته مربوط است که چه‌کسی برای آن تصمیم بگیرد، تابع کدام اراده باشد، اراده‌ای خارجی که می‌خواهد از استعدادها و ظرفیت‌ها به نفع خود بهره ببرد یا اراده‌ای داخلی جوشیده از هویت و متن مردم؟ آنان که قائل به انحراف ماجرای مشروطه بودند، اذعان می‌کردند که قرار بود در ایران اراده حاکمیت به‌نفع اراده مردم تغییر کند، محدود شود یا اساسا از اراده مردم بجوشد، اما آنچه محقق شده این بود که اراده حاکمیت در دستان بیگانه مستبد قرار گرفت؛ یعنی کسانی حاکم بر سرنوشت کشور شدند که گماشته بودند. مرز آبی و خاکی نماد هویت و اراده یک جامعه است. وقتی آن را از دست می‌دهید؛ یعنی اراده دیگری همه شما را زیر سلطه گرفته است. یک سؤال در همین میانه بحث؛ اینکه آیا آنان که بنا بر در اختیار گرفتن اراده و توان یک کشور داشتند برای خودشان، الان نابود شده‌اند؟ تصمیمشان عوض شده و بنا بر حاکمیت بر کشور ندارند؟ و آنان که برای مردم ما حاکم می‌گماشتند، الان از کارشان پشیمانند؟

راستی در میانه اغتشاشات ایران این خبر را شنیده‌اید یا گم کرده‌اید؟ اینکه آمریکا تلاش می‌کند دسترسی مردم را به اینترنت آسان کند؛ اینکه حتی برای اینترنت ماهواره‌ای تلاش‌هایشان را آغاز کرده‌اند. این نکته را کنار این پرسش بگذارید که چرا آمریکایی که حتی به‌لحاظ دارویی نیز ایران را تحریم کرده بود، در فضای اینترنتی نه‌تنها محدودیتی ایجاد نکرد، بلکه تلاش کرد از این جهت گسترشی را برای مردم ایران حاصل کند؟

مقوله استقلال یک کشور به حکمرانی او وابسته است و حکمرانی امروز بستری جدی پیدا کرده است به‌نام فضای مجازی. فضای مجازی با همه لوازمش و این همان نکته‌ای است که خیلی‌ها ساده از کنارش عبور می‌کنند و به اقتضائات زندگی مدرن در این بستر جدید هیچ توجهی ندارند. فضای مجازی یک فوق برنامه و ابزار تفریح نیست، بلکه یک محیط‌زیست است؛ محیط‌زیستی که امروز تحت مدیریت و حکمرانی دشمن ماست؛ برای همین یک محیط ناامن است. اراده مردم در این بستر تحت‌تأثیر اراده حکمرانان آن است. سخن گفتن از مردم و اراده مردم بدون توجه به حاکمیتی که اراده آنها را رنگ می‌زند، سخن گفتن از حاکمیت دشمن است. اینجا همان بستری است که نفی استقلال کشور می‌شود؛ یعنی شما مردم خود را تحت مدیریت و حاکمیت دشمن رها و بدون هیچ امنیت و آزادی‌ای صحنه را برای دوشیدن آنها فراهم کرده‌اید. اگر ماجرای اغتشاشات۱۴۰۱ هیچ درسی نداشته باشد مگر همین یک نکته، برای ما کافی است که بدانیم بستر استقلال کشور، جایی است که اراده مردم رقم می‌خورد و رها کردن اراده مردم و سپردنش به‌دست حاکمیت طاغوت باعث می‌شود حتی خوبی‌های مردم را نیز در این بستر به‌نفع حاکمیت دشمن رقم بزنیم. وقتی حاکمیت طاغوت رقم خورد «یخرجونهم من النور الی الظلمات» شکل می‌گیرد و این خطرناک است؛ یعنی خوبی‌ها در خدمت حرکت به‌سمت ظلمت قرار می‌گیرد. ما در هر نقطه‌ای باید درباره حاکمیت سخن بگویم. حاکمیت را به چه کسی می‌سپاریم؟ و این یعنی استقلال هویت خود را حفظ می‌کنیم یا نه؟ و این یعنی پاسداشت مفهوم مقدس آزادی؛ چراکه آزادی یعنی رها بودن اراده ما از اراده بیگانه و نفی حاکمیت دیگران.

ضربه‌های اقتصادی عجیب و غریبی که به‌دلیل بالا آمدن گفتمان ناامیدی و بن‌بست در کشور شکل می‌گیرد، ضربه‌های اقتصادی‌ای که به‌دلیل الگوریتم‌های حاکم در بستر پلتفرم‌ها می‌خوریم و باعث به‌چشم‌‌آمدن و دیده‌شدن یک نظام فرهنگی و گفتمانی می‌شود که خروجی‌اش رحم نکردن مردم به یکدیگر و جنگیدن آنها با هم و شکل‌گیری دوقطبی‌های اجتماعی است؛ ضربه‌های اقتصادی‌ای که به‌دلیل تحلیل اطلاعات ردوبدل شده بین مردم که در اختیار دشمن است و می‌تواند براساس آن ذهن جامعه را مدیریت کند و صحنه را تحت حاکمیت خود درآورد. چه‌کسی؟ همان که تحریم می‌کند؛ همان که فشار اقتصادی می‌آورد؛ همان که تصمیم دارد در نظام تصمیم‌گیری حاکمان دست ببرد و مهم‌ترین نقطه نفوذش نیز تأثیر بر اراده عمومی مردم است؛ ضربه‌های اقتصادی که به‌دلیل نداشتن قدرت مراقبت از مردم در مقابل راهزنان و دزدان مجازی شکل می‌گیرد. اینکه نمی‌توانید دست هیچ مجرمی را که از راه ضرر به دیگران سود می‌برد، قطع کنید.

اساسا قدرت قانون‌گذاری وجود ندارد. مرجعیت اجتماعی طبق قواعدی شکل می‌گیرد که دشمن می‌پسندد. پدیده سلبریتی را در این بستر تحلیل کنید. در این صحنه است که انقلابی رنگی در اوکراین شکل می‌گیرد و یک سلبریتی جلودار می‌شود؛ درحالی‌که حتی خاک کشورش مثل آب خوردن به کشور دیگری منتقل می‌شود و او کاری نمی‌تواند بکند، اما تبدیل به یک قهرمان می‌شود. قهرمان مجازی آنطور که صحنه مجازی شکل می‌گیرد. در این صحنه است که صفحه ترامپ را می‌بندند و از دسترس خارج می‌کنند و عملا بازوی تأثیر‌گذاری او را می‌بندند و او مجبور می‌شود برای خود و حضورش در این بستر فکری کند و بستر دیگری شکل دهد. اینها فضای درگیری قدرت حقیقی است. محل بروز روشن حکمرانی شیطان است. صحنه‌ای است که دایره حکمرانی و استقلال یک کشور را شکل می‌دهد. رهایی این صحنه به‌اندازه نفوذ کومله در غرب و جیش‌الظلم در شرق مهم است و باید برای آن فکری کرد. این اغتشاشات راهی را که برای رسیدن به این عقلانیت عمومی و اجتماعی باید طی می‌کردیم و متوجه می‌شدیم که در دوران پساکرونا و زمانه پلتفرم‌ها چگونه نسل نوجوان و جوان ما در این چنبره غیرمستقل و ناامن گرفتار شده است، کوتاه کرد. این کوتاه شدن مسیر و رشد عقلانیت مدیران برای تدبیر درباره استقلال به‌تبع حکمرانی در فضای مجازی از الطاف خفیه اغتشاشات اخیر بود.

 

 

 

 

جمعه سیاه زاهدان از زاویه‌ای دیگر؛ هدف خفه کردن ایران است

فعالیت تجزیه طلبی دقیقاً در نقاطی واقع شده است که محل عبور کریدورهای بین‌المللی از خاک ایران است. یکی از اهداف ناامنی در ۲ نقطه جنوب شرق و شمال غرب، مسدود کردن کریدورهای عبوری از خاک ایران است.

به گزارش فارس جنایت روز جمعه هشتم مهر در جنوب شرق کشور به تعبیر فرمانده سپاه بدل به جمعه سیاه زاهدان شد. استاندار سیستان و بلوچستان از جان باختن ۱۹ تن در جریان این حمله تروریستی خبر داد. قرارگاه قدس جنوب شرق کشور در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «در درگیری که بین تروریست‌ها و معاندین با عوامل امنیتی و انتظامی در زاهدان و در نزدیکی مسجد مکی به وجود آمد، سردار سید حمیدرضا هاشمی، معاون اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان در مقابله با این تروریست‌ها مجروح و به شهادت رسید‌.» سردار هاشمی مورد هدف تیر تک‌تیرانداز قرار گرفت.

منطقه سیستان و بلوچستان از ابتدای سال ۱۴۰۱ شاهد سلسله وقایع ضد امنیتی بود. هفت تن از نیروهای فراجا از فروردین تا شهریور سال ۱۴۰۱ به شهادت رسیدند.

وزارت اطلاعات روز ۳۱ فروردین از دستگیری ۳ عضو موساد خبر داد. روز سوم اردیبهشت نیز به ماشین فرمانده تیپ نیروهای مخصوص ۱۱۰ سلمان حمله شد. در این حمله محمود آبسالان محافظ فرمانده تیپ ۱۱۰سلمان فارسی (فرزند سردار آبسالان – جانشین سپاه سیستان و بلوچستان) به شهادت رسید. شامگاه سه شنبه ۵ مهر نیز شهر چابهار به عنوان بزرگترین بندر اقیانوسی ایران دستخوش اغتشاش شد. روز شنبه ۹ مهر نیز اعلام شد که برنامه ترور یکی از قضات دادسرای سراوان ناکام ماند. تعداد شهدای سپاه و بسیج (سنی و شیعه) ناآرامی‌های اخیر زاهدان به پنج تن رسید.

هرکدام از وقایع امنیتی سال جاری دانه‌ای از یک نخ تسبیح است که خبر از یک کلان پروژه می‌دهد. 

۱: واقعه تروریستی روز جمعه زاهدان را می‌توان بزرگترین عملیات تروریستی از زمان دستگیری تروریست عبدالمالک ریگی در زمستان سال ۱۳۸۸ بود. گروه تروریستی موسوم به «جند ا …» به سرکردگی عبدالمالک ریگی در فاصله زمانی سال ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۸ طی ۹ عملیات تروریستی بیش از ۱۱۰ تن از هموطنان را در شرق کشور به شهادت رساندند. گروه عبدالمالک در سال ۱۳۸۸ موازی با کودتای موسوی در پایتخت، عملیات تروریستی در شرق کشور انجام می‌داد. این گروه تروریستی دی سال ۱۳۸۸ برای احیاء بدنه خیابانی کودتای موسوی در بیانیه‌ای اعلام کرد:

«طی چند روز اخیر بسیاری از مردم و جوانان ایران از نقاط مختلف ایران با روابط عمومی جنبش(!) تماس گرفته و اعلام پیوستن به جنبش مقاومت نموده‌اند و آمادگی خود را برای عملیات‌های نظامی در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز اعلام نموده‌اند…. جنبش مقاومت  … اعلام می‌دارد که آماده همکاری کامل با همه مبارزان ایران در هر نقطه‌ای از ایران می‌باشد و همچنین جنبش آمادگی خود را برای آموزش جوانان ایرانی در زمینه‌های جنگ چریکی و بمب‌‌سازی و عملیات‌های انفجاری و تشکیل هسته‌های مقاومت و روش مبارزه چریکی شهری اعلام می‌دارد.»[۳]

اکنون پروژه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در کشور با موضوع حذف پوشش زنان شبیه به یک کودتای مجازی شده که در عالم واقع رمقی به تن ندارد. تجمعات از چند ده نفر فراتر نرفت. همین عدم استقبال مردمی باعث شد که آشوبگران برای تسخیر یک خیابان از خشن‌ترین شیوه‌ها نظیر بریدن گلو و سوزاندن ماموران نیروی انتظامی(مشابه سال ۸۸)استفاده کنند.

واقعه تروریستی زاهدان مشابه سال ۸۸ در واقع نوعی شوک به پیکر مرده آشوبگران قلیل مرکز کشور بود تا روند آشوب از حرکت نیافتد. نکته مهم اینجاست: شامگاه جمعه ۸ مهر جسد عبدالمجید ریگی و یاسر شه بخش دو عضو گروهک تجزیه طلب جیش العدل (بخوانید جیش الظلم) در میان‌ کشته‌شدگان درگیری‌‌های خیابانی شناسایی شد!

گروه تروریستی موسوم به «جند ا…» پس از هلاکت عبدالمالک ریگی به دو گروه انصارالفرقان (شاخه ایرانی جبهه النصره سوریه) و جیش العدل تقسیم شد. سرکرده انصارالفرقان روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ به هلاکت رسید.[۴] جیش العدل در سال ۹۱ اعلام موجودیت کرد. این گروه تروریستی فقط در سال ۹۷ بیش از ۴۰ تن از شهروندان جنوب شرق کشور را به شهادت رساند. [۵]

۲: سیستان و بلوچستان دروازه اصلی کریدور «شمال – جنوب» است و در آینده‌ای نزدیک در شمار مهم‌ترین نقاط کشور از منظر اقتصادی خواهد شد. کریدور مذکور رقابت میان چین و هند به عنوان دو ابرقدرت آینده اقتصاد جهان بر سر بهره‌برداری از جغرافیای راهبردی ایران جهت ترانزیت کالا و سرمایه‌گذاری در بنادر کشورمان خواهد شد. کریدور شمال – جنوب  دارای ظرفیت عبوری ۲۰ تا ۳۰ میلیون تن کالا میان هند با مناطق آسیای مرکزی، قفقاز،  روسیه و شمال اروپاست. این کریدور تقریباً بدون رقیب است.


۱۰ قدرت برتر اقتصادی جهان در سال ۲۰۵۰

طبق برآورد PWC، هندوستان در سال ۱۴۲۸ بالاتر از آمریکا و در جایگاه دوم اقتصاد جهان قرار خواهد گرفت. هند ۱۵% از مجموع تولید ناخالص داخلی (GDP) کل دنیا را به خود اختصاص خواهد داد؛ این یعنی اقتصاد هند به تنهایی بزرگتر از اقتصاد ۲۷ کشور اتحادیه اروپا خواهد شد. از طرفی، پنج کشور محصور در خشکی آسیای مرکزی برای دستیابی به آب‌های آزاد از سواحل جنوبی سیستان و بلوچستان استفاده می‌کنند.

همزمان تحرکات اشرار غرب کشور نظیر تجزیه طلبان «کومله دموکرات» نیز دقیقاً در مناطقی است که ابرپروژه قرن بیست و یک (کریدور جاده ابریشم) از این نقطه عبور می‌کند. امروز با قطعیت می‌توان گفت که کریدور عبوری از شمال کاسپین (خزر) به دلیل بسته شدن مرزهای اروپا از دور خارج شده است. لذا جبهه آنگلوساکسون درصدد مسدود کردن کریدور شرق به غرب عبوری از پایین دست دریای کاسپین (خزر)  است.

نمای کلی از کریدورهای عبوری از خاک ایران

ظرفیت ترانزیتی کشور قابلیت ۲۰ میلیارد دلار در سال است و قابلیت ایجاد ۱/۰۰۰/۰۰۰ فرصت شغلی را دارد.[۶] لزوماً شاید وقایع تروریستی در جنوب شرق و شمال غرب به تجزیه منتج نشود ولی در صورت ناامنی این ۲ نقطه، کریدورهای عبوری از خاک ایران قطع به یقین مسدود خواهد شد. دولت ترکیه بر این آمال است که کریدور عبوری جاده ابریشم از میان دریای کاسپین را جایگزین کریدور عبوری از خاک ایران کند.

۳: روز ۱۲ فروردین رژیم ریاض مجبور به  آتش بس با دولت صنعا شد. سعودی و امارات ۲ بال اصلی مهاجم به یمن هستند. ذخایر ارزی عربستان در روز اول حمله به یمن (شش فروردین ۱۳۹۴) عددی بالغ بر ۷۴۵ میلیارد دلار بود امّا در آستانه سال هشتم جنگ (فروردین) با کاهش ۳۰۰ میلیاردی دلاری به ۴۴۶ میلیارد دلار رسید!

آتش بس مذکور باعث ایجاد یک دوره تنفس برای این دو شیخ نشین شد. از همین روی، عربستان از طریق شبکه تلویزیونی خود ایران-اینترنشنال و امارات از طریق اسکان نیروهای تهییج‌گر اغتشاشات درصدد سوری‌سازی ایران مشابه وقایع شهر مرزی درعا (نقطه شروع جنگ داخلی سوریه) است. رهبر انقلاب در سخنرانی روز ۱۱ مهر صریحاً از دولت سعودی اسم بردند.

وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای خبر داد: «دستگیری ۵ عضو گروهک‌های تکفیری ـ تروریستی همراه با ۳۶ کیلوگرم مواد منفجره که با استفاده از فرصت اغتشاشات، درصدد بمب‌گذاری در محافل مردمی و نیز در جمع آشوبگران و انتساب انفجارها به طرف‌های مقابلِ هر یک، برای تشدید نزاع و درگیری طرفین بودند.»

این مورد را در کنار بیانیه کودتاگر سال ۸۸ بگذارید. موسوی بیانیه‌ای پوپولیستی صادر کرد و در حمایت از آشوب‌های اخیر تلویحاً از نیروهای مسلّح خواست که کنار بکشند. این بیانیه در حالی صادر شد که نیروهای مسلّح ایران در جنوب شرق و شمالغرب کشور در حال مقابله با جریان تجزیه طلب است! در گزارش قبلی فارس پلاس بررسی شد که موسوی چگونه باعث اعمال سنگین‌ترین تحریم تاریخ علیه ایران شد.

ماجرا عمیق‌تر از حلقه آشوب در مرکز است. ایران امروز با یک جنگ هیبریدی روبروست که اهداف آن کور کردن مجاری تنفس کشور است. این پروژه قریب به یقین با خرابکاری هسته‌ای رژیم صهیونیستی در داخل همراه خواهد شد تا میوه آن در مذاکرات وین چیده شود. یک منبع آگاه از روند مذاکرات وین به خبرگزاری فارس گفت که مقرر شده بود مذاکرات رفع تحریم‌ها به توافق نهایی ختم شود امّا شروع اغتشاشات از روز یکشنبه ۲۷ شهریور امضاء توافق را در هاله‌ای از ابهام قرار داد. 

۴: آنچه درحال وقوع است، حکم مشق رزم را برای نظام دارد. ایران طی ۱۰ سال اخیر مانع از فروپاشی ۲ دولت عراق و سوریه شد و در سال ۸۸ توانست بر روند ۳۰ ماهه کودتای “بخش بزرگی از ارکان قدرت داخلی به سرکردگی موسوی” علیه ولی غلبه کند.

رهبر انقلاب روز ۱۱ مهر فرمودند: «می‌بینند که کارهایی دارد انجام می‌گیرد که میتواند تهاجم تحریم را ــ که تنها اسلحه‌ی دشمن فعلاً تحریم است ــ خنثی کند؛ این را مشاهده می‌کنند. برای اینکه این حرکت را متوقّف کنند، نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند؛ … برای دانشگاه … برای خیابان؛ دشمن برنامه‌ریزی کرده که دانشگاه تعطیل بشود، نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ در شمال غرب کشور، در جنوب شرق کشور مسائلی به وجود بیاید؛ اینها همه سرگرم‌کننده است؛ اینها کارهایی است که برای این دارد ایجاد میشود و تحریک میشود که حرکت پیشرونده‌ی کشور را متوقّف کنند. البتّه اشتباه میکنند؛ هم در شمال غرب اشتباه میکنند، هم در جنوب شرق اشتباه میکنند. من در میان قوم بلوچ زندگی کرده‌ام؛ جزو اقوام وفادار عمیق به انقلاب اسلامی و به جمهوری اسلامی‌اند. قوم کُرد یکی از پیشرفته‌ترین اقوام ایرانی‌اند؛ علاقه‌مند به میهنشان، علاقه‌مند به اسلامشان، علاقه‌مند به نظام اسلامی‌شان. نقشه‌ی آنها نخواهد گرفت، امّا آنها زهر خودشان را میریزند، کار خودشان را میکنند.»

 

 

 

 

 

بزرگترین هک تاریخ: ۵۷۰ میلیون‌دلار توکن به سرقت رفت

صرافی بایننس از هک بزرگی خبر داده که طی آن بالغ بر ۵۷۰ میلیون دلار توکن BNB توسط هکرها از این شبکه سرقت شده است.

به گزارش دیجیاتو، هکرها ۵۷۰ میلیون دلار ارز دیجیتال BNB که توسط صرافی محبوب بایننس صادر و نگهداری می‌شد را سرقت کرده‌اند. طبق گزارش‌هایی که توسط کارشناسان امنیتی ارائه شده، این حمله سایبری ظاهرا شب گذشته از طریق یکی از پل‌های بلاکچین صرافی رخ داده و اکنون مشکلات برطرف شده‌اند.

بایننس به CNBC اعلام کرده که در جریان این هک، یک پل متقاطع زنجیره‌ای (Cross-Chain Bridge) مورد هدف قرار گرفته و باعث شده تا هکرها بتوانند توکن‌های BNB را از شبکه خارج کنند. پل‌های زنجیره‌ای متقاطع ابزارهایی هستند که امکان انتقال توکن‌ها از یک بلاکچین به زنجیره دیگر را فراهم می‌کنند.

این شرکت اعلام کرده که با اعتباردهنده‌های تراکنش‌ها کار کرده تا ایجاد بلوک‌های جدید در این پل را متوقف کند و پردازش تمام تراکنش‌ها را تا زمانی که تیمی از توسعه‌دهندگان در حال بررسی نقض هستند، به حالت تعلیق درآورده است.

چانگ پنگ ژائو، مدیرعامل بایننس، بزرگترین صرافی رمزارز جهان از نظر حجم معاملات در توئیتی نوشت:«یک سوءاستفاده در پل زنجیره‌ای متقاطع BSC Token Hub، منجر به BNB بیش از حد شده است. ما از تمام اعتباردهندگان خواسته‌ایم تا BSC را به‌طور موقت تعلیق کنند.»

با این حال، اکنون این مشکل برطرف شده و زنجیره BNB نیز از آن زمان فعالیت خود را از سر گرفته است.»

مبلغ سرقت شده بایننس

زنجیره BNB بایننس در وبلاگ اعلام کرد که در مجموع هکرها ۲ میلیون توکن BNB (حدود ۵۷۰ میلیون دلار به قیمت فعلی) از شبکه سرقت کرده‌اند. همچنین در این پست توضیح داده شده که این نقض «از طریق جعل پیچیده مدرک سطح پایین در یک مجموعه مشترک» انجام شده است.

زنجیره BNB، که ابتدا با نام زنجیره بایننس شناخته می‌شد، اولین بار در سال ۲۰۱۹ توسط این صرافی توسعه یافت. مانند سایر شبکه‌های بلاکچین، این زنجیره نیز دارای توکن بومی خود است که BNB نام دارد و می‌توان آن را معامله کرد یا در بازی‌ها و برنامه‌های کاربردی دیگری آن را مورد استفاده قرار داد.

بر اساس داده‌های شرکت تجزیه و تحلیل بلاکچین Chainalysis، از ابتدای سال ۲۰۲۲ در مجموع حدود ۱.۴ میلیارد دلار رمزارز به دلیل نقض پل‌های زنجیره‌ای متقابل توسط هکرها سرقت شده است.

 

 

کلاهبرداری با اسکناس های جعلی

دو جاعل حرفه‌ای که با شگرد خرید اجناس با اسکناس‌های جعلی از مردم کلاهبرداری می‌کردند دستگیر شدند. به گزارش«ایران»، از چندی قبل پلیس با شکایت کلاهبرداری‌های متعدد از شهروندان رو به رو شد. شاکی‌ها مدعی بودند افرادی با شیوه و شگرد خرید اجناس با اسکناس‌های جعلی از آنها کلاهبرداری کرده‌اند. بدین ترتیب موضوع رسیدگی به این پرونده در دستور کار تیمی زبده از کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی قرار گرفت.تحقیقات ابتدایی کارآگاهان مشخص کرد، ۲ کلاهبردار حرفه‌ای با شناسایی مالباختگان در سایت‌های خرید و فروش اینترنتی به خانه آنها مراجعه و با پول جعلی اجناس را خریداری کرده و متواری شده‌اند. سرهنگ کارآگاه «علی ولیپور گودرزی» رئیس پلیس آگاهی تهران عنوان کرد: با توجه به کلاهبرداری‌های متعدد با این شگرد، کارآگاهان به‌صورت ویژه وارد عمل شدند و با تحقیقات میدانی هویت و مخفیگاه ۲ کلاهبردار حرفه‌ای را در مرکز تهران شناسایی کردند که پس از هماهنگی‌های لازم قضایی راهی مخفیگاه متهمان شدند و آنها را در یک عملیات منسجم دستگیر و به پایگاه هشتم پلیس آگاهی منتقل کردند. رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان اینکه از مخفیگاه متهمان ‌آلات و ادوات جعل اسکناس کشف شد، گفت: متهمان در تحقیقات ابتدایی به جرم کلاهبرداری با شیوه و شگرد شناسایی شاکی‌ها در سایت‌های خرید و فروش اینترنتی و پرداخت پول جعلی به مالباختگان اعتراف کردند.
سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی با بیان اینکه امنیت مردم خط قرمز پلیس است، عنوان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی متهمان برای کشف جرایم احتمالی و شناسایی سایر شکات در اختیار کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی قرار گرفتند.

زن کینــه تــوز سرکرده باند سرقت را لو داد

 زن جوان که عضو یک باند سرقت از طلافروشی بود وقتی به دستور سرکرده باند اخراج شد کینه او را به دل گرفت و زن سارق را به پلیس لو داد. به گزارش  «ایران»، ۱۸ شهریور سال گذشته مرد طلافروشی در شرق تهران با پلیس تماس گرفت و از سرقت یک رشته زنجیر و پلاک طلا از مغازه‌اش خبر داد: ساعت حدود ۸ شب بود که دو زن وارد مغازه‌ام شدند و به بهانه خرید هدیه تولد، از من خواستند طلاهای مغازه را به آنها نشان دهم. دقایقی در مغازه بودند و بعد هم بدون خرید طلا مغازه را ترک کردند. اما بعد از رفتن آنها متوجه سرقت شدم.
با شکایت مرد طلافروش تحقیقات به دستور بازپرس مرتضی رسولی آغاز شد و کارآگاهان اداره آگاهی به بازبینی دوربین‌های مداربسته مغازه پرداختند. تصاویر نشان می‌داد دو زن جوان به همراه مرد جوانی به مغازه طلافروشی نزدیک شدند. مرد جوان مقابل مغازه طلافروشی ایستاد و دو زن وارد شدند و پس از اینکه حواس مرد طلافروش را پرت کردند هریک از زنان اقدام به کش رفتن زنجیر و پلاک کرد. در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان ادامه داشت کارآگاهان با سرقت مشابه دیگری مواجه شدند. در دومین سرقت سه زن اقدام به کشروزنی گردنبند ۳۵ میلیون تومانی کرده بودند و در این سرقت هم مرد جوانی به‌عنوان زاغزن مقابل طلافروشی ایستاده بود.
تماس مرموز
با این احتمال که سارقان سابقه کیفری داشته باشند به سراغ آلبوم متهمان سابقه‌دار اداره آگاهی رفتند. در بررسی تصاویر متهمان، آنها دریافتند سهیلا و میترا، دو نفر از زنانی هستند که در این سرقت‌ها دست دارند. این دو زن از سارقان سابقه‌دار بوده و یکی از آنها ۷ بار به همین اتهام زندانی شده است. با به‌دست آمدن هویت دو نفر از سارقان، مأموران راهی مخفیگاه‌های متهمان شده اما از آنها اثری به‌دست نیامد. در حالی که بررسی‌ها برای دستگیری سارقان ادامه داشت، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و مخفیگاه یکی از متهمان را لو داد: سهیلا، مدتی است اقدام به سرقت از طلافروشی‌ها می‌کند. او پس از چندین سرقت تهران را ترک کرده تا شناسایی نشود و در حال حاضر در یکی از شهرستان‌های شمالی کشور زندگی می‌کند. مشخصاتی که زن ناشناس در اختیار مأموران قرار داد، با مشخصات سهیلا سارق طلافروشی‌ها یکی بود و بدین ترتیب مأموران با نیابت قضایی راهی شهر مورد نظر شده و سهیلا را بازداشت کردند.زن جوان در تحقیقات اولیه منکر سرقت‌ها بود اما زمانی که تصاویر ثبت شده‌اش در دوربین مداربسته طلافروشی‌ها هنگام سرقت به او نشان داده شد، لب به اعتراف گشود. با اعتراف زن جوان، تحقیقات برای دستگیری همدستان او به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
گفت‌و‌گو با زن سارق
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
من سابقه‌دار هستم و میترا هم مثل من در کار کش رفتن طلا و جیب‌بری بود و از این طریق او را می‌شناختم. آخرین باری که به زندان افتادم، میترا هم سلولی‌ام بود و دوستی ما آنجا شکل گرفت. در زندان که بودیم قرار شد بعد از آزادی با هم باند تشکیل بدهیم و سرقت کنیم.
مرد جوانی را که همدست‌تان بود چطور می‌شناختید؟
او شوهر میترا بود و نقش زاغزن را داشت. من و میترا به بهانه خرید هدیه وارد طلافروشی شده و پس از اینکه سر طلافروش را گرم می‌کردیم و حواسش پرت می‌شد، اقدام به کشروزنی می‌کردیم. کار و کاسبی ما خوب بود تا اینکه سر و کله بهنوش پیدا شد. بهنوش فامیل میترا بود و او را وارد تیم کرد. بزرگ‌ترین اشتباه ما همین بود که چنین آدمی وارد گروه‌مان شد.
چرا اشتباه کردید؟
بهنوش ضریب هوشی پایینی داشت و اصلاً هم عرضه سرقت و کشروزنی را نداشت. او نه تنها جرأت و جسارت سرقت نداشت بلکه کارهایی می‌کرد که هر لحظه امکان داشت لو برویم. از طرفی هر چی از سرقت گیرمان می‌آمد باید تقسیم بر چهار می‌کردیم. این برای من که همه کارهای سرقت را انجام می‌دادم قابل قبول نبود. به همین دلیل خواستم که از گروه بیرون برود. اگر بهنوش در گروه می‌ماند همه ما دستگیر می‌شدیم.
می‌دانی چطور لو رفتید؟
بهنوش مرا لو داد. وقتی پایم را در یک کفش کردم و گفتم باید او از گروه برود کینه من را به دل گرفت. تنها کسانی که می‌دانستند من کجا زندگی می‌کنم بهنوش و میترا بودند.
چرا به شمال رفتی؟
ما سرقت‌های زیادی را به این شیوه انجام دادیم و چون تعداد سرقت‌ها زیاد شده بود می‌دانستیم که خیلی زود دستگیر می‌شویم. به همین دلیل برای مدتی سرقت‌ها را تعطیل کردیم تا کمی اوضاع آرام شود و بعد مجدد به سراغ کشروزنی برویم. با پولی که از این کار به‌دست آوردم خانه‌ای اجاره کردم و زندگی بی‌سر و صدایی تشکیل دادم تا بعد از مدتی دوباره سرقت‌ها را شروع کنم.

وقتی برای حجاب کاری نکردیم/ مظلومیت تلخ حجاب در حادثه اخیر

وقتی برای حجاب کاری نکردیم/ مظلومیت تلخ حجاب در حادثه اخیر

این روزها در برخی مدارس شاهد اعتراض به حجاب هستیم. عدم اجرای سند تحول‌ بنیادین در سال‌های قبل و غفلت از تعلیم و تربیت چند ساحتی، موجب شده است تا برخی دانش آموزان شناختی از حجاب نداشته باشند.

به گزارش مهر آتش زدن مقنعه‌ها، دادن شعارهای هنجارشکنانه و برهم زدن نظم عمومی اطراف مدارس؛ این روزها تصاویر جدیدی از مدارس کشور خصوصاً مدارس دخترانه می‌بینیم. دانش آموزانی که پس از مرگ دلخراش و جانسوز مهسا امینی متأثر از این واقعه دردناک، اعتراض خود را با چنین اعمالی بروز می‌دهند.

اعتراضات به مرگ تلخ مهسا امینی خیلی زود به اغتشاش تبدیل و شعارها به سرعت از موضوع حجاب به براندازی علیه نظام تغییر پیدا کرد. در حالی که شعارها و رفتار اغتشاشگران نشان داد هدف تظاهرات براندازی است با این حال هنوز دانش آموزانی هستند که می‌خواهند این روزها مخالفتشان را با حجاب از هر طریقی که شده نشان دهند.

برای برخی از دانش آموزان از مدت‌ها قبل حجاب امری پسندیده و نیکو نبوده است؛ امری که به وضوح ناشی از تأثیرات فرهنگی فضای مجازی است.

اگر چه طبیعی است که بخش عمده این رفتارها به دلیل اقتضای سن این دانش آموزان و رفتارهای هیجانی آن‌هاست؛ با این حال نمی‌توان از این موضوع هم غفلت کرد که این دانش آموزان اساساً فلسفه حجاب را درک نکردند.

درست است که حادثه تلخ مرحومه مهسا امینی آغازگر بروز این رفتارهای دانش آموزان در کلاس و مدرسه و خیابان بود اما برای برخی از دانش آموزان از مدت‌ها قبل حجاب امری پسندیده و نیکو نبوده است؛ امری که به وضوح ناشی از تأثیرات فرهنگی فضای مجازی است.

رهبر معظم انقلاب در اسفند ماه سال ۱۳۹۷ در خصوص مسئله‌ی حجاب و تلاش دشمن برای تخریب ارزش حجاب در نظر نسل‌های آینده گفتند: پول‌های زیادی خرج می‌کنند، فعّالیّت زیادی می‌کنند، صدها رسانه را از انواع و اقسام رسانه‌ها به کار می‌گیرند برای اینکه بتوانند روی این نقطه‌ی حسّاس، [یعنی] نقطه‌ی هویّت مستقلّ فرهنگیِ زنِ مسلمان، اثرگذاری کنند؛ دشمنان ما واقعاً خودشان را در خارج از کشور [برای این کار] می‌کشند؛ از طُرق مختلف؛ حالا چقدر پول خرج می‌شود برای اینکه بتوانند این تلویزیون‌ها و این رادیوها و این فضای مجازی و این سایت‌های اینترنتی را به کار بیندازند -مدام تبلیغ بکن، بگو، بگو، صد بار- که چه بشود؟ که نتیجه‌اش بالاخره این بشود که مثلاً فرض کنید چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند.

در زمینه حجاب دولت نقش نظارتی دارد

در حالی که بسیاری از منتقدان بارها عملکرد ضعیف دولت در امر حجاب را نقد کردند؛ انسیه خزعلی روز چهارشنبه ۱۲ مرداد و در حاشیه نشست هیئت دولت با بیان اینکه ۲۶ نهاد در موضوع حجاب مسئولیت دارند گفته بود دولت در امر حجاب بیشتر نقش نظارتی دارد.

خزعلی با اشاره به لزوم فرهنگ سازی در موضوع حجاب گفته بود: ما نشست‌هایی را که در ارتباط با مسأله حجاب داشتیم که مسائل مختلف در آن بیان شد و برنامه‌های را که در شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم در آن بسیاری از نظرات تصویب شده است.

در ارتباط با مسأله حجاب نشست‌های متعددی تاکنون برگزار شده است که خروجی آن را نمی‌توان به طور واضح در جامعه مشاهده کرد.

صرف نظر از مسائل اعتقادی و لزوم رعایت حجاب زن و مرد مسلمان، نحوه پوشش امری فرهنگی است. بسیاری از جامعه شناسان انتخاب لباس را بیش از هر چیز برآیند ناخودآگاه فرهنگی جامعه می‌دانند.

این ناخودآگاه فرهنگی تحت تأثیر عوامل متعددی متغیر است. در حقیقت الگوی پوشش و کیفیت لباس جامعه، به عوامل متعددی مربوط است. شرایط اقلیمی، موقعیت تمدنی، موقعیت سنی، جنسی و شغلی افراد، خواسته‌های شخصی و زیباشناختی افراد همراه با ساختار باورها، ارزش‌ها، هنجارها، ایدئولوژی‌ها، الگوها، آداب و عادت‌ها و سلیقه‌های گروهی همگی در انتخاب نوع حجاب دخیل است. لباس، نشان دهنده ناخودآگاه فرهنگی جامعه است

آن طور که خزعلی ادعا کرده است ۲۶ دستگاه و نهاد در تبیین امر حجاب مسئولیت دارند؛ حال سوال اینجاست که این دستگاه‌ها در سال‌های قبل به طور مشخص چه اقداماتی را برای تبیین حجاب برای دانش آموزان و نسل جدید انجام داده‌اند تا امروز شاهد اعمال برخی از دانش آموزان نسبت به حجاب نباشیم.

وقتی برای حجاب کاری نکردیم/ مظلومیت تلخ حجاب در حادثه اخیر

 

غفلت از حجاب؛ بی اهمیتی به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و تعلیم و تربیتی که فراموش شده

سال‌هاست که دلسوزان کشور، انقلاب و نظام اسلامی بر ضرورت اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تاکید کرده‌اند. سند تحول که سندی بنیادین برای تعلیم و تربیت بوده و تربیت را در همه ابعاد اعم از تربیت اخلاقی تا تربیت مهارتی پیگیری می‌کند برای حجاب

و عفاف و تشویق دانش آموزان به درک ارزش‌های آن؛ حداقل در هفت راهکار دستورالعمل‌هایی را ارائه می‌دهد که بررسی عملکرد وزارت آموزش و پرورش طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد این واجب فراموش شده که امروز مورد هجمه برخی از افراد شده است؛ تا پیش از این نیز چه میزان مورد غفلت مسئولان آموزشی کشور بوده است.

راهکار ۱- ۳- بازنگری و بازتولید برنامه‌ها و محتوای آموزشی و روش‌های تربیتی برای درونی سازی و تعمیق و ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب

راهکار ۲- ۳- اتخاذ تدابیر مناسب جهت جذب، تربیت و بکارگیری نیروی انسانی شایسته و متعهد و عامل به رعایت حیا، عفاف و پوشش مناسب در کلیه مراکز اداری و آموزشی

راهکار ۳- ۳- جلب مشارکت سازنده و اثربخش خانواده‌ها در حفظ، تعمیق و اشاعه حیا، عفاف، و پوشش دانش آموزان

راهکار ۴- ۳- ایجاد ساز و کارهای لازم برای هماهنگی رسانه‌ها و تولید کنندگان کتب و مواد آموزشی، لوازم التحریر و تجهیزات آموزشی و تربیتی در جهت ترویج فرهنگ حیا، عفاف و حجاب مناسب در دانش آموزان

راهکار ۵- ۳- طراحی و ارائه الگوی لباس و پوشش مناسب، متنوع، زیبا و آراسته مبتنی بر فرهنگ اسلامی – ایرانی برای مربیان و دانش‌آموزان پسر و دختر در راستای تقویت هویت اسلامی – ایرانی

راهکار ۶- ۳- برنامه‌ریزی به منظور اقناع فکری دانش آموزان برای پذیرش قلبی و درونی حیا، عفاف، حجاب و عمل به آن با تبیین دیدگاه اسلام

راهکار ۷- ۳- ارائه خدمات مشاورهای – تربیتی در کلیه سطوح تحصیلی برای افزایش سلامت جسمی و روحی دانش آموزان.

حال باید از مسئولان پیشین آموزش و پرورش کشور و نظام فرهنگی کشور پرسید کدام اقدام خود را در راستای ترویج حجاب اصلاً به خاطر می‌آورند؟ باید از مسئولان فعلی وزرات آموزش و پرورش پرسید که در مدت یک سال اخیر که سکاندار وزارت آموزش و پرورش چه اقدامی نوینی در راستای تبلیغ حجاب انجام شده است.

اینکه این مسئولان هیچ اقدام مؤثری را در این زمینه انجام نداده‌اند؛ امری مشخص است اما آیا نباید با مسئولانی که هیچ تلاشی برای ترویج حجاب نداشته‌اند برخورد شود؟

آیا نباید مسئولانی را که سال‌ها توجهی به اجرای سند تحول بنیادین نداشتند و برای ضرورت اقناع فکری دانش آموزان کاری نکردند؛ مواخذه نمود.

مسئولان از مدت‌ها قبل بر رشد بی حجابی در مدارس اذعان داشتند

علیرضا کاظمی معاون پرورشی و فرهنگی اسبق وزارت آموزش و پرورش ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ در جلسه کارگروه حمایت از توسعه و گسترش فرهنگ عفاف و حجاب از یک بسته ویژه حجاب و عفاف خبر داده و گفته بود: می‌خواهیم بسته کامل فرهنگی تربیتی برای حجاب و عفاف با تمرکز بیشتر بر دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم را تعریف و تدوین کنیم و با کمک تمام بخش‌های فعال آموزش و پرورش، تشکل‌های دانش‌آموزی و بخش‌های مردم نهاد گوشه‌ای از کار را بگیریم.

با این وجود بسیاری از مسئولان آموزش و پرورش خصوصاً در دولت گذشته خود را از پیش بازنده در تهاجم فرهنگی در عرصه سبک زندگی و حجاب می‌دانند.

ابراهیم سحرخیز، معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۶ در گفت‌وگویی، با بیان اینکه تغییرات مثبتی در حوزه عفاف و حجاب در دانش‌آموزان ایجاد نشده است، گفت: انتظاراتی که داشتیم برآورده نشده و به خصوص در شهر تهران و برخی مدارس غیردولتی، شاهد رشد بی‌حجابی هستیم.

سحر خیز هم به اهمیت اجرای سند تحول در همان سال اشاره می‌کند و در حالی که خود مخاطب این سخنان است می‌گوید: اگر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را خوب بفهمیم و خوب به آن عمل کنیم با تحقق تربیت دینی دیگر معضل عدم توجه به عفاف و حجاب، وجود نخواهد داشت.

وقتی برای حجاب کاری نکردیم/ مظلومیت تلخ حجاب در حادثه اخیر

ما مدّعی هستیم در قضیّه‌ی زن

مقام معظم رهبری در آخرین موضع گیری نسبت به حجاب که در مرداد ماه سال جاری و چند هفته قبل از حوادث تلخ اخیر ایراد فرمودند در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور با بیان اینکه جمهوری اسلامی با شعار دین وارد میدان شده و این غربی‌ها را عصبانی کرده است

فرمودند: ما مدّعی هستیم در قضیّه‌ی زن. خب حالا مسئله چیست؟ اینکه شما می‌بینید ناگهان وسایل تبلیغاتی و رسانه‌های رسمی و دولتی آمریکا و انگلیس و بعضی جاهای دیگر و مزدورانشان و دنباله‌روانشان ناگهان هجوم می‌آورند در یک برهه‌ای سر قضیّه‌ی زن و یک

بهانه‌ای هم پیدا می‌کنند [مثل] مسئله‌ی حجاب و مانند این چیزها، علّتش چیست؟ چرا این کار را می‌کنند؟ آیا اینها واقعاً می‌خواهند از حقوق زن، و زن ایرانی دفاع کنند؟ اینها مگر همان کسانی نیستند که اگر می‌توانستند آب را به روی این ملّت ببندند می‌بستند؟ اینها

دلشان برای زن ایرانی سوخته؟ اینها داروی کودکانی را که دارای بیماری پروانه‌ای هستند  ممنوع کردند، تحریم کردند؛ تحریم همه‌جانبه‌ی ملّت ایران. اینها دلسوز زن ایرانی‌اند؟ کسی ممکن است این را باور کند.

پس قضیّه چیست؟ حقیقت مسئله این است که زنِ باشرف و بااستعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربه‌ها را به تمدّن غرب زده. اینها دلشان پُر است؛ [این کار را] زن‌ها کردند. غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، بخصوص زن ایرانی یکی از مهم‌ترین ضربه‌ها را به

داعیه‌های غربی و دروغ‌های غربی وارد کرده. چطور؟ اینها سال‌ها است دویست سال است که میگویند زن اگر چنانچه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیزها رها نشود نمی‌تواند پیشرفت کند، نمی‌تواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی و غیره برسد؛ این جوری دارند میگویند. شرط رسیدن زن به رتبه‌های بالای اجتماعی و سیاسی و غیره این است که این قیود اخلاقی را رها کند.

نظام آموزش و پرورش کشور ما از مشکلات عدیده ای رنج می‌برد که بسیاری از آنان به دلیل عدم توجه مسئولان نظام آموزشی با این چالش‌ها بوده است. از تغییر پی در پی وزرا تا ماه‌ها عدم انتخاب وزیر در این وزراتخانه مهم، از حقوق پایین معلمان تا توجه صرف به کنکور و بی توجهی به تعلیم و تربیت همه جانبه. نظام آموزشی کشور در سال‌های قبل شاهد چندین طرح و سند کلان برای بهبود وضع معیشتی معلمان تا بهبود وضع تعلیم و تربیت دانش آموزان بوده است که بیشتر آنان بلا تکلیف و بی سرانجام رها شدند.

.حال سوال اینجاست که مدیران پیشین نظام آموزشی کشور چه زمانی بابت اهمال در انجام وظایف خود بازخواست می‌شوند

 

کد خبر ۵۶۰۲۰۵۷

هفت پیشنهاد ایران به چهار کشور حوزه خزر/ آنچه در سفر مخبر به روسیه گذشت

هفت پیشنهاد ایران به چهار کشور حوزه خزر/ آنچه در سفر مخبر به روسیه گذشت

تهران-ایرنا- دومین نشست مجمع اقتصادی خزر، در حالی میزبان معاون اول رئیس‌جمهور بود که ایران در این نشست، هفت پیشنهاد مشخص به منظور ارتقای روابط اقتصادی و سیاسی، پنج کشور حاشیه این حوزه آبی ارائه کرد.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، دومین مجمع اقتصادی کشورهای حوزه دریای خزر (ایران، روسیه، قزاقستان، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان)  روز پنجشنبه ۱۴ مهرماه در مسکوی روسیه آغاز به کار کرد. «محمد مخبر» معاون اول رئیس‌جمهور در رأس هیات عالی رتبه سیاسی-اقتصادی، به نمایندگی از ایران، عصر چهارشنبه به منظور شرکت در این اجلاس و دیدار و گفت‌وگو با وارد مسکو شد.

اقتصاد، همانگونه که از نام نشست، مشخص است، محور اصلی تمامی دیدارهای معاون اول رئیس‌جمهور بود و جمهوری اسلامی با پیشنهادات مشخصی در این دوره از نشست مجمع اقتصادی خزر، شرکت کرد. حوزه آبی کاسپین، جمعیتی نزدیک به ۳۰۰ میلیون نفر با اشتراکات فرهنگی گسترده در حوزه تمدنی ایران، دارد. همین ویژگی این منطقه را به بازار بزرگ و بکری برای خدمات فنی و مهندسی و کالاهایی نظیر مصالح ساختمانی و قطعات خودرو، ایران تبدیل می‌کند و فرصت بزرگی برای ارتقا سطح تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی با این چهار کشور ایجاد می‌کند.

**منطقه آزاد مشترک کشورهای ساحلی خزر

پنجشنبه ۱۴ مهر، برای محمد مخبر و هیات همراه وی، روز کاری پرمشغله‌ای بود و دیدارهای معاون اول رئیس-جمهور از صبح روز گذشته آغاز و تا پاسی از شب ادامه داشت. گرچه در تمام این دیدارها و نشست‌ها مخبر کوشید، مواضع دولت سیزدهم و تغییر نگاه این دولت نسبت به منطقه را شرح دهد اما مهمترین اعلام موضع جمهوری اسلامی در این اجلاس، در سخنرانی معاون اول رئیس جمهوری در مجمع اقتصادی خزر بود، جایی که مخبر پیشنهادات هفت‌گانه ایران را به منظور ارتقا سطح همکاری‌های پنج کشور این حوزه اعلام کرد.

منطقه آزاد مشترک کشورهای ساحلی نخستین و مهمترین پیشنهاد جمهوری اسلامی به دیگر اعضای مجمع اقتصادی خزر بود. معاون اول رئیس جمهور در این نشست گفت: جمهوری اسلامی ایران در راستای سیاست خارجی دولت سیزدهم، به دنبال گسترش همکاری و تعامل همه‌جانبه با کشورهای همسایه به خصوص با کشورهای ساحلی دریای خزر است و پیشنهاد تشکیل «منطقه آزاد مشترک کشورهای ساحلی دریای خزر و ایجاد کریدور سبز ترانزیتی و گمرکی» را مطرح می‌کند».

**ترانزیت و پیشنهاد تشکیل کمیته حمل و نقل 

همانگونه که پیش‌بینی می‌شد، ترانزیت و مسیرهای ترانزیتی از مهمترین موضوعات مطرح شده در دیدار معاون اول رئیس‌جمهور با مسئولان و مقامات دیگر کشورهای حاضر در نشست بود.

مخبر در دیدار با «ایگور لویتین» دستیار رئیس جمهور روسیه، به مسیر راه‌آهن رشت-آستارا اشاره کرد و مهدی صفری معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر امورخارجه هم با اشاره به توافقات ایران و روسیه در خصوص همکاری ترانزیتی و سرمایه گذاری برای  این مسیر، گفت: خوشبختانه در حوزه گمرک با کشور روسیه مسیر سبز گمرکی ایجاد شده و توافق مربوطه میان دو کشور به امضا رسیده است».

ترانزیت، محور اصلی گفت‌وگوی معاون اول رئیس‌جمهور با «علی اسدف» نخست وزیر جمهوری آذربایجان بود. مخبر در این دیدار همکاری های حوزه حمل نقل را از محورهای اصلی روابط ایران و آذربایجان دانست و گفت: «سند همکاری سه جانبه ایران، روسیه و آذربایجان نقش موثری در گسترش روابط فیمابین دارد».

علی اسدف هم با اشاره به برگزاری جشن ۳۰ سالگی روابط دیپلماتیک تهران – باکو در آذربایجان خاطرنشان کرد: «مرز ایران و آذربایجان به مرز برادری تبدیل شده و رئیس جمهور آذربایجان حمایت تهران از مرزهای این کشور را ارزشمند توصیف کرده است».

دومین پیشنهاد معاون اول در نشست مجمع اقتصادی هم درباره ترانزیت بود. مخبر در سخنرانی خود، در زمینه حمل و نقل و به منظور یکسان‌سازی و هماهنگی تعرفه‌های حمل و نقل ریلی، جاده‌ای و دریایی، ایجاد زمینه برای سرمایه‌گذاری‌های مشترک در کارهای زیربنائی مانند بنادر، کشتیرانی و خطوط راه آهن، تشکیل «کمیته همکاری حمل‌ونقل، ترانزیت، تعرفه و تجارت و گمرکی» را پیشنهاد کرد.

**عبور از دلار با تنظیم روابط بانکی

توسعه همکاری‌های بانکی برای تسهیل فعالیت تجار و بخش خصوصی در دیدارهای مختلف معاون اول رئیس‌جمهور مورد توجه قرار گرفت. مخبر در دیدار با لویتین، دستیار رئیس‌جمهور روسیه این توسعه را در ارتقاء سطح همکاری‌های تهران و مسکو موثر دانست که باید برای آن برنامه‌ای دقیق و زمانبندی شده تنظیم شده و با جدیت پیگیری شود.

مخبر همچنین در نشست هم اندیشی با استانداران و روسای مناطق فدراسیون روسیه، بر گسترش صادرات و واردات و همچنین تهاتر میان تهران و مسکو تاکید کرد و گفت: ایران و روسیه دو کشور دوست و همسایه هستند و می توانند در مبادلات تجاری به‌جای استفاده از ارز بیگانه، از پول ملی خود استفاده کنند که در این صورت با افزایش تقاضا نسبت به پول ملی، ارزش آن ارتقاء پیدا خواهد کرد».

معاون اول رئیس‌جمهور در دیدار با «علی‌خان اسماعیل‌اف» نخست‌وزیر قزاقستان هم بار دیگر بر استفاده از پول ملی دو کشور در مبادلات تجاری فی مابین تاکید کرد و گفت: باید با حسن‌نیت و اراده جدی در مسیر اراده و خواست روسای جمهور در توسعه مناسبات دو کشور گام برداریم.

اهمیت تبادلات پولی و بانکی میان کشورهای حاشیه خزر در سخنان مخبر در دومین نشست مجمع اقتصادی این کشورها، بار دیگر تکرار شد و معاون اول رئیس‌جمهور به عنوان سومین محور پیشنهادی ایران، اعلام کرد که در جهت توسعه همکاری‌های پولی، بانکی و مالی با کشورهای ساحلی دریای خزر، «دستور العملی خاص» تدوین و اجرایی گردد؛ کاری که جمهوری اسلامی ایران با بعضی از کشورهای ساحلی شروع کرده است.

**پیشنهاد تشکیل کمیته انرژی در خزر

پنج کشور حاشیه دریای خزر به عنوان بزرگترین دارندگان منابع گازی جهان، در حالی در مسکو گردهم آمده‌اند که زمستان سخت اروپا در راه است و بحران جنگ اوکراین، در این سختی بسیار اثرگذار. جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگو و سخنرانی های مختلف در این اجلاسف تلاش کرد، بیشترین همکاری را در حوزه انرژی و سوخت میان کشورها ایجاد کند.

«جواد اوجی» وزیر نفت که به همراه معاون اول رئیس جمهور و هیأت ایرانی برای شرکت در دومین مجمع اقتصادی خزر به روسیه سفر کرده است، در حاشیه این مجمع با اشاره به همکاری های ایران و روسیه در حوزه انرژی گفت: ترانزیت و سوآپ نفت و گاز از روسیه، ایران را به هاب منطقه در موضوع انرژی تبدیل می‌کند و درآمدهای ارزی فراوانی نصیب کشور می‌شود.

دستیار پوتین هم در دیدار با مخبر از آمادگی هیات‌های تجاری و اقتصادی کشورش برای همکاری در حوزه انرژی با ایران سخن گفت. در حاشیه این نشست، مخبر با فعالان اقتصادی و مدیران شرکت های بزرگ روسیه نظیر شرکت گازپروم هم دیدار و گفت‌وگو می‌کند.

اسماعیل‌اف قزاقستانی هم در دیدار با مخبر علی‌خان اسماعیل‌اف بر اهمیت ارتقاء سطح همکاری‌های تهران-آستانه در بخش های سوآپ نفت، تاکید کرد.

مخبر در سخنرانی خود در نشست مجمع اقتصادی خزر، چهارمین پیشنهاد خود را به منظور توسعه همکاری‌ها در بخش انرژی، داد و گزینه تشکیل «کمیته همکاری نفت و گاز و فرآورده‌های نفتیِ کشورهای حاشیه دریای خزر» روی میز پیشنهادات گذاشت. همچنین مخبر به عنوان پیشنهاد پنجم، اعلام کرد: تشکیل «کمیته‌ توسعه همکاری در زمینه‌های برق، آب و تجهیزات مربوطه میان کشورهای ساحلی دریای خزر» از دیگر پیشنهادات ایران است.

**اهمیت امنیت غذایی کشورهای منطقه 

بحرانی که جنگ اوکراین در حوزه غذا در جهان ایجاد کرد، مطرح شدن موضوعات مرتبط با این حوزه را در نشست نخست‌وزیران ۵ کشور حاشیه دریای خزر، قابل پیش‌بینی کرده بود. «سید جواد ساداتی‌نژاد» وزیر جهاد کشاورزی ایران که به همراه معاون اول در دومین مجمع اقتصادی خزر شرکت کرده است، در حاشیه این نشست، با تأکید بر اینکه کشورهای حاشیه دریای خزر لنگر امنیت غذایی جهان هستند، گفت: افزایش ۸۰ درصدی حجم تجارت کشاورزی با روسیه نشانگر عزم جدی دو کشور در توسعه روابط کشاورزی و همچنین در راستای توسعه سیاست همسایگی دولت سیزدهم است. طبق برنامه‌ریزی‌ها ظرف یک سال آینده و در گام اول، حجم تجارت کشاورزی بین دو کشور تا ۶ میلیارد دلار افزایش می‌یابد.

وی همچنین از تدارک برگزاری اولین نشست همکاری‌های کشاورزی بین ایران و روسیه و سایر کشورهای حاشیه خزر خبر داد و گفت که جمهوری اسلامی آمادگی دارد نقشه راه همکاری های این کشورها در این زمینه را تهیه کند.

اهمیت تنظیم و تدوین سند امنیت غذایی در دیدار مخبر با همتای قزاق وی هم مورد تاکید قرار گرفت.

مخبر همچنین در پیشنهاد ششم خود به مجمع اقتصادی خزر، درباره امنیت غذایی حوزه آبی خزر هم گفت: جمهوری اسلامی ایران ضمن پیشنهاد ارتقای همکاری کشورهای حوزه دریای خزر در زمینه امنیت غذایی، آمادگی دارد در تهیه و  نقشه راه و طرح تفصیلی این ابتکار عمل تشریک مساعی نماید. بایستی به اصل «رعایت استانداردهای زیست‌محیطی و بهره برداری معقولانه» توجه شود.

**مقابله با تحریم‌ها، فصل جدید همکاری تهران-مسکو

ماه‌هاست که مسکو هم مانند تهران، با تحریم‌های گسترده آمریکا و اروپا روبروست و تجربیات جمهوری اسلامی در این زمینه می‌تواند به روسیه کمک کند.

موضوعی که محمد مخبر در دیدار با «میخائیل میشوستین» نخست‌وزیر روسیه در نشست مشترک هیأت‌های عالی رتبه ایران و روسیه مورد تاکید قرار داد و گفت: توسعه روابط ایران و روسیه برای دشمنان دارای این پیام است که تحریم‌ها نمی‌تواند مانع از اجرای برنامه‌های ما باشد.

میشوستین هم در این دیدار توسعه و گسترش روابط دو کشور را بهترین پاسخ به تحریم‌های غیرقانونی علیه ایران و روسیه دانست و گفت: از حضور و فعالیت شرکت‌های ایرانی در روسیه استقبال می‌کنیم و زمینه فعالیت و همکاری مشترک برای شرکای ما در روسیه فراهم است.

**توافقات جدید و نهایی شدن توافقات قدیمی 

آیت‌الله «سیدابراهیم رئیسی» رئیس جمهور، تیرماه سال جاری در ششمین اجلاس کشورهای حاشیه دریای خزر شرکت کرد. این در حاشیه این نشست که به میزبانی، عشق‌آباد ترکمنستان برگزار شد، مذاکرات رئیس‌جمهور با همتایان خود، به توافق‌نامه‌هایی منجر شد که اکنون به گفته «مهدی صفری» معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر امورخارجه، پیگیری این توافقات به ویژه در حوزه اقتصاد و تجارت، از مهمترین اهداف محمد مخبر در دومین مجمع اقتصادی کشورهای حاشیه خزر است.

استانداران و روسای مناطق فدراسیون روسیه هرکدام گزارشی از مزیت‌های صادراتی و حجم مبادلات خود با کشورمان ارائه و بر آمادگی خود برای توسعه روابط تجاری و اقتصادی فیمابین تاکید کردند.

بر اساس آنچه مخبر در دیدار با علی‌خان اسماعیل‌اف» نخست وزیر قزاقستان اعلام کرده، در سفر رئیس‌جمهور قزاقستان به ایران ۱۰ سند در بخش دولتی و ۱۱ سند در بخش خصوصی دو کشور به امضا رسید که نقطه عطفی در روابط دو کشور است و باید در کمیسیون‌های مشترک مورد پیگیری قرار گیرند.
مخبر همچنین در دیدار با مدیران ۱۵ شرکت عالی رتبه روسی در حوزه‌های مختلف انرژی، نفت و گاز، کشتیرانی و محصولات کشاورزی، برنامه‌ریزی برای تولیدات مشترک را یکی از زمینه‌های مهم برای توسعه روابط اقتصادی برشمرد و از مدیران شرکت‌های عالی‌رتبه روسی خواست تا با سفر به ایران و بررسی شرایط از نزدیک، توافقات فعلی را هر چه زودتر عملیاتی کنند.

معاون اول رئیس‌جمهور در سخنرانی خود همچنین استقرار «دبیرخانه کنوانسیون تهران» و همچنین دبیرخانه ای برای اجلاس را پیشنهاد داد تا توافقات انجام شده در این نشست‌ها به بهترین شکل پیگیری شوند.

بزرگترین دستاورد حضور ایران در این نشست، شکستن تابوی عبور از غرب و توجه به منطقه در راستای منافع ملی بود. دولت سیزدهم کوشیده است در یک سال گذشته این مهم را در مرحله عمل به اثبات برساند که تمام جهان در غر خلاصه نمی‌شود و کشورهای مستقل منطقه هم می‌توانند به دور از زیاده‌خواهی‌های آمریکا در راه استقلال اقتصادی خود گام بردارند.

 

گزارش مهر از وضعیت خصوصی سازی شرکت‌های پتروشیمی؛

خصوصی‌سازی واقعی یا انتزاعی؟/ خصولتی‌های درد سر ساز

خصوصی‌سازی واقعی یا انتزاعی؟/ خصولتی‌های درد سر ساز

این پرسش وجود دارد آیا آنچه از سال‌های گذشته در قالب خصوصی سازی اتفاق افتاد راه شرکت‌های پتروشیمی را از دولت جدا کرد یا آنکه شرکت‌های پتروشیمی به سمت خصولتی شدن گام برداشتند؟

به گزارش خبرنگار مهر خصوصی سازی مسأله‌ای که از دیر باز مورد مناقشه بوده و است، اتفاقی که قرار بر آن بود در راستای تقویت بخش خصوصی گام بردارد. اما به نظر می‌رسد که نه تنها نتواسته در راستای توسعه کشور گام بردار بلکه باعث به وجود آمدن عدیده ای از مشکلات هم شده است. اما چرا! در تمامی کشورها بنا بر توسعه که باشد راه خصوصی سازی در پیش گرفته می‌شود، در حالی که کشور ما شرایط متفاوتی را تجربه می‌کند؟

چرا درست شرکت‌های زود بازدهی نظیر پتروشیمی که می‌توانستند بنای توسعه کشور را بگذارند به جای آنکه در این راه قدم گام برداند به سمت خصولتی شدن پیش رفتند؟

باز هم این پرسش وجود دارد آیا آنچه از سال‌های گذشته در قالب خصوصی اتفاق افتاد راه شرکت‌های پتروشیمی را از دولت جدا کرد یا آنکه شرکت‌های پتروشیمی به سمت خصولتی شدن گام برداشتند؟ آیا واگذاری صنعت پتروشیمی در قالب سهام رویه‌ای درست بوده یا آنکه چنین اقدامی صنعت پتروشیمی را تکه تکه و به گروهی از افراد و نهادهایی واگذار کرد که تنها به دنبال اهداف کوتاه‌مدت و سود بیشتر بودند و همین امر دلیلی بر به بار آمدن فسادهای کلان شد؟ قبل از پاسخ به این سوال‌ها طرح چند نکته خالی از لطف نیست.

نکته اول

تا پیش از اجرایی شدن اصل ۴۴ در صنعت پتروشیمی، این صنعت سالانه بیش از ۲۰ میلیارد دلار درآمد برای کشور داشت که از این مقدار فروش، ۲۰ درصد آن یعنی ۴ میلیارد دلار آن سود حاصل از فروش بود که شرکت ملی صنایع پتروشیمی (اسلامی در خصوص اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، خصوصی سازی در صنعت پتروشیمی باید با هدف رشد اقتصادی و بالا بردن راندمان کاری صورت می‌گرفت.) اما به نظر می‌رسد این اتفاق نه تنها به واقعیت تبدیل نشده است، بلکه شرکت‌های پتروشیمی را وارد مخمصه فساد کرده است.

نکته دوم

به نظر می‌رسد پتروشیمی‌ها باید از ۱۰۰ درصد دولتی به ۱۰۰ درصد خصوصی تبدیل می‌شدند، اما این کار انجام نگرفت و شرکت‌های پتروشیمی در قالب سهام‌هایی واگذار شدند، اما نه صرفاً به بخش خصوصی بلکه به نهادهای دولتی. ضمن آنکه شرکت‌ها و نهادهای دولتی که سهام پتروشیمی‌ها به آنها واگذار شده بود به دنبال منافع خود بودند همین امر سرآغازی برای فساد در پتروشیمی‌ها شد.

راستی آزمایی اصل خصوصی سازی شرکت‌های پتروشیمی

شرکت‌های پتروشیمی در شرایط فعلی نه دولتی هستند و نه به معنای واقعی خصوصی بلکه خصولتی هایی هستند که از یک طرف دولت یقه شأن را گرفته و از طرف دیگر عزم رشد و رونق در بخش خصوصی را دارند اما به بیراهه رفتند. حال این سوال وجود دارد که برای نجات شرکت‌های پتروشیمی چه باید کرد، علی قنبری اقتصاددان و استاد دانشگاه مدرس در رابطه با این موضوع به «مهر» می‌گوید: خصوصی سازی در گذشته انجام شده و نواقصی دارد و باید آن را برطرف کرد. نمی‌توان مالکیت واحدهایی که خصوصی سازی شده‌اند را مجدداً به دولت بازگرداند و مجدداً راه خصوصی شدن را بپیمایند.

وی ادامه داد: مشخص نیست در صورتی که شرکت‌های پتروشیمی که به بخش خصوصی واگذار شده با در اختیار دولت قرار گرفتن به کجا برسند. و مجدداً برای بار دوم به بیراهه نروند.

اصلاح شرکت‌های خاطی ثمر بخش خواهد بود

شرکت پتروشیمی مهر نمونه بارزی برای به بیراهه رفتن شرکت‌های پتروشیمی و ایجاد فساد در این عرصه است. در چنین شرایطی دو راهکار وجود دارد، یکی آنکه تمامی شرکت‌ها به صورت یکسان به مالکیت دولت در آیند و مجدداً به صورت زنجیره‌ای به بخش خصوصی واگذار شوند و دیگر آنکه گزینشی میان شرکت‌ها اتفاق بیفتد. قنبری با اشاره به اینکه در شرایط موجود بهترین راه اصلاح است، توضیح داد: با توجه به واگذاری‌های انجام شده چه در پتروشیمی و چه در سایر بخش‌ها و عدم موفقیت در خصوصی سازی که در بسیاری موارد فساد زا بوده است.

وی افزود: تنها راه بهبود وضعیت بخش خصوصی آن است که شرکت‌هایی در آنها فساد روی داده است دولت مجدداً به مالکیت خود درآورد و مجدداً بر اساس مطالعات از قبل شده آنها را به بخش خصوصی واگذار کنند.

دولت سیزدهم خصوصی سازی واقعی شرکت‌های پتروشیمی را به صورت جدی دنبال کند

این اقتصاددان با اشاره به اینکه دولت سیزدهم باید خصوصی سازی واقعی شرکت‌های پتروشیمی را به صورت جدی دنبال کند، اضافه کرد: دولت سیزدهم باید این نکته را در نظر بگیرد که نباید شرکت‌های بزرگ پتروشیمی به افراد نالایق سپرده شود، زیرا در این صورت مجدداً شاهد فسادهای افسار گسیخته هستیم که در گذشته هم اتفاق افتاده است. برای رهایی از این مخمصه باید شرکت‌هایی که خریدار سهمی از پتروشیمی‌ها را به صورت خصوصی خریداری می‌کنند باید مورد ارزیابی قرار گیرند و در رابطه با فعالیت‌های قبلی آن شرکت راستی آزمایی هایی صورت گیرد.

قنبری با اشاره به اینکه قوانین خصوصی سازی به صورت جدی اجرا نمی‌شوند در این زمینه توضیح داد: به اعتقاد من قوانین مقرراتی که در رابطه با خصوصی سازی وجود دارد به صورت جدی رعایت و دنبال نشده است. در صورتی که این مقررات جدی گرفته شود، می‌توان به خصوصی سازی وافعی امید داشت. به همین جهت انتظار می‌رود با اجرای قوانین و در چهارچوب آن شرکت‌های پتروشیمی به سمت خصوصی سازی پیش روند.

وی در خاتمه تاکید کرد: زمانی که صحبت از خصوصی سازی به میان می‌آید تفاوتی ندارد که مربوط به کدام شرکت است نکته مورد توجه آن است که واگذاری به صورت صحیح و در چهارچوب قواعد و قوانین خاص انجام بگیرد؛ قانونی تعریف شده که امکان اجرایی شدن آن وجود داشته باشد. اما متأسفانه در اجرای خصوصی سازی تخلفاتی صورت می‌گیرد که می‌توان اذعان کرد آن خصوصی سازی به صورت واقعی شکل نگرفته است.

به ظاهر خصوصی شدن کافی نیست

اما موضوع به همین جا ختم نمی‌شود و تعداد کارشناسانی که بر این باورند خصوصی سازی در کشور ما به درستی صورت نگرفته است اندک نیست. حمیدرضا جیهانی از دسته کارشناسانی است که انتقادات فراوانی به خصوصی سازی نا درست یا همان خصولتی شدن شرکت‌ها دارد.

به عقیده این کارشناس اقتصادی کاهش تصدی‌گری دولت و نیز چابک سازی شرکت‌ها ازجمله عوامل مهمی است که باید در اجرای خصوصی‌سازی مورد توجه قرار بگیرد. زیرا شرکت‌های خصولتی فقط به ظاهر و به صورت اسمی خصوصی سازی شده‌اند، اما در حقیقت کل نظام مدیریتی و بار مسؤولیت آن شرکت به شکلی دیگر بر عهده دولت است. در ایران بخش غیردولتی را فقط مختص به بخش خصوصی می‌دانند و توجه به این موضوع ندارند که ساختارها و ظرفیت‌های قوی دیگری هم مانند بخش تعاونی در کشور وجود دارد که تاکنون در موضوع خصوصی‌سازی نسبت به این بخش توجه چندانی انجام نشده است و باید مورد توجه قرار بگیرد.

به گفته جیهانی در دوره‌های قبلی مدیریت سازمان خصوصی سازی، مجموعه‌هایی به مزایده گذاشته شد که با شرایط معمولی و با قیمت پایین به افراد مدنظر خود واگذار کردند و از این طریق منافع دولت را به خطر انداختند.

این کارشناس اقتصادی معتقد است نه‌تنها در حوزه پتروشیمی بلکه واگذاری در همه بخش‌ها از بخش خصولتی خارج شود، چرا که پتروشیمی‌ها مفاسد خصوصی سازی آنها شفاف‌تر و اعداد و ارقام مربوط به رانت آنها فاحش است.

در انتظار اقدامی از جانب دولت سیزدهم

اینگونه که به نظر می‌رسد زیر بنای خصوصی سازی در کشور ما به درستی انجام نشده و برای همین است که شرکت‌های پتروشیمی فساد زا شده و اکنون زمان اقدام رسیده است، اقدامی که بتواند در راستای بهبود این وضعیت بیانجامد. حال با تمامی نکات و مسائلی که بیان شد باید دید آیا دولت سیزدهم چه اقدامی در جهت جلوگیری از فساد خصولتی های پتروشیمی کند؟

درباره زرادخانه هسته ای روسیه چه می دانید؟

زرادخانه هسته ای روسیه در حال حاضر شامل ۵ نوع موشک قاره پیما است که در اختیار نیروهای استراتژیک روسیه قرار دارند و ۱ هزار و ۱۸۵ کلاهک هسته ای به آنها اختصاص داده شده است.

به گزارش الجزیره، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در سخنانی گفت که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه درباره سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی شوخی نمی‌کند.

بر اساس این گزارش، جو بایدن در اشاره به تهدیدات هسته‌ای گفت: اگر اوضاع به همین منوال پیش برود برای نخستین بار از زمان بحران موشک‌های کوبا، ما با تهدید سلاح هسته‌ای مواجه هستیم.

رئیس جمهور آمریکا همچنین گفت که «تا حدودی پوتین را به خوبی می‌شناسد و او هنگامی که از بکارگیری احتمالی سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی یا سلاح‌های بیولوژیک و شیمیایی صحبت می‌کند، شوخی نمی کند».

بر اساس اطلاعات و برآوردهای موجود، زرادخانه هسته‌ای روسیه در حال حاضر شامل ۵ نوع موشک قاره پیما (با برد بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر) است که در اختیار نیروهای استراتژیک روسیه قرار دارند و ۱ هزار و ۱۸۵ کلاهک هسته‌ای به آنها اختصاص داده شده است. مهم‌ترین انواع این موشک‌ها که در سه ارتش اصلی موشکی زمینی، هوایی و دریایی روسیه خدمت می‌کنند، عبارتند از:

موشک آر. اس- ۲۸ سرمت

این موشک که در سال ۲۰۲۱ وارد خدمت شد، دارای سرعت ۱۵ هزار کیلومتر در ساعت با برد بین ۱۰ هزار تا ۱۸ هزار کیلومتر در ساعت است.

سرمت از سکوهای زیرزمینی پرتاب می‌شود و می‌تواند کلاهک موشکی هدف‌گیری پرشمار مستقل «MIRV» تا وزن ۱۰ تن را از مسیر قطب‌های شمال و جنوب به هر کجای زمین برساند. مهمات را تا وزن کشی در ساعت حمل کند.

طبق برآوردهای روسیه، سرمت قادر است تمام سیستم‌های دفاع هوایی در جهان را زیر پا بگذارد و منطقه‌ای به وسعت تگزاس، دومین ایالت بزرگ ایالات متحده را نابود کند.

موشک ابر صوت آوانگارد

این یک سلاح مافوق صوت به حساب می‌آید، زیرا می‌تواند با سرعت ۲۷ ماخ (۳۳ هزار کیلومتر در ساعت)، با برد ۶ هزار کیلومتر، با توانایی فوق العاده در مانور و تغییر مسیر پرواز کند. این موشک با حمل یک محموله هسته‌ای ۲ مگاتن (دو هزار کیلوتن و هر یک کیلوتن برابر است با هزار تن TNT).

به گفته رسانه‌های محلی روسی، مسکو اخیراً دو محموله از این موشک‌ها مستقر کرده است.

موشک یارس

موشک «Yars» در سال ۲۰۱۰ وارد خدمت شد، بردی در حدود ۱۲ هزار کیلومتر دارد.این موشک بالستیک سه مرحله‌ای به چهار کلاهک قابل تفکیک هدایت پذیر مجهز است که ظرفیت هر کدام تا ۵۰۰ تن می‌رسد. موشک یارس دارای سیستم محاسبه مجدد مأموریت پرواز است که اجازه می‌دهد از هر نقطه در مسیر گشت رزمی پرتاب شود.

نیروهای موشکی استراتژیک روسیه به بیش از ۱۵۰ پرتابگر سامانه قابل حرکت و ثابت زیرزمینی یارس مجهز هستند. کالیبر این موشک ۱.۸۶ متر، طول آن ۱۷.۸ متر و وزن آن ۴۶ تن کیلوگرم است. موتورهای یارس با سوخت جامد کار می‌کنند.

موشک شیطان

موشک «Satan» که با نام «R۳۶-M» یا شیطان نیز شناخته می‌شود، نسل ششم این موشک‌ها در سال ۱۹۸۸ وارد خدمت شد و از سکوهای زیرزمینی پرتاب می‌شود. این موشک در دو مرحله با سوخت مایع و با سرعت ۲۴ هزار کیلومتر در ساعت، می‌تواند ۱۰ کلاهک مجزا و مجهز به فناوری ورود مجدد را حمل کند، به این معنی که هر یک از آنها می‌تواند به طور جداگانه به سمت اهداف مختلف، با قدرت تخریب ۷۵۰ کیلوتن و برد ۱۶ هزار کیلومتر هدایت شود.

موشک قاره پیمای توپل

این موشک که در سال ۱۹۹۷ میلادی وارد خدمت شد، از سیلوهای زیر زمینی یا سکوهای خودکششی پرتاب می‌شود و برد آن به ۱۱ هزار کیلومتر می‌رسد.

موشک مذکور دارای کلاهکی سنگین بوده و همچنین تعدادی دستگاه ضد رادار برای جلوگیری از ردیابی در آن تعبیه شده است. وزن موشک توپول-ام حدود ۴۷ تن است و از بهترین موشک‌های جهان به شمار می‌آید.

 

 

 

 

اختلال خواب در دانش‌آموزان را جدی بگیرید

هدی‌سادات پاک‌نهاد
اختلال خواب در دانش‌آموزان را جدی بگیرید

 دکتر نرگس رحمانی، روانشناس کودک در گفتگو با ایرنا زندگی می گوید اختلال خواب کودکان در طول شب دو دلیل دارد: «اضطراب و تنظیم نبودن ساعت خواب کودکان.»

گروه ایرنا زندگی – با شروع سال تحصیلی جدید اغلب والدین گلایه می‌کنند که فرزندشان با زود خوابیدن در شب و زود بیدار شدن در صبح مشکل دارد اما یکی مؤثرترین روش‌ها برای حل این مشکل، تنظیم و پایبندی به زمان خواب زودهنگام است. خواب زودهنگام می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی بر سلامت کودک شما ازنظر عاطفی، ذهنی و جسمی تأثیر بگذارد اما اینکه چگونه می‌توانیم زود خوابیدن را برای کودکمان به یک عادت تبدیل کنیم، موضوعی است که درباره آن با دکتر نرگس رحمانی، روانشناس تربیتی و مدرس دانشگاه به گفت‌وگو پرداختیم.

اختلال خواب در دانش‌آموزان را جدی بگیرید

میزان خواب کودکان ۶ تا ۱۰ سال

دکتر رحمانی می‌گوید: «کودکان شش تا ۱۰ سال حدوداً به ۷ تا ۹ ساعت خواب باکیفیت نیاز دارند چون گاهی کودکان در اثر اختلال خواب، اضطراب یا کابوس وسط خواب بیدار می‌شوند که این باعث کاهش کیفیت خواب می‌شود اما به‌طورکلی ۷ تا ۹ ساعت خواب می‌تواند برای تمرکز بچه‌ها در طول روز کافی باشد.»

اهمیت خواب زودهنگام برای کودکان

به گفته این روانشناس کودک، خواب زودهنگام ساعت زیستی بدن کودک را تنظیم می‌کند: «بدن همه انسان‌ها خیلی راحت شرطی می‌شود؛ حتی زمان خواب انسان که از آن بانام ساعت زیستی بدن نام‌برده می‌شود را می‌توان شرطی کرد. حتماً تجربه کردید که خود ما بزرگ‌سالان اغلب اوقات رأس یک‌ساعتی می‌خوابیم و روز تعطیل تصمیم می‌گیریم کمی بیشتر بخوابیم اما می‌بینیم ناخودآگاه همان ساعتی از خواب بیدار می‌شویم که روزهای غیر تعطیل بلند می‌شویم؛ این همان ساعت زیستی است که بدن را آگاه می‌کند که چه ساعتی از خواب بیدار شود.»

او ادامه می‌دهد: «عادت به زود خوابیدن در کودکان نیز می‌تواند ساعت بیولوژیک بدن آن‌ها را تنظیم کند که این امر، با برنامه‌ریزی ساعت خواب کودکان توسط والدین امکان‌پذیر خواهد بود.»

اختلال خواب در دانش‌آموزان را جدی بگیرید

خطرات کم‌خوابی یا بی‌خوابی در کودکان

به گزارش CDC (مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها)، کودکان و نوجوانانی که به‌اندازه کافی نمی‌خوابند در معرض خطر ابتلا به بسیاری از مشکلات سلامتی ازجمله چاقی، دیابت نوع ۲ و سلامت روان هستند. همچنین کم‌خوابی می‌تواند بر سیستم ایمنی بدن که با میکروب مبارزه می‌کند و مانع بیمار شدن می‌شود، تأثیر بگذارد.

علاوه بر این‌ها، کم‌خوابی یا بی‌خوابی خطرات دیگری دارد که دکتر رحمانی با اشاره به آن‌ها می‌گوید: «کم‌خوابی به‌شدت در عملکرد روزانه کودکان تأثیر می‌گذارد. اغلب دانش‌آموزانی که در طول روز و سر کلاس خواب‌آلودند و تمرکز و توجه کافی برای یادگیری دروس را ندارند، خواب کافی و باکیفیتی نداشته‌اند.»

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: «بچه‌هایی که از خواب کافی برخوردار نیستند معمولاً در طول روز آرامش کافی ندارند چون خواب شبانه بر روی عملکرد روزانه تأثیرگذار است و وقتی کودک در طول شب خواب باکیفیتی را تجربه نمی‌کند در روز دچار پرخاشگری، بی‌حوصلگی و اختلال در یادگیری می‌شود. تجربه این موارد به‌طورکلی منجر به این خواهد شد که کودک مرتباً احساس اضطراب کند زیرا از عملکرد روتین زندگی عقب‌تر است.»

اختلال خواب در دانش‌آموزان را جدی بگیرید

راهکارهایی برای اصلاح ساعت خواب کودکان

به گفته رحمانی، اختلال خواب کودکان در طول شب دو دلیل دارد: «اضطراب و تنظیم نبودن ساعت خواب کودکان.»

رحمانی به‌منظور تنظیم ساعت خواب کودکان می‌گوید: «به‌عنوان والد قوانین خواب را برای کودکتان توضیح دهید چون کودک به‌طورکلی اگر به حال خودش رها شود و زمان خواب مشخصی نداشته باشد، حتماً دوست دارد پا به‌پای بزرگ‌ترها بنشیند. اغلب کودکان احساس می‌کنند با زود خوابیدن زمان را از دست می‌دهند و متوجه نمی‌شوند اطرافشان چه اتفاقی می‌افتد.»

او ادامه می‌دهد: «لازم است والدین اولاً، ساعت خواب مشخصی را با توجه به شرایط تعیین کنند تا کودک بداند که رأس فلان ساعت باید بخوابد؛ دوماً، والدین باید تنظیم ساعت خواب کودک را تدریجی انجام دهند. اگر کودک شما عادت داشته در تعطیلات تابستان ساعت ۱۲- ۱ بخوابد، شما نمی‌توانید از او انتظار داشته باشید که با شروع مدارس رأس ساعت ۱۰ بخوابد؛ دقت کنید تغییر ناگهانی در ساعت خواب به‌خودی‌خود می‌تواند منجر به ایجاد اضطراب در کودک شود؛ بنابراین برای تنظیم ساعت خواب کودک بهتر است هر شب یک ربع زودتر او را به رختخواب ببرید تا به‌تدریج به زمان خواب ایده‌آل برسد.»

با توجه به شروع سال تحصیلی جدید یکی دیگر از راهکارهای مؤثر برای تنظیم ساعت خواب کودکان، توجه به خواب روزانه بچه‌ها است: «گاهی بچه‌ها بعد از تعطیل شدن از مدرسه، ساعت ۴-۵ بعدازظهر می‌خوابند و ۷ شب بلند می‌شوند؛ طبیعتاً این روند در ساعت خواب شبانه تأثیرگذار است لذا بهتر است والدین به هر طریقی کودک را بیدار نگه‌دارند چراکه هرچقدر کودک در طول روز خسته‌تر شود، شب زودتر و راحت‌تر می‌خوابد.»

علاوه بر این‌ها، راهکارهای دیگری وجود دارد که در تنظیم خواب زودهنگام کودکان تأثیرگذار است:

– تلویزیون، کامپیوتر و تلفن‌ همراه را حداقل یک ساعت قبل از زمان خواب از دسترس کودک خارج کنید.

– اجازه ندهید کودکتان بعدازظهر و عصر نوشیدنی‌های حاوی کافئین مثل قهوه، چای، نوشیدنی‌های انرژی‌زا و برخی نوشابه‌های گازدار را بنوشد.

-درست قبل از رفتن به رختخواب با کودک بازی‌های تحرکی انجام ندهید چون باعث افزایش انرژی کودک می‌شود.

-اجازه ندهید کودکتان برنامه‌های تلویزیونی یا فیلم‌های ترسناک را نزدیک به زمان خواب تماشا کند زیرا تماشای این فیلم‌ها می‌توانند در خواب کودک اختلال ایجاد کند.

اختلال خواب در دانش‌آموزان را جدی بگیرید

اضطراب خواب کودک را جدی بگیرید

به گفته رحمانی، تمام شرایط ذکرشده برای تنظیم ساعت خواب مختص کودکانی بود که ازنظر روانی در حالت طبیعی قرار دارند اما گاهی کم‌خوابی و بی‌خوابی در کودکان علل دیگری غیر از عادت به دیر خوابیدن دارد.

رحمانی می‌گوید: «راهکارهای تنظیم ساعت خواب در کودکانی که اضطراب خواب و ترس شبانه دارند، زمانی امکان‌پذیر است که والدین ابتدا اضطراب و ترس شبانه را توسط متخصص کودک درمان و سپس قوانین و شرایط خواب زودهنگام را اجرایی کنند.»

اضطراب در مدرسه در اختلال خواب تأثیرگذار است

گاهی کودکان به دلیل شروع مدارس دچار اضطراب شده و به‌تبع آن، دچار اختلال خواب می‌شوند؛ رحمانی دراین‌باره می‌گوید: «تا زمانی که عملکرد کودک در طول روز و شب مختل نشود، اضطراب مدرسه طبیعی است چون به‌هرحال کودک قرار است شرایط جدیدی را تجربه کند و با دوستان جدید، معلم جدید و درس‌های جدید آشنا شود و همه این‌ها می‌تواند برای کودک اضطراب‌آور باشد اما این نوع اضطراب با حرف زدن کودک درباره شرایط موجود به‌مرور کاهش می‌یابد.»

او ادامه می‌دهد: «والدین باید دقت کنند گاهی اضطراب کودک ارتباطی با شروع سال تحصیلی جدید ندارد بلکه گاهی کودک با اضطراب‌های قدیمی و حل‌نشده‌ای روبرو است که این اضطراب‌ها در یک شرایط زمانی خاص مثل شروع سال تحصیلی جدید خودش را نشان می‌دهد.»

دکتر رحمانی با تأکید بر توجه به نوع اضطراب در کودکان می گوید:« اضطراب غیرطبیعی در کودکان نشانه‌هایی دارد که ارجاع به یک متخصص کودک را برای والدین شفاف و ضروری می‌کند؛ این نشانه‌ها عبارت است از حالت تهوع، دل‌درد شدید، سرگیجه، گریه‌های زیاد، پایین آمدن آستانه تحمل، چسبندگی به والدین و…اگر این علائم در کودکی شدت گرفت و ادامه دار بود حتما باید به پزشک و سپس به روانشناس مراجعه شود .اضطراب ریشه بسیاری از دیگر بیماری های روحی و روانی است و درمان به موقع آن می تواند آینده ای با سلامت بیشتر برای فرد رقم بزند.

 

 

 

ایرنا جزئیات گزارش بانک مرکزی از تسهیلات کلان و مرتبط بانک‌های کشور را بررسی کرد:

بانک آینده یا خزانه شخصی؟

بانک آینده یا خزانه شخصی؟

تهران-ایرنا- گزارش اخیر بانک مرکزی در افشای تسهیلات کلان و مرتبط بانک‌های کشور نشان می‌دهد بانک آینده، طی سالهای اخیر در نقش خزانه‌ای بی‌انتها اقدام به تامین مالی هنگفت برای سهامدار عمده خود کرده و هزینه آن را در قالب تورم به جامعه منتقل کرده است.

به گزارش ایرنا، دولت سیزدهم از ابتدای آغاز به کار، شفافیت را به عنوان راهکاری ریشه‌ای برای مقابله با فساد در پیش گرفت. راهبرد شفافیت دولت سیزدهم به طور خاص در نظام بانکی از طریق افشای منظم تسهیلات کلان و مرتبط بانک‌ها در نخستین سال فعالیت دولت اجرایی شد. در سال جاری نیز موضوع افشای تسهیلات کلان و مرتبط بانک‌ها به قانون بودجه راه پیدا کرده تا پشتوانه قانونی هم داشته باشد.

طبق تبصره ۱۶ قانون بودجه ۱۴۰۱ کل کشور مبنی بر انتشار مانده تسهیلات و تعهدات کلان و اشخاص مرتبط شبکه بانکی توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و با توجه به مصوبه شورای پول و اعتبار که تسهیلات و تعهدات بیشتر از یک هزار میلیارد ریال تسهیلات و تعهدات کلان و اشخاص مرتبط محسوب می­شود هفته گذشته بانک مرکزی فهرستی از تسهیلات کلان و مرتبط برخی بانک‌ها را منتشر کرد.

افشای اطلاعات تسهیلات بانکی در واقع پاسخگو کردن بانک در قبال خلق نقدینگی است که انجام می‌دهند. اعطای تسهیلات بانک‌ها عامل مهمی در رشد نقدینگی به شمار می‌رود. بدیهی است هرگونه انحراف یا سوءاستفاده از قدرت خلق نقدینگی توسط مدیران بانکی باعث رشد افسارگسیخته نقدینگی و در نتیجه رشد شدید تورم همچون سال‌های گذشته شده که عواقب آن به طور خاص دامنگیر اقشار کم درآمد می‌شود. بر همین اساس بانک مرکزی دولت سیزدهم با حساسیت ویژه‌ای عملکرد شبکه بانکی را رصد می‌کند. بانک مرکزی در این مسیر با ملزم کردن بانک‌ها به افشای تسهیلات کلان و مرتبط، از ظرفیت نظارت مردم و صاحبنظران نیز بهره گرفته است.

بانک آینده خزانه شخصی 

آمارهای بانک مرکزی از جزئیات تسهیلات کلان و مرتبط بانک‌های کشور نشان می‌دهد بانک آینده با اختلاف، بدترین بانک کشور در شاخص «ارائه تسهیلات به اشخاص مرتبط بانک» است. بر اساس داده‌هایی که بانک مرکزی از بانک آینده منتشر کرده، این بانک در طول سالیان اخیر بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات به اشخاص مرتبط اعطا کرده که اکثر قریب به اتفاق آن متعلق به سهامدار عمده آن بوده است. به بیان دیگر سهامدار عمده بانک آینده با بهره از قدرت خلق نقدینگی بانک، اقدام به تامین نقدینگی مورد نظر خود کرده و از بانک به عنوان خزانه شخصی خود استفاده کرده است.

پس از بانک آینده، بانک رفاه بیشترین حجم تسهیلات به اشخاص مرتبط را به خود اختصاص داده است. طبق گزارش بانک مرکزی، بانک رفاه بیش از ۶۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات به سازمان تامین اجتماعی اعطا کرده است. البته تفاوت بانک رفاه با بانک آینده، در این است که بانک رفاه تسهیلاتی که به سازمان تامین اجتماعی داده عموما بابت جبران کسری‌های این سازمان جهت پرداخت حقوق به بازنشستگان بوده است. این در حالی است که بانک آینده، تسهیلات را به سهامدار عمده خود داده که صرف سرمایه‌گذاری‌های شخصی وی شده است.

این رقم تمام رقم تسهیلاتی است که در گزارش بانک مرکزی از آن به عنوان تسهیلات به اشخاص مرتبط بانک از آن یاد شده است. نمودار زیر رقم اصل تسهیلات اعطا شده به اشخاص مرتبط بانک‌ها را نشان می‌دهد.

بانک آینده یا خزانه شخصی؟

خودنمایی بانک آینده در بخش تسهیلات غیرجاری

بانک مرکزی در بخش دیگری از گزارش اخیر خود، جزئیات تسهیلات غیرجاری بانک‌ها را افشا کرده است. مانده تسهیلات غیرجاری، وضعیت ریسک ترازنامه بانک‌ها و مدیریت ریسک آنها در اعطای تسهیلات را نشان می‌دهد. بالا بودن مانده تسهیلات غیرجاری نشانه‌ای از رفتار پرریسک بانک است که تبعات آن می‌تواند سوخت شدن تسهیلات و در نتیجه تحمیل تورم به آحاد جامعه در پی افزایش نقدینگی باشد.

طبق گزارش بانک مرکزی، بیشترین مانده تسهیلات غیرجاری متعلق به بانک کشاورزی است. بررسی داده‌های بانک مرکزی نشان می‌دهد سهم عمده مانده تسهیلات غیرجاری در بانک کشاورزی متعلق به شرکت‌های دولتی ذیل وزارت جهار کشاورزی است که طی سال‌های اخیر ایجاد شده است. بر همین اساس از مجموع ۱۳ هزار و ۶۷۳ میلیارد تومان مانده تسهیلات غیرجاری بانک کشاورزی، حدود ۹ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان (حدود ۷۰ درصد کل) متعلق به سه نهاد دولتی «بازرگانی دولتی ایران»، «پشتیبانی امور دام» و «سازمان تعاون روستایی» است. این نهادها به طور کلی ماموریت‌های حاکمیتی نظیر خرید و واردات کالاهای اساسی و توسعه روستایی را بر عهده دارند.

پس از بانک کشاورزی، بانک آینده با بیش از ۸ هزار میلیارد تومان، بالاترین رقم مانده تسهیلات غیرجاری را به نام خود ثبت کرده است. بررسی جزئی تر داده‌های تسهیلات غیرجاری بانک آینده نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از مانده تسهیلات غیرجاری این بانک مربوط به شرکت‌های متعلق به سهامدار عمده بانک آینده است. نمودار زیر مانده تسهیلات غیرجاری هر یک از بانک‌ها را نشان می‌دهد.

بانک آینده یا خزانه شخصی؟

نظارت مردم و کارشناسان عامل اثربخشی شفافیت

نکات یاد شده از گزارش بانک مرکزی البته گوشه‌ای است از تخلفاتی که طی سالیان اخیر در دولت روحانی در نظام بانکی کشور رخ داده است. از قضا همین گستردگی تخلفات رخ داده طی سال‌های اخیر در این بخش، بانک مرکزی دولت سیزدهم را بر آن داشته تا از ظرفیت نظارت عمومی برای مقابله ریشه‌ای با تخلف و فساد در این حوزه استفاده کند. اقدام بانک مرکزی دولت سیزدهم در افشای منظم جزئیات تسهیلات کلان و مرتبط بانک‌های کشور نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. البته در گزارش اخیر بانک مرکزی، نام چندین بانک دیده نمی شود. طبق اعلام بانک مرکزی در اطلاعیه مربوطه، این بانک‌ها همکاری لازم را در افشای جزئیات تسهیلات کلان و مرتبط با بانک مرکزی نداشته اند. بر همین اساس بانک مرکزی دولت سیزدهم اعلام کرد اسامی بانک‌هایی که اطلاعات تسهیلات و تعهدات کلان مرتبط را در اختیار بانک مرکزی قرار نداده‌اند به صورت موازی به دو نهاد دیوان محاسبات کشور و کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی اعلام می‌شود.

 

 

 

 

 

برای مواجهه با حوادث اخیر از «یک نسخه واحد» استفاده نکنیم!

نباید فراموش کنیم که «مدرسه» و « دانشگاه» دقیقا دو مکانی بوده که محل و محفل اصلی برای اقناع سازی اثر گذار است و هرگونه اشتباهی و بی مبالاتی و کم دقتی می تواند یک نسل را درگیر نماید زیرا دانشجو یا دانش آموزی که برخوردی غیر قابل توجیه را در دوره دانش آموزی یا دانشجویی خود ببیند تا ابد آن را فراموش نمی کند

به گزارش تابناک اگر تحولات سیاسی و اجتماعی کشور از زمان انقلاب اسلامی تاکنون را مورد بازخوانی و بررسی قرار دهیم خواهیم دید که پس از انقلاب اسلامی دوره ها و تحولات مختلفی بر این مرز و بوم و مردمان این دیار گذشته است. از جنگ تحمیلی گرفته تا تحولات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و یا اقتصادی که هر کدام شرایط خاص و منحصر به فرد خود را داشته اند اما در یک موضوع فصل مشترک داشته اند ؛ وقتی میل و رغبت مردمی و اقناع سازی عموم جامعه مورد توجه قرار گرفته ؛ کشور توانسته در عبور از آن تحولات موفق بوده و از آنها سربلند بیرون آید.

در این روزها هم شاهد برخی از تحولات و اعتراضات و آشوب ها هستیم که پس از فوت بانوی سقزی یعنی خانم مهسا امینی شروع شد و گرچه در ابتدا در اعتراض به عملکرد برخی از عوامل نیروهای انتظامی مرتبط با این حادثه آغاز شد اما کم کم رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و دیده می شود که هر روز تجمعاتی به بهانه های جدید در اماکن مختلف از کوچه و خیابان گرفته تا مدرسه و دانشگاه تشکیل می شود.

متاسفانه اکثر این تجمعات به علل متعددی مانند حضور سودجویان داخلی و حضور برنامه ریزی شده عوامل خارجی برای تغییر مسیر اعتراضات و همچنین برخوردهای گاها غیر حرفه ای و غیر قابل پذیرش برخی از عوامل انتظامی با افراد حاضر در تجمعات از مسیر و هدف اصلی منحرف شده و تبدیل به معرکه ای برای حضور آشوب طلبان می گردد و موجب می شود تا بدخواهان همیشگی این کشور با سوء استفاده از این اوضاع ، افکار عمومی را در جهت حضور در اغتشاشات تحریک و تشویق نمایند.

در حوادث چند روز اخیر کشور دیده می شود که بدخواهان با دست گذاشتن روی موضوعاتی مانند «مشکلات اقتصادی» ، «خواسته های صنفی و اجتماعی برخی از اقشار» و «تفاوت های قومیتی» و کلا هر خواسته پاسخ نداده پیشینی ؛ به نوعی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و موجب می شوند تا فضای کشور ملتهب و آشوب زده جلوه نمایند که این موضوع بیانگر این است که عدم پاسخ مناسب و به موقع به برخی از خواسته های مردمی چگونه می تواند بستر مناسبی برای برنامه ریزی و سرمایه گذاری سودجویان داخلی و عوامل خارجی باشد.

اما واقعیت این است که علاوه بر این موارد گفته شده  امر دیگری وجود دارد که نگرانی از جهت آن بی فایده نبوده و اتفاقا شاید یکی از عوامل مهم در اینکه می بینم یک روز در خیابان و روز دیگر در دانشگاه و حتی در چند مدرسه تجمعاتی شکل می گیرد این است که فقط از یک نسخه واحد برای مواجهه با این تجمعات استفاده می شود.

اینکه به جهت حفظ نظم عمومی و رعایت منافع کشور با کمک از نیروهای امنیتی و انتظامی با تحرکات اغتشاش آمیز مقابله و برخود شود کاملا پذیرفتنی بوده و باید مورد حمایت و توجه مردمی هم قرار گیرد اما اینکه مثلا برای مقابله با تجمعات دانشجویی و یا دانش آموزی سعی شود از همین نوع مواجهه و مقابله استفاده شود کاملا غیر قابل پذیرش و غیر قابل توجیه است.

نباید فراموش کنیم که «مدرسه» و « دانشگاه» دقیقا دو مکانی بوده که محل و محفل اصلی برای اقناع سازی اثر گذار است و هرگونه اشتباهی و بی مبالاتی و کم دقتی می تواند یک نسل را درگیر نماید زیرا دانشجو یا دانش آموزی که برخوردی غیر قابل توجیه را در دوره دانش آموزی یا دانشجویی خود ببیند تا ابد آن را فراموش نکرده و نه تنها خود تبدیل به فردی می شود که در برابر اقدامات منطقی واکنش های غیر منطقی ابراز می نماید بلکه سعی می کند این خصیصه را به اطرافیان و نسل بعدی هم منتقل نماید که اگر موشکافانه به آن توجه شود کاملا مشخص است که نوع مواجهه با تجمعات به خصوص در این دو مکان باید کاملا مبتنی بر اقناع سازی غیر تحمیلی و غیر اجباری باشد تا آنان را همراه و همدل با منافع عمومی کشور نماید.

برای اینکه این اقناع سازی باید چگونه باشد می توان خصیصه های متعددی برشمرد اما شاید مهمترین آنها این باشد که باید از علاوه بر اینکه صادقانه و صریح و شفاف سخن گفته شود با نگاهی تعاملی و دوسویه و مستند و مستدل گفتگو گردد و استفاده از زبان مشترک و معقول و منطقی و جذاب هم کاملا مورد تاکید است و فراموش نکنیم که دانش آموز یا دانشجو حتی اگر در مسیر اعتراض دچار هیجانات درونی و ترغیب های بیرونی گردد و دست به اعمال خسارت باری بزند باید با نگاهی دیگری به آن نگریسته شود که همین موضوع هم در بیانات اخیر رهبر انقلاب و رییس قوه قضاییه مورد تاکید قرار گرفته و شایسته مسئولان امر به آن توجه دقیقی داشته باشند.

در همین ارتباط می توان متذکر شد که از تجربه راه اندازی برنامه «شیوه» در سیما که یک برنامه گفتگو محور و چالشی و همه جانبه و البته منطقی و مستدل بوده و همچنین برگزاری جلسه ای در دانشگاه تهران که با حضور بیش از ۲۰ استاد از تمامی جناح های فکری برگزارش ده و نکات تخصصی مهمی در آنجا مطرح شده درس گرفت و محدودیت های ذهنی گذشته را کنار گذاشت و توجه داشت که «اقناع سازی» و قبول اشتباهات و معایب و همچنین سعی در جبران و برطرف کردن این معایب گرچه می تواند مسیری پر مشقت و شاید چالش برانگیز و طولانی باشد اما قطعا اثرگذار تر و پایدار تر است.

 

 

 

توجه شما را به این قاتل خاموش جلب می‌کنیم!

معصومه مهدیانی
توجه شما را به این قاتل خاموش جلب می‌کنیم!

تغییر سبک زندگی در دهه های اخیر موجب شده تا بسیاری از خانواده ها به سمت استفاده از غذاهای کنسروی و فراوری شده روی بیاروند. غذاهایی که به گفته کارشناسان عوارض بسیار جدی بر سلامت اعضای خانواده و به خصوص کودکان دارند و مواد نگهدارنده موجود در آن ها یکی از متهمان ردیف اول شیوع انواع سرطان ها در این سال ها بوده است.

به گزارش ایرنا قیمت مناسب و آماده سازی سریع و آسان شاید مهمترین دلیل خانواده ها برای گرایش به سمت استفاده از غذاهای کنسروی و فراوری شده باشد. اما آیا تا کنون به عواقب استفاده مداوم از این محصولات غذایی فکر کرده اید؟ اینکه غذاهای کنسروی با استفاده از چه نوع ترکیباتی ماندگاری خود را طی این مدت طولانی حفظ می‌کنند؟ مواد و ترکیبات نگهدارنده و افزودنی که شامل رنگ‌های خوراکی و طعم‌دهنده‌های شیمیایی می‌شود با همین هدف یعنی افزایش زمان نگهداری و بهتر شدن طعم به مواد غذایی افزوده شده‌اند. رنگ و لعابی که گاهی برای پوشاندن طعم فاسد شده مواد غذایی نیز به کار برده می شود.

توجه شما را به این قاتل خاموش جلب می‌کنیم!

اولویت باید با غذای سالم باشد

سید ضیاالدین حسینی مظهری، دکترای تخصصی تغذیه و رژیم درمانی در گفتگو با ایرنا زندگی درباره مضرات استفاده از این محصولات غذایی به خصوص برای کودکان توضیحات مهمی می‌دهد: «شاغل بودن مادران موجب شده تا بسیاری از خانواده به سمت استفاده از غذاهای کنسروی روی بیاورند زیرا فرصت کافی برای تهیه و آماده سازی غذا ندارند اما این خانواده ها باید بدانند که فرزندانشان بیشتر از پول به تغذیه و تن سالم نیاز دارند تا فکر و اندیشه ای کارآفرین داشته باشند.»

این متخصص تغذیه ادامه می‌دهد: «بسیار مهم است که خانواده ها با برنامه ریزی درست غذاهایی را تهیه کنند که به خصوص برای بچه ها مفید باشد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تغذیه استفاده از غذاهای منجمد خانگی که با عشق و مهر مادری تهیه شده بسیار ارزشمندتر از غذاهای آماده و کنسروی است. علاوه بر این غذاهای یخ زده خانگی ارزش غذایی بسیار بالاتری از غذاهای کنسروی دارند.»

دکتر مظهری با اشاره به مضرات استفاده از غذاهای کنسر شده می گوید: «پرطرفدارترین غذای کنسروی در میان خانواده های ایرانی کنسرو تن ماهی است. باید بدانید که استفاده مداوم از این کنسرو به علت دارا بودن مقدار زیاد جیوه بر روی عملکرد مغز تاثیرات بسیار منفی می گذارد. از سوی دیگر نجوشاندن و استفاده از کنسروهایی که تغییر شکل ظاهری داده اند احتمال مسمومیت را بسیار جدی می کند.»

توجه شما را به این قاتل خاموش جلب می‌کنیم!

کپک زدگی در کنسروها را جدی بگیرید

وی با اشاره به استفاده از غذاهای کنسروی که کپک زده اند، گفت:« برخی تصور می کنند اگر کپ های ایجاد شده بر روی کنسروها را جدا کنند مشکل حل شده و دیگر منعی در استفاده از آن محصول وجود ندارد اما اصلا اینگونه نیست و مشکل اصلی از همین جا آغاز می شود. هنگامی که رب گوجه کپک می زند این کپک ها نوعی سم به نام مایکوتوکسین تولید می کنند. حتی اگر شما قسمت کپک زده و لایه زیرین آن را بردارید باز هم خطر وجود دارد. زیرا ممکن است سم به لایه های زیرین نیز نفوذ کرده باشد. همچنین هاگ های مولد این کپک ها نیز بسیار ریز بوده و با چشم قابل مشاهده نیستند. ممکن است این هاگ ها همچنان در رب گوجه باقی مانده باشند. بنابراین به نظر می رسد حتی اگر کپک را به طور کامل از رب حذف کنید باز هم نمی توانید سم ناشی از آن و یا هاگ های مولد آن را از بین ببرید.»

توجه شما را به این قاتل خاموش جلب می‌کنیم!

دور زدن فاسد شدن غذا با رنگ‌های شیمیایی

این دکترای تخصصی تغذیه و رژیم درمانی یکی دیگر از نکات مهم در خصوص غذاها و محصولات فرآوری شده استفاده از رنگ و لعاب در تهیه مواد غذایی می داند و ادامه می دهد :« در برخی از موارد تولید کنندگان برای رفع مشکل فاسد شدن محصولات غذایی از رنگ های شیمیایی و ادویه هایی با طعم و عطر بالا استفاده می کنند تا این مشکل را بپوشانند و درست در همین جاست که سلامت مردم و به خصوص کوکان به صورت جدی به خطر می افتد و دچار مسمومیت های غذایی می شوند. از همین رو توصیه می کنیم که تحت هیچ شرایطی از غذاهایی که رنگ بسیار زیاد و یا ادویه های بسیار زیادی دارند استفاده نکنید.»

توجه شما را به این قاتل خاموش جلب می‌کنیم!

از بروز سرطان تا بیش فعالی در کودکان

بروز سرطان در بزرگسالان و ایجاد بیش فعالی در کودکان از مضرات جدی استفاده دائم از غذاهای کنسرو شده با میزان بالای مواد نگهدارنده است :« برخی اثرات کوتاه‌مدت مواد شیمیایی افزودنی بر بدن شامل سردرد، افزایش وزن، آلرژی، بیش‌فعالی به‌خصوص در کودکان و کاهش سطح انرژی، تمرکز و سطح ایمنی بدن می‌شود. اثرات طولانی مدت این افزودنی‌ها بر بدن نیز ممکن است به بروز سرطان و بیماری‌های قلبی ـ عروقی منجر شود. انواع بدخیمی‌ها، آسیب‌های جدی گوارشی، عوارض در سلسله اعصاب مرکزی مانند مولتیپل اسکلروز یا آلزایمر و افزایش فشارخون از خطرناک‌ترین زیان‌هایی است که به دنبال مصرف درازمدت و مستمر خوراکی‌های حاوی افزودنی در فرد ایجاد می‌شود.بنابراین مصرف این نوع از غذاها بسیار باید محدود شود و تا حد امکان در برنامه غذایی کودکان قرار نگیرند.»

 

 

گفت و گو با دبیر شورای فرهنگ عمومی؛

ما به رسانه‌های غیر رسمی نیاز داریم/ «اغتشاشگر» بدنه یک «اعتراض» مردمی را تخریب می‌کند

جوانی که اعتراض دارد، حق دارد، اعتراضش را به من بگوید و من صدای او در نظام هستم. اصلا اگر نخواهد به مسجد و دانشگاه و یا من بگوید، می‌تواند،‌ سراغ رسانه برود. اینجا نقش رسانه خیلی پرررنگ می‌شود که صدای مردم باشد و این نقش جدی را ایفا کند. مشکل من این است که حتی رسانه‌های منتقد ما مورد اعتماد مردم نیستند.

به گزارش ایسنا سید مجید امامی (دبیر شورای فرهنگ عمومی) ناآرامی‌های روزهای اخیر را تخریب ابعاد و بدنه یک اعتراض به واسطه اغتشاش تعبیر می‌کند؛ او معتقد است که اغتشاشگران اجازه نمی‌دهند، صدای معترضان شنیده شود و برای همین معترض وقتی اغتشاش را دید، باید فضا را خالی کند.

او در این گفتگو دیدگاه‌هایش را درباره اعتراض و اشکال آن بیان می‌کند.

آقای امامی! من نوعی یک جوانی هستم که نسبت به شرایط موجود ناراضیست؛ به نظر شما چطور باید اعتراض کنم؟ چکار کنم مسئولین من را بشنوند؟ از نظر شما چه روش اعتراضی مقبول به نظر می‌رسد و سرکوب نمی‌شود؟

وقتی درباره اعتراض صحبت می‌کنیم، این اعتراض سه بعد دارد؛ یعنی یا رسانه‌ای است و یا نخبگانی و عمومی محسوب می‌شود. در مورد اعتراض نخبگانی باید محور اصلی ما حوزه و دانشگاه یا فضاهای تخصصی تعهدآور باشد. در فضای حوزه و دانشگاه فقط قرار نیست کتاب بخوانیم؛ بلکه قرار است درباره جامعه و آینده هم فکر کنیم. حوزه و دانشگاه اتفاقا از منظر انقلاب اسلامی یک حوزه سیاسی و یک فضای نشات‌گرفته از تفکر در حوزه سیاست است؛ البته منظورم یک فضای سیاست‌زده نیست و یا فضایی نیست که احزاب بیایند و برای منافع خودشان حرف بزنند.

از طرفی فضای رسانه‌ای هم می‌تواند عرصه‌ای برای اعتراض باشد. رسانه‌ها وظیفه‌شان این است که گوش فعال یک نظام فرهنگی ـ سیاسی باشند. این نیروی شنیداری باید به موقع و به خوبی گوش کند و هم اینکه در شنیدن خلاق باشد و صدای مردم را خوب گوش کند. اما در فضای کنونی که شبکه‌های اجتماعی هم روی کار آمدند، می‌شود، شنوای مردم از طریق اظهارنظرهای آنلاین و شبکه‌های اجتماعی بود. در حوزه اعتراضات عمومی نیز محوریت اعتراض در خیابان و شرایطی است که افراد بتوانند جمعی‌تر و نه فردی اعتراض کنند؛‌ البته اعتراضی که در چارچوب قانون و ارزش‌ها شنیده شود که طبعا این نیازمند فضای مشخصی است. از سال ۱۳۸۶ قرار بود مصوبه‌ای اجرا شود که نشد و آن هم «طرح خانه ملی گفتگو» بود که امیدوارم به زودی اجرا شود. این خانه قرار است محیطی باشد، برای انتقاد و اعتراض؛ اما با چه موضوعی و خطاب به چه کسی؟ مثلا درباره موضوع حجاب موافقین و مخالفین در خانه حضور پیدا کنند و با هم گفتگو کنند. رسانه هم می‌تواند این فضارا که انتقادی هم هست، رویت‌پذیر ‌کند. چیزی که هم‌اکنون ظرفیتش در قانون اساسی وجود دارد.

از طرفی همه این‌ها می‌تواند با ایجاد سامانه‌های آنلاین انتقادات عمومی تکمیل شود که روی موبایل هر ایرانی با یک «آی‌پی» مشخص وجود داشته باشد. به این معنا که هر ایرانی و هر «آی‌پی» یک عضو برنامه‌ای کاربردی بنام جمهور باشد. با وجود چنین سامانه‌ای دولت می‌تواند درباره هر موضوعی در لحظه از مردم نظر بخواهد و مردم هم در موضوعات آزاد مشارکت کنند.

این به شرطی است که مردم احساس کنند، صدایشان شنیده می‌شود.

بله؛ شرط اول اعتماد به این سامانه‌هاست. باید مدیریت چنین سامانه‌ای فراقوه‌ای باشد و مثلا مدیریتش را شورای فرهنگ عمومی عهده گیرد و همین‌طور از بدنه مردم و کسانی که تجربه بیشتری دارند، کمک گرفته شود. نمایندگان مردم هم می‌توانند کسانی باشند که انتفاد بیشتری در سامانه ثبت کرده‌اند. ما هرچقدر برای اعتمادسازی در این سامانه‌ها هزینه کنیم، در ازایش از هزینه اغتشاشات در جامعه کاسته‌ایم. البته که خشونت هم وجود دارد و خشونت‌گرایی محصول نوعی از چالش‌های تربیتی در نوجوانان ایرانی است که محصول کرونا و بازی‌های کامپیوتری محسوب می‌شود و البته که یک شبه نمی‌توان بستر خشونت را درمان کرد. با این حال ما وظیفه خودمان می‌دانیم، بسترهای نهادهای اعتراضی را تقویت کنیم و آن‌وقت به گروهی برچسب اغتشاشگر بزنیم که خارج از این چارچوب عمل می‌کنند.

چیزی که شما می‌فرمایید، دورنمای خوبی است اما ما الان این‌ها را نداریم؛ بیایید به نداشته‌هایمان نگاه کنیم. مردم فکر می‌کنند هر صدای اعتراضی سرکوب می‌شود و کسی آنها را نمی‌شنود.

من حرف شما را قبول ندارم. به زعم بنده مشکل ما در مکانیزم شنیدن است. شنونده خاموش و یا بسته نیست. ما با توجه به شرایط زمانی، اجتماعی  و تحولات حوزه فناوری شکل شنیدنمان تغییر کرده است. ما در دهه ۶۰ یک قوه شنیداری خوب داشتیم که همان ائمه جمعه و امامان جماعت بودند. قبلا مردم وقتی مشکل را به امام جماعت می‌گفتند، او بلافاصله به امام جمعه می‌گفت و مثلا امام جمعه که مستقیم با استاندار در ارتباط بود، موضوع را پیگیری می‌کرد اما الان دسترسی مردم به هر دلیلی به ائمه جمعه کم شده است. احیای بعد سیاسی مساجد خیلی مهم است و امام جماعت باید با مردم قبل و بعد نماز صحبت کند. از طرفی جوانی که اعتراض دارد، حق دارد، اعتراضش را به من بگوید و من صدای او در نظام هستم. اصلا اگر نخواهد به مسجد و دانشگاه و یا من بگوید، می‌تواند،‌ سراغ رسانه برود. اینجا نقش رسانه خیلی پرررنگ می‌شود که صدای مردم باشد و این نقش جدی را ایفا کند. مشکل من این است که حتی رسانه‌های منتقد ما مورد اعتماد مردم نیستند.

رسانه چطور می‌تواند این کار را انجام دهد؟ به نظر می رسد در شرایط فعلی فضایی برای رسانه باقی نمانده است.

ببینید، میزان فروش و یا دیده شدن رسانه‌ها در دولت سیزدهم به مراتب از طرفداران دولت کمتر است. تیراژ روزنامه‌ها را ببینید به چه وضعیتی افتاده است! آشتی مردم و رسانه باید بیشتر شود و نظام هم رواداری خود را نسبت به رسانه‌های دارای مجوز افزایش دهد. مردم به واسطه رسانه می‌توانند با مسئولان صحبت کنند. البته این بایدی که می‌گویم، درخواستی است. اگر این هم نباشد دیگر راهی می‌ماند؟ مگر ما می‌توانیم انتظار داشته باشیم که در یک شهر ۱۳ میلیون نفری همه بتوانند، با شهردار یا وزیر در ارتباط باشند و مثلا به او بگویند نان گران است؟ ما نیازمند این سلسله مراتب هرمی هستیم. اتحادیه، سندیکا، انجمن اسلامی و … این‌ها همه شبکه‌های تبادل هستند. در غیر این صورت تبدیل می‌شویم به شهروندان اینستاگرامی و یا اعضای بی‌جیره و مواجب فیس‌بوک و توییتر!

من می‌گویم باید مردم و دولت به سمت واسطه‌های امن بروند. چه چیزی ما را به اینجا رساند؟ اول انجمن‌هایی که در چهارچوب قانون عمل نکردند و دوم دولت‌های کم تحمل! دولت سیزدهم یک دولت قانون‌مند است که هیچ حقی را تضییع نمی‌کند؛ فقط نیاز دارد کمی این راه ارتباطی را تسهیل کند. این راه گفتگو و اعتراض است. اینکه ما می‌گوییم رییس‌جمهور با شهروندان ارتباط چهره به چهره دارد، نمادی از اصل مشارکت ارتباطات است؛ اگر نه کدام رییس‌جمهوری می‌تواند با تک‌تک شهروندانش بنشیند و چای بخورد؟ درست است که حکومت باید حرف تند مردم را بشنود اما آیا خود امیرالمومنین (ع)  نشست و با تک‌تک شهروندان شام و حجاز گفتگو کرد؟

هدف ما در شورای فرهنگ عمومی در حوزه اعتراض امن این است که نقش میانجی‌ها را پررنگ کنیم. مثلا مردم باید احساس کنند، یک هشتم وقت یک وزیر صرف پاسخ دادن به پیام مردم می‌شود. مردم باید نقش روابط‌عمومی را بدانند. مثلا اعلام کنند، امروز ۲۰ پیغام از طرف مردم داشتیم که وزیر شخصا ۸ پیام را جواب داد. مردم وقتی کارآمدی ارتباطی ببیند، اعتماد کنند. باید نهاد ارتباطی سیاست، توسعه و درمان پیدا کند. مردم باید این پاسخگویی را ببینند.

طبیعی است مردم انتظار ندارند، رییس‌جمهور با آنها بنشیند و چای بخورد. موضوع شکل واکنش در بحران‌هاست. برخی می گویند واکنش مسئولان ما معمولا به موقع نیست. آنها سکوت می‌کنند؛  نه توضیح می‌دهند و نه معذرت‌خواهی می‌کنند. این خودش باعث ایجاد فاصله می‌شود.

من در سیستم اطلاع‌رسانی دولت نیستم اما تحلیل شخصی‌ام این است که از نظر فنی اظهار نظر درباره موضوعات مختلف زمان می‌برد. در سیستم رسانه‌ای امروز اصل «روایت اول» بسیار مهم است. هرکس بتواند روایت اول را منتشر کند، برد کرده است. این فاصله‌ای که شما از آن صحبت می‌کنید، در دنیا توسط رسانه کم می‌شود. این یک نقص در رسانه‌های رسمی ماست.

الان رسانه مقصر است؟ رسانه نیاز دارد برای اعلام روایت اول خبر از منبع رسمی و معتبر دریافت کند.

طبیعی است که رسانه رسمی به ارکان کشور متصل باشد. ما اینجا به رسانه‌های غیر رسمی نیاز داریم که جور دست و پا بسته بودن رسانه‌های رسمی را بکشند. این طرحی است که من سالهاست در نظام می‌دهم. به جز چند شبکه باید باقی شبکه‌های تلویزیون به بخش عمومی واگذار شوند. نباید تمام شبکه‌های تلویزیون به این میزان دست و پا بسته باشند. درست است؛  اگر تلویزیون تاخیر دارد، تقصیر او نیست. منتظر منبع است و منبع رسمی ساکت است.

بله؛ مشکل اینجاست که متاسفانه منبع رسمی اغلب ساکت یا خیلی دیر واکنش نشان می‌دهد. آنقدر دیر که مردم ممکن است بگویند نمی‌خواهد ماجرا را پوشش بدهد.

مراجع رسمی باید سرعت، شدت و کیفیت پاسخگویی خود را توسعه دهند. این یک مطالبه‌ی بجاست و من این را با صدای بلند می‌گویم. حتما باید نهادهایی که بیشتر مورد مطالبه قرار می‌گیرند،‌ مثل ستاد بحران، دستگاه دیپلماسی و… این موضوع را بررسی کنند. وضعیت موجود مطلوب نیست.

ما در مختصات جهانی خاصی به سر می‌بریم و رقبای ناجوانمردی داریم که بعضا نتوانستیم آنها را درست به مردم معرفی کنیم. معمولا در چالش‌های رسانه‌ای دچار بحران می‌شویم. واقعا چند برابر از آن چیزی که ما داریم صرف رسانه‌های رسمی می‌کنیم، رقبای ما دارند صرف رسانه‌های ضد جمهوری اسلامی می‌کنند؟ این بی‌انصافی است که ما شرایط جهانی را نبینیم. حواسمان باشد حال دشمن‌مان خیلی خوب است. مثلا «ایران‌اینترنشنال» چند برابر ما به یک خبرنگار و یا ایده‌پرداز رسانه‌ای دستمزد می‌دهند؟ در آمریکا چند میز مخصوص مسائل ایران وجود دارد؟ بیش از ۶۰۰ نفر در این میزها با یک حقوق متوسط کار می‌کنند و در وزارت خارجه و پنتاگون هم باز میزهایی با همین تعداد آدم وجود دارد.

باید ما رسانه‌ها توضیح دهیم که «بی. بی. جی» دارد چه می‌کند؟ چقدر هزینه می‌کند و منتظر است یک خش روی دیوار ایران بیفتد که سقف را خراب کند. احتیاط رسانه‌ای ما در کشور هم مقداری بالاست. البته صدا و سیما در این شب‌ها باز تر شده است. خب؛ چرا در طول سال این طور نیست؟ چرا درجه احتیاط را بیش از حد لازم بالا می‌برند؟

به نظر می‌رسد مردم هم نسبت به رسانه‌های داخلی بیش از پیش بی‌اعتماد شده‌اند. آیا نظرسنجی در مورد میزان اعتماد مردم به رسانه‌ها وجود دارد؟

ما نظرسنجی داریم. نظرسنجی ماهانه ما نشان می‌دهد، مردم منبع خبری اولشان چیست؟ مثلا در چالش اخیر مردم به صورت ترکیبی محتوای رسانه‌ها را مصرف کردند اما میزان اعتمادشان به رسانه‌های غیر رسمی بیشتر بود. اما مثلا در مورد اخبار در کرونا مردم به فضای رسمی اعتماد بیشتری داشتند.

در مورد صدا و سیما هم برخی مردم معتقدند که رسانه ملی صدای همه طیف‌های جامعه نیست. شما این گزاره را تایید می‌کنید؟

بیش از ۶۰ در صد مردم و بیشتر به اخبار رسانه رسمی گوش می‌دهند و این عدد در بحران‌ها جابجا می‌شود. مردم مایلند بدانند، موضع صدا و سیما چیست؟ چون موضع صدا و سیما در واقع موضع رسمی نظام است. مردم به رسانه ملی اعتنا دارند اما درصد اعتمادشان جابجا می‌شود. وقتی بحران‌های امنیتی خیابانی در ایران اتفاق می‌افتد،‌ میزان محافظه‌کاری بخش خبری رسانه ملی بالا می‌رود. من قصد ندارم، تحلیل جدیدی ارائه دهم اما فقط می‌خواهم بگویم ما نیازمند رسانه‌های مورد اعتماد و غیر رسمی دیگری هم هستیم. هرچند که یک شمشیر دولبه است اما سویه مفیدش این است که مردم برای دریافت محتوا به داخل مراجعه می‌کنند. ما خبرنگار آزاد نیاز داریم که همه چیز را بگوید. مثلا بگوید فلان‌جا لاستیک آتش زدند و فلان‌جا هیچ خبری نیست.

نباید همه توپ‌ها را در سبد رسانه رسمی بچینیم. رسانه ملی محدودیت و فایده خودش را دارد. مثلا در ایام اربعین مردم بیشتر رادیو اربعین گوش می‌دهند، چون محتوای مربوط و درست دریافت می‌کنند.

خطر برای شهروندان و ناامن کردن شهر، خط قرمز نیروی انتظامی است. شهر نباید ناامن نشود،‌حتی به دست گروهی که نامشان معترض است. لذا در این شرایط مدیریت رسانه به دست امنیتی‌ها می‌افتد و امنیتی فقط زبان امنیت را می‌فهمد. به نظر من کار نباید به اینجا برسد اما اگر می‌رسد با امنیتی‌ها همدلی کنیم. آب که از آسیاب افتاد، راجع به آن صحبت کنیم.

آقای دکتر! شما اسم ناآرامی اخیر را چه می‌گذارید؟ بحران امنیتی خیابانی؟

نه.

خب؛ اسمش چیست؟

تخریب ابعاد و بدنه یک اعتراض به واسطه اغتشاش.

تخریب‌گر اینجا چه کسی است؟

اغتشاشگر. یعنی هر گروهی که اعتراض امن، سالم و ایمن را حتی در حد خیابانی و دانشگاهی و فراتر  به سمت اغتشاش می‌برد و زیرساخت اعتراض را نابود می‌کند.

الان شما معتقدید آنچه در خیابان رخ می‌دهد به واسطه حضور اغتشاشگران در کنار معترضین است یا همه اغتشاشگر هستند؟

در فضای شهری طبیعی است که معترض و اغتشاشگر با هم مخلوط شوند اما اعتراض‌گر، اگر در کنار اغتشاشگر بایستد، در واقع اغتشاشگر است.

اعتراض‌گر چه کند که صدایش شنیده شود و وارد بازی اغتشاشگر نشود؟

اعتراض‌گر وقتی اغتشاشگر را دید باید فضا را تخلیه کند . چون اغتشاش یک خیابان یک طرفه است. این باعث می‌شود، صدای اعتراض‌گران شنیده نشود. ما مشابه این قضیه را در سال ۱۳۸۸ داشتیم. ببیند؛ در آن سال «رادیوگفتگو» با صادق صبا گفتگو کرد اما به محض اینکه فضا به سمت اغتشاش رفت، «رادیوگفتگو» هم کارکرد خود را تغییر داد. چرا؟ چون هرکاری می‌کرد در سبد اغتشاش قرار می‌گرفت و خدا نبخشد آن کسانی که نگذاشتند، این فضای باز تداوم پیدا کند و با یک شعوری پیش رود و معتقدم کسانی که سال ۱۳۸۸ قانون را نپذیرفتند، توسعه آزادی رسانه‌ای را برای همه مردم ایران به تاخیر انداختند.

فکر نمی‌کنید، دلیلش این است که مردم ایران بیش از حد احساسی هستند و جریان‌های سیاسی هم معمولا در ایران رمانتیک می‌شوند؟

مردم ما کلا احساساتی‌اند و ما ابایی نداریم این را بگوییم؛ این عیب نیست. اما رهبران اعتراض، نخبگان و گروه‌های مرجع باید فضا را مدیریت کنند. در شرایطی که اعتراض «گیم» است، متاسفانه عقلانیت در اعتراض دیده نمی‌شود. یک اعتراض کور است و دیده نمی‌شود.

به نظر شما چطور می‌شود این شرایط را آرام کرد؟

شرایط فعلی در ظاهر آرام است. گرچه حضور دهه هشتادی به خاطر عدم درک جامع واقعیت و لکنت‌زبان گروه‌های مرجع عدد بالایی است اما گفتگو با زبان دهه هشتادی‌ها و شنیده شدن همه صداها در چارچوب قانون موضوع مهمی است. بحث بسیار مهم دیگر این است که با پدیده‌ای مواجهیم که من اسمش را «کودتای رباتیک» می‌گذارم. کودتایی که سلبریتی‌ها زیر فشار ربات‌ها انجام می‌دهند. برخی سلبریتی‌ها در این مدت طوری اعلام موضع کردند که معلوم نبود، حرفشان چقدر اعتراضی و چقدر بنزین روی آتش اغتشاش ریختن است؟ آیا یک چهره مشهور که نمی‌تواند ۶ جمله پشت سر هم بگوید، می‌تواند رهبر یک اعتراض آرمانگرایانه باشد؟ معتقدم در شرایط فعلی هیچ‌چیز اندازه ارائه یک حال و هوای جدید، حال جامعه را خوب نمی‌کند. شرایطی که بر سر مشترکاتمان آرامش پیدا کنیم.

پیشنهاد من تاکید بر زندگی و فرصت‌های طبیعی، نشاط اجتماعی و معنوی در ماه‌های پیش رو است. ما باید برای شادی و نشاط تمام قد وقت بگذاریم و عرصه‌های مختلف مناسک شهری، گردشگری، ورزش، رویدادهای محلی سنتی،فراغت های جدید و جمعی و…را حمایت کنیم.

 

 

 

 

 

چرا تلویزیون خط قرمز تصویری خود را شکست؟

جای خالی آباژور در ۲۰:۳۰ صداوسیما

اینکه صدا و سیما به فراخور سیاست‌ها و موقعیت‌های مختلف رویکردی متفاوت در پیش می‌گیرد و استانداردهای تصویری‌اش را تغییر می‌دهد انتقادی است که در ساعات گذشته در میان افکارعمومی پر بسامد بوده است. مردم از خودشان می‌پرسند چطور سینه گرگ‌ها در صداوسیما سانسور می‌شود اما تصاویر برهنه در بخش‌های خبری منتشر می‌شود.

ایسنا پلاس ـ سهیلا صدیقی: «حجاب» همیشه خط قرمز صدا و سیما بوده است. سیاستی که همیشه حد و حدودش برای تلویزیون مهم بوده است. مثلا در نمایش اندام مردان همیشه محدودیت‌هایی وجود دارد و آنها در برنامه های صداوسیما نمی‌توانند با لباس آستین کوتاه یا یقه باز مقابل دوربین قرار بگیرند و از طرفی خانم‌ها هم باید با حجاب کامل و بدون آرایش نمایش داده شوند. هرچند که در برخی مواقع این خطوط قرمز هم برای برخی چهره های سیاسی نقض شده اما به طور کلی این قانون نانوشته صداوسیما برای پذیرش مهمانان است و در برخی موارد افرادی که چنین شرایطی را نداشتند از حضور جلوی دوربین منع کردند.

علاوه بر همه این‌ها تلویزیون در پخش فیلم‌های سینمایی خارجی نیز محدودیت‌هایی برای مخاطب قائل است. مثلا اگر بازیگری لباسش پوشیده نباشد، آن بخش غیر پوشیده را شطرنجی و یا تار نشان می‌دهد و خیلی وقت‌ها هم لباس های نامناسب آنها را با آباژور می‌پوشاند.

تلویزیون حتی گاهی وقت‌ها تشخیص داده است که آرم باشگاه ورزشی را هم باید برایمان سانسور کند. یادتان می‌آید؟ همان سانسور آرم باشگاه «آ. اس» رم که دو کودک در حال شیر خوردن از ماده گرگ بودند و رسانه ملی احساس کرد،‌ تماشای پستان‌های گرگ برای مخاطبش مناسب نیست و آنها را سانسور کرد! اما روزهایی هم این خط قرمز جا به جا می‌شود. صدا و سیما روزهای خاصی تشخیص می‌دهد که می‌تواند این دایره را گشادتر کند و خانم‌هایی که حجاب متفاوتی از آنچه با معیارهای صدا و سیما متفاوت است را نشان دهد. مثلا در بخش‌های خبری با این خانم‌ها گفتگو می‌کند و تصویرشان را نشان می‌دهد.

حد و حدود این خط قرمز هیچ‌گاه مشخص نشد و همیشه بنا به سیاست‌های رسانه ملی تغییر کرد اما دیشب رسانه ملی در یک حرکت نامتعارف همه آباژورها را کنار زد و تصویر یک زن ایرانی کاملا برهنه را نشان داد. در روزهای اخیر یکی از معترضین در کشور هلند برای اعتراض به قوانین حجاب در ایران به صورت برهنه در میان معترضین حاضر شد و شروع به سخنرانی کرد. او به قوانین پوشش در ایران انتقاد داشت اما همزمان برای پایبندی به قوانین پوشش در هلند ناچار بود بخش هایی از بدن خود را بپوشاند و به طور کلی این حرکت او در داخل کشور با انتقاد بسیاری از معترضین همراه بود. آنها معتقد بودند چنین رفتارهایی موجب به حاشیه بردن مطالبات و اعترضات مردم است.

اما بخش خبری ۲۰:۳۰ شامگاه ۱۱ مهرماه تصمیم گرفت خط قرمزی درباره حجاب و پوشش نداشته باشد و تصاویر این زن برهنه را با افکت های حداقلی نشان دهد. این تصاویر شطرنجی نشده بود و بیش از اندازه وضوح داشت. شاید برای مدیران بخش خبری مهم نباشد که بچه‌های کم سن و سال هم پای تلویزیون نشسته باشند. معمولا در چنین مواقع حداقل باید هشدارهای لازم داده شود. تصویری که نشان از سیاست‌های دوگانه رسانه ملی داشت و یک هنجارشکنی جدی محسوب می‌شد.

اینکه زنی بدون در نظر گرفتن بستر مبارزه و اعتراض و بودن داشتن فعالیت اعتراضی جدی و صرفا با حرکتی از روی هیجان برهنه شود و پشت تربیون برود، قطعا عملی تقبیح شده است اما آیا بازنشر و اشاعه یک عمل قبیح کمتر از انجام آن نیست؟ سیاست‌های رسانه‌ای که پستان‌های یک گرگ در یک عکس گرافیکی را سانسور کند و تصویر یک زن برهنه را عادی بداند؛ عادی نیست و نیاز به بازنگری دارد.

 

 

در بحبوحه حمایت گسترده از اوکراین؛

بدهی ملی آمریکا برای نخستین بار از ۳۱ تریلیون دلار تجاوز کرد

بدهی ملی آمریکا برای نخستین بار از ۳۱ تریلیون دلار تجاوز کرد

براساس آمار وزارت خزانه‌داری آمریکا، بدهی ملی این کشور برای نخستین بار از مرز ۳۱ تریلیون دلار عبور کرد.

به گزارش واشنگتن پست، بر اساس داده‌های منتشر شده توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا، بدهی ملی این کشور، تا روز دوشنبه، برای نخستین بار به ۳۱.۱ تریلیون دلار رسیده است.

دولت آمریکا در جریان همه‌گیری کووید -۱۹ و با هدف تعدیل اقتصاد آسیب‌دیده این کشور، اقدام به استقراض بی‌رویه کرد. از آغاز سال ۲۰۲۰، بدهی چشمگیر آمریکا حدود ۸ میلیارد دلار افزایش یافته و ظرف تنها هشت ماه، افزایش یک تریلیون دلاری را تجربه کرده است.

استقراض دولت فدرال که در زمان دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا آغاز شد و تا اوایل دولت جو بایدن، رئیس جمهور کنونی این کشور ادامه یافت، در برهه‌ای رخ داد که نرخ بهره پایین بود. و حال در دورانی که تورم در بالاترین سطح خود قرار داشته و فدرال رِزرو، با هدف مقابله با افزایش قیمت‌ها، نرخ بهره را به شدت افزایش داده، هزینه‌های استقراض بیش از پیش بالا رفته است.

کمیته بودجه مسئولانه آمریکا، ماه گذشته برآورد کرد که سیاست‌های جو بایدن، می‌تواند در فاصله سل‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۱، کسری بودجه را ۴.۸ تریلیون دلار افزایش دهد.

سطوح استقراض آمریکا طی دهه‌های اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است. زمانی که باراک اوباما، در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا نشست، بدهی دولتی ۱۰.۶ تریلیون دلار بود؛ این رقم در زمان ترامپ، ۱۹.۹ تریلیون دلار بود و زمانی که بایدن در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ جانشین ترامپ شد، به ۲۷.۸ تریلیون دلار رسید.

کسری بودجه پیش‌بینی شده برای سال ۲۰۲۲، یک تریلیون دلار اعلام شده است. برخی کارشناسان بر این باورند که به دلیل افزایش هزینه‌های الزام‌آور دولت و اهداف هزینه‌ای که کنگره برای سال جاری ترسیم کرده است، سقف سالانه افزایش بدهی، یک تریلیون دلار خواهد بود. قانون کاهش تورم، بخشی از لایحه بهداشت و محیط زیست و همچنین حمایت از اوکراین در نبرد با روسیه، در میان عمده مسائل مرتبط با افزایش بدهی ملی آمریکا است.

 

 

حدود نیمی از بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر آزاد شدند

رییس سازمان زندان‌ها از آزادی حدود نیمی از بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر خبر داد.

به گزارش ایسنا، محمدی رئیس سازمان زندان‌ها طی سخنانی در نشست پنج ساعته شورای عالی قوه قضاییه با رؤسای کل دادگستری‌ها و دادستان‌های مراکز استان‌ها،   اظهار داشت: حدود نیمی از بازداشت‌شدگان ناآرامی‌ها و اغتشاشات اخیر از زندان‌ها آزاد شده‌اند.

وی گفت: افرادی که نقش اصلی و سازمان یافته اغتشاشات اخیر را داشته اند آزاد نخواهند شد.

در همین زمینه محسنی اژه‌ای در این جلسه توصیه‌هایی را خطاب به مقامات قضایی برای شناخت بهتر ابعاد مختلف قضایای اخیر ایراد و تاکید کرد: مقامات قضایی همانطور که به منظور رسیدگی متقن‌تر به پرونده‌های مختلف قضایی به کارشناس مربوطه و متخصصین امر مراجعه می‌کنند در قبال قضایای اخیر نیز باید به کارشناسان و متخصصین امر مراجعه کنند و بدانند که این مراجعه هیچگونه منافاتی با امر استقلال قضایی ندارد.

رئیس قوه قضاییه در ادامه خطاب به مقامات قضایی سراسر استان‌ها دستور داد تکمیل پرونده افرادی که اتهامات سنگینی در جریان اغتشاشات و آشوب‌های اخیر متوجه آن‌ها است را در اولویت قرار دهند، چرا که این امر واجد بازدارندگی است و توقع به حق مردم نیز همین می‌باشد.

رئیس دستگاه قضا همچنین این دستور را هم خطاب به مقامات قضایی سراسر استان‌های کشور صادر کرد که افرادی که به انحاء مختلف از جمله تَسبیب، مشارکت و مُباشرت، موجبات وارد آمدن خسارت به اموال عمومی و مردمی و خصوصی را فراهم آورده‌اند، به موجب قانون، محکوم کنند تا خسارت اموال اسیب دیده از ناحیه آنها تادیه شود.

 

 

 

 

خانواده‌ها چگونه بر روابط زوج‌ها اثر می‌گذارند؟

قبلاً دربارهٔ خانواده‌هایی صحبت کردیم که در آن، عروس یا داماد مانع رفت‌وآمد با خانوادهٔ همسر می‌شوند. بسیاری این نقد را به ما وارد کردند که از والدین طرفداری کرده‌ایم. اما همان‌طور که در انتهای گزارش قبل نوشته بودیم، بحث ادامه داشت! حالا قرار است از زاویه‌ای دیگر به مسأله نگاه کنیم. از زاویهٔ عروس یا داماد خانواده که به نحوی حقوقش به رسمیت شناخته نمی‌شود.

خانواده‌ها چگونه بر روابط زوج‌ها اثر می‌گذارند؟

به گزارش فارس در عالم روزنامه‌نگاری جمله‌ای هست که می‌گوید «سوژه، سوژه می‌آورد!». به همین ترتیب، ما از یک نظر که برای مطلبی دریافت کردیم، گزارشی مفصل تدارک دیدیم و از هر کدام از نظراتی که برای گزارش دوم ثبت شد، موضوعاتی برای مطالب بعدی به دست آوردیم. نه اینکه نظرات را صرفاً سوژه‌ای برای تهیهٔ گزارش ببینیم. بلکه هر کدام را دغدغه‌ای از یک تجربهٔ زیسته و مسائل از سر گذارندهٔ مخاطبان‌مان دانستیم که نیاز به تجزیه و تحلیل و ارائهٔ راهکار از کارشناس دارند.

خانم «مریم سیفی‌کار»، روانشناس بالینی و زوج‌درمانگر، قرار است در این حوزه نکات بیشتری را برایمان بگوید تا جایی که به یک جمع‌بندی نسبتاً کامل دربارهٔ ارتباط فرزندان ازدواج‌کرده با خانواده‌ها و تأثیر خانواده بر روابط زوجی برسیم و برای حالت‌های مختلف این مسأله، راهکارهای قابل‌اجرا به دست آوریم.

ما می‌کوشیم برای حل مسائل پیرامونِ روابط خانواده‌ها با عروس یا دامادشان راهکارهایی ارائه دهیم که کار به پاک کردن صورت مسأله نرسد! قطع رابطه، آن هم با پدر و مادر یا خواهر و برادر که ریشه‌های انسان هستند، حل مسأله نیست؛ پاک کردن صورت مسأله است. یادمان باشد گلی که از ریشه‌اش جدا شود، شاداب و سالم نمی‌ماند…

همراه‌مان باشید و اگر نکته، مصداق، مسأله یا حالتی به نظرتان می‌رسد که قابل‌پرداخت و پرسش از کارشناس است حتماً در قسمت نظرات برایمان بنویسید.

در این قسمت از سلسله‌مباحث روابط زوج با خانواده‌ها، به موضوع «اثرگذاری خانواده‌ها بر روابط زوجی» می‌پردازیم.

یک‌طرفه به قاضی نرفتیم؛ حرفمان ادامه داشت!

قبلاً دربارهٔ خانواده‌هایی صحبت کردیم که در آن، عروس یا داماد مانع از رفت‌وآمد با خانوادهٔ همسر می‌شوند. بسیاری از مخاطبان، این نقد را به ما وارد کردند که از والدین طرفداری کرده‌ایم. اما حقیقت این است که همان‌طور که در انتهای گزارش قبل نوشته بودیم، بحث ما ادامه داشت! و حالا قرار است از زاویه‌ای دیگر به مسأله نگاه کنیم. از زاویهٔ عروس یا داماد خانواده که به نحوی حقوقش به رسمیت شناخته نمی‌شود…

سیفی‌کار در این باره و در ادامهٔ صحبت‌های قبل می‌گوید: «هر مسأله‌ای دو سو دارد. وقتی ما راجع به ارتباطات خانوادگی صحبت می‌کنیم باید هر دو طرف معادله را در نظر بگیریم. یعنی هم خانوادهٔ هر یک از زوجین و هم خود دختر و پسری که ازدواج کرده‌اند و خانوادهٔ جدیدی را تشکیل داده‌اند.».

 

چرا خانواده‌ها دخالت می‌کنند؟

سیفی‌کار دربارهٔ تسلط بیش از حد بر فرزند که باعث دخالت در زندگی مشترک او توسط والدینش می‌شود، می‌گوید: «متأسفانه در بعضی خانواده‌ها اعمال نفوذ مادر روی دختر یا پسرش بسیار زیاد است. این‌گونه مادرها دوست ندارند بچه‌ها از زیر سلطه‌شان خارج شوند و مایلند نظارت بیش از حد بر بچه‌هایشان داشته باشند. به همین دلیل به خودشان اجازه می‌دهند در هر مسألهٔ فرزندانشان حتی بعد از ازدواج، اظهارنظر کنند.

خصوصاً در خانواده‌هایی که پسر با پدر کار می‌کند یا عروس در ساختمانی زندگی می‌کند که مادر همسرش هم آنجا ساکن است، این مسأله بیشتر به چشم می‌خورد.».

فرق مشورت با دخالت چیست؟

واقعیت این است که مراقب و نظارت خانواده‌ها بر روابط دختر و پسری که تازه متأهل شده‌اند، خوب است. از این نظر که روابطی که تازه شروع شده و مثل یک نهال نوپا است، نیاز به مراقبت دارد. این دیدگاه بسیاری از مشاوران و کارشناسان حوزهٔ خانواده است. آنها همچنین معتقدند این مراقبت و کمک نباید به دخالت تبدیل شود. دخالت اساساً موضوع دیگری است که کارشناسان اصولاً با آن مخالفند.

«سیفی‌کار» تفاوت بین دخالت و مشورت را این‌طور شرح می‌دهد: «دخالت یعنی من به خودم اجازه بدهم که نظری را اعلام کنم و اصرار داشته باشم که نظرم حتماً اجرا شود. و اگر نظرم اجرا نشود، بارها و بارها پیگیری کنم. بهم بربخورد. دلخور شوم و از طرف مقابلم به‌طور جدی و قاطع، توقع دارم که خواسته‌ام را اجرا کند.

اما مشورت یعنی فقط اگر کسی از ما نظر خواست، نظرمان را اعلام کنیم. آن هم کاملاً بی‌طرفانه و بدون اصرار. نهایتاً تصمیم‌گیری را بر عهدهٔ خود فرد بگذاریم و اصراری از بیرون متوجه او نباشد.».

چرا احساس رقابت با عروس؟

دختری را می‌شناختم که تعریف می‌کرد وقتی برای خرید عروسی با خانوادهٔ نامزدش به بازار رفته بودند، مادر پسر برای هر خرید، کلی خودش را به غش و ضعف می‌زده و نهایتاً پسرش را مجبور می‌کرده از هر چیزی که برای نامزدش می‌خرد، برای او هم بخرد. جالب اینکه دختر با اینکه کم‌سن و سال بود، اعتراضی نمی‌کرد و می‌گفت «اشکالی نداره! مادرشه بالاخره.». اما هر عروسی چنین رفتاری را نمی‌پذیرد.

مریم سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، دربارهٔ دلیل ایجاد حس رقابت با عروس در مادرشوهرها می‌گوید: «در بعضی از خانواده‌ها که روابط پدر و مادر با همدیگر زیاد خوب نیست، مادر تمام سرمایه‌گذاری عاطفی‌اش را روی فرزندان، به‌ویژه فرزند پسر، انجام می‌دهد. این روابط در طول سال‌ها زندگی، بسیار عمیق و ریشه‌دار می‌شود. وقتی پسر بزرگ می‌شود و می‌خواهد ازدواج کند، مادر پسر، عروس را رقیب خودش می‌بیند. چون نسبت به فرزندش احساس مالکیت دارد.».

 

پیامدهای این رقابت چیست؟

احساس مالکیت مادر بر فرزندش، بعد از ازدواج فرزند ممکن است پیامدهای جبران‌نشدنی داشته باشد. از هم پاشیدن خانوادهٔ نوپای فرزند و به هم ریختن روابط شخصی و خصوصی او در اثر دخالت‌ها و رقابت‌های بیجای مادر، از پیامدهایی است که شاید بسیاری از ما در اطرافمان دیده باشیم و بر اساس مشاهداتی که از رفتارهای متقابل مادر و فرزند سراغ داشته‌ایم، ناخودآگاه انگشت اتهام را به سمت مادر گرفته باشیم. این احساسی است که به خاطر حساسیت یا تسلط بیش از حد بعضی مادرها بر فرزندشان، به مخاطب القا می‌شود. هرچند قضاوت در روابط خانوادگی به هیچ روی جایز نیست.

سیفی‌کار پیامدهای رقابت مادرشوهر با عروس را این‌طور توصیف می‌کند: «احساس مالکیت مادر بر فرزند باعث می‌شود وارد مسائلی شود که نباید بشود. فکر می‌کند این عضو جدید (عروس) دارد بچه‌اش را از او می‌گیرد. پس هر چیزی می‌تواند برایش ناراحت‌کننده باشد. در هر چیزی می‌خواهد اظهارنظر کند. حتی گاهی دیده شده که مادر پسر اجازه نمی‌دهد پسر و عروسش با هم تنها باشند. یعنی سعی می‌کند همه جا همراهشان باشد و اعمال نفوذ کند.».

بالا گرفتن ماجرا در چنین روابطی به همان جنگ کلیشه‌ای و معروف عروس و مادرشوهر می‌انجامد: «کمبودهای درونی که در چنین مادری وجود دارد، او را تشویق می‌کند که بچه‌اش را در دایرهٔ امن خودش نگه دارد و اجازه ندهد از خانواده خارج شود. اما حالا اتفاقی است که افتاده! پسر ازدواج کرده، یک خانم وارد زندگی‌اش شده و دیگر باید وقتش را با او بگذراند. به همین خاطر مادر به فاز دفاعی می‌رود. این‌جاست که جنگ معروف عروس و مادرشوهر به پا می‌شود.».

خانواده‌ها فرزندانشان را کودک نبینند!

در یک جمع خویشاوندی، پدری می‌گفت «دلم مدام پیش این بچه‌ست. چطوری می‌خواد زن و زندگی‌شو اداره کنه؟ خودش هنوز بچه‌ست!». یکی دیگر از بستگان پاسخ داد: «اگه به نظرت هنوز بچه‌ست، چرا دامادش کردی؟ می‌ذاشتی بزرگ بشه، بعد براش آستین بالا می‌زدی!». واقعیت این است که پدر و مادرها گاهی نمی‌خواهند باور کنند که شان دیگر بچه نیستند! به همین دلیل مدام نگران‌شان هستند؛ حتی بعد از ازدواج. شاید بسیاری از این والدین ندانند که این نگرانی ممکن است همسر فرزندشان را بسیار آزرده‌خاطر کند و برنجاند.

سیفی‌کار در این باره می‌گوید: «بعد از ازدواج دختر و پسر جوان، خانواده‌ها فکر می‌کنند این‌ها هنوز بچه هستند، حتماً باید هوایشان را داشت و روی همه چیزشان نظارت کرد. فکر می‌کنند باید همیشه حواسشان به آنها باشد که آسیب نبینند و اشتباه نکنند.». در واقع با یک نیت خوب و خالص، ممکن است عملکرد اشتباهی در قبال فرزندشان داشته باشند.

فرزندان سعی کنند زیاد به دل نگیرند و عکس‌العمل تند و نامناسبی نشان ندهند.

حریم امن خانواده‌تان را پاس بدارید

سیفی‌کار معتقد است «خانواده باید یک حریم امن برای زوج باشد. مثلاً ما برای حفاظت از خانه‌مان در می‌گذاریم. در را هم می‌بندیم که کسی نتواند وارد خانه‌مان شود و فضای داخلی خانه‌مان هم برای دیگران نمایان نشود. حریم زناشویی هم دقیقاً به همین شکل است. زندگی زناشویی باید حریم داشته باشد.».

ما نمی‌توانیم جلوی اظهارنظر دیگران (خصوصاً خانوادهٔ خودمان و همسرمان) را بگیریم. اما می‌توانیم در صورت صلاحدید و با توافق همسرمان، نظرات آنها را فقط بشنویم و در زندگی‌مان پیاده‌سازی نکنیم. سیفی‌کار با بیان این راهکار برای کاهش تنش‌های ناشی از این اظهارنظرها می‌گوید: «همهٔ آدم‌ها، خصوصاً پدر و مادرها، می‌توانند اظهارنظر کنند. اما مهم این است که ما چقدر آن نظرها را در زندگی‌مان اجرا کنیم. مثلاً وقتی زن و شوهر با هم قرار گذاشته‌اند که یک روز تعطیل را در خانه بمانند، استراحت کنند یا کارهای خانه را انجام بدهند، اگر مادر خانم یا مادر آقا تماس می‌گیرند و می‌گویند «بلند شید ناهار بیاید اینجا.»، باید خیلی مقتدرانه و محترمانه جواب بدهند «نه. ما امروز برنامه داریم و نمی‌تونیم بیایم پیش شما.». خانم و آقا نباید بدون هماهنگی با همسر، برنامه‌ای ترتیب بدهند یا با کسی قرار مهمانی بگذارند.».

زوج، مسئول مستقیم حفظ حریم خود هستند!

ما هستیم که تعیین می‌کنیم افراد مختلف تا چه حد وارد حریم‌مان شود؛ غریبه یا آشنا، خانواده یا دوست. مریم سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، مسئولیت حفظ حریم خانواده را مستقیماً بر عهدهٔ خود زوج می‌داند و توضیح می‌دهد: «خیلی وقت‌ها خانم یا آقا حرف هر کسی را در زندگی دخالت می‌دهند. شاید بگویید «پدر و مادر، هر کسی نیست!». منظور ما از «هر کس» افراد خارج از چارچوب زندگی شخصی است. تا زمانی که در خانهٔ پدرتان زندگی می‌کنید، پدر و مادرتان، زندگی شخصی و خانوادهٔ درجه‌یک شما هستند. وقتی که ازدواج کردید، خانوادهٔ درجه‌یک شما، همسر و فرزندانتان می‌شوند. پس این حریم را برای این خانواده باید قائل باشید.».

اما در این میان یک نکتهٔ مهم وجود دارد: «اگر خانواده‌ها می‌توانند بر روابط زوج تأثیر بگذارند، این خود زوج هستند که فضایش را ایجاد یا از آن استقبال می‌کنند. اگر مادر خانم یا آقا، دربارهٔ همسر اظهارنظر می‌کند و نظر مثبت یا منفی می‌دهد، به جای آنکه فرد شنونده در زندگی‌‌اش دقیقاً روی همان کلمات و نظرات مانور بدهد و در زندگی‌‌اش واردشان کند، می‌تواند فقط بشنود و هیچ عکس‌العمل و واکنشی نشان ندهد.».

با خانواده دربارهٔ همسرتان درد دل نکنید

یادتان باشد اگر همسرتان با خانواده‌تان مشکلی دارد خودشان باید این مشکل را با هم حل کنند. شما هیچ‌وقت نباید برای حل مشکل همسرتان با خانواده‌تان، با یکی از طرفین وارد گفت‌وگو شوید. سیفی‌کار معتقد است این کار دافعه ایجاد می‌کند و توضیح می‌دهد: «خیلی وقت‌ها دلیل ورود و دخالت خانواده‌ها به روابط زوجی این است که خود زوج فضا را برایشان باز می‌کنند. یعنی خانم یا آقا برای مادرش دربارهٔ همسر خودش درد دل می‌کند، ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایش را دربارهٔ او می‌گوید. حالا مادر چون راحتی و آرامش فرزندش برایش مهم است، شروع به دخالت و نظارت می‌کند و بر خودش واجب می‌داند که حتماً نظر بدهد. پس یکی از راه‌هایی که می‌توانیم این مسأله را کنترل کنیم، کاهش تأثیرپذیری از حرف دیگران و حفظ حریم خانواده است.

خیلی وقت‌ها هم بزرگترها یک سری مسائل را مطرح می‌کنند، ولی اصلاً منظورشان چیزی نیست که ما برداشت می‌کنیم. بلکه چون ما دربارهٔ آنها ذهنیت بد، حس بد یا خشم داریم، بدترین برداشت را از حرف یا رفتارشان می‌کنیم.».

۴ نکته دربارهٔ تأثیر خانواده بر روابط زوجین

سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، حرف‌هایش را این‌طور جمع‌بندی می‌کند:

«نکتهٔ اول؛ خانواده باید حریم داشته باشد. حریم خانواده را زن و مرد باید حفظ کنند. چارچوبی که نه چیزی از آن خارج شود و نه چیزی واردش شود.

نکتهٔ دوم؛ حرف‌هایی که زوج بین خودشان می‌زنند از خانه خارج نشود؛ که این می‌شود اصل رازداری بین زن و مرد. آنها باید رازدار همدیگر باشند و اتفاقاتی را که در خانه‌شان می‌افتد برای هیچ‌کس تعریف نکنند؛ حتی خانواده‌شان.

نکتهٔ سوم؛ زوج روی حرف‌هایی که در خانواده‌شان می‌شنوند، مانور ندهند و آنها را به همسرشان انتقال ندهند. اگر بین پدر یا مادرشان با همسرشان مشکلی پیش می‌آید، آنها خودشان باید مسأله را حل کند. دختر یا پسر نباید به دفاع از همسر یا والدینش برود.

نکتهٔ چهارم؛ برای اینکه جلوی دخالت خانواده‌ها گرفته شود، بهترین راه این است که زن و شوهر اتحاد بین‌فردی داشته باشند. اگر چیزی می‌شنوند، به جای آنکه سریع واکنش نشان دهند یا در خانه اجرایش کنند، درباره‌اش فکر کنند، بررسی کنند و با هم‌فکری همسرشان تصمیم بگیرند.».

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*