حوادث/

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران:

ایست قلبی علت فوت مهسا امینی بود

وکیل خانواده مهسا: هرچه مرجع قضایی اعلام کند حجت قانونی است
متخصص قلب و عروق و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران علت فوت مهسا امینی را سنکوپ و ایست قلبی اعلام کرد و گفت: مرحومه به دلیل عدم احیای مناسب در مدت زمان محدود دچار آسیب شدید مغزی شده است.
احسان سخاوتی مقدم روز دوشنبه در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایرنا درباره فوت مهسا امینی افزود: بررسی‌های پرونده‌ای که زیر نظر دکتر قناعتی انجام شده بود و از نظر پزشکی قانونی ملاحظه کردیم که این فرد به هیچ عنوان تروما (ضربه شدید) نداشته و علت مرگ هم با توجه به فیلمی که مشاهده کردم و همچنین نظر کارشناسان پزشکی قانونی و بررسی‌های پرونده نشان می‌دهد، مهمترین علت احتمالی فوت مرحومه سنکوپ قلبی بوده است.
وی ادامه داد: این فرد سابقه احتمالی تومور مغزی در سن هشت سالگی داشته است و در سی‌تی‌اسکن مغز نیز جای جراحی در ناحیه مغز مشخص بود. به دلیل این عمل جراحی چند غده از جمله غده تیروئید و غدد فوق کلیوی در بدن این فرد فعالیت لازم را نداشته و به همین دلیل مجبور بوده از دارو استفاده کند. به احتمال زیاد این فرد چند روز داروهای خود را مصرف نکرده و به طور ناگهانی دچار افت فشار و ایست قلبی شده و چون در محلی این اتفاق افتاده است که دسترسی به مرکز درمانی میسر نبوده، احیای قلبی و ماساژ مناسب قلبی دریافت نکرده است.
این متخصص قلب و عروق خاطرنشان کرد: اگر فردی ۲ تا پنج دقیقه دچار افت فشار شدید یا ایست قلبی شود و در این مدت کوتاه احیا نشود یا شوک و ماساژ قلبی و دارو دریافت نکند، معمولاً دچار آسیب شدید مغزی می‌شود که در بیشتر موارد غیرقابل برگشت است.
وی تصریح کرد: روزانه بیماران بسیاری در منزل، محل کار یا خیابان ممکن است دچار ایست قلبی شوند و متأسفانه تا آمبولانس برسد و بیمار به مرکز درمانی انتقال یابد و عمل احیا برای او انجام شود، زمانی بیش از پنج دقیقه طول می‌کشد و شاید قلب احیا شود اما مغز معمولاً به دلیل آسیب جدی قابل بازگشت نیست. این اقدام شایع در مورد بیماران اورژانسی است و برای این فرد نیز چنین اتفاقی رخ داده است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال دارد مهسا امینی به دلیل ترس، ایست قلبی کرده باشد گفت: به هیچ عنوان اینطور نیست و در فیلم مشخص است که او به یکباره دچار سنکوپ و ایست قلبی شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران اظهار داشت: برگه کمیسیون پزشکی قانونی برای پرونده خانم امینی را اصلاً ندیده و آن را امضا نکرده است.
گزارش پزشکی قانونی؛ مرجع نهایی درباره پرونده مهسا
صالح نیکبخت یکی از وکلای پرونده مهسا امینی نیز در گفت‌وگو با پایگاه خبری و تحلیلی «مشرق»  با بیان اینکه نظریه پزشکی قانونی هنوز به آنها ابلاغ نشده است، گفت: اگر نظریه پزشکی قانونی همان گزارش منتشرشده باشد، نسبت به آن اعتراض خواهیم کرد. ما وکلای مهسا امینی و نیز خانواده آن مرحومه هیچ‌کدام با مسائل تخصصی پزشکی آشنایی نداشته و نمی‌توانیم تشخیص بدهیم که چقدر مصداق موارد طرح‌شده در گزارش صحیح است، از این‌ رو از پزشکی قانونی تقاضا کردیم که از میان یک گروه پزشکی ۱۲ نفره، تعداد ۵ نفر آنها را به انتخاب خودشان برای حضور در جلسه بعدی هیأت دوم (هیأتی که قرار است اعتراض را بررسی کند) دعوت کند تا بحث تخصصی پیش برود؛ ما به دنبال بحث معقولانه هستیم و نه اقدام غیرقانونی.
در ادامه این گفت‌وگو صالح نیکبخت در پاسخ به این سؤال که آیا شما پزشکی قانونی را مرجع می‌دانید یا خیر، گفت: بله پزشکی قانونی مرجع و فصل‌الخطاب درباره رسیدگی به پرونده است؛ ما از مرجع قضایی تقاضا داریم که اجازه بدهد پزشکانی که معرفی کرده‌ایم در جلسه دوم حاضر شوند و مسائل تخصصی مطرح‌شده در کمیسیون را بررسی کنند؛ این مسأله به معنای عدم پذیرش گزارش [پزشکی قانونی] نیست.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر در کمیسیون دوم باز هم گزارش اول تأیید شد آن را می‌پذیرید و به عبارت بهتر، ابهامی باقی نمی‌ماند گفت که بله ما گزارش را می‌پذیریم، هر چه مرجع قضایی اعلام کند حجت قانونی است و همه باید بپذیرند. ما به دنبال جدالی نیستیم که اوضاع متشنج شود؛ اما درخواست داریم پزشکان معتمد ما نیز در جلسه حاضر شوند.

نقشه پدر و پسر برای ربودن مرد تاجر

پدر و پسر تبهکار برای سرقت از خانه مرد تاجر او را ربوده و سه روز در مخفیگاهشان حبس کردند.
به گزارش «ایران»، اواخر شهریور امسال زنی سالخورده با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد. او به مأموران گفت: پسرم تاجر ثروتمندی است که به تنهایی زندگی می‌کند. اوهر شب قبل از رفتن به خانه‌اش پیش من می‌آمد اما دیشب خبری از او نشد؛ هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم خاموش بود به خانه هم نرفته بود. سابقه نداشت بدون اینکه به من اطلاع دهد شب به خانه نیاید، احتمال می‌دهم برای او اتفاقی رخ داده باشد.
با شکایت پیرزن تحقیقات پلیسی آغاز و در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد مرد تاجر صبح به محل کارش رفته و ظهر همان روز از محل کار راهی خانه شده است اما بعد از آن کسی دیگر او را ندیده است.
در حالی که تحقیقات برای یافتن مرد تاجر ادامه داشت، دو روز بعد وی با پای خود به پلیس آگاهی رفت و از ربوده شدنش توسط دو مرد شکایت کرد. مرد میانسال، در تحقیقات گفت: من تاجر هستم سه روز قبل، زمانی که سوار بر خودروی گرانقیمتم از محل کارم خارج شده تا راهی خانه شوم، در مسیر، خودروی پژویی راهم را سد کرد. بعد دو مرد که سرنشینان خودرو بودند و هر دو لباس نظامی به تن داشتند، پیاده شده و به سمت من آمدند یکی از آنها درجه سروانی داشت و مرد دیگر که میانسال بود، سرگرد بود. آنها برگه جلبی با مشخصات من را نشانم دادند و گفتند به‌دلیل تخلفات کاری از من شکایت شده و باید همراهشان به اداره پلیس بروم.
سه روز حبس
مرد تاجر در ادامه گفت: در حالی که تردید داشتم با این حال قبول کردم و مرد جوان، با خودروی خودش و نفر دوم نیز پشت فرمان ماشین من نشست و به راه افتادیم. در میان راه، راننده از من خواست چشم هایم را ببندم و زمانی که به خواسته‌اش اعتراض کردم، مرا تهدید کرد و به ناچار خواسته‌اش را اجرا کردم. آنجا بود که متوجه شدم، آنان مأموران قلابی هستند و اعتماد بیجا کرده‌ام.
مرد تاجر گفت: چشمانم بسته بود اما حدود نیم ساعتی داخل خودرو بودم و بعد ماشین توقف کرد. سرگرد قلابی و همدستش مرا داخل خانه‌ای بردند و شکنجه کردند. آنها با تهدید کارت‌های بانکی‌ام را گرفتند و ۵۰۰ میلیون تومان از حسابم برداشت کردند. بعد از سه روز، دوباره مرا سوار خودرو کرده و دست و پا بسته در یکی از محله‌های تهران رها کردند.
شاکی میانسال ادامه داد: وقتی به سختی دست و پایم را باز کردم یک خودروی دربست گرفته و راهی خانه‌ام شدم اما به محض ورود به خانه شوکه شدم چون آدم‌ربایان در مدتی که من گروگانشان بودم، با کلیدهایم وارد خانه شده و وسایل با ارزش و عتیقه‌ام را نیز به سرقت برده بودند.
با شکایت مرد تاجر به دستور بازپرس سهرابی از شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی وارد عمل شدند. در تحقیقات کارآگاهان به سراغ دوربین‌های مداربسته اطراف محل آدم‌ربایی رفته و تصاویر آدم ربایان و شماره پلاک خودروی پژو آنها به‌دست آمد. تحقیقات نشان می‌داد آدم ربایان پدر و پسر هستند که با همکاری هم نقشه ربودن مرد تاجر را اجرا کرده‌اند.
دستگیری متهمان
در ادامه محل زندگی آنها در جنوب تهران شناسایی شد و مأموران به‌صورت نامحسوس خانه را زیر نظر گرفتند.
از سویی مأموران در بررسی‌ها دریافتند که پسر جوان، در یک خانه ویلایی در یکی از شهرهای شمالی مخفی شده است. پس از هماهنگی‌های قضایی با بازپرس جنایی، کارآگاهان راهی شهر شمالی شدند و با شناسایی پسر جوان سوار بر خودروی شاکی، در دو عملیات همزمان، در تهران و شمال، پدر و پسر آدم ربا را بازداشت کردند.
متهمان در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کردند و پسر جوان گفت: من در شرکتی کار می‌کردم که مرد تاجر نیز به آنجا رفت و آمد داشت و می‌دانستم که وضع مالی خوبی دارد از طرفی وضعیت مالی خودمان هم چندان تعریفی نداشت به همین دلیل نقشه ربودن او را کشیدیم.
او ادامه داد: چند روزی مرد تاجر را زیر نظر گرفتیم و زمانی که مسیر و ساعت رفت و آمدهایش را به‌دست آوردیم، روز حادثه به کمین نشستیم و تحت عنوان مأمور، راه را بر او سد کردیم. سه روزی مرد تاجر گروگان ما بود و با کارت‌های عابربانک او دلار و طلا خریداری می‌کردیم و بعد هم کلید خانه‌اش را برداشته و اموالش را از خانه سرقت کردیم.
در بازرسی از خانه متهمان مقداری از وسایل مسروقه کشف شد. با اعتراف متهمان به دستور بازپرس جنایی، آنها در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی همدستان احتمالی آنها ادامه دارد.
درخواست دیه فرزند از سوی پدر در دادگاه

‌کـودکی کـه در آتـش افســردگی مادرش سوخت

مرد جوان که همسر و فرزندش در حادثه آتش‌سوزی عمدی خانه جان باخته بودند با مراجعه به دادگاه کیفری خواهان دریافت دیه فرزندش شد.
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اسفند سال گذشته با گزارش یک آتش‌سوزی مرگبار در خانه‌ای در خیابان پیروزی آغاز شد. پس از گزارش این حادثه بلافاصله مأموران پلیس، اورژانس و آتش‌نشانی به محل اعزام شدند و مأموران آتش‌نشانی حریق را اطفا کردند و مشخص شد در جریان آتش‌سوزی پسربچه ۴ ساله‌ای جان باخته و زن جوانی هم مجروح شده که از سوی امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد. در ادامه جسد پسربچه  به پزشکی قانونی منتقل شد و از آنجایی که مأموران آتش نشانی گزارش عمدی بودن آتش‌سوزی را اعلام کرده بودند مأموران پلیس شناسایی عامل یا عاملان آتش زدن خانه را در دستور کار قرار دادند.
پلیس در نخستین گام به سراغ مادربزرگ خانواده رفت .وی به مأموران گفت: از یک سال پیش دخترم میترا به بیماری افسردگی دچار شده بود و به همین خاطر با توافق همسرش تصمیم گرفتیم تا میترا و نوه ۴ ساله‌ام به خانه ما بیایند و  از آنها مراقبت کنیم. چند روز قبل از حادثه میترا اصرار داشت به خانه‌شان برگردد. من و همسرم چون نگران حالش بودیم مخالفت کردیم اما دخترمان آنقدر اصرار کرد که به ناچار پذیرفتیم و او با نوه‌ام به خانه برگشتند. به خاطر شرایط روحی میترا سعی می‌کردم روزی چند بار با او تلفنی صحبت کنم تا روز حادثه که چندباری با او تماس گرفتم اما میترا پاسخ نداد و همین موضوع سبب شد  نگرانش شوم و به سرعت به سمت خانه شان حرکت کردم. وقتی به سرکوچه شان رسیدم و ماشین‌های اورژانس و آتش نشانی و حریق را دیدم مطمئن شدم که برای میترا و پسرش اتفاقی افتاده است.
وی در حالی که به سختی حرف می‌زد ادامه داد: بعد از خاموش شدن آتش با مأموران آتش‌نشانی به داخل خانه دخترم رفتم که جسد نوه و جسم نیمه‌جان دخترم را دیدم.
چند روز بعد و در حالی که مأموران به این نتیجه رسیده بودند که میترا دچار بیمار افسردگی حاد بوده و خودش خانه را آتش زده است از بیمارستان خبر رسید که میترا بر اثر شدت سوختگی جان  باخته است.
با اعلام این خبر و نظر مأموران در خصوص ماجرای خودسوزی میترا، همسرش با طرح شکایتی خواستار دریافت دیه فرزندش از صندوق بیت‌المال شد.
با تکمیل تحقیقات، گزارش پزشکی قانونی، مدارک پزشکی میترا و همینطور گزارش آتش‌نشانی، پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
همسر میترا در این جلسه گفت: ۶ سال پیش ازدواج کردم و هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه همسرم یک سال پیش به بیماری افسردگی شدید مبتلا شد و این حادثه اتفاق افتاد و زندگی‌ام نابود شده است.
وی در پایان گفت: من از قضات درخواست می‌کنم تا دیه فرزندم از صندوق بیت المال پرداخت شود.
با پایان جلسه قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

واکنش علی دایی به پس دادن پاسپورتش بدون رفتن به دادگاه انقلاب

چند روز پیش خبر رسید گذرنامه علی دایی، اسطوره فوتبال ایران ضبط شده است اما او روز گذشته توانست گذرنامه خود را دریافت کند.

به گزارش تابناک ورزشی؛ به نقل از خبرگزاری فرانس ۲۴، علی دایی سرمربی اسبق تیم ملی ایران در جدیدترین مصاحبه خود گفت: به محض بازگشتم از خارج کشور، گذرنامه من در فرودگاه بین‌المللی تهران توسط پلیس ضبط شد، آن‌هم در حالی که خانواده‌ام و سایر مردم شاهد ماجرا بودند.

دایی افزود: به من رسیدی دادند و گفتند باید به دادسرای عمومی و انقلاب در تهران بروم تا به پرونده‌ام رسیدگی شود. توقیف گذرنامه برای من مسئله مهمی نبوده و نیست؛ بنابراین من برای گرفتنش اقدامی نکردم. البته بعد دو-سه روز ، مسئولان گذرنامه‌ام را بازگرداندند.

کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران در این خصوص توضیحات بیش‌تری به آژانس خبری فرانسه ارائه نداد ولی اظهار کرد: متاسفانه نمی‌دانم چرا گذرنامه‌ام را گرفتند و بعد از این بی‌احترامی، بازگرداندنش از نظر قانونی چه معنایی دارد؟

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*