روایت خاکسپاری نیکا از زبان یک فرمانده سپاه
فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان به تشریح اغتشاشات اخیر در این استان پرداخت و گفت: برخی فرزندان منافقین در این آشوبها بازداشت شدند.
سردار مرتضی کشکولی ظهر امروز در جلسه شورای سیاستگذاری ستاد کنگره ۶۵۴۴ شهید لرستان در دفتر نماینده ولیفقیه این استان با بیان اینکه هرگاه کسی میخواهد ازلحاظ بعد و مرتبه ایمانی رشد کند باید فتنهای را پشت سر بگذارد، اظهار داشت: این را پیشبینی کرده بودیم و محاسباتمان این بود که تا اواخر مهرماه یا اوایل آبان ماه فتنهای خواهیم داشت اما بهانهاش را نمیدانستیم.
فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان با بیان اینکه در شب سوم خیابانها قدری شلوغتر شد، عنوان کرد: در شب سوم جمعیت به ۹۵۰۰ نفر افزایش یافت و در شهر سقز هنگامیکه خانم مهسا امینی را برای خاکسپاری بردند تا ۳ هزار نفر جمعیت در آنجا وجود داشت.
وی با اشاره به حمله یک جمعیت ۲۵۰ نفرِ به فرمانداری سقز، بیان کرد: چهار روز پیش در تهران که دانشگاهها ۹ صبح به خیابان آمدند که در ۱۰۵۸ نقطه از تهران ازدحام داشتیم که درمجموع جمعیت حدود ۴۵۰۰ نفر بودند.
کشکولی با اشاره به تجمعات ۲۰، ۵۰، ۷۰ و ۱۰۰ نفره در نقطههای مختلف، گفت: تنها در دونقطه از تهران جمعیتهای ۴۰۰ نفره داشتیم.
فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان اشاره به اغتشاشات این استان تصریح کرد: اغتشاش در چهار شهر لرستان داشتیم، در دورود شب اول جمعیتی در حدود ۲۰۰ نفر بودند که اجازه تجمع ندادیم.
کشکولی اظهار داشت: ۳۰ نفر شب اول در خرمآباد شب اول و در شب دوم تا ۶۰ نفر تجمع داشتیم و در شب چهارم تا ۱۵۰ نفر اما نه بهصورت مجتمع در یکجا بلکه در نقاط مختلف پراکنده بودند.
وی افزود: ۴۰ نفر شب اول در کوهدشت، در بروجرد نیز تجمعات شب اول ۲۵ نفر و در شبهای دوم و سوم به حدود ۴۰ نفر رسید.
فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان با اشاره به اینکه در این استان به لطف خداوند خسارت مادی و آسیب جانی نداشتیم، عنوان کرد: در روز خاکسپاری نیکا شاکرمی با توجه به فراخوانهایی که خاله نیکا از طریق بیبیسی و اینترنشنال در ساعت ۲ بعدازظهر برای تجمع داده بود بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر برای تجمع آمده بودند که برای بیبیسی فیلم میگرفتند و تمام زنان حاضر در تجمع حجاب داشته و با روسری آمده بودند.
وی با اشاره به وجود ۱۰۷ گردان در سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان بیان کرد: در اتفاقات رخداده شده در این استان فقط از نیروهای بسیجی بهره بردیم و از گردانهای تکاور مجهز استفاده نکردیم.
کشکولی با اشاره به دستگیریها اظهار داشت: برخی فرزندان منافقین زندانرفته و اخراجشده قدیم در این دستگیریها حضور داشتند.
گوشی موبایلی که فیلترینگ روی آن بیاثر است!
گوگل چندین دقیقه پیش در مراسمی از گوشیهای سری پیکسل ۷ رونمایی کرد. این محصولات یک قابلیت ویژه دارند: VPN داخلی که به صورت رایگان در اختیار تمام کاربران این گوشیها قرار میگیرد.
VPN رایگان برای کاربران سری پیکسل ۷
گوگل برای اولین بار سرویس VPN خود را به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار میدهد. در حالی که کاربران سرویس اشتراکی پریمیوم گوگل وان به این سرویس به عنوان بخشی از یک پکیج دسترسی دارند، اما باید برای آن هزینه بپردازند. در حقیقت این سرویس که ۲ ترابایت فضای ابری در اختیار کاربران قرار میدهد، ماهانه هزینه ۹.۹۹ دلاری از شما میگیرد.
به نظر میرسد ارائه رایگان VPN برای سری پیکسل ۷، جوابی به ویژگی امنیتی iCloud Private Relay اپل باشد که قابلیت وبگردی امن را در اختیار کاربران قرار میدهد.
به گفته گوگل، VPN جدید پیکسل یا VPN by Google One، بدون توجه به مرورگر یا اپ مورد استفاده، از فعالیتهای آنلاین کاربران محافظت میکند. علاوه بر این، VPN One به عنوان یک سپر در برابر هکرها و شبکههای مشکوک عمل میکند و آدرسهای آیپی کاربران را مخفی میکند.
با وجود تمام مزایا، گوگل گفته که تمام اطلاعات از طریق VPN منتقل نمیشوند و البته در تمام کشورهای جهان در اختیار کاربران قرار نمیگیرد. علاوه بر این، خریداران سری پیکسل ۷ تنها به VPN و نه سایر ویژگیهای Google One دسترسی پیدا میکنند. برای مثال اگر کاربری نیاز به فضای ابری داشته باشد، باید هزینهاش را بپردازد.
مردی که با ۸ همسرش در یک خانه زندگی میکند!
آرتور او اورسو از ژواو پسوا در برزیل، در اوایل سال جاری پس از اینکه سبک زندگی چند همسری این مرد برزیلی در سراسر جهان منتشر شد، مورد انتقاد قرار گرفت. مخالفان او چندی پیش بر روی دیوار خانهاش نوشتند: «خانواده شیطان، ما پذیرای شما نیستیم. از اینجا بروید!»
این ۹ نفر، در اصل ۱۰ نفر قبل از رفتن یک زن در آوریل، ادعا کردند که علیرغم غیرقانونی بودن تعدد زوجات در برزیل، در نوامبر سال گذشته در یک کلیسای کاتولیک ازدواج کردند و اکنون دو تن از همسران آرتور اطلاعات بیشتری در مورد رابطه غیرمعمول این خانواده را فاش کردند.
لوانا، همسر اول آرتور که هفت سال از ازدواجشان می گذرد، به رسانه های محلی گفت: «ما کنجکاو بودیم که یک رابطه باز را تجربه کنیم. فکر میکردم خیلی متفاوت است و بلافاصله آن را پذیرفتم.» لوانا گفت که این زوج با همسران بعدی در مهمانی ها ملاقات می کردند. او به رسانه های محلی گفت: «ما به دنبال افرادی بودیم که می خواستند چیزهای جدیدی را تجربه کنند.»
او در مورد نوشته روی دیوار خانه که با چند همسری این مرد برزیلی مرتبط بود، گفت: «ما به تعصب عادت کردهایم، اما این اولین باری بود که انقدر جدی خودش را نشان داد. من می ترسیدم چون قبلاً چنین اتفاقی نیفتاده بود، فقط در رسانه های اجتماعی بود که مردم ما را قضاوت می کردند.»
لورنا، یکی دیگر از همسران آرتور، از عملی بودن رابطه با بسیاری از افراد درگیر صحبت کرد. او گفت: «در ابتدا دیوانه کننده بود، چون هیچ کس به زندگی مشترک عادت نداشت. با این همه شخصیت های متفاوت، دعواهای کوچک زیادی وجود داشت، به خصوص زمانی که من سندرم پیش از قاعدگی داشتم، در نهایت خواستار توجه بیشتر بودم.» اما، لورنا گفت که وضعیتشان به سرعت بهبود یافته است.
او گفت: «امروز خیلی بهتر است. ما رابطه فوق العاده خوبی داریم.»
لورنا همچنین فاش کرد که او و دیگر همسران آرتور کارهای خانه را به طور مساوی بین خود تقسیم می کنند. او گفت: «هر یک از ما مسئول یک کاری هستیم، آن را بین خود تقسیم می کنیم و همیشه نتیجه می دهد.»
بیانیه سازمان پزشکی قانونی درباره علت فوت مهسا امینی
بیانیه سازمان پزشکی قانونی در خصوص علت فوت مرحومه مهسا امینی صادر شد.
در این بیانیه آمده است: شرح مختصری از گزارش علت فوت مرحومه مهسا امینی ارائه شده به مرجع قضائی که بر اساس پرونده بیمارستانی عمل جراحی کرانیوفارنژیومای مغز در بیمارستان میلاد در سال ۱۳۸۶، پرونده درمانی بیمارستان کسری در زمان منتهی به فوت، شرح معانیه ظاهری جسد و کالبدگشایی، نتایج آزمایشهای سمشناسی و آسیبشناسی، تحقیقات قضایی و کمیتههای کارشناسی متعدد تخصصی و فوق تخصصی تنظیم یافته است به شرح زیر اعلام میشود:
متوفیه پس از عمل جراحی تومور کرانیوفارنژیومای مغزی در ۸ سالگی دچار اختلال در محور مهم هیپوتالاموس ـ هیپوفیز و غدد تحت فرمان آن (از جمله آدرنال و تیروئید) شده است. به علت این بیماری زمینهای متوفیه تحت درمان با داروهای هیدروکورتیزون، لووتیروکسین و دسموپرسین بوده است.
ایشان در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۲ از ساعت ۱۹:۵۶ ناگهانی دچار افت هوشیاری شده و متعاقب آن بر زمین میافتد که با توجه به بیماری زمینه ای، متوفیه توانایی لازم جهت جبران و تطابق با وضعیت ایجاد شده را نداشته، لذا در شرایط مذکور دچار اختلال ریتم قلب و کاهش فشار خون و متعاقب آن کاهش سطح هوشیاری شده که به دلیل انجام عملیات احیای قلبی ـ تنفسی غیرموثر در دقایق حساس اولیه، دچار هیپوکسی شدید و در نتیجه آسیب مغزی شده است، علی رغم برگشت عملکرد قلبی متعاقب عملیات احیای پرسنل اورژانس، حمایت تنفسی انجام شده کارساز نبوده و با وجود انتقال ایشان به بیمارستان و زحمات کادر درمانی بیمارستان کسری، بیمار به علت نارسایی چند ارگانی (M.O.F) ناشی از هیپوکسی مغزی در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۵ فوت مینماید.
لازم به ذکر است با استناد به مدارک پزشکی بیمارستانی، بررسی سی. تی اسکن مغز و ریه، نتایج معاینه ظاهری جسد و کالبدگشایی، آزمایشات آسیب شناسی، فوت نامبرده ناشی از اصابت ضربه به سر و اعضا و عناصر حیاتی بدن نبوده است.
کلاهبرداری با اسکناس های جعلی
سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی با بیان اینکه امنیت مردم خط قرمز پلیس است، عنوان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی متهمان برای کشف جرایم احتمالی و شناسایی سایر شکات در اختیار کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
زن کینــه تــوز سرکرده باند سرقت را لو داد
با شکایت مرد طلافروش تحقیقات به دستور بازپرس مرتضی رسولی آغاز شد و کارآگاهان اداره آگاهی به بازبینی دوربینهای مداربسته مغازه پرداختند. تصاویر نشان میداد دو زن جوان به همراه مرد جوانی به مغازه طلافروشی نزدیک شدند. مرد جوان مقابل مغازه طلافروشی ایستاد و دو زن وارد شدند و پس از اینکه حواس مرد طلافروش را پرت کردند هریک از زنان اقدام به کش رفتن زنجیر و پلاک کرد. در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان ادامه داشت کارآگاهان با سرقت مشابه دیگری مواجه شدند. در دومین سرقت سه زن اقدام به کشروزنی گردنبند ۳۵ میلیون تومانی کرده بودند و در این سرقت هم مرد جوانی بهعنوان زاغزن مقابل طلافروشی ایستاده بود.
تماس مرموز
با این احتمال که سارقان سابقه کیفری داشته باشند به سراغ آلبوم متهمان سابقهدار اداره آگاهی رفتند. در بررسی تصاویر متهمان، آنها دریافتند سهیلا و میترا، دو نفر از زنانی هستند که در این سرقتها دست دارند. این دو زن از سارقان سابقهدار بوده و یکی از آنها ۷ بار به همین اتهام زندانی شده است. با بهدست آمدن هویت دو نفر از سارقان، مأموران راهی مخفیگاههای متهمان شده اما از آنها اثری بهدست نیامد. در حالی که بررسیها برای دستگیری سارقان ادامه داشت، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و مخفیگاه یکی از متهمان را لو داد: سهیلا، مدتی است اقدام به سرقت از طلافروشیها میکند. او پس از چندین سرقت تهران را ترک کرده تا شناسایی نشود و در حال حاضر در یکی از شهرستانهای شمالی کشور زندگی میکند. مشخصاتی که زن ناشناس در اختیار مأموران قرار داد، با مشخصات سهیلا سارق طلافروشیها یکی بود و بدین ترتیب مأموران با نیابت قضایی راهی شهر مورد نظر شده و سهیلا را بازداشت کردند.زن جوان در تحقیقات اولیه منکر سرقتها بود اما زمانی که تصاویر ثبت شدهاش در دوربین مداربسته طلافروشیها هنگام سرقت به او نشان داده شد، لب به اعتراف گشود. با اعتراف زن جوان، تحقیقات برای دستگیری همدستان او به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
گفتوگو با زن سارق
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
من سابقهدار هستم و میترا هم مثل من در کار کش رفتن طلا و جیببری بود و از این طریق او را میشناختم. آخرین باری که به زندان افتادم، میترا هم سلولیام بود و دوستی ما آنجا شکل گرفت. در زندان که بودیم قرار شد بعد از آزادی با هم باند تشکیل بدهیم و سرقت کنیم.
مرد جوانی را که همدستتان بود چطور میشناختید؟
او شوهر میترا بود و نقش زاغزن را داشت. من و میترا به بهانه خرید هدیه وارد طلافروشی شده و پس از اینکه سر طلافروش را گرم میکردیم و حواسش پرت میشد، اقدام به کشروزنی میکردیم. کار و کاسبی ما خوب بود تا اینکه سر و کله بهنوش پیدا شد. بهنوش فامیل میترا بود و او را وارد تیم کرد. بزرگترین اشتباه ما همین بود که چنین آدمی وارد گروهمان شد.
چرا اشتباه کردید؟
بهنوش ضریب هوشی پایینی داشت و اصلاً هم عرضه سرقت و کشروزنی را نداشت. او نه تنها جرأت و جسارت سرقت نداشت بلکه کارهایی میکرد که هر لحظه امکان داشت لو برویم. از طرفی هر چی از سرقت گیرمان میآمد باید تقسیم بر چهار میکردیم. این برای من که همه کارهای سرقت را انجام میدادم قابل قبول نبود. به همین دلیل خواستم که از گروه بیرون برود. اگر بهنوش در گروه میماند همه ما دستگیر میشدیم.
میدانی چطور لو رفتید؟
بهنوش مرا لو داد. وقتی پایم را در یک کفش کردم و گفتم باید او از گروه برود کینه من را به دل گرفت. تنها کسانی که میدانستند من کجا زندگی میکنم بهنوش و میترا بودند.
چرا به شمال رفتی؟
ما سرقتهای زیادی را به این شیوه انجام دادیم و چون تعداد سرقتها زیاد شده بود میدانستیم که خیلی زود دستگیر میشویم. به همین دلیل برای مدتی سرقتها را تعطیل کردیم تا کمی اوضاع آرام شود و بعد مجدد به سراغ کشروزنی برویم. با پولی که از این کار بهدست آوردم خانهای اجاره کردم و زندگی بیسر و صدایی تشکیل دادم تا بعد از مدتی دوباره سرقتها را شروع کنم.