به مناسبت روز جهانی پیشگیری از خودکشی
چرا به خودکشی فقط از دید پزشکی نگاه میشود؟/«پزشکانه شدن» خودکشی و تله سلب مسئولیت
۱۹شهریورماه روز جهانی پیشگیری از خودکشیاست. اما چطور باید به مساله خودکشی و ابعاد مختلف آن نگاه کرد؟
به گزارش ایسنا «پزشکانه شدن» طبقه بندی اشتباه مشکلات غیرپزشکی به عنوان مشکلات پزشکی است. مثلا در نظر بگیرید که شما ممکن است به دلیل فقر، غذایی برای خوردن نداشته باشید و در نتیجه لاغر و نحیف و عصبی شده باشید، اگر یک پزشک به حال نزار شما نظری بیاندازد خواهد گفت که مشکل شما « پزشکی» است و با غذا خوردن حل می شود اما خود شما و دیگران احتمالا می دانید که مشکل شما مالی ست! پزشک در تعیین راه حل البته به خطا نرفته اما عملا به نتیجهای هم نرسیده است، این تعریف ساده «پزشکانه کردن» مشکلات است و وقتی ماجرا به موضوعات جمعی و چالش های اجتماعی و سیاستگذاری می رسد، این نوع نگاه میتواند بحران ساز باشد. نمی توان این مساله را رد کرد که به هر حال یکی از جاهایی که برخی از اختلال های سلامت روان به آن ختم می شود یا از آن می گذرد، افکار خودکشی، اقدام به خودکشی و خودکشی موفق است، اما همزمان نمی توان این مساله را هم نادیده گرفت که تمام خودکشی ها « اختلالهای پزشکی یا قابل درمان توسط پزشکی» نیستند.
وقتی خودکشی به امری اخلاقی یا اعتراضی بدل میشود
خیلی وقت ها گفته می شود که خودکشی محصول دوران مدرن است و مراد از دوران مدرن، دوران بعد از روشنگری است، اما این قرائت قطعا در مورد خودکشی نادرست است. سابقه ثبت اسناد و افکار در مورد خودکشی اقلا در غرب، به دوران یونان باستان بر میگردد، از قدیم و حتی هماکنون فرهنگ هایی وجود دارد که در آنها خودکشی نه نشانه ای از بیماری، بلکه نوعی پذیرش مسئولیت به حساب میآمده و حتی می آید. ممکن است بلافاصه به ژاپن و سنت هاراگیری فکر کنید، اما این موضوع در غرب هم مصداق هایی داشته و دارد، زمانی که یونان مرکز تمدن غرب بود، خودکشی به عنوان یک پاسخ اخلاقی به رسوایی و روشی مناسب برای ارائه یک بیانیه سیاسی تلقی میشد. در تبت، برای سالهای طولانی هوادارن «دالایلاما» با خودسوزی دست به اعتراض سیاسی میزدند و اولین تجمعاتی که بعدا به شکل گیری بهار عربی ختم شد، ناشی از خودسوزی یک جوان سبزی فروش دوره گرد در تونس بود.
عدم دفن خودکشیکردهها در قبرستانهای عادی
وقتی اندیشه های یونان باستان محوریت خود را از دست دادند، در سراسر اروپا، خودکشی به مساله ای مربوط به قانون، یک عمل شرم آور، توهین به خدا و یک «جرم» قابل مجازات قانونی تبدیل شد. در بخش عمده ای از تاریخ پیشاروشنگری در اروپا اجساد افرادی که خودکشی کرده بودند مورد هتک حرمت قرار میگرفت، ارباب کلیسا و حکومتها اجازه دفن اجساد کسانی که خودکشی میکردند را در قبرستانهای عادی و در کنار دیگر مردگان صادر نمیکرد، داراییهای آنها به جای آن که به عنوان ارث به خانواده آنها برسد به دولت واگذار می شدند. این موضوع نشان میدهد که قانونگذاران در آن زمان تمام تلاش خود را برای « تنبیه» کسی که دست به خودکشی میزند انجام داده بودند. با گذشت زمان البته اوضاع کمی تغییر کرد.
خودکشی را فقط یک مشکل پزشکانه نبینیم
اوایل قرن هفدهم، در سال ۱۸۲۱، پزشک بانفوذ فرانسوی به نام اسکورول، اعلام کرد که خودکشی یک مشکل پزشکی است، او البته اولین کسی نبود که چنین حرفی می زد اما از این شانس برخوردار بود که حرفش با بسامد قابل ملاحظهای شنیده شود و از همان زمان، در سراسر غرب، خودکشی بیشتر به عنوان اختلال روانی و کمتر به عنوان یک «عمل خلاف قانون» درک شدهاست. یک بار دیگر باید تاکید کرد که خودکشی قطعا یکی از موضوعاتی است که به حوزه اختلال های سلامت روان «هم» مربوط میشود؛ اما احتمالا علاوه بر آن، به چند حوزه دیگر هم مربوط باشد و پزشکانه دیدن مساله در اینجا میتواند چالشی برای رسیدگی به انواع خودکشی ایجاد کند.
وقتی بپذیریم که خودکشی صرفا یک مساله مربوط به سلامتی است که به حوزه اقتدار پزشکان محدود میشود، نه تنها مسئولیتی بیش از توانانیهای پزشکی از آن انتظار داریم بلکه عملا مسئولیت سایر نهادهای اجتماعی در مراقبت از اعضای جامعه را نادیده گرفته ایم.
چرا خانواده و سیاستگذاران دوست دارند خودکشی یک مشکل پزشکانه باشد؟
گروه های خودیاری، برخی از محققان، پزشکان و سیاستگذاران همواره مایل هستند این تصویر را دامن بزنند که خودکشی به طور کلی نتیجه اختلال در سلامت روانی است؛ علت هم روشن است، با بیماری دانستن خودکشی اولا این رفتار از حوزه جمعی به حوزه فردی فرستاده میشود و در ثانی با ایجاد این تصویر که اختلال روانی به طور بالقوه قابل درمان است، از رنج ناشی از مشاهده این رفتار در جامعه کم می کند و ماجرا این طور ختم میشود که مثلا کودک یازده ساله ای که بعد از سوزاندن لباس های خودش خودکشی کرد بیمار بود و اگر رسیدگی پزشکی به او صورت میگرفت میتوانست زندگی کند. همان طور که بیماری قلبی را می توان با رسیدگی به موقع درمان کرد. اما پزشک همیشه حاضر نیست، و اتفاقها بالاخره رخ میدهند؛ یا فرد خودکشی کرده به هر حال این بیماری روانی داشت و اگر در یک اتفاق خاص خودکشی نمیکرد روزی دیگر و در جایی دیگر خودکشی میکرد. به همین راحتی مسئولیت جمعی از روی دوش عموم برداشته شد و همه چیز به دست فراموشی سپرده شد تا تراژدی بعدی از راه برسد.
البته نباید این طور تصور کرد که تخفیف دادن خودکشی به بیماری روانی تنها رفتاری است که سیاستگذاران نالایق از خود نشان می دهند، خانواده و عزیزان کسانی که دست به خودکشی میزنند هم اغلب برای کاستن از رنج خود در برخورد با این واقعیت دست به دامن استعارههای پزشکی میشوند. «بیمار بود و درگذشت» بسیار قابل پذیرش تر از «غمگین بود و درگذشت»، یا «ناامید بود و درگذشت» است و همزمان مسئولیت کمتری هم برای بازماندگان ایجاد می کند.
پزشکانه کردن خودکشی ابزاری برای سلب مسئولیت
عیب بزرگ تفکری که تلاش می کند خودکشی را تماماً ناشی از اختلال روانی جلوه دهد و آن را به حوزه پزشکی تحمیل کند این است که عوامل مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که ممکن است بتوان در مورد آنها کارهای زیادی انجام داد را نادیده میگیرد و از این طریق بسیاری از مرگهایی که به صورت بالقوه میتواند رخ ندهد به جامعه تحمیل میشود. این روند پزشکانه کردن خودکشی البته به نفع پزشکی مدرن تفسیر میشود. در مطالعات انتقادی به این رویه «گسترش امپریالیسم پزشکی» میگویند اما واقعیت این است که تحمیل مسئولیت رسیدگی به خودکشی به پزشکی مدرن، تعیین تکلیف بمالایطاق به نهاد پزشکی است. به مثال سوءتغذیه برگردیم، پزشک میتواند و صلاحیت این را دارد که به اعضای جامعه بگوید حذف یک ماده غذایی از رژیم غذایی میتواند چه خطراتی برای آنها داشته باشد اما پزشکی نمیتواند به مردم غذا بدهد، مسئولیت سیر کردن شکم مردم با دیگران است، و اگر آن را مسئولیت پزشکان تلقی کنیم به زودی نهاد پزشکی هم دچار بحران ناکارآمدی خواهد شد. و اگر این کافی نیست، مشکلات بعدی از این هم جدیتر خواهند بود، اگر مطابق کتاب های تشخیص پزشکی بخواهیم خودکشی را از نتایج یک وضعیت در نظر بگیریم، برخورد با خودکشی مشابه برخورد به سایر علائم بالینی خواهد بود، و کار به اینجا ختم می شود که بنویسند اگر ماهی مسموم بخورید دچار دلپیچه میشوید و اگر عزیزی، شغلی یا چیز دوست داشتنی دیگری را از دست بدهید خودکشی میکنید. در صورتی که خودکشی با یک علامت بالینی ناشی از یک وضعیت تفاوت هایی دارد و رفتاری است که درگیری اراده در آن بسیار بیشتر از درگیری اراده در بروز نشانههای دیگر جسمی است.
بار پیشگیری از خودکشی به عهده عموم مردم و سیاستگذاران است
آن دسته از افرادی که دچار مشکلات سلامت روان هستند و به این دلیل در معرض خطر خودکشی قرار دارند باید تمام کمک های ممکن را دریافت کنند. در مواقع خطر حاد، باید تا حد امکان ایمن نگه داشته شوند و به دلیل مشکلات سلامت روان، خدمات درمانی اعم از خدمات پزشکی و مراقبت های اجتماعی دیگر را دریافت کنند. نظارت و حمایت ویژه ممکن است ضروری باشد و حتی شامل پذیرش گاهی غیر ارادی آنها در بیمارستان بشود. مراقبت پزشکی از کسی که غذا و آب را از خودش دریغ کرده یا خودش از از ارتفاع به پایین پرتاب کرده، پزشکانه کردن مساله خودکشی نیست، اما تمام مراقبتها از کسانی که افکار خودکشی دارند، یا دست به خودکشی می زنند نباید به حوزه ی پزشکی بار شود.
دکتر امین قانعی راد، استاد فقید جامعه شناسی دانشگاه تهران معتقد بود و مدام به این مساله تاکید میکرد که مراقبت مردم از یک دیگر، وظیفهای نیست که بتوان آن را به نهادی مانند نهاد پزشکی تحمیل و دوش عموم، اعم از سیاستگذاران و دیگران را از آن سبک کرد. اگر آمار خودکشی در جامعه رو به افزایش است، که هست، و اگر داستانهای خودکشی با بسامد بالایی تکرار می شوند، که می شوند، شاید وقت آن رسیده باشد که هر کسی در جایگاهی که در آن نشسته از خودش بپرسد «مسئولیت من در مورد این فجایع چیست»، و اگر در مورد پاسخ به این سوال به نتیجه نرسید، به عموم مردم رجوع کند و از آنها بپرسد «مسئولیت من در مورد این فاجعه چه بود» و اگر نمیتواند به مسئولیت خود در مورد جلوگیری از فاجعه عمل کند، به جای تحمیل کردن بار آن به نهاد پزشکی و گفتن این که « فردی که خودکشی کرد بیمار روانی بود»، اقلا از صندلی خود بلند شود.»
وزیر نیرو خبر داد؛
صدور قبض رایگان برای ۵ میلیون مشترک خانگی در تابستان
وزیر نیرو اجرای طرحهای مدیریت مصرف در تابستان امسال را موفق ارزیابی کرد و گفت: قبض رایگان برای پنج میلیون مشترک صادر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از وزارت نیرو، علیاکبر محرابیان اظهار داشت: یکی از پایههای مدیریت مصرف امسال، مشارکت مردم است که برای مشارکت آنان لازم بود با موارد مدیریت مصرف آشنا کرده و اقشار جامعه را به مشارکت در این باره دعوت کنیم.
وی ادامهداد: واسطه اصلی فرهنگسازی و رساندن پیام به مخاطب، رسانهها بودند که بهعنوان یکی از مهمترین رکن مجموعه مدیریت مصرف، نقش خود را به نحو احسن اجرا کردند.
وزیر نیرو درباره نتیجه اجرای طرح مدیریت مصرف، گفت: از ابتدای فصل گرم نزدیک به ۴۰ میلیون قبض صادر شده که ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار مشترک (بیش از ۴۰ درصد مشترکان) مصرف خود را نسبت به سال گذشته کاهش دادهاند.
وی اضافهکرد: این موضوع نشاندهنده مشارکت عمومی مردم و موفقیتآمیز بودن طرحهای مدیریت مصرف است.
محرابیان خاطرنشانکرد: بر اساس قولی که به مردم داده شده، قرار شد در کنار این طرح برای مشترکان کممصرف پاداش صرفهجویی در نظر گرفته شود که از این بابت نزدیک به ۸۵۰ میلیارد تومان پاداش مدیریت مصرف به مشترکان صنعت برق داده شده که پیشبینی میشود این رقم تا آخر فصل تابستان از یکهزار میلیارد هم عبور کند.
وزیر نیرو بیانداشت: از ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار قبضی که شامل دریافت پاداش صرفهجویی شدند، نزدیک به پنج میلیون قبض رایگان یا بستانکار شد که نشان میدهد پاداش صرفهجویی این مشترکان بیش از هزینه قبض آنها بوده است.
وی درباره برنامه مدیریت مصرف در بخش اداری، گفت: در بخش اداری مصوبه هیأت دولت مبنی بر کاهش ۳۰ درصدی مصرف نسبت به سال گذشته را داشتیم که با همکاری همه دستگاههای دولتی توانستیم این طرح را با موفقیت اجرا کنیم.
عضو کابینه دولت سیزدهم ادامهداد: بر این اساس مقرر شد ساعت اداری یک ساعت زودتر شروع شود تا در ساعتهای گرم روز ادارههای دولتی تعطیل شوند، کاهش دمای حرارت دستگاههای سرمایشی و استفاده از مولدهای خودگردان از دیگر راهکارهای کاهش مصرف ادارات در طرح مدیریت مصرف بود.
محرابیان با بیان اینکه در بخش کشاورزی نیز برنامههای مجزایی در پیش گرفته شد، گفت: بهطور مثال در بخش کشاورزی قرار شد چاههای کشاورزی از بازه زمانی ساعت ۱۱ تا ۱۸، به مدت پنج ساعت خاموش شوند و در ازای این تعامل، قبض برق چاههای کشاورزی رایگان شود.
وی، برنامه مدیریت بار مصرف صنایع را برنامهای منعطف و متنوع دانست و خاطرنشانکرد: برای ۶۳۰ هزار صنعت فعال در کشور متعهد شدیم که برق ۵۸۰ هزار صنعت را که بهطور عمده صنایع خرد یا حیاتی مثل داروسازی بودند، بدون محدودیت تأمین کنیم. همچنین برق ۴۹ هزار و ۵۵۸ مشترک صنعتی دیگر نیز که در سال گذشته بهصورت روزانه و از ساعت ۱۱ صبح تا ۲۰ قطع میشد، امسال فقط به مدت ۱۲ ساعت در هفته طی یک روز، آن هم تنها از ساعت ۱۱ تا ۲۳ بهصورت گردشی محدود میشد.
وزیر نیرو گفت: همچنین با ۴۴۲ صنعت بزرگ که مشمول طرح محدودیت شدند، اینگونه به تفاهم رسیدیم که در وهله نخست در طول سال میزان برق مورد نیازشان را برای تولید استاندارد تأمین کنیم و در گام دوم، ایامی را که مشمول محدودیت مصرف میشوند به دوران تعمیر و نوسازی و تعطیلات سالانه اختصاص دهند و سوم، تا آنجا که برایشان مقدور است کسری برق روزانه را در ایام محدودیت با برق نامحدود شبانه جبران کنند.
بر پایه این گزارش، مشارکت همگانی مردم در طرح مدیریت مصرف برق، برای عبور موفق از پیکبار و تحقق شعار تابستان بدون خاموشی نقش بهسزایی ایفا کرد.
تهران- ایرنا- کارلوس کیروش در حالی پس از سه سال و نیم دوباره روی نیمکت تیم ملی فوتبال مینشیند که در این مدت نزدیک به مدت دو سال هدایت تیم ملی کلمبیا و ۷ ماه سرمربیگری تیم ملی مصر را بر عهده داشت.
به گزارش ایرنا، کارلوس کیروش پس از نزدیک به ۱۲۰۰ روز دوباره به تهران بر میگردد تا در جام جهانی قطر روی نیمکت ایران بنشیند. او بهمن ماه سال ۹۷ پس از شکست ایران مقابل ژاپن در بازی نیمهنهایی جامملتهای ۲۰۱۹ آسیا از هدایت تیم ملی فوتبال پس از ۸ سال کنار رفت و حالا پس از سه و سال و نیم دوباره به ایران بازگشته است. کارنامه کیروش را در سه سال و نیم گذشته که در ایران حضور نداشت، بررسی کردهایم.
العین خط پایان حضور ۸ ساله بود
۸ بهمن ۹۷ و ورزشگاه هزاع بن زیاد شهر العین، خط پایان کیروش با تیم ملی فوتبال ایران بود، باخت ۳ بر صفر به ژاپن در نیمهنهایی جامملتهای آسیا سبب شد تا پرونده ۸ ساله حضور سرمربی پرتغالی روی نیمکت ایران بسته شود. مربیای که فروردین ۹۱ پای قرارداد با تیم ملی فوتبال را امضا کرد و در مدت فعالیت در ایران در دو جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل و ۲۰۱۸ روسیه و جام ملت های ۲۰۱۵ استرالیا و ۲۰۱۹ امارات هدایت تیم ملی فوتبال را برعهده داشت.
در نهایت ناکامی دوباره در رسیدن به فینال جامملتها و مخالفت وزیر ورزش وقت، سبب شد تا پرونده حضور کیروش در ایران بسته شود.
او پس از پایان بازی با ژاپن و پایان کارش در تیم ملی فوتبال در مطلبی احساسی با فوتبال ایران خداحافظی کرد. در بخشی از متن خداحافظی کیروش آمده است: بسیار خوشحالم از ماجراجوییای که با بازیکنان ایران داشتم؛ فوق العاده و بینظیر بودند. استحقاق بودن در فینال را داشتند به دلیل تمام زحماتی که کشیدند. ولی فکر میکنم سادهترین نوع مطرح کردن این صحبت این است که من آن را با یک آهنگ معروف بیان میکنم که پایان اینجا است.
وی ادامه داده است: اکنون که پایان اینجاست، عمیقترین کلمات خود را تقدیم به بازیکنان همیشه بینظیر ایرانی می کنم، بابت سخاوتمندیشان، کاراکترشان، پاییندی حرفهای و یک اشتیاق بسیار منحصر بفرد برای پیشرفت و خدمت به تیم ملی. از شما بابت فداکاریها و وفاداریتان ممنونم. بابت دوستی که با شما دارم از شما تشکر میکنم و همینطور هیچ گاه فراموش نمیکنم که شما تبدیل به یکی از بهترین خانوادههای فوتبالی در دوران زندگی من شدهاید. خاطرات این سالیان بی شک تا آخر عمر در ذهن ما خواهد ماند.
پرواز به بوگوتا
کلمبیا مقصد بعدی کیروش پس از جدایی از تیم ملی فوتبال بود، او بهمن ۹۷ جایگزین خوزه پکرمن در تیم ملی فوتبال کلمبیا شد و راهی بوگوتا شد تا کارش را در تیم ملی این کشور آغاز کند.
۲۲ مارس ۲۰۱۹ ( دوم فروردین ۱۳۹۸) و بازی دوستانه مقابل ژاپن، اولین حضور کیروش روی نیمکت کلمبیا بود، مسابقهای که با برتری یک بر صفر زردپوشان به پایان رسید تا شروع کار سرمربی پرتغالی با برد همراه باشد.
حضور کیروش در کلمبیا اما به دو سال نرسید و او پس از ناکامی همراه با تیم ملی این کشور در صعود به جام جهانی ۲۰۲۲، آذرماه ۹۹ از سمتش برکنار شد. کیروش در مدت ۲۲ ماه حضورش روی نیمکت «سه رنگها» در ۱۸ بازی هدایت تیم ملی کلمبیا را بر عهده داشت که حاصل آن ۹ برد، ۵ باخت و ۴ مساوی بود.
دو شکست متوالی ۳ بر صفر مقابل اروگوئه و ۶ بر یک مقابل اکوادور در انتخابی جام جهانی در دو مسابقه آخری که کیروش هدایت کلمبیا را بر عهده داشت، سبب شد تا کار صعود این تیم به جامجهانی قطر سخت و پیچیده شد و فدراسیون فوتبال کلمبیا حکم به اخراج کیروش بدهد.شکست ۳ بر صفر برابر اروگوئه سختترین باخت خانگی کلمبیا در تاریخ ۸۲ ساله این کشور و باخت پرگل به اکوادور هم سنگینترین شکست این تیم در ۴۳ سال اخیر بود.
علاوه بر ناکامی در رسیدن جام جهانی، کیروش با کلمبیا در مسابقات کوپا آمریکای ۲۰۲۰ هم تا مرحله یک چهارم نهایی بیشتر بالا نیامد و پس از سه برد متوالی در دور گروهی مقابل آرژانتین، قطر و پاراگوئه، در یک چهارم نهایی در ضربات پنالتی ۵ بر ۴ به شیلی باخت و از کوپا کنار رفت.
در بیانیه فدراسیون فوتبال کلمبیا پس از برکناری کیروش آمده است: فدراسیون فوتبال کلمبیا با کارلوس کیروش، مسئول فنی تیم ملی به توافق رسیدند که همکاری مشترک دیگر ادامه نداشته باشد. برای فدراسیون فوتبال کلمبیا افتخاری بود که او را برای دو سال داشتیم، مردی که تمام ظرفیت، دانش و تجربهاش را در اختیار ما گذاشت.
محبوب در سرزمین فراعنه
تیم ملی مصر مقصد بعدی کیروش بود، او پس از ۶ ماه خانه نشینی، شهریور ۱۴۰۰ راهی قاهره شد تا زیر برگه قرارداد با مصر را امضا کند. ماموریت کیروش در مصر هم رساندن فراعنه به جامجهانی بود. ۸ مهر ۱۴۰۰ و بازی دوستانه با لیبریا، اولین مسابقه تیم ملی مصر تحت هدایت کیروش بود، مسابقهای که با برتری یک بر صفر یاران محمد صلاح به پایان رسید تا او شروع خوبی در قاهر داشته باشد.
با این حال زمان حضور کیروش در مصر به ۷ ماه هم نرسید و سرمربی پرتغالی تنها در ۲۰ مسابقه هدایت این تیم را عهده داشت. ۱۳ برد، ۵ باخت و ۲ مساوی حاصل کار کیروش در تیم ملی مصر بود و او فرودین امسال از سرمربیگری این تیم آفریقایی کنار رفت.
انتخابی جامجهانی قطر، مسابقات کشورهای عربی و جام ملتهای آفریقا سه رقابتی بود که کیروش در مدت حضور در مصر تیم ملی این کشور را هدایت کرد، نکته قابل تامل ناکامی مصر در هر سه رقابت بود.
مصر با کیروش در انتخابی جامجهانی در ۴ بازی، ۴ برد، یک مساوی و یک باخت کسب کرد و با شکست ۳ بر یک مقابل سنگال از صعود به جامجهانی بازماند.
مصریها در جامملتهای آفریقا با کیروش تا فینال پیش رفتند، آنها اگر چه مرحله گروهی را با باخت یک بر صفر مقابل نیجریه آغاز کردند اما در ادامه با ۵ برد متوالی تا فینال جلو رفتند اما در بازی نهایی مقابل سنگال در ضربات پنالتی ۴بر ۲ شکست خوردند و نایب قهرمان شدند.
در جام کشورهای عربی هم مصر با شکست مقابل تونس در نیمه نهایی رسیدن به فینال بازماند و در بازی رده بندی هم مقابل قطر باخت تا در رده چهارم قرار بگیرد.
البته جدایی کیروش از مصر برخلاف برکناری او از کلمبیا، بی حاشیه و جنجال نبود و کم کردن ۲۵ هزار دلار از قرارداد او در پایان همکاری، سبب شد تا حواشی به وجود بیاید.
بازگشت پس از ۱۲۰۰ روز
حالا کیروش پس از پشت سرگذاشتن روزهای پرماجرا در کلمبیا و مصر به ایران بازگشته تا برای سومین جامجهانی متوالی روی نیمکت ایران بنشیند.
باید به انتظار نشست و دید که کیروش در بازگشت دوباره به ایران چه کارنامهای از خودش به جا خواهد گذاشت.به هر حال او جمعه در حالی وارد تهران میشود که موافقان و مخالفان زیادی دارد و باید دید تیم ملی در قطر با این پرتغالی چه کارنامهای خواهد داشت.