افزایش ۶ برابری قیمت «تریاک»
فاضل الیاسی، جامعهشناس و استاد دانشگاه درخصوص وضعیت گرانی موادمخدر سنتی میگوید: «براساس آمارها در پنج سال گذشته بیش از ۶۵درصد مصرفکنندگان موادمخدر تریاک مصرف میکردند، حالا با گرانشدن این مواد این افراد که بدون مواد نمیمانند و در این میان مافیای موادمخدر صنعتی که بسیار قدرتمند هم هست، وارد میدان میشود.»
این روزها همه از گرانیها مینالند حتی معتادها. خودشان میگویند همه چیز زیر سر طالبان است و ممنوعیت کشت خشخاش همان و گرانشدن موادمخدر در ایران همان.
اما کرونا هم بیتاثیر نبود، از همان زمان که شایعه شد معتادها کرونا نمیگیرند، توزیعکنندگان موادمخدر یا به اصطلاح خودشان کاسب ها گمانکردند که تریاک ماده جادویی است و خودشان هم به این جادو دسترسی دارند و همان شد که قیمت آن را بالا بردند.
حالا در این گرانی بیدر و پیکر تریاک و هرویین معتادی که دخلش جواب خرج موادش را نمیداد و نمیتوانست بیمواد روزش را شب کند، به ناچار باید مواد دیگری را جایگزین مواد مصرفیاش کند و مجبور است به سمت موادمخدر صنعتی برود، آن هم به خاطر آنکه ارزانتر است. این همه ماجرا نبود و در کنار آن سرقتهای خرد هم افزایش پیدا کرد، از سوی دیگر یکی از دلایل افزایش آمار ضایعاتیها هم همین گرانشدن موادمخدر است.
افزایش ۶ برابری قیمت موادمخدر سنتی
یک کاسب موادمخدر توضیح میدهد که هر ۴.۵ کیلو تریاک تا سال گذشته ۴۳۰ دلار بود، اما در حال حاضر به ۲هزارو۶۲۹ دلار رسیده، یعنی قیمت آن ۶برابر شده است. این قیمت عمدهفروشهاست و سردستههایی میتوانند آن را خرید کنند که سرشاخه توزیع موادمخدر هستند، اما قیمت عمده آن بسته به جنسی است که تحویل میدهند. اینکه موادمخدری که میخرید اصل باشد یا قاطی داشته باشد، کشت افغانستان باشد یا کشور دیگر، چند دست در فروش آن دخیل بوده یا اینکه مشتری اهل پایین شهر است یا بالا شهر قیمتش متفاوت میشود.
او میگوید: «قیمت هرویین بسته به میزان درصد خلوص آن بین ۲۰ تا ۳۵ تومان برای هر گرم متفاوت بود، اما در حال حاضر قیمتش رشد کرده و هر گرم هرویین بین ۸۰ تا ۱۵۰ تومان متفاوت شده است. شیشه هم قیمتش تغییر کرده است، پیش از این هر گرم شیشه بین ۴۰ تا ۷۰ هزار تومان خریدوفروش میشد، اما در حال حاضر مصرفکننده باید بین ۱۰۰ تا ۱۸۰هزار تومان برای یک گرم شیشه پرداخت کند.»
به اعتقاد این خردهفروش موادمخدر تریاک هم در رأس این گرانیها قرار دارد و تا پیش از سال اگر فرد معتادی برای هر گرم تریاک ۷ تا ۱۰هزار تومان میداد، حالا باید برای هر گرم بین ۳۵ تا ۴۵هزار تومان بپردازد.
سرقتهایی که هر روز بیشتر میشود
محمد داوری که سالهاست در جمعیت طلوع بینشانها داوطلبانه فعالیت میکند، به این موضوع اشاره میکند که پاتوقها شلوغتر شده و مصرف موادمخدر معتادان نیز تغییر کرده، این مسأله را میشود از رفتارهای ساکنان این پاتوقها فهمید.
او معتقد است که هرازگاهی مافیای موادمخدر قیمتها را بالا میبرند تا مردم بیشتر جذب موادمخدری شوند که آنها روی آن سرمایهگذاری کردهاند.
داوری که سالهاست در این حوزه فعالیت میکند، میگوید: «موادمخدر سنتی افراد را از خانوادهها طرد میکند، اما صنعتیها باعث ترک از خانه میشود. در حال حاضر آمار ضایعاتیها و سرقتهای خرد بالا رفته است که قسمتی از این ماجراها به افزایش قیمت موادمخدر برمیگردد.»
او میگوید: «وضعیت پاتوقها تغییر کرده، اگر سری به آنجا بزنید کاملا متوجه میشوید که رفتار معتادها به دلیل مصرف شیشه کاملا متفاوت شده است. حتی خیلیها هم توان خرید شیشه ندارند و مصرف قرص بین آنها زیاد شده است. بعضی از مصرفکنندهها بیش از ۲۰۰ عدد دیازپام در روز میخورند تا بتوانند از خماری نجات پیدا کنند.»
او به این نکته اشاره میکند که خیلی از معتادان، چون از خانواده طرد میشوند و شغل و کار خود را نیز از دست میدهند، مجبورند برای تامین مواد به سرقت روی بیاورند. این روزها بهخاطر گرانشدن قیمت موادمخدر هم فروش ضایعات بالا رفته و هم آمار سرقت، زیرا یک معتاد ناچار است برای تامین مواد خود بین ۱۸۰ تا ۲۰۰هزار تومان در روز بپردازد.
کرونا راه مشاغل بیفایده را باز کرد
سعید صفاتیان، کارشناس حوزه موادمخدر توضیح میدهد: «باید به این موضوع اشاره کنیم که هم کرونا و هم ممنوعیت کشت تریاک در افغانستان قیمت موادمخدر را بالا برد، از سوی دیگر کرونا بسیاری از مشاغل را تحتتاثیر قرار داد و این مسأله سبب شد قدرت خرید مردم کاهش پیدا کند. به همین دلیل فرد سراغ موادمخدر دیگری میرود که بتواند تاثیر بیشتری داشته و ارزانتر باشد. برای مثال به سمت شیشه و قرص میرود که هم اثرگذاری بیشتری داشته و هم ارزانتر باشد. در حال حاضر تریاک قیمتش ۴۰درصد افزایش داشته که این برای مصرفکنندهای که قدرت خریدش کاهش پیدا کرده است، تقریبا بیش از ۷۰درصد میشود.»
او علت گرایش به مواد صنعتی را ممنوعیت کشت تریاک در افغانستان، گرانشدن موادمخدر و دومین تاثیر هم احتمال رشد مواد روانگردان و صنعتی با قیمت ارزانتر دانسته و توضیح میدهد: «متاسفانه تفاوت موادمخدر جدید با موادمخدر سنتی مانند تریاک و هرویین در این است که موادمخدر جدید وابستگی روانی خیلی شدیدی ایجاد میکند و وقتی فرد گرفتار آن میشود درمان خاصی برایش نیست.»
معتاد مدام راهی برای مصرف مواد پیدا میکند
فاضل الیاسی، جامعهشناس و استاد دانشگاه درخصوص وضعیت گرانی موادمخدر سنتی میگوید: «براساس آمارها در پنج سال گذشته بیش از ۶۵درصد مصرفکنندگان موادمخدر تریاک مصرف میکردند، حالا با گرانشدن این مواد این افراد که بدون مواد نمیمانند و در این میان مافیای موادمخدر صنعتی که بسیار قدرتمند هم هست، وارد میدان میشود.»
او به این نکته اشاره میکند که فرد معتاد تلاش میکند به هر موادی که نئشهآور است چنگ بزند تا خماریاش برطرف شود. در یکی از زندانها بعضی از معتادها موکتهای کف زندان را آتش میزدند تا با چسب این موکتها نئشه کنند. اینها نشان میدهد که مافیای موادمخدر بهراحتی میتواند موادمخدر صنعتی را جایگزین موادمخدر سنتی کند.
به اعتقاد این جامعهشناس اگر جایگزینهای مناسبی برای تقاضا نداشته باشیم، عملا مبارزه ما منجر به کمبود مواد خواهد شد که در این حالت قیمت مواد حداقلی بسیار افزایش یافته و به تبع آن قیمت برای مصرفکننده افزایش خواهد داشت، بهدنبال آن نیز سرقتها و انواع جرایم افزایش خواهد یافت و عملا بهصورت مسلسلوار و تصاعدی آسیبها برای ما بیشتر خواهد شد.
امنیت خانوادهها با این مواد به خطر میافتد
این جامعهشناس به این موضوع اشاره میکند که اصولا معتادی که نمیتواند هزینههای مصرف موادش را تامین کند، تلاشمیکند از هر راهی مواد مورد نیازش را تامین کند. در اولین قدم وسایل خانه به فروش میرود و به این طریق امنیت خانواده به خطر میافتد. این تنها تبعات این ماجرا نیست، در این فرآیند امنیت اجتماعی نیز تعدیل میشود، زیرا آمار سرقتهای خرد هم بالا میرود و گاهی در یک کلانتری میبینید که فردی ۱۵۰ سرقت را در کارنامه خود دارد و وقتی علت آن را جویا شوید، متوجه میشوید که اعتیاد بهصورت تسلسلوار این سرقتها را سبب شده است.
او معتقد است موادمخدر صنعتی خشونت را نیز در افراد افزایش میدهد و شغلهایی مانند جمعآوری ضایعات و گدایی را بین معتادان رواج میدهد، به همین دلیل پیش از اینکه این ماجرا به موضوعی لاینحل تبدیل شود، باید راهی برای مواد جایگزین و درمانی برای این بیماران پیدا کرد تا مافیای موادمخدر صنعتی اجازه جولان پیدا نکند.
تاثیر حجاب بر استحکام بنیان خانواده / خاطره عبرتآموز بانوی ایرانی از رعایت حجاب در برزیل
راننده جوان تاکسی بالحنی پُر از حسرت، آهی کشید و چند بار گفت: خوش به حال شوهرانتان، من اینطور زندگی را بیشتر دوست دارم.
به گزارش فارس رعایت عفاف و حجاب و مقید بودن به یک حریم انسانی برای بانوان، امری است که نه تنها سفارش اکید دینی فراوانی برای آن داریم، بلکه در واقع موضوعی است که بر فطرت پاک و عقل سلیم بشری نیز منطبق است. در همین خصوص بانوی محجبهای که سالها با این موضوع سروکار داشته، خاطره ای زیبا برای ما بیان کرد که عبرتآموز و زیباست. درس بزرگ این خاطره نیز، اذعان به تاثیر حجاب بر استحکام بنیان خانواده حتی در جوامعی است که در کشورهای دارای فرهنگ بومی، دچار فرهنگ غربی شدهاند.
طاهره اسماعیلنیا بانوی ایرانی است که به واسطه شغل همسرش، چندین سال به همراه همسر و فرزندان خود در کشور برزیل، زندگی کرده است. او میگوید: علیرغم اینکه داشتن یا نداشتن دین در برزیل آزاد است، اما مردم آن منطقه، واکنشها و عکسالعملهای مثبتی را نسبت به موضوعاتی چون معنویت، دینمداری و خصوصا مسئله حجاب، از خود بروز میدهند. خانم اسماعیلنیا معتقد است که حجاب، محدودیت نیست، بلکه یک امر فطری است که عزّت زن در گرو رعایت آن است.
وی در گفتوگویی که به مناسبت هفته عفاف و حجاب داشتیم، بیان کرد: در یکی از تابستانهایی که در برزیل بودیم، فاطمه دختر کوچکم بیمار شد. با توجه به مشغلاتی که همسرم داشت، با معصومه دختر سیزده سالهام، راهی مطب پزشک شدیم. در مسیر بازگشت، تاکسی گرفتیم و من و دخترم در حالی که مانتو و روسری بلند پوشیده بودیم، سوار تاکسی شدیم. در مسیر حدس زدم که نوع پوشش ما، توجه راننده را به خود جلب کرده است.
راننده پس از دقایقی سکوت، با لحنی دلسوزانه در حالی که متوجه شده بود ما برزیلی نیستیم و خارجی هستیم، به ما گفت: الآن تابستان است و هوا بسیار گرم. شما با این لباس و پوشش خیلی اذیت میشوید. به نظر من اینجا که کشور خودتان نیست، راحت باشید. در کشور ما آزادی هست و میتوانید حجاب خود را بردارید.
من در جواب گفتم: بله ما هم گرمیِ هوا اذیتمان میکند؛ ولی ما به این پوشش اعتقاد داریم. من به خاطر کشورم حجاب ندارم، حجاب من به خاطر دین و اعتقادم به خداوند جهانیان است.
راننده مسیحی که باورِ حرفهایم برایش سنگین بود، تاملی کرد و گفت: بله متوجه شدم؛ اما من شنیده بودم که همسرانتان شما را با کتک مجبور به داشتن حجاب میکنند! من لبخندی زدم و به آرامی گفتم: خُب اگر این طور بود، الآن که شوهر من اینجا و همراه ما نیست، دیگر ترسی از همسرم نداشتم و میتوانستم حجابم را بردارم!
رانندهی تاکسی در حالی که با سَر حرفهایم را تائید میکرد، در فکر فرو رفت و گفت: خُب چرا دخترِ نوجوانت را مجبور کردی حجاب داشته باشد؟ گفتم: میتوانی از خودش بپرسی تا جواب سوالت را بگوید. سپس از دخترم پرسید: عزیزم! مادرت مجبورت کرده تا اینگونه لباس بپوشی؟ اینجا دخترم معصومه با لحنی قاطع و محکم به راننده گفت: نه! نه! من حجاب را دوست دارم و به حجاب معتقدم و به این نتیجه رسیدم که حجاب به من امنیت میدهد و از من محافظت میکند. من هم مثل مادرم حاضر نیستم بدون حجاب باشم و به دستورات دینم عمل میکنم.
من مثل راننده که از نگاهش معلوم بود از جواب معصومه خوشحال و فطرتش تا اندازهای بیدار شده است، در درونم از پاسخ دقیقِ دخترم به وجد آمده بودم و سکوت کردم. دقایقی بعد راننده بالحنی پُر از حسرت، آهی کشید و چند بار گفت: خوش به حال شوهرانتان، سپس ماشین را کنار خیابان نگه داشت.
من و دخترم کمی ترسیدیم، بعد دیدیم که رانندهی جوان، سَر بر روی فرمانِ ماشین گذاشت و با لحنی محزون گفت: من اینطور زندگی را بیشتر دوست دارم. زمانی که خانمِ من از خانه خارج میشود، نمیدانم با دوستانش کجا میرود، با چه کسانی سخن میگوید و حتی من اجازه ندارم از او این سوالات را بپرسم. من در زندگیام آرامش ندارم و خیلی ناراحتم. اوقاتی که دلم میگیرد و غصهدار هستم، به خانه مادربزرگم که مثل شما انسان معتقدی هست میروم. مادربزرگم اعتقاد دارد که نباید لباس کوتاه پوشید و پوشش نسل جدید و بسیاری از کارهای آنان را قبول ندارد.
به نظر من افرادی مثل مادربزرگ من، زنان بسیار خوب، پاک و خلاصه پایبند به همسر و زندگی خودشان هستند؛ به همین خاطر من او را خیلی دوست دارم، سر روی شانهاش میگذارم و ضمن دریافت آرامش، از او میخواهم تا برایم دعا کند.
راننده تاکسی با تمام احساس ادامه داد: واقعا خوش بهحال همسرتان. شما برای من هم خیلی محترم هستید که حتی در نبودِ او هم، پوششتان را حفظ کردید و با اینکه اینجا تنها بودید و هیچکس هم نبود، با اصرار من، حاضر نشدید حجابتان را بردارید. سپس راننده تاکسی از ماشین پیاده شد، درب ماشین را باز کرد و گوشه روسری من را گرفت و بوسید و ضمن معذرتخواهی گفت: دوست داشتم از زبان خودتان بشنوم که زن مسلمان به زور حجاب نمیگذارد، خدا شما را حفظ کند. لطفا برای من هم دعا کنید.
به بهانه تغییر جنسیت شهره لرستانی
مردی که از امام خمینی فتوا گرفت و زن شد
«آنجا بهشت بود. فضا، لحظه و همه چیز برای من بهشت بود. در راهرو بودم و میشنیدم که امام خمینی از اطرافیان خود عصبانی هستند و فریاد میزنند که چرا با کسی که به ما پناه آورده اینگونه برخورد میکنید و باعث آزار این فرد شدهاید. امام خمینی میگفت: «این بنده خداست.»
به گزارش ایسنا، «این روزها که خبر تغییر جنسیت شهره لرستانی، بازیگر تلویزیون و سینمای ایران، منتشر شده است، بیمناسبت نیست به سه موضوع بپردازیم: تراجنسیتیها، اولین کسی که توانست فتوای تغییر جنسیت بگیرد و بازیگری که سالها پیش تغییر جنیست داد و از یک زن تبدیل شد به مرد.
تراجنسیتی چیست؟
تراجنسیتی (Transgender) به افرادی گفته میشود که جنسیت واقعی آنها با جنسیت ظاهریشان متفاوت است. مثلا ممکن است فرد از نظر اندامی، مرد باشد ولی تمایلات شدید جنسی و روانی زنانه داشته باشد و از نظر جنسی خود را در درون زن بداند و برعکس. حتی ممکن است رفتارهایی مانند زنانه یا مردانهپوشی مفرط، تمایل به رفتارهای جنس دیگر و … در فرد بروز کند این تمایلات ذاتیاند و از بدو تولد در چنین افرادی وجود دارد و اکتسابی نیست.
البته باید تاکید کنیم که هر تمایلی به رفتارهای جنس دیگر به معنای تراجنسیتیبودن نیست و به عنوان مثال کارها و رفتارهایی که کودکان در تقلید از بزرگترهای جنس مخالف انجام میدهند، اساساً ربطی به این موضوع ندارد و هرگونه عارضهیابی باید با نظر متخصصان صورت گیرد. بسیاری از مشکلات صرفاً روحی یا هورمونیاند و نشانگر تراجنسیبودن افراد نیستند.
نهایتاً برخی از افراد تراجنسیتی تصمیم میگیرند به جنسیت درونیشان رسمیت ببخشند و با هورمونتراپی و عملهای جراحی خاصی به جنسیت مطلوب برسند و از زندگی در کالبد جنس مخالف رهایی یابند.
این افراد که اصطلاحاً «ترنس» نامیده میشوند، در اقلیتاند و از این رو بهدرستی درک نمیشوند. ایبسا مورد تمسخر قرار گیرند، به آنها انگهای غیر اخلاقی زده شود، از گروه همسالان طرد یا از نظر شغلی هم دچار مشکل شوند. این در حالی است که آنها نیز همانند همه انسانها دغدغه جنسیتی دارند و تنها در اقلیت هستند.
در اسلام نیز این مشکل به رسمیت شناخته شده و به ترنسها اجازه داده شده است با تغییر جنسیت به وضعیت دلخواه خود برسند و زندگی جدیدی را با جنسیت جدیدشان آغاز کنند.
در ایران هم مراکزی برای تغییر جنسیت در شهرهایی مانند تهران، مشهد، اردبیل، قم و … وجود دارد و پزشکان متخصصی عملهای جراحی مربوطه را انجام میدهند.
قصه عجیب مردی که از امام خمینی فتوا گرفت و زن شد
فریدون مُلکآرا در سال ۱۳۲۹ در بندر انزلی متولد شد و دیری نپایید که دریافت یک ترنس است و تمایلات جنسی زنانه دارد.
زمانی که او درصدد تغییر جنسیت بود، فتوای قابل اعتنایی برای این کار وجود نداشت. بنابراین کوشید امام خمینی (ره) را در نجف و پاریس ملاقات کند ولی موفق نشد تا آنکه بعد از پیروزی انقلاب کوشید شانس خود را یک بار دیگر امتحان کند.
آنطور که سایت تخصصی حمایت از تراجنسیهای ایران (محتا) نوشته است، او سعی کرد امام خمینی (ره) را در جماران ملاقات کند ولی کار سادهای نبود زیرا جماران تحت تدابیر امنیتی شدید بود. ملکآرا کت و شلواری پوشید و راهی جماران شد. مأموران امنیتی جلویش را گرفتند و با او برخورد کردند ولی آیتالله حسن پسندیده (برادر بزرگتر امام خمینی) پس از دیدن ملکآرا اجازهٔ ورودش را داد.
پس از ورود، ملکآرا سعی کرد وضعیت خود را توضیح دهد ولی مأموران امنیتی به پارچهای که به دور سینهٔ وی پیچیده شده بود، شک کرده و تصور کردند مواد منفجره حمل میکند. بعد از بازکردن پارچه متوجه میشوند سینهبند است. زنان حاضر در خانه به ملکآرا چادری میدهند تا خود را بپوشاند. در همین حال پسر امام خمینی، سیداحمد خمینی، وارد شد و تحت تأثیر داستان ملکآرا قرار گرفت و قول کمک به ملکآرا را داد. ملکآرا تحت فشار عصبی بیهوش شد.
ملکآرا میگوید:
«آنجا بهشت بود. فضا، لحظه و همه چیز برای من بهشت بود. در راهرو بودم و میشنیدم که امام خمینی از اطرافیان خود عصبانی هستند و فریاد میزنند که چرا با کسی که به ما پناه آورده اینگونه برخورد میکنید و باعث آزار این فرد شدهاید. امام خمینی میگفت: «این بنده خداست.»
امام با سه تن از پزشکان مورد اعتماد خود مشورت کرد و درباره تفاوت تراجنسی و دوجنسه و خنثی مشکل از ایشان پرسید. بعد از این همه چیز برای من فرق کرد.»
او خانهٔ آیتالله خمینی را ترک کرد و نامهای در دستان وی بود که اجازه میداد ملکآرا و تمام تراجنسیها در ایران تغییر جنسیت دهند. آن نامه فتوای آیتالله خمینی بود؛ همان چیزی بود که ملکآرا برایش آمده بود.
فریدون بعد از آن شد مریم خاتونپور مُلکآرا و برای اینکه از رنج دیگر ترنسهای ایران بکاهد، انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران را در سال ۱۳۸۶ بنیان گذاشت و سرانجام ششم فروردین ۱۳۹۱ درگذشت و در آبکنار بندر انزلی آرام گرفت.
سخن آخر
نگاهمان به همه انسانها، انسانی باشد! به افراد تراجنسی، انگ نزنیم. آنها انسانهایی دقیقاً مثل بقیه هستند با تمایلات و مشکلات خاص خودشان. اگر کمکشان نمیکنیم لااقل رنجشان را افزون نکنیم.»
۱۲ نکته کمتر شنیده شده درباره عید غدیر
طبق آیه قرآن، واقعه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبر (ص) کوتاهی میکرد و خبر را به مردم نمیرساند، رسالت و ۲۳ سال تبلیغ حضرت ناتمام میماند.
غدیر، یک رخ داد تاریخی صرف یا تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست، بلکه یک سرفصل اعتقادی است که درون مایه همه طاعتها از آن منشأ میگیرد، رسالت همه پیامبران در آن مفهوم مییابد، و همه رشدها و تعالیها از آنجا آغاز میشود. از این رو، شناخت غدیر، از ضروریترین وبنیادیترین شناختهای اعتقادی است. امام رضا (ع) در کلامی زیبا درباره شناخت غدیر فرمودهاند: «به خدا سوگند، اگر مردم ارزش روز غدیر را شناخته بودند، روزی ده بار، فرشتگان با آنان مصافحه میکردند، و اگر به درازا کشیدن سخن برای من ناگوار نبود، درباره ارجمندی این روز و فضیلتهایی که خداوند متعال به کسانی داده که آن را شناختهاند، چنان بسط سخن میدادم که به شمار نیاید.»
شناخت واقعه غدیر
رویداد عظیم اعطای رسمی مقام ولایت و امامت بر علی (ع) در سرزمین «غدیر خم» رخ داد و از این رو، به این نام در تاریخ ماندگار شد. این سرزمین در نزدیکی «جُحفه»، یکی از میقاتهای اطراف حرم مکّه واقع شده است. جُحفه، دهکدهای بزرگ است که در راه مکّه و مدینه قرار گرفته و محل جدایی حاجیان مدینه، مصر، عراق و نَجد از دیگر حجاج است. «غدیر» به برکه و آبگیری میگویند که در ایام ریزش باران، از آب پر میشود و سپس رفته رفته، آبش کاهش مییابد و در تابستان با شدّت یافتن حرارت هوا، به کلی از بین میرود. «خُم» نیز شاید، اسم شخص باشد یا اینکه اسم نیزار و درختزاری است که در باتلاق یا مصبّ رود و ریزش آب پیدا میشود. برخی هم گفتهاند که خم، نام محلی است که در آن چشمه فرو میریزد. سرزمین غدیر اکنون در ۲۲۰ کلیومتری مکّه و نزدیک جحفه قرار دارد.
پیامبر گرامی اسلام (ص)، در سال دهم هجرت، پس از اتمام آخرین سفر خویش به مکّه، که به «حَجّهُ الوداع» معروف شد، به منادی خود «بلال» دستور دادند که به مردم اعلان کند که همگان باید آهنگ سفرکنند تا در غدیر خم گِرد هم آیند و هیچکس جز معلولان باقی نماند. صبحگاهان، پیامبر خدا (ص) با همراهی جمعیت انبوهی از مکّه به سوی غدیر خم حرکت کردند. آن حضرت در روز یکشنبه هجدهم ذیالحجه به غدیر خم رسیدند. پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل، فرمان خداوند را به ولایت و امامت علی (ع) بر پیامبر اکرم (ص) فرود آورد. هنگامی که این سروش آسمانی نازل شد، بیشتر حاجیان به نزدیکی سرزمین جُحفه رسیده و گروهی نیز هنوز به رسول اللّه (ص) نپیوسته بودند. پیامبر (ص) در غدیر توقف کرده و دستور دادند که پیشینیان که به جحفه رسیدهاند باز گردند و منتظر مانند تا عقب ماندهها نیز به آنان ملحق شوند. سپس پیامبر (ص) بر منبری از جهاز شتران بالا رفتند و فرمان خداوند را بر مردمان ابلاغ کردند.
پیام وحی الهی آیه زیر بود: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» «ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان، اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکردهای، خدا تو را از مردم حفظ میکند، که خدا مردم کافر را هدایت نمیکند.» (مائده، ۶۷)
همه مفسران شیعه معتقدند آیه فوق در غدیر خم درباره ولایت و جانشینی علی (ع) نازل شده و حدود ۳۶۰ تن از دانشمندان اهل سنت نیز این مطلب را پذیرفتهاند. نامهای برخی از مفسران و مآخذ و مدارک اهل سنت چنین است: واحدی در کتاب اسباب، سیوطی در کتاب الدرالمنثور، فخر رازی در تفسیر رازی، نیشابوری در تفسیر نیشابوری، قندوزی در ینابیع الموده، آلوسی در تفسیر آلوسی، المنار ج ۶، تاریخ بغداد، ج ۸، تاریخ یعقوبی ج ۲، شبلنجی در نور الابصار، مسند احمد بن حنبل، نسائی در خصائص، عقدالفرید، سیوطی در تاریخ خلفاء، اسعاف الراغبین، مصابیح السنه، حلیهالاولیاء، نثر اللیالی، واحدی در اسباب النزول، فخرالدین رازی در تفسیر مفاتیح الغیب، ترمذی، در صحیح، ابن کثیر در بدایه و النهایه و…
امام صادق (ع) در گفتاری حکیمانه که فریاد بلند حقانیت علی (ع) را در ورای خود پنهان دارد، برگ دیگری از مظلومیتهای بیکران امیرمؤمنان (ع) را اینگونه ورق زدند: «شگفتا از آنچه علی بن ابی طالب کشید! (در روز غدیر)، آن حضرت این همه شاهد داشت، ولی نتوانست حق خود را بگیرد، در حالیکه مردمان با دو شاهد، حق خود را میگیرند». تاریخ نگارانِ حقیقت جو، درباره تعداد شرکت کنندگان انبوهی که در واقعه غدیر خم، شاهدانِ اعطای مقام امامت بر علی (ع) بودهاند، گفتههای متفاوتی دارند، اگرچه بیشتر مورخان شیعه، شمار این جمعیت را بیش از ۱۲۰ هزار نفر گفتهاند، ولی نقلهای دیگری هم چون: چهل، هفتاد، نود و ۱۱۴ هزار نفر نیز گفته شده است
پیامبر اسلام (ص) در خطبه خویش بعد از حمد و ثنای الهی و اشاره به فرمان الهی رای امری مهم، فرمودند: «ای مردم، این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه، بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هرکس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا میایستیم، پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحب اختیار شما و معبود شما است، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) بر شما حرام کرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپردهام.ای مردم، علی را (بر دیگران) فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آنرا در من جمع کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نموده ام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آنرا به علی آموخته ام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: «و کل شییء احصیناه فی إمام مبین» «و هرچیزی را در امام مبین جمع کردیم …»
بنابراین پیامبر اسلام (ص) علاوه بر اعلام ولایت و امامت علی (ع) بهصورت رسمی ولایت و امامت یازده امام معصوم (ع) اشاره نموده و سپس دستش را بر بازوی علی (ع) زد و آن حضرت را بلند کرد، و این در حالی بود که امیر المؤمنین (ع) از زمانیکه پیامبر (ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله پایینتر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستادهاند. پس پیامبر (ص) با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی (ع) را از جا بلند نمود تا حدی که پای آن حضرت موازی زانوی پیامبر (ص) رسید.
سپس فرمود: «ای مردم، این علی است، برادر من و وصی من و جامع علم من و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آوردهاند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عزوجل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضی میکند و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او، اوست خلیفه رسول خدا و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند و اوست قاتل ناکثان و قاسطان و مارقان به امر خداوند، خداوند میفرماید: «مَا یبدل القَول لَدی» «سخن در پیشگاه من تغییر نمیپذیرد»، پروردگارا، به امر تو میگویم: «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد و یاری کن هرکس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید»»
لازم بذکر است که هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه زیر بر پیامبر اسلام (ص) نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا…» «امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم» (مائده، آیه ۳)
نکات مهم درباره واقعه غدیر
* اگر چنانکه اهل سنت میگویند مولا به معنی دوستی بود، چرا در این جریان و با این مقدمات و در برابر صدها هزار نفر بیان شد. در مدینه نیز میتوانست بفرماید: هر که من دوست او هستم، علی هم دوست اوست، بعلاوه دقت در خطبه کامل پیامبر اسلام (ص) نشاندهنده آن است که ایشان علی (ع) و یازده امام معصوم (ع) را دقیقا بعنوان جانشین و امام و پیشوای مسلمین بعد از خود معرفی نمودهاند و اطاعت از آنها همانند اطاعت از خودشان واجب معرفی کردهاند.
*زمان و مکان ابلاغ این امر بسیار پر معناست. این خبر مهم در آخر عمر پیامبر (ص) آنهم در سفر حج، و منطقه گرم و سوزان وچهار راهی که مسافران تقسیم میشدند و به مدینه، حلب، شام و یمن میرفتند بیان شد، جایی که هر حاجی خود یک خبرنگار و گزارشگر بود. انتصاب ولایت علی (ع) را به عنوان یک خبر نو به منطقه خود میرساند.
*قضیه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبر (ص) کوتاهی میکرد و خبر را به مردم نمیرساند، «فمابلغت رسالته» رسالت و۲۳ سال تبلیغ حضرت ناتمام و ناقص میماند.
*قضیه غدیر آنقدر مهم است که باید از نظر زمانی در آخرعمر، آنهم در سفر حج و آخرین سفر حج در برابر بیش از ۱۰۰۰۰۰نفر بیان شود.
*پیامبر اکرم (ص) ۲۳ سال قبل به تنهایی علیه شرک و کفر و نفاق و آداب و رسوم باطل جزیرهالعرب قیام کرد و نترسید. در مقابل دشمنانی که حدود ۷۰ جنگ بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند، نترسید. در احد که مسلمانان شکست خوردند، نترسید. در بتشکنیها و فتح مکه و … نترسید. توحید و معاد و آیات دفاع و عبادت و… را آورد، نترسید. خلاصه در تمامی صحنهها از هیچحادثهای نترسید؛ ولی از ابلاغ روز غدیر وحشت داشت و میترسید، بدین سبب، خداوند متعال دلداریاش میدهد که «.. والله یعصمک منالناس».
*داستان غدیر آن قدر مهم است که تکمیل ۲۳ سال زحمت پیامبر به این حادثه وابسته است و منهای غدیر دین ناقص و ناتمام خواهد بود.
*اگر هدایت انسانها در سایه دین است و این خود از بزرگترین نعمتهاست، تمامیت این نعمت به جریان روز غدیر وابسته است؛ که منهای روز غدیر و نصب ولایت علی (ع) نعمت هدایت ناتمام خواهد ماند و کار ناتمام هم نتیجه کاملی نخواهد داشت، زیرا نتیجه کامل یک عمل، به تمامیت و تکمیل آن عمل وابسته است و گرنه کار ناقص و بینتیجه خواهد بود، یا نتیجه ناقص میدهد.
*دینی میتواند اسلام تلقی شود که مورد رضایت خدا قرار گیرد. در روز غدیر، با نصب امامت و سیاست اسلام، خداوند راضی میشود که اسلام دین جهانی باشد و منهای غدیر رضایت پروردگار حاصل نشده است.
*کفار و منافقان منتظر مرگ رسول خدا (ص) بودند که آب رفته را به جوی خود برگردانند و کفر و الحاد و شرک و بت پرستی جاهلیت را اعاده کنند. آنها چنان میپنداشتند، چون پیامبر رحلت کند، کشتی بدون ناخدا و باغ بدون باغبان خواهد بود و شرک وکفر و نفاق، سکان این کشتی را در دست خواهند گرفت که ناگهان با نصب امامت و ولایت حضرت در غدیر، امیدها به یاس تبدیل شد، بدخواهان رسالت ناامید گردیدند. زیرا کشتی رسالت ناخدایی حکیم و معصوم و علیم یافت و باغ و بوستان نبوت باغبانی عاقل و بیدار.
*آیههای “ولایت”، “مودت”، “تطهیر”، “مباهله”، “اکمال دین”، “تبلیغ” و دهها آیه دیگر که در منابع شیعه و سنی آمده، بهترین دلیل بر حقانیت شیعه است.
*اسلام با سیاست الهی و امامت علوی کفار را نا امید میکند و نعمت تمام و کامل میگردد. اسلام و قرآن با معلم و مفسر دینیکامل خواهد شد که پشت کفر جهانی را میلرزاند و خواب را از دشمن میرباید و گرنه رهبران غیر معصوم، ناخدایانی هستند که سرنشینانشان کشتی بشریت را به وادی سرگردانی و ساحلهای گمراهی میکشانند و نیل به ساحل نجات و قله رفیع تکامل به رهبران وارسته، معصوم، حکیم و علیم نیاز دارد، رهبرانی که قدم جای قدم رسول خدا (ص) بگذارند.
*در طول ۲۳ سال رسالت و تبلیغ پیامبر، چه روزی میتواند روز یاس کفار باشد؟ آیا روزی که پیامبر اسلام (ص) به رسالت مبعوث شد؟ بیتردید روز بعثت نمیتواند روز یاس کفار باشد، زیرا دین در آن روز کامل نشد و کفار هنوز نفهمیده بودند که قضیه چیست؟ تا امیدوار یا ناامید گردند. افزون بر این، کفار و مشرکان مکه در روزهای اول بعثت و حتی تا۱۳ سال پس از آن قدرت بسیار داشتند و امیدوار بودند اسلام و پیامبر (ص) را از میان بردارند؛ و آیا روز پیروزی مسلمین در بدر روز یاس کفار بود؟ بیتردید پاسخ منفی است. زیرا آیه به اعتراف شیعه و سنی در روز غدیر و آخر عمر پیامبر نازل شده است. افزون بر این، کفار در بدر ناامید نشدند، زیرا در سال بعد به مسلمانان یورش بردند و سپاه اسلام را در احد شکست دادند.
بنابراین روز غدیر، روز تکمیل دین اسلام، همان روز یاس و ناامیدی کفار بهشمار میرود. با توجه به معنای اکمال و اتمام، که دین بدون ولایت علی (ع) دینی ناقص است، و مجموعه معارف الهی کارآیی لازم را نخواهد داشت. یعنی توحید، ناقص درک میشود، گوهر وحی به طور کامل به دست نمیآید، و سایر معارف الهیه کم رنگ و کدر استنباط میگردد.
کارکرد اصلی حجاب؛ کنترل جنسی در جامعه یا ساخت تصویر تراز از زن؟
مینا اینانلو
بهروزرسانی شیوههای تربیتی و رفتار رسانهای راهکاری است که در سیاستگذاری حوزه حجاب مورد توجه طیفی از پژوهشگران است. این در حالی است که برخی روی ضرورت بازتعریف کارکرد اصلی حجاب و بازسازی تصویر اجتماعی زن در این مقوله تاکید دارند.
حجاب نه تنها یک دستور دینی و نمایانگر سبکی از زندگی اجتماعی است بلکه با بسیاری از مسائل با ابعاد سیاسی و فرهنگی هم پیوندخوردهاست.
حجاب از آن جهت که خطابش غالبا با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه به صورت مستقیم مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد به همه افراد جامعه ارتباط مییابد. علاوه بر این و از دیدگاه حامیان حجاب و عفاف، در پرتو حجاب، پیوندها و علایق خانوادگی استحکام و دوام مییابد، امنیت و آرامش روحی و روانی به وجود میآید و حضور سالم و کارآمد زنان که نیمی از پیکره جامعه را تشکیل میدهند، در ابعاد گوناگون تضمین میشود.
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه : دستگاه فرهنگی باید بتواند تصویر استاندارد موجود در اذهان را زنی مستقل، محبوب، عزیز و دارای عظمت نشان دهد
کارکردهای حجاب و عفاف در جامعه و لزوم اجرای آن در جامعه موجب شد تا رئیسجمهوری در جلسه پانزدهم تیرماه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره موضوع حجاب و عفاف، دبیرخانه شورا را به همکاری با سایر دستگاهها و نهادهای فرهنگی و اجرایی نسبت به اجرای قانون مصوب مجلس شورای اسلامی و قانون سال ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف دارد.
پس از آن نیز رئیس دستگاه قضا در نشست شورای عالی قوه قضاییه عنوان کرد که در مقوله حجاب و عفاف، همه بخشها و مسئولان ذیربط اعم از دادستان، قاضی و ضابطان باید در چارچوب قانون گام بردارند. باید توجه داشت که در این زمینه نمیخواهیم کار هیجانی و زودگذر انجام دهیم بلکه اقدامات ما باید متقن، مدبرانه، قانونی و توام با آرامش باشد.
اگر چه در این خصوص بحثها و نظرات کارشناسی بسیار است، اما آنچه محل تامل است، نحوه نهادینه ساختن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه است. اینکه چه اقدام فرهنگی میتواند در این زمینه موثر و کارآمد باشد، خود نکتهای است که باید به دنبال پاسخی قانعکننده برای آن بود.
اهمیت توجه به این موضوع و واکاوی آن سبب شد، پژوهشگر ایرنا با «زهرا عباسپور» فعال و پژوهشگر حوزه زن و خانواده و «مهدی تکلو» مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه به گفتوگو بنشیند.
در ادامه مشروح این گفتوگوها را میخوانید:
پژوهشگر حوزه زن و خانواده: اگر ما قائل به این هستیم که دختران ما باید باحجاب باشند، باید بدانیم که جهانبینی توحیدی آنها چگونه است، آیا به آن باور رسیدهاند که کلیات دین را بپذیرند؟
حجاب یک امر چندبُعدی، سیستمی و کلان است
زهرا عباسپور فعال و پژوهشگر حوزه زن و خانواده در خصوص ماهیت حجاب میگوید: بسیار مهم است که ما مساله حجاب را یک مساله تکبُعدی نبینیم زیرا حجاب یک امر کلان، سیستمی و در واقع متاثر از علل مختلفی است. حتی در نگرش سیستمی به مساله حجاب هم، باز مشاهده میکنیم که برخی از ارکان مهمتر از بقیه هستند که یکی از آنها، آموزش و پرورش است. وقتی ما در کلانِ دین میخواهیم جایگاه حجاب را پیدا کنیم، میبینیم که حجاب نه جزو اصول دین است و نه حتی در زمره فروع دین جای میگیرد. در واقع حجاب یک واجب شرعی است که ناظر به حدودی است که در احکام دین برای آن تعیین شده است.
به گفته این پژوهشگر اصولا رفتار دینی شکل نمیگیرد، مگر اینکه در حوزه نگرش افراد باورهایی به وجود آید؛ یعنی اگر ما قائل به این هستیم که دختران ما باید باحجاب باشند، باید بدانیم که جهانبینی توحیدی آنها که در همان اصول دین است چگونه است. آیا دین را در منظومه آن چارچوب و مولفههای اصلی (اصول و عقاید اسلامی) قبول دارند؟ آیا به آن باور رسیدهاند که کلیات دین را بپذیرند و در نتیجه جهانبینی توحیدی در آنها شکل بگیرد؟
وی ادامه میدهد: آموزش و پرورش یک رکن بسیار مهم است، زیرا ما سالهای ابتدایی زندگی را بر اساس آموزش و پرورش سپری میکنیم. در این جا این سوال مطرح میشود که آیا طی این سالها ما توانستهایم، جهانبینی توحیدی را به دختران نوجوان آموزش دهیم؟ مسلمان بودن به چه معنا است؟ عدالت الهی به چه معنا است و معادپروری و معادباوری یعنی چه؟ اعتقاد به امامان چه آثاری در زندگی ما دارد؟ آیا واقعا توانستهایم این موارد را به خوبی به دختران و پسران منتقل کنیم؟
از دید عباسپور اگر این کار را انجام ندادهایم و نتیجه ارزیابی فعالیتها این بوده که این شیوهها خروجیمحور نبودهاند، باید مجدد تلاش کنیم زیرا این حوزه، حوزه مغفولی است. امروزه دختران نوجوان ما تحت تاثیر فضای رسانه به دنبال رفتارهای تقلیدی هستند.
نوجوانی که به نوعی رفتارهای تقلیدی و پوششی خود را از رسانه کسب میکند، میتوان با مدیریت و دادن سواد رسانهای در همان فضای آموزش و پرورش بر او تاثیرهایی مثبت به وجود آورد. گاه تعریفی که از آزادی و مختار بودن در رسانهها به نوجوان داده میشود، یک تعریف کاملا سکولار و ضد نگاه دینی است. در حالی که نگاه دینی انسان را آزاد میداند، اما برای آزادی او حدی را تعریف میکند. حدود آزادیهای فردی و اجتماعی مشخص است.
زهرا عباسپور: در نوجوانی که رفتارهای تقلیدی و پوششی خود را از رسانه کسب میکند، میتوان با مدیریت و دادن سواد رسانهای در همان فضای آموزش و پرورش، تاثیرهایی مثبت به وجود آورد
وی در نهایت به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: ما در دنیایی زندگی میکنیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم از تاثیرات دنیای مدرنیته نمیتوانیم غافل شویم و مدرنیته را نیز نمیتوانیم از زندگیمان حذف کنیم. پس راهکار سومی هم وجود دارد و آن این است که شیوههایمان در تربیت انسان دینی و آگاهیبخشیمان را به روز رسانی کنیم.
وی میافزاید: لزوم توجه به آموزش و پرورش، از پرداختن به سند تحول بنیادین میگذرد. اگر لازم باشد، باید این سند مورد بازبینی، ویرایش و به روزرسانی قرار گیرد و در صدر برنامههای آموزش و پرورش و بسیاری از ساختارهای مرتبط دیگر قرار بگیرد تا بتوانیم در تربیت انسان دینی موفقتر از گذشته عمل کنیم.
کارکرد حجاب تنها به سطح فردی خلاصه نمیشود
مهدی تکلو مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه نیز در خصوص چگونگی نهادینه ساختن حجاب در جامعه بیان میدارد: لازم است امروزه در مورد دانستههایمان در مورد حجاب تجدیدنظر کنیم و یک بار دیگر مساله را از ابتدا طراحی کنیم و سپس به این بپردازیم که این مساله چطور میتواند به عنوان یک مساله فرهنگی وارد سبک زندگی مردم شود. اساسا تقریری که در مورد حجاب در جامعه وجود دارد، این است که مساله حجاب برای کنترل و تنظیم رفتار جنسی در جامعه است. این یک معنای سطحی و حداقلی از کارکرد حجاب است که همه فواید و کارکردهای حجاب را به این امر خلاصه و از دیگر امور فروگذاری و چشمپوشی میکند.
به گفته تکلو ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که حجاب چگونه میتواند موجب کنترل امر جنسی شود؟ یا اخلاقیات جنسی جامعه را تنظیم کند؟ حجاب با یک میانجی و واسطه سبب کنترل امر جنسی میشود. این میانجی همان چیزی است که بحث را به مساله فرهنگ و ذهنیات اجتماعی باز میکند.
مهدی تکلو: تقریری که میگوید حجاب برای کنترل و تنظیم رفتار جنسی در جامعه است یک معنای سطحی و حداقلی از کارکرد حجاب ارائه میدهد
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه ادامه میدهد: حجاب در دو سطح امر جنسی را کنترل میکند؛ یک سطح فردی است. به این معنا که زنی لباسی میپوشد و این امر در مورد امر جنسی تاثیراتی دارد. یعنی حجاب یک زن به مثابه یک فرد در مقابل مردان سهمی در کنترل امر جنسی دارد. اما کارکرد اصلی حجاب این نیست و این یک کارکرد فردی حجاب است. مساله مهمتر سطح اجتماعی حجاب است. حجاب با میانجی اجتماعی این امر را کنترل میکند نه با سطح فردی.
از نگاه تکلو ظرفیت سطح فردی حجاب تا حدی است، اما از جایی به بعد کار به سطح اجتماعی حجاب محول میشود. سطح اجتماعی حجاب به این معنا است که ما به واسطه تصویرسازی اجتماعی از زن یعنی تصویر استانداردی که از زن در جامعه از طریق حجاب ایجاد میکنیم، نگاه مرد را به زن به طور کلان، ساختاری و کلان عوض میکنیم. یعنی خود لباس در اینجا موضوعیت ندارد، بلکه معنایی که از زن به طور کلی در جامعه وجود دارد، تعیین کننده امر جنسی است.
وی ادامه میدهد: حجاب تصویر اجتماعی از زن را یک زن مستقل، عفیف، پاکدامن، شجاع، قدرتمند و با کبریا و عظمت نشان میدهد؛ یعنی کارکرد حجاب این است که در سطح اجتماعی معنای زن بودن را تنظیم کند.
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه کار اصلی دستگاه فرهنگی را قبل از موضوع حجاب میداند و توضیح میدهد: دستگاه فرهنگی قبل از حجاب در تمام ساختارهایش رسانه، آموزش و پرورش و ساختارهای اجتماعی، فضای عمومی و گفتمانها باید تلاش کند تا تصویر درست از زن را بسازد. زن باید هم در چشم خودش عزیز، مقتدر، محترم، عفیف و دارای استقلال و قدرت انتخاب و نقد باشد و هم در نظر دیگران. از این رو، اگر از همه دستگاههای فرهنگی این انتظارات را داشته باشیم، باید از آنها بخواهیم تا در ماموریتشان، این تصاویر را جای بیندازند.
وی در پایان تصریح میدارد: بنابر آنچه بیان شد در یک راهکار کلان، دستگاه حکمرانی ما باید زن را مورد احترام قرار دهد. همان طور که در سنت حضرت رسول این تفاوت را میبینیم که زن بیش از مرد مورد احترام و تجلیل قرار میگیرد. در واقع دستگاه فرهنگی باید بتواند تصویر استاندارد موجود در اذهان را زنی مستقل، محبوب، عزیز، کبریایی و دارای عظمت نشان دهد.