گرایش دختران به رفتارهای پسرانه نگران کنندهاست؟
هدیسادات پاکنهاد
یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد که ۱.۳ درصد از نوجوانان ۱۶ تا ۱۹ ساله مبتلا به نارسایی جنسی هستند. اگرچه این تعداد در مقایسه با جمعیت جامعه هدف در این تحقیقات چندان قابلتوجه نیست، اما نشان میدهد که نوجوانانی هستند که برای بیان هویت جنسی خود نیاز به حمایت دارند. در جامعه ما برخی از فرهنگ های نخ نما شده و آزادی رفتار بیشتر در نوجوانان پسر، گرایش به پوشش و رفتار پسرانه را در برخی از دختران نوجوان ایجاد می کند که اگر این موضوع جدی تلقی نشود در آینده معضلات اجتماعی دیگر ی را بوجود می آورد.
به گزارش ایرنا در پارک بانوان در حال قدم زدن بودیم که چند پسر نوجوان سر راه مان قرار گرفتند.یکی از ما سوال ذهن بقیه را پرسید ؟اینجا مگر مخصوص خانم ها نیست ؟این پسر ها اینجا چه می کنند؟بخشی از موها را تراشیده و قسمتی دیگر را کوتاه کرده بودند. روی گردن های شان تاتوهایی با حروف لاتین داشتند.تی شرت های گشاد و شلوارهای زاپ دار پوشیده بودند و اگر کمی بیشتر دقت می کردی از ظرافت شان می فهمیدی که این ها دختران نوجوانی هستند که فقط خودشان را به شکل پسرها در آورده اند.خیلی ها با دیدن شان تنها سری تکان می دادند و می رفتند اما آن ها فارغ از نگاه های سنگین بقیه همدیگر را پیدا کرده بودند و تا بدون توضیح دادن به دیگران چیزی که فکر می کنند «هستند » را بروز دهند.
اختلال هویت جنسی در نوجوانان ابتدا باید به دستی درک شود. دکتر مهری نجات، روانپزشک، مؤسس و رئیس انجمن سلامت جنسی در گفتگو با ایرنا زندگی از مهم ترین عوامل ایجاد این اختلال و در مان آن می گوید. این روانشناس پیش از هر چیز تاکید دارد که اختلال هویتی این دسته از نوجوانان با ترنسکشوالها متفاوت است، چرا که ترنسها سیر طولانی را طی میکنند. هویت جنسیتی این افراد با جنسیت انتسابی آنها هنگام تولد متفاوت است و اغلب تمایل به تغییر جنسیت دارند اما اکثر دخترانی که ما در برخی دبیرستانها و کوچه و خیابانها میبینیم که ظاهر خود را به شکل پسرانه درمیآورند، صرفا ظاهر پسرانه را دوست دارند و تصور میکنند با این نوع پوشش و رفتار، آزادی بیشتری دارند و میتوانند رفتارهای هیجانی بیشتری از خودشان نشان دهند.
سردرگمی در هویت جنسی
حقیقت این است که اختلال هویت جنسی هم در دختران و هم در پسران وجود دارد اما با توجه به شرایط فرهنگی رفتارهای پسرانهای که دخترها انجام میدهند، بیشتر به چشم میآید. یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد که ۱.۳ درصد از نوجوانان ۱۶ تا ۱۹ ساله مبتلا به نارسایی جنسی قابلتوجهی هستند. اگرچه این تعداد قابلتوجه نیست، اما نشان میدهد که نوجوانانی هستند که برای بیان هویت جنسی خود نیاز به حمایت دارند.
نوجوانان اغلب دچار سردرگمی هویت جنسیتی میشوند اما یک توضیح علمی پشت سردرگمی هویت جنسیتی در میان نوجوانان وجود دارد. نظریه اریک اریکسون، مراحل رشد روانی اجتماعی، هشت مرحله رشد در زندگی را توضیح میدهد. مرحله پنجم در میان نوجوانان (۱۲ تا ۱۹ سال) مرحله سردرگمی هویت در مقابل نقش است؛ اینجاست که نوجوانان در مورد هویت، نقش در جامعه، حلقه اجتماعی که میخواهند به آن تعلق داشته باشند و حتی درجنسیت خود سردرگم میشوند. به همین دلیل است که در مرحله بلوغ، برای برخی از نوجوانان کاملاً رایج است که در مورد هویت جنسی خود سؤال بپرسند اما نوجوانان باید ترجیحات جنسی خود را شناسایی کنند تا نقش خود را در جامعه بدانند.
مرحله سردرگمی هویت در مقابل نقش باید با شناخت یا تثبیت هویت واقعی آنها که به معنای شناخت ترجیح جنسیت واقعی آنهاست، انجام شود. اگر نوجوان این مرحله را با موفقیت پشت سر نگذارد یا در شناخت هویت جنسی گیج شود، ممکن است در آینده مشکلاتی ایجاد شود و دررسیدن به مرحله رشد بعدی که صمیمیت در مقابل انزوا است، شکست بخورد.
علائم مرتبط با نارسایی هویت جنسی
اگر نوجوان حداقل دو مورد از علائم زیر را به مدت شش ماه تجربه کند، به نارسایی جنسیتی مبتلا است. علائم نارسایی جنسیتی نوجوانان عبارتاند از:
-تفاوت بین جنسیت بیانشده و ویژگیهای جنسی بیولوژیکی
-تمایل زیاد به نداشتن ویژگیهای جنسی اولیه مرتبط با جنسیت تولد
-درخواست و تمایل به اینکه بهعنوان جنسیت موردنظر با آنها رفتار شود
– پوشیدن لباسهای متفاوت از جنسیت خود
-عدم تمایل به شرکت در گروههای جنسیتی خاص
دلیل گرایش دختران به رفتارهای پسرانه
دکتر مهری نجات، روانپزشک، مؤسس و رئیس انجمن سلامت جنسی در خصوص علل گرایش دختران به رفتارهای پسرانه میگوید: «تغییرات هورمونی در دروان نوجوانی ممکن است بر روی خلق، رفتار و حتی علایق نوجوان تأثیر بگذارد. همچنین ممکن است نوجوانان به دلیل اضطراب یا افسردگی در دروان بلوغ تمایل به مصرف مواد مخدر پیدا کنند که همان مصرف مواد باعث میشود رفتارهای غیراخلاقی و غیرطبیعی ازجمله رفتارهای متضاد با جنسیت را از خودشان نشان دهند.»
این روانپزشک ادامه میدهد: «در این سن، دوست از اهمیت زیادی برای نوجوانان برخوردار است و معمولاً نوجوانان دوست دارند خودشان را در برابر دوستانشان قدرتمند نشان دهند، به همین دلیل این مسئله باعث میشود اگر دوستان نوجوان دچار مشکلات شخصیت باشند یا گرایش به مواد مخدر داشته باشند، آنها نیز از دوستانشان پیروی کنند. در این میان، فضای مجازی و همچنین برنامههایی ازجمله فیلمها و آهنگهای کرهای که متأسفانه جدیداً در بین نوجوانان خیلی شایع شده، ممکن است نوجوان را تحریک کند تا دستبهکارهای مختلف بزند. یکی دیگر از عوامل تقلید از رفتارهای جنس مخالف، الگوبرداری از دوستان یا برنامههای مختلف است. برخی دیگر از نوجوانان هم به دلیل مصرف گل، شیشه و … ممکن است دست به هر کاری ازجمله رفتارهای متفاوت با جنسیتشان بزنند.»
دکتر نجات وضعیت اختلال جنسیتی ترنسکشوال ها متاوت از این گروه می داند: «دقت کنید اینها متفاوت از ترنسکشوالها هستند؛ ترنسکشوالها سیر طولانی را طی میکنند. هویت جنسیتی این افراد با جنسیت انتسابی آنها هنگام تولد متفاوت است و اغلب تمایل به تغییر جنسیت دارند اما اکثر دخترانی که ما در برخی دبیرستانها و کوچه و خیابانها میبینیم که ظاهر خود را به شکل پسرانه درمیآورند، اینها درواقع ادای مرد بودن را درمیآورند و تصور میکنند با این نوع پوشش و رفتار، آزادی بیشتری دارند و میتوانند رفتارهای هیجانی بیشتری از خودشان نشان دهند.»
این درمانگر ادامه می دهد : «متأسفانه در بعضی خانوادهها بیشتر به پسرها اهمیت داده میشود؛ به همین خاطر گاهی دختران برای جلب محبت و اعتماد خودشان را به شکل پسرانه درمیآورند؛ البته لازم به ذکر است که فارغ از عوامل گفته این را در نظر داشت که ممکن است اختلالات روانشناختی و روانپزشکی هم ازجمله علل این مسئله باشد.»
وقتی از نوجوانان مبتلا به نارسایی هویت جنسی حمایت نمیشود چه اتفاقی میافتد؟
وقتی نوجوانان متوجه میشوند که در هویت خود تفاوت دارند، این مسئله بهطور طبیعی میتواند منجر به اضطراب و در برخی موارد افسردگی شود. در چنین شرایطی والدین باید به آنها کمک کنند تا اهمیت زندگی و دوست داشتن هویت خود را درک کنند. وقتی نوجوانان بدون حمایت رها میشوند، دچار مشکلاتی ذیل خواهند شد:
-اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی، افسردگی، اضطراب و اختلالات خوردن
-سوءمصرف مواد مانند مواد مخدر و الکل
-پایین بودن عزتنفس
-آسیب واردکردن به خود یا حتی افکار و اقدام به خودکشی
-منزوی شدن
-خودداری از انجام فعالیتهای مدرسه
-مشکل در ایجاد روابط با خانواده
برخورد والدین در برابر اختلال هویت جنسی نوجوان
به گفته دکتر نجات، بهترین نوع برخورد خانوادهها افزایش ارتباط و صمیمت با فرزند است. والدین در دوران نوجوانی باید به اضطراب و افسردگی فرزندشان توجه نمایند و حتماً از مشاور و روانپزشک کمک بگیرند تا این اختلالات کنترل شود.
این روانپزشک میگوید: «والدین نگران نباشند چراکه با ایجاد یک رابطه خوب میتوان رفتارهای متضاد با جنسیت در فرزند را کنترل کرد. خیلی از بچهها بعد از گذشت دوران بلوغ به دلیل تربیت صحیح و ارتباط سالم با خانواده به هویت اصلی خودشان بازمیگردند اما دقت کنید مبارزه و ایجاد تنش با فرزندان در سن بلوغ وضعیت را بدتر خواهد کرد.»
این روانپزشک یکی از راهکارهای مهم در حل این مسئله را کمک گرفتن از مشاور می داند: «نوجوانان در این سن اصلاً به حرف والدینشان گوش نمیدهند. علاوه بر مشاور، حرف دوست و معلم در این سن میتواند تأثیرگذار باشد لذا کمک گرفتن از معلمان آگاه در این زمینه هم میتواند مؤثر باشد.»
دکتر نجات در پایان تأکید میکند: «اختلالات و مشکلات دوران نوجوانی زمانی غیرقابل درمان است که نوجوان فکر کند دیگر راهی وجود ندارد و همه او را طرد کردهاند اما اگر والدین دوست نوجوانشان باشند و این مسئله برای نوجوان قطعی شود که همه او را دوست دارند و هنوز ارزشمند است، خیلی از مسائل حل خواهد شد.»
وزیر آموزش و پرورش: قانون رتبهبندی معلمان هفته آینده اجرایی میشود
وزیر آموزش و پرورش گفت: تلاش ما بر این است که ان شاءالله با همکاری سازمانهای برنامه و بودجه و اداری استخدامی طی هفته آینده شیوهنامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان نهایی و رتبه بندی در داخل وزارتخانه وارد عملیات اجرایی شود.
یوسف نوری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تصویب و ابلاغ آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان از سوی هیئت وزیران اظهار کرد: بر اساس آئین نامه، شیوه نامه نهایی قانون رتبه بندی معلمان در دست تدوین است؛ این شیوه نامه شامل جزئیاتی است که هیأتهای ممیزه باید بر اساس آن کار کنند.
وی خاطرنشان کرد: تلاش ما بر این است که ان شاءالله با همکاری سازمانهای برنامه و بودجه و اداری استخدامی طی هفته آینده شیوهنامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان نهایی و رتبه بندی در داخل وزارتخانه وارد عملیات اجرایی شود.
به گزارش ایسنا، «رتبه بندی معلمان» ۲۵ اسفندماه ۱۳۹۹ در قالب لایحهای از سوی دولت به مجلس ارسال شد که کلیات آن در روز هجدهم خردادماه سال ۱۴۰۰ به تصویب رسید، اما به دلیل تغییرات قابل توجه لایحه از سوی نمایندگان مجلس و عدم تامین بار مالی آن، پس از چند ماه معطلی در مجلس، از سوی شورای نگهبان رد و دوباره به مجلس بازگشت داده شد.
با انجام اصلاحات وارده از سوی مجلس در ابتدای اسفندماه سال گذشته، رتبه بندی از سوی شورای نگهبان مورد موافقت قرار گرفت و در ۱۶ اسفندماه سال ۱۴۰۰ از سوی رئیس مجلس جهت اجرا به دولت و ۲۳ اسفندماه از سوی رئیس جمهور به وزارت آموزش و پرورش، سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری و استخدامی کشور جهت تدوین آییننامه اجرایی ابلاغ شد. در نهایت روز گذشته سخنگوی آموزش و پرورش اعلام کرد که آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان از سوی هیئت وزرا تصویب و جهت اجرا ابلاغ شده است.
اهمال کاری در وزارت اقتصاد به بهای سردرگمی مردم/ چرا اجرای قانون درگاه واحد صدور مجوزها روی میز وزیر خاک میخورد؟
پژوهشگر اقتصادی گفت: بخشی از تاخیر افتادن صدور مجوزها نیاز به اراده دولت برای اجرا دارد. دولت با ذی نفعان باید مقابله کند تا مجوز زدایی در برخی بخشها اثر سوء نداشته باشد؛ از طرف دیگر، خود وزارت اقتصاد نیز باید نسبت به راهاندازی هرچه سریعتر درگاه واحد صدور مجوز اقدام کند تا سازوکار فانتزی نداشته باشد.
احساس میشود به دلیل نبود نظارت بر سامانههای تخصصی صدور مجوز، این سامانهها بسیاری از درخواستها را در مرحله تکمیل مدارک نگه میدارند که فرآیند بررسی درخواستها آغاز نشود و عملکرد پاسخگویی آنها به درخواستها زیر سوال نرود.
برای حل این مساله در تبصره ۱۸ قانون بودجه ۱۴۰۱، درگاه ملی مجوزها به عنوان تنها درگاه صدور مجوز تعیین شده بود، اما با وجود اینکه وزارت اقتصاد بر اساس قانون، متولی اصلی صدور مجوزها در بستر درگاه ملی مجوزها بوده است، آمار نشان میدهد که این وزارتخانه تا به امروز در این زمینه، اهمال کاری کرده است.
بررسی آمارهای اعلام شده، حاکی از آن است که میزان صدور مجوز بسیار پایین است و صدور مجوز در دو ماه ابتدایی سال، ضرورت تبدیل درگاه ملی مجوزها به یک درگاه جامع زیر نظر وزارت اقتصاد را بسیار بیشتر از قبل روشن کرده است.
در این زمینه با توجه به آنکه مهمترین وظیفه دولت و وزارت اقتصاد از ابتدای سال، تبدیل درگاه ملی مجوزها به یک پنجره واحد جهت صدور تمامی مجوزها بوده است، متاسفانه این اقدام به مرحله اجرایی نرسیده و کم کاری بسیار صورت گرفته از طرف وزارت اقتصاد، موجب شده است با وجود راهاندازی درگاه ملی مجوزها، هنوز هم مردم در صف انتظار اخذ مجوزها بمانند و نتوانند کسبوکار خود را راه بیندازند.
عبدالهی پژوهشگر اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار تابناک اقتصادی با اشاره به موانع قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار اظهار کرد: مساله مجوزها و امضاهای طلایی ذی نفعانی بدنبال دارد، چون روال به گونهای بوده که مجموعه وزارتخانه و دستگاهها برای خودشان حوزه اختیارات تعریف کردند.
وی افزود: به رغم قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار، قانع کردن برخی دستگاهها به عدم دخالت در صدور مجوزها کمی سخت است که با وجود هنوز بساط امضاهای طلایی جمع نشده است.
عبداللهی با تاکید بر اجرای گام به گام صدور مجوزها بیان کرد: گرچه صدور برخی مجوزها ممکن است ضروری باشد، اما در برخی فعالیتها باید پایلوت اجرا شود تا اثر سو برای کشور نداشته باشد.
این پژوهشگر اقتصادی با اشاره به اینکه بخشی از تاخیر صدور مجوزها نیاز به اراده دولت برای اجرا دارد، بیان کرد: مساله ذی نفعان ارادهای است که در نهاد ریاست جمهوری شکل میگیرد تا با ذی نفعان مقابله کند تا مجوز زدایی در برخی بخشها اثر سوء نداشته باشد؛ بنابراین، موضوع از طرف دولت باید پیگیری شود. از طرف دیگر، خود وزارت اقتصاد نیز باید نسبت به راهاندازی هرچه سریعتر درگاه واحد صدور مجوز اقدام کند تا همه مجوزها ذیل این درگاه صادر شوند و سازوکار فانتزی نداشته باشد.
وی با اشاره به لزوم توجه اجراکنندگان به مجوز زداییها تصریح کرد: صدور مجوزهای زیست محیطی نباید منجر به سوءاستفاده در این حوزه شود، چون اثرات زیانباری برای کشور خواهد داشت و از طرفی اجرا کنندگان باید به مجوزداییها توجه کنند و حواسشان باشد که مجوزهای زاید کاهش پیدا کند.
این پژوهشگر اقتصادی با بیان اینکه اجرای قانون جدید فرآیندصدور مجوزهای کسب و کار را تسهیل میکند، گفت: با اجرایی شدن قانون، زمان صدور مجوزها کاهش مییابد که این امر از هدررفت انرژی و سرمایه کشور جلوگیری میکند.
معلمانی که یک سال است در مدرسه زندگی میکنند
مدرسه آنلاین- مستند به این خبر که کلیپ آن دست به دست می شود دو معلم شهرستانی که در تهران پذیرش شده اند بخاطر اینکه قادر نیستند در تهران منزل مناسب اجاره کنند در مدرسه زندگی می کنند.
در این فیلم یکی از معلم ها تأکید دارد که زن و بچه او در شهرستان زندگی می کنند و این درخواست را مطرح می کند حالا که امکان افزایش حقوقشان وجود ندارد، حداقل با درخواست آنها مبنی بر انتقال به شهرستان زادگاه شان موافقت شود.
ربودن راننده تاکسی اینترنتی در آستارا
به گزارش «ایران»، چند روز قبل گزارش ربوده شدن راننده کامیونی به نام هوشنگ به پلیس اعلام شد. خانواده وی مدعی بودند که فرد ناشناسی سه روز هوشنگ را ربوده و با آنها تماس گرفته و برای آزادی وی درخواست پول کرده است.
به دنبال این تماس تحقیقات به دستور بازپرس محمدامین تقویان آغاز شد و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند. با آموزشهای لازم به خانواده هوشنگ، آنها با مرد آدمربا قرار صوری گذاشته و درنهایت مرد جوان را در بزرگراه آزادگان دستگیر کردند. متهم در تحقیقات مدعی شد که به بهانه حمل بار برای آستارا سوار کامیون شده و در راه راننده کامیون را با آبمیوه مسموم بیهوش کرده است. او سه روز راننده کامیون را که بیهوش بود داخل کامیون نگه داشته و در تماس با خانوادهاش درخواست پول کرده بود.
در حالی که بازجوییها و تحقیقات از متهم ادامه داشت کارآگاهان پلیس یک کارت شناسایی متعلق به مرد جوانی به نام امیر را در میان وسایل متهم پیدا کردند.
با این احتمال که امیر نیز یکی از قربانیان این پرونده باشد، تحقیقات روی این موضوع متمرکز و در بررسیهای صورت گرفته امیر در شهرستان آستارا شناسایی شد.
امیر در تحقیقات راز ۴ روز اسارت در دام مرد آدمربا را برملا کرد.
او گفت: راننده خودروی اینترنتی هستم و در یکی از روزها متهم درخواست خودرو داد و من آن را پذیرفتم. او قصد رفتن به تهران را داشت. او را سوار خودروام کردم.
در مسیر به بهانه گرما و تشنگی آب طالبی خرید که بعد از خوردن آن بیهوش شدم. دیگر متوجه چیزی نشدم، وقتی به هوش آمدم خودم را در حیاط خانهای متروکه دیدم. در چهار روزی که نیمه هوش بودم فقط از شیر آبی که داخل حیاط بود آب میخوردم و توان اینکه از آنجا خارج شوم، نداشتم. چهار روز بعد که کمی حالم بهتر شد، موفق شدم از حیاط فرار کنم. متهم خودروام را دزدیده بود و مرا در حیاط خانهای که متعلق به خودش نبود حبس کرده بود.
با اظهاراتی که راننده خودروی اینترنتی در اختیار کارآگاهان قرار داد بار دیگر از متهم تحقیق شد و مرد جوان که سوابق متعدد کیفری در پرونده خود دارد به دومین آدمرباییاش اعتراف و انگیزه خود را اخاذی عنوان کرد.
تحقیقات برای شناسایی سایر قربانیان این مرد از سوی کارآگاهان اداره آگاهی به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
جدایی به خاطر وابستگی به مادر
کامران علمدهی
طبقه اول مجتمع قضایی خانواده مثل همیشه از حضور زوجهایی که برای جدایی آمده بودند پر بود. در این میان زوج میانسالی که روی صندلی نشسته بودند توجهم را جلب کردند. مرد هر چند لحظه یک بار با لحنی ملتمسانه از همسرش میخواست که دست از لجبازی بردارد و به خانه و زندگیشان برگردد اما زن با چشم غرهای صورتش را برمیگرداند و سکوت میکرد. ساعت به ۱۱ که رسید منشی دادگاه با خواندن اسم و شماره پرونده شان آنها را به داخل شعبه فراخواند… احسان… نسیم….
پس از ورود به شعبه با فاصله دو صندلی در ردیف اول نشستند. قاضی سرش را از روی پروندهها بلند کرد و رو به زن گفت: من دادخواست و شکایت شما را خواندم اما ابهاماتی وجود داشت.
نسیم گفت: آقای قاضی چه ابهامی؟ شما هم میخواهید مثل بقیه بگویید که معلوم نیست من چه میگویم؟
قاضی گفت: من میخواهم ابهامات برطرف شود شما باید برای من توضیح دهید که ببینم به چه منظوری تصمیم به جدایی گرفتهاید.
نسیم گفت: ۲۰ سال پیش زمانی که ۲۳ سال داشتم با احسان آشنا شدم. چند ماه بعد از من خواستگاری کرد و با موافقت خانوادهام به عقد هم درآمدیم و یکسالی نامزد بودیم. در آن مدت من احساس کردم که بیش از حد به مادرش وابسته است و از او حرف شنوی دارد اما بعد به خودم گفتم احسان ۲۵ سال بیشتر ندارد تک پسر است و به هرحال تا قبل از ازدواج با مادرش زندگی کرده و کم کم این اخلاقش را کنار میگذارد. وقتی ازدواج کردیم در طبقه دوم خانه پدری همسرم ساکن شدیم اما بعد از ۲۰ سال هنوز شوهرم از زیر چتر حمایتی مادرش بیرون نیامده است.
با شروع زندگی مشترک متأسفانه تازه فهمیدم که شوهرم نه تنها خیلی به مادرش وابسته است بلکه اهل کار و تلاش هم نیست، تا مدتها سعی میکردم خوش بین باشم و به خودم میگفتم به مرور زمان همه چیز درست میشود اما ۵ سال گذشت و احسان تغییری نکرد. کم کم خانوادهها به ما اعتراض میکردند که چرا بچه دار نمیشوید تا زندگیتان از یکنواختی خارج شود. با اینکه میدانستم حضور بچه هم نمیتواند اخلاق احسان را تغییر دهد اما بچهدار شدیم و متأسفانه وضعیتمان بدتر شد احسان کار دائمی نداشت افزایش هزینه زندگی و مخارج بچه نه تنها مشکلاتمان بلکه وابستگی او را به خانوادهاش نیز بیشتر کرده بود.
نسیم از کیفش دستمالی درآورد و گوشه چشمهایش را که حالا خیس شده بود پاک کرد و ادامه داد: احسان بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک نه تنها بهتر نشد بلکه اخلاق و رفتارش هم بدتر شد. بارها به او گفتم که اگر خانوادهات نباشند چگونه میخواهی خرج زندگی را تأمین کنی یا اگر من از مادرم پول نگیرم چه میشود اما هربار با خنده و شوخی جواب میداد حالا که هستند. الان هم که دخترمان ۱۵ ساله شده دیگر تحمل رفتارهای همسرم را ندارم و ترجیح میدهم اگر قرار است خرجم را از پدر و مادرم بگیرم پیش همانها زندگی کنم.
قاضی با تعجب نگاهی به احسان کرد و گفت: همسرت درست میگوید؟
احسان جواب داد: آقای قاضی من برای گذران زندگی تلاش خودم را کردهام و کم و زیاد از عهدهاش هم برآمدهام اما مشکل همسر من مالی نیست بلکه او حسادت میکند. من از کودکی یاد گرفتم که به مادرم احترام بگذارم اما نسیم حسودی میکند.
نسیم حرفهای احسان را قطع کرد و گفت: فقط یاد گرفتی به مادر خودت احترام بگذاری؟ چرا وقتی به مادر من می رسی نه تنها احترام نمیگذاری بلکه مرا مجبور میکنی که ارث پدریام را بگیرم. آقای قاضی به من میگوید چرا سهمت را از مادرت نمی گیری. چرا مادرت باید یک خانه ۲ طبقه داشته باشد در حالی که میتواند یکی از واحدهایش را به عنوان سهم پدری ات به ما بدهد.
ما ۲۰ سال است که در خانه پدری احسان که ۳ طبقه دو واحدی است زندگی میکنیم اما یک بار جرأت نکرده که به پدرش بگوید یک واحد را به نامم کن اما مادر من که یک زن تنهاست و تنها از طریق اجاره خانه امرار معاش میکند باید خانهاش را به ما بدهد؟!
قاضی از آنها خواست تا سکوت کنند و بعد رو به احسان کرد و گفت: شما باید به واحد مشاوره بروید. برای مردی که ۴۵ سال از عمرش را اینگونه زندگی کرده سخت است بتواند خودش را تغییر دهد اما اگر زن و دخترت را دوست داری و دلت نمیخواهد که خانواده ات از هم بپاشد این آخرین فرصت است. دو ماه فرصت داری تا علاوه بر حضور مستمر در کلاسهای مشاوره خودت را تغییر دهی در غیراینصورت معلوم میشود که تمایلی به مسئولیتپذیری نداری و ادامه زندگی هم به این صورت امکان پذیر نیست.
قتل به خاطر مزاحمت برای همسر
مرد جوان که با چند پسر جوان به خاطر مزاحمت برای همسرش درگیر شده و دست به قتل زده بود پس از ۲۰ روز دستگیر شد.
به گزارش ایران، اواخر خرداد امسال، گزارش مرگ پسر جوانی با ضربات چاقو به بازپرس محمد حسین زارعی اعلام و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد وی در جریان درگیری خیابانی با مردی غریبه به قتل رسیده است.
در تحقیقات میدانی هویت عامل جنایت بهدست آمد و ردیابیها برای دستگیری متهم فراری از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد و با گذشت ۲۰ روز از قتل، کارآگاهان جنایی موفق شدند، متهم فراری را درمخفیگاهش بازداشت کنند.
مرد جوان در تحقیقات گفت: با همسر صیغهایام اختلاف داشتم روز حادثه برای صحبت با او به پارک رفتم، اما دوباره دعوایمان شد و بهدنبال این جر و بحث، همسرم قهر کرد و از هم جدا شدیم.
او ادامه داد: چند قدمی از هم فاصله نگرفته بودیم که صدای داد و فریاد او را شنیدم. وقتی به طرف او برگشتم متوجه شدم چند پسر جوان در پارک برایش مزاحمت ایجاد کردهاند. با عجله به سمت آنها رفتم ،چون از قبل هم عصبانی بودم کنترل رفتارم را نداشتم.
خانوادهای در نزدیکی محل درگیری نشسته بودند و در حال هندوانه خوردن بودند که من چشمم به چاقویشان افتاد و در یک لحظه چاقو را برداشتم و یکی از پسرهای مزاحم را زدم. وقتی پسر جوان روی زمین افتاد به خودم آمدم و فرار کردم، نمیدانستم که او را به قتل رساندهام اما حالا از کاری که کردهام بشدت پشیمانم.
با اعتراف مرد جوان به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت و تحقیقات ادامه دارد.
ماجرای قتل دو برادر به خاطر زمین
مردی که به خاطر اختلافات ملکی دو برادر را در رباط کریم با شلیک گلوله به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از اواخر فروردین سال گذشته با مراجعه دو باغدار از روستای پیغمبر به اداره پلیس آغاز شد. آنها در توضیح ماجرا به مأموران گفتند: در حال کار روی زمینمان بودیم که صدای شلیک چند گلوله را شنیدیم. به سمت صدا رفتیم و ناگهان با اجساد ۲ برادر به نامهای کریم و ستار که روی زمین افتاده و خون زیادی از بدنشان رفته بود، مواجه شدیم و بلافاصله موضوع را به پلیس خبر دادیم.
در ادامه مأموران کلانتری ۱۵ منجیل آباد به محل اعزام شدند و در بررسی صحنه جرم متوجه شدند که دو برادر بر اثر اصابت گلوله به قتل رسیده و آثار ضرب و جرح و کبودی روی بدن هر دو نفر مشهود بوده و تعدادی پوکه فشنگ مربوط به سلاح کلاشنیکف در محل کشف شد. اجساد دو برادر به دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
مأموران با انجام اقدامات فنی و تخصصی، کاظم متهم این پرونده را در شهرستان چالوس شناسایی و پس از هماهنگی قضایی، دستگیر کردند و از آنها یک قبضه اسلحه کلاشنیکف بههمراه ۵۲ تیر جنگی و سه تیر ژ-۳ کشف شد.
پس از آن متهم تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل با انگیزه اختلاف ملکی اعتراف کرد و پس از تکمیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شد.
پس از اعترافات متهم، بازسازی صحنه جرم و نظریه پزشکی قانونی، پرونده متهم برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم هر دو مقتول درخواست قصاص کردند و گفتند که حاضر به گذشت نیستند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: من از مدتها قبل با کریم و ستار بر سر زمین اختلاف داشتم. آنها بدون در نظر گرفتن مالکیت من بر زمینهایم میخواستند راهی را از داخل زمین من باز کنند تا مسیر رفت و آمد به زمینشان راحتتر باشد. هرچقدر به آنها توضیح میدادم که اینجا زمین من است و مالک آن هستم و شما حق ندارید بدون اجازه مسیری را از داخل زمینهای من باز کنید، توجهی نمیکردند.
وی در ادامه به چگونگی درگیری مرگبار در روز حادثه اشاره کرد و افزود: آن روز وقتی به سر زمینم رفتم دیدم کریم در حال کندن بخشی از زمینم است که با صدای بلند اعتراض کردم و از او خواستم دست از کارش بردارد اما واکنش من با اعتراض ستار برادر کریم روبهرو شد و در یک لحظه دیدم آنها قصد دارند به من حمله کنند و من هم از ترس جانم اسلحهای که داخل ماشینم بود، برداشتم و به سمت آنها شلیک کردم که هر دو روی زمین افتادند و من در یک لحظه از ترس شوکه شدم و سوار ماشینم شدم و از آنجا فرار کردم و به مرزن آباد چالوس رفتم. در آن چند روز خیلی عذاب وجدان داشتم و چندباری خواستم با تحویل اسلحه خودم را معرفی کنم که در نهایت مأموران دستگیرم کردند.
متهم در پایان گفت: من شرمنده خانوادههای مقتولان هستم و به واقع قصدم کشتن آنها نبود. فقط میخواستم مانع حمله و کار آنها شوم اما ناخودآگاه شلیک کردم و قاتل شدم. با این حال از کارم پشیمانم و از خانوادههای این دو برادر میخواهم که من را ببخشند.
پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
شکایت از مادر به اتهام ربودن فرزندانش
درخواست دو کودک برای زندگی با مادرشان بعد از جدایی والدین باعث دردسر مادر شد.
به گزارش ایران، چند روز قبل مرد جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از همسرش شکایت کرد و گفت: مدتی است که از همسرم جدا شدهام و قرار بود دو فرزندمان با من زندگی کنند البته مادرشان هم چند روز در هفته آنها را میدید. چند روز قبل بچهها را مقابل خانه مادرشان پیاده کردم و به محل کارم رفتم. اما این آخرین باری بود که بچهها را دیدم. بعد از آن همسر سابقم و بچهها ناپدید شدند.
زن جوان در تحقیقات گفت: بچهها نزد من هستند و هیچ جایی آنها را نبرده ام. آنها دوست نداشتند با پدرشان زندگی کنند و دلشان میخواست که با من زندگی کنند. من به درخواست آنها آخرین باری که بچهها را به خانه آوردم دیگر به پدرشان برنگرداندم.
به دنبال اظهارات زن جوان و تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران، قرار موقوفی تعقیب برای پرونده صادر شد.