حوادث/ زنجیره انسانی برای یافتن پسر ناپدید شده/دعوای خونبار باجناق‌ها در مراسم عروسی /درگیری عجیب در رقابت ووشو انتخابی تیم‌ملی دختران /فرار والدین پس از مرگ عجیب دوقلوها /اجیر سارق برای انتقام از عشق قدیمی/

زنجیره انسانی برای یافتن پسر ناپدید شده

با گذشت ۶ روز از ناپدید شدن پسر ۱۵ ساله  در رودخانه رابچ  زر آباد سیستان و بلوچستان اهالی منطقه در کنار نیروهای امدادی  در اقدامی همدلانه با تشکیل زنجیره‌ای انسانی به جست‌وجو برای یافتن وی پرداختند.
روز نوزدهم تیر پسر نوجوان  با هویت یاسین نهنگی به همراه دوستانش برای بازی وارد رودخانه رابچ در شهر زرآباد شده اما به طرز مرموزی ناپدید شد . با اعلام این موضوع به خانواده‌اش و مردم محلی همگی  وارد عمل شدند تا هر چه سریع‌تر بتوانند او را پیدا کنند.  در این میان ارگان‌ها و نهادها نیز برای کمک به مردم برای یافتن  یاسین اقداماتی کرده‌اند. کوروش محمدی، سرپرست فرمانداری زرآباد سیستان و بلوچستان گفت: مردم زرآباد به همراه نهادها و ارگان‌های مربوطه دولتی و غیر دولتی برای یافتن اثری از پسر گمشده  زرآبادی بسیج شده‌اند اما پس از ۶ روز همچنان اثری از وی  یافت نشده است و با این وجود تجسس‌ها جریان دارد.
وی به ایرنا گفت: از همان لحظات اولیه  نیروهای هلال احمر را به میدان آوردیم تا تجسس ها در مسیر رودخانه برای یافتن او آغاز شود و در ادامه از نیروی دریایی ارتش یک اکیپ غواص آوردیم و اکیپ دیگری هم از نیروی دریایی سپاه آوردیم تا اثری از این کودک یافت شود.
وی ادامه داد:  دستگاه‌هایی مانند لودر به میدان آوردیم که بتوانیم با تغییر دادن مسیر آب، جسم او را پیدا کنیم  این کار را انجام دادیم که بتوانیم از آن قسمتی که کودک وارد آب شده، یعنی قسمتی از رودخانه که گودال مانند است، تجسس کنیم چرا که حدس می‌زنیم او به زیر خاک در همان قسمت کشیده شده باشد.
سرپرست فرمانداری شهرستان زرآباد تصریح کرد: اکنون در حال خالی کردن آب با استفاده از کفکش هستیم تا گودی رودخانه مشخص شود البته غیر از مواردی هم که ذکر کردم بالگردی هم از دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر برای تجسس مسیر رودخانه و اطرافش آوردیم که امداد و نجات  ادامه داشت اما هنوز نتوانستیم چیزی پیدا کنیم.

اجیر سارق برای انتقام از عشق قدیمی

 زن جوان وقتی فهمید مرد مورد علاقه‌اش با زن دیگری ازدواج کرده دو موتورسوار اجیر کرد تا از او انتقام بگیرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، مدتی قبل مرد جوانی سوار بر کامیون در حال عبور از خیابانی در پایتخت بود که دو موتورسوار راه را بر او سد کردند. مردان موتورسوار که نقاب به چهره داشتند، قمه‌ای از زیر لباس‌هایشان بیرون کشیده و به سمت راننده جوان حمله کردند. وی که از دیدن مردان مهاجم در آن ساعت شب وحشت کرده بود تلفن همراهش را برداشت تا با پلیس تماس بگیرد، اما مهاجمان گوشی تلفن همراه او را با تهدید قمه سرقت کرده و از محل متواری شدند.
انتشار تصاویر خصوصی
لحظاتی بعد حامد خود را به اولین ایستگاه پلیس رساند و حمله مهاجمان و سرقت گوشی تلفن همراهش را اعلام کرد. با گزارش این سرقت به دستور بازپرس مصطفی تقی‌زاده تحقیقات آغاز شد و در ادامه بررسی‌ها بار دیگر حامد به پلیس مراجعه کرد و از انتشار تصاویر شخصی و خانوادگی‌اش در فضای مجازی خبر داد. تصاویری که در گوشی تلفن همراه حامد بود و پس از سرقت در فضای مجازی منتشر شده بود.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی موفق به شناسایی ردپای یک زن و مرد شدند که اقدام به انتشار تصاویر و فیلم‌ها در فضای مجازی کرده بودند. با دستگیری متهمان زن و مرد جوان ابتدا مدعی بودند که در سرقت و انتشار تصاویر نقشی ندارند و به اشتباه بازداشت شده‌اند. اما زمانی که با شاکی مواجه شدند، راننده کامیون آنها را شناسایی کرد.
مرد جوان گفت: این زن را می‌شناسم قرار بود با هم ازدواج کنیم اما نشد مرد جوان هم همکارم است.
پس از این ماجرا متهمان مجبور به اعتراف شدند و زن جوان در تحقیقات گفت: حامد راننده کامیون بود و به شهرهای مختلف بار می‌برد. من ساکن یکی از شهرهای جنوبی کشور هستم و خیلی اتفاقی سه سال قبل با حامد آشنا شدم. آن زمان حامد مجرد بود و به هم علاقه‌مند شدیم. قرارمان بر ازدواج شد اما وقتی خانواده حامد از ماجرا باخبر شدند، مخالفت هایشان شروع شد. آنها مدعی بودند کسی که در تهران زندگی می‌کند نباید با دختری شهرستانی ازدواج کند. درنهایت هم مخالفت‌های آنها به نتیجه رسید و ازدواج من و حامد بهم خورد. خیلی اتفاقی مدتی قبل متوجه شدم یکی از همشهری‌هایم همکار حامد است و در باربری کار می‌کند. وقتی سراغ حامد را گرفتم به من گفت ازدواج کرده است با شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم چون من هنوز عاشق او بودم و نمی‌توانستم قبول کنم او به همین راحتی مرا فراموش کرده باشد. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.
زن جوان گفت: با همدستی همکار حامد، دو سارق اجیر کردیم تا گوشی تلفن همراه او را سرقت کنند. بعد هم تصاویر و فیلم‌های داخل گوشی را در فضای مجازی منتشر کردم تا از حامد انتقام بگیرم.
به دنبال اعترافات زن و مرد جوان، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت دستور بازداشت دو گوشی قاپ را صادر کرد و متهمان در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شدند.

فرار والدین پس از مرگ عجیب دوقلوها

زوج جوان که پس از مرگ دوقلوهایشان در بیمارستان ناپدید شده‌اند ، از سوی تیم جنایی تحت تعقیب قرار گرفتند.

                                                   فرار والدین پس از مرگ عجیب دوقلوها                                       به گزارش  ایران، چند روز قبل، زوج جوانی در حالی که پسران دوقلویشان را در آغوش داشتند به یکی از بیمارستان‌های تهران مراجعه کردند تا نوزادان تحت مداوا قرار بگیرند. دوقلوها ۴۰ روز بیشتر نداشتند و به علت بیماری در بیمارستان بستری شدند. اما روز سوم، وقتی مادرشان به آنها شیر داد ناگهان دوقلوها بعد از خوردن شیر حالشان بدتر شد و ساعتی بعد نیز جان باختند. این در حالی بود که وقتی کادر درمان به سراغ والدین بچه‌ها رفتند از زوج جوان خبری نبود.

مرگ عجیب دو نوزاد از سوی حراست بیمارستان به بازپرس محمد وهابی اعلام شد.

در ادامه تحقیقات با شماره تلفن‌هایی که والدین نوزادان در پرونده‌شان نوشته بودند تماس گرفته شد، اما نه شماره‌ها درست بود و نه نشانی که آنها در پرونده به عنوان آدرس محل سکونت قید کرده بودند.

بنابراین اجساد دو نوزاد به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران به پزشکی قانونی منتقل شد تا متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ دو نوزاد را بررسی و اعلام کنند.

این در حالی است که بررسی‌های اولیه حکایت از آن دارد دو کودک بر اثر نارسایی تنفسی جان خود را از دست داده‌اند. تحقیقات برای شناسایی والدین نوزادان ادامه دارد.

 

 

 

درگیری عجیب در رقابت ووشو انتخابی تیم‌ملی دختران

در جریان رقابت‌های انتخابی تیم ملی ووشوی دختران نوجوان، درگیری شدید فیزیکی رخ می‌دهد که تاکنون و بطور رسمی دلایل آن اعلام نشده است.

به گزارش ایسنا، مسابقات انتخابی تیم ملی ووشو جوانان دختران، از صبح روز جمعه ۲۴ تیر ۱۴۰۱ به میزبانی آکادمی ملی ووشو در مجموعه آزادی اغاز شد که به دلیل نتایج حاصل شده در جریان مبارزات بخش ساندا، درگیری شدیدی میان پدر یکی از شاگردان و مربیان تیم ملی دختران به وجود آمد.

بر اساس یک روایت، ظاهرا موضوع از این قرار بوده که گویا پدر یکی از دختران که فرزندش برابر شاگرد سهیلا منصوریان شکست خورده، به یکباره وارد سالن جنبی مسابقات که ورزشکاران در آن به گرم کردن مشغول بوده‌اند، می‌شود و پس از جر و بحث با حریف دختر خود (شاگرد سهیلا منصوریان) درگیری در سالن بالا می‌گیرد.

در ویدیو منتشر شده از این اتفاق، یک مرد و سهیلا منصوریان خواهر کوچکتر الهه منصوریان (سرمربی تیم جوانان) و شهربانو منصوریان (مربی تیم ملی) با هم درگیر هستند و زد و خورد فیزیکی بین طرفین اتفاق افتاده است.

به نظر می‌رسد مسئولان حراست و امنیت سالن نیز درباره این اتفاق غافلگیر شده‌اند و موضوع پس از چند دقیقه درگیری فیزیکی با دخالت نیرو‌های حراست خاتمه یافته است.

بیانیه فدراسیون ووشو در خصوص حادثه رخ داده در مسابقات جوانان دختر کشور

بعدظهر امروز و در حاشیه رقابت‌های قهرمانی جوانان دختر کشور و انتخابی تیم ملی در این رده سنی، پدر یکی از ووشوکاران پس از اطلاع شکست فرزندش، با حضور غیر مجاز و غیر قانونی در سالن وارم آپ (محل گرم کردن ورزشکاران) به حریف و مربی فرزندش حمله‌ور شد، شروع به هتاکی و فحاشی کرد و نسبت به نتیجه رقابت فرزندش اعتراض داشت که این مسئله باعث ایجاد درگیری و تنش در سالن مربوطه شد.

شاهدان عینی شهادت داده‌اند هیچ ورزشکاری مرتکب تخلف نشده و فقط دختران ووشوکار در قبال این مهاجم از خودشان دفاع کردند.

پس از ایجاد این درگیری، بلافاصله مسئولان برگزاری، مسئولان حراست حاضر در محل برگزاری، کادر برگزاری و نیروی انتظامی مداخله کردند و به این اتفاق پایان دادند. البته شخص مهاجم بلافاصله از محل متواری و ماجرا با حضور ماموران انتظامی به مراجع ذیربط گزارش شد.

ماجرای حمله پدر به مربی بعداز باخت دختر ووشوکار

 

دعوای خونبار باجناق‌ها در مراسم عروسی

دعوای ۲ باجناق با دخالت برادر یکی از آنها به قتل پدر یکی از آنها و ضرب و جرح دیگری ختم شد.

                                                   دعوای خونبار باجناق‌ها در مراسم عروسی                                       به گزارش تابناک، این حادثه وحشتناک صبح دهم تیر در روستای «بزوشک» از توابع بخش احمدآباد مشهد و هنگامی رخ داد که پسر جوانی به نام «مصطفی» به مجلس عروسی رفت که در روستا برگزار شده بود. او کنار باجناق خودش به نام ابوذر نشست و مشغول گفت وگو شدند اما ناگهان دامنه این صحبت ها به اختلافات ملکی قدیمی کشید و مصطفی از ابوذر خواست تا پدرش را برای واگذاری بخشی از یک زمین راضی کند که در مسیر عبور اهالی قرار داشت اما این گفت وگوها دقایقی بعد به مشاجره لفظی و توهین و فحاشی و درگیری انجامید. در این هنگام «مصطفی» از مجلس عروسی بیرون آمد و به طرف منزل مادرش به راه افتاد اما وقتی در مسیر به برادرش «مهدی» برخورد کرد، ماجرای درگیری در عروسی را برایش شرح داد و گفت: بعد از این حادثه من هم برای آن که مجلس عروسی دیگران به هم نخورد، از آن جا بیرون آمدم!

«مهدی» نیز با شنیدن این ماجرا، درون پراید مصطفی نشست و دو برادر دوباره به سوی محل برگزاری مجلس عروسی به راه افتادند اما هنوز وارد کوچه روستا نشده بودند که «مهدی» با دیدن «ابوذر» و محمد (پدر ابوذر) از خودرو پایین آمد و با پدر و پسر مذکور گلاویز شد. مهدی که جوانی تنومند بود خود را روی ابوذر انداخت ولی در این لحظه «محمد» چاقویی را برداشت و با مصطفی درگیر شد که حالا از پشت فرمان خودرو پیاده شده بود اما مصطفی چاقو را از دست طرف مقابل گرفت. در همین گیر و دار بود که «مهدی» خنجر بدون دسته ترسناکی را برداشت و ضربه ای به پهلوی «ابوذر» زد به گونه ای که تیغه خنجر در پهلوی او باقی ماند. مصطفی نیز به سمت «محمد» حمله ور شد و او را با ۳ ضربه چاقو نقش بر زمین کرد به طوری که خون از پیکر وی فواره زد و او در میان ترس و وحشت و چشمان حیرت زده برخی از شاهدان عینی جان سپرد.

مصطفی بعد از وارد آوردن ضربات چاقو سوار بر پراید از محل گریخت و «مهدی» نیز با فرار به انتهای کوچه، به داخل بیابان های روستا رفت و دو برادر در حالی خود را پنهان کردند که امدادگران اورژانس، جوان مجروح را به همراه پیکر بی جان پدر وی به بیمارستان شهید کامیاب رساندند اما معاینات پزشکی نشان داد که مرد ۷۰ ساله به قتل رسیده است و تلاش برای نجات مرد ۴۳ ساله با خارج کردن تیغه کارد از پهلوی وی، آغاز شد و او از چنگ مرگ گریخت.

عقربه های ساعت به حدود ۱۰:۳۰ رسیده بود که نیروهای انتظامی، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور صبحگاهی قاضی دکتر صادق صفری در روستای بزوشک، بررسی های قضایی در این باره ادامه یافت. با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، با صدور دستوری ویژه از سوی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی برای ردزنی و دستگیری دو برادر فراری وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) آغاز کردند.

رصدهای اطلاعاتی بیانگر آن بود که متهمان شب را در بیابان های اطراف روستا گذرانده اند اما با تنگ تر شدن حلقه محاصره کارآگاهان بالاخره، دو برادر فراری که بسیار از این اقدام پشیمان شده بودند، تصمیم گرفتند خود را به قانون تسلیم کنند. طولی نکشید که دامنه بررسی های تخصصی پلیس به شمال مشهد کشید اما دو متهم خود را به نیروهای انتظامی معرفی کردند. ب

با انتقال متهمان به پلیس آگاهی، بازجویی های تخصصی از آنان زیر نظر سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) و با نظارت مستقیم مقام قضایی شروع شد که در نهایت هر دو متهم به درگیری و قتل اعتراف کردند. در این میان «مصطفی» وارد آوردن ضربات چاقو به محمد (مرد ۷۰ ساله) را پذیرفت و مهدی نیز به فروکردن خنجر وحشتناک به پهلوی ابوذر اقرار کرد.شایان ذکر است بررسی های بیشتر در این باره توسط سرهنگ مرادی (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*