قتلگاهی به نام «هوتک»
«هرسال در فصل گرم سال ۳۰-۲۰ کودک قربانی هوتکها میشوند. الان کسی برای آب پای هوتکها نمیرود. بچهها برای فرار از گرما و بازی جذب هوتکها میشوند.»
به گزارش «شهروندآنلاین» «گوشهای کِز کرده تا قربانی تازهاش را ببلعد. ویارش کودکان زیر ۱۰ سال است. هرم گرما که طاقت اهالی را طاق میکند، آب به جا مانده از بارانها شروع میکند به رقص. آب گلآلود زیر آفتاب از این سوی گودال تاب میخورد به آن سو برای وسوسه یک آبتنی و خُنکشدن تَنشان. شیطنت کودکانه هم چاشنی این وسوسه است برای پا گذاشتن در میانه هوتکهایی که گاهی عمقشان به ۱۰ متر هم میرسد. سکانس آخر این وسوسه و بازی کودکانه میشود سوگنشینی یک روستا. پدر و مادر یکی از خانهها سیاهپوش دختر یا پسرشان میشوند. دلشوره به جان سایر خانهها میافتد. ترس پارچه سیاهی که شاید روزگاری زبانم لال از سردر خانهای دیگر آویزان شود.
هفته پیش چابهار سیاهپوش چهار کودکش شد. اوایل هفته بود که «شهرستان» رخت سیاه «رقیه»، «مریم» و «یاسمین» – خانم معلم – را تن کرد. هنوز داغ این سه سَرد نشده بود و اشک مادرانشان خشک که فوت کودکی دیگر در «بلوچدرویش» داغ همه مادرانی را که کودکانشان قربانی هوتک شده بود، تازه کرد. کودکی که در میانه عروسی یکی از اهالی طعمه هوتک شد تا عروسی به عزا بدل شود. هوتک تابستان امسال گویی میل آرامگرفتن ندارد چون همین پریروز – ۳۰اردیبهشت – یکی از مادران «پیرسهراب» را داغدار کرد.
مادران در نوبت داغدارشدن
صدای دُهل و سُرنا تا آبادی بغلی میرفت تا نوید شروع یک زندگی تازه را بدهد. قرار بود یکی از خانههای «بلوچدرویش» سقف نوعروس و نوداماد شود. مهمانها از چند آبادی آنطرفتر خودشان را رسانده بودند. مرد و زن و کودک لباس نونوار کرده بودند.
شادی اهالی گویی به مذاق هوتک خوش نیامد. پای کودکی سرگرم بازی و شادی جشنی که به آن دعوت شده بود سُر خورد تا طعمه جدید هوتک شود. صدای دهل و سرنا جای خودشان را دادند به شیون مادری که سیاهپوش کودکش شده بود. عزادار زندگیای که در ابتدای راه به خط پایان رسیده بود. دوباره رخت سیاه و صورتهای چنگخورده مادران قسمت این روستاها شد.
یک روز «شهرستان» به عزای مریم و رقیه و یاسمین (معلم فداکار) نشست؛ همان روز که زنان روستا همت کردند برای کار روی زمینهای کشاورزی. زمینهای دیمی که کمی دورتر از آبادی جا خوش کردهاند. دخترکان خسته کمی جلوتر از مادرانشان پا تیز کردند برای رسیدن به روستا. آب تمیز یکی از هوتکها وسوسه انداخت به جان دخترکان. آبی تمیز که جان میداد برای شستن خاک و خستگی کار در مزرعه.
اول «نازنین» شیفته آب تمیز هوتک میشود. تقلای میان هوتک و «نازنین»، «رقیه» و «مریم» را میکشد میان آب برای نجات دوستشان. فریاد دخترکان «یاسمین» – خانم معلم – را میآورد بالای سر هوتک. مادر خانم معلم هم در تلاش برای نجات دخترکان. خانم معلم، «نازنین» و مادرش را نجات میدهد از مرگ حتمی. اما نفس تنگ شده خانم معلم توان نجات «رقیه» و «مریم» را پیدا نمیکند تا هر سه به مرگ سلام بدهند. اینجا رسم بر این است روزی «شهرستان» به عزا بنشیند و روزی دیگر نوبت به «بلوچدرویش» برسد. «پیرسهراب» هم بینصیب نبوده از این عزا و ماتم.
طفل معصومم مُرد، خدا نصیب نکند
چالههای قدیمی و حتی جدیدها حالا شدهاند بلای جان اهالی و کودکانشان. «باقیهو» هفته پیش سیاهپوش رفتن خواهر معلمش شد و هنوز تنش از ماتمی دیگر میلرزد. «بعضا پیش آمده یک روز دنبال بچهای گشتند و بعد تن بیجانش را در یکی از هوتکها پیدا کردهاند.»
چالههایی با عمق شش تا ۱۰ متر که دست و پای کودکان، حریف تقلاکردن در آنها برای نجات نیست. «یکسالی است آب لولهکشی به بعضی از روستاها رسیده، البته آبی که پایدار نیست.»
«کاش هوتکی، داغ بر دل مادری نگذارد.» این را با بغضی عمیق میگوید. بغضی که هر بار با دیدن صورت چنگخورده مادرش تازه میشود. «خواهرم و دو شاگردش قربانی همین هوتکها شدهاند. نه این اولین داغ بوده، نه آخرین داغ خواهد بود.»
بغضی که گلوی «امجد حوت» را هم میفشارد. پدری که تن بیجان «رقیه» ششسالهاش را هفته پیش از هوتک گرفت و به خاک سپرد. «رقیه همراه زنها رفته بود سر زمین کشاورزی. در راه برگشت با دوستانش رفته بود برای شستن پایش.» سرنوشت آن روز با «رقیه»، «مریم» و خانم معلم به اندازه «نازنین» یار نبود. «طفل معصومم مُرد. خدا نصیب هیچ پدر و مادری نکند.»
دیروز «ساجده» هم طعمه هوتک شد. زنگ مدرسه که به صدا درآمد رفت برای هیکردن گله خانه پدری. در راه برگشت به خانه بزها و گوسفندان به هوس تَر کردن لب دور هوتک جمع شدند. بازیگوشی یکی از بُزها «ساجده» را تحویل هوتک داد برای بریدن نفس زندگیاش.
#حیات_ برای_ کودک، پایانی بر سریال مرگهای خاموش
خانهای هوس قَدکشیدن روی یکی از تپهها را که کند، یک هوتک متولد میشود. از گذشتههای دور پدرها به پسرها توصیه کردهاند برای ساختن خانه روی تپهها برای در امان ماندن از سیل و سیلاب. خانه قد میکشید و میشد سقف اهالی خانه. چاله بهجامانده از گودبرداری هم میشد هوتکی که سیراب میکرد دام و زمین کشاورزی را. شستوشو و آب آشامیدنی ۶-۵ خانه هم به عهده همین هوتکها بود؛ چالههایی که آب یکسالونیم چند خانه را در خودش جای میداد.
«باقیهو» – برادر خانم معلمی که در هوتک غرق شد – میگوید آمار هوتکها چند وقتی است بالا رفته و بیمحابا هر گوشه و کناری که بیابند حفر میشوند. «منابع طبیعی در «پُلان» دارد هوتک میسازد! حداقل فکری هم برای ایمنسازی آن کند. این هوتکسازیها یعنی کمک به ادامه قربانیگرفتن هوتکها.»
«ساجده» که زندگیاش را تسلیم سماجت هوتک کرد، جوانان روستاها به فکر پویش حیات برای کودک افتادند؛ پویشی که فریاد میزنند تا مردم ایران به آن بپیوندند برای زندگی آرزوهایی که زود میمیرند. «باقیهو» هم یکی از جوانانی است که این پویش را راه انداخته است. «چهارشنبه خودجوش میرویم برای حصارکشی یکی از هوتکها.»
بعضی از خیرین هم پای کار آمدهاند برای نجات زندگی کودکان سیستانوبلوچستان. آمدهاند تا پایان بدهند به سریال مرگهای خاموشی که در میانه هوتکها رقم میخورند. آرزوی «باقیهو» و اهالی تمامشدن داستان داغدارشدن مادرهاست. «هر سال در فصل گرم سال ۳۰-۲۰ کودک قربانی هوتکها میشوند. الان کسی برای آب پای هوتکها نمیرود. بچهها برای فرار از گرما و بازی جذب هوتکها میشوند.»
دست محلیها کوتاه از کشیدن حصار برای هوتکها
صدوشانزده پارچه آبادی بخش «پُلان» سیستانوبلوچستان را تشکیل دادهاند؛ آبادیهایی که هر کدام دو هوتک بزرگ و ۳-۲ هوتک کوچک به خود میبینند؛ آبادیهایی که به رسم پدرانشان برای تشنهنماندن هوتکی حفر کردهاند به میانهشان.
از ۱۱۶ آبادی «پُلان» حدود ۹۰ آبادی آب لولهکشی به خود میبینند. آب لولهکشیای که به گفته رئیس شورای بخش پُلان آب بهداشتی و شرب به خود نمیبیند. «آب لولهکشی بیشتر برای شستوشو و احشام استفاده میشود. گاهی اوقات از سر ناچاری برای آشامیدن.»
«اسماعیل دُرتاج» از نبود پارک، تاب و سرسره و سرگرمی کودکان «پُلان» میگوید؛ از نداشتههایی که بهانهای میشوند برای تکرار قربانیگرفتن هوتکها. «تا روز ۳۰ اردیبهشت پنج نفر در این هوتکها فوت کردهاند.»
«دُرتاج» گرمای بالای ۵۰ درجه و نبود سرگرمی بچهها را دلیل بالارفتن قربانیان هوتکها در تابستان میداند. «بیشتر به خاطر مهیانبودن شرایط سرگرمی بچههاست.»
پدرها اینجا یا بیکارند یا چشم دوختهاند به یارانه آخر ماه. عدهای هم از سر اجبار تن دادهاند به کولبری. اما امید برخی پدرها به زمینهای کشاورزی دیمی است برای مهیاشدن نان خانه. «دُرتاج» میگوید جامعه محلی خیلی محروم است و دستشان کوتاه از کشیدن حصار برای هوتکها. «هوتکها نیاز به ساماندهی دارند. باید بودجهای تعیین شود و در اختیار دهیاریها قرار بگیرد.»
فنس و میله و اسباب حصارکشی که مهیا شود اهالی پای کار میآیند برای سرعت کار. «حدودا هر حصارکشی ۶۰-۵۰ میلیون هزینه میخواهد برای فنسکشی.» ماجرای قربانیگرفتن هوتکها جدی شده و میطلبد دولت کمکهایش را دریغ نکند و خیرین هم بیایند پای کار. «بنیاد مستضعفان فنس خریده، اما بودجه خرید میله را ندارد. سازمانهای دیگر بیایند پای کار سیستانوبلوچستان کمتر شاهد مرگ کودکانش میشود.»
نبود سرگرمی به کام هوتکها
دو – سه سالی است لولههای آب گذرشان به این حوالی افتاده. به گفته یکی از معتمدان محلی حالا ۳۰۰ روستا به خطوط آبرسانی متصل شدهاند. به گفته «مسلم بِشکار» دشتیاری شاید ۱۰ خانه ورزش روستایی به خود ببیند. از پارک و کلاسهای تابستانی هم خبری نیست. «بازی و سرگرمی بچهها شده گِلبازی و شنا در هوتکها.»
«بشکار» راه چاره را در مجابشدن شوراها و دهیاریها میبیند برای جلوگیری از خاکبرداریهای غیر مجاز. «شوراها و دهیاریها باید محدوده خاصی بیرون از روستا را تعیین کنند برای خاکبرداری. البته باید هوتکهای قدیمی هم پر شوند تا کمتر شاهد این اخبار ناگوار باشیم.»
تولد هوتکها نیاز به مجوز ندارد و هر کسی هر کجا دلش بخواهد شروع میکند به خاکبرداری. بولدوزرها میافتند به جان خاک و عمقی ۱۰ متری میاندازند کنار خانهای که میخواهد دیوارهایش را بالا بکشد. «باید تمهیداتی باشد تا این خاکبرداریها با مجوز انجام شوند.»
هوتکها به جا مانده از دوران چالش آب بودند؛ دورانی که بالای ۵۰ درصد روستاها آبی به خود نمیدیدند. «شاخصها بالا رفته و حالا بالای ۵۰درصد روستاها به آب لولهکشی دسترسی دارند. مشکل روستاها نبود سرگرمی برای بچهها و نداشتن حصار برای هوتکهاست.»
در غیاب اعتبارات هوتکها بلای جان کودکان شدهاند؛ اعتباراتی که بشوند فنس و میله و دور بزنند هوتکها را. «برخی از هوتکها را با شاخوبرگهای درختان محلی حصارکشی کردهاند اما بازدارنده نیست. این کار همت جهادی میخواهد. هوتکها باید دغدغه شوند تا دیگر شاهد مرگ کودکان نباشیم.»
هوتکها را مجوزدار و فنسکشی کنیم
اینجا خبری از تاپ و سرسره نیست. در غیاب چمن و توپ پلاستیکی هم هوتک میماند و بچههای کلافه از گرما. به گفته یکی از فعالان اجتماعی سیستانوبلوچستان در قربانیگرفتن هوتکها نبود امکانات تفریحی سهم بالایی دارند.
به باور «احسان چهکندی» وجود یک تاپ و سرسره هم میتواند در این مرگها بازدارنده باشد. «در روستایی که هیچ امکانات تفریحی وجود ندارد، کودکان برای تفریح جذب هوتکها میشوند.» به باور «چهکندی» هوتکها را نمیشود حذف کرد. «هنوز تامین بخشی از آب مورد نیاز اهالی به عهده هوتکهاست.» ایمنسازی تنها راهکار نجات جان کودکانی است که از کوچکترین امکانات برای سرگرمی محروماند. «باید از هوتکها اصولی استفاده کنیم.»
شناسایی پرخطرها هم هست، راهکاری برای نجات جان کودکان «پُلان»، «پیرسهراب»، «زهراب» و … «باید ایمنسازی را از پرخطرها شروع کنیم.» نکته مهم دیگر این است که هر کسی نباید اجازه داشته باشد لودری به جان خاک بیندازد برای حفر هوتک. «کمهزینهترین راهکار برای جلوگیری از مرگ کودکان این مناطق آموزش است.»
اتصال روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به اینترنت باکیفیت به بیش از ۸۶ درصد رسید
اکنون بیش از ۸۶ درصد روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به اینترنت با کیفیت متصل هستند و بر اساس قول وزارت ارتباطات، پوشش اینترنت در کشور باید تا پایان ۱۴۰۱ بهصورت سراسری انجام شود.
به گزارش ایرنا، برقراری پوشش ۱۰۰ درصدی اینترنت در روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور، جزو الویتهای مهم و مورد تاکید دولت سیزدهم است. وزارت ارتباطات با همراهی دیگر وزارتخانهها و نهادهای کشور در صدد است تا نهتنها تمامی روستاهای کشور را به اینترنت متصل کند، بلکه روستاهایی که در گذشته تحت پوشش اینترنت قرار گرفتند اما سرعت اینترنت آنها مناسب نیست را نیز برای رفع مشکلات، دوباره در چرخه اتصال به اینترنت جای دادهاند.
سال گذشته اعلام شد ۹۸.۸ درصد جمعیت روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به اینترنت متصل هستند، اما بر اساس معیار جدیدی که وزارت ارتباطات برای متصل بودن روستاها به اینترنت مدنظر قرار داده است، میانگین اتصال روستاها به اینترنت به حدود ۸۰ درصد رسید.
بر اساس معیارهای جدید که اینترنت با کیفیت و پایدار را مدنظر قرار میداد، برخی روستاها از فهرست روستاهای متصل خارج شدند تا مشکلات آنها در دسترسی مناسب به اینترنت مرتفع شود. جدیدترین آمار برخطی که در سامانه دیار موجود است، حکایت از اتصال بیش از ۸۶ درصد از روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به اینترنت دارد.
جمعیت روستایی ایران اکنون از ۲۰ میلیون نفر عبور کرده و در ۳۹ هزار روستای کشور ۵ میلیون و ۹۰۳ هزار و ۶۴۵ خانوار زندگی میکنند. ۳۴ هزار و ۸۷۹ روستا به شبکه ملی اطلاعات و ۳۳ هزار و ۷۹ روستا به تلفن ثابت روستایی متصل هستند.
بر اساس آخرین آمار، دسترسی روستاهای کشور به اینترنت سیار از ۸۶ درصد عبور کرده و حدود ۱۴ درصد از روستاهای کشور در صف اتصال به اینترنت پرسرعت، با کیفیت و امن هستند. پوشش اینترنت ثابت در روستاها اما از وضعیت مناسبی برخوردار نیست، تنها ۳۲ درصد از روستاهای کشور تحت پوشش اینترنت ثابت هستند.
جبران عقبماندگی ۶۷ درصدی در این حوزه به راهکارهای مختلف دارد. یکی از آنها سرعت گرفتن پروژه فیبرنوری (ftth) است. به گفته «عیسی زارعپور» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات این پروژه بزرگ ملی که از مدتی قبل در دستور کار وزارت ارتباطات قرار گرفته است، نسخه شفابخش توسعه اینترنت در کشور است.
اتصال پرسرعت و کامل روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به اینترنت و ایجاد بستر برای ارتباط به اینترنت سیار در روستاها از جمله مهمترین وعدههای مهم وزیر ارتباطات است که باید تا پایان سال ۱۴۰۱ در صورت تامین منابع به نتیجه برسد.
مشاور وزیر در توسعه ارتباطات و فناوری اطلاعات در مناطق روستایی و مجری طرح خدمات عمومی اجباری پیش از این اعلام کرده بود، برای اتصال تمام روستاهای کشور به شبکه ملی اطلاعات به احداث پنج هزار سایتهای BTS (دکلهایی که از تجهیزات مخابراتی بیسیم و باسیم تشکیل شده و ارتباط میان کاربر موبایل و شبکه عمومی را فراهم و تسهیل میکند) نیاز است.
روستاهای بالای ۲۰ خانواری که اکنون در صف اتصال به اینترنت هستند، معمولاً در مناطقی قرار دارند که احداث سایت به آنها کار سختی است. ضمن اینکه برخی از آنها به جاده و برق نیز دسترسی ندارند. برای رفع این مشکلات تمام دستگاهها باید پای کار بیایند تا این پروژه ملی به سرانجام برسد.
آخرین آماری که اوایل فروردینماه منتشر شد، حکایت از اتصال ۸۳ درصدی روستاهای بالای ۲۰ خانوار به اینترنت بود. در مدت یک ماه این میزان به گفته وزیر ارتباطات و آخرین آماری که در سامانه دیار «درگاه یکپارچه اطلاعات روستایی» وجود دارد به بیش از ۸۶ درصد رسیده است.
اکنون دسترسی روستاهای ۲ استان کشور به اینترنت ۱۰۰ درصد، ۴ استان بیش از ۹۸ درصد، ۹ استان بیش از ۹۰ درصد و ۱۶ استان کشور به طور میانگین ۸۰ درصد است.
استانهای قم و یزد تنها استانهایی هستند که اتصال آنها به ۱۰۰ درصد رسیده است. روستاهای ۲ استان گلستان اکنون با میزان پیشرفت اندکی به ۹۸.۳ درصد و همدان به ۹۸.۵ درصد رسیدهاند. استان البرز اما پیشرفت چندانی نداشته و اتصال آن ۹۸.۵درصد است.
بوشهر استان دیگری است که به مجموع استانهای پوشش ۹۸ درصدی رسیده است. فروردین ۱۴۰۱، میزان روستاهای بالای ۲۰ خانوار این استان به اینترنت ۹۷.۸ درصد بود.
استانهایی با اتصال بالای ۹۰ درصد
بر اساس آمار سامانه، اتصال روستاهای بالای ۲۰ خانوار ۹ استان اکنون از مرز ۹۰ درصد عبور کرده است. پیشرفت اندکی در استانهایی مانند اصفهان (۹۳.۷۹ درصد)، کرمانشاه (۹۱.۵ درصد)، گیلان (۹۳.۳ درصد)، ایلام (۹۵ درصد)، خراسان شمالی (۹۱.۶درصد)، هرمزگان (۹۰.۵ درصد) رخداده اما استانهای تهران (۹۷ درصد)، مازندران (۹۵.۹ درصد) و خراسان رضوی (۹۰.۳ درصد) بدون تغییر نسبت به ماه گذشته در فهرست قرار دارند.
روستاهای با اتصال کمتر از ۹۰ درصد
روستاهای بالای ۲۰ خانوار واقع در استان خراسان جنوبی، اکنون دسترسی ۷۷.۹۹ درصدی به اینترنت دارند و این آمار نسبت به ماه گذشته تغییری نکرده است.
روستاهای بالای ۲۰ خانوار سیستان و بلوچستان اکنون با اندکی پیشرفت به اتصال ۸۴.۴ درصدی به اینترنت رسیده است.
در استان مرکزی اما میزان پیشرفت نسبت به استانهای دیگر بیشتر بوده و تقریباً با ۲ درصد پیشرفت اکنون به اتصال ۸۷ درصدی به اینترنت دست یافته است.
استانهایی مانند کردستان با پوشش ۸۰.۸ درصدی، کهگیلویه و بویراحمد با پوشش ۸۹.۲ درصدی، چهارمحال و بختیاری با پوشش ۸۵.۹ درصدی، خوزستان با پوشش ۸۹.۴ درصدی، لرستان با پوشش ۸۵.۸ درصدی، زنجان با پوشش ۸۷.۴ درصدی، آذربایجان غربی با پوشش ۸۰.۸ درصدی، آذربایجان شرقی با پوشش۸۴.۲ درصدی جزو استانهایی هستند که اتصال آنها به اینترنت هنوز به ۹۰ درصد نرسیده اما ظرف مدت یک ماه، میزان اتصال آنها به اینترنت افزایش یافته است.
همچنین استانهای سمنان ۸۷.۶ درصدی، قزوین با پوشش ۸۴ درصدی کرمان با پوشش ۸۱.۷ درصدی، فارس با پوشش ۸۹.۳ درصدی، اردبیل با پوشش ۸۳.۸ درصدی بدون پیشرفت در انتظار اتصال کامل به اینترنت هستند.
به گزارش ایرنا، حدود هشت سال قبل تنها ۱۱ درصد روستاهای بالای ۲۰ خانوار ایران به اینترنت متصل بودند، اما اکنون این رقم به بیش از ۸۶ درصد رسیده و فاصله کمی باقیمانده تا اتصال ۱۰۰ درصدی روستاهای بالای ۲۰ خانوار به اینترنت را جشن بگیریم.
«برکناری ۱۳۰ مدیر ناکارآمد»؛ گامی بلند برای تحقق مطالبات مردمی
اعلام برکناری ۱۳۰ مدیر ناکارآمد دولتی، از جمله اخباری است که امیدآفرینی و نظارتافزایی را نوید میدهد؛ بهویژه در دورانی که مشکلات مردم زیاد و رویکرد اصلی دولت، رسیدگی واقعی به مطالبات مردم است و کیست که منکر نقش مهم «ناکارآمدی» برخی مدیران در پدیدار شدن مشکلات مردم باشد؟
مرور دقیقتر سخنان حجتالاسلام «احمد صالحی» رئیس مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری که دوشنبهگذشته در نشست خبری (در ایرنا) ایراد شد، علاوه بر آشکاری نکات ارزشمند، نیازمند چند ملاحظه، نکته و پیشنهاد تکمیلی است تا انشاءالله در بازه زمانی میانمدت، تخلفها و ناکارآمدیهای احتمالی از سوی مدیران اجرایی کشور به حداقل ممکن کاهش یابد.
این نکات را که به طور عمده جنبه اجرایی دارد، با بیان گزیده سخنان رئیس مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری مطرح میکنیم:
۱. معرفی بیشتر سامانه ۱۱۱.ir (سامد)
حجت الاسلام صالحی گفته، برکناری مدیران ناکارآمد، محصول ارزیابی ۴۰۱ نفر از مدیران دستگاههای (دولتی) بوده است که «نشان از عزم راسخ مرکز ارتباطات است». به گفته وی، پیگیری و اقدام در این فرآیند، نتیجه چند هزار مراجعه مردمی بوده که به طور عمده از سه مسیر زیر انجام شده است:
الف_ مراجعه مردمی به مرکز ارتباطات مردمی
ب_ ثبت درخواست در سامانه سامد (۹۴۴هزار و ۴۲۵ مورد)
ج_ از طریق درخواست چهره به چهره مردم در دیدارهای استانی (۷۷ هزار و ۷۵۶ درخواست)
به این ترتیب مشخص میشود که سامانه سامد، بیشترین مراجعه را داشته و به دلیل استقرار در بستر اینترنت، گزینه مناسبتری برای رسیدگی به مشکلات مردم است. اما سامانه سامد چیست؟ این سامانه که سرواژه «سامانه الکترونیکی ارتباط مردم و دولت» است، در آدرس اینترنتی ۱۱۱.ir ، با توجه به ظرفیت عظیم آن و سطح پوشش گسترده در پهنه کل کشور، نیازمند معرفی بیشتر و بهتر به مردم است.
در توضیحات این سامانه آمده: «از آنجایی که دریافت، رسیدگی و پاسخگویی به تقاضاهای مردم جزء وظایف ذاتی و بدوی تمامی دستگاههاست و سازمان ها موظفاند شرایط مقتضی جهت سهولت امر پاسخدهی به مردم را فراهم آورند؛ سامانه ۱۱۱ با نظارت بر شیوه ارتباطات مردمی دستگاههای ذیل قوه مجریه، خلاءهای موجود را شناسایی کرده و در صورت تخطی سازمانهای ذیربط از چارچوب قانونی، نقش مطالبهگری از جانب مردم را ایفا کرده و اقدامات لازم را انجام خواهد داد».
با این حال هنوز بسیاری از مردم نمیدانند که سامد، سامانههای نظارتی سطح ستادی برای ۳۱ وزارتخانه و نهاد دولتی (قوه مجریه) را در خود دارد و علاوه بر وزارتخانهها، نهادهای زیر را هم پوشش میدهد:
بنیاد شهید و امور ایثارگران، بانک مرکزی، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور(سازمان برنامه و بودجه کنونی)، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری (به وزارتخانه تبدیل شده)، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، معاونت اجرایی ریاست جمهوری، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، سازمان بهزیستی و صندوق کارآفرینی امید.
علاوه بر این سطوح ستادی، واحدهای رسیدگی به شکایات همه استانها (در پرتال استانداریهای) نیز در این سامانه پیوند (لینک) دارند و انبوهی از راهنمایی و مشاوره با چهار محور کلی زیر دارد:
راهنمای متقاضیان اشتغال
راهنمای متقاضیان دارو و درمان
راهنمای متقاضیان مسکن
راهنمای دریافت تسهیلات بانکی
به این ترتیب به نظر میرسد سامانهای با این ظرفیت، برای پیگیری و الزام دستگاهها برای رفع مشکلات مردم، نیازمند معرفی بیشتر در رسانهها، از جمله در رسانه ملی است.
۲. مدیر «ناکارآمد» دقیقا کیست؟
بر اساس گزارشی که از سخنان حجت الاسلام صالحی در رسانههای مختلف منتشر شده، وی عبارت «ناکارآمد» را برای مدیران برکنارشده به کار برده است اما در اخبار منعکس نشده که شاخصهای ناکارآمدی چیست؟ زیرا این عبارت طیف گستردهای از کارشکنی، تعلل در امور مردم، غیبت در محل کار و مسئولیت، فرار از پاسخگویی، نالایقی برای منصب مربوطه و … را شامل میشود.
هرچند قابل درک است که «احتمالا» رئیس مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری، ملاحظاتی را در نظر داشته و موارد ناکارآمدی را تشریح نکرده باشد اما چنانچه به طور دقیق یا با بیان مثال، روشن میشد برکنارشدگان چه کرده بودند، ۲ پیامد مثبت داشت:
نخست آنکه مردم دقیقا متوجه میشدند کدام رئیس، به چه دلیلی ناکارآمد بوده و برکنار شده است. دوم اینکه بقیه مدیران اجرایی کشور متوجه میشدند که در صورت «ناکارآمدی» با خطر عزل و برکناری مواجه خواهند بود و در نتیجه به حل مشکلات مردم و رسیدگی به مطالبات ارباب رجوع، توجه بیشتری میکنند.
در سالهای اخیر، «برخی» رفتارهای معدودی از مسئولان و مدیران، نه تنها در جهت خدمت به خلق و تکریم «اسم مبارک مردم» نبوده، بلکه با انحرافی آشکار از آرمانهای اولیه انقلاب، در جهتی عکس حرکت کرده است.۳. «اسم مبارک مردم» و نیاز تسری این دیدگاه به دیگر دستگاهها
حجت الاسلام صالحی همچنین گفته «مطالبات مردم در بالاترین سطح پیگیری میشود» زیرا «مجموعه ارتباطات مردمی، اسم مبارک مردم بر تارک آن نقش بسته است. و منظور ما از مردم از هر رنگ و نژاد و طیف است و …».
عبارت «اسم مبارک مردم» یادآور جملاتی از حضرت امام(ره) است که به جد معتقد بودند «مردم ولی نعمت ما هستند» و یا رهبر معظم انقلاب که معتقدند «شاخص دوّم دولت اسلامی، مساله خدمت به خلق است؛ روحیّه خدمت، که این گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهی وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند».
حال اگر صادقانه و منصفانه قضاوت کنیم، در سالهای اخیر، «برخی» رفتارهای معدودی از مسئولان و مدیران، نه تنها در جهت خدمت به خلق و تکریم «اسم مبارک مردم» نبوده، بلکه با انحرافی آشکار از آرمانهای اولیه انقلاب، در جهتی عکس حرکت کرده است.
بنابراین، نخست اینکه ادبیات رئیس مرکز ارتباطات مردمی (البته همراه با عمل و اقدام)، لازم است سرلوحه قول و فعل همه مدیران کشور در قوای مختلف و نهادهای حاکمیتی باشد؛ همچنین انتظار میرود اقدام مجموعه ارتباطات مردمی ریاست جمهوری که محصول «۱۰ ماه» رسیدگی به درخواستهای مردمی بوده است، ادامه داشته باشد و تبدیل به حرکتی جهادی و شبانهروزی شود؛ زیرا هنوز تا رفع ناکارآمدیها در پهنه ایران اسلامی، فاصله بسیاری داریم.
۴. «۱۹ برابر شدن حجم درخواستهای مردم» و سنگینی وظیفه دولت
نکته دیگری که رئیس مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری گفته، مربوط به حجم بسیار زیاد افزایش درخواستهای مردمی در دولت سیزدهم بوده: «حجم درخواستها و مطالبات مردم در ابتدای تشکیل دولت (سیزدهم)، ١٩ برابر دولتهای قبل بود».
نتیجه منطقی این افزایش مطالبه، اگرچه نشان از رویش جوانههای اعتماد در ذهن و ضمیر مردم دارد؛ مردمی که حداقل چهار سال است با انواع گرانی و تحریم ظالمانه و کرونا و گاهی ناکارآمدی دولتمردان گذشته مواجه بودهاند و انتظار رسیدگی از دولت سیزدهم دارند؛ اما از آن سو، باید درنظر داشت که اگر خدای نکرده، این امید با رسیدگی نکردن، تبدیل به ناامیدی شود، بخش مهمی از سرمایه اجتماعی کشور و سرمایه معنوی دولت، از بین خواهد رفت. پس وظیفه دولت و دیگر نهادها سنگینتر شده و مرکز ارتباطات مردمی، به قول رئیس آن همچنان لازم است «مطالبات مردم را در بالاترین سطح پیگیری کند».
در سخنان رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری البته نکات مهم دیگری هم بود که واکاوی آن را به فرصتی دیگر وامیگذاریم؛ از جمله «واهمهای از عذرخواهی نداریم و خود را بدهکار مردم و آنان را مطالبهگر میدانیم»؛ «اطلاعرسانی( در دولت) باید قویتر باشد تا رسانههای دشمن موج سواری نکنند»؛ «در حال حاضر با پاسخگویی میتوان فضای بانشاط در جامعه را ایجاد و فضای اعتماد از بین رفته را اعتمادسازی کرد»؛ «رئیسجمهور در کنار مردم و شنونده مطالبات آنهاست»، و شاید از همه مهمتر اینکه مطالبات مردم نه از طریق واسطهها، که «مستقیما» به گوش رئیسجمهوری میرسد.