روزی که برای وقت گذرانی در فضای مجازی پرسه می زدم با جوانی آشنا شدم که گویی سنگ صبور درددل هایم بود. چند ماه بعد در حالی با مرد رویاهایم ازدواج کردم که آن روی سکه نمایان شد و …
به گزارش تابناک، زن ۱۹ ساله که با ظاهری آشفته و اشک ریزان وارد کلانتری شده بود درباره سرگذشت غمبار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: از روزی که خودم را شناختم جز جدل و فریادهای توهین آمیز پدر و مادرم چیزی ندیدم. پدرم مردی معتاد و بیکار بود و توانایی اداره زندگی را نداشت.
آن زمان من ۴ سال بیشتر نداشتم و مادرم که سرپرستی مرا به عهده داشت دست مرا گرفت و به خانه مادربزرگم برد ۲ سال بعد از این ماجرا مادرم نیز با مرد جوانی ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت به همین خاطر من در ۶ سالگی در واقع مادرم را هم از دست دادم چرا که ناپدری ام مخالف حضور من در خانه اش بود و این موضوع را آشکارا با مادرم شرط کرده بود در این شرایط من به ناچار زندگی سرد و بی روحی را در کنار مادربزرگ پیرم می گذراندم و از هر نوع محبت و عاطفه ای دور بودم.
با وجود این هر روز کیف مدرسه ام را برمی داشتم و راهی کلاس درس می شدم با آن که دختری افسرده و گوشه گیر بودم و توجهی به درس و مشق نداشتم اما باز هم از هوش بالایی برخوردار بودم و با مطالعه کتاب در شب امتحان نمرات بالایی می گرفتم به طوری که همه معلمانم تعجب می کردند و گاهی نیز مظنون به تقلب می شدم. خلاصه روزگارم به همین ترتیب سپری می شد تا این که حدود یک سال و نیم قبل و زمانی که تحصیل به صورت مجازی بود به خاطر وقت گذرانی و از روی بی حوصلگی در فضاهای مجازی پرسه می زدم در همین جست وجوهای اینستاگرامی بود که به طور اتفاقی با «فرشید» آشنا شدم او جوانی ۳۰ ساله و اهل اصفهان بود ولی با همه این تفاوت سنی خیلی با حوصله و طمأنینه به حرف هایم گوش می داد. گویی سنگ صبور درددل هایم بود و من عشق و محبت را در کلام او جست وجو می کردم طولی نکشید که به فرشید دل باختم و عاشقانه به او ابراز علاقه کردم. ۶ ماه بعد تصمیم به ازدواج گرفتیم و من ماجرا را برای مادرم بازگو کردم.
او با شنیدن این خبر لبخندی زد و خیلی خوشحال شد چرا که دیگر مزاحمی در زندگی نداشت و می توانست به راحتی با شوهرش زندگی کند اما خانواده فرشید از این موضوع بسیار برآشفته شدند و با ازدواج ما مخالفت کردند چرا که ما تفاوت های فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی زیادی با هم داشتیم. با آن که اوضاع مالی پدر فرشید بسیار خوب بود و موقعیت اجتماعی بالایی داشت ولی بیشتر مخالفت آن ها این بود که من فرزند طلاقم و تربیت خانوادگی ندارم! خلاصه با همه این مخالفت ها فرشید به ازدواج با من تاکید داشت تا این که با اصرار او، خانواده اش رضایت دادند و تنها یک شب برای مراسم عقدکنان ما از اصفهان به مشهد آمدند. روز بعد خانه کوچکی برای ما اجاره کردند و به اصفهان بازگشتند.
همسرم نیز در یک شرکت خصوصی مشغول کار شد و من حالا به همه آرزوهایم رسیده بودم و مرد رویاهایم را در کنارم می دیدم اما این خوشی ها و لبخندها خیلی دوام نداشت چرا که فرشید در همان هفته اول زندگی مشترک شخصیت واقعی خود را نشان داد و به قول معروف آن روی سکه نمایان شد.
فرشید مردی بسیار عصبی بود و با هر بهانه ای کتکم می زد و تحقیرم می کرد. او اوضاع مالی پدرش و زندگی آشفته پدر و مادر مرا مدام به رخم می کشید و مرا دختری سیاه بخت و درمانده می خواند. حتی وقتی برای اولین بار به اصفهان رفتم پدر و مادر فرشید مرا به خاطر گم شدن یک فلش متهم به دزدی کردند و تهمت های ناروایی زدند.
آن ها با یک حالت دلسوزی و ترحم گونه می گفتند تو در یک خانواده فقیر به دنیا آمده ای و پدر و مادری هم نداشتی که تو را به طور صحیح تربیت کنند حالا هم اگر برای اولین بار دزدی کرده ای، عیبی ندارد و تو را می بخشیم! با این تحقیرها و سرزنش ها آن قدر سرشکسته می شدم که فقط اشک هایم با من همراهی می کردند.
اکنون نیز مدتی است همسرم مرا به باد کتک می گیرد و از من می خواهد تا تعدادی از دختران دوران دبیرستانم را به خانه بیاورم و با او آشنا کنم. اما من نمی توانم وجدانم را زیر پا بگذارم و دختری را به روز سیاه بنشانم به همین خاطر همسرم فقط با این بهانه که شلوارش را اتو نزده ام باز هم به شدت کتکم زد و تهدید کرد که اگر ظهر به خانه بازگردم و تو را ببینم دیگر زنده نخواهی ماند!
من هم که خیلی ترسیده بودم پس از خروج همسرم از منزل فرار کردم و با راهنمایی یکی از دوستانم به کلانتری آمده ام تا کمکم کنید.گزارش خراسان حاکی است با دستورات محرمانه سرهنگ سید عباس شریفی (رئیس کلانتری امام رضا (ع) ) رسیدگی ویژه به پرونده این زن جوان در دستور کار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.
سناریوی مرد بدهکار برای قتل شریکش
به گزارش «ایران»، اردیبهشت سال ۹۹ گزارش مرگ مرموز مرد جوانی به پلیس آگاهی استان البرز اعلام شد.
گشت کلانتری بلافاصله در محل جنایت که یک کارگاه تولیدی در کرج بود حاضر و با جسد مرد ۳۲سالهای بهنام حامد روبهرو شدند که از ناحیه گردن زخمی شده و به قتل رسیده بود.
محمد عنبری بازپرس شعبه یکم دادسرای جنایی کرج خیلی زود خودش را به صحنه جنایت رساند ودر نخستین گام دستور داد، جسد به پزشکی قانونی منتقل شود.سپس کارآگاهان به بازجویی از شریک مقتول پرداختند که در محل حضور داشت. وی مدعی شد صبح مثل همیشه به دفتر کارش آمده اما بادرهای شکسته کارگاه و جسد شریکش رو به رو شده است. اظهارات او در همان صحنه جنایت و عجله او برای بردن دفاتر حساب مالی کارگاه باعث شد کارآگاهان به او مظنون شده و از وی بیشتر بازجویی کنند ودر ادامه طولی نکشید که حمید لب به اعتراف گشود و راز جنایتش را فاش کرد.
متهم در بازجوییها گفت: از مدتها قبل با مقتول اختلاف حساب داشتم و کینه او را به دل گرفته بودم تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم او را بکشم و به این اختلاف پایان دهم. روز حادثه حامد از من خواست که دارویی برای خوب شدن سردردش پیدا کنم من هم فرصت را مغتنم دیدم و با تزریق مسکن قوی ابتدا او را بیهوش کردم و بعد با چاقویی که همراهم برده بودم گلوی او را بریدم. بعد هم در را بستم و از دفتر خارج شدم و به خانه رفتم. روز بعد به آنجا برگشتم و با صحنهسازی و شکستن در طوری وانمود کردم که انگار سارقان به کارگاه آمده و شریکم را کشتهاند بعد با برادران مقتول تماس گرفتم.
متهم پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بود بازداشت شد و در حالی پای میز محاکمه در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز ایستاد که خواهران و برادران مقتول خواستار قصاص متهم شدند.
متهم در جلسه دادگاه با ابراز پشیمانی از جرمی که مرتکب شده بود پس از تفهیم اتهام، قتل را پذیرفت. این متهم درباره انگیزهاش گفت: به خاطر مسائل مالی من و حامد از مدتها قبل با هم اختلاف داشتیم و من به او بدهکار بودم نمیدانم چه شد که به فکر قتل او افتادم. ولی الان واقعاً پشیمان هستم و امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند.
پس از پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شده و با توجه به درخواست اولیای دم، متهم را بهخاطرقتل عمد به قصاص محکوم کردند.
سفر به دور ایران بعد از جنایت
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ۱۱ بهمن سال ۱۴۰۰ و بهدنبال مرگ مرد ۵۰ سالهای در بیمارستان سوانح سوختگی پایتخت به دستور بازپرس جنایی اعلام شد. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد مرد میانسال به نام مهدی، در طبقه چهارم برج نگین دفتر کار داشته و ۶ بهمن، وقتی با پسرش داخل دفتر بوده یکی از دوستانش وارد آنجا شده و پس از ریختن بنزین روی مهدی و وسایل داخل دفتر آنجا را به آتش کشیده و فرار کرده است.
بنابراین موضوع به آتشنشانی اعلام شد و با اطفای حریق مهدی که دچار ۸۰ درصد سوختگی شده بود و پسرش که از ناحیه دست و صورت آسیب دیده بود به بیمارستان منتقل شدند. اما ۵ روز پس از آتشسوزی، مرد ۵۰ ساله به علت شدت سوختگی تسلیم مرگ شد.
اختلاف مالی
تحقیقات از خانواده مقتول و مدارک به دست آمده نشان داد که این جنایت به خاطر اختلافات مالی بوده است. با شناسایی عامل جنایت به نام هومن، به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند تا متهم را دستگیر کنند. اما زمانی که کارآگاهان اداره دهم به خانه هومن رفتند، مشخص شد که مرد جوان متواری شده است. تحقیقات برای یافتن هومن ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان آگاهی مطلع شدند متهم پس از ماهها به تهران بازگشته و در رستورانی در خیابان شیخ بهایی مشغول به کار است.
بیعانه دویست میلیونی
با مشخص شدن مخفیگاه متهم جوان، پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس محمد تقی شعبانی، کارآگاهان موفق به دستگیری هومن شدند. مرد جوان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: مقتول در کار گرفتن وام بود و من ۲۰۰ میلیون تومان به او پول دادم تا وام ۵ میلیارد تومانی برایم بگیرد. مدتی که گذشت و متوجه شدم از وام خبری نیست، به سراغ او رفتم و گفتم نمیخواهد برایم وام بگیری و درخواست اصل پولم را کردم. او هم به من یک چک دویست میلیون تومانی داد اما زمانی که برای وصول چک رفتم، متوجه شدم چک جعلی است و بازداشت شدم. ۵ روزی در بازداشتگاه بودم که مقتول مرا آزاد کرد. بعد از آن هر بار به سراغ پولم رفتم بهانهای آورد و دو ماه از این ماجرا گذشت.
بعد از دو ماه، وقتی دیدم حتی دویست میلیون تومانم را هم نمیتوانم پس بگیرم، ظرف بنزینی تهیه کرده و به دفترش رفتم. قصدم کشتن او نبود، اما به خاطر عصبانیت روی وسایل داخل دفتر بنزین ریختم. در این لحظه او و پسرش با من درگیر شدند که بنزین روی آنها هم ریخت، وقتی پسرش مرا کتک زد و به زمین افتادم از شدت عصبانیت فندکی که در دستم بود را روشن کردم.
متهم جوان ادامه داد: بعد از آتشسوزی، از آنجا فرار کردم و چند روز بعد هم از مرگ مهدی با خبر شدم. من که میدانستم پلیس در تعقیبم است و به خاطر قتل بازداشت میشوم به شهرستان محل زندگیام رفتم و زمینی که داشتم را فروختم. با پول زمین شروع به ایرانگردی کردم، با خودم گفتم قبل از دستگیری بهتر است دیدنیهای ایران را ببینم و با پایان مسافرتم به تهران آمده و در رستورانی مشغول به کار شدم. من کارخانهدار بودم و وضع مالی خوبی داشتم اما نوسانات بازار باعث شد که ورشکسته شوم و درنهایت به اینجا برسم.
به دستور بازپرس جنایی، متهم در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
سرقت فرش های دستباف برای انتقام از صاحبکار
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد جوانی که مدعی بود فرشهای دستبافش که برای شستوشو به یک قالیشویی داده به سرقت رفته است، آغاز شد. وی در توضیح بیشتر گفت: همیشه فرشهایم را به یک قالیشویی میدهم و از آنجایی که مدتهاست از کارشان راضی بودم، شماره تماس یکی از کارگرها را داشتم و برای شستن فرشهایم مستقیماً با خود او تماس میگرفتم. این بار هم با همان کارگر که نامش بهنام بود، تماس گرفتم و چند تخته فرش دستبافم را به او تحویل دادم. پس از گذشت چند روز که دیدم فرشها را برایم نیاوردند با همان کارگر تماس گرفتم اما تلفن همراهش خاموش بود. بلافاصله به قالیشویی زنگ زدم که متوجه شدم بهنام از قالیشویی اخراج شده و فرشهایم را هم اصلاً به قالیشویی نبرده است.
پس از ثبت شکایت و در حالی که مأموران به دنبال کارگر اخراجی بودند، با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند و در ادامه بهنام بازداشت شد. وی در بازجوییهای اولیه به سرقت فرشهااعتراف کرد و گفت: شب عید با صاحب قالیشویی اختلاف پیدا کردم و پس از ۸ سال کار در قالیشویی اخراج شدم. حتی ۸ میلیون تومان از طلبم را هم نداد. از آنجایی که برخی از مشتریهای ثابت قالیشویی به من اعتماد داشتند و مستقیماً با خودم تماس میگرفتند، تصمیم گرفتم برای انتقام از صاحبکارم فرشهایی را که به صورت مستقیم به من میدهند به قالیشویی نبرم و خودم در یکی از سایتهای فروش کالای دست دوم بفروشم. با اعتراف متهم، تحقیقات برای دستگیری مالخر فرشهای سرقتی ادامه دارد.
آمبولانس ها ناجی هستند نه مزاحم
اینکه میگویند انسان از فردایش خبر ندارد مصداق بارز اقدام نسنجیدهای است که راننده یک اتوبوس در روز سهشنبه گذشته بدون توجه به عواقب آن مرتکب شد!
پنچر کردن دو لاستیک آمبولانس اورژانس تهران که باعث دیر رسیدن بیمار ۲ ساله به بیمارستان و مرگ او شد.
شاید آن لحظه راننده اتوبوس به تصور خودش میخواسته به نوعی راننده آمبولانس را ادب کند که چرا در خط ویژه پارک کرده و باعث انسداد مسیر شده ، یا شاید گرمی هوا و مشکلات دیگری او را به حدی رسانده که چنین تصمیم اشتباهی گرفته است.
اما به واقع نه این دلایل و نه هیچ دلیل دیگری نمیتواند این اقدام اشتباه راننده اتوبوسی که ۲ لاستیک خودروی آمبولانس در حال مأموریت را پنچر کرده توجیه کند. در همه جای دنیا خودروی آمبولانس یعنی ناجی و همراهی و همکاری و تعامل با آن یعنی کمک به نجات یک انسان، اما چرا در کشور ما برخی بر این باورند که خودروی اورژانس و سرنشینان آن هیچ فرقی با سایر خودروها ندارند؟
بی شک حادثه تلخی که روز سهشنبه در خیابان شهید بهشتی تهران رخ داد بسیار تکان دهنده بود، خودروی اورژانس بنا بر اضطرار در کمکرسانی به کودکی ۲ ساله به خاطر نبودن جای پارک به ناچار در خط ویژه توقف کرد و تکنیسینها حدود ۳۰ دقیقه در مطب پزشکی که کودک دچار ایست تنفسی – قلبی شده عملیات cpr را انجام میدهند اما تکنیسینها و پزشک به این نتیجه میرسند که کودک باید به بیمارستان منتقل شود تا شاید با تجهیزات و داروهای لازم احیا شود، اما از آنسو راننده اتوبوس که تنها به عبور بیدردسر خود میاندیشیده بدون هیچ فکری از خودرواش پیاده شده ،لاستیکهای آمبولانس را پنچر و سپس سوار بر اتوبوسش شده و محل را ترک میکند. شاید حتی مقابل مسافرانش به خود بالیده و قیافه حق به جانبی هم گرفته غافل از آنکه این کارش به قیمت پرپر شدن یک طفل بیگناه و عزادارشدن یک خانواده تمام شده است.بهطور قطع راننده اتوبوس حالا دیگر یک تخلف ساده مرتکب نشده ،چرا که اگر اثبات شود وی در مرگ کودک نقش داشته با اتهام قتل شبه عمد روبهرو خواهد بود!
این موضوع را هم باید در نظر داشت وقتی در خبرهایی میشنویم که مثلاً سلبریتیها، افراد متمول و… از آمبولانسهای خصوصی برای تسریع در عبور و مرورشان استفاده میکنند، باعث میشود برخی احساس کنند که آمبولانسها را نباید جدی گرفت. این را میتوان در رفتار برخی افراد هنگام مشاهده خودروهای آمبولانس در خیابانها هم دید. البته مسئولان اورژانس کشور معتقدند استفاده افراد غیرمرتبط از خودروهای اورژانس کشور با سیستمهایی که روی خودرو نصب شده تقریباً غیرممکن است ،چرا که این خودروها بر اساس مأموریت اعلام شده و نشانی مشخص و تنها با جیپیاس میتوانند حرکت کنند و راننده خودرو اگر مسیری را غیر از موقعیتی که در مأموریتها برایش مشخص شده حرکت کند ، یک تخلف محسوب میشود. با این حال نکته مهم این است که بیتوجهی به خودروهای آمبولانس از سوی برخی شهروندان نشان میدهد که در این زمینه بهدرستی فرهنگسازی نکردهایم و رفتار صحیح در قبال خودروهای امدادی را باید به همه افراد جامعه در همان دوران تحصیل به عنوان یک ضرورت آموزش داد.
حال ناخوش صندوقهای بازنشستگی در ایران
براساس آمارهای ارائهشده از سوی وزارت رفاه، در ایران ۱۸ صندوق بازنشستگی وجود دارد که درمجموع حدود ۲۳.۶ میلیون مشترک و مستمریبگیر اصلی را تحت پوشش قرار دادهاند.
به گزارش فرهیختگان، چهار صندوق از این ۱۸ صندوق درحال حاضر به پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان خود از محل منابع داخلی قادر نبوده و در قوانین بودجه سالانه مبالغی برای کمک به آنها درنظر گرفته میشود.
براساس جداول بودجه، میزان اعتبارات دریافتی صندوقها از حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۳ به حدود ۲۱۷ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱ رسیده است. این درحالی است که اعتبار کمکی به صندوقهای دستگاهی ورشکسته همچون صندوق بازنشستگی کارکنان صداوسیما، صندوق بازنشستگی کارکنان هما و… در این آمار لحاظ نشده است. این کمکها عمدتا به سه صندوق بازنشستگی کشوری، لشکری و صندوق فولاد پرداخت شده است.
گرچه سازمان تامین اجتماعی بدون کمک بودجهای دولت حقوق میدهد و اگر هم از دولت پولی گرفته مربوط به مطالبات قدیمیاش است، اما تصمیمات دولت بر روی تحولات این صندوق نیز اثرگذار است. دولت زمانی تصمیم میگیرد حقوق کارکنان و بازنشستگان خود را به طور قابلتوجهی افزایش دهد، اما این موضوع وقتی با اعتراض بازنشستگان تامین اجتماعی روبهرو میشود، بودجهای برای همسانسازی نیست.
حال ناخوش صندوقهای بازنشستگی در ایران
حال وزیری را تصور کنید که با هر منطق و دلیلی دستمزد کارگران را نیز ۵۷ درصد افزایش داده و قاعدتا باید با یک نسبتی، حقوق بازنشستگان را افزایش دهد، اما اینجا دولت وارد میشود و هرچند نمیتواند مصوبه شورای عالی کار در خصوص افزایش ۵۷ درصدی حداقل دستمزد را برگرداند، اما تلاش میکند در تعیین حقوق و دستمزد بازنشستگان دخالت کند.
شاید استدلال دولت این باشد که افزایش قابلتوجه رقم دستمزد بازنشستگان منجر به رشد فزاینده کمکهای دولت به صندوقها میشود، اما هر چه باشد اتخاذ تصمیمات هزینهساز برای دولت از سوی وزیر کار قابلپذیرش نیست. شاید در کنار اظهارات غیرعلمی و جنجالی عبدالملکی، تصمیمات هزینهساز برای دولت و سازمان برنامه و بودجه هم موضوعی باشد که باعث شده دولت پشت وزیرش را خالی کند. ردپای این موضوع را میتوان در اظهارات دولتمردان پس از استعفای وزیر کار مشاهده کرد که با عنوان «کمک به افزایش هماهنگی» یاد میشود.
به این آمارها دقت کنید: «در ایران ۱۸ صندوق بازنشستگی وجود دارد که از بین این صندوق، نسبت پشتیبانی فقط در دو صندوق بالای ۵ است. این صندوقها شامل صندوق وکلای دادگستری با نسبت پشتیبانی ۴۳ و صندوق روستایی و عشایر با نسبت نزدیک به ۱۵ هستند. در سازمان تامین اجتماعی که بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور است، این نسبت ۴.۴ و سایر صندوقها کمتر از نیم تا ۳ است.».
اما «نسبت پشتیبانی» چیست و چرا مهم است؟ براساس تعاریف، نسبت پشتیبانی شاخصی است که نشان دهنده وضعیت جریان مالی ورودی به جریان خروجی صندوقهاست و برابر است با نسبت تعداد بیمهشدگان به تعداد پروندههای مستمریبگیران. با این توضیح طبیعی که هرچه اندازه این نسبت بزرگتر باشد آن صندوق از نظر درآمد و هزینه در نقطه مطلوبتری قرار دارد.
براساس پژوهشهای انجامشده، اگر شاخص پشتیبانی به کمتر از ۶.۳ نفر تقلیل پیدا کند، صندوقهای بازنشستگی قادر نخواهند بود براساس منابع نقدی حاصل از دریافت حق بیمه به تعهدات قانونی خود عمل کنند و اگر این شاخص از ۳.۵ نفر کمتر شود، صندوقها روزبهروز به ورشکستگی مالی و اقتصادی نزدیکتر میشوند.
این نسبت میگوید به جز دو صندوق، اغلب صندوقهای بازنشستگی کشور قادر به پرداخت حقوق بازنشستگان از طریق حقبیمه تولیدی ندارند. این عدم توانایی صندوق در پرداخت حقوق بازنشستگان از منابع ورودی حقبیمه بالاخره باید از یک طریقی جبران شود.
اگر صندوقها از ابتدای تاسیس خود منابع را در جای درست سرمایهگذاری کرده باشند، به احتمال زیاد خواهند توانست از پس پرداخت حقوق و مستمری بازنشستگان بربیایند، اما اگر سرمایهگذاریها، سپردهگذاریها و منابع داخلی چندان قابلتوجه نباشد، صندوق یا باید دست به استقراض کند یا باید دولت دستش را بگیرد. این موضوع در صندوقهای بازنشستگی کارکنان فولاد، بازنشستگی کشوری و لشکری از طریق بودجه عمومی تامین میشود و رقم آن در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۱۷ هزار میلیارد تومان بوده است.
اما در سازمان تامین اجتماعی موضوع بسیار متفاوت است. در این صندوق دولتها از قدیمالایام حق بیمه سهم سازمان تامین اجتماعی را با تاخیر پرداخت میکردند و بدهی ناشی از آن که به دولت فعلی به ارث رسیده چیزی در حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود. همچنین تا چند سال پیش که شستا (شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی) به بورس نیامده بود و عملکرد شرکتهای آن شفاف نبود، دولتها منابع آن را منابع خودشان میدانستند و اجاره هرگونه دخالت سیاسی و عزل و نصب و بهکارگیری نیروهای سیاسی و آقازادهها و … را داشتند.
این موضوعات سبب شد بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور همه منابع عظیمی که از حق بیمه مردم بود را سرمایهگذاری و پسانداز کند تا امروز دچار بحران نشود. اینکه میگویم بحران، آمارهای آن بسیار نگرانکننده است؛ بهطوریکه درحال حاضر سازمان تامین اجتماعی با بدهی بانکی ۸۵ هزار میلیارد تومان به بانک رفاه روبهرو است. همچنین براساس برآورد سازمان تامین اجتماعی، کسری نقدینگی این سازمان تا سال ۱۴۰۰ به حدود ۷۳ هزار میلیارد تومان رسیده که برآورد میشود این رقم تا سال ۱۴۰۵ به ۳۹۰ هزار میلیارد تومان نیز برسد.
سومین تابستان کرونایی از راه رسید/ چالش ۱۵ میلیون واکسن نزده
سومین تابستان کرونایی هم از راه رسید، با این تفاوت که دیگر از آمار بالای ابتلا و مرگ و میر بیماران در کشور خبری نیست.
به گزارش خبرنگار مهر، از ابتدای شیوع پاندمی کرونا در کشور تا امروز، شاهد گذر از دو تابستان همراه با آمار بالای افراد مبتلا و فوتیها بوده ایم. به طوری که در تابستان دوم که در سال ۱۴۰۰ تجربه کردیم، شرایط بسیار تلخ و سخت بود.
در تابستان ۱۳۹۹ که اولین سال کرونایی را تجربه میکردیم، شاهد نوسان در روند آمار کرونا بودیم. به طوری که در تیر و مرداد ۹۹، به یکباره آمار کرونا صعودی شد و دلیل آن نیز، خروج مردم از روزهای قرنطینه خانگی بود. زیرا، در ابتدای شیوع کرونا که مقارن شده بود با اسفند ۹۸، مردم از بیماری وحشت داشتند و همین موضوع سبب شد تا نوروز ۹۹ را در خانهها بمانند و درصد اندکی همچنان در سفر بودند. اما، بعد از گذشت چند ماه، خستگی قرنطینه بر مردم غلبه کرد و تصمیم گرفتند در خرداد ۹۹، دوباره سفرها را از نو شروع کنند و این گونه بود که آمار کرونا در تابستان ۹۹ به یکباره صعودی شد.
این در حالی بود که هنوز از واکسن خبری نبود و تنها گزینه برای مصون ماندن از ابتلاء به ویروس کرونا، رعایت پروتکلهای بهداشتی و زدن ماسک بود.
و اما، دومین تابستان کرونایی در ایران، با تلخی همراه بود تا جایی که آمار روزانه کرونا از ۵۰ هزار مبتلا هم عبور کرد و فوتیها نیز به بالای ۷۰۰ نفر رسید.
تابستان ۱۴۰۰، با موج پنجم همراه بود و شاید، برای همیشه از یادمان نرود که در دومین تابستان کرونایی، چه سختیها و تلخیهایی را تجربه کردیم.
روند واکسیناسیون نیز قطره چکانی بود و شاید کمتر از ۷ میلیون دوز واکسن تا آن زمان در کشور تزریق شده بود.
همه این چالشها، دست به دست هم داد تا شاهد روزهای سختی در تابستان ۱۴۰۰ باشیم. اما، این روند در شهریور ۱۴۰۰ تغییر کرد و به یکباره روند واردات واکسن سرعت گرفت و همین موضوع باعث شد تا تعداد زیادی از هموطنان موفق به دریافت واکسن کرونا شوند.
حالا در آستانه ورود به سومین تابستان کرونایی در کشور هستیم، با این تفاوت که شرایط در تابستان ۱۴۰۱ با دو تابستان قبلی، به شدت تغییر کرده است.
آمار فوتیهای روزانه به صفر رسید و موارد ابتلاء نیز ۲ رقمی شد. اما، نکته مهم در این بین، حفظ شرایط موجود است و اینکه سومین تابستان کرونایی را بدون بحران پشت سر بگذاریم. برای عبور از سه ماه تابستان، لازم است که پروتکلها را همچنان رعایت و نسبت به تکمیل واکسیناسیون اقدام کنیم. زیرا، هنوز کمتر از ۲۸ میلیون نفر در کشور ۳ دوز واکسن کرونا زده اند.
کرونا تمام نشده است
حمیدرضا جماعتی دبیر کمیته علمی کشوری کرونا، با بیان اینکه کرونا هنوز تمام نشده است، گفت: بر اساس پیش بینیهای متخصصان به نظر میرسد که تا سه ماه آینده موج جدیدی از کرونا و افزایش چشمگیری در ابتلاء به این بیماری نداشته باشیم و اما بعد از آن و در فصول سرد سال، نمیتوان پیش بینی کرد که چه اتفاقی خواهد افتاد.
وی افزود: در حال حاضر زیرسویه های دیگر اومیکرون مانند BA4، ۵BA و BA.X که در آمریکا و کشورهای آفریقایی غالب است، در کشور ما شیوع پیدا نکرده بنابراین تا زمانی که مطمئن نشدهایم که این زیرسویه ها در آن کشورها چگونه رفتار میکنند، باید جوانب احتیاط و پروتکلهای بهداشتی را با جدیت رعایت کنیم.
جماعتی تاکید کرد: توصیه کمیته علمی کشوری کرونا این است که گروههای پرخطر مانند سالمندان، بیمارانی که سیستم ایمنی ضعیف دارند و یا داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی مصرف میکنند، نوبت چهارم واکسن کرونا را تزریق کنند. کودکان ۵ تا ۱۱ ساله هم حتماً واکسیناسیون را انجام دهند چراکه کودکان میتوانند عامل انتقال بیماری باشند بنابراین تکمیل واکسیناسیون همچنان مورد تاکید کمیته علمی کرونا است.
دبیر کمیته علمی کشوری کرونا ضمن تاکید بر استفاده از ماسک و پروتکلهای بهداشتی، خاطرنشان کرد: درست است که پاندمی از مرحله حاد عبور کرده، اما ویروس همچنان در کشور در چرخش است و پاندمی به پایان نرسیده است لذا باید گوش به زنگ باشیم تا دوباره گرفتار نشویم.
تکمیل واکسیناسیون مهم است
جماعتی گفت: تکمیل واکسیناسیون کودکان به ویژه در گروه سنی ۵ تا ۱۱ سال، مورد تاکید کمیته علمی است چراکه ممکن است با توجه به شرایط ماههای آینده، بازهم با موجی از بیماری کرونا با جهشهای جدید روبرو باشیم بنابراین باید از این فرصت طلایی برای تکمیل واکسیناسیون استفاده کنیم.
وی تصریح کرد: با عبور از مرحله حاد پاندمی کرونا، واکسیناسیون روند کاهشی داشته و توصیه تمامی صاحب نظران حوزه سلامت در دنیا این است که مردم حتماً واکسیناسیون خود را به ویژه تزریق نوبت سوم و چهارم انجام دهند تا بتوانیم در آینده از ایجاد موجهای جدید با سویه ها و زیرسویه های جدید، پیشگیری کنیم.
دبیر کمیته علمی کشوری کرونا با اشاره به لزوم اجرای دوباره طرح شهید سلیمانی برای تقویت واکسیناسیون به ویژه در نوبت سوم و چهارم و گروه سنی ۵ تا ۱۱ سال، گفت: در این طرح میتوان با مشارکت بسیجیان، به تقویت پوشش واکسیناسیون کمک کرد. برخی پیشنهادات برای ارائه واکسن کرونا در داروخانهها بوده که نیاز به ساختار قوی و برنامه ریزی مدون دارد.
عادی انگاریها میتواند خطرناک باشد
در همین حال، عباس شیراوژن سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، در واکنش به عادی انگاریها و پایان کرونا در کشور، گفت: متأسفانه عادیانگاریهایی رخ داده است. اگر چه شاید موج بیماری نداشته باشیم اما با چنین عادیانگاریهایی ممکن است افراد سالمند، کسانی که نقص ایمنی و بیماری زمینهای دارند دچار مشکل شوند. به هر حال چرخه انتقال همچنان وجود دارد؛ شاید در خیلی از افراد بروز چندانی نداشته باشد اما ممکن است این چرخه به کسی برسد که نقص ایمنی دارد و به همین دلیل درگیر مشکلات جدی شود. تاکید میکنم که حداکثر تا ۱۰۰ روز پس از تزریق دوز اول و دوم واکسن، ایمنی خوب داریم و این وضعیت پس از تزریق دوز سوم به ۶ ماه میرسد.
۱۵ میلیون نفر هنوز یک دوز واکسن هم نزده اند
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چند دوز واکسن تزریق شده است، گفت: حدود ۶۴.۵ میلیون نفر نوبت اول را تزریق کردهاند، بیش از ۵۸ میلیون نفر دوز دوم را زدند و نزدیک به ۲۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر نوبت سوم را دریافت کردند. بر این اساس، نزدیک به ۱۴-۱۵ میلیون نفر اصلاً واکسن نزدند. این موضوع از سوی نظام سلامت پذیرفته نیست و آنان نیز باید واکسینه شوند.
شاید تنها نگرانی برای برداشتن ماسکها، همین ۱۵ میلیون نفری باشند که حتی یک دوز واکسن کرونا تزریق نکرده اند. اگر چرخه واکسیناسیون تکمیل شود و به این سمت برویم که دوز یادآور نیز در دستور کار قرار گیرد، قطعاً سطح ایمنی جامعه بالاتر خواهد رفت.
حالا که آمار روزانه فوتیهای کرونا در کشور صفر شده و در روزهایی فقط یک مورد فوتی داشته ایم، نباید اجازه دهیم این ویروس منحوس، دوباره جان بگیرد. بهتر است که سومین تابستان کرونایی کشور، متفاوت از دو تابستان قبل به پایان برسد.
تفاوت فاحش آمار دانشجویان دندانپزشکی/ ۳ هزار دانشجوی دندانپزشکی گُم شدند!
نماینده مجلس گفت: تفاوت فاحش آمار دانشجویان دندانپزشکی دانشگاههای علوم پزشکی و آمار دانشجویان معرفی شده از سوی سازمان سنجش نشان میدهد هم امکانات داریم هم ظرفیت داریم اما گویا عوامل دیگری تعیین میکند چه کسی بر روی صندلی بنشیند؛ چه کسی ننشیند.
حجتالاسلام حسن شجاعی نماینده مردم ابهر در مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون اصل نود در گفتوگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، با قدردانی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه اخیر این شورا مبنی بر افزایش پلکانی ظرفیت دندانپزشکی را زمینه ساز عادلانه سازی دسترسی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی دانست و گفت : بی شک افزایش ظرفیت پزشکی و دندانپزشکی مهمترین عامل برای تعیین نرخ سرانه پزشک در درازمدت است که مقایسه ظرفیت پذیرش در ایران با اغلب کشور های دنیا نشان میدهد با وضع مطلوب فاصله ای بسیار داریم. البته این مصوبه ضمانت اجرایی میخواهد که ضمانت آن وزارت بهداشت است. ما در کمیسیون اصل نودم حتما پیگیر اجرا شدن این مصوبه تا حصول نتیجه خواهیم بود .
شجاعی در ادامه به بحث پذیرش دانشجوی دندانپزشکی از مسیرهای بدون کنکور سراسری به دانشگاه ها ابراز نگرانی کرد و عنوان کرد: متاسفانه در جلسه ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور تفاوت حداقل ۳ هزار نفری در تعداد دانشجوی در حال تحصیل میان آمار ارائه شده توسط وزارت بهداشت و کارشناسان شورای عالی انقلاب فرهنگی دیده میشود.
وی ادامه داد: وزارت بهداشت آماری ارائه داده است که بیش از ۱۶ هزار دانشجوی دندانپزشکی در مقطع عمومی در حال تحصیل هستند که معادل پذیرش سالانه ۲۷۵۰ دانشجوی دندانپزشکی است درحالیکه بر اساس استعلام رسمی از سازمان سنجش در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۷۵۰ دانشجوی دندانپزشکی در مجموع دانشگاههای دولتی و آزاد از طریق کنکور سراسری پذیرفته شدند. از طرفی بر اساس آمار اعلامی وزارت بهداشت به شکل میانگین سالانه ۱۲۰ دانشجوی دندانپزشکی از خارج کشور وارد کشور میشوند. این اختلاف هزارنفری با هیچ آماری قابلتوجیه نیست.
شجاعی ادامه داد: وزارت بهداشت باید به دو سؤال بزرگ پاسخ دهد، اول اینکه این اختلاف هزار نفری از چه مسیری وارد دانشکدههای دندانپزشکی شدهاند و دوم اینکه اگر ظرفیتی برای تربیت دانشجو هست چرا وزارت بهداشت تا این حد در برابر اضافه شدن ظرفیت پذیرش از طریق کنکور سراسری مقاومت میکند؟
نماینده مردم ابهر تصریح کرد: پس از مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی مبنی بر افزایش ظرفیت پزشکی فضاسازیها و جنجال بر سر این مصوبه بهگونهای رقم خورد که بسیاری احساس خطر کردند. دست به نامه شدند و ادله آوردند که امکانات نداریم. اما آمار صندلی دانشجوی در حال تحصیل در دانشکدههای دندانپزشکی نشان میدهد هم امکانات داریم هم ظرفیت داریم اما گویا این ظرفیت برای داوطلبین کنکور نیست و از مسیر دیگری باید وارد شود.
وی ادامه داد: چگونه است که هنگام افزایش ظرفیت ۱۰ درصدی پذیرش دانشجو که در کنکور سراسری سال ۱۴۰۱ معادل کمتر از ۲۰۰ نفر است بهانههایی مختلفی از یونیت تا هیئتعلمی گرفته آورده میشود اما در کمال تعجب میبینیم که سالانه حداقل هزار نفر از مسیر نامشخصی پذیرفته میشوند.
حجتالاسلام شجاعی در پایان با اشاره به مصوبه ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور گفت: این مصوبه قطعاً زمینه افزایش دسترسی مردم به خدمات درمانی دندانپزشکی را فراهم خواهد کرد و از طرف دیگر زمینه ورود خیل دانشآموزان مستعد به این رشته را فراهم خواهد کرد.
خطر ناباروری با رژیمهای لاغری فوری
هدیسادات پاکنهاد
این روزها تناسباندام تبدیل به یک دغدغه برای زنان جوان شده است اما گاهی خوشاندامی و کاهش وزن با رژیم های خودسرانه می تواند شما را برای همیشه از مادر شدن محروم کند.
گروه ایرنا زندگی – ناباروری اغلب در کوتاهمدت یا بلندمدت افراد را دچار مشکل میکند و آنان را در معرض فشارهای خانوادگی و اجتماعی قرار میدهد. بر اساس برآوردهای سازمان بهداشت جهانی ۱۵ درصد کل زوجهای جهان نوعی از ناباروری را در طول زندگی خود تجربه میکنند، عددی که در ایران به ۲۲ درصد هم میرسد. طبق آمارها، در ایران حدود ۴ میلیون زوج نابارور وجود دارد. گروهی از زوجهای نابارور کنونی، نابارور ثانویه هستند؛ یعنی آنها زوج های باروری بودهاند که بنا به دلایلی همچون سبک زندگی، تغذیه، تأخیر در فرزند آوری و … قدرت باروری خود را از دستدادهاند اما یکی از سؤالات رایج این است که آیا ورزش و کاهش وزن می تواند شانس باروری را کاهش یا افزایش دهد؟
برای پاسخ به این سؤال به سراغ دکتر آتوسا کریمی، متخصص زنان و زایمان، فلوشیپ درمان ناباروری و عضو هیات علمی مرکز درمان ناباروری ابنسینا رفتیم و درباره تأثیر ورزش در باروری و ناباروری با ایشان به گفتوگو پرداختیم.
ورزش شانس باروری را افزایش میدهد
تحقیقات نشان میدهد که حدود ۱۲ درصد از ناباروریها به دلیل وجود چربی بیشازحد و اضافهوزن است. دکتر کریمی با اشاره به این موضوع یکی از روشهای افزایش شانس باروری را ورزش و کاهش وزن می داند: «کسانی که ورزش میکنند معمولاً سبک زندگی سالمتری خواهند داشت و اندازه شاخص توده بدنیشان در اندازه ایدهال تنظیم میشود لذا احتمال اینکه دچار چاقی مفرط شوند، بسیار پایین است.شاخص توده بدنی اینگونه به دست میآید که وزن(برحسب کیلو گرم )را تقسیمبر مجذور قد (برحسب متر) فرد میکنند و اگر شاخص توده بدنی عددی مابین ۵ /۱۸تا ۹/۲۴ باشد، وزن فرد ایدهآل است اما شاخص توده بدنی از ۲۵تا۹ /۲۹ اضافهوزن، ۳۰ تا ۹/۳۴چاقی و شاخص توده بدنی بالای ۳۵ چاقی مفرط بهحساب میآید. از طرف دیگر، کسانی که ورزش میکنند تمایلشان به مصرف دخانیات کمتر میشود و از اینجهت، افراد سالمتری هستند وخون رسانی به همه اندام های آنان از جمله دستگاه تولید مثل بیشتر می باشد و در نتیجه شانس باروری در این افراد بیشتر است. همچنین زنان چاقی که تصمیم به اقدام برای بارداری دارند با ورزش میتوانند شانس باروری را افزایش دهند زیرا چربی، اطراف تخمدانها و لگن را فرا میگیرد و با ایجاد اختلال در سوخت وساز قند خون واختلال کارکرد هورمون های جنسی سبب کاهش تخم گذاری وکاهش باروری میگردد. همچنین درصورت نیاز به انجام روشهای پیشرفته کمک باروری مانند IVF و میکرواینجکشن دسترسی به تخمدانها درحین عمل، مشکل خواهد بود؛ از طرفی، خانمهای چاق برای درمان ناباوری به دوز داروهای بیشتری نیاز دارند و همین مسئله باعث افزایش هزینه دارو، پاسخدهی کمتر و جراحی سختتر خواهد شد.»
لاغری مفرط منجر به ناباروری میشود
به گفته کریمی همانطور که چاقی و شاخص بدنی بالای ۲۵ احتمال باروری را کاهش میدهد، لاغری مفرط و شاخص توده بدنی پایینتر از ۵/۱۸ نیز میتواند منجر به ناباروری شود.
این فلوشیپ درمان ناباروری میگوید: «زمانی که وزن و بافت چربی خانمها از یک حدی کمتر میشود، بهصورت فیزیولوژیک تخمکگذاری و خونریزیهای ماهانه متوقف میشود و بهصورت موقت ناباروری اتفاق میافتد که اگر در این مرحله، فرد به پزشک مراجعه نکند و زیر نظر متخصص تغذیه وزنش را اصلاح نکند، ممکن است ناباروری طولانیمدت و حتی غیرقابلبرگشت شود. بنابراین، افراد باید خودشان را در محدوده وزنی مناسب (شاخص توده بدنی ۵/۱۸ تا۹/۲۴) نگهدارند. همچنین کسانی که در شاخص توده بدنی نرمال قرار دارند، با ورزش میتوانند شانس باروری را افزایش دهند و در صورت باروری، دوران بارداری بهتر و سالمتری را سپری کنند.»
تأثیر ورزش در کاهش عوارض بارداری خانمهای چاق
کریمی میگوید عوارض بارداری در خانمهایی که اضافهوزن دارند بیشتر است: «زنان چاق حتی در صورت بارداری عوارضی مانند سقط جنین،افزایش فشارخون یا مسمومیت حاملگی، لخته شدن خون درریه ها واندامها و… بیشتر از بانوانی تست که وزن نرمال دارند. ورزش کمک میکند تا خونرسانی به همه اندامها واز جمله تخمدانهاورحم افزایش یابدواحتمال پذیرش بافت پوششی رحم برای لانه گزینی جنین بیشتر شود. همچنین با خونرسانی بهتر به تخمدانها، فولیکولها و تخمکهای باکیفیت بهتری تولید میشود.»
ورزش چه زمانی شانس باروری را کاهش میدهد؟
کریمی در پاسخ به این سؤال میگوید: «ما برحسب شرایط بیماران در برخی مقاطع به آنها توصیه میکنیم که از انجام ورزشهای سنگین خودداری کنند. بهعنوانمثال، خانمهایی که تحت درمان IVF قرار دارند به دلیل مصرف داروهای تحریک تخمکگذاری تزریقی که سبب رشد فولیکول ها در تخمدان می گردد باید از انجام ورزشهای سنگین مثل دراز و نشست، حرکات ژیمناستیک و تردمیل با سرعت زیاد خودداری کنند زیرا احتمال دارد به تخمدانها ضربه بخورد یا تخمدانها در اثر حرکات شدید دچار پیچخوردگی(تورشن) شوند که این مسئله باعث میشود خونرسانی تخمدان دچار مشکل شود اما پیادهروی با سرعت ملایم برای این بانوان نهتنها مشکلی ندارد بلکه به بهبود شرایط نیز کمک خواهد کرد؛ بنابراین تا زمانی که بیماری در سیکل IVF قرار نگرفته و داروهای تزریقی هورمونی دریافت نکرده، محدودیتی برای انجام ورزش ندارد.»
همچنین بانوانی که برای آنان انتقال جنین انجام شده است، در دوره پس از انتقال جنین از ورزش های سنگین خودداری کنند اما پیاده روی سبک وکوتاه مدت منعی ندارد. بانوان باردار در طول دوره بارداری برای نوع ومدت زمان حرکات ورزشی مناسب باید حتما با متخصص زنان مشورت کنند به عنوان مثال بانوان بارداری که جفت در بخش پایینی رحم قرار گرفته است باید از فعالیت های بدنی سنگین خودداری کنند وپزشک درمورد محدوده فعالیت مجاز، برحسب سن بارداری وشرایط بیمارتصمیم گیری خواهد کرد.
تحت نظر متخصص تغذیه رژیم بگیرید
این روزها کاهش وزن و تناسباندام به دغدغهای برای زنان جوان تبدیلشده است. ازآنجاییکه حین بارداری وزن بدن مادر افزایش مییابد، برخی زنان قبل از باردارشدن اقدام به کاهش وزن میکنند؛ دکتر کریمی دراینباره میگوید: «در صورت اضافه وزن وچاقی کاهش وزن قبل از اقدام به بارداری پیشنهاد میشود، به ویژه زنانی که دچار تنبلی تخمدان ( تخمدان پلی کیستیک )ودارای اضافه وزن هستند حتماً قبل از بارداری باید وزنشان را کاهش دهند زیرا چربی زیاد در بدن این افراد باعث افزایش مقاومت به انسولین واختلال در سوخت وساز قند وچربی خون وهورمون های جنسی می شود و به ناباروری دامن میزند. با کاهش وزن، مقاومت به انسولین کاهش می یابد وسوخت وساز قند وچربی وکارکرد هورمون ها تنظیم می گردد وسرانجام خونریزیهای ماهانه منظم شده و تخمکگذاریها آغاز میشود به طوری که برخیاز افراد که دارای تخمدان های پلی کیستیک هستند پس از کاهش وزن، خودبهخود باردار میشوند اما دقت کنید که کاهش وزن حتماً باید تحت نظر متخصص تغذیه انجام شود و رژیمهای خودسرانه و فوری ممنوع است زیرا برخی افراد بدون توجه به نیازهای بدن، برای کاهش وزن تنها از یک ماده غذایی استفاده میکنند و خودشان را از مواد غذایی دیگر محروم میکنند که این امر بهمرورزمان باعث کمبود ویتامینها و املاح شده و مشکلاتی مانند ریزش مو، چروک شدن پوست، آسیب به ارگانهای داخلی و تشدید ناباروری را به دنبال خواهد داشت.»
این فلوشیپ نازایی تأکید میکند: «چنانچه افراد زیر نظر متخصص تغذیه اقدام به کاهش وزن نمایند، میتوانند مقدار مناسب و درعینحال متنوعی از مواد غذایی و ویتامینها را دریافت کنند و وزنشان را در مدتزمان مناسب با رژیم علمی کاهش دهند. همچنین این نوع کاهش وزن کمک میکند تا سلامتی مو و پوست افراد حفظ شود و در عین حال شانس باروری را افزایش میدهد.»
وصول مطالبات؛ دیپلماسی نو در عرصه سیاست خارجی
جواد اوجی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران به تازگی از وصول طلب ۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلاری صادرات گاز ایران به عراق پس از چند ماه مذاکره بین مقامهای دو کشور خبر داد.
وصول طلب ایران بابت صادرات گاز به عراق در هفته گذشته با وجود برخی شیطنت های از سوی بدخواهان روابط تهران – بغداد و اظهارات وزیر خارجه عراق به دنبال رایزنی های گسترده مقام های دو کشور و تصویب پرداخت بدهی ایران از سوی مجلس عراق صورت گرفت.
دولت سیزدهم از زمان روی کارآمدن در ۱۲ مرداد ماه سال ۱۴۰۰ چند موضوع محوری و اساسی را در بعد داخلی و خارجی برای خروج کشور از وضعیت اقتصادی موجود به عنوان مهم ترین اولویت در دستور کار خود قرار داده است.
در این ارتباط می توان از تلاش های یک سال گذشته برای راه اندازی صنایع تعطیل شده، جلوگیری از قاچاق کالای اساسی و یارانهای، توسعه و افزایش صادرات غیرنفتی، هدفمند سازی یارانه ها در بعد داخلی و تلاش برای دریافت مطالبات ایران از برخی کشورهای خارجی، توسعه مناسبات با کشورهای همسایه و منطقه و عضویت در سازمان شانگهای و امضای توافق نامههای گسترش روابط و مناسبات با برخی کشورها نظیر چین، روسیه، ترکمنستان و ونزوئلا و در آینده نزدیک با قزاقستان نام برد.
اقدام مزبور را باید بخشی از تلاشها و رایزنیها در چارچوب دیپلماسی فعال برای بازکردن گره زدن مشکلات کشور به برجام و بدعهدی های طرف های حاضر در آن و گسترش مناسبات با کشورهای دوست و سیاست نگاه به شرق و دریافت بدهیهای معوق ایران از برخی کشورهای خارجی نام برد.
قرار است در روز یکشنبه ۲۹ خرداد ماه نیز «قاسم جومارت توقایف» رئیس جمهوری قزاقستان برای دیدار با همتای ایرانی خود، برگزاری نشست های دو جانبه در سطح عالی و امضای برخی اسناد و توافق ها برای توسعه و گسترش روابط به تهران سفر کند.
پیش از عراق انگلیس نیز به دنبال رایزنیهای چند ساله در نهایت مجبور شد پس از گذشت ۴۳ سال، اسفند ماه ۱۴۰۰ بدهی ۳۹۰ میلیون پوندی خود را شامل اصل و فرغ آن بابت پیش پرداخت خرید تانک های چیفتن سفارش شده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و عدم تحویل آن به ایران پرداخت کند.
بر اساس برخی گزارش های منتشره بدهی بعضی از کشورهای خارجی به خاطر اعمال تحریم های همه جانبه آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به رقمی بیش از ۴۲ میلیارد دلار از کشورهایی چون آمریکا، چین، کره جنوبی، ژاپن، لوکزامبورگ، کانادا، هند و امارات متحده عربی با رقم هایی بین یک تا ۲۲ میلیارد دلار می رسد و آمارهای دقیق و رسمی در این ارتباط وجود ندارد.
در این میان برخی منابع خبری میزان طلب ایران را از طرف های خارجی تا یکصد میلیارد دلار نیز اعلام می کنند ولی آمارهای دقیق منتشر شده در برخی رسانه ها بیشتر بر میزان رقمی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار تاکید دارد که با وصول بخش هایی از آن در روزها و ماه های گذشته این رقم در حال کاهش است.
کره جنوبی نیز بابت خرید نفت از ایران قبل از تشدید تحریم های آمریکا ۷ و نیم میلیارد دلار بدهکار است و رایزنی ها و مذاکراتی بین مقام های کره جنوبی و ایران برای یافتن راههای پرداخت آن در جریان است و سفرهایی نیز از سوی مقام های سئول به ایران در این ارتباط انجام شده است.
بهمن ماه ۱۴۰۰ سئول اعلام کرد که ۱۸ میلیون دلار از دارایی های مسدود شده ایران را به عنوان بدهی حق عضویت ایران به سازمان ملل متحد پرداخت کرده است؛ اقدامی که موجب شد تا ایران بتواند باردیگر حق رای خود را در این سازمان به دست آورد.
تلاش ها برای وصول مطالبات خارجی ایران که می توان از آن با عنوان «دیپلماسی وصول مطالبات خارجی» نام برد، در کنار دیگر اقدامات برای خارج کردن دلار از گردش مالی ایران با طرف های خارجی و معامله با ارزهای معتبر دیگر مانند روبل و یوان برای خروج از بن بست معاملات کنونی با دلار و ایجاد بیش از پیش رونق اقتصادی در مناسبات با طرف های منطقه ای و خارجی به خصوص کشورهای دوست صورت می گیرد.
از دیدگاه کارشناسان اقتصادی وقتی رقم کل صادرات یک کشور در کنار واردات آن قرار گیرد، در صورتی که این رقم ها به نفع صادرات باشد، نشانگر مزیت اقتصاد آن کشور و وقتی بر عکس باشد، نشانگر وابستگی آن کشور به واردات و پیشی گرفتن آن از صادرات است.
از نگاه اقتصاددانان ورود مطالبات معوق صادراتی یک کشور به اقتصاد آن میزان و رقم صادرات را افزایش داده و نشانگر تزاز مثبت اقتصادی و بهبود اوضاع است که میتوان در آینده آثار خود را نشان دهد.
ابراهیم رزاقی استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه تهران روز شنبه در ارتباط با دریافت مطالبات از کشورهای خارجی بدهکار به ایران معتقد است که این ارقام بعد از ورود به ایران باید در زمینه سرمایه گذاری برای جلوگیری از خام فروشی نفت و دیگر اقلام صادراتی به کار گرفته شود تا هم اشتغال ایجاد کرده و هم کشور را از وابستگی به برخی مواد خارج کند.
وی در مصاحبه با خبرنگار ایرنا با اشاره به برخی مخالفت ها با این سیاست در کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی برخی مدیران که بیشتر به دنبال واردات کالا بودند، خاطر نشان کرد، دنبال کردن چنین رویه ای نیازمند مدیران جهادی و دلسوز در بخش های مختلف کشور است که مخالف صرف ارزهای به دست آمده برای وارد کردن کالاهای مصرفی از خارج و کسب سودهای خود هستند.
رزاقی ادامه داد، همانگونه که ما توانستیم در برخی از بخش های کشور مانند صنایع نظامی و برخی علوم به پیشرفت های بسیار خوبی برسیم، در صورت ایجاد زمینه لازم در دیگر بخش ها که هنوز وابسته هستیم، نیز می توانیم کشور را این وابستگی نجات داده و آینده درخشانی را رقم بزنیم.
وی با اشاره به اینکه باید در دیگر بخش های کشور نظیر کشاورزی نیز پرهیز از خام فروشی محصولات به عنوان یک اصل اساسی در نظر گرفته شود، تصریح کرد، بیشتر طلب های ایران از کشورهای خارجی مربوط به صادرات نفت خام و یا گاز است، در صورتی که اگر ما می توانستیم این مواد را به صورت فرآورده به دیگر کشورها صادر کنیم امروز ضربه پذیری کشور بسیار کاهش یافته بود و ضمن ایجاد اشتغال وارث این همه فقیر از دولت های قبل نبودیم.
باید گفت که دریافت بدهی های خارجی یک روی سکه است و روی دیگر آن ورود آن به اقتصاد کشور و کاهش بدهی های دولت و متعاقب آن افزایش ارزش پول ملی، به گردش درآمدن دوباره چرخ های صنایع تعطیل شده، سرمایه گذاری های جدید و زیربنایی و نظایر آن است که می تواند به صورت غیرمستقیم به رونق کسب و کار منجر شده و به سفره های مردم وارد شود.
در دیگر سو با توجه به وجود بدهی خارجی ۸ میلیارد دلاری ایران به عنوان یکی از کشورهایی که دارای کمترین بدهی است، می توان گفت در صورت ادامه رایزنی ها برای وصول مطالبات و کاهش میزان آن با هزینه کرد بهینه این مطالبات و مدیریت حساب شده آن، وضعیت اقتصادی کشور به خصوص در بخش صادراتی و خارجی می تواند آینده درخشانی را شاهد باشد.