ماجرای سرقت از صندوق امانات؛ از تخصص سارقان بانک ملی تا تبحر کارآگاهان پلیس آگاهی!
پرونده سرقت از صندوق امانات بانک ملی با تلاش بیوقفه کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت و دستگیری ۱۳ سارق در کمتر از ۴۸ ساعت اقتدار و توانمندی پلیس را به نمایش گذاشت.
به گزارش فارس خبر کوتاه اما مهم بود؛ سرقت از صندوق امانات بانک ملی در خیابان انقلاب تهران آن هم در چند روز تعطیلی نیمه خردادماه؛ مطلبی که به فاصله چند ساعت پس از انتشار در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی ابتدا از سوی بانک ملی و سپس پلیس تایید شد و در ادامه با مراجعه موج زیادی از مالباختگان به خیابان انقلاب و شعبه بانک ملی همراه بود که از سرقت طلا، سکه و جواهرات خود خبر می دادند؛ اندوختههایی که برای محافظت در صندوق امانات بانک ملی گذاشته بودند.
باید گفت سرقت ماهرانه و با برنامهریزی کامل رخ داده بود تا آنجا که ابهامات و سوالات مختلفی را در افکار عمومی در پی داشت؛ پرسشهایی که در شبکههای مجازی و محاوره مردم دست به دست و دهان به دهان می چرخید: مگر می شود بانک با این همه صندوق امانات نگهبان نداشته باشد، سیستم امنیتی بانک مگر به پلیس وصل نبود؛ سارقان چطور وارد بانک شدند، با چه ترفندی از لایههای امنیتی بانک گذشتند، اصلا چرا به این بانک دستبرد زدند؛ آیا اسناد امنیتی داخل بانک بوده، کسی از داخل بانک با سارقان همکاری داشته ؟ و … انواع و اقسام سوالاتی که مخاطب به دنبال پاسخ آنها بود؛ سوالاتی که بالاخره بعد از چند روز با دستگیری سارقان، جوابشان داده شد.
* واما ماجرای سرقت از بانک چه بود؟
سرقت در پنج شنبه شب و در اصل ساعات بامدادی روز ۱۳ خرداد به وقوع پیوست؛ محل سرقت هم بانک ملی شعبه دانشگاه در خیابان انقلاب تهران بود؛ بانکی که نگهبان نداشت و به سامانه مهام، کلانتری و پلیس ۱۱۰ هم وصل نبود!
سارقان اصلی ۴ نفر بودند؛ ۴ نفر حرفهای که سابقه سرقت از بانک در تهران و چند شهرستان را در کارنامه خود داشتند؛ حتی یک ماه پیش هم برای سرقت از بانک تجارت در خیابان فلسطین وارد عمل شده بودند اما در مواجهه با موانع سخت مخزن ناکام مانده بودند.
اما این بار سارقان با برنامه ریزی دقیق، تشکیل تیم ۱۳ نفره و متشکل از متخصصانی در زمینه کامپیوتر، دوربین، هوا برش و … و بهره گیری و آگاهی از ضعف بانک در حوزه ایمنی و نداشتن نگهبان در نیمه شب پنجشنبه از روی در پارکینگ به داخل پریده و بعد از برش قفل در پشتی بانک وارد ساختمان شده و سپس با تجهیزات کامل اقدام به برش و تخریب در گاو صندوقی ورود به محوطه صندوق امانات کرده و در ادامه با تخریب ۲۵۰ صندوق ، محتویات ۱۶۸ صندوق را به غارت بردند.
سرقت هم ۱۲ تا ۱۴ ساعت زمان برد و سارقان بعد از بازکردن در صندوقچه های امانات هر آنچه سکه، ارز، طلا و جواهر داخل آنها بوده را توی کیفها ریخته و سپس از همان در پشتی خارج شده و قفل هم بر در زده و درنهایت از در پارکینگ هم بیرون رفتند.
تازه بعد از سه روز با بازشدن بانک در روز دوشنبه، کارمندان و مسوولان بانک از وقوع سرقت مطلع شده و مراتب را به پلیس اطلاع دادند.
پلیس در ساعت ۸ صبح روز دوشنبه ۱۶ خرداد از وقوع سرقت مطلع شد، سرقتی که هیچ سرنخی از آن در دست نداشت اما در ادامه با بکارگیری افراد زبده و ۲۰ کارآگاه پلیس آگاهی توانست با انجام اقدامات فنی و اطلاعاتی در کمتر از ۲۴ ساعت به جریان سرقت پی برده و عناصر اصلی سرقت شناسایی کند؛ از ۲۴ ساعت دوم هم کار را برای دستگیری آغاز کرد و در نهایت مجرمین در تهران و چند شهرستان بعضا با درگیری، تیراندازی و مضروب شدن دستگیر شدند؛ البته در این بین ۳ نفر به خارج از کشور متواری شده بودند که با اقدام سریع اینترپل فراجا و اعلان قرمز ، سارقان فراری دستگیر شده و در اختیار افسر رابط قرار گرفتند که به زودی به کشور مسترد می شوند؛ در بین دستگیرشدگان در داخل کشور یک زن هم وجود دارد که در زمینه فروش اموال مسروقه نقش داشته است.
* از اموال مسروقه چه خبر؟
پلیس توانست بخش اعظمی از طلا، جواهر ، سکه و ارز سرقت شده را کشف کند اگرچه تعدادی از آنها فروخته شده بود؛ سارقان اموال مسروقه را در چند کیف و قوطی بزرگ کپسولی شکل گذاشته بودند؛ مقادیر زیادی از آنها در فرودگاه امام خمینی (ره) در داخل ماشینی که توسط متهمان تهیه شده بود قرار داشت و مقادیری نیز در تهران از متهمان کشف و ضبط شد.
و اما جریان اسناد امنیتی و دست داشتن کارمندان بانک در این پرونده از سوی رئیس پلیس رد شد؛ سردار رحیمی گفت که هیچ سند امنیتی در بانک نبوده و سارقان فقط طلا و جواهر و سکه و ارز با خود برده بودند ؛ همچنین دستگیری دو نفر از کارمندان بانک به دلیل سهل انگاری و دیر اطلاع دادن موضوع سرقت به پلیس بوده است نه مسأله دیگری.
بهرحال پرونده سرقت از صندوق امانات بانک ملی با تلاش مجموعه پلیس آگاهی پایتخت و دستگیری ۱۳ سارق در داخل و خارج از کشور در کمتر از ۴۸ ساعت، اقتدار و توانمندی پلیس را به نمایش گذاشت تا آنجا که آیت الله سید احمد خاتمی در خطبههای نماز جمعه روز گذشته از سرعت عمل پلیس در دستگیری سارقان خبیث تقدیر کرد و احمد وحیدی جانشین فرماندهی کل قوا در امور فراجا نیز با صدور پیامی اقدام مقتدرانه و هوشمندانه پلیس در دستگیری به موقع سارقان صندوق امانات بانک ملی را قابل تقدیر دانست.
سرقت ۲ میلیاردی پرستار خانگی
زن سابقه دار که با عنوان پرستار خانگی از خانه سالمندان سرقت می کرد دستگیر شد.
به گزارش ایران، چند روز قبل مردی با مراجعه به پلیس تهران گفت: پدرم به تنهایی در خانهاش زندگی میکرد. از آنجا که نیاز به مراقبت داشت تصمیم گرفتیم برایش یک پرستار خانگی استخدام کنیم . یک هفته قبل از طریق آگهی در فضای مجازی با زنی آشنا شدیم که می گفت پرستار است .
پس از قرار حضوری احساس کردم که زن موجهی است و او را استخدام کردم اما پس از ۳ روز وقتی به خانه پدرم رفتم متوجه به هم ریختگی خانهاش شدم و پدرم هم بیهوش در اتاقش افتاده بود که بلافاصله به اورژانس خبر دادم. بعد از آن متوجه شدم۸۰۰ میلیون تومان از خانه پدرم سرقت شده است و حالا هم از آن پرستار شکایت دارم.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: پس از اظهارات شاکی کارآگاهان پلیس تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد که زن پرستار یکی از مجرمان سابقه دار و حرفهای است. با به دست آمدن این اطلاعات دستگیری وی در دستورکار مأموران اداره هفدهم قرار گرفت. وی در حالی که قصد اجرای نقشه تازهای داشت، بازداشت شد.
در تحقیقات اولیه سارق ۳۸ ساله به جرم خودش اعتراف کرد و چهار مالباخته دیگر نیز شناسایی شدند . متهم با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس پرونده برای تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره هفدهم قرار گرفت.
کارشناسان ارزش ریالی اموال مسروقه را ۲ میلیارد تومان اعلام کردند.
عاشقی با شعله های نفرت!
وقتی گوشی همسرم را به طور پنهانی بررسی کردم و متوجه شدم با یکی از همکلاسی های دوران دانشجویی اش ارتباط دارد، شعله های تنفر و انتقام از درونم زبانه کشید. به همین دلیل بطری حاوی بنزین را برداشتم و به طرف مغازه اش رفتم و …
به گزارش خراسان، زن ۲۶ ساله در حالی که بیان می کرد عاشقانه همسرم را دوست داشتم وهیچ گاه تصور نمی کردم روزی به من خیانت کند، درباره حادثه هولناکی که نافرجام ماند، به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: ۱۶ ساله بودم که پای سفره عقد نشستم و با «عرفان» ازدواج کردم. آن روز همه فامیل لبخندزنان در مراسم عقدکنان ما حضور داشتند.
شادی و شادمانی در چهره اطرافیان موج می زد. خانواده ام اعتقاد داشتند این ازدواج گسستنی نیست چرا که من از همان دوران کودکی همواره از زبان آن ها می شنیدم که باید با پسرعمویم ازدواج کنم. عرفان نیز با نگاه های عاشقانه اش مرا به خود علاقه مند کرده بود و هر بار که مرا می دید با ابراز علاقه و محبت هایش بر این ارتباط عاطفی مهر تایید می زد.
دو سال بعد عرفان که خیلی دوست داشت ادامه تحصیل بدهد، در رشته مهندسی صنایع غذایی یکی از دانشگاه های معتبر تهران پذیرفته شد. او در حالی برای ادامه تحصیل به تهران رفت که من بسیار دلتنگ بودم و نمی توانستم دوری او را تحمل کنم اما همیشه به خودم دلداری می دادم که در پایان هر سختی، آسانی است و تحمل این دوری ها سعادت و خوشبختی مرا تضمین می کند.
خلاصه چهار سال بعد تحصیلات نامزدم به پایان رسید و او در کارخانه مواد غذایی پدرش مشغول کار شد. طولی نکشید که پدر عرفان یک فروشگاه بزرگ مواد غذایی برای عرفان راه اندازی کرد تا او به طور مستقل برای خودش کار کند. در همین روزها بود که احساس می کردم روابط عاطفی نامزدم مانند قبل نیست ولی همه این ها را به حساب مشغله کاری او می گذاشتم چرا که من او را عاشقانه دوست داشتم و نمی خواستم در مسیر پیشرفت او خللی ایجاد شود.
در این شرایط خانواده عمویم پیش قدم شدند و تصمیم گرفتند تا زودتر جشن عروسی من و عرفان برگزار شود. این درحالی بود که نامزدم در برابر خواسته های خانواده اش فقط سکوت می کرد و چیزی نمی گفت. بالاخره جشن با شکوهی برگزار شد و ما در حالی زندگی مشترکمان را از حدود هشت سال قبل آغاز کردیم که روابط سرد عاطفی و بی روح همسرم مرا نگران کرده بود.
با آن که دخترم به دنیا آمد ولی در رفتارهای سرد و بی احساس عرفان هیچ تغییری ایجاد نشد. می دانستم او با دختری در دوران تحصیلش آشنا شده بود ولی هیچ گاه فکر نمی کردم این آشنایی او را درگیر عشقی پوشالی کرده باشد.
این سوء ظن رهایم نمی کرد تا این که یک روز به طور پنهانی گوشی همسرم را بررسی کردم و متوجه شدم او هنوز با «سپیده» که از همکلاسی های دوران تحصیلش بود، ارتباط دارد. به ناچار شبی این موضوع را با او در میان گذاشتم اما عرفان در کمال ناباوری به چشمانم خیره شد و ادعا کرد قصد ازدواج با سپیده را دارد! او گفت در همه این سال ها به خاطر خانواده ام سکوت کردم ولی دیگر نمی توانم به این زندگی مشترک ادامه بدهم!
باور این جملات برایم بسیار سخت بود. حس تنفر و انتقام از درونم زبانه می کشید. بدون آن که ماجرا را برای کسی بازگو کنم یا از خانواده ام کمک بخواهم در یک تصمیم احمقانه برای یک انتقام هولناک آماده شدم. بطری بزرگ حاوی بنزین را برداشتم و به طرف فروشگاه همسرم به راه افتادم. آن قدر در این افکار احمقانه غرق شده بودم که می خواستم خودم و او را در همان فروشگاه به آتش بکشم ولی زمانی که با عصبانیت وارد فروشگاه شدم به مشاجره با همسرم پرداختم. او بلافاصله متوجه موضوع شد و پنهانی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت.
اگر ماموران کلانتری به موقع به دادم نمی رسیدند شاید اکنون فاجعه وحشتناکی رخ داده بود. حالا هم بسیار پشیمانم که چرا با مشاوران دلسوز و پدر و مادرم مشورت نکردم و …
با توجه به اهمیت ماجرا و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ شریفی (رئیس کلانتری امام رضا (ع)) بررسی روان شناختی و کارشناسی این پرونده به گروهی از مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
رسوایی در شرکت هرمی!
در حالی که روابط سرد عاطفی بین من و همسرم حکم فرما بود، به پیشنهاد یکی از دوستانم وارد شرکت هرمی شدم و به مرداب روابط غیراخلاقی سقوط کردم تا جایی که …
به گزارش تابناک، زن ۴۵ ساله با بیان این که بعد از ۲۹ سال زندگی مشترک با آبروی خودم بازی کردم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: پدرم در زمین بزرگ کشاورزی سبزی کاری می کرد به همین دلیل دوستان زیادی داشت که از او سبزی می خریدند. آن روزها زندگی شادی داشتیم و پدرم همه امکانات رفاهی را برای من و خواهر و برادران کوچک ترم فراهم می کرد. خلاصه هنوز بیشتر از ۱۵ سال نداشتم که یک شب پدرم با جعبه شیرینی وارد خانه شد و لبخند زنان گفت که قرار است امشب یکی از دوستانش به خواستگاری من بیاید.
آن شب معنی حرف های پدرم را نمی فهمیدم و تنها تصور می کردم که باید مانند دختران دیگر ازدواج کنم. بالاخره خانواده سیاوش با شیرینی و دسته گل از راه رسیدند و من در حالی پای سفره عقد نشستم که نامزدم در مغازه سبزی فروشی پدرش کار می کرد.
با آن که سیاوش همه نیازهای مالی مرا برطرف می کرد اما از همان روزهای آغازین زندگی مشترک مجبور بود از صبح تا ساعات پایانی شب در سبزی فروشی پدرش کار کند به همین دلیل نیمه شب وقتی خسته و کوفته به منزل بازمی گشت، هنوز سفره شام را جمع نکرده بودم که از شدت خستگی به خواب می رفت و من حتی نمی توانستم ساعتی را با او همکلام شوم. تکرار این شرایط به جایی رسید که دیگر هیچ عشق و محبتی بین من و همسرم وجود نداشت.
من که دیگر در آن سن نوجوانی تحمل این وضعیت را نداشتم موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم اما آن ها مرا به شدت سرزنش کردند که سیاوش برای سعادت و خوشبختی تو شبانه روز تلاش می کند بنابراین انتقاد تو از او شرم آور است، سپس از من خواستند برای رها شدن از تنهایی صاحب فرزند شوم اما مدتی بعد تازه فهمیدم که سیاوش مشکل بارداری هم دارد، دیگر به شدت افسرده بودم و تنها به خاطر خانواده ام به زندگی با او ادامه می دادم اما هفت سال بعد از این ماجرا بود که باردار شدم و شوق زندگی به خانه ام بازگشت.
با این حال سیاوش همچنان در خانه نبود و من خودم را با دخترم سرگرم می کردم. چهار سال بعد نیز پسرم به دنیا آمد و من دیگر گرفتار بچه داری شده بودم تا این که آن ها راهی مدرسه شدند و دوباره من در تنهایی خودم فرو رفتم.
در همین روزها بود که به پیشنهاد یکی از دوستانم وارد یکی از شرکت های هرمی شدم تا هم از تنهایی بیرون بیایم و هم یک شبه پولدار شوم. خلاصه زمانی فهمیدم که حتی خودم را نیز فریب می دهم که دیگر نمی توانستم خودم را از این وضعیت بیرون بکشم. در جلسات مخفیانه و خصوصی شرکت تاکید می کردند که باید برای جذب افراد دیگر پوشش و آرایش عشوه گرانه ای داشته باشم.
من هم هر روز با تغییر وضعیت ظاهری خودم و پوشش های نامناسب از خانه بیرون می آمدم به طوری که مورد اعتراض شدید همسرم قرار گرفتم ولی وقتی اعضای شرکت از من تعریف و تمجید می کردند دیگر به خواسته سیاوش اعتنایی نداشتم و حتی با او لجبازی هم می کردم تا این که در یکی از همین جلسات با «سپهر» آشنا شدم. او جوان ۲۵ ساله ای بود که هر روز مرا از محل جلسات به منزل می رساند و بین راه از زندگی خصوصی خودش صحبت می کرد.
با آن که بیش از یک سال از زندگی مشترک او و همسرش نمی گذشت ولی اختلافات شدیدی با هم داشتند. در این میان من هم از سردی روابط عاطفی با همسرم سخن می گفتم تا این که آرام آرام همین درد دل ها باعث احساس صمیمیت و نزدیکی عاطفی بین من و سپهر شد.
حالا دیگر بعد از پایان جلسات به تفریح و خوش گذرانی می رفتیم و ساعات زیادی را در کنار یکدیگر سپری می کردیم به گونه ای که متوجه نشدم دختر ۱۵ ساله ام نیز قرار است مانند من با پسر یکی از دوستان سیاوش ازدواج کند ولی این رابطه شوم آن قدر افکار مرا درگیر خود کرده بود که درباره آینده فرزندم بی خیال بودم و هیچ مسئولیتی را احساس نمی کردم.
خلاصه دخترم نیز با جوانی ازدواج کرد که به مراتب اوضاع مالی اسفناک تر از سیاوش داشت و به سختی امرار معاش می کرد. در همین روزها بود که همسرم به رفتارها و بی مهری های عاطفی من مشکوک شد تا جایی که یک روز از طریق تلفن همراه متوجه مکالمات خصوصی بین من و سپهر و قرار بعداز ظهر شد.
همسر سپهر با خانواده اش به مسافرت رفته بود و قرار شد من برای تهیه غذا و امور نظافتی منزل سپهر به خانه اش بروم اما هنوز چند دقیقه بیشتر از ورودم به خانه سپهر نگذشته بود که ناگهان سیاوش به همراه ماموران انتظامی وارد خانه شدند و ما را دستگیر کردند. حالا هم اگرچه پشیمانی سودی ندارد و من با آبروی خود و خانواده ام بازی کرده ام اما نمی دانم در این اوضاع تاسف بار سرنوشت جشن عروسی دخترم چه می شود و …
به دستور سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) پرونده این زن در حالی به مراجع قضایی ارسال شد که بررسی های کارشناسی و روان شناختی این ماجرا نیز به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
دستگیری ربایندگان پسر ۱۴ ساله
زوج جوانی که بهخاطر اختلاف با مردی میانسال برادرزاده وی را ربوده بودند با ردیابیهای پلیس پس از ۴۲ روز دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، در اردیبهشتماه سالجاری و در پی ربودن نوجوان ۱۴ ساله در یکی از روستاهای اطراف شهرستان کوار استان هرمزگان، بررسی موضوع در دستور کار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت و وقتی آدمربایان پلیس را در یک قدمی خود دیدند نوجوان ربوده شده را پس از ۳۴ روز اسارت در تاریخ دهم خرداد رها کردند و متواری شدند.
سرهنگ سیدرحمان هاشمی فرمانده انتظامی کوار در اینباره گفت: با توجه به حساسیت موضوع، مأموران پلیس آگاهی این شهرستان مخفیگاه آدمربایان در بندرعباس را شناسایی و با اخذ نیابت قضایی و با همکاری کارکنان پلیس آگاهی استان هرمزگان موفق شدند ۲ آدمربا را که زن و شوهر بودند در مخفیگاهشان دستگیر کنند.
سرهنگ هاشمی با اشاره به اینکه آدمربایان به دلیل اختلافات مالی با عموی فرد ربوده شده اقدام به ربودن نوجوان ۱۴ ساله کرده بودند، گفت: متهمان برای سیر مراحل قانونی روانه دادسرا شدند.
۳ برادر طراح اصلی سرقت بانک
به گزارش «ایران»، ساعت ۸ صبح دوشنبه ۱۶ خرداد و به دنبال اعلام سرقت محتویات ۱۶۸ صندوق امانات در بانک ملی شعبه دانشگاه تهران، بلافاصله تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به ریاست سرهنگ علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت برای بررسی ماجرا راهی محل سرقت شد.
۱۲ ساعت سرقت
در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد که سرقت حدود ساعت ۲ بامداد روز ۱۳ خرداد رخ داده و سارقان از در پارکینگ بانک بالا آمده و بعد از آن خود را به محوطه داخلی بانک رسانده و نقشه سرقت را اجرا کردهاند. آنها برای سرقت صندوق امانات بانک ملی ۱۲ ساعت داخل بانک بودند. پس از برش درهای ایمنی وارد قسمت صندوقهای امانات شده و نقشه خود را اجرا کرده بودند.باتوجه به اینکه دوربینهای مداربسته و هارد دستگاه توسط سارقان به سرقت رفته بود، هیچ رد و سرنخی از آنها در دست نبود. در گام بعدی کارآگاهان اداره آگاهی با این احتمال که سرقتها از سوی باندی حرفهای و سابقهدار صورت گرفته است، اقدام به رصد متهمانی کرد که در پرونده خود سابقه سرقت از بانک داشتند.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد صبح ۱۵ اردیبهشت امسال نیز مأموران بانک تجارت شعبه بهار، گزارش یک سرقت ناموفق را اعلام کرده بودند از آنجایی که سارقان موفق نشده بودند دوربینها را از کار بیندازند، سرقت ناکام مانده بود. در بررسیهای میدانی تیم تحقیق، تصاویر مبهمی از سارقان به دست آمد، اما از آنجایی که متهمان صورتهایشان را کاملاً پوشانده بودند و تصاویر از دور گرفته شده بود، شناسایی هویت آنها ناممکن بود. همچنین در ادامه مشخص شد ۱۹ تیر سال گذشته نیز، از بانک سپه شهرستان قائمشهر سرقت شده و سارقان پس از تخریب دیوار بانک ۶۰۰ میلیون تومان پول را سرقت کرده بودند. سارقان که برای اجرای نقشه شان راهی استان مازندران شده بودند، بعد از آن به تهران میآیند که در نهایت در کمتر از ۴۸ ساعت، در عملیاتی مشترک با پلیس آگاهی تهران و مازندران دستگیر میشوند.
در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد اعضای این باند که سه برادر و یکی از اقوامشان بودند، با گذاشتن وثیقه از زندان مازندران مرخصی گرفته و دیگر به زندان برنگشتهاند.
با این احتمال که سارقان بانک مازندران، همان افرادی هستند که سرقت دو بانک تهران را نیز در پرونده خود دارند، تصاویر آنها با تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته بانک تجارت و مدارکی که در تحقیقات بانک ملی به دست آمد، تطبیق داده شد. در بررسیها مشخص شد که عاملان بانک مازندران، پس از آزادی از زندان، نقشه سرقت دو بانک در پایتخت را نیز طراحی کردهاند. بدین ترتیب در کمتر از ۲۴ ساعت پس از اعلام سرقت بانک، هویت سارقان شناسایی شد.کارآگاهان در ادامه دریافتند که دو نفر از سردستههای باند که دو برادر هستند به همراه همسر یکی از متهمان و دو فرزندش، تنها یک ساعت و نیم قبل از اینکه رئیس بانک خبر سرقت را به پلیس گزارش دهد، از ایران خارج شده و به ترکیه رفتهاند.به دستور بازپرس علیرضا بهشتی، از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، هماهنگیهای قضایی با پلیس ترکیه صورت گرفته و سه متهم متواری به همراه مقادیری از اموال سرقتی در استانبول دستگیر شدند.
همزمان با شناسایی سایر متهمان باند سرقت بانک، کارآگاهان در چند عملیات جداگانه، در تهران و شهرستانهای اطراف ۱۰ عضو دیگر باند را نیز بازداشت کردند.متهمان پس از دستگیری به اداره آگاهی منتقل شده و یکی از آنها گفت: بعد از اینکه اعضای اصلی باند از زندان آزاد شدند، تصمیم گرفتند که سرقت از بانک را انجام دهند. اعضای اصلی باند را سه برادر و مرد جوان دیگری که یکی از اقوام آنهاست، تشکیل میدهند. مابقی افراد، در سرقت با آنها همکاری کرده و در کار فروش وسایل سرقتی یا تهیه خودرو و موتور نقش داشتند.متهم ادامه داد: برای این سرقت صورتهایمان را با ماسک پوشانده و سوار بر خودرو و موتورسیکلتهایی که پلاکشان را پوشانده بودیم، راهی بانک شده و سرقت را انجام دادیم. بعد از ورود به بانک آژیر و دوربینها را از کار انداخته و دوربینهای مداربسته را با خودمان بردیم. حدود ۱۲ ساعت در بانک بودیم. ما قبل از اینکه سرقت را انجام دهیم، چندین بار به بهانه اجاره صندوق امانات به بانک رفته بودیم و اطلاعات کامل در مورد بانک، دوربینها و وضعیت نگهبانها به دست آورده بودیم.
متهم جوان گفت: وقتی سرقت را انجام دادیم، یکی از سردستههای باند که بیشتر وسایل نزد او بود، تمام وسایلی را که از داخل صندوق امانات سرقت کرده بودیم روی تخت چیده بود و از آنها عکسهای زیادی گرفته بود. بعد هم وسایل را تقسیم کردیم که مقداری از آن را فروختیم، مقداری را هم از کشور خارج کردیم اما قسمت زیادی از اموال مانده بود. خانم جوانی هم که در ترکیه بازداشت شده، همسر یکی از اعضای اصلی باند است که نقش فروش اموال مسروقه را به عهده داشت.
فویلبندی طلاها
متهم درخصوص خروج اموال سرقتی گفت: میخواستیم کمی که آبها از آسیاب افتاد، طلاها را با خودمان از کشور خارج کنیم. ما طلاها را داخل فویل پیچیده و در چمدانهایمان جاساز کرده بودیم تا دستگاههای ایکس ری نتواند آنها را شناسایی کند و به این طریق طلاها را با خودمان ببریم.او ادامه داد: اگر دستگیر نمیشدیم، به این فکر بودیم که مدتی بعد از سرقت، بازهم بانک یا محل دیگری را سرقت کنیم. اما قبل از اینکه فرصت کنیم، بازداشت شدیم. نتواستیم از طلاها استفاده کنیم. ما تصور نمیکردیم که با این سرعت بازداشت شویم.
کشف اموال سرقتی در فرودگاه امام (ره)
علی صالحی، دادستان تهران با بیان اینکه ۱۰ نفر از متهمان در تهران و شمال کشور دستگیر شدند، عنوان کرد: سه نفر از سارقان متواری، در کشور همسایه دستگیر شدند. مقادیر زیادی از اموال مسروقه در فرودگاه امام خمینی (ره) در ماشینی که توسط متهمان تهیه شده بود و مقادیری نیز در تهران کشف شد.
سارقان متخصص
سردار حسین رحیمی، فرمانده پلیس پایتخت نیز گفت: اعضای تیم عملیاتی پلیس شامل بیش از ۲۰ نفر از کارآگاهان زبده آگاهی در این مدت کمتر از دو ساعت خوابیدند و اینها مردانه با تمام وجود پای کار بودند تا سارقان صندوق امانات مردمی دستگیر شدند. در این چند روزه با تلاش ویژه پلیس بخش اعظمی از این اموال مردمی مکشوفه از جمله طلا، زیورآلات و هزاران سکه و مبالغ هنگفتی ارز و اسکناس خارجی کشف و جمعآوری شده است که با هماهنگی با دستگاه قضایی و بانک مرکزی تحویل مالباختگان میشود. البته پلیس از ارزش آن اطلاعی ندارد.
وی در ادامه از مالباختگان درخواست کرد که مراجعهای به پلیس آگاهی تهران نداشته باشند چراکه باید مراحل قضایی پرونده طی و اموال مسروقه تحویل بانک مرکزی شده و از این طریق تحویل مالباختگان شود.
فرمانده پلیس پایتخت با بیان اینکه، در بین سارقان متخصصان مختلف با تخصص در هوابرش، آهنگری، کامپیوتر و دوربین قرار داشتند، تصریح کرد: یک نفر از فروشندگان اموال یک زن بوده است که یک ساعت پیش از اطلاع پلیس از مرز هوایی خارج شدند و دو نفر از آنها از عوامل سرکرده سارقان هستند که با هماهنگی پلیس اینترپل در حال بازگشت به کشور هستند.
وی تصریح کرد: پلیس یک ماه قبل به این بانک مراجعه و تمام موارد ضعف و ایمنی را تذکر داده بود که این ثبت شده و سند داریم اما متأسفانه هیچ کدام از اینها رعایت نشده است. به طور حتم در یک مرکز ملی که روزانه میلیاردها عملیات بانکی در آن صورت میگیرد و یک هزار صندوق امانات دارد – که ۱۶۸ صندوق آن توسط سارقان باز شده است- نیازمند نگهبانی ویژه است و بانکها باید برای مسائل ایمنی و عملیاتی هزینه کنند.سردار رحیمی در ادامه درخصوص اینکه از عوامل داخل بانک فردی در این سرقت دست داشته است، پاسخ داد: خیر. تاکنون دخالت مستقیم عوامل و کارکنان بانک در این سرقت برای ما محرز نشده است. در حال حاضر دو نفر از کارکنان بانک نیز که فعلاً در جمع سارقان نیستند به دلیل سهلانگاری جزو بازداشتیهای پلیس هستند.
علت اولیه خروج قطار مشهد – یزد اعلام شد
سرعت غیر مجاز، برخورد با بوم بیل مکانیکی
موحدیراد گفت: درخواست داریم پرداخت خسارت به اولیایدم و مصدومان و وسایل آنان موکول به پرونده قضایی نشود و بیمه براساس نظر تکمیلی پزشکی قانونی خسارت مردم را پرداخت کند تا مردم درگیر پرونده قضایی نشوند.از ۲۲فوتی این حادثه ۱۷نفر قابل شناسایی بودند و آزمایش دی.ان.ای پنج فوتی دیگر با هماهنگی لازم در صورت نیاز در استان یزد انجام میشود.
مثبت شدن تست هوشیاری راننده بیل مکانیکی
میعاد صالحی مدیرعامل راهآهن با بیان اینکه راننده بیل مکانیکی بازداشت شده، گفت: لکوموتیوران قطار حادثهدیده مشهد – یزد، سرعت غیرمجاز داشته است که همین سرعت غیرمجاز بعد از برخورد با بیل مکانیکی بر شدت حادثه افزوده است. محل وقوع حادثه قطار، منطقه ماسهگیری است. پیمانکار بخش خصوصی در آن منطقه کارگاه تعویض تراورس و جمعآوری ماسه دارد و در روز حادثه کارگاه تا ساعت ۴:۳۰ صبح کار را به پایان رسانده و پایان کار اعلام شده و مسدودی خط نیز برداشته شده است و تا پیش از ساعت ۰۵:۲۰ که حادثه قطار مسافری رخ داده، یک دیزل منفرد و یک قطار باری از همان مسیر عبور کردهاند.
مدیرعامل راهآهن درباره اینکه چرا راننده بیل مکانیکی به نحو غیرطبیعی بوم بیل مکانیکی را روی خط و مسیر لکوموتیو قرار داده اظهار داشت: علت وقوع این حادثه همین مانع بوده و برخورد آن با لکوموتیو موجب شده شیشه لکوموتیو خرد شود و از طرفی هم سرعت غیرمجاز لکوموتیوران برای عبور از این بلاک بر شدت حادثه افزوده است.
وی افزود: از لکوموتیوران و راننده بیل مکانیکی تست هوشیاری گرفته شده که لکوموتیوران مشکلی نداشت اما تست هوشیاری راننده بیل مکانیکی مثبت بود که وی بازداشت شد.
اعلام نتیجه نهایی حادثه، هفته آینده
محمدحسن اسماعیلی رئیس کمیسیون عالی سوانح راهآهن نیز گفت: در صحبتی که با اپراتور بیل مکانیکی داشتیم این بیل مکانیکی در حین عملیات و در ساعت چهارونیم صبح خراب شده که بعد از آزاد کردن مسیر شروع به تعمیر بیل مکانیکی کردند، اما بعد از تعمیر حریم راهآهن را رعایت نکردند و در مسیر قطاری که مجوز حرکت داشت قرار گرفتند و برخورد به این دلیل بوده است. در زمان تعمیر بیل مکانیکی دو قطار باری و دیزل منفرد از خط عبور کرده، اما بعد از تعمیر، بیل مکانیکی را روشن کرده و بوم بیل مکانیکی همزمان با ورود قطار مسافری جابهجا شده و بوم از بالای قطار به واگنها برخورد و منجر به خروج واگنها شده است. سرعت قطار بالاتر از حد مجاز بوده و با توجه به اهمیت حادثه باید عوامل دیگر حتی مسئولانی که در محل بهسازی نظارت میکردند هم مورد بررسی قرار گیرند.رئیس کمیسیون عالی سوانح راهآهن افزود: سامانه کنترلی سرعت قطار در این مسیر نداریم. در مورد این حادثه هم در حال جمعآوری اطلاعات هستیم و در صورتی که اطلاعات کامل شود هفته آینده اظهارنظر قطعی را اعلام خواهیم کرد.
شناسایی ۸ جانباخته حادثه
فریبرز آیتی مدیرکل پزشکی قانونی استان یزد گفت: با تلاش شبانهروزی کارشناسان پزشکی قانونی و با اقدامات تخصصی، کار تعیین هویت و شناسایی اجساد قربانیان حادثه قطار در حال انجام است و تاکنون ۸ پیکر شناسایی و تعیین هویت شدهاند. اجساد شناسایی شده با دستور مقام قضایی برای خاکسپاری به خانوادهها تحویل داده شد.وی افزود: با توجه به اینکه برخی از اجساد با روشهای معمول قابل شناسایی نیستند فرایند تعیین هویت به انجام آزمایش ژنتیک منوط شد که تا این لحظه ضمن اخذ نمونه از پیکر ۵جانباخته تعیین هویت نشده، از بستگان ۳جانباخته برای تطابق ژنتیکی نمونه DNA اخذ شده است و کار اخذ نمونه ژنتیک از بازماندگان دو پیکر دیگر به مجرد مراجعه خانوادههای آنها انجام خواهد شد.
اسامی اجساد شناسایی شده
ابوالفضل زارع ارنانی فرزند قاسم، کیان زارع ارنانی فرزند ابوالفضل، عزت آخوندی فرزند امیر، فاطمه بمانی هنزایی فرزند علی، منیژه میرجلیلی فرزند محمدحسین، مرضیه ساکتیزدی فرزند محمود، فاطمه رحیمی فرزند محسن و کبری میرزایی فرزند یدالله که یکی از پیکرهای قربانیان به نام یکتا کلانتریزاده نیز در محل وقوع حادثه شناسایی و در همان شهرستان به بستگان تحویل داده شد.
انتقال پیکر همه جانباختگان به پزشکی قانونی یزد
جواد قناعت استاندار خراسانجنوبی گفت: ۸۶مصدوم این حادثه برای درمان به بیمارستان شهید مصطفی خمینی طبس منتقل شدند که اکنون ۱۱نفر در بیمارستان بستری هستند و فقط یک نفر از آنها در بخش مراقبتهای ویژه بستری است.
تشییع پیکر جانباختگان حادثه قطار مشهد – یزد
محمدعلی ملکزاده مدیرکل مدیریت بحران استانداری یزد گفت: آیین تشییع پیکر جانباختگان حادثه قطار مشهد به یزد ساعت هشت صبح روز جمعه با حضور مردم استان از میدان امام رضا(ع) شهر یزد آغاز و به طرف گلزار شهدای خلدبرین این شهر برگزار شد.