آخرین جزییات از ریزش برج «متروپل»/ ۵ نفر کشته و حداقل ۸۰ تن زیر آوار
برج در حال ساخت «متروپل» در خیابان امیری آبادان فروریخت، آخرین گزارشها از کشته شدن ۵ و زخمی شدن ۲۷ تن دیگر خبر میدهند. چند کارگر نیز زیر آوار محبوس شدند.
به گزارش فارس ، ساعتی پیش ساختمان متروپل معروف به برج دوقلو آبادان فروریخت.
طبق آمارهای غیررسمی عدهای در این اتفاق زیر آوار ماندهاند که روابط عمومی اورژانس خوزستان اعلام کرد بالگرد و پنج آمبولانس به محل حادثه اعزام شدند اورژانس در حالت آماده باش قرار دارد.
همچنین تیمهای ارزیاب و اورژانس ماهشهر نیز برای امداد رسانی به افرادی محبوس در زیر آوار این برج ۱۳ طبقه اعزام شدهاند.
تاکنون هیچ یک مسوولین مربوطه در شهرستان پاسخگوی تماسها و پیگیریهای خبرنگاران فارس نبوده و علت و سایر جزئیات حادثه هنوز در دسترس نیست.
همچنین طبق مشاهدات عینی خبرنگار فارس، پرسنل و بیماران آزمایشگاه جنب این برج در ساختمان آزمایشگاه محبوس شدند و به علت ازدحام جمعیت سرعت امداد رسانی پایین است.
ماجرای گل فروش تزریقی!
روزی که برای ازدواج با شاگرد گل فروش دست به خودکشی زدم تا به خانواده ام ثابت کنم که در انتخابم اشتباه نکرده ام، حتی برای لحظه ای هم نمی توانستم تصور کنم که با یک جوان تزریقی ازدواج می کنم که عادت به عشق های خیابانی دارد و… .
به گزارش تابناک، زن ۴۶ ساله ای که به اتهام خیانت از همسرش شکایت کرده بود، درباره ماجرای ازدواجش با پسر گل فروش به کارشناس اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: فرزند اول خانواده بودم که در ۱۸ سالگی عاشق پسر همسایه شدم.
«مرتضی» که در حال گذراندن خدمت سربازی اش بود در یک گل فروشی نیز کار می کرد تا مخارج خودش را تامین کند. من هم که عاشق او شده بودم هر وقت صاحب گل فروشی در مغازه حضور نداشت به بهانه های مختلف به آن جا می رفتم تا این که روابط پنهانی ما آغاز شد.
حالا دیگر درگیر یک عشق خیابانی شده بودم و بیشتر اوقاتم را با مرتضی می گذراندم. مدتی بعد او به خواستگاری ام آمد اما پدرم به خاطر شرایط اقتصادی و رفتارهای سبک سرانه مرتضی با این ازدواج مخالفت کرد. من هم که چشم و گوش بسته عاشق شده بودم، با یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زدم تا به خانواده ام ثابت کنم در انتخاب خودم دچار اشتباه نشده ام و همه عشق های خیابانی فرجام تلخی ندارند.
خلاصه آن روز به طور معجزه آسا از مرگ حتمی نجات یافتم و پدرم مجبور شد با این ازدواج موافقت کند اما او فقط یک جمله به من گفت که «دخترم در این دنیا کسی دلسوزتر از خانواده و تکیه گاهی بهتر از پدر وجود ندارد و این عشق های خیابانی هم چیزی جز هوس های زودگذر نیست!»
با وجود این من به حرف پدرم توجهی نکردم چرا که علاقه ام به مرتضی را یک عشق واقعی می پنداشتم. بالاخره زندگی مشترک من و او در زیرزمین منزل پدر شوهرم در حالی آغاز شد که فقط یک هفته بعد از ازدواج فهمیدم که مرتضی یک هروئینی تزریقی است اما نمی توانستم در این باره چیزی به خانواده ام بگویم.
در حالی که باردار بودم، مرتضی مقابل چشمان من هروئین تزریق می کرد و از شدت خماری یا نشئگی نمی توانست به طور منظم به گل فروشی برود، به همین دلیل صاحب کارش او را اخراج کرد و من مجبور شدم از آن چه در هنرستان خیاطی آموخته بودم برای امرار معاش استفاده کنم. چرخ خیاطی را برداشتم و در حالی شروع به دوخت و دوز کردم که اعتیاد همسرم هر روز بیشتر می شد. در این شرایط او با کمک اطرافیان راننده یک خودروی اجاره ای شد ولی اختلافات ما شدت گرفته بود و مرتضی به بهانه های مختلف مرا کتک می زد.
به ناچار ماجرا را برای پدرم بازگو کردم اما او مرا سرزنش کرد و گفت: هنوز هم روزهای خوبی را می گذرانی چرا که عشق های خیابانی فرجامی جز خیانت ندارد و زندگی ات متلاشی خواهد شد. تصمیم گرفتم هر طور شده مرتضی را از این شرایط خارج کنم. با آن که دختر دومم را باردار بودم اما شب و روز کار می کردم تا مخارج زندگی را بپردازم و دختر ۸ ساله ام نزد همکلاسی هایش خجالت زده نشود.
در این شرایط بود که مرتضی هم تصمیم به ترک اعتیاد گرفت و پدرم برای آن که از ما حمایت کند طبقه بالای منزلش را در اختیار ما گذاشت. مدتی بعد مرتضی راننده اتوبوس بین شهری شد و زندگی ما رو به بهبودی رفت. طولی نکشید که با پس اندازهای من و درآمد همسرم یک واحد آپارتمانی در شهر جدید گلبهار خریدیم اما بعد از آن باز هم مرتضی به مصرف مواد مخدر سنتی و قرص های مخدردار روی آورد.
هنوز طعم شیرین زندگی مشترک را احساس نکرده بودم که با رفتارها و تماس های مشکوک شوهرم روبه رو شدم. یک روز وقتی به طور اتفاقی متوجه گفت وگوی عاشقانه مرتضی با فردی در آن سوی خط شدم، ناگهان همسرم داد و بیداد به راه انداخت و با انکار مکالمه تلفنی اش در حالی با عصبانیت از خانه خارج شد که گوشی را روی تخت جا گذاشت.
همان لحظه پیامی روی گوشی همسرم نقش بست که با او در گلبهار قرار گذاشته بود. بلافاصله با تاکسی اینترنتی خودم را به منزل مشترکمان در گلبهار رساندم اما زن غریبه ای را با سر و وضعی زننده درون اتاق دیدم. آن زن جوان که دست و پایش را گم کرده بود، در برابر حیرت و پرسش های من گفت، من مسافر اتوبوس مرتضی بودم و چند روزی است که با او ارتباط دارم و به من قول ازدواج داده است.
اشک ریزان به مشهد بازگشتم ولی همسرم باز هم موضوع را انکار کرد و مدعی شد آن زن جا و مکانی نداشت و من برای چند روز واحد آپارتمانی را در اختیارش گذاشتم. وقتی فریاد زدم «حرف هایت را باور نمی کنم» به شدت کتکم زد و از خانه خارج شد. تازه فهمیدم که چرا آن روز پدرم نصیحتم کرد که این عشق های خیابانی چیزی جز هوس زودگذر نیست و… .
با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) رسیدگی تخصصی به این پرونده توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
درخواست طلاق به خاطر عشق به فوتبال
زن جوان وقتی متوجه شد همسرش بیشتر از او عاشق بازی فوتبال است درخواست طلاق داد.
به گزارش ایران، آخرین روزهای اردیبهشت بود و کم کم هوای خنک بهاری جای خود را به گرمای تابستان میداد. دادگاه خانواده اما مثل همه روزهای سال پر از جمعیت بود. کنار آب سرد کن داخل حیاط، پسری با لباس ورزشی تیم رئال مادرید ایستاده بود و کنارش دختری با چهره مضطرب روی جدول نزدیک به آب سرد کن نشسته بود.
تیپ و لباس پسر جوان توجهم را جلب کرد وقتی برای رسیدگی به درخواست طلاقشان وارد شعبه ۱۴ در طبقه همکف شدند من هم کنجکاوانه به نظاره ایستادم تا بدانم چه عاملی این زوج جوان را به دادگاه کشانده است.
قاضی در حال مطالعه دادخواست طلاق این زوج ، پس از چند دقیقه رو به پسر جوان کرد و گفت: پسرم به خاطر یک دستگاه بازی رایانهای می خواهی همسرت را طلاق بدهی؟ پسر جوان با کمی مکث گفت: بله جناب قاضی این دستگاه پی اس ۵ بود و ۴۰ میلیون تومان خریده بودم، البته این را هم بگویم آقای قاضی این دختر مرا عذاب روحی میدهد ،انگار من بچه دو ساله هستم مدام به من امر و نهی میکند خسته شدهام.
در این موقع همسرش گفت: حاج آقا ما با عشق ازدواج کردیم ،اما من هرگز نمیدانستم که او به قدری به بازی فوتبال علاقه دارد که آن را به من که عشق زندگی اش هستم ترجیح میدهد.
جناب قاضی ما نزدیک به ۷ ماه است که ازدواج کرده ایم. اوایل زندگی مشترکمان همه چیز خوب بود با هم گفتوگو میکردیم به خرید میرفتیم میهمانی می رفتیم و همه فامیل از رابطه خوب ما تعریف می کردند، اما رفته رفته متوجه شدم او خیلی زیاد علاقه به فوتبال دارد من هم مانع او نمیشدم چون میدانستم حالش با فوتبال خوب است تا اینکه یک روز که به سالن بازی رفته بود دوستش زنگ زد و گفت پای شوهرت در بازی شکسته و بیمارستان هستیم.
به خاطر این موضوع هم خودش هم من خیلی عذاب کشیدیم. به او گفتم دیگر حق نداری فوتبال بازی کنی اما بعد از اینکه پایش خوب شد دوباره به سالن میرفت و چند ماه بعد دچار پارگی رباط شد و از کار بیکار و ما ماندیم و کلی خرج و مخارج که پدر و مادرم خرج زندگی ما را میدادند. در مدتی که خانه بود فقط با دستگاه پی اس ۵ فوتبال بازی میکرد. اصلاً برایش مهم نبود که من با چه سختی زندگی را میچرخانم. ازرفتارش خیلی عصبانی بودم تا اینکه یک روز از شدت عصبانیت دستگاه را شکستم.
در همین لحظه بود که مرد جوان گفت: بله حاج آقا این خانم دستگاه ۴۰ میلیونی من را زد زمین و شکست. منم عصبانی شدم و از خانه بیرونش کردم. زن جوان با گریه گفت: آقای قاضی میبینید هنوز که هنوزه به فکر دستگاه بازی اش است تا من که همسرشم. اگر در زندگی با یک کار او موافق باشم همین دادخواست طلاقی است که داده ،چون من هم خسته شدم از این همه بیتوجهی و خودخواهی او. جناب قاضی اولش که دستگاه بازی او را شکستم ناراحت و از کارم پشیمان شدم ،اما الان که این رفتار و حرفها را از او شنیدم اتفاقاً خوشحال شدم که این کار را کردم .او برای من و احساسم ارزشی قائل نیست .باور کنید اگر امیدی به اصلاح رفتارش داشتم کوتاه میآمدم اما واقعاً امیدی ندارم شما خودتان را جای من بگذارید ببینید آیا این رفتارهای خوبی است که یک مرد با همسرش دارد.
در همین بین همسرش گفت: من همسرم را دوست دارم می دانم من هم کار بدی کردم که او را از خانه بیرون کردم اما او هم کار بدی کرده که دستگاه پی اس ۵ من را که خیلی دوستش داشتم و با سختی زیاد خریدم شکست ،حالا اگر قول بدهد یکی عین همان دستگاه را برایم بخرد و از من جلوی خانوادهاش معذرتخواهی کند ،من او را می بخشم و زندگی میکنم.
شنیدن این حرفها باعث شد زن جوان ناگهان از کوره در برود و با لحن تندی بگوید: من از تو معذرتخواهی کنم؟ به جای اینکه تو از من عذرخواهی کنی و قول بدهی دیگر دور فوتبال و بازی را خط بکشی، طلبکار هم هستی؟ اصلاً الان من هم طلاق میخواهم و مهریهام را هم تا سکه آخر ازت میگیرم.
قاضی که متوجه عمق فاجعه زندگی مشترک این زوج جوان شده بود گفت برای صدور حکم طلاق خیلی زود است ،از منشی فرم مراجعه به واحد مشاوره را بگیرید و به مدت ۲ ماه مستمر به واحد مشاوره مراجعه کنید اگر نظر کارشناس حوزه خانواده هم جدایی بود آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
جزئیات دادگاه عامل شهادت ۲ طلبه در حرم مطهر رضوی
متهم: اقدامم تروریستی و اشتباه بود
روز ۱۶ فروردین امسال خبر حمله خونین به ۳طلبه در صحن پیامبر اعظم(ص) حرم مطهر رضوی از سوی فردی با ضربات چاقو اعلام و با تلاش عوامل انتظامات و یگان حفاظت حرم مطهر، ضارب بلافاصله بازداشت شد. در این حادثه حجتالاسلاموالمسلمین اصلانی و دارایی به شهادت رسیدند اما حجتالاسلاموالمسلمین پاکدامن بهبود یافت.
با تشکیل پرونده قضایی کیفرخواست ضارب توسط دادسرای عمومی و انقلاب مرکز خراسان صادر شد.
به گزارش روابط عمومی قوه قضائیه، جلسه رسیدگی به این پرونده، صبح دیروز به ریاست قاضی سیدهادی منصوری در دادگاه انقلاب اسلامی مشهد، و با حضور وکلای شاکیها و متهم و خانواده شهدای حادثه بهصورت علنی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد از نماینده دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی خواست تا به قرائت کیفرخواست صادره بپردازد.
نماینده دادستان ضمن قرائت مفاد کیفرخواست، عنوان کرد: این فرد به محاربه از طریق کشیدن سلاح (تجرید سلاح) روی مردم به قصد ازهاق نفس و ایجاد رعب و وحشت که موجبات ناامنی در محیط حرم مطهر رضوی را فراهم کرده بود، متهم است.
وی، نحوه ورود غیرقانونی متهم به کشور را تشریح کرد و افزود: متهم دارای تفکرات تکفیری بوده است. در ادامه جلسه دادگاه کلیپی از نحوه ورود و ارتکاب جرم توسط متهم به نمایش گذاشته شد که موجب تأثر شدید حاضران و خانواده شهدای این حادثه شد.
نماینده دادستان افزود: متهم عبداللطیف مرادی مشهور به عبداللطیف السلفی فرزند محمد طاهر، تبعه افغانستان و بهشدت تحت تأثیر افکار تکفیری قرار داشته است و در مراحل مختلف به صراحت اعلام کرده که ارتکاب جرم را قبول دارد. متهم با سوءنیت و قصد قبلی برای ارتکاب جرم، با یک قبضه چاقو به ۳ روحانی در حرم مطهر رضوی حمله میکند که متعاقب این اقدام وحشیانه، یک نفر از روحانیون مجروح و ۲ نفر دیگربه شهادت رسیدهاند. سپس رئیس دادگاه از حجتالاسلاموالمسلمین پاکدامن روحانی مجروح حادثه حرم مطهر رضوی خواست تا ضمن قرار گرفتن در جایگاه شکات به بیان مطالب خود بپردازد.
وی ضمن بیان مطالب خود از دادگاه خواست تا متهم در چهارچوب موازین شرعی و قانونی مجازات شود.
در ادامه رئیس دادگاه از خانواده شهدای این حادثه خواست تا در جایگاه قرار گیرند. همسر و فرزندان شهید اصلانی بیان داشتند ما لحظهای از پیمودن راه ایشان دست برنخواهیم داشت و تا آخرین لحظه بر حقانیت مکتبمان پای خواهیم فشرد. تمام هم و غم این شهیدان عزیز خدمت به محرومان و مردم حاشیه شهر بود. همسر شهید دارایی نیز خطاب به متهم گفت: همسر من را به چه جرمی به شهادت رسانده و فرزندان خردسالمان را یتیم کردی؟
رئیس دادگاه همچنین از شهود عینی روز حادثه خواست تا در جایگاه قرار گرفته و به تشریح مشاهدات خود بپردازند.
پس از پایان اظهارات شهود، رئیس دادگاه از متهم خواست تا در جایگاه قرار گرفته و از خود دفاع کند.
متهم با بیان اینکه اتهامات خود را قبول دارم، عنوان کرد: در فضای مجازی فعالیت و بعضی از شبکهها را دنبال میکردم.
قاضی سپس خطاب به متهم، گفت: چرا پس از حمله به روحانیون باز هم با چاقو در برابر دیدگان مردم قدرتنمایی میکردی؟
متهم در پاسخ عنوان کرد: با این حرکات قصد داشتم از نزدیک شدن مردم به محل حادثه جلوگیری کنم. اقدامم خلاف اسلام، سیره صحابه و اشتباه بود و افرادی را که مورد حمله قرار دادم بیگناه بودند. قبول دارم اقدامم تروریستی بوده است. در دوران زندگی در ایران مردم با من خیلی خوب رفتار میکردند.
پس از دفاعیات متهم، رئیس دادگاه از وکیل وی خواست تا در جایگاه قرار گرفته و مطالب خود را بیان کند.
وکیل متهم خطاب به دادگاه عنوان کرد: حضور من در این جایگاه به معنی دفاع از عمل موکل نیست بلکه از جایگاه حرفهای از فرصت ایجاد شده توسط دادگاه در راستای اجرای عدالت استفاده میکنم. از دادگاه بهخاطر رعایت اصول حرفهای و مفاد قانونی با هدف جاری شدن عدالت تشکر میکنم. موکل من اتهام خود را قبول دارد اما نادم است.
پس از آن رئیس دادگاه از نماینده دادستان خواست تا مطالب خود را قبل از اخذ آخرین دفاع متهم بیان کند.
سپس نماینده دادستان، عنوان کرد: متهم با اقدام خود در یک محیط امن، باعث ایجاد ناامنی و ترس و وحشت مردم شده است و تقاضای اشد مجازات برای نامبرده دارم.
قاضی منصوری بار دیگر از متهم خواست تا به آخرین دفاع از خود بپردازد که متهم، ضمن اقرار مجدد به اقدام خود، گفت: در یکی از کشورهای همسایه تحت تأثیر تعلیمات استادانی قرار داشتم. اقرار میکنم اشتباه کردم.
پس از پایان دفاعیات متهم، رئیس دادگاه ضمن اعلام ختم جلسه دادگاه، عنوان کرد: رأی دادگاه در زمان مقرر اعلام خواهد شد.
سرقت ۱۳ نیسان آبی با آبمیوه مسموم
به گزارش «ایران»، همزمان با افزایش شکایت سرقت خودروهای نیسان آبی با یک شیوه مشابه در استان البرز بررسی موضوع به صورت تخصصی در دستور کار اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی قرار گرفت.
سرهنگ «محمد نادربیگی» رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبر گفت: بررسیهای اولیه حاکی از این بود که متهمان با کرایه کردن خودروهای نیسان وانت آنها را برای بارگیری به خارج شهر هدایت میکردند و با بهانه اینکه شخصی برای تحویل بار در مسیر منتظر است با خوراندن آبمیوههای حاوی مواد بیهوشی به رانندگان، آنها را بیهوش و خودروهایشان را به سرقت برده بودند.
در ادامه کارآگاهان اقدامات تخصصی خود را آغاز کردند و پس از چندین شبانه روز انجام اقدامات اطلاعاتی-پلیسی در نهایت موفق به شناسایی ۴ نفر در این پرونده شدند. این مقام انتظامی با بیان اینکه پس از ردزنی مخفیگاه متهمان، در یک عملیات ضربتی هر ۴ نفر آنها دستگیر شدند، گفت: متهمان در تحقیقات تکمیلی به ۱۳ فقره سرقت نیسان وانت با این شیوه اقرار کردند. ارزش اموالی که توسط این باند به سرقت رفته است بیش از ۲ میلیارد تومان برآورد میشود.
وی از دستگیری مالخر خودروهای مسروقه در یکی از شهرهای استان تهران خبر داد و خاطرنشان کرد: پس از تکمیل پرونده متهمان برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شدند.
سرهنگ نادربیگی در پایان یادآور شد: شهروندان در نظر داشته باشند که از گرفتن موادخوراکی از افراد ناشناس خودداری کنند.
متهمان ۳۰ میلیارد تومانی دستگیر شدند
حسن مددی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز در تشریح این پرونده گفت: در این پرونده زن و شوهری اقدام به تأسیس شرکت با مسئولیت محدود با نام «آیینه دیجیتال آینده اندیش» و راهاندازی سایت «آی دیجی» در کرج کرده و پس از اجاره ۶ واحد در یکی از مجتمعهای بزرگ تجاری کرج، «ای نماد» نیز از وزارت صمت دریافت می کنند.
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان با اشاره به اینکه این شرکت علاوه بر ثبت در اداره ثبت شرکت ها، مجوز کسب و کارهای مجازی و مجوز اعتماد الکترونیکی (ای نماد) را داشته بیان کرد: متهمان از اعتماد مردم به «ای نماد» سوءاستفاده کرده و در ادامه این افراد اقدام به جذب مشتری در قالب فروش خودرو، موبایل، لپ تاپ و انواع لوازم خانگی و الکترونیک از طریق اینستاگرام و سایت شرکت میکنند.
وی با اشاره به اینکه این شرکت با شگرد فروش کالا با مبالغ پایینتر از بازار اقدام به ترغیب مشتریان برای خرید میکرده است، متذکر شد: شرکت مذکور در مدت فعالیت خود سفارشها را تأمین میکند اما در ادامه با نوسان ایجاد شده در بازار، در تأمین سفارشها دچار مشکل شده و فعالیتهای غیرقانونی آن آغاز میشود. با توجه به اینکه فروشندگان در یک روش، از خریداران در ازای سفارش، بخشی را در قالب نقد و مابقی را با چک دریافت میکردند وقتی که با مشکل نقدینگی روبه رو میشوند اقدام به عرضه چکهای مشتریان در بازار میکنند، از طرف دیگر وقتی با درخواست مشتریان برای تأمین سفارشها روبهرو میشوند اعلام میکنند که توان تأمین ندارند و باید سفارش لغو شود تا وجه را برگردانند در حالی که این وجوه و چکها در دست افراد ثالث بوده است. غیر از این زن و شوهر دو متهم دیگر نیز با آنها همکاری داشتند که پس از دو ماه فرار سرانجام شنبه شب با دستورات قضایی و پیگیری ویژه شعبه ۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه یک کرج توسط پلیس فتای کرج بازداشت شدند.
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز با اشاره به اینکه تاکنون نزدیک به ۶۰۰ شاکی با حدود ۱۷۰۰ سفارش برای طرح شکایت به دادسرا مراجعه کردهاند، تصریح کرد: این افراد با توجه به ناتوانی در بازگرداندن وجوه دریافتی از مردم متواری شده بودند که با شکایت شاکیان، به منظور تسریع در رسیدگی و شناسایی و بازداشت متهمان، پرونده به شعبه ۶ بازپرسی دادسرای ناحیه یک کرج ارجاع شد و متهمان پس از دو ماه پیگیری دستگاه قضایی توسط پلیس فتای کرج بازداشت شدند.
وی با بیان اینکه ارزش سفارش ها و ادعای شاکیان پرونده نزدیک به ۳۰ میلیارد تومان است، گفت: برای متهمان به اتهام خیانت در امانت و تحویل ندادن کالا با وجود دریافت پول و عدم ایفای تعهد، مطابق ماده ۳۹ قانون تجارت الکترونیک پرونده تشکیل شده و تحقیقات در حال انجام است.
مددی از مردم خواست در خریدهای خود فریب قیمتهای پایین فروشندگان و تبلیغات را نخورند و حتماً از مراکز معتبر اقدام به خرید قسطی کنند.
سارق تلفن همراه وزیر ورزش:
گوشی را ۲۰۰ هزار تومان فروختم
به گزارش «ایران»، ۱۱ اردیبهشت ماه امسال، زمانی که حمید سجادی؛ وزیر ورزش و جوانان برای شرکت در مراسم تشییع پیکر مرحوم نادر طالبزاده مقابل مسجد بلال سازمان صداوسیما حضور پیدا کرده بود، گوشی تلفن همراهش به سرقت رفت.
با شکایت وزیر ورزش، پروندهای در شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند.
سرقتهای سریالی
در حالی که تحقیقات برای دستگیری سارق تلفن همراه وزیر ادامه داشت، کارآگاهان با شکایتهای مشابه در شمال پایتخت مواجه شدند. بررسیها نشان میداد که گوشی تلفن همراه شاکیها به شیوه جیببری در مراسم، مترو و جاهای شلوغ به سرقت رفته است. در ادامه تحقیقات و رصد اطلاعاتی، کارآگاهان به بازبینی فیلم دوربینهای مداربسته اطراف محلهای سرقت پرداختند که تصویر سارق به دست آمد.
با این فرضیه که مرد جوان از سارقان حرفهای است، کارآگاهان سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفته و با بررسی تصاویر، موفق به شناسایی یکی از متهمان بهنام هوشنگ شدند؛ مرد جوانی که تاکنون ۶ بار به اتهام جیببری بازداشت شده بود.
دستگیری سارق سابقهدار
پس از هماهنگیهای قضایی، کارآگاهان وارد عمل شده و متهم را در مخفیگاهش بازداشت کردند. در بازرسی از مخفیگاه هوشنگ تعدادی رم تلفن همراه و ۵ گوشی تلفن مسروقه کشف شد.
متهم ۳۰ ساله در تحقیقات اولیه منکر سرقت بود، اما در ادامه گفت: تا به حال به خاطر جیببری، ۶ بار بازداشت شدهام و یک سال قبل پس از تحمل حبس آزاد شدم. بعد از آزادی سرقتهایم را آغاز کردم. من داخل مترو یا در مراسم تشییع جنازه افراد ثروتمند و مشهور شرکت و در فرصتی مناسب گوشی تلفن همراه حاضران در مراسم را سرقت میکردم. وقتی متوجه شدم نادر طالبزاده فوت کرده، با خودم گفتم افراد مشهوری در این مراسم شرکت میکنند. به آنجا که رسیدم مرد میانسالی را دیدم که چند محافظ داشت نمیدانستم او وزیر ورزش است. به طرف او رفته و در فرصتی مناسب گوشی او را سرقت کردم. گوشی تلفن همراه وزیر را در بازاری در اسلامشهر به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان فروختم.