بحای یادداشت
نوع دوستی به وقت گلریزان
جشن گلریزان امسال نیز با حضور گرم مردم خراسان جنوبی برگزار خواهد شد و در این مراسم جمع زیادی از مردم نوع دوست و خیر برای آزادی زندانیان جرایم غیرعمد وارد عرصه خواهند شد.
این روزها، چه اشکهایی که از سر نداری و رنج، بر زمین آرزو ریخته میشود و چه دلهای نازکی که از سر اضطرار و ناراحتی شکسته میگردد، دستهای بی نیرو، چشمهای پر اشک، قلبهای آزرده، همه و همه در آرزوی یک تکان فکر و اندیشه و به امید یک حرکت خداجویانه و مهرورزانه از سوی نیکوکاران در همه زمانها، به ویژه روز جشن گل ریزان برای زندان جرایم مالی غیر عمد است.
جشن گل ریزان بهانهای است برای حضور در جمع خیرینی که میخواهند گرهی بگشایند، شاید این بهانه برای حضور از دست برود ولی همواره مجال هست تا بودن را به باز کردن گرهی از مشکلات مردم به ویژه زندانیان جرایم غیرعمد معنای دیگری بخشید.
گاهی هر چقدر هم که بلند و بزرگ باشی باید خم شوی تا دست یکی را بگیری تا او را بلند کنی، آری این روزها اگر چشم خود را بیشتر باز کنیم کودکان زیادی را میبینیم که پدر در کانون گرم خانواده نبوده و پدران آنها به دلایل مختلف مانند نفقه، مهریه، تصادف و غیره در زندان به سر میبرند.
این کودکان آرزو دارند پدر در خانه باشد، آنها با دستان کوچک خود دعا میکنند در این جشن گلریزان خیرینی حضور به هم رسانند تا زمینه آزادی پدر آنها فراهم شود.
مبالغ در این جشن زیاد مهم نیستند و کسی به آنها توجهی نمیکند بلکه این خود جشن و احساس نوع دوستی و انسان دوستی است که مردم را دور هم جمع کرده تا گرهای از مشکلات یک خانواده باز کنند تا شاید بتوانند با آزادی حتی یک زندانی کانون خانوادهای را باز هم گرم کنند.
گلریزان به واقع ریختن گل زندگی و امید در چلّه سرمای رنج و سختی و گرفتاری همنوعان و همراهانمان است که با ریختن گلی از شاخسار زندگی خود باغ بقا و بهار وصل را به خانوادههای در رنج هدیه میکنند و زندانیان جرایم غیرعمدی را که از بد حادثه گرفتار شدهاند، نجات میدهند.
امیدواریم هر ساله که در ایام ماه مبارک رمضان سنت زیبا و دیرینه گلریزان و جشن آزادی زندانیان جرایم غیر عمد به همت ستاد دیه کشور در سراسر کشور برگزار میشود، بسیاری از زندانیان دربند به آغوش خانوادههای خود باز گردند.
بیگانگی با خود
حسن سلامی
نظر به خودکشی برخی افراد در کشاکش زندگی می توان گفت که برای آنان لحظه ای فرا می رسد که از همه چیز دست می کَشَند و ناامید و سرخورده، رشته همه کارهایی را که انجام داده اند پنبه می کنند، پشت پا به رسم دنیا می زنند و به دلیل بیگانگی با خود، احساسی ترین اقدام را همین می دانند.
شاید یکی از مهم ترین علل عقلانی، فردی و اجتماعی این اقدام، درگیری و بیگانگی افرادی که خویش را می کُشند با چهار چیز یا چهار موضوع و مقوله ی زیر باشد: با دنیا، با دیگران، با کارشان و با خودشان.
نخست آن که اشخاصی که خود را از میان برمی دارند دنیا و جهان را آن گونه که «هست» درک نمی کنند یا نمی پذیرند و دنیا و طبیعت نیز آنان را آن گونه که «هستند» تحمل نمی کند. هنگامی که یکی از آدم ها می میرد یا خود را می میراند، بقیه و دنیا به زندگی و راه خود ادامه می دهند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.
دوم آن که ارتباط و صمیمیت و اعتماد متقابل میان آنان با دیگران از بین می رود. مردم، احساسات وعواطفشان را درک نمی کنند و فقط قضاوتشان می کنند. ما آدم ها خیلی شتاب زده در مورد دیگران قضاوت و داوری می کنیم حال آن که اهل معرفت و خردمندان گفته اند «اگر بخواهید از آدم ها حرف بزنید باید خودتان را جای آن ها بگذارید».
سوم آن که افرادی که خودکشی می کنند یا محروم از کار شده اند یا بیکارند یا کار مداوم و مستمری ندارند یا اگر دارند از کاری که می کنند خوششان نمی آید و هیچ معنایی برایشان ندارد. به بیان دیگر، با کارِشان بیگانه اند.
چهارم و مهم تر از همه، درگیری با خود و بیگانگی از خود است. آنان بتدریج از خودِ واقعی شان جدا می شوند و احساس فقدان معنا یا حس بی معنایی یا گم شدگی دارند. بدیهی است که بیماری و بی مسوولیتی برخی از افرادِ جامعه و حکومت، انسان را به این مرحله از احساس می رسانَد.
بیگانگی، جدایی وغریبه شدن با این چهار موضوع و مقوله، بیماری های جسمی و روحی به ویژه نگرانی و افسردگی را افزایش می دهد، گرفتاری های بُغرنج را گریبانگیر خودکُش ها می کند. آن بیگانگی، از قدرتشان برای زندگی کردن و امیدوار بودن یا اعتراض کردن به وضع بدِ موجود، می کاهد و آنان را کم کم و سپس یکجا می میرانَد.
چاره ی کار، گردش و سیر در طبیعت، تعمق و تفکر کردن در احوال خود و جامعه، مبارزه و مطالعه ی مداوم، اصلاح و تزکیه ی خویش، تقویت ارتباط، عشق ورزیدن و کمک بی چشمداشت به دیگران، مدفون شدن در گدازه های رنج زندگی و صبوری و خَم به ابرو نیاوردن است و در این اوقات و در این وضعیت است که انسان اثبات می کند چند مَرده حَلّاج است!
عاقلان و عارفان باوردارند که انسان برای زندگی کردن، عبادت ورزیدن، رو به سوی نور و روشنایی رفتن و برای نیکی و احسان کردن به دیگران، خلق شده است و لازم است اندکی شادی در زندگی کسانی که به اندازه ی خود او شاد و سعادتمند نیستند، بدمَد. به لبخند دیگران پاسخ دهد تا زندگی نیز همیشه به او لبخند بزند. به همین اعتبار و روش، حساسیت ما نسبت به صداهای همنوعان و هموطنان، افزایش می یابد و حیات، معنادار می شود.
آزادی زندانی با هزار تومان/
صدای دینگ پیامک هزار تومانی در رواق دل هزاران زندانی جرائم غیر عمد طنین میاندازد و پلی میشود برای زنجیره کردن امید و نوید روزهای آزادی، پیامی که ریشه در سالها مداومت دارد و هر سحر بعد از همنشینی با خدا پای سجاده عشق همچون سکهای به سوی قلکی روانه میشود، اما صاحب پیام کیست؟
شب که از ستاره گذشت لحظهها کند شدند پاورچین و نمنم دور دوار ساعت چوبی کنج طاقچه را تیک تاک میکردند و جانم را به لب میرساندند، غائله چشمانتظاری و عشوهگری عقربهها است دیگر حالا به جان من افتاده و پی چشمانم را یک شبه آب کرده است.
گهگاه قدم زدم و این پا و آن پا کردم، چند کاسه لعابی آب خوردم حتی چند ورق کتاب کهنه پوست از گوشت جدا شده را خواندم تا اینکه انتظار به سر شد و وقت سحر، موذن مسجد محل ندا برآورد و اذان گفت.
«الله اکبر» آخر را که شنیدم؛ تاپ تاپ قبلم بالا گرفت چنان نبضم تند میزد که گویی در جدالی بیسابقه ایام به کامم شده و من میان این هم شوق و اشتیاق هاج و واج ماندم تا اینکه صدای دل خوشکنک تلفن همراهم که حکم قاصد داشت قفل این تب و تاب را شکست، جست زدم روی گوشی و پیامی که حکم نامه را داشت بازم کردم.
چند خطی اعداد و رقم ریز و ذرهبین لازم مرا به وجد آورد چراکه بیهیچ رسم و آدابی به محفلی از جنس مهر دعوت شدم، دل یک دله کردم و تصمیم گرفتم سِر این پیام دو سه خطی و آن محفل را برملا کنم.
پیامی که ریشه در سالها مداومت دارد و هر سحر بعد از همنشینی با خدا پای سجاده عشق همچون سکهای به سوی قلکی روانه میشود، اما صاحب سکه کیست؟ این همان حباب نترکیده ذهنم است.
پیرمردی روزگار چشیده با محاسنی سفید و بلند، نه نه شاید هم جوانی فکل کراواتی؛ اصلا چه کسی گفته جنسیتش مرد است به نظرم خانمی اتوکشیده و اداری که گهگداری پایش را از چهارچوب زندگی خط کشی شدهاش فراتر میگذارد، باشد.
باز هم نه… گویی خانم معلم بازنشستهای است که تمام عمرش دل در گرو فرزندان ایرانزمین داشته و دارد؛ اما هیچ وقت حسم به من دروغ نمیگوید احتمالا یک پاکبان یا کارگر سادهای است که در بود و نبود لقمه نانی تاب میخورد.
اصرار میکنم تا پیاش را بگیرند و پیدایش کنند تا در هوایش پرواز کنیم و رسم و رسوم بیاموزیم. رسمش، رسم پروانگی است آن هم به فتوای دل با این تفاوت که هر سحر لحظه پیوند مخلوق با خدا پروانه میشود و اوج میگیرد.
هر روز پیغامی تک خطی با جمله جادویی «گره باز میشود» با مبلغ هزار تومان حواله میدهد و میان قلک میاندازد. صاحب سکه که گمنام ماند ولی کدام گره و کدام قلک؟ باز هم حباب شد میان ذهن پرسوالم.
قلکی پر از دل دلتنگ که صدای افتادن سکه مثل آبی است بر آتش دلتنگیشان، انگار این قلک پسانداز گوشهنشینانی است که از بد روزگار دیدارشان با خورشید به وعدهای دیگر افتاده است.
صدای دینگ این پیامک در رواق دل هزاران زندانی جرائم غیر عمد طنین میاندازد و پلی میشود برای زنجیره کردن امید و نوید روزهای خوب. حالا راز سر به مهر این بنده گمنام خدا آشکار شد، بندهای پایبند به عهد که پیش از طلوع پس از نجوا با پروردگارش به حرمت انسانیت هزار تومانی که میلیونها تومان میارزد به حساب ستاد دیه میریزد و دل آزاد میکند.
استادی انگلیس در رشته «تفرقه بینداز و حکومت کن»/ جاسوسی که قهرمان صدایش زدند
اگر بخواهند سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را بهصورت آکادمیک تدریس کنند، بهترین نمونه در دنیای معاصر تجزیه امپراتوری عثمانی است؛ اینکه چگونه انگلیس با تفرقهاندازی «یک دشمن بزرگ» را تجزیه کرد به «چند دوست کوچک»!
گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: ماجرا از آنجا شروع شد که در جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی بهعنوان متحد امپراتوری آلمان با انگلیس و فرانسه و چند کشور دیگر میجنگید. آنموقع انگلیسیها در سراسر اروپا به مخمصه افتاده بودند و حکومت عثمانی هم برایشان دردسر بزرگی شده بود؛ حکومتی بود با سرزمینی بزرگ در خاورمیانه و جمعیت زیاد و ارتشی بزرگ و امکانات مادی و منابع طبیعی فراوان. اینجا بود که به فکر افتادند تفرقه بیندازند و در خاورمیانه حکومت کنند. نتیجه کارشان هم این شد که امپراتوری عثمانی تجزیه شد. کارشان هم چندان سخت نبود؛ چون از قبل در این جور کارها مهارت داشتند.
سال ۱۹۱۶ میلادی بود و اول نشستند با فرانسویها مذاکره کردند و همانجا منافعشان را در خاورمیانه تقسیم کردند و محرمانه توافقی کردند که نامش شد قرارداد سایکس ـ پیکو. موقع عقد این قرارداد، فیالمجلس یک نقشه هم برداشتند و با مداد رویش خط کشیدند که کجا مال کی باشد و اینطوری شد: «اراضی عراق و فلسطین و مصر و اردن منطقه نفوذ انگلیس و اراضی سوریه و شمال عراق و لبنان منطقه نفوذ فرانسه شد». بعد هم کار را دادند دست مأموران و افسران اطلاعاتیشان در خاورمیانه که تفرقه را بیندازند!
اصل نقشه قرارداد سایکس ـ پیکو با امضای طرفین
جاسوسی که لهجه هم داشت
یکی از مشهورترین مأموران اطلاعاتی انگلیس در خاورمیانه «توماس ادوارد لورنس» بود که او را فرستاده بودند نزد «شریف حسین» که امارت حجاز را داشت. حجاز، اراضی غربی شبهجزیره عربستان است که بههمراه بخش عمده سرزمینهای عربی خاورمیانه، در آن روزگار بخشی از حکومت عثمانی بود. این آقای لورنس نقشش را خوب بلد بود و پاک، عرب شده بود و اینطوری شده بود: «لورنس در عربستان، فرهنگ اعراب را مطالعه میکرد و نه تنها زبان عربی را بهخوبی فرا گرفته بود، بلکه لهجههای قبایل مختلف را هم آموخته بود. او از پوشیدن لباس عربی و زندگی مثل مردان قبایل بیابانی احساس غرور میکرد و بههمین دلیل لقب لورنس عربستان به او داده شد».
این جاسوس و مأمور انگلیسی همان است که بعدها فیلمش را هم ساختند و از او در عالم سینما و در عالم واقعی قهرمان ساختند با استفاده از سلطه فرهنگی و رسانهای قدرتمند غرب.
«توماس ادوارد لورنس» مشهور به «لورنس عربستان» و مأمور تفرقهافکنی انگلیس در امپراتوری عثمانی
نفت ریخت روی آتش!
پیام آقای لورنس برای اعراب این بود که شما بیایید علیه عثمانی قیام کنید و حکومت خودتان را برپا کنید و ما هم حمایت میکنیم. قرار بود یک حکومت فراگیر عربی در منطقه حاکم شود و «شریف حسین» هم تا میتوانست نیرو و امکانات جمع کرد و رفتند به جنگ عثمانی. پس از آن قبایل عرب در سراسر منطقه سر به شورش برداشتند و مجموعه وقایعی رخ داد که در تاریخ به «شورش اعراب علیه عثمانی» معروف است. در این میان لورنس کارهایی در این حد انجام داد: «با متحد کردن قبایل عرب ساکن حجاز از سمت صحرا به بندر عقبه در شمال دریای سرخ حمله کرد و با پیروزی در این جنگ در میانه جنگ جهانی اول تسلط عثمانی بر دریای سرخ را از بین برد».
این آقا تا توانست در سرزمینهای عربی علیه عثمانیها خرابکاری کرد و قبایل را به شورش واداشت و بر آتش تفاوتهای قومی و نژادی و زبانی ساکنان منطقه نفت ریخت تا اینکه حکومت عثمانی شکست خورد و طبق نقشه قبلی امپراتوریاش توسط انگلیس و فرانسه تجزیه شد و نتیجه هم اینکه: «کشورهای جدیدی از جمله عربستان و اردن و عراق و سوریه و لبنان و کویت و قطر شکل گرفتند و خاورمیانه پر از کشورهای کوچک شد». این کشورهای کوچک آنموقع طرفدار و دوست انگلیس بودند و برخی از این کشورها هنوز هم طرفدار انگلیس و سیاستهایش هستند و اگر با خودشان هم بد باشند و با همه عالم هم بد باشند با انگلیس خوبند!
چهره اصلی و چهره نمایشی «لورنس عربستان»
چرچیل گریه کرد
قرارداد سایکس ـ پیکو نتایج بدتری هم داشت که ماندگار شد و امروزه هم هنوز بسیاری از کارشناسان سیاسی، دولتهای دستنشانده انگلیس در منطقه را دلیل بسیاری از ناامنیها و مشکلات خاورمیانه میدانند. بدتر اینکه همین قرارداد بود که قیمومیت انگلیس بر اراضی فلسطین را موجب شد و بعدها زمینه را برای تشکیل رژیم صهیونیستی در منطقه آماده کرد؛ انگلیسیها در سال ۱۹۴۸ میلادی فلسطین را به صهیونیستها تحویل دادند و رفتند. تفرقهای که انگلیس حدود ۱۰۰ سال پیش در منطقه انداخت تا منافعش را پیش ببرد گریبان همه را گرفت و هنوز هم ناامنی میآورد برای ساکنان منطقه و برای همه.
«شریف حسین» چه شد؟ خودش و فرزندانش مدتی حاکمان بخشهایی از سرزمینهای عربی بودند، ولی اغلبشان عاقبت بهخیر نشدند. لورنس عربستان چی شد؟ بعدها وقتی در انگلیس مُرد «چرچیل» رفت مراسم خاکسپاریاش و سر قبرش گریه هم کرد؛ این دیگه کی بود!
کرکره بازار مسکن، نیمه باز است
رکود کماکان بر بازار مسکن حکفرماست اما واسطههای ملکی میگویند امتناع مالکان از فروش مسکن تا کشف قیمتهای جدید از یک طرف و پایین بودن توان طرف تقاضا از سوی دیگر، فضای سردرگمی را در بازار مسکن ایجاد کرده است. این تغییر رویکرد بعضی فروشندگان، پس از رشد ۶ درصدی قیمت مسکن در اسفندماه اتفاق افتاده ولی عمده کارشناسان برای سال جاری افزایش کمتر از تورم عمومی را برای این حوزه پیشبینی میکنند.
به گزارش ایسنا، امتناع مالکان از فروش مسکن تا کشف قیمتهای جدید از یک طرف و پایین بودن توان طرف تقاضا از سوی دیگر، فضای سردرگمی را در بازار مسکن ایجاد کرده است. به دنبال رشد ۶ درصدی قیمت مسکن شهر تهران در اسفندماه که بنا به گفته فعالان بازار از عواملی همچون انتظارات تورمی قبل از عید، رشد ۴۰ تا ۵۰ درصد قیمت نهادههای ساختمانی، تورم عمومی، افزایش ۵۷ درصدی نرخ دستمزد، طولانی شدن فرآیند مذاکرات وین، رکود ساخت و ساز و کمرمق بودن پروژههای دولتی نشأت میگیرد آینده بازار در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
واسطههای ملکی میگویند که در هفتههای اخیر رفتار طرف عرضه تغییر کرده و به رویکرد امتناع از فروش یا افزایش نرخهای پیشنهادی روی آورده است. در سوی مقابل، طرف تقاضا مقداری نسبت به خرید ترغیب شده اما توان ورود به بازار را ندارد. بسیاری از خانوارها نیز منتظر تاثیر پروژه بزرگ ساخت چهار میلیون واحد مسکونی بر بازار مسکن نشسته و این دو عامل ظرفیت رشد سنگین قیمت را از بازار مسکن گرفته است.
با توجه به قرار داشتن در ماه مبارک رمضان، بازار مسکن از رونق چندانی برخوردار نیست اما تجربه نشان داده تعداد معاملات تاثیر چندانی بر قیمتها ندارد. مهمترین عوامل اثرگذار بر این بازار تورم عمومی و رشد بازارهای موازی است. اسفندماه سال گذشته معاملات مسکن شهر تهران ۲۰ درصد نسبت به بهمن ماه کاهش پیدا کرد اما قیمتها ۶.۲ درصد رشد داشت و به رقم بی سابقه ۳۵ میلیون و ۱۲۰ هزار تومان در هر متر مربع رسید. البته نرخ رشد سالیانه آن ۱۶ درصد است در حالی که تورم عمومی نقطه به نقطه ۳۵ درصد اعلام شد که کاهش ۱۹ درصدی قیمت واقعی مسکن را نشان میدهد.
بررسیهای میدانی از وضعیت بازار مسکن در روزهای اخیر حاکی از آن است که برآوردها از افزایش قیمت تمام شده ساخت، تاثیراتی بر قیمتهای پیشنهادی فروشندگان گذاشته است؛ هر چند در نیمه شمالی تهران، حجم سنگینی از واحدهای کلیدنخورده به بازار عرضه شده است. در جنوب تهران اما کمبود واحدهای مرغوب متناسب با توان طرف تقاضا مشهود است. واسطههای ملکی میگویند در حالت کلی، بازار نسبت به کاهش قیمتهای اسمی مقاومت نشان میدهد.
با این حال به دلیل ثبات بازار مسکن در سال گذشته چشمانداز رشد شدید قیمت برای سال جاری دیده نمیشود. افزایش قیمت مسکن در اسفندماه معمولا هر ساله اتفاق میافتد که از تورم سیستماتیک اقتصاد ایران نشأت میگیرد. افزایش قیمتی که در اسفندماه ۱۴۰۰ رخ داد میتواند ناشی از همین مساله باشد. در واقع تصور رشد آتی قیمت بر انتظار کنشگران از خرید و فروش اثر میگذارد. اما به دلیل پر شدن ظرفیت بازار مسکن، عمده کارشناسان برای سال جاری رشد کمتر از نرخ تورم را برای این حوزه پیشبینی میکنند.
عباس زینعلی ـ کارشناس بازار مسکن، افزایش نسبی قیمت خانه را ناشی از شرایط عمومی اقتصاد دانست و گفت: رشد قیمتی که در کالاها دیده شد در بخش ساختمان نیز بروز پیدا کرد. این اتفاق معمولا هر ساله میافتد. به نظر من بازار مسکن در سال جاری آرام میشود. البته بسیار بعید است که برگشت قیمت اتفاق بیفتد.
زینعلی تاکید کرد: به شکل موردی در معاملات، افت قیمت رخ میدهد؛ کما اینکه از سال گذشته نرخها در شمال تهران به طور محسوسی شکسته شده اما در کلیت بازار برگشت قیمت اتفاق نخواهد افتاد.
وی، کشف قیمت در بازار مسکن را دارای منطق دانست و گفت: قیمتها در نظام عرضه و تقاضا طراحی میشود. بنابراین هیچ محصولی به صورت غیرمنطقی به یک قیمت مشخص نمیرسد. کاهش نرخها زمانی اتفاق میافتد که عرضه نامحدودی از یک محصول در یک جغرافیای مشخص ایجاد شود. اما در بخش مسکن کشور ما چنین چیزی وجود ندارد و کماکان با فشار تقاضا مواجه هستیم.
حذف قرعهکشی خودرو در هالهای از ابهام/ قیمتگذاری آزاد میشود؟
اگر چه وزارت صمت حذف قرعهکشی خودرو را منوط به افزایش تیراژ تولید اعلام کرده بود اما خودروسازان برای اجرای این سیاست، خواستار لغو قیمتگذاری دستوری نیز شدهاند.
به گزارش خبرنگار مهر، یکی از مشکلات حوزه خودرو مربوط به نحوه عرضه این محصول میشود؛ از حدود دو سال پیش که بازار خودرو بیش از پیش دچار آشفتگی و گرانی شده بود دولت تصمیم گرفت با شیوهای تحت عنوان قرعه کشی، با ثبت نام از متقاضیان خرید خودرو و قرعهکشی میان آنها، هرج و مرج را در بازار خودرو کاهش دهد.
اما این شیوه خلاف آنچه که مسئولان تصور میکردند عمل کرد؛ یعنی با جولان دلالان علاوه بر مشکلات عدیدهای که در خصوص خرید و فروش کد ملی برای ثبتنام در قرعهکشیها پیش آمد، فاصله قیمتی بین کارخانه و بازار روز به روز بیشتر شد و مصرفکنندگان واقعی از بازار خارج شدند، تا جایی که امروز خودرو کاملاً از یک محصول مصرفی تبدیل به یک محصول سرمایهای شده است.
وعده وزیر صمت برای حذف قرعه کشی
از زمان خلق شیوه قرعهکشی، مسئولان متعددی زبان به انتقاد از آن گشودند و این انتقادات در سطح وزرا نیز مشاهد شد اما هرگز اقدام مؤثری برای بهبود اوضاع انجام نشد که همین موضوع به افرایش نارضایتیها و بهمریختگی بیشتر بازار منجر شد؛ تا اینکه فاطمی امین وزیر صمت از همان روزهای نخست سکانداری ضمن اعلام نارضایتی از وضعیت صنعت خودرو اعلام کرد که برنامههای مشخصی برای بهبود فرایند عرضه خودرو به بازار و حذف شیوه قرعهکشی از سال ۱۴۰۱ دارد.
آنطور که فاطمی امین تاکید کرده بود قرعهکشی از طریق افزایش تیراژ تولید ممکن خواهد بود و با توجه به برنامه خودروسازان و البته دستور دولت برای افزایش تولید خودرو، به نظر میرسید که حذف قرعهکشی از همین سال جاری کلید خواهد خورد و مصرفکنندگان برای خرید خودرو دیگر نیازی به گذر از هفت خوان رستم نخواهند داشت.
شرط جدید خودروسازان برای عمل به وعده وزیر
با این حال اخیراً یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی اعلام کرده است که حذف قرعهکشی خلاف آنچه که صمتیها تاکید کردهاند علاوه بر لزوم افزایش تیراژ نیاز به حذف قیمتگذاری دستوری نیز دارد؛ در واقع این خودروساز شرط حذف قرعهکشی را لغو سیاست قیمتگذاری دستوری خودرو اعلام کرده و فاصله قیمتی بین بازار و کارخانه را مانعی بر سر راه آزادسازی فروش دانسته است.
اهمیت این موضوع از آنجایی است که تاکنون حذف قیمت گذاری دستوری به عنوان پیش شرط حذف قرعه کشی از سوی مسئولان وزارت صمت اعلام نشده است و حتی منوچهر منطقی معاون وزیر صمت چند روز پیش مجدد حذف قرعه کشی را تنها منوط به افزایش تیراژ تولید دانسته بود.
بنابراین خودروسازان خلاف مسئولان صمت به مسألهای اشاره کردهاند که طی سالهای گذشته مورد تاکید کارشناسان مختلف اقتصادی قرار گرفته است؛ در واقع آنطور که کارشناسان تاکید میکنند، عمده دلیل بروز چالش در صنعت و بازار خودرو، قیمت گذاری دستوری خودرو است. عاملی که نه تنها سبب تنظیم بازار خودرو و رضایت مندی مصرف کننده نهایی نشده بلکه با انتقال منافع از شرکتهای خودروساز به جیب واسطهگران سبب ایجاد کمبود نقدینگی در شرکتهای خودروساز شده و فضای افزایش تیراژ تولید را مخدوش کرده است. موضوعی که سال گذشته نیز مورد انتقاد رئیس جدید سازمان بورس قرار گرفت و وی خواستار لغو فوری قیمت گذاری دستوری خودرو شد.
البته سال گذشته شورای رقابت به عنوان متولی قیمت گذاری خودرو از این فرایند حذف شد اما قیمت گذاری آزاد نشد و ستاد تنظیم بازار به عنوان متولی جدید قیمت گذاری این محصول معرفی شد؛ بنابراین احتمال اینکه دولت خاصه وزارت صمت برای ساماندهی وضعیت صنعت خودرو، به این خواسته خودروسازان تن داده و قیمت گذاری دستوری را به صورت کامل از این صنعت حذف کند، وجود دارد.
واردات خودرو مقدم بر حذف قیمت گذاری است
در این بین نکتهای که باید به آن توجه شود این است که اگرچه قیمت گذاری دستوری با هیچ منطقی سازگار نیست و خبرگزاری مهر در گزارشات متعددی به انتقاد از این شیوه پرداخته است اما این مساله نافی این واقعیت نیست که در حال حاضر بازار خودرو دچار انحصار شده و علاوه بر عرضه کم که بارها از سوی فعالان بازار مورد انتقاد قرار گرفته، تنوع محصولات نیز به هیچ وجه قابل دفاع نبوده و مصرف کننده در اغلب اوقات به دلیل محدودیت در انتخاب، «مجبور» به خرید میشود؛ آن هم خرید محصولاتی که طبق تاکید کارشناسان از نظر کیفیت چندان قابل دفاع نیستند.
این موضوع سال گذشته نیز از سوی رهبری مورد اشاره قرار گرفت. ایشان بهمن سال گذشته با انتقاد صریح از عملکرد کیفی خودروسازان تاکید کرده بودند که «با وجود حمایت زیاد از صنعت خودرو در کشور، کیفیت خودرو خوب نیست؛ مردم ناراضیاند و درست میگویند و حق با آنهاست.»
بنابراین اگر دولت و خودروساز به دنبال حذف قرعه کشی از طریق افزایش تیراژ تولید و حذف قیمت گذاری دستوری هستند، به نظر میرسد اقدام نخست باید «آزادسازی واردات خودرو» باشد.
نکتهای که تقریباً از سوی همه مسئولان کشور از نمایندگان مجلس و رئیس جمهور گرفته تا پلیس مورد تاکید قرار گرفته است و حتی مردم و فعالان بازار نیز مدتهای مدیدی است که منتظر گشایشهایی در این حوزه هستند تا با افزایش عرضه، هم به تقاضاها پاسخ مناسبی داده شود و هم انحصار به صورت نسبی از صنعت خودرو خارج شود.