سرایدار خانه ویلایی وسرقت ۳۰ میلیارد تومانی
سرایدار خانه ویلایی وقتی متوجه شد صاحب خانهاش که مقیم کاناداست قرار نیست به ایران برگردد با سرقتهای سریالی اموال با ارزش خانه او را فروخت.
به گزارش «ایران»، مدتی قبل مردی با مراجعه به پلیس از سرقت میلیاردی اموال خانه موکلش خبر داد و گفت: من وکیل یک تاجر ثروتمند هستم. موکل من مقیم کاناداست. دو سال قبل زمانی که داشت کشور را ترک میکرد، مرد جوانی بهنام مراد را بهعنوان سرایدار خانهاش استخدام کرد. تا در این مدت از خانهاش مراقبت کند و به گل و گیاهان نیز رسیدگی کند.
او ادامه داد: در این مدت موکلم به ایران نیامده بود و در ایام عید از یکی از دوستانش خواست که به خانه ویلایی اش در شمال تهران برود و اوضاع خانه را بررسی کند. زمانی که دوست موکلم وارد خانه ویلایی شد در کمال ناباوری دریافت همه فرشها و تابلو فرشهای نفیس و گرانقیمت، وسایل نقره و اجناس گرانبهای دیگری که در خانه بوده ناپدید شده است. ارزش اموال سرقتی حدود ۳۰ میلیارد تومان است و زمانی که موکلم از ماجرای سرقت خانهاش با خبر شد، از من خواست تا شکایت کنم.
به دنبال شکایت وکیل جوان، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. نخستین مظنون پرونده؛ سریدار خانه ویلایی بود. کارآگاهان اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری سرایدار وارد عمل شده و مرد جوان را بازداشت کردند.
مرد سرایدار در تحقیقات اولیه به سرقت اعتراف کرد و گفت: مدتی که از رفتن مرد تاجر و خانوادهاش به کانادا گذشت و خبری از آنها نشد، وسوسه شدم مشکلات مالیام را با فروختن وسایل داخل خانه برطرف کنم. هر بار وسیلهای را به فروش میرساندم البته مبالغی که من از اجناس فروخته شده به دست آوردم خیلی پایین بود. فرشهایی که میگویید ارزش آنها ۲۴ میلیارد تومان بوده، من زیر یک میلیارد تومان فروختم.
متهم جوان به دستور بازپرس پرونده در اختیار کارآگاهان اداره هفدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات ادامه دارد.
به گزارش «ایران»، مدتی قبل مردی با مراجعه به پلیس از سرقت میلیاردی اموال خانه موکلش خبر داد و گفت: من وکیل یک تاجر ثروتمند هستم. موکل من مقیم کاناداست. دو سال قبل زمانی که داشت کشور را ترک میکرد، مرد جوانی بهنام مراد را بهعنوان سرایدار خانهاش استخدام کرد. تا در این مدت از خانهاش مراقبت کند و به گل و گیاهان نیز رسیدگی کند.
او ادامه داد: در این مدت موکلم به ایران نیامده بود و در ایام عید از یکی از دوستانش خواست که به خانه ویلایی اش در شمال تهران برود و اوضاع خانه را بررسی کند. زمانی که دوست موکلم وارد خانه ویلایی شد در کمال ناباوری دریافت همه فرشها و تابلو فرشهای نفیس و گرانقیمت، وسایل نقره و اجناس گرانبهای دیگری که در خانه بوده ناپدید شده است. ارزش اموال سرقتی حدود ۳۰ میلیارد تومان است و زمانی که موکلم از ماجرای سرقت خانهاش با خبر شد، از من خواست تا شکایت کنم.
به دنبال شکایت وکیل جوان، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. نخستین مظنون پرونده؛ سریدار خانه ویلایی بود. کارآگاهان اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری سرایدار وارد عمل شده و مرد جوان را بازداشت کردند.
مرد سرایدار در تحقیقات اولیه به سرقت اعتراف کرد و گفت: مدتی که از رفتن مرد تاجر و خانوادهاش به کانادا گذشت و خبری از آنها نشد، وسوسه شدم مشکلات مالیام را با فروختن وسایل داخل خانه برطرف کنم. هر بار وسیلهای را به فروش میرساندم البته مبالغی که من از اجناس فروخته شده به دست آوردم خیلی پایین بود. فرشهایی که میگویید ارزش آنها ۲۴ میلیارد تومان بوده، من زیر یک میلیارد تومان فروختم.
متهم جوان به دستور بازپرس پرونده در اختیار کارآگاهان اداره هفدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات ادامه دارد.
مرد روانپزشک قربانی کینه پسر شد
کینه قدیمی پسر دانشجو از پدرش باعث شد تا در آخرین ساعات روز سیزده فروردین، در اقدامی هولناک وی را به قتل برساند.
به گزارش «ایران»، ساعت ۷:۳۰ صبح یکشنبه ۱۴ فروردین امسال، مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض در تماس با بازپرس میثم حسینپور از قتل یک روانپزشک ۵۶ ساله در خانهاش خبر دادند.با اعلام این خبر، بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند که آپارتمان شماره ۵ در طبقه هجدهم برج جامجم بود. با حضور در سالن پذیرایی آنها با جسد مرد میانسال در حالی روبهرو شدند که کنار مبل افتاده و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.پسر ۲۲ ساله مقتول که با لباسهای خونی در چند قدمی جسد پدرش ایستاده بود، رنگ به چهره نداشت، دستانش میلرزید و آشفته حال به اطراف نگاه میکرد. مرد میانسالی که از دوستان مقتول بود نیز در محل حضور داشت و او خبر قتل را به پلیس اطلاع داده بود، در تحقیقات گفت: دوستم کوروش در این خانه تنها زندگی میکرد، صبح زود بود که همسرسابقش هراسان با من تماس گرفت و خواست خودم را هر چه زودتر به خانه کوروش برسانم. خیلی بریده بریده و نامفهوم صحبت میکرد، اما از صحبتهایش متوجه شدم که پسر کوروش با او تماس گرفته و مدعی شده پدرش را کشته است. او هم که نمیدانست ماجرا از چه قرار است برای همین از من خواسته بود تا به خانه کوروش بروم و پیگیر ماجرا شوم.او ادامه داد: با این تماس فوراً خودم را به خانه دوستم رساندم و زنگ در را زدم که پسرش هومن در را به رویم باز کرد. با دیدن لباسهای خونی او و به دنبال آن جسد دوستم که داخل پذیرایی افتاده بود، شوکه شدم و تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که موضوع را به پلیس خبر دهم.
کینه قدیمی
هومن در ادامه تحقیقات زمانی که مقابل بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت قرار گرفت به قتل ناخواسته پدر اعتراف کرد. سپس برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
چه شد پدرت را به قتل رساندی؟از او کینه داشتم. قصدم قتل نبود، اما کینهای که از او داشتم باعث شد که دست به جنایت بزنم.
چه کینهای؟پدرم روانپزشک بود، اما به خاطر اختلاف شدید حدود ۴ سال قبل از مادرم جدا شد. مادرم پس از جدایی به کرج رفت و من هم در ساختمان روبهرویی آپارتمان پدرم ساکن شدم. این جدایی زندگی مرا تحت تأثیر قرار داد، همیشه پدرم را در این جدایی مقصر میدانستم و از او دل خوشی نداشتم. پدرم روانپزشک بود اما نتوانست زندگی خودش را کنترل کند.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟با اینکه در خانه دیگری زندگی میکردم، اما معمولاً هفتهای یکبار به پدرم سر میزدم. شامگاه سیزده بدر به خانه او رفتم و دوباره باهم دعوایمان شد. به او گفتیم اگر از مادرم جدا نشده بودی، ما مثل خیلی از خانوادهها میتوانستیم عید و سیزده بدر با هم باشیم نه اینکه هر کدام تنها سال جدید را جشن بگیریم. سر همین موضوع باهم دعوایمان شد و ساعت حدود ۱۲ شب بود که ناگهان با چاقویی که همراه داشتم، به پدرم ضربه زدم. آن زمان اصلاً متوجه نبودم که چکار میکنم فقط ضربات چاقو را پی در پی میزدم.
همیشه با خودت چاقو داری؟بله. از وقتی پدر و مادرم از هم جدا شدند بیماریهای روحی و روانی به سراغم آمد. حتی سال گذشته به مدت سه ماه تحت درمان بودم و مدتی هم در بیمارستان بستری شدم. از زمانی که بیمار شدم ترس عجیبی به جانم افتاده که نکند کسی به من آسیب برساند و مرا بکشد؛ به همین دلیل و برای دفاع از جانم، با خودم چاقو حمل میکنم. آن شب هم زمانی که درگیر شدیم، با چاقویی که همراه داشتم قتل را رقم زدم.
بعد از جنایت چه کردی؟یک ساعت در شوک بودم و مات و مبهوت به جسد پدرم نگاه میکردم. بعد که به خودم آمدم، با مادرم تماس گرفتم و به او گفتم که پدرم را کشتهام. مادرم باور نمیکرد، از طرفی چون ساکن کرج بود و نیمه شب وسیلهای نبود که خودش را به تهران برساند، شروع کرد به تماس گرفتن با دوست و فامیل تا یک نفر را پیدا کند که به خانه پدرم بیاید. درنهایت دوست پدرم را پیدا میکند و ساعت حدود ۷ صبح بود که او خودش را به اینجا رساند.
کار میکنی؟ نه، دانشجوی مهندسی صنایع هستم، اما خرجم را مادرم میدهد. مادرم که طلاق گرفت، ماهانه پدرم مبلغی را به عنوان مهریه به او پرداخت میکرد. او از همین پول به من خرجی میداد تا هزینه زندگیام را بدهم.
به گزارش «ایران»، ساعت ۷:۳۰ صبح یکشنبه ۱۴ فروردین امسال، مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض در تماس با بازپرس میثم حسینپور از قتل یک روانپزشک ۵۶ ساله در خانهاش خبر دادند.با اعلام این خبر، بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند که آپارتمان شماره ۵ در طبقه هجدهم برج جامجم بود. با حضور در سالن پذیرایی آنها با جسد مرد میانسال در حالی روبهرو شدند که کنار مبل افتاده و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.پسر ۲۲ ساله مقتول که با لباسهای خونی در چند قدمی جسد پدرش ایستاده بود، رنگ به چهره نداشت، دستانش میلرزید و آشفته حال به اطراف نگاه میکرد. مرد میانسالی که از دوستان مقتول بود نیز در محل حضور داشت و او خبر قتل را به پلیس اطلاع داده بود، در تحقیقات گفت: دوستم کوروش در این خانه تنها زندگی میکرد، صبح زود بود که همسرسابقش هراسان با من تماس گرفت و خواست خودم را هر چه زودتر به خانه کوروش برسانم. خیلی بریده بریده و نامفهوم صحبت میکرد، اما از صحبتهایش متوجه شدم که پسر کوروش با او تماس گرفته و مدعی شده پدرش را کشته است. او هم که نمیدانست ماجرا از چه قرار است برای همین از من خواسته بود تا به خانه کوروش بروم و پیگیر ماجرا شوم.او ادامه داد: با این تماس فوراً خودم را به خانه دوستم رساندم و زنگ در را زدم که پسرش هومن در را به رویم باز کرد. با دیدن لباسهای خونی او و به دنبال آن جسد دوستم که داخل پذیرایی افتاده بود، شوکه شدم و تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که موضوع را به پلیس خبر دهم.
کینه قدیمی
هومن در ادامه تحقیقات زمانی که مقابل بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت قرار گرفت به قتل ناخواسته پدر اعتراف کرد. سپس برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
چه شد پدرت را به قتل رساندی؟از او کینه داشتم. قصدم قتل نبود، اما کینهای که از او داشتم باعث شد که دست به جنایت بزنم.
چه کینهای؟پدرم روانپزشک بود، اما به خاطر اختلاف شدید حدود ۴ سال قبل از مادرم جدا شد. مادرم پس از جدایی به کرج رفت و من هم در ساختمان روبهرویی آپارتمان پدرم ساکن شدم. این جدایی زندگی مرا تحت تأثیر قرار داد، همیشه پدرم را در این جدایی مقصر میدانستم و از او دل خوشی نداشتم. پدرم روانپزشک بود اما نتوانست زندگی خودش را کنترل کند.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟با اینکه در خانه دیگری زندگی میکردم، اما معمولاً هفتهای یکبار به پدرم سر میزدم. شامگاه سیزده بدر به خانه او رفتم و دوباره باهم دعوایمان شد. به او گفتیم اگر از مادرم جدا نشده بودی، ما مثل خیلی از خانوادهها میتوانستیم عید و سیزده بدر با هم باشیم نه اینکه هر کدام تنها سال جدید را جشن بگیریم. سر همین موضوع باهم دعوایمان شد و ساعت حدود ۱۲ شب بود که ناگهان با چاقویی که همراه داشتم، به پدرم ضربه زدم. آن زمان اصلاً متوجه نبودم که چکار میکنم فقط ضربات چاقو را پی در پی میزدم.
همیشه با خودت چاقو داری؟بله. از وقتی پدر و مادرم از هم جدا شدند بیماریهای روحی و روانی به سراغم آمد. حتی سال گذشته به مدت سه ماه تحت درمان بودم و مدتی هم در بیمارستان بستری شدم. از زمانی که بیمار شدم ترس عجیبی به جانم افتاده که نکند کسی به من آسیب برساند و مرا بکشد؛ به همین دلیل و برای دفاع از جانم، با خودم چاقو حمل میکنم. آن شب هم زمانی که درگیر شدیم، با چاقویی که همراه داشتم قتل را رقم زدم.
بعد از جنایت چه کردی؟یک ساعت در شوک بودم و مات و مبهوت به جسد پدرم نگاه میکردم. بعد که به خودم آمدم، با مادرم تماس گرفتم و به او گفتم که پدرم را کشتهام. مادرم باور نمیکرد، از طرفی چون ساکن کرج بود و نیمه شب وسیلهای نبود که خودش را به تهران برساند، شروع کرد به تماس گرفتن با دوست و فامیل تا یک نفر را پیدا کند که به خانه پدرم بیاید. درنهایت دوست پدرم را پیدا میکند و ساعت حدود ۷ صبح بود که او خودش را به اینجا رساند.
کار میکنی؟ نه، دانشجوی مهندسی صنایع هستم، اما خرجم را مادرم میدهد. مادرم که طلاق گرفت، ماهانه پدرم مبلغی را به عنوان مهریه به او پرداخت میکرد. او از همین پول به من خرجی میداد تا هزینه زندگیام را بدهم.
خرید ۲۸۲ رأ س دام با چک بی محل
زوج جوان که با سوءاستفاده از دسته چک گمشده اقدام به خرید ۲۸۲ رأس دام کرده بودند در حالی که با فروش دامها قصد فرار از کشور را داشتند توسط کارآگاهان پلیس آگاهی البرز شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش «ایران»، سرهنگ «محمد نادربیگی» رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبر گفت: چندی قبل یک پرونده کلاهبرداری با روش خرید دام با چک جعلی در شهرستان طالقان به پلیس آگاهی استان البرز ارجاع شد و بررسی موضوع در دستورکار اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری و پلیس آگاهی طالقان به صورت مشترک قرار گرفت. بررسیهای اولیه حاکی از این بود که یک زوج با مراجعه به مردی دامدار و جلب اعتماد وی با چک بیمحل اقدام به خرید ۲۸۲ رأس دام به ارزش حدود ۲ میلیارد تومان کرده و متواری شدهاند.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اشاره به اینکه بلافاصله صاحب چک به پلیس آگاهی دعوت و مشخص شد که دسته چک این شخص در شهرستان آبیک ناپدید شده و به دست کلاهبرداران افتاده، تصریح کرد: در ادامه کارآگاهان با اقدامات اطلاعاتی و بهرهگیری از فنون پلیسی موفق به شناسایی هویت متهمان شده و با ردزنی مخفیگاه آنها متوجه شدند که متهمان با فروش دامهایی که کلاهبرداری کرده بودند با قیمت پایینتر، قصد گریختن به خارج از کشور را دارند.
سرهنگ نادربیگی اظهار داشت: بلافاصله با هماهنگی مقام قضایی کارآگاهان وارد عمل شده و در یک اقدام غافلگیرانه متهمان را در یکی از مناطق شهرستان آبیک استان قزوین دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.متهمان که چارهای جز بیان حقیقت در پیش روی خود نمیدیدند به کلاهبرداری ۱۰ میلیارد و ۹۰۰ میلیون ریالی از طریق چک بیمحل اعتراف کردند که پس از تکمیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز در پایان به شهروندان توصیه کرد در صورت فروش کالا به افراد ناشناس قبل از استعلام چک به هیچ وجه کالای خود را در اختیار آنها قرار ندهند.
به گزارش «ایران»، سرهنگ «محمد نادربیگی» رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبر گفت: چندی قبل یک پرونده کلاهبرداری با روش خرید دام با چک جعلی در شهرستان طالقان به پلیس آگاهی استان البرز ارجاع شد و بررسی موضوع در دستورکار اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری و پلیس آگاهی طالقان به صورت مشترک قرار گرفت. بررسیهای اولیه حاکی از این بود که یک زوج با مراجعه به مردی دامدار و جلب اعتماد وی با چک بیمحل اقدام به خرید ۲۸۲ رأس دام به ارزش حدود ۲ میلیارد تومان کرده و متواری شدهاند.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اشاره به اینکه بلافاصله صاحب چک به پلیس آگاهی دعوت و مشخص شد که دسته چک این شخص در شهرستان آبیک ناپدید شده و به دست کلاهبرداران افتاده، تصریح کرد: در ادامه کارآگاهان با اقدامات اطلاعاتی و بهرهگیری از فنون پلیسی موفق به شناسایی هویت متهمان شده و با ردزنی مخفیگاه آنها متوجه شدند که متهمان با فروش دامهایی که کلاهبرداری کرده بودند با قیمت پایینتر، قصد گریختن به خارج از کشور را دارند.
سرهنگ نادربیگی اظهار داشت: بلافاصله با هماهنگی مقام قضایی کارآگاهان وارد عمل شده و در یک اقدام غافلگیرانه متهمان را در یکی از مناطق شهرستان آبیک استان قزوین دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.متهمان که چارهای جز بیان حقیقت در پیش روی خود نمیدیدند به کلاهبرداری ۱۰ میلیارد و ۹۰۰ میلیون ریالی از طریق چک بیمحل اعتراف کردند که پس از تکمیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز در پایان به شهروندان توصیه کرد در صورت فروش کالا به افراد ناشناس قبل از استعلام چک به هیچ وجه کالای خود را در اختیار آنها قرار ندهند.