نتایج یک تحقیق در ارتباط با «حداقل دستمزد»؛
«ایران» در رتبه ۱۶۰ جهانی با ۷۵ دلار حداقل دستمزد ماهانه/ پایینتر از عراق، بنگلادش و لیبی!
دستمزد سالانه میانگین در ایران بر اساس شاخص برابری قدرت خرید در سال ۲۰۱۸، در حدود ۱۱ هزار و ۸ سنت بوده و دستمزد ساعتی ۴ دلار و ۸ سنت. این رقم بر اساس شاخص برابری قدرت خرید است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «هزینهها دلاری، حقوقمان ریالی»؛ در ظاهر فقط یک پلاکارد ساده است که یکی از بازنشستگان کارگری در تصاویر به دست گرفته اما پشت این پلاکاردِ ظاهراً ساده، یک واقعیت خوابیده است: همهی هزینههای زندگی با نرخ دلار حرکت میکند؛ تمام نهادهای اقتصادی بین المللی نیز در قیاس قدرت خرید نیروی کار کشورهای مختلف، نرخ پایه دلار را به عنوان مبنای این مقایسه به کار میبرند.
وقتی خوراک دام و طیور و کود کشاورزی با نرخ دلار همگام است و زمانی که سقوط ارزش پول ملی، موجب تمایل شدید تولیدکنندگان حتی در بخش کشاورزی و دامداری به صادرات کالاها و محصولات خود شده است، نتیجه، صعود تمام کالاها از گوشت و برنج و خشکبار گرفته تا گوشیهای موبایل و کامپیوترهای شخصی با نرخ دلار است. بنابراین در آستانهی مذاکرات مزدی ۱۴۰۱، قیاس حداقل دستمزد کارگران ایران با نیروی کار در دیگر کشورهای جهان و نقب زدن به تاریخچهی تعیین حداقل دستمزد در مقیاس ملی و جهانی، میتواند بسیاری از ابهامات را روشن کند؛ میتواند پاسخی باشد به بهانههای مکرر «دایگانِ مهربانتر از مادر» برای کارگران بیکار و قرارداد موقت، که مدام ادعا میکنند «مزد را زیاد نکنید که اگر زیاد کنید، کارگر غیررسمی و تعدیل زیاد میشود.»
ایران در جایگاه صد و شصتم!
فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور) در این رابطه یک تحقیق انجام داده است؛ او با استناد به دادههای صندوق بین المللی پول در آوریل ۲۰۲۱، لیستی از دستمزد کارگران کشورهای مختلف تنظیم کرده است. براساس دادههای این نهاد بین المللی، ایران در رتبه ۱۶۰ قرار دارد؛ در سر لیست، سوئیس با ۶۱۵۳ دلار حداقل دستمزد ماهانه، لیختن اشتاین ۶۰۶۰، موناکو ۵۷۳۴، لوکزامبورگ ۴۴۳۱، توالو ۴۰۱۲، استرالیا ۳۷۴۴ و هفتمین کشور سنگاپور است که حداقل دستمزد کارگران آن ماهانه ۳۷۳۲ دلار است. در این جدول پایینتر میآییم؛ فلسطین رتبه ۶۶ با ۸۲۷ دلار، مالدیو رتبه ۷۲ با ۷۳۵ دلار، کنگو در آفریقا در رده ۷۱ با ۷۴۰ دلار، حتی سودان جنوبی در رتبه ۸۲ با ۵۸۶ دلار و گواتمالا در رتبه ۹۵ با ۴۵۵ دلار قرار گرفته اند. لیست دستمزد کشورها قبل از رتبه ۱۶۰ که به ایران میرسیم، به شرح زیر است:
۱۵۶ سودان ۹۷ دلار
۱۵۷ مالی ۹۵ دلار
۱۵۸ سوریه ۸۶ دلار
۱۵۹ گامبیا ۸۲ دلار
۱۶۰ ایران ۷۵ دلار
کارگران ایرانی با حداقل دستمزد ماهانهی ۷۵ دلاری، در جایگاه ۱۶۰ جهان قرار دارند و توفیقی در این رابطه میگوید: ایران جایگاه ۱۶۰ را دارد، پس از گامبیا و حتی افغانستان که در رتبه ۱۳۹ است. جالب است بورکینافاسو هم از ایران بالاتر است و همچنین بنگلادش که کشوری بسیار فقیر است. رتبه لیبی هم که کشوری بحران زده است از ایران بالاتر است و حتی عراق جنگ زده هم نسبت به ایران جایگاه بالاتری دارد!
او توضیح میدهد: این عدد مطابق دلار ۲۷۰۰۰تومانی و آخرین پرونده دستمزد کارگران در دولت قبل در شامگاه بیست و سوم اسفندماه سال ۹۹ متعاقب افزایش ۳۹ درصدی مزد به دست آمده است. بنا به عدد تعیین شده از سوی شورایعالی کار، حداقل دریافتی هر کارگر ایرانی برای یک ماه اشتغال ۲ میلیون و ۶۵۵ هزار و ۴۹۳ تومان و مجموع دریافتی خانواده ۳.۳ نفری، ۴ میلیون و ۵۰ هزار تومان تعیین شده است. با احتساب کارکرد ماهانه ۱۹۲ ساعت برای کارگران، حداقل دستمزد ساعتی آنها در ایران معادل ۱۶۸۳۰ تومان و با احتساب دلار ۲۴ هزار تومانی حدود ۰.۶۲ دلار است که اگر تنها دستمزد مد نظر باشد در انتهای صف هستیم و اگر با کل مزایا باشد میشود ۱۱۹.۶۸دلار که باز در انتهای صف در رتبه۱۵۷ هستیم، مکانی که به هیچ وجه شایسته کارگر ایرانی نبوده و نیست.
دستمزد انحرافی!
بیتوجهی به الزامات دستمزدی به خصوص بند دوم ماده ۴۱ قانون کار، موجب شده است که سیاستگذاریهای تعیین حداقل دستمزد، همیشه به سمت سقوط قدرت خرید کارگران حرکت کند؛ اگر از ابتدای تصویب قانون کار در سال ۱۳۶۹، حداقل دستمزد براساس بایدهای بند دوم ماده ۴۱ و مطابق با هزینههای واقعی زندگی افزایش مییافت، امروز شاهد این سقوط سهمگین نبودیم و ایران از نظر دستمزد نیروی کار، بعد از کشورهای بحرانی جهان نمیایستاد!
توفیقی توضیح میدهد: بر اساس مفاد مندرج در قانون کار، دو مولفه برای تعیین حداقل دستمزد تعریف شده است، یکی از این فاکتورها در مواردی نادیده گرفته شده و معیار دیگر هم سالها به دست فراموشی سپرده است. حداقل دستمزد باید منطبق بر نرخ تورم اعلام شده از سوی نهادهای رسمی و در شرایط حداقلی، تامینکننده نیازهای خانواده باشد. هنگام مشخص شدن حداقل دستمزد در سالهای اخیر، نرخ تورم واقعی در ظاهر مورد توجه قرار گرفته اما هزینههای جاری زندگی بیشتر از نرخ اعلام شده است. فعالان کارگری در سالهای اخیر تلاش کردهاند تا معیار دوم یعنی تامین حداقل معیشت و سبد معاش خانوار را مبنای مطالبات مزدی در شورایعالی کار قرار دهند چراکه از سال ۱۳۶۹ تاکنون هرگز تورم بر روی بند دو ماده ۴۱ دیده نشده است بلکه این عدد بر روی دستمزد لحاظ شده است که به فرض لحاظ ۱۰۰درصدی، باز انحراف معناداری صورت گرفته چراکه بایستی تورم بر روی سبد معیشت محاسبه و در دستمزد لحاظ گردد. او یک محاسبه مثالی ساده صورت میدهد:
«فرض بگیریم سبد معیشت «سال الف» ۵ میلیون تومان باشد و در همان سال دستمزد ۲میلیون باشد، تورم فرضی نیز ۴۰درصد. ۴۰درصد سبد معیشت که تورم بر روی آن مطابق علم اقتصاد محاسبه شده است میشود ۲میلیون تومان که باید مطابق بند یک ماده ۴۱ بر روی حداقل دستمزد لحاظ شود و با این حساب، حداقل دستمزد بشود ۴میلیون تومان. اما در انحرافی معنادار، این تورم بر روی مداخل (بخوانید دستمزد) لحاظ میشود که آورده آن ۸۰۰هزارتومان است و دستمزد افزایش یافته میشود ۲میلیون و هشتصد هزارتومان. یعنی یک میلیون و دویست هزارتومان برداشت از جیب کارگران. تجمیع این دستکاریها به اضافه دستکاری سبد معیشت کار را به جایی رسانده که در حال حاضر فاصله سبد واقعی با دستمزد دستکاری شده، یک فاصلهی ۱۲۲درصدی است!»
یک ادعای بیاساس: دستمزد بیش از نرخ تورم افزایش یافته!
یک ادعای مکرر دولتها، افزایش دستمزد بیش از نرخ تورم در سالهای اخیر است؛ اگر این ادعا صحت داشت، چرا ما باید به قعر جدول دستمزدهای کارگران جهان سقوط میکردیم؛ اگر دستمزد همپا با افزایش هزینههای زندگی افزایش یابد، سقوط معیشتی و از دست دادن قدرت خرید، دیگر معنایی ندارد!
رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها در این رابطه توضیح میدهد: اولین کمیته دستمزد شورایعالی کار در دولت روحانی در اسفندماه سال ۹۲ تشکیل شد. نتایج حاصله از مذاکرات مزدی نشان داد، دستمزد کارگران حداقلی بگیر با ۲۵ درصد افزایش، معادل ۶۰۸ هزار ۹۰۶ تومان شده است. مرکز آمار ایران با در گزارشی درباره نرخ تورم سالانه نوشت: «تغییرات شاخص کل (نرخ تورم شهری) در دوازده ماه منتهی به اسفند سال ۹۳ نسبت به دوره مشابه سال قبل از آن معادل ۱۴.۸ درصد است.» بانک مرکزی نیز گزارش اختصاصی خود درباره تورم را منتشر کرد و نرخ آن را ۱۵.۶ درصد اعلام کرد. شورایعالی کار، مبلغ ۷۱۲ هزار و ۴۲۵ تومان را به عنوان دستمزد حداقلبگیران در سال ۹۴ تعیین کرد که این موضوع به معنای افزایش ۱۷ درصدی دستمزد کارگران بود. مرکز آمار ایران با انتشار گزارش شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای شهری کشور در سال ۱۳۹۴ براساس پایه ۱۳۹۰ اعلام کرد: نرخ تورم ۱۴.۸ درصد است، در حالیکه نرخ تورم با اختلاف ۳ درصدی از سوی بانک مرکزی معادل ۱۱.۹ درصد اعلام شد.
او به سالهای بعد اشاره میکند: کمیته دستمزد، ۱۴ درصد مزد کارگران را در سال ۹۵ افزایش داد تا درآمد ماهیانه یک حداقلبگیر معادل ۸۱۲ هزار و ۱۶۶ تومان باشد. بانک مرکزی نرخ تورم در میانه دهه ۹۰ را معادل ۹ درصد اعلام کرد. نمایندگان دولت و کارفرما با اتکا بر نرخ تورم تک رقمی سال ۹۵، مانع از افزایش چشمگیر دریافتی کارگران در سال ۹۶ شدند. دستمزد حداقل بگیران در این سال با افزایش ۱۴.۵ درصدی در کانال ۹۰۰ هزار تومان قرار گرفت و به عدد ۹۲۹ هزار ۹۳۱ تومان رسید. در این سال، مرکز آمار ایران، نرخ تورم برای کل کشور را ۸.۲ درصد و در مناطق شهری ۸.۱ درصد اعلام کرد، بانک مرکزی نیز برای همین بازه زمانی نرخ تورم را ۹.۶ درصد اعلام کرد. دستمزد حداقلی بگیران در سال ۹۷ برای نخستین بار از مرز یک میلیون تومان گذر کرد. مزد با افزایش ۱۹.۵ درصدی معادل ۱ میلیون و ۱۱۱ هزار و ۲۶۹ تومان شد. مرکز آمار ایران نیز در گزارش سالانه خود نوشت: «در اسفند ماه ۱۳۹۷ عدد شاخص کل (۱۰۰=۱۳۹۵) به ۱۶۴.۳ رسید که نسبت به ماه قبل ۳.۹ درصد افزایش نشان میدهد. در این ماه درصد تغییر شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل ۴۷.۵ درصد است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین ۴۷.۵ درصد بیشتر از اسفند ۱۳۹۶ برای خرید یک «مجموعه کالا و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به اسفند ماه ۱۳۹۷ به ۲۶.۹ درصد رسید که نسبت به همین اطلاع در ماه قبل (۲۳.۵ درصد) ۳.۴ واحد درصد افزایش نشان میدهد. شاخص قیمت در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» نسبت به ماه قبل ۶.۴ درصد و در گروه عمده «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» ۲.۷ درصد افزایش نشان میدهد. درصد تغییرات قیمت در ماه جاری نسبت به اسفند ماه ۱۳۹۶ برای این دو گروه به ترتیب ۷۴.۴ و ۳۶.۹ درصد است. » بانک مرکزی نیز از نرخ ۲۶.۹ درصدی تورم در این سال خبر داد.
توفیقی ادامه داد: سالهای ۹۳ تا ۹۶ اختلاف میان دستمزد و نرخ تورم همواره مثبت برآورد شده است اما در سال ۹۷ و برای بار نخست، این اختلاف منفی اعلام شد. اینطور به نظر میرسد، سال ۹۷ تنها سالی است که اتفاق نظر درباره تفاوت افزایش دستمزد و نرخ تورم میان فعالان کارگری و دولتمردان وجود دارد. دستمزد در سال ۹۸ نیز با افزایش ۳۶.۴ درصدی برای حداقلیبگیران به مرز ۱ میلیون و ۵۱۶ هزار و ۸۸۲ تومان رسید. نرخ تورم سالانه از سوی مرکز ملی آمار و بانک مرکزی به ترتیب ۳۶.۴ و ۳۴.۴ اعلام شد. اگرچه اطلاعات بانک مرکزی بیانگر اختلاف مثبت میان افزایش دستمزد و نرخ تورم سالانه است اما چنین مبلغی بازهم پوشش دهنده شکاف میان دستمزد و معیشت بر اساس آمار و ارقام اعلام شده در سال ۹۷ نیست. دستمزد در سال ۹۹ نیز با افزایش ۲۰.۹ درصدی به عدد ۱ میلیون و ۸۳۵ هزار و ۴۲۷ تومان رسید. نرخ تورم سالانه از سوی مرکز آمار ایران معادل ۳۶.۴ درصد اعلام شد. اعلام این خبر همچون آب سردی بر پیکره گروههای کارگری جاری شد تا از اختلاف ۱۵ درصدی میان درآمد و هزینه پرده برداشت.
و در نهایت یک جمع بندی: « افزایش تورم بر روی مداخل، این آوار سهمگین را بر سر خانوارهای کارگری فروریخته است؛ فروبارشِ گرانی و سقوط، دستاورد سیاستگذاریهای مزدی این سالها بوده؛ حالا با استناد به همین دادههای رسمی، چطور ادعا میشود که «مزد» بیشتر از «نرخ تورم» افزایش یافته است»!
دستمزد اروپاییها و دستمزد ما!
اما وضعیت دستمزد و تعیین حداقل دستمزد در کشورهای دیگر چگونه است؛ آیا در کشورهای مترقی نیز با استناد به نرخ تورم رسمی و عامدانه پایین نگاه داشته شده، مزد کارگران را تعیین میکنند؛ آیا در کشورهای دیگر نیز تامین حتی نیمی از هزینههای زندگی با حداقل دستمزد دریافتی کارگران ممکن نیست. توفیقی در پاسخ به این سوالات ابتدا به تاریخچهی تعیین «حداقل دستمزد کارگران» در مقیاس جهانی اشاره میکند:
تعیین حداقل دستمزد، سبقهای طولانی دارد و به سالهای قبل از میلاد مسیح بازمیگردد. در قوانین حمورابی آمده است: اگر کسی؛ کارگر کشاورزی استخدام کند باید حداقل هشت گوسفند سالانه مزد بپردازد. در لوحهای به دست آمده از تخت جمشید نیز مباحثی درباره حداقل دستمزد مطرح شده است. در دنیای مدرن اولین بار در زلاندنو در سال ۱۸۹۴ و بعد در استرالیا، انگلستان، فرانسه، اتریش، اسپانیا و بلژیک قوانینی درباره حداقل دستمزد تصویب شد. مادامی که سازمان بینالمللی کار فعالیت خود را آغاز کرد، موضوع حداقل دستمزد مورد تاکید قرار گرفته و رفته رفته با پیوستن کشورهای مختلف به این سازمان و پذیرفتن مقاولهنامههای آن، در جوامع مختلف حداقل دستمزد با توجه به ضوابط این سازمان تعیین شد. با این همه حداقل دستمزد در کشورهای مختلف ضوابط مشخصی ندارد و حتی ممکن است چند بار در سال شاهد افزایش دستمزدها باشیم. نیازهای کارگران و خانوادههای آنها، سطح عمومی دستمزدها در کشور، هزینه زندگی و تغییرات آن، مزایای تامین اجتماعی، استانداردهای نسبی زندگی سایر گروههای اجتماعی و عوامل اقتصادی عمده معیارهای تعیین دستمزد در کشورهای مختلف هستند.
و اما وضعیت در کشورهای «عضو اتحادیه اروپا»؛ این کارشناس مزد میگوید: بر اساس گزارشهای اداره آمار اتحادیه اروپا، متوسط دریافتی یک کارگر (به جز بخش کشاورزی و خدمات دولتی) در کشورهای عضو اتحادیه از ۲۷.۷ یورو در سال ۲۰۱۹ میلادی به ۲۸.۵ یورو در سال ۲۰۲۰ رسید. کارگران بلغارستانی برای هر ساعت کار، ۶.۵ یورو معادل ۷.۳۰۵ دلار آمریکا دریافت میکنند که این دریافتی، کمترین دستمزد درنظر گرفته شده برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. کارگرانی که در کشور دانمارک نیز اشتغال دارند از بیشترین دستمزد برخوردار هستند و برای هر ساعت کار، مبلغ ۴۵.۸ یورو معادل ۵۱.۴۷ دلار درآمد دارند. هزینه کار ساعتی افزون بر پرداخت دستمزد، پاداش و سایر هزینهها از جمله لباس، غذا، آموزش، بیمه و مالیات میشود که به طور متوسط سهم ۲۴.۵ درصدی در کل هزینه ساعتی هر کارگر شاغل در اتحادیه اروپا دارد. بخشی از افزایش هزینه کار ساعتی در اتحادیه و منطقه یورو به دلیل بستههای حمایتی دولتها از کارگرانی است که در دوران شیوع کرونا بیکار شدهاند. همچنین کاهش ساعت کار در دوران کووید ۱۹ نیز مدنظر قرار گرفته است.
او ادامه میدهد: متوسط دستمزد هر کارگر برای یک ساعت اشتغال در ۱۹ کشور حوزه پولی یورو نسبت به کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیشتر است. این دریافتی از ۳۱.۴ یورو سال ۲۰۱۹ به مبلغ ۳۲.۳۲ یورو در سال ۲۰۲۰ رسید. دستمزد کارگران کشورهای عضو اتحادیه اروپا که در منطقه یورو حضور ندارند نیز دستخوش تغییراتی بوده است. دریافتی یک کارگر در کشور کرواسی حدود یک درصد کاهش یافته است و مجارستان با افزایش ۷.۹ درصدی، بالاترین نرخ را به نام خود ثبت کرده است. در میان کشورهای عضو اتحادیه، حداقل حقوق در هلند نیز افزایش داشته است و از ۵ هزار و ۴۰۳ یورو در ماه به ۵ هزار و ۵۶۷ یورو رسیده است. دستمزد ماهانه یک کارگر در کانتون سوئیس (کانتونهای سوئیس به عنوان اجزای تشکیل دهنده کنفدراسیون سوئیس و از لحاظ تئوری در حکم دولتهای نیمه مستقل هستند.) چهار هزار فرانک حدود ۳۸۰۰ یورو درنظر گرفته شده است. به این ترتیب حداقل دستمزد از این پس در کانتون ژنو حدودا ساعتی ۲۳ یورو خواهد بود.
و در آخر در ایران؛ توفیقی میگوید:«دستمزد سالانه میانگین در ایران بر اساس شاخص برابری قدرت خرید در سال ۲۰۱۸، در حدود ۱۱ هزار و ۸ سنت بوده و دستمزد ساعتی ۴ دلار و ۸ سنت. تاکید میکنیم که این رقم بر اساس شاخص برابری قدرت خرید است. زیرا اگر رقم اسمی حقوق را در نظر بگیریم، دستمزد میانگین سالانه حدود ۴ هزار دلار و دستمزد ساعتی ۱ دلار و ۷۵ سنت میشود.» و دقیقاً به همین دلیل است که ایران بعد از کشورهایی مانند بورکینافاسو، عراق، لیبیِ درگیرِ بحران و ترکیه قرار میگیرد.
پرسه میلیونها دلار ممنوعه در گمرک!
از ژل تزریقی و غذای سگ و گربه گرفته تا لوازم خانگی، تجهیزات صنعتی و خودرو مجموعهای است که واردکنندگان در روال معمول تجاری ایران به گمرک و بنادر آوردند ولی ناگهان واردات آنها ممنوع اعلام شد و سالهاست که نه صاحبان کالا میدانند باید چه کنند و نه وقتی مصوبه ای صادر شده توانسته تکلیف دهها میلیون دلار کالا را مشخص کند؛ اقلامی که دیگر فاسد و مستهلک شده و یا در آستانه آن قرار دارند و زمان صرف اختلاف نظر و ناهماهنگی دستگاههای ذیربط شده است؛ جریانی که گمرک نیز مدتهاست گزارشی در مورد آن ارائه نکرده و ابهامات را بی پاسخ گذاشته است.
به گزارش ایسنا، این تکرار ماجرای کالاهای گروه چهار(مصرفی و غیراساسی) است که به دفعات مطرح شده و شروع آن از سال ۱۳۹۷ با آن تصمیم پرچالش برای تغییر سیاست ارزی و ورود ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که دولت به یکباره ممنوعیت واردات لیست بلند بالایی از کالاها را اعلام کرد و از جمله آن گروه چهار جزو ممنوعههای دولتی قرار گرفت.
ممنوعیت یکباره با تجارت ایران جور نیست
اگرچه کنترل جریان واردات در راستای حمایت از تولید داخل و صرفهجویی ارزی مورد توجه است ولی در این بین شرایط تجاری ایران و قواعد و چارچوبهای آن هم حائز اهمیت است که با چنین دستورات یک دفعهای معادلهاش در هم میپیچد. به هر حال واردکنندگان در روال معمول تجاری، کالا را با دریافت ثبت سفارش و حتی بدون صدور آن از مبداء خریداری کرده و به گمرک رسانده و در جریان دریافت مجوزهای ترخیص قرار داشتند و یا حتی برای آن هم هنوز اقدام نکرده بودند که با ممنوعیت مواجه شده و ترخیص میلیونها دلار کالا متوقف شد. با اینکه این فرایند تجارت و ورود کالا بدون مجوز به بنادر بارها مورد انتقاد قرار داشته و اصلاحی هم صورت نگرفته ولی به هر صورت در این بین حتی دارندگان مجوز دولت برای واردات هم به بن بست ممنوعیت خورده و حقوق آنها نادیده گرفته شد.
اواخر سال ۱۳۹۸ اعلام ارونقی- معاون وقت فنی گمرک – از این حکایت داشت که ارزش کالاهای گروه چهار (به استثنای خودرو) حدود ۷۰ میلیون یورو است و با وجود اینکه برخی مخالف ترخیص این کالاها به دلیل خروج ارز و یا تاکید بر لوکس بودن آن داشتند، وی گفته بود برای اقلامی که قبل از ممنوعیت وارد بنادر و گمرکات شده باید با توجه به حقوق مکتسبهای که برای صاحب کالا ایجاد شده است، تصمیم گیری و طبق ضوابط تعیین تکلیف شود.
مهلت ها هم نتیجه نداد
بر این اساس با مصوبه هیات دولت در پایان بهمنماه ۱۳۹۸ مهلتی سه ماهه تعیین شد که صاحبان کالاهای گروه چهار بتوانند طبق ضوابط برای تعیین تکلیف کالا اقدام کنند اما این مصوبه خود ایراد داشت از جمله اینکه تاکید بر اظهار کالا بود و از سویی با توجه به شیوع ویروس کرونا اقدام موثری برای تعیین تکلیف این کالاها صورت نگرفت. در ادامه بار دیگر مهلت سه ماهه مشخص شد که در شهریورماه سال گذشته به پایان رسید اما باز هم گزارشهای گمرک نشان داد که ترخیص قابل توجهی انجام نشد و با توجه به عدم تمدید زمان مصوبه این کالاها بلاتکلیف باقی ماند.
باز هم مصوبه…
به هر ترتیب در بهمنماه سال گذشته طی مذاکرات صورت گرفته، مصوبهای برای تعیین وضعیت کالاهای گروه چهار صادر شد که در مورد اقلام دارای ثبت سفارش بانکی، راه ترخیص را تحت شرایطی باز کرد و مقرر شد فرآیند تجاری و ترخیص این کالا که قبل و یا بعد از ممنوعیت وارد شدهاند با تائید منشاء ارز از سوی بانک مرکزی طی شود، اما در مورد کالاهای بدون ثبت سفارش بانکی (بدون انتقال ارز) تصمیمی گرفته نشده و تعیین تکلیف آنها مشروط به صدور مجوز و مصوبه هیات وزیران برای تمدید مهلت شد.
فقط بانکی ها مجوز گرفتند که وضعیت آنها هم مشخص نیست
در اردیبهشت ماه امسال، گزارش گمرک از ابلاغ مصوبه مربوطه و اجرای آن برای کالاهای با ثبت سفارش بانکی حکایت داشت اما در مورد بدون انتقال ارز هیچ اقدامی صورت نگرفت و این در حالی است که حتی در مورد دارای ثبت سفارش بانکی هم گزارشی وجود ندارد که سرانجامشان به کجا رسیده است و پیگیری های صورت گرفته از معاونت فنی گمرک ایران برای دریافت توضیحی در مورد تعیین تکلیف این قبیل کالاها و اینکه چرا متروکه و یا مرجوع نیز نشدهاند بیپاسخ مانده است.
نه می روند نه می آیند
طبق ماده ۱۰۵ قانون امور گمرکی، هرگاه ورود کالایی ممنوع است و اظهار شده باشد، باید گمرک از ترخیص آن خودداری کند و به صاحب کالا و یا نماینده قانونی وی به صورت مکتوب اخطار دهد که حداثر ظرف مدت سه ماه نسبت به مرجوع کردن اقدام کند و این در شرایطی است که در بین اقلام گروه چهار، هستند کالاهایی که اظهار شدهاند اما به دلیل مشخص نبودن وضعیت و حتی عدم تائید منشاء ارز امکان ترخیص پیدا نکرده ولی مرجوع هم نشده است که از جمله آن می توان به میلیونها دلار محموله لوازم خانگی برند بوش اشاره کرد که گمرک تکلیف آن را مشخص نکرده است.
هم ارز رفت هم قاچاق آمد!
بر این اساس اکنون میلیونها دلار کالای غیرقابل ورود در گمرک وجود دارد که نه مصوبهای برای تعیین تکلیف آن صادر می شود و نه حکمی برای برگشت و خروج از کشور، در این حالت این سرمایه صاحبان کالاست که به مرور از بین میرود، حتی اگر تامین ارز بهانه ممنوعیت و عدم ترخیص بوده است که در هر صورت در جریان خرید کالا، ارز بابت آن پرداخت شده و این تعلل تمامی این منابع ارزی را هدر داده است، از سویی اگر کالا فاسدشدنی است که بعد از حداقل سه سال دیگر نمی توان انتظار کالای تاریخدار و با کیفیت از اقلام مانده در گمرک داشت، موضوع دیگر اینکه این کالاها در شرایطی در گمرک ماند و مهر ممنوعیت بر آن خورد که از عمده آنها به وفور در سطح کشور دیده میشود که از مبادی غیررسمی و قاچاق وارد شده و حتی مسئولان نیز به آن اذعان دارند.
اگر هم قرار به ترخیص باشد گرانتر است
موضوع قابل تامل دیگر این است که حتی اگر دولت به مرحله ای برسد که بخواهد تکلیف کالاهای گروه چهار را مشخص کند، در ایدهآلترین حالت در اوایل سال آینده خواهد بود و در آن زمان باید طبق قانون بودجه عمل شود که برای سال ۱۴۰۱ دیگر خبری از نرخ ۴۲۰۰ تومانی برای محاسبه عوارض واردات نیست و محاسبه حقوق ورودی و مالیات بر ارزش افزوده بر مبنای نرخ سامانه ETS بانک مرکزی، یعنی نرخی نزدیک به بازار انجام می شود که هزینه را برای واردکننده کالای گروه چهار با حداقل دو برابر سود بازرگانی را افزایش خواهد داد.
انتهای پیام
چرا جوانان کمتر ازدواج میکنند؟
وقتی حرف از ازدواج میشود، صحبت درباره بستههای تشویقی ازدواج هم بالا میگیرد؛ از اپلیکیشنهای همسریابی و وام ازدواج ۱۵۰ میلیون تومانی جوانان گرفته تا تسهیلاتی برای اشتغالزایی و فرزندآوری. با این وجود مشکلات همچنان پابرجاست و بستههای تشویقی هم آنقدر گره دارد که باز هم جوانان رغبتی به ازدواج نشان نمیدهند.
ازدواج را میتوان یک سرمایه اجتماعی تلقی کرد که زن و مرد بر پایه یک سلسله باورها، ارزشها و روابط اجتماعی به طور مشترک سرمایهگذاری میکنند. هر چقدر که ریسک این سرمایهگذاری کمتر باشد، پیامدهای آن قابل پیشبینی و احتمالاً مطلوب است و برعکس هرچه ریسک آن افزایش یابد، پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی زنان و مردان، غیر قابل پیشبینی و احتمالاً نامطلوب است. ازدواجی که در بستر و شرایط مناسب اجتماعی، بر پایه عشق، ایمان، اعتماد و تعهدات متقابل اسـتوار شده و مبتنی بر سیستم پیچیدهای از وابستگیهای دوجانبه است، پیامدهای اجتماعی آن نیز قابل پیشبینی و مطلوب خواهد بود، بنابراین خطرپذیری آن هم کاهش پیدا میکند.
امروزه میزان رشد جمعیت در دنیا روندی کاهشی دارد و معمولا ازدواج در سنین بالا صورت میگیرد. همچنین واحد خانواده به طور متوسط دارای فرزند کمتری است. در جوامع غربی، شکل جدیدی از خانواده تحت عنوان همزیستی مشترک، خارج از قالب ازدواج رسمی و قانونی، متداول و روندی افزایشی به خود گرفته و نسبت ولادتهای خارج از ازدواجهای مشروع تا حد زیادی در جامعه غربی افزایش پیدا کرده است.
قبل از انقلاب متوسط سن ازدواج مردان در سال ۱۳۴۵ با حدود ۲۵ سال نسبتا بالا بوده است. در سال ۱۳۵۵ با رونق نسبی در اقتصاد کشور سن ازدواج به ۲۴.۱ سال کاهش پیدا کرد. بعد از انقلاب اسلامی و همزمان با جنگ تحمیلی سن ازدواج مردان در سال ۱۳۶۵ کاهش پیدا کرد. افزایش تدریجی سن ازدواج بعد از این سال با بالا رفتن سطح تحصیلات و تورم مخصوصا در بخش مسکن و بیکاری، با یک شیب نسبتا تند آغاز شده و هنوز ادامه دارد؛ به طوری که در سال ۱۳۷۵ متوسط سن ازدواج پسران با حدود ۲ سال افزایش به ۲۵.۶ سال رسیده و در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ با شتاب کمتر افزایش داشته و به ترتیب به ۲۶.۱، ۲۶.۷ و ۲۷.۴ سال رسیده است.
در زنان طی چهار دهه گذشته تا سال ۱۳۹۰ سن ازدواج در حال افزایش بوده و از ۱۸.۴ سال در سال ۱۳۴۵ به ۲۳.۴ سال در سال ۱۳۹۰ رسیده است. در سال ۱۳۹۵ متوسط سن در اولین ازدواج با ۲۳ سال کمی کاهش پیدا کرد. این کاهش در مناطق روستایی، حدود یک سال بیشتر از مناطق شهری بوده است. در زنان هم مانند مردان بیشترین افزایش سن ازدواج در دهه ۷۵ – ۱۳۶۵ صورت گرفته است به طوری که در این دهه سن ازدواج زنان ۲.۵ سال افزایش یافته است. در این دهه و بعد از آن گرایش به تحصیلات مخصوصا تحصیلات تا سطوح عالی برای زنان چشمگیر بوده و باعث شده تعداد دانشجویان دختر از دانشجویان پسر پیشی بگیرد.
در این میان دلایل تمایل نداشتن به ازدواج از سوی جوانان هم قابل توجه است.
«س»، ۳۹ ساله، شاغل و لیسانسه است و چندان تمایلی به ازدواج ندارد: «ازدواج، بر اساس ساختار فرهنگی جامعه ایرانی، بخشی از تکامل یک انسان به حساب میآید و میبینیم که بعضی از خانوادهها ازدواج را بخشی از مقطع تربیتی فرزندانشان میدانند، یعنی بعد از دانشگاه و سربازیرفتن پسران دیگر نوبت به ازدواج میرسد و به نظر میرسد کسی که ازدواج نکند روند تکاملی خودش را بدرستی طی نکرده است. به عبارتی به نظر میرسد که یک انسان به تنهایی کامل نیست اما در جامعه بیرون از ایران اتفاق دیگری در حال رخدادن است و خانوادههای یکنفره در حال پذیرفتهشدن هستند و حتی یک نفر هم میتواند فرد کاملی به حساب بیاید. با توجه به نگرشی که نسبت به ازدواج در جامعه ما وجود دارد آدمی مثل من که در آستانه ۴۰ سالگی است، وقتی هنوز ازدواج نکرده یعنی کاری را کامل نکرده است و هنوز وارد فاز باروری هم نشده است و زمانی که مدام در معرض این پرسش قرار میگیرد که «چرا ازدواج نمیکنی؟» در واقع بیانگر این است که فرد به بنبست خورده است. بارها از زبان دوستان شنیدهام که به این پرسش چنین پاسخ دادهاند: «آخه مگه دست ماست؟». در جامعه ما دختران چندان در این روند پیشرو نیستند. حتی بسیاری از آنان تمایل به ازدواج دارند اما موقعیتی برای ازدواج ندارند در حالی که یک پسر انتخابها و فضاهای بیشتری برای تصمیمگیری در این زمینه دارد. جدا از بحث فرهنگی، شرایط اقتصادی و سیاسی هم به این موضوع دامن میزنند و اجازه برنامهریزی مناسبی برای این امر نمیدهند.»
«ح»، ۳۵ ساله، شاغل است و فوق لیسانس دارد. او هم تمایل چندانی به ازدواج ندارد: «گاهی اوقات به ازدواج فکر میکنم اما فقط دو دلیل دارد و آن هم ترس از تنهایی در سالهای آینده و خوشحالکردن پدر و مادرم است. اما مهمترین دلیلی که تا کنون مجرد ماندهام، نبود وضعیت ثابت اقتصادی است. من در حال حاضر خودم هستم و زندگیام را به نحوی میگذرانم اما زمانی که متاهل شوم باید از نظر اقتصادی مخارج فرد دیگری را هم تامین کنم. از طرفی افزایش ازدواجهای ناموفق بین اطرافیان باعث شده بیشتر دست به عصا باشم و محافظانهکارانهتر رفتار کنم.»
«م»، ۳۶ ساله، شاغل و فوقلیسانسه است. تمایل به ازدواج دارد اما تا کنون گزینه جدی نداشته تا بخواهد به آن فکر کند: «به نظر میرسد هر چه پیش میرویم، تعداد افراد مسئولیتپذیر جامعه هم کمتر میشود؛ بویژه پسران مجرد. معمولا بلاتکلیفند، اعتماد نمیکنند، سخت قدم پیش میگذارند و بسیاری از آنان هم مشکل اصلی را مسائل اقتصادی میدانند. اما من به عنوان یک دختر چه کار میتوانم بکنم؟ خیلی از دختران بعد از شیوع ویروس کرونا با حداقلها زندگیشان را شروع کردند. من هم توقع چندانی ندارم اما ترجیح میدهم آنقدر صبر کنم تا فردی نزدیک به ویژگیهای اخلاقی خودم را پیدا کنم. چون با توجه به قوانین مردسالار جامعه ما، پشیمانشدن بعد از عقد و پروسه طلاق مراحل سخت خودش را دارد که اصلا به دردسرهایش نمیارزد.»
«ه»، ۳۶ ساله، شاغل است و فوق لیسانس دارد: «اخیرا با خانمی ترک دوستی کردم. دو ماه کمتر با هم در تعامل بودیم؛ رابطهای صرفا مبتنی بر گفتوگو و گاه دیدار در فضای عمومی مثل کافه. خانمی بود از محله اعیاننشین تهران، درسخوانده و دانشگاهرفته، به قدر خودش در مسائل زندگی اجتماعی و عاطفی سرد و گرم چشیده، زبانی غیر از زبان مادری هم میدانست و آشکارا علائق و دغدغههای مشترک در مسائل فرهنگی، خلاقانه و نظایر این داشتیم. اما برغم همه این اشتراکهاف یک چیز بسیار در این تعامل پررنگ بود: «ترس». میترسیدم از اینکه نتوانم از پسِ انتظارات مالی او بربیایم. به هر تقدیر او دختری از خانواده متمول بود، من اما درآمدی متوسط دارم که به زور به ماهی ۱۰ میلیون تومان میرسد. البته این ماهی ۱۰ میلیون تومان درآمد این ایام مقارن شده است با روزهای خوب مالی و کاریام. او هم از این میترسید که وارد زندگی با سطح درآمدی ضعیف شود و عملا نتواند چنین شرایط مالیای را تاب بیاورد و همه چیز به هم بریزد! من فکر میکردم یک چیز مهم میتواند «کمر» این ترس مشترک را بشکند: «همدلی» و خب آنچه در این پنجاه شصت روز رصد کردم نشانی از همدلی نداشت. «همدلی» متغیر مهمی در روابط آدمهاست. با توسل به آن میتوان حد زیادی از گسستها و چالشها را رفع کرد و فاصلهها را به حداقل رساند اما آنچه در فضای اجتماعی اینجا و اکنون زندگی من و میلیونها نفر دیگر کمتر وجود دارد، همدلی، تعامل و شفقت است. انگار عواطف انسانی از بین رفته است. آدم «فقط و فقط» با متغیرهای کمی نظیر خانه و ماشین و داراییهای مادی اندازهگیری میشود و آنچه از دست رفته، متغیرهای کیفی نظیر «همدلی»، «وفاداری»، «صداقت و شفافیت»، «با همدیگر ساختن» و نظایر این است. من به قدر معقول امکانات مالی تامین یک زندگی مشترک را دارم؛ سقفی بالای سر دارم در منطقه ۱۲ تهران، درآمدی ماهی ۱۰ میلیون تومان هم میآید و میرود. مهمتر اینکه ۱۵ سال پیش وقتی شروع کردم زیر صفر بودم؛ همه اینها را از زیرِ زیرِ صفر ساختم و با خون دل و سختکوشی و نان حلال. اما شوربختانه اینها ظاهرا دیگر ارزش نیست. ارزشهای عام اجتماعی نیل به گسست و تباهی دارد. من تن میزنم از بازی در زمینی که قواعدش در تعارض با ارزشهای شخصی و انسانیام است. اینکه کسی از زیر صفر بسازد و امیدوارانه تلاش کند ارزش نیست؛ بچه ددی مایهدار بودن و بزندررو بازی ارزش شده است. این زمین بازی من نیست. تا کی و کجا بتوانم تاب بیاورم نمیدانم اما تنهایی درآمیخته با ارزشهای انسانی را به ازدواج درآمیخته با انواع عصبیتها و کجفهمیها و خودخواهیها و سنتهای بیخود و مریض ترجیح میدهم.»
«الف»، ۴۰ ساله هم شاغل و فوقلیسانسه است و سالهاست که در تهران تنها زندگی میکند. او در این مدت تجربیات چندان خوشایندی را پشت سر نگذاشته است: «تنها زندگیکردن در شهری مثل تهران حتی اگر ۲۰ سال هم از مستقل زندگی کردن یک دختر گذشته باشد باز هم سختیهای خودش را دارد؛ از گرانی مایحتاج زندگی گرفته تا بسیاری از مسائل دیگر. وقتی فروشنده میبیند یک خانمِ تنها در حال انتخاب وسایل اصلی خانه بدون همراهی یک مرد است، تا جایی که میتواند قیمتها را چند برابر بالا میبرد یا سعی میکند با معرفی کالاهای خراب یا ناقص او را به درد سر بیندازد. هنوز هم در محلههای خلوت با ترس و لرز راه میروم یا حتی اگر نیاز به تعمیرکار داشته باشم مجبورم به شکلی برنامهریزی کنم که وقتی وارد خانه میشود، تنها نباشم. به وجود آمدن مشکلات نیمهشب هم یکی دیگر از مصائب زندگی تنهایی است. حتی همکاران یا دوستان اطراف هم میتوانند مشکل محسوب شوند چون تا زمانی که تنها هستی به خودشان اجازه میدهند به هر شکلی که دوست دارند، صحبت کنند و اگر هم پا به پای آنان هم مسیر نشوی سعی میکنند در مسیر کاریات سنگاندازی کنند یا پشت سرت حرف دربیاورند و به تو تهمت بزنند. همه این موارد آسیبهای روحی و روانی زیادی را به یک فرد وارد میکند. شاید اگر تمام سالهایی که تنها زندگی میکردم، متاهل بودم این مشکلات را تجربه نمیکردم. هیچ وقت فکر نکردم که همه عمرم را صد در صد تنها زندگی کنم.»
پیشبینیها حاکی از این است که در آینده به دلیل سقوط نرخ زاد و ولد با کاهش شدید جمعیت و چالش بزرگ جمعیتی مواجه خواهیم بود.
رئیسی: در دوران سختی دوستی خود را به همه کشورهای منطقه ثابت کرده ایم
رئیس جمهور گفت: امروز در حوزههای اقتصادی، انرژی، زیرساختی، فرهنگی و امنیت غذایی همکاری هایمان را با قطر گسترش دادهایم.
نشست خبری مشترک شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر و حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی در قطر برگزار شد.
حجتالاسلام رئیسی گفت: با دو هدف در قطر حضور پیدا کردهام که یکی از این موارد ارتقا سطح مناسبات دو کشور و دومین مورد شرکت در نشست گازی که در قطر برگزار می شود، است.
به گفته رئیسجمهور، ایران در دوران سختی دوستی خود را به همه کشورهای منطقه اثبات کرده است. بسیاری از کشورهای منطقه این حقیقت را درک کردهاند و در این زمینه تجربیات مشابهی دارند. از طرفی جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده است که همیشه در کنار منافع کشورها و ملتهای مستقل میایستد.
آمادگی ایران برای همکاری در برگزاری جام جهانی قطر و تاکید بر همکاریهای دو کشور در حوزههای مختلف از سایر موضوعات مطرح شده توسط رئیسی در نشست خبری با امیر قطر بود.
رئیسی: ایران به دنبال تحول و جهش در روابط منطقهای است
آقای رئیسی درخصوص تحولات منطقهای گفت:جمهوری اسلامی ایران به دنبال تحول و جهش در روابط منطقهای است و این سفر فصل نوینی در روابط ایران و قطر ایجاد خواهد کرد. البته این سفر یکی از گامهای تحولآفرین در روابط با کشورهای همسایه بویژه همسایگان در منطقه خلیج فارس قلمداد میشود.
جمهوری اسلامی ایران فاتح دو میدان جنگ علیه تروریسم و کارزار فشار حداکثری اقتصادی بوده است. آمریکا باید اراده خود را برای برداشتن تحریمهای اصلی به اثبات برساند. اکنون واضح است که منطقه ما وارد مرحله جدیدی شده است. بعد از چند دهه حضور متجاوزانه و اشغالگرانه نیروهای سلطهگر منطقه در حال بازگشتن به دست ملتهای منطقه است و این پیروزی نیست مگر با مقاومت ملتها.
امیر قطر: امیدواریم مذاکرات وین نهایتا به توافقی منجر شود که همه از آن بهره ببرند
امیر قطر نیز در این نشست خبری گفت: تفاهمات امضا شده با ایران در زمینههای اقتصادی و سرمایه گذاری در گردشگری و موضوعات مختلفی است که میتواند برای همکاری میان ایران و قطر مفید باشد. باید اجرای این توافقات پیگیری شود، به همین دلیل نقش کمیتههای مشترک اقتصادی دو کشور اهمیت دارد. با جناب رئیس جمهور (ایران) درباره توافقنامه هستهای صحبت کردیم و دولت قطر امیدوار است این مذاکرات نهایتا به توافقی منجر شود که همه طرفها از آن بهره ببرند.
شیخ تمیم بن حمد آل ثانی گفت: درباره مسأله فلسطین مذاکره کردیم، به اعتبار اینکه مسأله اصلی منطقه است و بر ضرورت توقف تجاوزات اسرائیل علیه ملت فلسطین و ایجاد راهحلی براساس قطعنامههای بینالمللی و حق ملت فلسطین برای تعیین سرنوشت خودشان و زندگی مسالمتآمیز و با کرامت آنها تاکید کردیم.
سفر دو روزه رئیسجمهور به قطر به دعوت رسمی امیر قطر صورت گرفته و هدف از آن شرکت در اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز و گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی، بهویژه در حوزه انرژی است.
انتهای پیام/
رئیسی در نشست مشترک با امیر قطر :
ایران دنبال جهش در روابط منطقه ای است
رئیس جمهور ایران تاکید کرد: ایران دنبال جهش در روابط منطقه ای به خصوص کشورهای خلیج فارس است.
به گزارش ایسنا، آیت الله سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز در نشست خبری مشترک خود با امیر قطر با تشکر از دعوت امیر قطر برای سفر به این کشور اظهار کرد: سفر به دوحه با دو هدف توسعه روابط دو جانبه ایران و قطر و شرکت در نشست سران کشورهای صادر کننده گاز انجام شد.
وی افزود: در این دیدار توافق کردیم دو کشور از فرصت های موجود برای گسترش همکاری ها در حوزه های مختلف بهره مند شوند. طرفین با توجه به منافع مشترک خود تصمیم گرفتند روابط موجود را افزایش داده و تنوع ببخشند و در این زمینه گام های جدی بردارند. تصمیم گرفتیم در حوزه های اقتصادی، تجاری، انرژی، زیرساختی، امنیت غذایی، سلامت و فرهنگی همکاری ها را به صورت جدی افزایش دهیم.
رئیس جمهور کشورمان افزود: ایران آمادگی کامل دارد که به قطر برای هر چه بهتر برگزار شدن جام جهانی کمک کند. ایران از سویی دنبال جهش روابط با کشورهای منطقه به خصوص خلیج فارس است. ما معتقدیم سطح همکاری های موجود کشورهای منطقه متناسب با ظرفیت ها نیست. ایران دنبال این است که این روابط را ارتقاء دهد. هدف ما همگرایی منطقه ای است.
رئیسی در ادامه با بیان اینکه ایران ثابت کرده همیشه کنار کشورهای مستقل می ایستد، افزود: بسیاری از کشورهای منطقه این حقیقت را درک کرده و تجربیات مشترکی دارند.
رئیسی همچنین گفت: ایران در دو میدان جنگ علیه تروریسم و فشار اقتصادی حداکثری قرار داشته است. اکنون آمریکا باید اراده خود را برای برداشتن تحریم های اصلی اثبات کند و برای لغو تحریم ها تضمین معتبری بدهد.
رئیس جمهور تصریح کرد: منطقه در حال ورود به مرحله جدیدی است و منطقه در حال بازگشت به دست ملت هاست. این پیروزی با مقاومت ملت ها به دست آمده است. اکنون کشورهای منطقه باید با گفت وگوهای بیشتر، حل بحران ها را از طریق درون منطقه ای دنبال کنند. تجربیات دهه های اخیر ثابت کرد تجاوزگری محکوم به شکست است، مقاومت جواب می دهد و هیچ یک از مسائل منطقه ای راه حل نظامی ندارد.
وی ادامه داد: در این نشست درباره مسائل منطقه ای از جمله مبارزه با قاچاق مواد مخدر و تروریسم تبادل نظر کردیم و توافق کردیم که یکی از اولویت های ما مقابله با تروریسم است. همسایگان افغانستان باید به همه مردم و اقوام این کشور کمک کنند تا حکومتی فراگیر در این کشور مستقر شود در غیر این صورت ناامنی به این کشور مظلوم باز می گردد. ما همچنین درباره ملت مظلوم یمن صحبت کردیم و معتقدیم رفع حصر از این ملت یک اقدام بشردوستانه است و راه حل یمن، توقف تجاوز و گفت وگوهای یمنی یمنی است.
رئیسی در پایان، گفت: من دست دوستی به سوی همه کشورهای منطقه علی الخصوص همسایگان دراز می کنم. از مهمان نوازی امیر قطر و دولت این کشور تشکر کرده و امید دارم که این گفت وگوها به ثمر بنشیند.
استقبال قطر از توافق در وین
در ادامه این نشست شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر با اشاره به اهمیت اسناد امضا شده میان دو کشور در پیگیری برای اجرای آنها تاکید کرد.
وی همچنین گفت: در نشست با رئیس جمهور ایران درباره مسائل منطقه و بین المللی صحبت کردیم و معتقدیم گفت وگو بهترین راه برای حل چالش های منطقه است.
وی افزود: درباره مذاکرات وین هم صحبت کردیم. دولت قطر مذاکرات را پیگیری کرده و امید دارد توافقی حاصل شود که همه طرفین راضی شده و حق استفاده از انرژی هسته ای محترم شمرده شود. دولت قطر آماده هر گونه کمک در این مسیر است.
امیر قطر همچنین بر توقف تجاوز اسرائیل به ملت فلسطین تاکید کرد و گفت: در این نشست درباره مسائل افغانستان، سوریه و یمن صحبت کردیم.
وی با تبریک به ایران بابت حضور در جام جهانی اظهار کرد: از رئیس جمهور و مردم ایران برای حضور در جام جهانی دعوت می کنیم و از حضور آنها در کشور خود استقبال می کنیم.
تسهیلات تکلیفی؛ از خلق پول تا ناترازی بانک ها
هر سال یکی از تبصرههای قانون برنامه و بودجه، در رابطه با تسهیلات تکلیفی است که بانکها باید آن را به متقاضیان پرداخت کنند.
باشگاه خبرنگاران جوان – در سالهای اخیر بانکها و مسئولان بانکی به دلیل کمبود بودجه نسبت به قانون های مجلس در زمینه تسهیلات تکلیفی اعتراض داشته اند؛ موضوعی که به دولت سیزدهم هم راه پیدا کرده است.
به گفته صالح آبادی رئیس کل بانک مرکزی از ابتدای سال تا کنون ۲۳۰۰ میلیارد تومان تسهیلات پرداخت شده که ۶۷ درصد آن در زمینه سرمایه در گردش بنگاههای تولیدی بوده است.
صالح آبادی میگوید: ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان در بودجه سال آینده تسهیلات تکلیفی دیده شده که با توجه به بودجه بانکها، ناترازی، خلق نقدینگی و در نهایت افزایش تورم را به دنبال خواهد داشت.
بانکها برای پرداخت این تسهیلات تکلیفی دست به استقراض از بانک مرکزی و خلق پولِ بدون پشتوانه میزنند، به همین دلیل افزایش نقدینگی اتفاق میافتد، موضوعی که از سال ۹۷، رهبر انقلاب هشدارهای جدی در رابطه با آن داده بودند و بانک مرکزی را ملزم به تشکیل یک کارگروه تخصصی و شبانه روزی در این زمینه کرده بودند.
براساس آمارهای منتشر شده از سمت بانک مرکزی، از سال ۹۹ تا به الان ۵۵ درصد استقراض بانکها از بانک مرکزی مربوط به بانکهای خصوصی است. طبق همین آمارها بانکها سهم ۳۳ درصدی را در زمینه افزایش پایه پولی را به خود اختصاص دادهاند.
همین آمار و مکاتبات رئیس کل بانک مرکزی با رهبری باعث شد تا ایشان در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی هشدار بدهند که مجلس و دولت بیش از توان بانکها به آن ها تسهیلات تکلیف نکنند.
قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: “رهبر معظم انقلاب روز گذشته در نامهای به بنده و سایر نمایندگان به صورت مکتوب هشدار دادند که تکلیف مالایطاقی (بیش از توان) به بانکها داده نشود. این هشدار حضرت آقا هم به مجلس و هم به دولت است.”
او میگوید: هم مجلس شورای اسلامی و هم دولت نباید تکلیف اضافی به بانک مرکزی اعمال کنند و بازنگری مجدد تبصره ۱۶ در کمیسیون تلفیق باید به تذکر حضرت آقا توجه شده و تکلیف اضافی به بانکها تحمیل نشود.
فهرستی از وزارت راه و شهرسازی برای طرح جهش مسکن به بانک ها ارسال نشده
آقای جمشیدی دبیر کانون بانکها و موسسات اعتباری خصوصی گفت: روندی که مجلس در پیش گرفته بود منجر به نابودی بانکها میشد. یکی از ایرادات قانون گذاریهای مجلس در زمینه تسهیلات تکلیفی مربوط به پرداخت تسهیلات “جهش مسکن” است که اگر بانکها آن را بر اساس لیست وزارت راه و شهرسازی پرداخت نکنند، باید ۲۰ درصد مالیات پرداخت کنند، وزارت راه و شهرسازی هم تا الان هیچ لیستی به بانکها ارائه نکرده، اما بانکها در حال پرداخت این میزان مالیات هستند.
او میگوید: یکی دیگر از ایرادات قانون گذاری مجلس در زمینه تسهیلات تکلیفی در رابطه با بازپرداختی تسهیلات افراد فوت شده است که براساس تعهد کتبی دولت، سازمان برنامه و بودجه مکلف شده تا خسارتهای به وجود آمده در این زمینه را پرداخت کند، اما تا الان هیچ پرداختی صورت نگرفته، از طرفی هم طبق اعلام بانک مرکزی مانده تسهیلات ماهیانه بانکها نباید بیش از ۲ درصد باشد. با این شرایط بانکها با کدام بودجه و شرایط میتوانند تسهیلات پرداخت کنند؟
خاندوزی وزیر اقتصاد در واکنش به هشدار رهبر انقلاب توئیتی را منتشر کرده و مینویسد: “در یادداشت چند روز قبلم از افزایش ۱۰۰۰ همت (هزار میلیارد تومان) تسهیلات تکلیفی بانکها در بودجه آینده انتقاد کرده بودم. امیدوارم نمایندگان با توجه به هشدار امروز رهبر معظم، از تشدید ناترازی بانکها و آسیب به برنامه ضد تورمی دولت جلوگیری کنند. با هدایت اعتبار موافقیم، اما نه به شیوه گذشته”
جلسات علنی مجلس برای بررسی جزئیات لایحه بودجه ۱۴۰۱ از یکشنبه اول اسفند با حضور رئیس کل بانک مرکزی، وزیر امور اقتصاد و دارایی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر جهاد کشاورزی تشکیل شد.
حال باید منتظر ماند و دید سبز نشینان بهارستان با وجود تاکید رهبری و هشدارهای وزیر امور اقتصاد و دارایی و رئیس کل بانک مرکزی چه قانونهایی در رابطه با تسهیلات تکلیفی بانکها تعیین میکنند.
بهدلیل ثبت نشدن در سازمان مالیاتی
۳ میلیون کارتخوان قطع میشود
بررسیها پس از پایان مهلت تعیین شده برای ساماندهی کارتخوانها در سازمان امور مالیاتی حاکی از آن است که بیش از ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه کارتخوان به پرونده مالیاتی متصل و بیش از ۳ میلیون دستگاه کارتخوان غیرفعال شدهاند.
به گزارش ایسنا، با اتمام ماه بهمن عملا فرصت دارندگان کارتخوان و یا درگاه پرداخت الکترونیک برای ثبت در سازمان امور مالیاتی نیز به پایان رسید.
پس از پایان این مهلت، سازمان امور مالیاتی فهرست کارتخوانهایی که صاحبان آنها نسبت به الصاق به پرونده مالیاتی با غیرفعال کردن آنها اقدام نکردند را برای قطع کردن به بانک مرکزی اعلام خواهد کرد.
این اقدام در راستای اجرای بخشی از قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مؤدیان که در سال ۱۳۹۸ به تصویب رسیده و تاکنون به مرحله اجرای کامل نرسیده است که در این زمینه، بانک مرکزی باید با همکاری سازمان مالیاتی نسبت به ساماندهی دستگاههای کارتخوان بانکی یا درگاههای پرداخت الکترونیکی اقدام میکرد.
در این بین، با اقدامات صورت گرفته از سوی سازمان امور مالیاتی و بانک مرکزی کلیه اشخاص دارای ابزار پرداختهای بانکی میتوانند با ورود به درگاه ملی خدمات الکترونیک مالیاتی به نشانی my.tax.gov.ir فهرست تمامی دستگاههای کارتخوان بانکی و یا درگاههای پرداخت الکترونیکی خود را مشاهده و نسبت به الصاق آنها به پروندههای مالیاتی قبلی و یا تشکیل پرونده مالیاتی جدید اقدام کنند که فرصت این اقدام در ۳۰ بهمن ماه به پایان رسید.
آخرین پیگیریها از سازمان امور مالیاتی در این راستا حاکی از آن است که بیش از ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه کارتخوان به پرونده مالیاتی متصل و بیش از ۳ میلیون دستگاه کارتخوان غیرفعال شدهاند.
بنابراین، با تعیین تکلیف بیش از ۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه کارتخوان از ۱۰ میلیون و ۶۸۰ هزار کارتخوان فعال در کشور، بیش از ۲ میلیون و ۹۸۰ هزار کارتخوان صاحبان آنها نسبت به تعیین تکلیف در سازمان مالیاتی اقدام نکردهاند و بلاتکلیف ماندهاند که بانک مرکزی به زودی نسبت به غیرفعال و قطع کردن آنها اقدام خواهد کرد.
انتهای پیام