فائزه هاشمی: یاسر هیچ وقت باشگاه سوارکاری نداشت. میگفتند اسبهای من روزی ۳۰۰ هزار تومان پول پوست هندوانهشان است، در حالی که من هیچوقت اسب نداشتم. اینها شایعات است. یاسر یک اسب داشت که ترکمنستان به بابا هدیه داده بود. یاسر هم آن را در باشگاه گذاشته بود و خودش و دیگران استفاده میکردند. خیانتی که در زمان آقای مهرعلیزاده به ورزش زنان شد، در زمان آقای احمدینژاد نشد. در زمان آقای گودرزی وقتی تقاضای وقت برای گفتگو میکردیم، قبول میکردند و نظراتمان را میدادیم، اما نتیجه نداشت. در کل منتقد آقای گودرزی و شدیدتر از آن آقای سلطانیفر بودم. آقای علیآبادی گفته بود احمدی نژاد گفته فائزه هاشمی در فدراسیون کار سیاسی میکند و باید آن را تعطیل کنید. ما هیچ وقت کار سیاسی نکردیم، اما آقای احمدی نژاد دشمن آقای هاشمی و خانوادهاش بود. آقای خاتمی سنگاندازی نمیکرد، حتی برای ما بودجه پیشبینی کردند و راحت مسابقات را برگزار کردیم. سنگاندازی نداشتیم، اما مهربانی هم ندیدیم، یعنی اینگونه نبود که همراه ما باشند و تشویقمان کنند. همه چیز به تلاش خود ما بستگی داشت که باید کارها را انجام میدادیم. اگر در سیاست نبودم و اتفاقات سال ۸۸ پیش نمیآمد، باز هم فدراسیون بسته میشد. چون آقای احمدینژاد خیلی چیزها را تعطیل کرد. همه که در آن جریانات نبودند. مگر بقیه را تحمل کرد؟ دانشگاه آزاد را نابود کرد و تمام مدیران دوران آقای خاتمی را کنار گذاشت. تازه من دختر آقای هاشمی بودم و جرمم از همه سنگینتر بود. اگر سیاسی نبودم که فدراسیون تا آن حد رشد و پیشرفت نداشت. در کشورهای در حال توسعه دنیا رجل سیاسی یعنی مردان و زنان سیاسی در بخشهای بزرگ ورزش قرار میگیرند و جریانات را جلو میبرند.