انتقام از کارگردان معروف
دو پسر جوان به اتهام حمله به یکی از کارگردانهای معروف سینما و مجروح کردن او توسط پلیس امنیت عمومی بازداشت شدند. آنها مدعی هستند از سوی مرد جوانی برای انتقام از این کارگردان اجیر شده بودند.
نقشه این کار را چه کسی طراحی کرده بود؟ مدتی قبل یکی از دوستانم با من تماس گرفت و آدرس دفتر یک کارگردان را داد. به همراه دوستم به دفتر کارگردان مورد نظر رفتیم و او عکس مردی را که او هم یک کارگردان بود به ما نشان داد و گفت برایش ایجاد مزاحمت کرده است و از ما خواست تا او را گوش مالی بدهیم.
برای این کار چقدر گرفتید؟ قرارمان ۷۰ میلیون تومان بود که ۴۰ میلیون را ابتدای کار داد و قرار شد ۳۰ میلیون دیگر را هم زمانی که شاکی را روانه بیمارستان کردیم به ما پرداخت کند که این کار را هم کرد.
نقشه انتقامگیری را چطور اجرا کردید؟ ما آدرس و تصویر شاکی را داشتیم، ۴ روزی در کمین شاکی نشستیم تا اینکه روز چهارم سوار بر خودروی مدل بالایش وارد پارکینگ شد. بهدنبال او، ما هم وارد پارکینگ شدیم. با چاقو به جان او افتادیم و چندین ضربه زدیم و خودرواش نیز تخریب شد.
شما ۲۰ ضربه زده اید واقعاً قصدتان گوش مالی بود؟ اشتباه کردیم، گرچه که ما چندین بار به اتهام دعوا بازداشت شده بودیم و میدانستیم که ضربهها را کجا بزنیم که کشنده نباشد؛ اما با این حال کارمان اشتباه بود و نباید این کار را میکردیم. نیاز مالی داشتیم و مجبور شدیم که این کار را انجام دهیم.
نیاز مالی برای چه؟ پدرم به تازگی فوت کرده بود و برای خرید قبر و سنگ و… پول زیادی خرج شده بود و تمام این هزینه را قرض گرفته بودم.
بعد از این ماجرا شما به شاکی زنگ زده و درخواست ۵۰۰ میلیون تومان دیگر هم کرده بودید؟ طمع کردیم. به او زنگ زدیم و گفتیم اگر ۵۰۰ میلیون تومان به ما ندهی این بار خودت را میزنیم و میدانیم چطوری تو را بزنیم که بمیری اگر میخواهی زنده بمانی، ۵۰۰ میلیون تومان به ما بده.اما بعد از این تهدید دستگیر شدیم.
نقشه این کار را چه کسی طراحی کرده بود؟ مدتی قبل یکی از دوستانم با من تماس گرفت و آدرس دفتر یک کارگردان را داد. به همراه دوستم به دفتر کارگردان مورد نظر رفتیم و او عکس مردی را که او هم یک کارگردان بود به ما نشان داد و گفت برایش ایجاد مزاحمت کرده است و از ما خواست تا او را گوش مالی بدهیم.
برای این کار چقدر گرفتید؟ قرارمان ۷۰ میلیون تومان بود که ۴۰ میلیون را ابتدای کار داد و قرار شد ۳۰ میلیون دیگر را هم زمانی که شاکی را روانه بیمارستان کردیم به ما پرداخت کند که این کار را هم کرد.
نقشه انتقامگیری را چطور اجرا کردید؟ ما آدرس و تصویر شاکی را داشتیم، ۴ روزی در کمین شاکی نشستیم تا اینکه روز چهارم سوار بر خودروی مدل بالایش وارد پارکینگ شد. بهدنبال او، ما هم وارد پارکینگ شدیم. با چاقو به جان او افتادیم و چندین ضربه زدیم و خودرواش نیز تخریب شد.
شما ۲۰ ضربه زده اید واقعاً قصدتان گوش مالی بود؟ اشتباه کردیم، گرچه که ما چندین بار به اتهام دعوا بازداشت شده بودیم و میدانستیم که ضربهها را کجا بزنیم که کشنده نباشد؛ اما با این حال کارمان اشتباه بود و نباید این کار را میکردیم. نیاز مالی داشتیم و مجبور شدیم که این کار را انجام دهیم.
نیاز مالی برای چه؟ پدرم به تازگی فوت کرده بود و برای خرید قبر و سنگ و… پول زیادی خرج شده بود و تمام این هزینه را قرض گرفته بودم.
بعد از این ماجرا شما به شاکی زنگ زده و درخواست ۵۰۰ میلیون تومان دیگر هم کرده بودید؟ طمع کردیم. به او زنگ زدیم و گفتیم اگر ۵۰۰ میلیون تومان به ما ندهی این بار خودت را میزنیم و میدانیم چطوری تو را بزنیم که بمیری اگر میخواهی زنده بمانی، ۵۰۰ میلیون تومان به ما بده.اما بعد از این تهدید دستگیر شدیم.
تزریقهای دردسر ساز دکتر قلابی
مرد جوان و نامزدش یکی دیگر از متهمانی هستند که توسط پلیس فتا بازداشت شدهاند. او با همراهی نامزدش، در حالی که مدرک پزشکی ندارد اقدام به تزریق ژل و بوتاکس کرده و همین مسأله هم خودش را به دردسر انداخته و هم چندین نفر را بیمار کرده است.
تحصیلاتت چقدر است؟ دیپلم دارم اما به همه میگفتم که متخصص زیبایی هستم.
کارهای بوتاکس و تزریق ژل را از کجا یاد گرفتی؟آموزش دیدم و چندین کلیپ آموزشی را هم دانلود کردم. بعد زیرزمینی را اجاره کرده و با انتشار تبلیغات در فضای مجازی مشتری جذب میکردم. اما از شانس بد من آمپولهایی که برای تزریق خریداری کرده بودم تاریخ گذشته بود و همین مسأله باعث شد تا بعد از تزریق بوتاکس و ژل مشتریها آسیب ببینند و شکایت کنند.
تحصیلاتت چقدر است؟ دیپلم دارم اما به همه میگفتم که متخصص زیبایی هستم.
کارهای بوتاکس و تزریق ژل را از کجا یاد گرفتی؟آموزش دیدم و چندین کلیپ آموزشی را هم دانلود کردم. بعد زیرزمینی را اجاره کرده و با انتشار تبلیغات در فضای مجازی مشتری جذب میکردم. اما از شانس بد من آمپولهایی که برای تزریق خریداری کرده بودم تاریخ گذشته بود و همین مسأله باعث شد تا بعد از تزریق بوتاکس و ژل مشتریها آسیب ببینند و شکایت کنند.
کبریتی که روشن نشد
این دومین باری است که شانس به کمکش آمده است. یکبار زمانی که به اتهام جنایت دستگیر شده اما مدارک پلیس این اتهام را از او رفع کرد. دومین بار نیز زمانی بود که در یک انتقامگیری قصد داشت زن جوانی را به آتش بکشد اما کبریت روشن نشد.
برای چه با ظرف بنزین به سراغ شاکی و خانوادهاش رفتی؟ چند وقت قبل در خاک سفید قلیان میکشیدم، یک عده آمدند و مرا کتک زدند و گفتند برای قلیان کشیدن باید به ما پول بدهی و اینجا پاتوق ماست. بعد هم مرا با قمه زدند، من که کینه آنها را به دل گرفته بودم، روز حادثه به همراه چند نفر از دوستانم راهی خانه آنها شدم. بعد از درگیری به دست یکی از افرادی که مرا کتک زده بودند چاقو زدم و روی خانم جوانی که از بستگان او بود بنزین ریختم. کبریت را کشیدم که او را آتش بزنم که از شانسم کبریت آتش نگرفت و زن جوان هم نجات پیدا کرد.
اتهام قتل هم داشتی؟ تبرئه شدم، اما به خاطر همین موضوع یک سال و نیم از عمرم در کانون اصلاح و تربیت بودم.
ماجرای قتل چه بود؟ ۱۶ سالم بود و آن زمان در یک میوهفروشی کار میکردم. چند نفر با هم درگیر شده بودند و من هم در حالی که چاقوی میوهفروشی در دستم بود برای میانجیگری وارد درگیری شدم. در این میان چاقو از دستم افتاد و یک نفر دیگر چاقو را برداشت و قتل رخ داد. زمانی که بازداشت شدم گفتم که من کسی را نکشتهام اما چون شاهدان دیده بودند که چاقو دست من بوده، به شهادت آنها دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت افتادم. یک سال و نیم بعد قاتل اصلی اعتراف کرد و با اعتراف او من آزاد شدم.
برای چه با ظرف بنزین به سراغ شاکی و خانوادهاش رفتی؟ چند وقت قبل در خاک سفید قلیان میکشیدم، یک عده آمدند و مرا کتک زدند و گفتند برای قلیان کشیدن باید به ما پول بدهی و اینجا پاتوق ماست. بعد هم مرا با قمه زدند، من که کینه آنها را به دل گرفته بودم، روز حادثه به همراه چند نفر از دوستانم راهی خانه آنها شدم. بعد از درگیری به دست یکی از افرادی که مرا کتک زده بودند چاقو زدم و روی خانم جوانی که از بستگان او بود بنزین ریختم. کبریت را کشیدم که او را آتش بزنم که از شانسم کبریت آتش نگرفت و زن جوان هم نجات پیدا کرد.
اتهام قتل هم داشتی؟ تبرئه شدم، اما به خاطر همین موضوع یک سال و نیم از عمرم در کانون اصلاح و تربیت بودم.
ماجرای قتل چه بود؟ ۱۶ سالم بود و آن زمان در یک میوهفروشی کار میکردم. چند نفر با هم درگیر شده بودند و من هم در حالی که چاقوی میوهفروشی در دستم بود برای میانجیگری وارد درگیری شدم. در این میان چاقو از دستم افتاد و یک نفر دیگر چاقو را برداشت و قتل رخ داد. زمانی که بازداشت شدم گفتم که من کسی را نکشتهام اما چون شاهدان دیده بودند که چاقو دست من بوده، به شهادت آنها دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت افتادم. یک سال و نیم بعد قاتل اصلی اعتراف کرد و با اعتراف او من آزاد شدم.