آخرین خبر :

جوادث/ درخواست طلاق به خاطر میهمانی‌های شبانه

درخواست طلاق به خاطر میهمانی‌های شبانه

صدای هق هق گریه زن جوان فضای راهروی طبقه اول دادگاه خانواده را پر کرد و حاضران در دادگاه توجه‌شان بی‌اختیار به سمت او جلب شد. پسر جوانی که کنارش ایستاده بود با ناراحتی دستی بر موهایش کشید و درحالی که سعی داشت همسرش را آرام کند با نگاهی به اطراف گفت: نسیم توروخدا بس کن دیگه همه دارند به ما نگاه می‌کنند.
جلو رفتم تا علت حضورشان در دادگاه را بپرسم. وقتی پیگیر ماجرا شدم زن جوان برگه ابلاغیه را نشانم داد که در شعبه هفتم جلسه داشتند به محض این که می‌خواست ماجرا را تعریف کند مدیر دفتر قاضی از اتاق بیرون آمد و با صدای بلند گفت شماره پرونده ۳۱۴ ساعت ۱۱ جلسه دارید لطفاً اعلام حضور کنند.
من هم همراشان وارد شعبه هفتم شدم. قاضی عینک‌های گردش را با دستمال آبی رنگ تمیز کرد و پرونده را ورق زد.
پسر جوان به همسرش اشاره کرد و گفت: بیا پیش من بنشین. اما زن جوان بی‌توجه به او با فاصله چند صندلی دورتر نشست و همچنان قطره‌های اشکش را با دستمال پاک می‌کرد که قاضی رو به او کرد و گفت: دخترم به جای گریه تعریف کن تا ببینم خواسته‌ات چیست؟
نسیم ماسک صورتی رنگ خود را از روی صورتش برداشت نخستین چیزی که توجه قاضی را جلب کرد آثار کبودی روی صورت نسیم بود. وی شروع به صحبت کرد و گفت: من با رامبد در یک میهمانی آشنا شدم. سال آخر دانشکده بودیم بچه‌ها برای جشن فارغ‌التحصیلی یک دورهمی گرفته بودند. رامبد با لباسی شیک و رسمی در مراسم حاضر شده بود و خیلی از دخترها توجه‌شان جلب او شده بود…
در این موقع رامبد میان کلام نسیم آمد و گفت: اما من از همان شب دلباخته نسیم شدم. البته او اصلاً به من نگاه هم نمی‌کرد. جناب قاضی با هر بدبختی بود بالاخره به بهانه شروع یک کار قبول کرد کمی با هم صحبت کنیم من می‌دانستم که نسیم طراحی داخلی خوانده و من هم در همان دانشکده مدیریت می‌خواندم به بهانه اینکه می‌خواهم یک کافه راه‌اندازی کنم از نسیم خواستم که در طراحی کافه به من کمک کند اما وقتی فهمید موضوع کار بهانه بوده ناراحت شد با این حال به او گفتم می‌خواهم ازدواج کنم و از او خواستم روی پیشنهادم فکر کند. بعد از حدود ۲ ماه به خواستگاری رفتم و چون پدر و مادرم برای درمان پدرم می‌خواستند به خارج از کشور بروند مجبور شدیم زود جشن عروسی را برگزار کنیم. هفته‌های اول همه چیز خوب بود تا این که…
نسیم ناگهان دستش را بلند کرد و گفت: حاج آقا اجازه بدهید بقیه ماجرا را من برایتان تعریف کنم. یک شب پیامکی برای رامبد آمد که از طرف یک دختر بود. از رامبد خواسته بود به جشن تولدش برود وقتی پرسیدم این دختر کیست، گفت یکی از همکلاسی‌های قدیمی‌اش هست. وقتی پرسیدم می‌خواهی به جشن تولدش بروی گفت نه؛ اما دروغ گفت و من متوجه شدم که در این جشن شرکت کرده است. آن هم نه از زبان خودش بلکه نیمه شب از کلانتری با خانه ما تماس گرفتند و فهمیدم که رامبد را در آن جشن تولد مختلط دستگیر کرده‌اند.
پلیس از من خواست که برای آزادی‌اش وثیقه ببرم من هم با پدرم تماس گرفتم و به کلانتری رفتیم اما با یک دنیا خجالت از روی پدرم چون نمی‌دانستم باید به پدرم چه جوابی بدهم شوهرم را در یک جشن تولد که صاحبش یک دختر غریبه بود دستگیر کرده بودند.
آن شب گذشت و من تا صبح فکر کردم که چرا او به من دروغ گفته و حرف‌های پدرم را مرور می‌کردم که به من می‌گفت کاش برای شناخت رامبد زمان بیشتری صرف می‌کردم. صبح روز بعد که از خواب بیدار شد از او درباره اتفاق دیشب سؤال کردم اما رامبد بدون هیچ توضیحی فقط عذرخواهی کرد و از من خواست او را ببخشم و من چون او را دوست داشتم بخشیدمش و قرار شد دیگر چنین اشتباهی نکند اما….
نسیم کمی آب خورد و با نگاهی به حلقه طلای دستش دوباره شروع کرد و گفت: جناب قاضی مدتی بعد رامبد به من گفت می‌خواهد برای خرید برنج برای رستوران عمویش به شمال برود اما این بار هم دروغ گفت او برای شرکت در یک میهمانی مختلط به شمال می‌رفت و اصلاً هم عمویش از ماجرای خرید برنج خبر نداشت. این موضوع را وقتی فهمیدم که دوستش با من تماس گرفت و گفت رامبد به علت مصرف مشروب الکلی در یک میهمانی حالش بد شده و در بیمارستان است. این بار دیگر به پدرم حرفی نزدم و تنهایی با خودروی دوستم به شمال رفتم. رامبد اصلاً وضعیت خوبی نداشت دو روز بعد که مرخص شد از همان جا آمدم خانه و تمام وسایلم را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم چون فهمیدم او همراه یک دختر جوان به شمال رفته بود من به او اعتماد کرده بودم و یک فرصت دوباره برای ادامه زندگی داده بودم اما ای کاش این کار را نمی‌کردم کاش همان دفعه اول که در پارتی دستگیر شده بود به حرف پدرم گوش می‌کردم و از رامبد طلاق می‌گرفتم.
قاضی به نسیم گفت علت کبودی صورتت چیست؟
زن جوان که انگار ازیادآوری این موضوع حالش دگرگون شده بود گفت: رامبد بعد از آن اتفاق از من عذرخواهی کرد و گفت برای آشتی و تفریح به سفر کیش برویم من هم قبول کردم اما روز سوم سفر خیلی اتفاقی در آنجا متوجه شدم او با دختر جوانی دوست شده و وقتی این موضوع را به رویش آوردم مرا کتک زد و بعد هم از هتل رفت و صبح روز بعد برگشت.
قاضی با تعجب به مرد جوان نگاه کرد و گفت: چه توضیحی داری؟
رامبد سرش را پایین انداخت و گفت: اشتباه کردم باور کنید من نسیم را دوست دارم و از او به‌خاطر لطف و گذشتی که کرده ممنونم.امیدوارم این بار هم مرا ببخشد. اما نسیم گفت: من درخواست طلاق دارم دیگر نمی‌توانم با این مرد زندگی کنم برای او تعهد و قول و قرار واژه‌های بی‌معنایی است و زندگی با فردی که بی‌مسئولیت و خوشگذران است هدر دادن عمر و جوانی من است.
رامبد بلند شد و از نسیم خواهش کرد یک بار دیگر به او فرصت بدهد و قول داد گذشته را جبران کند او همین‌طور که اشک می‌ریخت از قاضی درخواست می‌کرد که حکم طلاق را صادر نکند. قاضی نیز با ارجاع پرونده به مشاور خانواده گفت: ۲ هفته به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظر مشاور هم بر جدایی باشد حکم طلاق را صادر می‌کنم.

همدستی ۸ جاعل و تبهکار برای خروج مخفیانه اسناد ملکی از اداره ثبت

۸ عضو یک باند بزرگ جعل اسناد ملکی که۴۵۰ پرونده ثبتی را از اداره بایگانی ثبت اسناد خارج کرده بودند از سوی پلیس امنیت اقتصادی تهران دستگیر شدند.
به گزارش «ایران»، چندی قبل فردی با مراجعه به پلیس با ثبت شکایتی از فروش خانه‌اش خبر داد و گفت: من مدتی در خارج از کشور بودم وقتی به ایران برگشتم و به خانه‌ام رفتم، متوجه شدم در غیاب من عده‌ای ناشناس با جعل اسناد و مدارک خانه‌ام را فروخته‌اند و افرادی در آنجا سکونت دارند. در حالی که بشدت تعجب کرده بودم پیگیر ماجرا شدم اما خریدار با نشان دادن اسناد و مدارک مدعی شد خانه را خریده است.
سرهنگ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس امنیت اقتصادی تهران در تشریح این پرونده گفت: پس از دریافت این شکایت پرونده‌ای تشکیل و مشخص شد که کار انتقال سند و فروش ملک در یک دفترخانه در غرب تهران انجام شده است، بنابراین پیگیری‌ها ادامه یافت و کارآگاهان متوجه شدند در این دفترخانه بارها چنین اتفاقاتی رخ داده است، بنابراین سردفتر بازداشت شد.
در ادامه در بازجویی و تحقیقات گسترده‌تر ردپای دو کارمند اداره ثبت نیز در این پرونده شناسایی شد که پس از بازداشت این افراد آنها اعتراف کردند تاکنون ۴۵۰ پرونده بایگانی شده و ثبتی املاک را از اداره بایگانی ثبت اسناد خارج کرده‌اند و در اختیار ۳ جاعل حرفه‌ای که از اعضای باند بوده‌اند، قرارداده تا آنها اقدام به جعل کنند.
وی با بیان اینکه افرادی ابتدا به واسطه فرد آشنایی که در بایگانی اداره ثبت داشتند پرونده بایگانی شده و ثبتی املاک را استخراج می‌کردند، گفت: متهمان در ادامه اسناد واقعی را از پرونده بایگانی شده خارج و اسناد و همچنین بنچاق جعلی اعم از مکاتبات و نامه‌هایی را که برای نواحی اداره ثبت صادر می‌شده، در پرونده جایگذاری می‌کردند.
سرهنگ گودرزی افزود: ۳ نفر از اعضای این باند جاعل ۸ نفره دارای سابقه جعل اسناد ملکی هستند، ۲ نفر دیگر نیز از کارکنان اداره ثبت و همچنین یکی از افراد دستگیرشده سردفتر بوده و ۲ نفر دیگر نیز بنگاهدار معاملات ملکی هستند. البته از آنجا که دفترخانه موردنظر مجهز به نقشه‌نگاری، حدنگار و کاداستر نبوده و اطلاعات آن قدیمی است برای این کار انتخاب شده بود و متهمان اسناد ثبتی رسمی واقعی را با دستگاه پرینتر رنگی کپی و جعل کرده و همچنین با جعل مهر‌های برجسته و ژلاتینی به جعل اسناد ملکی برای انجام کلاهبرداری، اقدام می‌کردند.
وی افزود: ارزش این پرونده بیش از۱۰۰ میلیارد تومان است و در حال حاضر نیز بررسی آن ادامه دارد و مختومه نشده است.
به گفته رئیس پلیس امنیت اقتصادی تهران در این رابطه۴۵۰ پرونده ثبتی از اداره بایگانی ثبت اسناد خارج شده است.

سرقت از حساب مادر برای شرط بندی

پسر جوانی که با همدستی دوستش برای شرکت در یک سایت شرط‌‌بندی ۳۵میلیون تومان از حساب مادرش سرقت کرده بود، دستگیر شد.
به گزارش «ایران»، چندی قبل خانم سالمندی با مراجعه به پلیس مدعی شد پس از ناپدید شدن کارت عابربانکش، مبلغ ۳۵میلیون تومان از آن برداشت شده است. پس از آن شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این سرقت در دستور کار کارشناسان پلیس فتای شهرستان ری قرار گرفت و مشخص شد که به دفعات مختلف از حساب شاکی برداشت شده است و درنهایت با تلاش فراوان و تحقیقات از مالکان چندین حساب، یکی از متهمان شناسایی و بازداشت شد.
سرهنگ دوستعلی جلیلیان فرمانده انتظامی شهرستان ری در این باره گفت: پس از دستگیری متهم ۳۰ساله معلوم شد که وی پسر شاکی بوده و به سرقت کارت عابربانک و برداشت وجوه از حساب مادرش با همکاری همدستش برای شرکت در سایت‌های اینترنتی شرط‌بندی اعتراف کرد.
متهمان از شیوه‌های مختلفی برای برداشت وجوه استفاده کرده بودند تا هیچ ردی از خود به‌جا نگذارند.
با تکمیل تحقیقات، هر ۲متهم با دستور قضایی روانه زندان شدند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*