شنبه، آخرین مهلت ثبت کارتخوانها در سازمان امور مالیاتی
کارفرمایان صنفی تا پایان روز شنبه ۳۰ بهمن فرصت دارند نسبت به درخواست غیرفعال سازی، حذف یا ثبت جدید اقدام کنند.
باشگاه خبرنگاران جوان – کارفرمایان صنفی تا پایان شنبه ۳۰ بهمن فرصت دارند تا با مراجعه به درگاه اینترنتی my.tax.gov.ir و مشاهده تمام پذیرندههای خود، درخواست غیرفعال سازی، حذف یا ثبت جدید اقدام کنند.
در حال حاضر تعدادی از دستگاههای کارتخوان بانکی و یا درگاههای پرداخت الکترونیکی توسط مودیان مالیاتی تعیین تکلیف نشده و حسب قانون بانک مرکزی میبایست نسبت به غیرفعال سازی آنها اقدام کند.
دیروز رئیس مرکز تنظیم مقررات سازمان مالیاتی از غیرفعال سازی ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه کارتخوان با هویت فوتی یا تراکنش صفر با ابزارهای بانک مرکزی خبر داد.
همچنین، کارفرمایان صنفی تا پایان امروز فرصت دارند تا با مراجعه به درگاه اینترنتی my.tax.gov.ir و از طریق شماره ملی خود فهرست تمامی پذیرندههای خود را مشاهده کنند. سپس امکان اتصال هر پذیرنده به پرونده مالیاتی متناظر، درخواست غیر فعال سازی پذیرنده، حذف ثبت نام اضافی ایجاد شده توسط بانک مرکزی و یا ایجاد فعالیت جدید متناسب با پذیرنده اقدام کنند.
صادرات دام سبک و سنگین ممنوع شد
سازمان دامپزشکی کشور طی نامهای صادرات دام سبک و سنگین را ممنوع اعلام کرد.
سازمان دامپزشکی کشور طی نامهای صادرات دام سبک و سنگین را ممنوع اعلام کرد.
در متن نامه سید بهمن نقیبی – معاون بهداشتی و پیشگیری سازمان دامپزشکی کشور – به مدیران کل دامپزشکی استانها آمده است:
با عنایت به نامه شماره ۷۶۵۸۲ مورخه ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۰ معاونت محترم توسعه بازرگانی وزارت متبوع در ارتباط با خرید دام سبک و سنگین از محل مجوزهای داده شده برای صادرات، به استحضار میرساند صدور مجوز صادرات دام سبک و سنگین ممنوع اعلام شده و این ممنوعیت شامل تمام محمولههایی که حتی برای آنها گواهی بهداشتی لاتین صادر شده و به گمرکات خروجی ارسال شده اند، نیز میشود.
دستیابی دانشمندان ایرانی به واکسن اُمیکرون
کارخانه تولید کننده واکسن کوو ایران برکت از تولید واکسن اختصاصی اُمیکرون و کسب موفقیت آن در تست حیوانی خبرداد.
باشگاه خبرنگاران جوان – در اطلاعیه روابط عمومی شفافارمد آمده است: شیوع سویه اومیکرون و انتشار گزارشات علمی مبنی بر فرار این سویه از آنتی بادیهای تولید شده توسط واکسنهای فعلی و کاهش تأثیرگذاری آنها، نگرانیهای عمدهای ایجاد کرد و سازمان بهداشت جهانی در دی ماه، ضمن انتشار اطلاعیهای سیاست تکرار دوزهای بوستر را رویکرد پایداری ندانسته و تولید کنندگان واکسن را به بروزرسانی واکسنها متناسب با سویههای غالب توصیه نمود.
این اطلاعیه میافزاید: شفافارمد وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام با رصد یافتههای علمی و ضمن مشورت با متخصصین این حوزه، تولید واکسن اختصاصی اومیکرون را یک ماه پس از شناسایی این ویروس در کشور به نتیجه رساند و مطالعه واکسن به روز شده را روی مدل حیوانی اجرا نمود.
در ادامه با اشاره به انتشار مستندات این واکسن نیز عنوان شده: نتایج اولیه مطالعات این واکسن به روز شده، نشاندهنده خنثی سازی ۱۰۰٪ سویه اومیکرون توسط واکسن جدید و بیخطری آن در مطالعات حیوانی است که گزارش این مرحله از مطالعات بصورت پیش مقاله در سایت بیوارکایو منتشر گردید.
شفافارمد درخصوص مراحل تولید و توزیع این واکسن نیز خاطرنشان کرده: کارخانه شفافارمد با توجه به سرعت بیسابقه انتشار این سویه در سطح جامعه و نیز نتایج امیدوارکننده مطالعات حیوانی، تولید انبوه واکسن مختص این سویه را شروع کرده و درکنار آن شیوه نامه پیشنهادی اجرای مطالعه بالینی واکسن جهت تصمیمگیری را به سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت و کمیته اخلاق جهت اخذ مجوزهای لازم ارائه کرده است.
پنج استان شرقی برای جذب سرمایه ایرانیان خارج نشین همسو شدند
مشهد-ایرنا- رییس دبیرخانه شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی خراسان رضوی گفت: پنج استان خراسان شمالی، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، گلستان، سیستان و بلوچستان برای احصا الزامات جذب سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور و ترغیب آنان به سرمایه گذاری در ایران همسو شده و درصدد ایجاد بستر لازم دراین زمینه برآمده اند.
علی اکبر لبافی عصر چهارشنبه در نشست دبیرخانه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی خراسان رضوی که به صورت برخط با دبیرخانه شوراهای گفتوگوی خراسان شمالی، خراسان جنوبی، گلستان و سیستان و بلوچستان در اتاق بازرگانی مشهد برگزار شد، به تشریح چگونگی استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور برای جذب سرمایه گذاری خارجی با هدف بسترسازی برای تسهیلگری، تعریف مشوق های لازم و همچنین بررسی پیشنهادات در اصلاح قوانین و مقررات موجود پرداخت.
وی گفت: خراسان رضوی تاکنون پیگیریهایی برای جذب سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور انجام داده و درصدد برآمده است تا با دستگاه های متولی و استانهای شرق کشور همفکری و همراهی لازم را داشته باشد تا اینکه راه چگونگی استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور در حوزه سرمایه گذاری احصا شود، تاکنون نیز در بحث اصلاح قوانین و مقررات و نیز ارایه پیشنهادات برای دسترسی به ایرانیان و هم استانی های خارج از کشور به نتایج خوبی دست یافته ایم.
وی خاطر نشان کرد: در نشست رئیس اتاق بازرگانی ایران با تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر این مهم تاکید شد که روش ها و فرایند اجرا شامل دسترسی به اطلاعات محل استقرار ایرانیان و سپس نقشه اجرایی و وظیفه هر یک از دستگاهها مشخص شود.
رییس دبیرخانه شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی خراسان رضوی گفت: طبق آمار دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور در سال گذشته، حدود چهار میلیون نفر از ایرانیان خارج از کشور ساکن در قاره های مختلف شناسایی شدند که حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر از این تعداد معادل ۵۰ درصد در قاره امریکا و ۲۹ درصد در قاره اروپا ساکن هستند، ۵۵۷ نفر نیز در کشورهای عربی و آسیایی زندگی می کنند.
لبافی اظهار داشت:سرمایه گذاری خارجی بسیار مهم است. ایرانیان خارج از کشور منابع زیادی دارند و می توان از طریق تشکیل بانک اطلاعاتی، بسترسازی دولت و ارتباط گیری بازرگانان ساکن در ایران با آنان زمینه را برای جذب سرمایه در داخل کشور فراهم کرد، البته نکته اینجاست که باید پروژه های قابل دفاع نیز برای جذب این سرمایه ها ارائه کرد.
وی اضافه کرد: در ایران، قانون تشویق و حمایت سرمایه گذاری خارجی در سال ۱۳۸۱ مصوب شد اما با وجود قوانین حمایتی و سیاستگزاری ها، اتفاق خاصی در این دوران رخ نداده است، البته در سالهای گذشته مشوقهای سرمایه گذاری بررسی شد که با پیگیری شورای گفتگوی استان، عدد سرمایه مورد نیاز برای برخورداری از مشوق های ایرانی از ۵۰۰ هزار دلار به ۲۵۰ هزار دلار رسید، این در حالی است که ترکیه ۱۰۰ هزار دلار سرمایه گذاری را ملاک ارائه مشوق ها قرار داده است.
رییس دبیرخانه شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی خراسان رضوی با اشاره به مشکلات در خصوص جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور اشاره کرد و گفت : با محدودیت ناشی از محرمانه بودن اطلاعات ایرانیان خارج از کشور مواجه هستیم، در حوزه رایزنان بازرگانی خارج از کشور نیز افرادی که بتوانند ارتباطات را پیگیری نمایند، باید با هماهنگی اتاقهای بازرگانی و بخش خصوصی انتخاب شوند که این اتفاق به ندرت رخ می دهد، لذا شاید بهترین راه حل ایجاد دفاتر جذب و حمایت از سرمایه گذاری در کشورهای هدف باشد که این موضوع تاکنون محقق نشده است.
وی اظهار داشت: کاهش سرمایه مورد نیاز برای برخورداری از مشوق های سرمایه گذاری در ایران از ۲۵۰ هزار دلار به ۱۰۰ هزار دلار یکی از پیشنهادات ما در بحث جذب سرمایه خارجی، ضرورت ایجاد دفاتر جذب سرمایه گذاری در سفارتخانه های ایران در کشورهای هدف و تعیین رایزن سرمایه گذاری به منظور معرفی فرصتهای سرمایه گذاری ایران به اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی از جمله پیشنهادات ما برای جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور است.
لبافی ادامه داد: اصل موضوع استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور مورد تاکید همه استانها است اما در این خصوص الزاماتی باید فراهم شود، در حوزه اصلاح قوانین و مقررات لازم است قوانین مخل در این حوزه را استخراج و پیشنهاد شود.
رییس دبیرخانه شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی خراسان رضوی گفت: ایجاد بانک اطلاعاتی از خارج نشینان استان های شرقی و نحوه برقراری ارتباط با ایرانیان خارج از کشور است که به صورت غیررسمی از طریق نخبگان و تجار می توان در این زمینه اقدام کرد، ما در خراسان رضوی توانستیم اطلاعات ۵۰ تن از خراسانی های مقیم خارج را شناسایی کنیم و اطلاعات آنها را به دست آوریم و در حال رایزنی برای برقراری ارتباط با آنها هستیم.
لبافی تصریح کرد: موضوع انتقال سوابق بیمه خارج نشینان به داخل کشور یکی از موضوعات مدنظر این افراد است. آنها تمایل به بازگشت به داخل کشور دارند اما با بازگشت به ایران، باید از سوابق بیمه ای خود صرف نظر کند؛ حال آنکه در اغلب کشورهای دنیا امکان انتقال سابقه بیمه وجود دارد و دو کشور با یکدیگر در این زمینه تعامل می کنند، دسترسی زیادی به بسیاری از ایرانیان مقیم خارج از کشور نداریم و باید راهکارهای لازم برای برقراری ارتباط با این افراد در قالب یک برنامه از سوی استان های شرقی تعریف شود و از همه مهمتر، دستگاه های مختلف در این زمینه توجیه شوند تا به ما کمک نمایند.
وی اضافه کرد: یکی از ایرادات موجود، بحث حفظ شخصیت سرمایه گذار در فرایند جذب سرمایه است، باید همه امور سرمایهگذار در درون استان صورت پذیرد و نیازی به پیگیری مدام از پایتخت نباشد، بحث نظام تامین مالی کارآمد نیز بسیار مهم است و باید در این خصوص راهکارها و پیگیری های لازم را داشته باشیم.
لزوم برقراری امنیت سرمایه گذاری در کشور
رئیس اتاق بازرگانی خراسان شمالی نیز در این نشست با تاکید بر لزوم برقراری امنیت سرمایه گذاری در کشور در راستای جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور گفت: وقتی سرمایه گذاران داخلی با مشکلات زیادی در حوزه بوروکراسی اداری و مسائل بانکی و غیره دست و پنجه نرم میکنند، نمی توان امیدی به جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور داشت؛ زیرا آنان وضعیت داخل ایران را رصد می نمایند و تا زمانی که اطمینان حاصل نکنند، اقدام به سرمایه گذاری نمی کنند.
سعید پورآبادی افزود: در این زمینه با برخی از ایرانیان مقیم خارج از کشور صحبت کرده ایم اما آنها تمایلی به این کار ندارند، لذا اطمینان از امنیت سرمایه گذاری بسیار مهم است.
رئیس دبیرخانه شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی استان گلستان نیز در این نشست بر لزوم برقراری دیپلماسی قدرتمند در خارج از کشور و نیز انتخاب رایزنان بازرگانی از بخش خصوصی تاکید کرد و گفت: عدم ثبات در قوانین و مقررات و عدم کارایی نظام مالیاتی و بانکی و تامین اجتماعی برخی از موانع در جذب سرمایه ایرانیان مقیم خارج است. در وهله نخست باید کشورهای هدف را در جذب سرمایه ایرانیان شناسایی نماییم و سپس، ظرفیت استانهای شرقی را مشخص کنیم تا هدف گذاری در راستای جذب سرمایه این افراد مشخص گردد.
عزیزم احمد دهباشی اظهار داشت: بهتر است ابتدا بر جذب سرمایه از کشورهای همسایه تمرکز نمود و در مرحله دوم با همکاری اتاق های بازرگانی و دستگاه های متولی، حوزه کار را گسترش دهیم و به سمت کشورهای حوزه خلیج فارس و سپس دیگر قاره ها برویم.
رئیس اداره بازرگانی خارجی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی نیز در این نشست گفت: اگر می خواهیم جمعیت توریست خارجی را افزایش دهیم و تولید را با هدف تامین نیاز این افراد بالا ببریم، باید به مناطق آزاد تجاری تاکید کنیم، ما به منطقه آزاد خواف در استان خراسان رضوی نیاز داریم.
محمدعلی امیرفخریان افزود: در زمینه جذب سرمایه خارجی و سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور می توان پیشنهادات را به دو دسته کلان و بلندمدت و کوتاه مدت تقسیم نمود. در سطح خرد در استانها می توان برخی اقدامات را انجام داد. سرمایه گذاری در خصوص ظرفیت استانها و تولید اقلام مورد نیاز گردشگران نیز مساله مهمی است. همچنین باید به انتخاب رایزنان در کشورهای هدف توجه نماییم.
وی تاکید کرد: باید فهرست فرصت های سرمایه گذاری استان ها را تهیه نماییم و در اختیار وزارت خارجه قرار دهیم تا به زبان های مختلف ترجمه گردد. همچنین برگزاری نمایشگاهی با پذیرش ایرانیان مقیم خارج از کشور و علاقمند به سرمایه گذاری می تواند در این زمینه موثر باشد.
آقای محترم، همسر من میشوید؟!
زهرا چیذری
هر چند خواستگاری زن از مرد اشکال شرعی ندارد اما ویژگی های روحی و جایگاه ارزشی زن موجب شده در تمام جوامع و همه عصرها مرد به زن پیشنهاد ازدواج دهد.
گروه ایرنا زندگی – دو سه سالی میشد که با هم همکار بودند. پسر خوب و نجیبی به نظر میرسید و از هر لحاظ برایش جذاب بود. احساس میکرد نیمه گمشده و مرد رویاهایش را پیدا کرده است. تلاش کرده بود به شکل غیر مستقیم نظرش را به خود جلب کند اما انگار تلاشهایش موفق نبود و این همکار آقا به رغم داشتن شرایط، انگار برنامهای برای ازدواج نداشت. در بین همکاران و آشنایان هم کسی آنقدر برایش قابل اعتماد نبود که حرف دلش را به او بزند و او را واسطه علاقهاش به مردی کند که او را دوست میداشت. از طرفی هم دلش نمیخواست دست روی دست بگذارد تا مرد رویاییاش برای ازدواج با کس دیگری اقدام کند. باید کاری میکرد و به همین خاطر گزینههای مختلف را پیش رو گذاشت. راهکار دیگری باقی نمانده بود؛ تنها چاره این بود که سنت شکنی کرده و از همکارش خواستگاری کند! اما شرع و عرف در این باره چه نظری داشتند؟
نه فقط در ایران که در اغلب کشورهای دنیا و فرهنگ های گوناگون این مرد است که از زن خواستگاری میکند و در کمتر فرهنگ و جامعهای خواستگاری زنان از مردان مرسوم است. اما این سنت عرفی بارها توسط برخی از زنان و دختران شکسته شده و بر خلاف رویکرد رایج این زنان و دختران به سراغ مرد مورد علاقه خود رفته و تصمیم گرفتند پیش از آن که انتخاب شوند، خودشان انتخاب کنند. این تفکر در بین نسلهای جدید یعنی دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها رایجتر است. اما همچنان روند رایج خواستگاری و تشکیل خانواده بر مبنای خواستگاری مرد از زن استوار است و کمتر دختری راضی میشود به سراغ پسر مورد علاقه اش رفته و از او خواستگاری کند و با عنایت به فرهنگ غالب جامعه و عرف رایج، تبعات احتمالی این خواستگاری را بپذیرد. اما شرع در این باره چه نظری دارد و آیا خواستگاری دختر از پسر در شرع هم مشکل و مانعی دارد یا خیر ؟
*** خواستگاری زن از مرد در صدر اسلام
وقتی به سراغ آیات و روایات اسلامی میرویم متوجه میشویم که در هیچ کجای دین اسلام و روایات و آیات الهی خواستگاری زن از مرد تقبیح نشده و حتی طرح پیشنهاد ازدواج از طرف زن به مرد در تاریخ اسلام بیسابقه نیست!
معروفترین خواستگاری زن از مرد در تاریخ اسلام هم مربوط به خواستگاری حضرت خدیجه (س) از پیامبر عظیمالشان اسلام است. حضرت خدیجه با وقوف به اخلاق شایسته و ایمان حضرت رسول اکرم (ص)، به آن بزرگوار پیشنهاد ازدواج دادند و حضرت محمد (ص) هم که حضرت خدیجه را زنی پاکدامن و بزرگوار دیدند با از این پیشنهاد استقبال کردند و ثمره این ازدواج مبارک هم شجره طیبه کوثر و امامت و ولایت بود. مهمترین نکته در این خواستگاری و ازدواج اما ویژگی های حضرت رسول (ص) بود. در واقع حضرت خدیجه (س) میدانستند پیامبر اکرم (ص) فردی با شخصیت و برخوردار از اخلاق حسنه و منشی نیکو است. اما اگر فردی عادی در مقابل ایشان قرار داشت ممکن بود این خواستگاری موجب تحقیر وی شود.
*** مانع شرعی برای خواستگاری زن از مرد نداریم
اقدام به خواستگاری از سوی دختر هیچ منع شرعی ندارد. در صیغه عقد، درخواست ازدواج از جانب زن و پذیرش آن از طرف مرد است و از نظر حکم اسلامی خواستگاری زن حرام نیست بلکه خواستگاری مرد از زن سنت و عرف جامعه است. خواستگاری دختر از پسر از منظر شرعی تنها یک شرط دارد و آن اذن پدر دختر است و باید دختر پیش از خواستگاری رضایت پدرش را جلب کرده باشد.
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب نظام حقوق زن اسلام، فلسفه خواستگار مرد از زن را اینگونه توجیه میکنند:«طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن، طبیعت زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است».
به باور استاد مطهری این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حیثیت و احترام زن استکه به دنبال مرد بدود، برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند.
برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.
*** از قدرت نه شنیدن تا تصمیمگیری های احساسی!
محسن نصری جامعه شناس و کارشناس مسائل مذهبی درباره چرایی عرف شدن خواستگاری مرد از زن میگوید:« اگرچه در جامعه ما و بسیاری از کشورهای دنیا پیشنهاد ازدواج از سوی مرد مطرح میشود نه زن اما خواستگاری زن از مرد هم امر خلاف شرعی نیست. با وجود این متداول شدن خواستگاری مرد از زن دلایل متعددی دارد. نخستین دلیل اینکه پاسخ نه شنیدن برای آقا از خانم راحتتر است. زن به دلیل حساسیت ها و ظرافتهای روحیاش نه شنیدن و شکست در خواستگاری برایش سخت است و به همین دلیل میگویند بهتر است آقا که تحمل بیشتری در این زمینه دارد برای خواستگاری پیش قدم شود. نکته دوم اینکه جایگاه، موقیعت و ارزش زن در جامعه است. به همین دلیل هم برای حفظ این ارزش و جایگاه خواستگاری از سوی مرد صورت میگیرد.»
بنا به تاکید نصری در کنار تمام این ها زنان به دلیل روحیه لطیف و مهربانی ممکن است تصمیمات شان بیشتر احساسی باشد و به واسطه غلبه احساسات نتوانند خواستگاری دقیق و درستی داشته باشند. به همین دلیل هم امر متداول در تمام کشورها و جوامع این است که آقایان به خواستگاری خانم ها بروند و این مخصوص کشور ما یا برای مسلمانان نیست و در تمام ادیان و جوامع روال کلی بر مبنای خواستگاری مرد از زن گذاشته شده است.
*** ترجیح خواستگاری شدن به خواستگاری کردن
اگر خانمی به خواستگاری آقا برود با عنایت به عرف رایج در جامعه آیا ممکن است برای خانم تبعات اجتماعی به بار بیاورد؟
نصری در پاسخ به این سوال می گوید:« با توجه به اینکه این مسئله فرهنگ نهفته در جامعه ماست و طبیعتا خلاف این در فرهنگ جامعه ما و بین مردم ما این کار ناهنجاری محسوب می شود.»
این جامعه شناس در پاسخ به اینکه به نظر میرسد در بین نسلهای مختلف دختران در رابطه با این موضوع نگاه متفاوتی وجود داشته باشد اینگونه پاسخ میدهد:« تفاوت بین نسل ها وجود دارد اما یک اصول ثابتی در خلقت زن و مرد هست که زمان و مکان نمیشناسد. لطافت و احساساتی بودن در همه خانم های دنیا وجود دارد و مخصوص خانم های ایرانی نیست و همه نسل های زنان همین خصوصیات را دارند. همچنین اینکه باید شان و شخصیت و احترام زن بیشتر رعایت شود یک اصلی است که در تمام دنیا پذیرفتهاند و زمان و مکان خاصی ندارد. اگرچه خانم های دوران ما با عنایت به تحصیلات و پیشرفت هایی که دارند و همچنین نگاه جامعه به آنان با گذشته بسیار متفاوت شده است . اما این روحیه و تفکر و احساس موجب میشود تا خود خانمها راغب باشند از آنها خواستگاری شود و خودشان به خواستگاری نروند فرقی هم نمیکند تحصیلات عالیه داشته باشند یا تحصیلات معمولی ولی به هر حال خانمها هم ترجیح میدهند آقایان از آنها خواستگاری کنند.
*** واسطهگری ازدواج راهکاری پسندیده و ارزشمند
در حال حاضر حدود ۱۳ میلیون جوان در حال عبور از سن مناسب ازدوج هستند و آمار ازدواج هر سال کمتر از سال قبل میشود. در این میان باید فکری کرد. شاید واسطهگری در ازدواج بتواند این گره کور را بگشاید. نصری در این باره میگوید:« اینکه افرادی به ازدواج جوانان و آشنایی آنها کمک کنند از نظر اسلامی هم بسیار پسندیده است.»
***خطر تجرد قطعی جدی است
از نگاه این جامعهشناس اگرچه سبک های خواستگاری و ازدواج با گذشته فرق کرده اما هنوز هم با روشهای جدید که وجود دارد و با ارتباطات و تعاملات جدیدی اینکه کسی برای آشنایی و ازدواج دختر و پسری واسطه شده و برای برقراری ارتباط میان آنها تلاش کند، قطعا یکی از عبادتها و ارزشهای بزرگ است. نصری تاکید میکند:« ما امروز با معضل سن ازدواج مواجهیم و ممکن است افرادی به خصوص از میان خانم ها با بالا رفتن سن به سمت تجرد قطعی بروند و در این شرایط واسطهگری در ازدواج کار بزرگ، معنوی و ارزشمندی است.»
به باور این جامعهشناس فارغ از اینکه آشنایی معرفی دختر و پسر به یکدیگر با چه روشی باشد آنچه اهمیت دارد ورود خانوادهها به این عرصه و تحقیق و شناخت طرفین از یکدیگر است که میتواند به یک ازدواج منطقی و ماندگار منجر شود.
انتهای پیام/
حیات نهضت حسینی، وامدار شجاعت حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) بانوی بزرگ اسلام نقشی مهم در واقعه عاشورا داشت و از رسالت خود که همانا ترویج اسلام و برملا ساختن حقایق کربلا بود، غافل نشد. از این رو لزوم تبیین مقام و جایگاه عقیله بنیهاشم(س) به عنوان حافظ حماسه کربلا امری انکارناپذیر برای آحاد جامعه اسلامی به ویژه بانوان به شمار میرود.
وجود آدمی بدون مواجهه با سختی ها و رنج ها به کمال غـایی خـویش دست نخواهد یافت زیرا مصائب و سختی ها صیقل دهـنده روح و جـان انسان است. با وجود این بدون سلامت روان این مصائب نه تنها عامل تعالی انسان نخواهد بود، بلکه بـه عـنوان عـاملی مخرب، تعادل روح و جان انسان را نیز برهم میزند و او را با تنش های فراوانی مـواجه میسازد به گونهای که این تنش ها گاه زندگی آدمی را تهدید میکند. بارزترین تـجلی عـزت نـفس در مصائب و سختی ها در واقعه عاشورا تبلور یافته است؛ واقعهای که بنا بر فرمایش امام صادق (ع) سـوگناکترینروزهاست. نهضت حضرت سید الشهدا(ع) یک حماسه بزرگ اسلامی بود که عزت و کرامت انسانی را در میان مسلمانان زنده ساخت. با وجود این، تبلور عزت نفس در سپاه به ظاهر مغلوب امام حسین(ع) و بـازماندگان ایشان، آنها را به فاتحان همیشه تاریخ مبدل ساخت. بدون شک، عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری(س) از جمله تأثیرگذارترین شخصیت های این واقعه است که با عزت و اقتدار، رسالت شهدای کربلا را به سر منزل مقصود رساند.
حضرت زینب(س) پس از شهادت پدر بزرگوار خویش، همراه و همیار امام حسـن مـجتـبی(ع) شد و در دوره ۱۰ ساله امامت آن بزرگوار، همواره به پشتیبانی از ایشان پرداخت و پس از به امامت رسیدن امام حسین(ع)، همراه سومین پیشوا در مسیر رسالت الهی شد و در تمام لحظه ها یار و یاور ایشان بود و پس از شهادت سیدالشهدا(ع)، حضرت زینب(س) رهبری کاروان خاندان نبوت را بر عهده گرفت و از امام سجاد(ع) برادر زاده خویش حمایت کرد. پس از واقعه کربلا، ایشان برای رساندن پیام قیام امام حسین(ع) به همراه امام زین العابدین(ع) خطبه هایی را ایراد کرد و این گونه جنایت های بنی امیه را آشکار ساخت و با تدبیر به همگان نشان داد که یزید با اسلامی که به نام آن بر تخت حکومت تکیه زده است، هیچ همگونی ندارد. حضرت زینب(س) روایت گر حماسه عاشورا، سرانجام در ۱۵ رجب ۶۳ قمری دیده از جهان فروبست و اینک آرامگاه ایشان در سوریه زیارتگاه دوستداران خاندان نبی(ص) است.
زندگی آگاهانه مبتنی بر شناخت
با اینکه حضرت زینب(س)به عنوان پرورش یافته خانه امامت در دامان مادرش زهرا (س) و با تربیت علوی، عزت و کرامت را در درون خویش پرورانده بود اما حضور آگاهانهاش در جریان قیام کربلا و عملکرد مدبرانه امام حسین(ع) در آمادهسازی ایشان برای مواجهه با مصائب یکی از علل رفتارهای مدیریت شده و مدبرانه ایشان محسوب میشود. صیانت از بازماندگان شهدای کربلا یکی از وظایف زینب کبری(س) بود. از این رو، در راستای حمایت از آنها، خـود را سـپر تـازیانههای دشمن میکند. همچنین مسوولیت پاسداری از جان امام سجاد(ع) نیز بر عـهده زیـنب(س)اسـت اما بزرگ ترین رسالت این بانوی بزرگ پیامرسانی نهضت عاشورا بود که تداوم این قیام در گرو این پیام رسانی قرار داشت. پذیرش این مـسوولیتهای خـطیر از یـک طرف، حاکی از عزت نفس بالای حضرت زینب(س) است و از سوی دیگر بـر اقـتدار و هیبت او میافزاید. از همین رو است که وی مقتدرانه اعمال و گفتار خود و دیگران را در راستای تحقق اهداف نـهضت مدیریت میکند.
حضرت زینب(س) که پرورش یافته مکتب علوی است، هدفی جز رضای خدا و پاسداری از دیـن جـدش نـدارد. این در حالی است که عشق به ولایت در قالب عشق حضرت زینب(س) به برادرش امـام حـسین (ع) متجلی شده است. بنابراین با عزمی راسخ در راستای تحقق هدف مـتعالی خـویش کـه همان یاری امام معصوم زمان خویش است، آگـاهانه او را هـمراهی می کند و از هـمینرو اراده خویش را نیز تقویت میکند.
عملکرد عزت محور حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) به عنوان پیامرسان عاشورا، تنها زنی است که در یک مقطع زمانی به عنوان نایب امام معصوم(ع) انجام وظیفه کرده است. در اثبات الوصـیه مـسعودی آمده است: «حسین (ع) به خواهرش زینب(س)وصیت کرد و زمان امام چهارم، علوم آل محمد از زبان زینب(س) دختر علی، نشر میشد؛ برای پردهپوشی بر امام چهارم و حفظ جان او.» انـجام ایـن وظایف خطیر نیازمند صلابت علی گونهای بود که دوست و دشمن را مقهور خود می ساخت. همچنین در ناسخ التواریخ در احوالات حضرت زینب(س) آمده است: «چنان خطبهای را کـه فـصحای بلاغت آثار و بلغای فصاحت شـعار از اتـیان شطری بلکه سطری عاجزند به آن تسلط و قدرت بیان فرمود و در ضمن آن مراتب شهدا و مقامات سید الشهدا را باز نمایاند و مرتکبین آن اعمال ناخجسته منوال را توبیخ و ملامت کرد.»
مهمترین عوامل استوارکننده عزت و اقـتدار در وجود مقدس حضرت زیـنب(س) توکل و اتصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبر در مصائب، شجاعت، حقگرایی و بینیازی جستن از خلق بودند. حضرت زینب(س) عارفی وارسته بود که همه جهان را جلوهگاه حق میدانست و از همینرو در اوج مصائب جز زیبایی، چیزی نمیبیند. بنابراین آنهنگام که ابنزیاد او را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «نظرت در مـورد کار خدا با برادر و اهل بیتت چیست مـیفرماید: «جـز زیبایی چیزی ندیدم.» از دیدگاه زینب(س)خدا برترین پشتیبان است. از اینرو در حضور یزید بیاعتنا به شکوه و مقام ظاهری او، وی را مورد خطاب قرار مـیدهد و مـیفرماید: «مـن از تو به خدا شکایت میکنم و به او پناه مـیبرم…و خـدا بهترین پشتیبان برای ماست.»
حضرت زینب(س) که رشد یافته مکتب عزت محور، امام حسین (ع) اسـت در برخورد با ابنزیاد و یزید بهگونهای رفتار میکند که هیبت دروغین آنها درهم شکسته میشود زیرا عزت و اقتدار عقیله بنیهاشم از حقگرایی او نشات گرفته است و انسان حقطلب از عزت و اقتدار بالایی برخوردار اسـت و عـزت نفس بـالا در رفتار و گفتار او متبلور میشود. در تواریخ نقل شده است که حضرت زینب(س) هـنگام ایـراد خـطبه در کوفه به مردم اشاره کرد که ساکت شـوند. هـمه ساکت شدند پس از پایان خطبه او، راوی میگوید: «مردم کوفه از استماع این کلمات در حیرت شده بودند و میگریستند و دست ها به دنـدان مـیگزیدند و پیـرمردی را همی دیدم که اشک از چشمش بر روی و موی میدوید.»
اقتدار و صلابت علیگونه حضرت زینب(س) طوری بود که حتی آن هنگام کـه در لبـاس یک اسیر به ظاهر شکست خورده به ایراد خطبه میپردازد، دوست و دشمن در برابر عزت و اقتدار ایشان و خاندانش سـر تعظیم فرود میآورند. حماسه حسینی احیای کرامت و عزت انسانی است و سید الشهدا(ع) و یارانش مظهر عزت و کرامت هستند زیرا در راستای زندگی شرافتمندانه از جان، مـال و عـزیزان خـویش گذشتند. حـضرت زیـنب(س) بـه عنوان قافله سالار این کاروان، نـقش بسزایی در حفظ عزت و کرامت اسراء داشت، عملکرد عزتمدار حضرت زینب(س)بهگونهای بود کـه نـه تنها مردم کوچه و بازار را به تکریم شهدا و بازماندگان آنها وادار میسازد، بلکه با عملکرد مقتدرانه خویش در بـرابر یـزید و ابنزیاد که هیبت و شکوه ظاهری آنها، لرزه بر اندام همگان میاندازد، اقتدار دروغـین آنـها را در هم میشکند و آنها را به ذلت و خـواری مـیکشاند.
حضرت زینب(س) نِمود واقعی از گفتار و گفتمان علوی
یکی دیگر از ویژگیهای مهم حضرت زینب(س)، الگوی مدیریتی آن حضرت است؛ با مطالعه تاریخ زندگی این بانوی پرهیزکار میبینم که ایشان تا پیش از واقعه عاشورا، فعالیت سیاسی مشهودی نداشتهاند اما رفتارش در واقـعه عـاشورا و پس از آن، نشان از آگاهی او از زمانه و بصیرت و مدیریت این واقعه دارد زیرا حضرت زینب(س) با شناخت دقیق عصر امـیرمومنان(ع) و امام حسن(ع) توانست ضمن مدیریت اتفاقات و مصائب واقعه بر اهل بیت(ع) و امام حسین(ع)، دست به افشاگری حوادث پس از عاشورا بزند و اهداف قیام امام حسین(ع) را برای مردم روشن کند. بدیهی است برای شناخت واقعی و عمیق از حضرت زینب (س) باید سخنان ایشان در برهه های مختلف تاریخی مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد، لیکن خطبه های آتشین آن حضرت در کوفه و شام را باید از جمله شاخصه های کلیدی در مقام شامخ وی در صیانت از اسلام نبوی و سیره علوی مورد توجه قرار داد. آیت الله جوادی آملی در تبیین این مسأله می گوید: «اینگه می گویند حضرت زینب(س) همانند حضرت علی (ع) حرف می زند، نه تنها در فصاحت و بلاغت زبانی، بلکه محتوایش هم این است.»
چرا جوانان کمتر ازدواج میکنند؟
وقتی حرف از ازدواج میشود، صحبت درباره بستههای تشویقی ازدواج هم بالا میگیرد؛ از اپلیکیشنهای همسریابی و وام ازدواج ۱۵۰ میلیون تومانی جوانان گرفته تا تسهیلاتی برای اشتغالزایی و فرزندآوری. با این وجود مشکلات همچنان پابرجاست و بستههای تشویقی هم آنقدر گره دارد که باز هم جوانان رغبتی به ازدواج نشان نمیدهند.
ازدواج را میتوان یک سرمایه اجتماعی تلقی کرد که زن و مرد بر پایه یک سلسله باورها، ارزشها و روابط اجتماعی به طور مشترک سرمایهگذاری میکنند. هر چقدر که ریسک این سرمایهگذاری کمتر باشد، پیامدهای آن قابل پیشبینی و احتمالاً مطلوب است و برعکس هرچه ریسک آن افزایش یابد، پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی زنان و مردان، غیر قابل پیشبینی و احتمالاً نامطلوب است. ازدواجی که در بستر و شرایط مناسب اجتماعی، بر پایه عشق، ایمان، اعتماد و تعهدات متقابل اسـتوار شده و مبتنی بر سیستم پیچیدهای از وابستگیهای دوجانبه است، پیامدهای اجتماعی آن نیز قابل پیشبینی و مطلوب خواهد بود، بنابراین خطرپذیری آن هم کاهش پیدا میکند.
امروزه میزان رشد جمعیت در دنیا روندی کاهشی دارد و معمولا ازدواج در سنین بالا صورت میگیرد. همچنین واحد خانواده به طور متوسط دارای فرزند کمتری است. در جوامع غربی، شکل جدیدی از خانواده تحت عنوان همزیستی مشترک، خارج از قالب ازدواج رسمی و قانونی، متداول و روندی افزایشی به خود گرفته و نسبت ولادتهای خارج از ازدواجهای مشروع تا حد زیادی در جامعه غربی افزایش پیدا کرده است.
قبل از انقلاب متوسط سن ازدواج مردان در سال ۱۳۴۵ با حدود ۲۵ سال نسبتا بالا بوده است. در سال ۱۳۵۵ با رونق نسبی در اقتصاد کشور سن ازدواج به ۲۴.۱ سال کاهش پیدا کرد. بعد از انقلاب اسلامی و همزمان با جنگ تحمیلی سن ازدواج مردان در سال ۱۳۶۵ کاهش پیدا کرد. افزایش تدریجی سن ازدواج بعد از این سال با بالا رفتن سطح تحصیلات و تورم مخصوصا در بخش مسکن و بیکاری، با یک شیب نسبتا تند آغاز شده و هنوز ادامه دارد؛ به طوری که در سال ۱۳۷۵ متوسط سن ازدواج پسران با حدود ۲ سال افزایش به ۲۵.۶ سال رسیده و در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ با شتاب کمتر افزایش داشته و به ترتیب به ۲۶.۱، ۲۶.۷ و ۲۷.۴ سال رسیده است.
در زنان طی چهار دهه گذشته تا سال ۱۳۹۰ سن ازدواج در حال افزایش بوده و از ۱۸.۴ سال در سال ۱۳۴۵ به ۲۳.۴ سال در سال ۱۳۹۰ رسیده است. در سال ۱۳۹۵ متوسط سن در اولین ازدواج با ۲۳ سال کمی کاهش پیدا کرد. این کاهش در مناطق روستایی، حدود یک سال بیشتر از مناطق شهری بوده است. در زنان هم مانند مردان بیشترین افزایش سن ازدواج در دهه ۷۵ – ۱۳۶۵ صورت گرفته است به طوری که در این دهه سن ازدواج زنان ۲.۵ سال افزایش یافته است. در این دهه و بعد از آن گرایش به تحصیلات مخصوصا تحصیلات تا سطوح عالی برای زنان چشمگیر بوده و باعث شده تعداد دانشجویان دختر از دانشجویان پسر پیشی بگیرد.
در این میان دلایل تمایل نداشتن به ازدواج از سوی جوانان هم قابل توجه است.
«س»، ۳۹ ساله، شاغل و لیسانسه است و چندان تمایلی به ازدواج ندارد: «ازدواج، بر اساس ساختار فرهنگی جامعه ایرانی، بخشی از تکامل یک انسان به حساب میآید و میبینیم که بعضی از خانوادهها ازدواج را بخشی از مقطع تربیتی فرزندانشان میدانند، یعنی بعد از دانشگاه و سربازیرفتن پسران دیگر نوبت به ازدواج میرسد و به نظر میرسد کسی که ازدواج نکند روند تکاملی خودش را بدرستی طی نکرده است. به عبارتی به نظر میرسد که یک انسان به تنهایی کامل نیست اما در جامعه بیرون از ایران اتفاق دیگری در حال رخدادن است و خانوادههای یکنفره در حال پذیرفتهشدن هستند و حتی یک نفر هم میتواند فرد کاملی به حساب بیاید. با توجه به نگرشی که نسبت به ازدواج در جامعه ما وجود دارد آدمی مثل من که در آستانه ۴۰ سالگی است، وقتی هنوز ازدواج نکرده یعنی کاری را کامل نکرده است و هنوز وارد فاز باروری هم نشده است و زمانی که مدام در معرض این پرسش قرار میگیرد که «چرا ازدواج نمیکنی؟» در واقع بیانگر این است که فرد به بنبست خورده است. بارها از زبان دوستان شنیدهام که به این پرسش چنین پاسخ دادهاند: «آخه مگه دست ماست؟». در جامعه ما دختران چندان در این روند پیشرو نیستند. حتی بسیاری از آنان تمایل به ازدواج دارند اما موقعیتی برای ازدواج ندارند در حالی که یک پسر انتخابها و فضاهای بیشتری برای تصمیمگیری در این زمینه دارد. جدا از بحث فرهنگی، شرایط اقتصادی و سیاسی هم به این موضوع دامن میزنند و اجازه برنامهریزی مناسبی برای این امر نمیدهند.»
«ح»، ۳۵ ساله، شاغل است و فوق لیسانس دارد. او هم تمایل چندانی به ازدواج ندارد: «گاهی اوقات به ازدواج فکر میکنم اما فقط دو دلیل دارد و آن هم ترس از تنهایی در سالهای آینده و خوشحالکردن پدر و مادرم است. اما مهمترین دلیلی که تا کنون مجرد ماندهام، نبود وضعیت ثابت اقتصادی است. من در حال حاضر خودم هستم و زندگیام را به نحوی میگذرانم اما زمانی که متاهل شوم باید از نظر اقتصادی مخارج فرد دیگری را هم تامین کنم. از طرفی افزایش ازدواجهای ناموفق بین اطرافیان باعث شده بیشتر دست به عصا باشم و محافظانهکارانهتر رفتار کنم.»
«م»، ۳۶ ساله، شاغل و فوقلیسانسه است. تمایل به ازدواج دارد اما تا کنون گزینه جدی نداشته تا بخواهد به آن فکر کند: «به نظر میرسد هر چه پیش میرویم، تعداد افراد مسئولیتپذیر جامعه هم کمتر میشود؛ بویژه پسران مجرد. معمولا بلاتکلیفند، اعتماد نمیکنند، سخت قدم پیش میگذارند و بسیاری از آنان هم مشکل اصلی را مسائل اقتصادی میدانند. اما من به عنوان یک دختر چه کار میتوانم بکنم؟ خیلی از دختران بعد از شیوع ویروس کرونا با حداقلها زندگیشان را شروع کردند. من هم توقع چندانی ندارم اما ترجیح میدهم آنقدر صبر کنم تا فردی نزدیک به ویژگیهای اخلاقی خودم را پیدا کنم. چون با توجه به قوانین مردسالار جامعه ما، پشیمانشدن بعد از عقد و پروسه طلاق مراحل سخت خودش را دارد که اصلا به دردسرهایش نمیارزد.»
«ه»، ۳۶ ساله، شاغل است و فوق لیسانس دارد: «اخیرا با خانمی ترک دوستی کردم. دو ماه کمتر با هم در تعامل بودیم؛ رابطهای صرفا مبتنی بر گفتوگو و گاه دیدار در فضای عمومی مثل کافه. خانمی بود از محله اعیاننشین تهران، درسخوانده و دانشگاهرفته، به قدر خودش در مسائل زندگی اجتماعی و عاطفی سرد و گرم چشیده، زبانی غیر از زبان مادری هم میدانست و آشکارا علائق و دغدغههای مشترک در مسائل فرهنگی، خلاقانه و نظایر این داشتیم. اما برغم همه این اشتراکهاف یک چیز بسیار در این تعامل پررنگ بود: «ترس». میترسیدم از اینکه نتوانم از پسِ انتظارات مالی او بربیایم. به هر تقدیر او دختری از خانواده متمول بود، من اما درآمدی متوسط دارم که به زور به ماهی ۱۰ میلیون تومان میرسد. البته این ماهی ۱۰ میلیون تومان درآمد این ایام مقارن شده است با روزهای خوب مالی و کاریام. او هم از این میترسید که وارد زندگی با سطح درآمدی ضعیف شود و عملا نتواند چنین شرایط مالیای را تاب بیاورد و همه چیز به هم بریزد! من فکر میکردم یک چیز مهم میتواند «کمر» این ترس مشترک را بشکند: «همدلی» و خب آنچه در این پنجاه شصت روز رصد کردم نشانی از همدلی نداشت. «همدلی» متغیر مهمی در روابط آدمهاست. با توسل به آن میتوان حد زیادی از گسستها و چالشها را رفع کرد و فاصلهها را به حداقل رساند اما آنچه در فضای اجتماعی اینجا و اکنون زندگی من و میلیونها نفر دیگر کمتر وجود دارد، همدلی، تعامل و شفقت است. انگار عواطف انسانی از بین رفته است. آدم «فقط و فقط» با متغیرهای کمی نظیر خانه و ماشین و داراییهای مادی اندازهگیری میشود و آنچه از دست رفته، متغیرهای کیفی نظیر «همدلی»، «وفاداری»، «صداقت و شفافیت»، «با همدیگر ساختن» و نظایر این است. من به قدر معقول امکانات مالی تامین یک زندگی مشترک را دارم؛ سقفی بالای سر دارم در منطقه ۱۲ تهران، درآمدی ماهی ۱۰ میلیون تومان هم میآید و میرود. مهمتر اینکه ۱۵ سال پیش وقتی شروع کردم زیر صفر بودم؛ همه اینها را از زیرِ زیرِ صفر ساختم و با خون دل و سختکوشی و نان حلال. اما شوربختانه اینها ظاهرا دیگر ارزش نیست. ارزشهای عام اجتماعی نیل به گسست و تباهی دارد. من تن میزنم از بازی در زمینی که قواعدش در تعارض با ارزشهای شخصی و انسانیام است. اینکه کسی از زیر صفر بسازد و امیدوارانه تلاش کند ارزش نیست؛ بچه ددی مایهدار بودن و بزندررو بازی ارزش شده است. این زمین بازی من نیست. تا کی و کجا بتوانم تاب بیاورم نمیدانم اما تنهایی درآمیخته با ارزشهای انسانی را به ازدواج درآمیخته با انواع عصبیتها و کجفهمیها و خودخواهیها و سنتهای بیخود و مریض ترجیح میدهم.»
«الف»، ۴۰ ساله هم شاغل و فوقلیسانسه است و سالهاست که در تهران تنها زندگی میکند. او در این مدت تجربیات چندان خوشایندی را پشت سر نگذاشته است: «تنها زندگیکردن در شهری مثل تهران حتی اگر ۲۰ سال هم از مستقل زندگی کردن یک دختر گذشته باشد باز هم سختیهای خودش را دارد؛ از گرانی مایحتاج زندگی گرفته تا بسیاری از مسائل دیگر. وقتی فروشنده میبیند یک خانمِ تنها در حال انتخاب وسایل اصلی خانه بدون همراهی یک مرد است، تا جایی که میتواند قیمتها را چند برابر بالا میبرد یا سعی میکند با معرفی کالاهای خراب یا ناقص او را به درد سر بیندازد. هنوز هم در محلههای خلوت با ترس و لرز راه میروم یا حتی اگر نیاز به تعمیرکار داشته باشم مجبورم به شکلی برنامهریزی کنم که وقتی وارد خانه میشود، تنها نباشم. به وجود آمدن مشکلات نیمهشب هم یکی دیگر از مصائب زندگی تنهایی است. حتی همکاران یا دوستان اطراف هم میتوانند مشکل محسوب شوند چون تا زمانی که تنها هستی به خودشان اجازه میدهند به هر شکلی که دوست دارند، صحبت کنند و اگر هم پا به پای آنان هم مسیر نشوی سعی میکنند در مسیر کاریات سنگاندازی کنند یا پشت سرت حرف دربیاورند و به تو تهمت بزنند. همه این موارد آسیبهای روحی و روانی زیادی را به یک فرد وارد میکند. شاید اگر تمام سالهایی که تنها زندگی میکردم، متاهل بودم این مشکلات را تجربه نمیکردم. هیچ وقت فکر نکردم که همه عمرم را صد در صد تنها زندگی کنم.»
پیشبینیها حاکی از این است که در آینده به دلیل سقوط نرخ زاد و ولد با کاهش شدید جمعیت و چالش بزرگ جمعیتی مواجه خواهیم بود.
ثبت نام در آزمون استخدامی دستگاههای کشور از امروز آغاز میشود
سازمان سنجش اعلام کرد ثبت نام در آزمون استخدامی دستگاههای اجرایی کشور آغاز شد
متقاضیان میتوانند در مهلت مقرر برای شرکت در آزمون ثبتنام کنند.
دفترچه راهنمای ثبتنام در آزمون مذکور همزمان با شروع ثبتنام از طریق درگاه اطلاع رسانی این سازمان قابل دسترس خواهد بود.
آزمون رشتههای شغلی مربوط به وزارت آموزش و پرورش در روز جمعه، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ و رشتههای شغلی سایر دستگاهها در روز جمعه مورخ ۳۱ تیر ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
شگرد مطبها برای فرار مالیاتی/کارت به کارت کنید!
گزارشها و تماسهایی از سوی برخی شهروندان داشتهایم که مدعی شدهاند وقتی خواستهاند حقالزحمه پزشک را پرداخت کنند، منشی مطب گفته است که کارتخوان قطع است و مبلغ را انتقال بدهید.
به گزارش خبرنگار مهر، بعد از اینکه مطبها و موسسات تشخیصی و درمانی ملزم شدند از دستگاه کارتخوان استفاده کنند، موضوع فرار مالیاتی مطرح شد. البته این مسئله فرار مالیاتی، متوجه مطبهایی نیست که فقط حق ویزیت از بیمار دریافت میکنند، بلکه بیشتر شامل آن دسته از مطبها و مؤسسات درمانی میشود که خدمات سنگین درمانی به بیماران ارائه میدهند.
یکی از همین شهروندان در تماس تلفنی با خبرگزاری مهر، عنوان داشت که برای ترمیم دندان به مطب دندانپزشکی رفته و موقع خروج که خواسته هزینه را پرداخت کند، منشی مطب از او خواسته مبلغ را کارت به کارت کند. اما، چون طرز انتقال پول از طریق تلفن همراه را بلد نبوده، منشی به او شماره کارت داده و گفته است از دستگاه کارتخوان جنب مطب، پول را انتقال دهد.
نکته قابل تأمل در چنین شگردی، انتقال حق الزحمه به نام کسی غیر از پزشک مربوطه بوده است.
وقتی بیمار مورد نظر چنین موضوعی را با منشی مطب مطرح کرده است، در پاسخ گفته هیچ اشکالی ندارد که صاحب کارت بانکی چه کسی بوده است.
در همین حال، یک مورد گلایه نیز از عمل زیبایی در یکی از مؤسسات درمانی داشتیم که فرد تماس گیرنده عنوان داشته بود، حق الزحمه ۷ میلیونی را به شماره کارت بانکی منشی مؤسسه کارت به کارت کرده است.
این موضوع، یکی از راهها برای فرار مالیاتی است که متأسفانه امکان نظارت جدی هم برای آن وجود ندارد، تا زمانی که شکایتی از سوی مردم مطرح شود.
محمد خردمند معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی ایران، در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: مطابق مقررات سازمان نظام پزشکی، هر پزشک، دندانپزشک، مؤسسه درمانی، مطب و…، برای کارهای تشخیصی و درمانی، باید کارتخوان داشته باشد.
وی افزود: دستگاه کارتخوان باید مربوط به شخص پزشک یا مؤسسه تشخیصی و درمانی باشد و اجازه ندارند از کارتخوانی استفاده کنند که به اسم شخص دیگری باشد.
معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی ایران، در واکنش به این موضوع که برخی پزشکان و مطبها و…، به دلیل فرار مالیاتی از بیمار میخواهند که مبلغ حق الزحمه را کارت به کارت کند و یا اینکه نقد بپردازد و یا اینکه به او شماره کارت میدهند که از دستگاه عابر بانک پرداخت کند، گفت: چنین برخوردهایی با بیماران تخلف است و سازمان نظام پزشکی با چنین مواردی که گزارش شود، برخورد انتظامی خواهد کرد.
خردمند با عنوان این مطلب که موارد چنین تخلفاتی بسیار اندک است، افزود: در تهران، شاید در ماه یک تا دو مورد از این قبیل شکایتها داشته باشیم که رسیدگی میشود.
معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی ایران، با تاکید بر اینکه استفاده از کارتخوان در تمامی مطبها الزامی است، گفت: پرداخت وجه نقد، علاوه بر اینکه تخلف است، به لحاظ شرایط کرونایی نیز درست نیست.
خردمند افزود: برخورد با تخلفات، شامل مواردی است که در قانون انتظامی سازمان نظام پزشکی ایران آمده است.
کشور را مدیران اداره میکنید یا «مافیا» و «سلطانها»؟!
هر عقل سلیمی میداند که اگر امروز گرانی برنج را به مافیا نسبت بدهی و فردا گوشت، مرغ، سیبزمینی، گوجه، خودرو و هر چیزی که روز به روز گران و گرانتر میشود را به پای مافیا بنویسید، معنی آن این میشود که کشور توسط کارگزاران نظام اداره نمیشود و این سلطانها و اعضای مفهوم مبهمی به اسم «مافیا» هستند که مملکت را اداره می کنند.
«اگر می خواهید با مافیای زعفران مبارزه کنید، آدرس آن را به شما می دهم و کسی است که ۴۷ تن زعفران در انبار خود گذاشته»؛ سلمان اسحاقی، نماینده مردم قائنات در مجلس شورای اسلامی
«تشکیل مافیا در واردات سموم باعث انحصار در این حوزه شده که انتظار این است وزیر جهاد کشاورزی با این موضوع برخورد کند»؛ محسن علیزاده عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی
«مافیای خودرو سالهاست ملت ایران را به استثمار کشیده است، کار تا جایی بیخ پیدا کرده که خودروسازان عنان دولت ها در دست دارند؛ نه دولتها ناظر و کنترل کننده خودروسازها»؛
جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت در مجلس شورای اسلامی
«امروز در کشور با وجود فراوانی کالاهای اساسی، مردم از گرانیها رنج میبرند. یکسری جریانهای مافیایی عامل این گرانیها هستند. انشاءالله با پیگیری مجلس و هماهنگی قوه قضائیه و قوه مجریه، این جریانهای مافیایی از این کشور ریشهکن شوند»؛
سید احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد
اینها بخشی از اظهارنظرهایی است که مسئولان ایرانی در یکی دو ماه اخیر بیان کردهاند و جستوجو در اخبار نشان میدهد که این دست اظهارنظرها، فقط به همین یکی دو ماه محدود نمیشود و هر گاه قیمت محصولی از دسترس خارج شد یا میزان آن در بازار کاهش پیدا کرد، خیلی سریع پای «مافیا» یا «سلطان» به میدان باز میشود.
به گزارش تابناک شکی نیست که این دست اظهارنظرها نتیجه یک مکانیزم دفاعی و در نتیجه بیتاثیر بودن اقدامات مقامهای مسئول است، وگرنه هر عقل سلیمی میداند که اگر امروز گرانی برنج را به مافیا نسبت بدهی و فردا گوشت، مرغ، سیبزمینی، گوجه، خودرو و هر چیزی که روز به روز گران و گرانتر میشود را به پای مافیا بنویسید، معنی آن این میشود که کشور توسط کارگزاران نظام اداره نمیشود و این سلطانها و اعضای مفهوم مبهمی به اسم «مافیا» هستند که مملکت را اداره می کنند.
ماجرا بسیار ساده است. شکی نیست که وضعیت کنونی زندگی در ایران، وضعیت سخت و بغرنجی است. افزایش لجام گسیخته قیمت زندگی را بر گروههای زیادی از مردم سخت کرده است. وضعیت سخت زندگی مردم چنان آشکار است که برخی چهرهها همانند نماینده چابهار در مجلس، از زندگی نیمی از مردم ایران زیر خط فقر سخن میگویند. تقریبا هفتهای نیست که اعضای یک صنف بابت وضعیت بد معیشتی شان اعتصاب و اعتراض نکنند. در چنین شرایطی اگر شما مسئولی در این مملکت باشید، کدام راه را پیش میگیرید؛ گفتار درمانی و زدن حرفهای تکراری گذشته یا عمل برای بهبود اوضاع؟
پاسخ شما هرچه باشد، گویا پاسخ مسئولان در ایران گفتاردرمانی است. آنها بدون توجه به تصویری که سخنانشان می سازد، همه مشکلات را به موجوداتی مبهم و خیالی واگذار میکنند؛ اما اگر کمی با خود صادق باشند، میفهمند که قرار دادن پازل مافیای برنج، مافیای سموم شیمیایی، مافیای گوشت، مافیای مرغ، مافیای نهادههای دائمی و هزاران مافیای دیگر که آنها از آن دم میزنند در کنار هم تصویر ترسناکی میسازد که امورات کشور در دستان سلاطین و اعضای باندهای مافیایی است که ما هیچ وقت آنها را نمیبینیم. اگر تاثیر مافیا در زندگی ما تا این حد زیاد است، پس چه احتیاجی به وزیر و وکیل؟!
چیزی که مسئولان محترم جمهوری اسلامی در این روزها به آن توجه نمیکنند، این است که هر یک از این دست اظهارنظرها تا چه میزان بر شهروندان فشار وارد و آنها را از وضعیت ناامیدتر میکند. در یک شرایط کم و بیش نرمال، شاید میشد نگرانی مردم بابت کیفیت خودرو را به مافیا نسبت داد و از سر باز کرد، ولی حالا و در این وضعیت که بیشتر موارد حیاتی زندگی مردم در حال دور شدن از سفره هاست، نسبت دادن آن به مافیا، به معنی این است که داشتن یا نداشتن کارگزار در مصدر امور معنا ندارد.
رای نواب رئیس غیرقانونی به داد عزیزیخادم نمیرسد
حمیدرضا مهرعلی و حیدر بهاروند که نواب رئیس اول و دوم فدراسیون فوتبال خوانده میشوند به دلیل عدم دریافت رای از مجمع، ماههاست که غیرقانونی پستها را اشغال کردهاند و حتی اجازه حضور در نشست عزل رییس را ندارند چه رسد به شرکت در رای گیری ویراست
هیات رئیسه فدراسیون در اقدامی مستقل و برای نخستین بار در تاریخ فوتبال ایران، استیضاح رئیس را بدلیل ناکارآمدی وی و مجموعهای از کمبودها و ضعفها به صورت رسمی ثبت کرد تا پایان دوره عزیزی خادم قبل از یکساله شدن ریاست او را اعلام کند.
به گزارش تابناک ورزشی، در پی انتشار رسمی نامه پنج عضو هیاترئیسه، دبیرکل فدراسیون نیز اعلام داشت که پنجشنبه هفته جاری، جلسه ویژه و رسمی برکناری عزیزی خادم برگزار خواهد شد.
در این بین، یک نکته حائز اهمیت را می توان فعالیت غیرقانونی و برخلاف اساسنامه دو سرپرست نایب رئیسی فدراسیون دانست که احتمال بسیار زیاد محل مناقشه جلسه رایگیری برای عزل عزیزیخادم خواهد بود.
حمیدرضا مهرعلی که نتوانست به عنوان عضو هیات رئیسه از مجمع عمومی فدراسیون رای بگیرد، به یک باره برای سمت نایی رییسی به صورت سرپرست معرفی شد. حیدر بهاروند نیز که در معرض رای مجمع قرار نگرفت، با چنین تدبیری به عنوان سرپرست نایب رئیسی دوم منصوب شد.
در این باره، بارها کارشناسان و آگاهان اعلام داشتند که انتصاب سرپرست برای نایب رئیسی، و طول دادن آن تا بیش از مدت سه ماه نقض اشکار اساسنامه و رفتاری غیرقانونی است اما عزیزی خادم به دلایلی نامشخص و شائبه برانگیز، از اجرای نص صریح قانون استنکاف کرد. این رفتار مبتنی بر ترک فعل قانونی، تا کنون ادامه داشته اما با اعتراض و واکنش علنی هیلترئیسه به انتها رسیده و این دو نفر یعنی حمیدرضا مهرعلی و حیدر بهاروند نمی توانند در نشست هیات رئیسه رای داشته باشند و حتی حضور آنها نیز غیرقانونی است.
برابر بند ۲ ماده ۲ و ماده ۷ اساسنامه فدراسیون فوتبال، رئیس فدراسیون مکلف به رعایت اساسنامه فدراسیون در همه فعالیتهای خود است. عدم انجام تکالیف و مسئولیتهای اساسنامهای از مصادیق بارز عدم رعایت اساسنامه فدراسیون و ترک فعل است.
در بند ۴ ماده ۲۶ اساسنامه به صراحت اشاره شده: “بعد از انتخاب رئیس، مجمع عمومی باید در مورد نامزدهای معرفی شده توسط رئیس برای پستهای نایب رئیس اول، دوم و سوم رای گیری کند. برای انتخاب نواب رئیس، کسب اکثریت -بیش از ۵۰ درصد- آرای معتبر ماخوذه مورد نیاز است. اگر مجمع عمومی یک یا چند نفر از این نامزدها را با اکثریت -بیش از ۵۰ درصد- انتخاب نکند، رئیس باید نامزد-نامزدهای دیگری را حداکثر ظرف مدت سه ماه از تاریخ خاتمه مجمع عمومی جهت انتخاب به مجمع عمومی معرفی نماید.” پس از گذشت نزدیک به یک سال، صراحت اساسنامه توسط عزیزی خادم، مهرعلی و بهاروند نادیده گرفته شده و به عبارتی، ترک فعل و رفتاری غیرقانونی بوده است.
اما به نوشته فارس دلایل چرایی حضور و اقدامات غیر قانونی این دو چیست؟ در بند ۹ ماده ۲۰ اساسنامه آماده است: “اعضای ارکان فدراسیون باید منطبق با فرایند مشروح در این اساسنامه انتخاب و منصوب شوند.” طبیعتا نواب رئیس نیز شامل بند ۹ ماده ۲۰ شده و ارکان فدراسیون فوتبال محسوب میشوند. در بند ۲ ماده ۳۳ هم اشاره شده رئیس فدراسیون فوتبال، نواب رئیس پیشنهادی و اعضای هیات رئیسه توسط مجمع عمومی انتخاب میشوند و با عنایت به این ماده قانونی جز مجمع عمومی راه دیگری برای انتخاب افراد در پستهای مختلف وجود ندارد. اگر هم در این زمینه ادعایی وجود دارد یا مواردی مطرح می شود، غیرقانونی بوده و فاقد اثر و وجاهت است.
اما در کنار حضور و فعالیت یک ساله مهرعلی و بهاروند در این دو سمت که غیرقانونی و برخلاف اساسنامه بوده و طبیعتا برای آنها تبعات قانونی و مسئولیت مدنی دارد که بایستی عواید و هزینه کردهای حاصل از این حضور را نیز به بیت المال بازگردانند، جلوگیری از تداوم این آشفته بازاری است که عزیزی خادم ایجاد کرده و تداوم داشته است.
بر این اساس، این دو سرپرست غیرقانونی نایب رئیسی نمی توانند و نبایستی در هیچیک از جلسات هیات رئیسه حضور داشته و به این هرج و مرج ادامه دهند.
در نشست فردا نیز که برکناری رسمی عزیزی خادم است، نه تنها حق رای ندارند که نمی توانند حتی حضور داشته باشند. در این زمینه، حتی نهادهای نظارتی نیز می توانند ورود داشته و مانع از تداوم آشفته بازار و بی قانونی های عزیزی خادم و این دو نفر شوند. آنها دیگر می دانند که علامت مقابل آنها در فوتبال چیست؛ ورود ممنوع!
مراقب پیامکهای جعلی سامانه سهام عدالت باشید
رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات پایتخت درخصوص ترفند مورد استفاده کلاهبرداران فیشینگ که با ارسال پیامک حاوی لینک آلوده تحت عنوان سامانه سهام عدالت، اقدام به خالی کردن حساب شهروندان میکنند هشدار داد.
به گزارش «ایران»، سرهنگ داوود معظمی گودرزی، رئیس پلیس فتای پایتخت گفت: امروزه با توجه به فعالسازی رمز دوم پویا و محدود شدن دسترسی سارقین اینترنتی، مجرمان با استفاده از روشهای جدید و تبلیغات دروغین سعی در دسترسی به اطلاعات حساب بانکی کاربران را دارند و تقارن این موضوع با انتقال اقدامات خدماتی بسیاری از سازمانها و نهادهای دولتی از طریق فضای مجازی به شهروندان منجر به سوءاستفاده و فرصت طلبی برخی از این مجرمین شده است. در این روش از کلاهبرداری فرد کلاهبردار با جعل آدرس اینترنتی سامانه سهام عدالت پیامکی که در نهایت به یک لینک پرداخت آنلاین منتهی میشود برای شهروندان ارسال میکنند و از آنجایی که برخی از شهروندان از این سامانهها و نحوه فعالیت آنها آگاهی ندارند روی لینک کلیک کرده و مورد کلاهبرداری قرار میگیرند.
وی اضافه کرد: لینک معرفی شده در این پیامکها حاوی یک بدافزار است و مجرمان اینترنتی با این شگرد، اطلاعات محرمانه بانکی متقاضیان را به سرقت برده و نسبت به برداشت غیرمجاز از حساب بانکی آنها اقدام میکنند. بنابراین برای پیشگیری از برداشتهای غیرمجاز ضمن افزایش سطح آگاهی و سواد رسانهای خود فریب پیامکهای دریافتی از منابع نامعتبر را نخورده و از باز کردن لینکهای ارائه شده از سوی افراد ناشناس بصورت پیامکی و یا در شبکههای اجتماعی خودداری کنند و در صورت برخورد با چنین مواردی موضوع را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس www.Cyberpolice.ir گزارش دهند.
آزادی پدر به شرط پرداخت دیه مادر
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده از شهریورماه سال ۸۹ با گزارش دختر جوانی به نام لیلا مبنی بر ناپدید شدن مادر ۴۷ سالهاش به نام میترا آغاز شد. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از چند وقت پیش به خاطر سوء ظنی که پدرم به مادرم پیدا کرده بود او را آزار میداد و شکنجه میکرد. حتی یک بار وقتی به داخل اتاقشان رفتم دیدم پدرم دست و پای مادرم را با زنجیر بسته و با چنگک به جانش افتاده بود و پس از آن پدرم من و برادرم را به اجبار راهی سفر کرد و بعد از چند روز وقتی به خانه برگشتیم و سراغ مادرمان را گرفتیم پدرم گفت او از خانه فرار کرده است. این در حالی است که من دیدم که پدرم مادرم را با زنجیر بسته بود و امکان فرار کردنش وجود نداشت. از اینرو فکر میکنم پدرم بلایی سر مادرم آورده و موضوعی را از ما پنهان میکند.
پس از اظهارات لیلا، مأموران تحقیقاتشان را پی گرفتند و در نخستین گام به خانه میترا رفتند و فیلم ۱۰۰ساعته شکنجههای او به دست شوهر ۵۰ سالهاش اکبر را کشف کردند و برای مأموران محرز شد که پدر شاکی از سرنوشت زن ناپدید شده آگاه است.
به این ترتیب اکبر بازداشت شد. گرچه او در ابتدا قصد انکار اتهام قتل را داشت اما وقتی در مقابل مستندات قرار گرفت به ناچار به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: چند ماه پیش متوجه ارتباط همسرم با یکی از بستگانمان به نام نادر شدم. به همین خاطر سعی کردم با شکنجه اعتراف بگیرم. البته من برای اثبات حرف هایم فیلمی از اعترافهای او تهیه کردم که بعد از چند روز متوجه شدم فیلم اعترافها گم شده که با سختی توانستم متوجه شوم که خانواده همسرم آن را سرقت کردهاند. به همین خاطر با چنگک به جانش افتادم که از شدت درد بیهوش شد. برای آرام شدنم از اتاق خارج شدم و وقتی برگشتم دیدم او مرده است.
وی افزود: پس از آن جسد همسرم را به جاده چالوس بردم که به خاطر شلوغی موفق نشدم آن را سر به نیست کنم و در نهایت جسد را به جنگلهای عباس آباد بردم و در آنجا انداختم و برگشتم.
با اعترافهای این مرد سنگدل مأموران به محل اعلام شده توسط متهم رفتند ولی به خاطر گذشت ۹ ماه از فوت میترا فقط بخشی از جسد یافت شد و به دستور بازپرس به پزشکی قانونی منتقل و با انجام آزمایش دی ان ای هویت او تأیید شد.
البته بررسیها در مورد اینکه مقتول با مردی بیگانه در ارتباط بوده نیز مورد تأیید قرار نگرفت و مشخص شد که متهم با این ادعا دست به قتل زده است. پس از تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه ۲ فرزند مقتول عنوان کردند که در صورتی حاضر به گذشت هستند که پدرشان علاوهبر به نام زدن خانه دیگر سراغشان را نگیرد. البته مادر مقتول درخواست قصاص کرد.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و بار دیگر به بیان جزئیات ماجرای قتل پرداخت.
در پایان جلسه قضات متهم را به حبس محکوم کردند که حکم با اعتراض اولیای دم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات یکی از شعبات دیوان نقض و بار دیگر متهم برای محاکمه به همان شعبه فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دوم دادگاه، فرزندان مقتول و متهم عنوان کردند که خانه به نامشان نشده و بنابراین درخواست قصاص دارند که قضات حکم به قصاص متهم دادند ولی حکم از سوی قضات شعبه نهم دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار نگرفت. در جلسه سوم فرزندان بازهم بر خواستهشان تأکید کردند. در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: چرا باید به فرزندانم دیه بدهم؟!؟ من حاضرم بهصورت ارث همه اموالم را به فرزندانم بدهم اما حاضر به پرداخت ریالی بهعنوان دیه نیستم. در پایان جلسه قضات متهم را به قصاص، محکوم کردند که این بار حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد.
پس از گذشت ۴ سال از تأیید حکم و در حالی که اولیای دم پیگیر اجرای آن نبودند، متهم با ارسال نامهای از قضات خواست تا تکلیف او را روشن کنند. با این درخواست او بار دیگر به شعبه دهم رفت و گفت: من شرط فرزندانم را اجرا نکردم چون خانهام خیلی قدیمی است و مشتری ندارد. بنابراین اگر آزاد شوم حاضرم خودم خانه را بفروشم و دیه را پرداخت کنم.
با توجه به اظهارات متهم و همینطور عدم پیگیری اولیای دم، قضات وی را با احتساب ایام بازداشت به لحاظ جنبه عمومی جرم به زندان محکوم کردند و وثیقهای برای متهم تعیین کردند تا زمان تصمیم اولیای دم آزاد باشد.
راز هویت جسد خــانه وحشــت برملا شد
به گزارش «ایران»، ۱۵ آذر امسال و بهدنبال دستگیری مرد شروری به نام سعید در خیابان قزوین تهران رسیدگی به پرونده موسوم به خانه وحشت به دستور بازپرس محمد وهابی
آغاز شد.
مأموران پلیس در این خانه با دو دختر جوان که در آنجا حبس شده و جسدی داخل کیسه نایلونی مواجه شدند.
ساناز و زهرا دو دختری که در خانه وحشت حبس شده بودند در تحقیقات مدعی شدند که یکی از آنها ۸ ماه و دیگری ۳ سال در آنجا زندانی بوده و از سوی سعید مورد اذیت و آزار قرار گرفتهاند. در خصوص جسد نیز اعلام کردند که حدود ۴ ماه قبل، دختری که از مشهد به تهران آمده بود در دام سعید گرفتار شده و از آنجایی که پس از چند روز قصد ترک خانه را داشته توسط سعید کشته میشود.
اما سعید، با وجود اظهارات دختران و خواهرش منکر قتل شده و ادعا کرد قتل را دخترها مرتکب شدهاند چرا که فکر میکردند من عاشق مینا-مقتول-شدهام و به همین دلیل با او درگیر شده و این جنایت رقم خورد.
با توجه به آن که از زمان مرگ مدت زیادی میگذشت، امکان شناسایی چهره او نبود. بنابراین برای مشخص شدن هویت وی اثر انگشت مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد اما به نتیجه نرسیدند تا اینکه در ادامه بررسیها، باتوجه به اظهارات دو دختر پیدا شده در خانه وحشت مشخص شد مینا اهل یکی از شهرهای خراسان رضوی است و بیماری ام اس داشته اما در بازرسی از خانه وحشت، مدارکی از زن جوانی به نام محبوبه به دست آمد. محبوبه از اردیبهشت امسال و همزمان با ورود مینا به خانه وحشت ناپدید شده بود. بنابراین فرضیه اینکه مینا همان محبوبه باشد، قوت گرفت.
وقتی مأموران شماره مادر محبوبه را پیدا کردند، وی گفت: دخترم بیماری ام اس داشت. او بعد از طلاق از خانه خارج شد. مدتی بعد با من تماس گرفت و گفت به تهران آمده است و با مرد جوانی آشنا شده که کارهای خدماتی هتل را انجام میدهد. بعد از اینکه با دخترم صحبت کردم، مرد ناشناس گوشی تلفن را از دخترم گرفت و با من صحبت کرد. او خیلی عامیانه و کوچه بازاری صحبت میکرد و به من گفت دخترم نزد او است و قرار هست با هم ازدواج کنند.
به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، آزمایش دی .ان. ای از مادر محبوبه انجام شد و با دی.ان.ای جسد مینا تطبیق داده شد. با انجام آزمایشات صورت گرفته، مشخص شد جسد کشف شده در خانه وحشت، متعلق به محبوبه است. بدین ترتیب راز هویت جسد خانه وحشت برملا شد. همچنین خانواده محبوبه برای تحقیقات بیشتر و اینکه خواهان قصاص عامل جنایت هستند، به دادسرا احضار شدند.