آخرین خبر :

حوادث/ طلاق به خاطر ضامن نشدن پدرزن

طلاق به خاطر ضامن نشدن پدرزن

زن جوان با دستی شکسته و گچ گرفته در حالی که در دست دیگرش پوشه‌ای قرمز رنگ به چشم می‌خورد با چشمانی اشک آلود و چهره‌ای غمگین پشت در یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده سر به دیوار تکیه داده و منتظر رسیدن نوبت رسیدگی به پرونده‌اش بود.
دیدن این صحنه توجه مرا جلب کرد، جلو رفتم و از علت حضورش در دادگاه پرسیدم اما در حالی که بغض کرده بود به شوهرش اشاره کرد و گفت از ایشان بپرسید که مرا کتک زده و به این روز انداخته است. در همین موقع مرد جوان با عصبانیت گفت: از من نپرسید از پدرش بپرسید که زندگی ما را نابود کرد، از او بپرسید که حاضر نشد به خاطر دخترش یک ضمانتنامه ساده بانکی را امضا کند تا من وام بگیرم و از ورشکستگی نجات پیدا کنم.
در همین موقع در اتاق باز شد و منشی دادگاه آنها را به داخل فراخواند. وقتی مقابل قاضی نشستند زن جوان که کبودی روی گونه‌اش توجه قاضی را نیز جلب کرده بود، پوشه قرمز رنگش را روی میز گذاشت و گفت: آقای قاضی من طلاق می خواهم.
قاضی پرسید: دخترم ماجرا چیست چرا دستت را گچ گرفته‌ای؟ صورت ات چرا کبود شده برایم تعریف کن.
قبل از اینکه سمانه حرفی بزند، شوهرش گفت: آقای قاضی باور کنید تقصیر خودش بود اجازه بدهید از اول برایتان تعریف کنم. من یک کافه دارم که محل دنج و آرامی است و دختران و پسران زیادی به آنجا می‌آیند با سمانه هم همانجا آشنا شدم و بعد هم ازدواج کردیم. البته به خاطر شیوع کرونا نتوانستیم جشن بگیریم و قرار شد پول آن را صرف زندگی و آسایش خودمان کنیم. چند ماهی که از ازدواجمان گذشته بود متأسفانه به خاطر همین کرونا وضع کار و کاسبی ما بسیار بد شد. قرنطینه و رعایت پروتکل‌ها و تعطیلی کافه‌ها باعث شد با مشکلات مالی رو به رو شوم و از طرفی مالک کافه هم اجاره مغازه را افزایش داد و من با سختی و ورشکستگی رو به رو شدم. در همین اوضاع تصمیم گرفتم از بانک وام بگیرم و به کار و زندگی‌ام  سر و سامان بدهم اما نیاز به یک ضامن معتبر و رسمی داشتم در این میان از پدر سمانه خواستم که برایم ضمانت کند اما قبول نکرد چون از اول هم مرا به‌عنوان دامادش قبول نداشت و همیشه هم سرکوفت داماد بزرگش را که البته پسر برادرش است به من می‌زد.
در این موقع زن جوان با صدای بلند به شوهرش اعتراض کرد و گفت: چقدر بی‌انصافی چرا دروغ می‌گویی چرا نمی‌گویی خودت به باجناقت حسادت می‌کنی، آقای قاضی این مرد مدام می‌گوید خواهرت و شوهرش زندگی شان بهتر از ماست. هر چه آنها می‌خرند می‌گوید ما هم باید بخریم. مدام خودش را با شوهر خواهرم مقایسه می‌کند و می‌گوید پدرت به آنها بیشتر از ما اهمیت می‌دهد. به همین خاطر هم مرا کتک زد.
قاضی رو به پیمان کرد و گفت: واقعاً تو همسرت را به‌خاطر این که پدر خانمت برای ضمانت وام نیامده کتک زدی؟
پیمان گفت: نمی خواستم بزنمش ولی خیلی مرا عصبانی کرد و کنترل رفتارم را از دست دادم. می‌گفت سقف ضمانت پدرم پر شده و نمی‌تواند برای تو ضمانت بکند.
سمانه با عصبانیت گفت: آقای قاضی پدر من نمی‌توانست ضمانت کند. این برگه‌ها را نگاه کنید اینها حرف من و پدرم را اثبات می‌کند ولی این آقا اصلاً قبول نکرد و در خانه پدرم به او توهین کرد وقتی از آنجا بیرون آمدیم در مسیر با من هم دعوا کرد و بعد از توهین با عصبانیت مرا از ماشین پرت کرد پایین که شانس آوردم و فقط دستم شکست چطور توقع دارید من با یک آدم روانی زندگی کنم من هرگز نمی‌توانم او را ببخشم.
این حرف سمانه باعث بحث و جدل بین او و پیمان شد. مرد جوان هم گفت حالا که اینجوری شد طلاقت نمی‌دهم آنقدر در بلاتکلیفی بمان تا خسته شوی، من می‌خواستم از تو و پدرت عذرخواهی کنم اما انگار فایده ندارد.
سمانه هم با ناراحتی گفت: هم طلاقم را می گیرم هم ۶۰۰ تا سکه مهریه‌ام را، این تو هستی که باید تا آخر عمر سرگردان باشی.
قاضی که از دیدن این صحنه و بحث و دعوای زوج جوان ناراحت شده بود، گفت: صدور طلاق به این راحتی نیست شما باید دو ماه به کلاس‌های مشاوره بروید پس از این که یک کارشناس خانواده تأیید کرد که شما مناسب هم نیستید آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم فعلاً بیایید این صورتجلسه را امضا کنید و بروید.امیرحسین صفدری – کارشناس حوزه خانواده
در این پرونده آنچه بسیار مشهود است رفتار‌های غیرمنطقی و کودکانه مرد جوان است که با لجبازی، بی‌احترامی، مقایسه غیرمنطقی زندگی اش و توقعات بیجا از خانواده همسرش باعث بر هم خوردن آرامش زندگی و ایجاد اختلاف شده است. او باید بداند که تحت هیچ شرایطی حتی زمانی که عصبانی است نباید به همسرش و خانواده او توهین کند، نباید زندگی مشترک خود را با زندگی مشترک دیگران مقایسه کند چرا که این‌ موضوع باعث ایجاد تنش می‌شود.
از سوی دیگر، وی به جای این که از رفتارهای نادرست خود عذرخواهی کند و درصدد جبران آن باشد با لجبازی و خودخواهی به‌دنبال ایجاد تنشی دیگر است.
زوج‌های جوان باید بدانند تاوان اشتباه، عذرخواهی و جبران است و با لجبازی و توهین فقط هر چه بیشتر زندگی مشترکشان به بن‌بست خواهد رسید.

سرقت اسلحه برای اجرای دستور یک زن

مرد جوان که از سوی یک زن اجیر شده بود تا شوهرش را تنبیه کند برای انجام این مأموریت عجیب اسلحه یک مأمور بدرقه را سرقت کرد.
به گزارش «ایران»، هفته گذشته مأمور بدرقه متهمان در یکی از دادسراهای تهران، سراسیمه با پلیس تماس گرفت و از سرقت کلت کمری‌اش خبر داد و گفت: من چند متهم را از بازداشتگاه به دادسرا آورده بودم موقع ورود کلت کمری‌ام را به همراه ۵ فشنگ جنگی تحویل سربازانی دادم که در اتاقک نگهبانی بودند. بعد از پایان کار، زمانی که برای تحویل اسلحه به اتاقک نگهبانی رفتم خبری از اسلحه نبود. در همین موقع مرد جوانی نیز که از مراجعان دادسرا بود برای گرفتن تلفن همراهش به اتاقک نگهبانی آمد اما از تلفن همراه او نیز خبری نبود بنابراین فرضیه سرقت اسلحه و گوشی تلفن همراه قوت گرفت.
در تحقیق از مأموران و سربازهای اتاقک نگهبانی، آنها مدعی بودند که اسلحه و گوشی را در محل مربوطه قرار داده و نمی‌دانند چه اتفاقی رخ داده است. در نخستین گام، مأموران به بازبینی دوربین‌های مداربسته اتاقک نگهبانی پرداخته و مرد جوانی را دیدند که از غفلت مأموران استفاده کرده و در فرصتی مناسب اسلحه و گوشی تلفن را سرقت کرده است.
در بازبینی دوربین‌ها چهره مرد جوان به‌دست آمد و تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد. با به‌دست آمدن چهره مرد جوان هویت او شناسایی شد و تحت تعقیب قرار گرفت. چند ساعتی از سرقت گذشته بود که مأموران پی بردند، سارق مسلح به نام شهاب در یکی از مناطق غرب تهران دیده شده است. بلافاصله آنها راهی محل مورد نظر شده و شهاب را که داخل خودرواش در مقابل خانه‌ای به کمین نشسته بود بازداشت کردند.
شهاب ابتدا منکر سرقت گوشی و اسلحه و فشنگ‌ها بود، اما زمانی که در بازرسی از خودرواش، اسلحه و گوشی تلفن پیدا شد لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل برای انجام کاری به دادسرا آمده بودم که زن جوانی را دیدم. مهشید سر صحبت را با من باز و از شوهرش گلایه کرد. این زن را چند بار دیگر نیز در دادسرا دیدم و با هم بیشتر آشنا شدیم. او برایم تعریف کرد که همسر بداخلاقی دارد که مدام او را کتک می‌زند و اذیتش می‌کند. به همین دلیل هم از همسرش شکایت کرده و به دادسرا آمده بود. او دنبال راهی بود تا همسرش را راضی کند که او را طلاق دهد.
متهم در ادامه گفت: مهشید پیشنهاد داد در مقابل دریافت پولی قابل توجه شوهرش را بترسانم و مجبور کنم او را طلاق دهد. من هم موافقت کردم اما بعد از چند روز پیشنهاد دیگری داد و گفت اگر می‌توانی او را از سر راهم بردار. برای این کار هم مبلغ قابل توجهی به من پیشنهاد داد. به همین دلیل تصمیم به سرقت اسلحه گرفتم. چندباری که به دادسرا آمده بودم، می‌دیدم مأموران اسلحه‌هایشان را تحویل می‌دهند و به فکرم رسید از آنجا سرقت کنم. از طرفی یک گوشی هم سرقت کردم تا کسی نتواند رد مرا بزند. بعد از سرقت با توجه به اطلاعاتی که مهشید داده بود، راهی خانه همسرش شدم و در مقابل خانه او به کمین نشستم تا با تهدید نقشه‌ام را عملی کنم اما قبل از هر کاری دستگیر شدم.
با اعترافات مرد جوان؛ دستور بازداشت مهشید نیز صادر شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

سارقی که مژدگانی می خواست

سارق تلفن همراه بعد از سرقت گوشی با صاحب تلفن تماس گرفت و به بهانه اینکه تلفن را پیدا کرده خواهان دریافت مژدگانی شد.
به گزارش «ایران»، چند روز قبل تیم عملیاتی کلانتری ۱۷۲ حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) در حال گشت به شخصی مشکوک شدند و در بازرسی بدنی وی ۲ دستگاه تلفن همراه هوشمند کشف کردند که با توجه به حرف‌های ضد و نقیضش او را برای بررسی بیشتر به کلانتری انتقال دادند. اما در ادامه مشخص شد متهم از مجرمان سابقه‌دار است.
سرهنگ «دوستعلی جلیلیان» فرمانده انتظامی شهرستان ری در تشریح این خبر بیان داشت: در بررسی‌های تخصصی انجام شده مشخص شد هر ۲ دستگاه تلفن همراه کشف شده از متهم مسروقه است. وی در بازجویی‌ها مدعی شد هر ۲دستگاه گوشی را سرقت کرده است. اما بعد از سرقت با مالباخته تماس می‌گرفته و به بهانه اینکه گوشی تلفن او را پیدا کرده است بابت مژدگانی مبلغ ۲۰ میلیون ریال درخواست می‌کرده است.سرهنگ جلیلیان خاطرنشان کرد: پس از پایان تحقیقات و تشکیل پرونده متهم تحویل مراجع قضایی شد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*