به گزارش «ایران»، مدتی قبل مأموران کلانتری ۱۰۲ پاسداران در تحقیقات پی بردند که مرد جوانی اقدام به جاسازی و قاچاق مقدار زیادی عتیقهجات کرده است. با اطلاع از این خبر، ضمن هماهنگیهای قضایی با بازپرس پرونده و پس از سه ماه کار اطلاعاتی و مراقبت نامحسوس در نهایت مدارک و اسنادی به دست آمد که نشان میداد مرد جوان ۷۰۲ قلم عتیقه و ۱۵۰۰ سکه طلا زیرخاکی در مخفیگاهش نگهداری میکند.
بدین ترتیب مأموران وارد عمل شده و پس از دستگیری متهم در بازرسی از خانهاش ۵۰ کوزه گلی، ۲۳ کاسه طلا، هزار و ۵۰۰ سکه طلا، ۱۵۰ عدد نیزه و سرنیزه و اشیای عتیقه و زیرخاکی دیگر کشف شد. طبق اعلام کارشناس میراث فرهنگی، اجناس عتیقه متعلق به دوره ساسانیان بوده و ارزش مالی آنها گرچه حدود بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان تخمین زده شده اما این در حالی است که بعضی از اشیاء را نمیتوان قیمتگذاری کرد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد این سکهها نخستین سکههایی هستند که در ایران ضرب شدهاند و روی برخی از ظروف تکههایی از لباس که مربوط به همان دوره بوده، چسبیده شده است.
متهم که فاقد سابقه کیفری است، در تحقیقات اولیه گفت: سالهاست در کار عتیقه هستم و اطلاعات خوبی هم در این مورد دارم. مدتی قبل با مرد جوانی آشنا شدم که او این عتیقهها را از حفاری یک قبر قدیمی و تاریخی در منطقه شوشتر به دست آورده بود. من در این میان نقش واسطه را داشتم و قرار بود که اجناس را به فردی در امارات بفروشم و بعد از آن هم از ایران خارج شوم.
کلاهبرداری ۲۵۰۰ میلیاردی از متقاضیان مهاجرت
سردار هادی شیرزاد، رئیس پلیس بینالملل فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در تشریح جزئیات این خبر اظهار داشت: در پی اعلام مراجع قضایی مبنی بر کلاهبرداری یک ایرانی مقیم خارج از کشور به ارزش ۸۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار معادل ۲۵۰۰ میلیارد تومان از ۲۲۶ ایرانی و خارجی موضوع دستگیری وی در دستور کار مأموران پلیس بینالملل فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
وی با اشاره به صدور اعلان قرمز متهم در کمتر از یک هفته افزود: با استفاده از ظرفیتهای موجود در بانکهای اطلاعاتی سازمان اینترپل و با تحقیقات انجام شده مشخص شد، متهم در کشورهای منطقه تردد دارد. همچنین در ادامه تحقیقات دریافتیم این متهم با استفاده از تبلیغات وسیع در شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی با همکاری شخص دیگری مبادرت به تبلیغات مهاجرتی با هدف سرمایهگذاری و کسب و کار و اقامت در خارج از کشور کرده و از شاکیان کلاهبرداری میکرده است. آنها با برگزاری نشستها و سمینارهای ساختگی و مجلل در برخی کشورهای همسایه، اعتماد مالباختگان را جلب میکردند و سپس از آنها میخواستند از طریق صرافیهای معرفی شده اقدام به واریز مبالغی به حساب متهمان کنند که با تلاش مأموران اینترپل تهران در ردیابی این متهم و همچنین انعکاس تحت تعقیب بودن وی به مرزهای ورودی کشور سرانجام با همکاری پلیس مهاجرت و گذرنامه، متهم هنگام ورود به کشور در یکی از فرودگاههای بینالمللی بازداشت و تحویل مراجع قضایی شد.
دستور شوهرم را اجرا می کردم
به گزارش «ایران»، صبح روز سه شنبه، ایران ۷۰ ساله از زندان به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در مقابل بازپرس محمد جواد شفیعی برای آخرین بار از خود دفاع کرد. این در حالی بود که روز ۳۰ آبان امسال همسر وی بهنام اکبر خرمدین که با اتهام سه قتل عمدی رو به رو بود در زندان بهدلیل بیماری جان باخت.در جلسه دیروز وی بار دیگر مدعی شد در قتل پسر و دختر و دامادش نقشی نداشته و در این باره گفت: از زندان خسته شدهام. دیگر توان ندارم . معاونت در قتلها را قبول دارم. من به دستور شوهرم داخل غذاها قرص میریختم و شوهرم آنها را میکشت و اجساد را مثله میکرد و داخل سطل زباله میانداخت. از ترس شوهرم این کار را انجام میدادم تا مبادا سرنوشتی مشابه آنها برای من رقم بخورد.
با گرفتن آخرین دفاعیات ایران، بزودی کیفرخواست این پرونده از سوی بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت صادر و پرونده به دادگاه کیفری ارجاع خواهد شد.روز گذشته بازپرس پرونده پس از تفهیم اتهام این زن که معاونت در سه قتل است وی را به زندان بازگرداند. این در حالی است که با توجه به مرگ متهم اصلی پرونده و درخواست اولیای دم مبنی بر دریافت دیه قرار شد از اموال اکبر خرمدین به خواهرش که مادر یکی از مقتولان است به میزان سهمش دیه پرداخت شود.
بر اساس این گزارش، عصر بیست و پنجم اردیبهشت امسال با کشف جسد بابک خرمدین کارگردان و مستند ساز معروف ماجرای قتل وی به دست پدر و مادرش فاش شد و در ادامه خیلی زود پلیس و بازپرس جنایی دریافتند اکبر خرمدین، پدر بابک ۱۰ سال قبل دامادش فرامرز که خواهرزادهاش نیز بوده و سپس دخترش را کشته بود.با اعتراف متهمان، پسر و دختر دیگر اکبر از مجازات پدر و مادرشان رضایت دادند و از سویی برادر و خواهر فرامرز نیز از قصاص دایی خود گذشت کردند. از آنجایی که مادر فرامرز مشکل روحی داشت و نمیتوانست در این خصوص به خاطر کهولت سن و بیماری نظر بدهد، پرونده به مقامات عالی رتبه قضایی ارسال شد تا آنها در این خصوص نظر دهند که سرانجام رأی بر پرداخت دیه صادر شد.
جعل مدرک دانشگاهی با یک میلیارد تومان
بهگزارش «ایران»، سیزدهم مهر سالجاری زن میانسالی با مراجعه به شعبه ۶ بازپرسی دادسرای ناحیه یک تهران و با در دست داشتن پروندهای با موضوع جعل و کلاهبرداری اسناد و مدارک دانشگاهی گفت: پسرم در خارج از کشور زندگی میکند اما چون علاقه داشت در یکی از دانشگاههای ایران در رشته دندانپزشکی تحصیل کند از من خواست در این رابطه پرس و جو کنم من هم در این رابطه با چند نفر آشنا شدم که مدعی بودند میتوانند پسرم را در دانشکده دندانپزشکی یک دانشگاه معتبر ثبتنام کنند.
سپس به آنها که هویت واقعیشان را نمیدانم مبلغ ۱۲ میلیارد ریال بهصورت ارز و سکه در چندین مرحله پرداخت کردم و آنها هم مدارک ثبتنامی دارای سر برگ دانشگاه را به من ارائه کردند. اما وقتی با آن مدارک به دانشگاه مربوطه مراجعه کردم متوجه جعلی بودن اوراق و متضرر شدن خودم شدم.
سرهنگ سعید دالوند رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: با تشکیل پرونده، مأموران پلیس آگاهی با توجه به سرنخهای ارائه شده توسط شاکی هویت ۲ نفر از متهمان این باند بهنامهای «سمیرا» با سابقه کیفری و «جمشید» را شناسایی و پس از هماهنگی با مرجع قضایی در تاریخ بیستم آبان سالجاری هر ۲ متهم دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شدند. در تحقیقات اولیه متهمان ضمن اعتراف به جرم خود یکی دیگر از همدستانشان بهنام «سامان» را نیز معرفی کردند که این متهم نیز شناسایی و دستگیر شد و پرونده آنها پس از تکمیل به دادسرا فرستاده شد.
حمله خونین به پزشک پس از فوت بیمار کرونایی
حدود ساعت ۹ شب ۲۷ آذرماه صدای شلیک گلوله، ساکنان یکی از محلههای شهرستان میانه در آذربایجان شرقی را به وحشت انداخت.
به گزارش همشهری، آنها لحظاتی بعد یکی از پزشکان خوشنام شهر را دیدند که غرق در خون در کنار ماشینش روی زمین افتاد بود. شلیک با استفاده از یک سلاح شکاری صورت گرفته بود و بهنظر میرسید که فرد مهاجم از قبل مقابل مطب آقای دکتر کمین کرده و وقتی از آنجا خارج و قصد سوار شدن به ماشینش را داشته او را با سلاح شکاری هدف گرفته و پس از شلیک خونین متواری شده است.
شاهدان ماجرا را به پلیس و اورژانس گزارش دادند و دقایقی بعد پزشک خوشنام که ساچمههای تفنگ شکاری به سر و صورتش اصابت کرده بود به بیمارستان میانه انتقال یافت اما شدت جراحات او به حدی بود که وی بلافاصله به بیمارستان در تبریز منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.
بهدنبال این حادثه، تیمی از مأموران وارد عمل شدند و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عاملان سوءقصد به جان پزشک میانهای آغاز شد. این در حالی بود که بررسیها نشان میداد پزشک مجروح پیش از این نیز مورد سوءقصد قرار گرفته و این دومین بار بود که هدف حمله اینچنینی قرار میگرفت.
سرهنگ محمدتقی سلطانی، فرمانده انتظامی شهرستان میانه میگوید: مأموران در ساعات اولیه در محل حادثه حاضر شدند و با بررسیهای گسترده موفق شدند ۲۴ساعت پس از حادثه یکی از متهمان را شناسایی کنند. این مرد که به یکی از استانهای همجوار گریخته بود دستگیر شد و در بازجویی از او هویت ۲متهم دیگر پرونده نیز شناسایی شد.
وی افزود: طی تحقیقات گسترده و با اعتراف این فرد، ۲متهم دیگر نیز توسط مأموران شناسایی شدند و در یک عملیات غافلگیرانه شبانه در مخفیگاه خود دستگیر و به اداره پلیس انتقال یافتند.
ضاربان در بازجوییها علت حمله به پزشک خوشنام را مرگ بیمار کرونایی خود دانسته و اعتراف کردند که چون تصور میکردند پزشک میانهای در درمان بیمارشان کوتاهی کرده و به همین دلیل وی فوت شده است، نقشه انتقامجویی کشیده و او را هدف گلوله قرار دادهاند.
بهگفته فرمانده انتظامی میانه، سلاح شکاری استفاده شده در این سوءقصد از متهمان کشف شده و آنها با قرار قانونی در اختیار مرجع قضایی قرار گرفتند.
قاتل: یادم نیست زنم را چطور کشتم
دخترخاله، پسرخاله بودند که ازدواج کردند. پس از به دنیا آمدن دختر معلولشان علیرضا دچار افسردگی شده بود همین موضوع دلیلی شد تا به مصرف موادمخدر روی بیاورد. اعتیاد به موادمخدر بود که زمینه قتل را فراهم آورد.
به گزارش شرق، حدود ۷ سال پیش در کرمانشاه، دخترشان سه ساله بود که این اتفاق افتاد؛ قتل. مادر این دختر سه ساله معلول، با دستان همسرش به قتل رسید. ۹ سالی میشد که از ازدواجشان میگذشت و سه سال بود که صاحب یک فرزند شده بودند. فرزندی معلول که نمیتوانست راه برود و حرف بزند.
پس از اینکه علیرضا همسرش را به قتل رساند چهار ماه بعد نیز دختر سه سالهاش در بهزیستی فوت کرد.
دخترخاله، پسرخاله بودند که ازدواج کردند. پس از به دنیا آمدن دختر معلولشان علیرضا دچار افسردگی شده بود همین موضوع دلیلی شد تا به مصرف موادمخدر روی بیاورد. اعتیاد به موادمخدر بود که زمینه قتل را فراهم آورد.
مادر علیرضا میگوید: «از وقتی فهمید دخترش مشکل دارد به اعتیاد روی آورد.»
میگوید: «علیرضا تاکسی داشت و مسافرکشی میکرد. دخترخاله، پسرخاله بودند و جانشان برای هم در میرفت. علیرضا هنوز بعد از ۷ سال صحنه قتل را درست یادش نیست.»
علت اعتیاد؛ فرزند معلول
پس از زنگهای ممتد مادر علیرضا به تلفن پاسخ میدهد. وقتی متوجه میشود خبرنگار اعتماد میخواهد با او درباره پسرش صحبت کند ناخودآگاه میزند زیر گریه و با کلماتی توام با گریه بیان میکند: «خانم من خودم پنج تا بچه دارم. یک دخترم معلول است و مرتب برای دوا و درمان مجبورم بیارمش تهران. هزار جور بدبختی دارم.
از وقتی علیرضا رفته زندان قلبم مشکل پیدا کرده. راستش پسرم ۹ سال بود که ازدواج کرده بود. بعد از ۶ سال خدا به آنها یک دختر میدهد، اما معلول. نه میتوانست راه برود نه حرف بزند. اصلا سر همین موضوع علیرضا غصه خورد و افسردگی گرفت. از وقتی فهمید دخترش مشکل دارد به اعتیاد روی آورد. عروسم خواهرزادهام بود. دخترخاله پسرخاله بودند و جانشان برای هم در میرفت. پسر من و عروسم به قدری باهم خوب بودند که کسی تا مدتها بعد از حادثه باورش نمیشد علیرضا این کار را کرده باشد. دقیقا از وقتی دخترشان به دنیا آمد معتاد شد.»
علت قتل؛ مواد مخدر
از روز حادثه بگویید. پسرتان همسرش را چگونه به قتل رساند؟ «علیرضا هنوز بعد از ۷ سال صحنه قتل را درست یادش نیست، به خدا من هم نمیدانم. چندبار هم ازش پرسیدم اما یادش نمیاد. به من هربار میگوید که قرص خورده بودم و هیچی یادم نیست. خدا گواه هست من نمیدانم چه جوری عروسم را کشته. وقتی هم که این اتفاق افتاد چهار ماه بعد تو بهزیستی دخترشان فوت کرد. همان موقع که این اتفاق افتاد پسرم را به زندان بردند. تا به حال دو بار تا پای چوبه دار رفته، اما توانستیم از دو نفر شاکیان رضایت بگیریم با چقدر ۱۴۰ میلیون تومان. عروسم و خواهرانش چون پدر و مادرش به رحمت خدا رفته بودند تحت سرپرستی پدربزرگشان بودند. پدر پدریشان.
دو خواهر دیگر هم دارد که ما ۱۴۰ میلیون تومان را به آنها دادیم تا راضی شوند. فقط مانده عمو، عمههایش. این سه نفر هم گفتند ۳۰۰ میلیون تومان بدهید رضایت میدهیم.» یاد بدبختیهایش میافتد و مجدد شروع به گریه کردن میکند: «چند روز پیش رفتم بهزیستی که دخترم تحت پوشش آن است وام خواستم آنقدر گریه کردم که دلشان سوخت و گفتند شاید بتوانیم ۴۰ میلیون تومان وام برایتان جور کنیم. حالا نمیدانم چه شود.
خودم را به آب و آتش میزنم تا مبلغ باقیمانده را جور کنم. خودم هزار جور درد بیدرمان گرفتم تو این مدت. پسرم زندان کرمانشاه است یک کارت بهش دادند برای تماس که نمیتواند با افراد غریبه تماس بگیرد وگرنه میگفتم خودش با شما تماس بگیرد و توضیح دهد هر چند که مرتب میگوید من یادم نیست چه اتفاقی افتاد. فقط دعوایمان شد و ناگهان خون جلوی چشمانم را گرفت.»
انتقام دختر کینهجو از رقیب پولدار
۸ سال با امیر دوست و نامزد بودم، ما با هم بزرگ شدیم. او درس خواند و به سربازی رفت و من همیشه کنارش بودم، اما مشکل از زمانی شروع شد که او به استخدام شرکت این خانم درآمد
به گزارش ایران چند روز قبل دختر جوانی با وضعی آشفته و مجروح به اداره پلیس رفت و از یک دختر و پسر جوان شکایت کرد.
او گفت: من مدیر یک شرکت خصوصی هستم. امروز وقتی از محل کارم بیرون آمدم با دیدن خودروام که تخریب شده بود جا خوردم. یک نفر با اسپری رنگی روی بدنه خودروی مدل بالا و گران قیمتم جملاتی نوشته و با سنگ و چاقو آن را تخریب کرده بود. همان طور که گیج و شوکه به خودرو نگاه میکردم ناگهان یک دختر و پسر جوان به من نزدیک شدند و با تهدید چاقو به زور مرا سوار خودروشان کردند بعد از ساعتی مرا به خارج شهر بردند و کتکم زدند. مدام تهدیدم میکردند که اگر با امیر ازدواج کنم مرا میکشند.
دختر جوان ادامه داد: چند وقت قبل امیر که مهندس رایانه است در شرکت من استخدام شد و بعد از چند ماه هم از من خواستگاری کرد. من که از رفتار و شخصیت و خانوادهاش خوشم آمده بود به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت دادم و با هم نامزد کردیم. اما با این اتفاق واقعاً شوکه شدهام و نمیدانم این دختر و پسر چه نسبتی با امیر داشتند و چرا با من چنین رفتاری کردند.
با شکایت دختر جوان به دستور بازپرس جنایی تحقیقات برای دستگیری آنها آغاز شد. در نخستین گام مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف شرکت پرداخته و موفق شدند شماره پلاک خودروی متهمان را بهدست آورند. همچنین در تحقیق از امیر وی مدعی شد به نامزد سابقش سارا مظنون است.
از سوی دیگر در ادامه بررسیها مشخص شد خودرویی که با آن دختر جوان را ربودهاند متعلق به سارا است. بدین ترتیب دختر جوان بازداشت شد و در تحقیقات لب به اعتراف گشود.
وی که از کارش ابراز پشیمانی میکرد، گفت: امیر عشق قدیمی من بود و او را خیلی دوست داشتم. ۸ سال با امیر دوست و نامزد بودم، ما با هم بزرگ شدیم. او درس خواند و به سربازی رفت و من همیشه کنارش بودم، اما مشکل از زمانی شروع شد که او به استخدام شرکت این خانم درآمد چند ماه بعد رفتارش تغییر کرد و دیگر به من توجه نمیکرد. تا اینکه یک روز به من گفت هر چه بین ما بوده تمام شده و باید از هم جدا شویم، چون او میخواهد برای همیشه از ایران برود.
متهم ادامه داد: من نمیتوانستم باور کنم که او چنین رفتاری با من داشته و بعد از ۸ سال همه عشق و محبتی را که به او داشتم به همین راحتی نادیده گرفته است. میدانستم ماجرای رفتن از ایران بهانه است به همین خاطر مدتی او را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم که سفر و مهاجرتی در کار نیست، بلکه امیر با رئیس شرکتش آشنا شده و قصد ازدواج دارد. خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. یک روز ماجرا را به پسرعمویم گفتم و قرار شد این نقشه را اجرا کنیم تا این دختر بترسد و نامزدی اش را به هم بزند.
به دنبال اعترافات دختر جوان، پسرعموی او نیز بازداشت شد و تحقیقات در این خصوص از سوی کارآگاهان ادامه دارد.
نقشه شوم یک مرد برای اخاذی از یک خانم
سرهنگ حمید محمدینسب، فرمانده انتظامی لاهیجان از دستگیری عامل اخاذی و اغفال یک خانم ۲۸ ساله در این شهرستان خبر داد و گفت: متهم ۳۹ ساله دستگیر شده در تحقیقات پلیس به جرم خود مبنی اغفال با انگیزه اخاذی از خانواده این خانم ۲۸ ساله اعتراف کرد.
به گزارش فارس، فرمانده انتظامی لاهیجان از دستگیری عامل اخاذی و اغفال یک خانم ۲۸ساله در این شهرستان خبر داد.
سرهنگ حمید محمدینسب با اشاره به دریافت نیابت قضایی اظهار کرد: ماموران پلیس آگاهی این شهرستان در پی دریافت نیابت قضایی مبنی بر اغفال و انتقال یک خانم ۲۸ ساله از استان خوزستان به لاهیجان، رسیدگی به این موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی در ادامه با اشاره به شناسایی مخفیگاه مجرم افزود: کارآگاهان آگاهی این شهرستان با تلاش شبانهروزی و با بهرهگیری از اقدامات پلیسی، موفق به شناسایی مخفیگاه متهمان این پرونده شده و طی هماهنگی قضایی در عملیاتی غافلگیرانه یک نفر از متهمان را دستگیر و خانم مورد نظر را تحویل خانوادهاش دادند.
فرمانده انتظامی شهرستان لاهیجان با بیان اینکه تلاش پلیس برای شناسایی و دستگیری همدست این متهم ادامه دارد، تصریح کرد: دو متهم این پرونده در تماس با خانواده این خانم در مرحله اول مبلغ ۳۰۰ میلیون ریال وجه نقد در قبال اعلام وضعیت و مکان او از خانواده وی درخواست کرده بودند.
این مقام انتظامی با اشاره به انگیزه این مجرم بیان کرد: متهم ۳۹ ساله دستگیر شده در تحقیقات پلیس به جرم خود مبنی اغفال با انگیزه اخاذی از خانواده این خانم ۲۸ ساله اعتراف کرد.
سرهنگ محمدینسب با بیان اینکه در بازرسی از مخفیگاه متهم یک قبضه کلت کمری کشف شد، گفت: متهم با تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شد.
این مقام انتظامی با اعلام اینکه پلیس با کسانی که بخواهند نظم و امنیت جامعه را برهم بزنند با قاطعیت برخورد و اجازه جولان به آنها را نخواهد داد از مردم خواست با اعلام هرگونه موارد مشکوک از طریق سامانه ۱۱۰ در تامین امنیت یاریگر پلیس باشند.
بازارهایی که مو بر تنتان سیخ میکند
به گزارش تابناک بازارها شرایین اقتصادی در مناطق مختلف جهان به شمار میروند، البته اجناسی هم که به فروش میرسند نمادی از فرهنگ غالب در جامعه میتوانند باشند. در این گزارش با عجیبترین بازارهای جهان آشنا خواهید شد.
فروشگاه اسمیتفیلد_لندن
وقتی پا به این فروشگاه میگذارید تعجب نکنید که گوشتها شبیه بدن انسان طراحی شدهاند، اینها گوشت آدم نیستند بلکه گوش حیوانات ذبحشدهاند که شبیه اعضای بدن انسان درست شدهاند تا توجه مشتریان را به خود جلب کنند.
بازار فروش کودکان_بنگلادش
در این بازار بچهها برای ارسال به آمریکا به فروش میرسند، و همچنین دختران کم سن و سال برای فاحشگی در آمریکا در چنین بازاری در معرض فروش قرار میگیرند.
بازار فروش ادوات مبارزه با زامبی_آمریکا
در لاسوگاس میتوانید به بازار زامبیها بروید و وسایل مقابله با زامبیها را بخرید و همچنین اسلحه و لباس زامبیها را، صاحب این بازار به فیلمها و بازیهای کامپیوتری با محوریت زامبی علاقه زیادی داشتهاست.
بازار زنان_تایلند
به طور مشخص در شهر باتایا در تایلند، بزرگترین بازار روسپیگری جریان دارد. و یک جمله معروفی هست که میگوید: مردان صالح به بهشت و مردان بد به باتایا میروند. این شهر سالانه شاهد توریستهای زیادی است، زنان در کافه، دنسینگها، رستورانها و هتلها خدمات روسپیگرایانه ارائه میدهند.
بازار ساحران_بولیوی
در این بازار چیزهای عجیبی در زمینه سحر و جادو و جلب خوششانسی و …فروخته میشود که هرگز مشابهش را در جاهای دیگر دنیا پیدا نخواهید کرد.
بازار ازدواج_بلغارستان
در این بازار دخترها برای ازدواج در معرض فروش گذاشته میشوند، قیمت یک دختر از ۱۰۰۰ یورو شروع میشود، اغلب بین شانزده تا بیست سال دارند و در صورتی که یک مرد دختر را بپسندد هزینه خرید آن را میپردازد، خانواده دختر در بازار حاضرند و اچر دو طرف به توافق برسند، ازدواج به سرعت رخ میدهد.
بازار میکلونگ_تایلند
آنچه این بازار را از سایر بازارها متمایز میکند خط راهآهن موجود در داخل آن است. قطار در روز هفت بار از این خط راهآهن عبور میکند، وقتی قطار از وسط بازار عبور میکند همه فرار میکنند و وسایل خود را جمع میکنند و هربار این بار را انجام میدهند.