گزارش/ سناریوی عجیب پسر برای اخاذی از پدر

سناریوی عجیب پسر برای اخاذی از پدر

پسر نوجوان که برای اخاذی از پدرش سناریوی ربوده شدن خود را طراحی و اجرا کرده بود با هوشیاری پلیس دستگیر شد.
به‌ گزارش «ایران»، اوایل آذر امسال شخصی با مراجعه به دادسرا از ربوده شدن فرزندش توسط افراد ناشناس اعلام شکایت کرد و گفت: پسرم شاهین ۱۷ ساله ۷ صبح از منزل خارج شد و دیگر برنگشت اما پس‌ از چند روز شخصی ناشناس تماس گرفت و گفت پسرت را گروگان گرفته‌ایم و در قبال پرداخت صد میلیون تومان وی را آزاد خواهیم کرد که بلافاصله پلیس را در جریان گذاشتم.
سرهنگ کارآگاه «مرتضی نثاری» معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اشاره به اینکه متهم اصلی پرونده هنگام دریافت وجه از شاکی در شرق تهران بازداشت شد، ادامه داد: متهم مدعی شد شاهین در مخفیگاه با همدستش هست که بلافاصله متهم دیگر دستگیر و شاهین آزاد شد. اما در تحقیقات پلیسی متهمان ضمن قبولی جرم خود اعتراف کردند که عامل اصلی این نقشه آدم ربایی خود شاهین است.
چون پدر شاهین از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود، قرار شد صد میلیون تومان به این بهانه از پدرش بگیریم و به او بدهیم و شاهین نیز مبلغی از این پول را به ما بدهد.
معاون جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ در پایان گفت: با تحقیقات انجام شده و مشخص شدن زوایای پنهان این پرونده آدم ربایی، شاهین نیز با دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی در این خصوص ادامه دارد.

یک هفته زندگی با جسد نوزاد در هتل

زن جوان که به‌علت مرگ مشکوک نوزاد سه ماهه‌اش بازداشت شده مدعی است وقتی نوزادش در وان حمام خفه شد، او از ترس با جسد فرار کرد و به شمال کشور رفت.
به‌گزارش «ایران»، چند روز قبل مرد ۵۶ ساله‌ای به دادسرای امور جنایی تهران رفت و در حالی که از همسر سومش شکایت می‌کرد به بازپرس محمد تقی شعبانی گفت: من سه بار ازدواج کرده‌ام از همسر اول و دومم جدا شدم اما دو سال قبل در یک میهمانی با مهناز آشنا شدم و بعد از مدتی باهم ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم و یکسال بعد هم مهناز باردار شد و دخترمان به دنیا آمد. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه وقتی دخترم ۸۱ روزه شد، مهناز و او به طرز مرموزی ناپدید شدند.
تماس از فریدونکنار
برای یافتن مهناز و فرزندم به هر‌جایی که فکرش را بکنید سر زدم اما از او خبری نبود. نه خانواده‌اش از او خبری داشتند و نه دوستانش، به پلیس خبر دادم و به سراغ بیمارستان‌ها رفتم، اما بی‌فایده بود.
تا اینکه دو روز قبل از پلیس فریدونکنار با من تماس گرفتند و گفتند همسرم آنجاست، با عجله خودم را به آن شهر رساندم اما در کمال ناباوری متوجه شدم دخترم مرده است و جسدش را تحویلم دادند. به من گفتند همسرت کودک را به اینجا آورده و مدعی شده بچه در حمام خفه شده است. دادسرای فریدونکنار از آنجایی که مرگ کودک در تهران رخ داده بود، قرار عدم صلاحیت صادر کرده و به اتهام سهل‌انگاری در نگهداری کودک، برای همسرم وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی صادر کرده که خانواده‌اش این وثیقه را گذاشته و مهناز آزاد شده است، اما حالا من به اینجا آمده‌ام و از همسر سومم به‌خاطر کشتن دختر ۸۱ روزه‌ام شکایت دارم و خواهان رسیدگی به این ماجراهستم.
بازداشت به اتهام قتل
با شکایت مرد میانسال، به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت، مهناز بازداشت شد. زن ۳۰ ساله در تحقیقات ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: دخترم را به‌حمام بردم اما ناگهان از دستم لیز خورد و داخل تشت پر از آب افتاد. آنقدر از دیدن این صحنه شوکه شده بودم که حتی دست و پا زدن‌های بچه را نمی‌دیدم و درنهایت او فوت کرد. ۵ دقیقه در شوک بودم و با بهت به کودکم نگاه می‌کردم. بعد‌از اینکه به‌خودم آمدم، بچه را بغل کردم و از خانه خارج شدم. به ترمینال شرق رفتم و خودرویی را با مبلغ یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان دربست کرایه کردم و به فریدونکنار رفتم.
مهناز ادامه داد: در یک هتل اتاقی اجاره کردم و یک هفته در کنار جسد نوزادم عزاداری می‌کردم. چند باری خواستم که به زندگی ام پایان بدهم، اما نتوانستم. در نهایت بعد از یک هفته، وقتی دیدم که دیگر جسد دخترم قابل نگهداری نیست به پلیس فریدونکنار رفتم و ماجرای غرق شدن اتفاقی نوزادم را خبر دادم.
در حالی که زن جوان مدعی است کودک با افتادن در تشت آب غرق شده اما پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه مغزی اعلام کرده است. بدین ترتیب بازپرس جنایی دستور داد  متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ کودک را دوباره بررسی کنند. همچنین مهناز به اتهام قتل عمد فرزندش بازداشت و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.

محاکمه مرد سالخورده به اتهام قتل همسر صیغه ای

گروه حوادث / پیر مردی که متهم است همسرموقتش را کشته و پول‌های او را به سرقت برده در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از دی سال ۹۷ با گزارش ناپدید شدن زنی ۵۰ ساله از سوی خواهران و برادرش به پلیس آغاز شد. وقتی مأموران تحقیقات‌شان را آغاز کردند، مشخص شد آخرین بار تلفن همراه این زن  در محدوده خانه همسر سابقش در منطقه افسریه تهران آنتن دهی داشته است.
وقتی همسر سابق این زن برای تحقیق و بازجویی به اداره آگاهی منتقل شد، مرد ۷۶ ساله به قتل اعتراف کرد و گفت: به خاطر اختلاف خانوادگی او را به قتل رساندم و با کمک پسرم جسد او را تکه تکه کردیم و در کیسه گذاشتیم و به دره‌ای در خارج از شهر انداختیم.
پس از آن مأموران به محل اعلام شده رفتند اما هیچ اثری از جسد پیدا نکردند.
در ادامه پسر متهم نیز بازداشت اما وی منکر دخالت در این ماجرا شد و با توجه به اینکه مدرکی مبنی بر همدستی وی با پدرش در این جنایت به دست نیامد، او را با قید کفالت آزاد کردند.
در حالی که تحقیقات در رابطه با کشف جسد بی‌نتیجه مانده بود، پرونده متهم و پسرش با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه و پس از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان، چهار خواهر و یک برادر مقتول، یک به یک به جایگاه رفتند و درخواست قصاص کردند.
برادر مقتول به قضات گفت: متهم مدتی قبل خواهرم را طلاق داده بود اما چون خبردار شده بود که خواهرم پاداش بازنشستگی‌اش را گرفته با اغفال خواهرم او را به منزلش کشانده و پس از آن هم مرتکب قتل شده و با همدستی پسرش خواهرم را سر به نیست کرده‌اند. من و ۴ خواهرم خواهان اشد مجازات برای متهم و پسرش هستیم و به هیچ وجه هم گذشت نمی‌کنیم.
پس از آن وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: بررسی تلفن‌های این پدر و پسر نشان می‌دهد که آنها روز حادثه تماس‌های طولانی با هم داشته‌اند. متهم در اظهاراتش عنوان کرده که کارت عابربانک مقتول را از خودش گرفته و چند ماهی از آن استفاده می‌کرده که این کذب محض است چراکه یک هفته پیش از ناپدید شدن مقتول او خودش از کارت بانکی اش استفاده کرده است.
وی در ادامه افزود: این مرد ۷۶ ساله توانایی ارتکاب قتل و تکه تکه کردن مقتول را نداشته و من معتقدم وی برای نجات پسرش این قتل را گردن گرفته است وگرنه پسرش نیز در این جنایت با او همدست بوده و درخواست اشد مجازات را برای هر دو آنها دارم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عنوان کرد: من از سال ۹۱ با مقتول آشنا شدم. ۲ بار عقد کردیم و از هم جدا شدیم اما چند باری هم او را صیغه کردم.
آخرین بار وقتی او عقد موقت من بود و در خانه من زندگی می‌کرد یک روز که در خانه نبودم به من زنگ زد و گفت می‌خواهم بروم هرچه اصرار کردم که صبر کن تا من بیایم قبول نکرد و رفت. یکی از همسایه‌های ما او را دیده که سوار یک پراید شده و رفته است. من نه او را به قتل رساندم و نه از سرنوشت او خبری دارم.
قاضی از متهم پرسید: چرا مدام در حال طلاق گرفتن و عقد کردن بودید؟
متهم گفت: نمی‌دانم هروقت جدا می‌شدیم از من می‌خواست صیغه‌اش کنم و با من زندگی کند و من هم قبول می‌کردم.
قاضی از متهم پرسید: چرا کارت عابربانک مقتول دست شما بود که متهم جواب داد: ما یک حساب مشترک داشتیم و تصمیم گرفته بودیم با جمع کردن پول هایمان بچه‌ای را به سرپرستی قبول کنیم البته بیشتر پول‌ها مال خودم بود.
قاضی در ادامه پرسید: طبق اعلام تشخیص هویت و مأموران آگاهی در منزل شما و کف خودرو آثاری از خون دیده شده است، چه توجیهی برای آن دارید؟
متهم وجود لکه خون را رد کرد و منکر آن شد.
در ادامه قاضی به متهم گفت که شما در همان مرحله اول بازجویی در اداره آگاهی به صراحت اعلام کردی که پس از وارد کردن چاقو به گردن مقتول او را کشته‌ای.
متهم گفت: من حرف‌های قبلی‌ام را قبول ندارم چون مجبور به اعتراف شدم.
قاضی گفت: در مرحله دادسرا هم اعتراف کردی آنجا که دیگر مجبور نبودی؟ متهم گفت: حواسم نبود!
در این لحظه قاضی گفت: وقتی زمان اعتراف کردن مدعی هستی حواست نبوده، ما از کجا بدانیم حالا که اتهامت را رد می‌کنی حواست هست؟! که متهم سرش را پایین انداخت و سکوت کرد.
در ادامه پسر متهم هم به جایگاه رفت و گفت: من هیچ نقشی در ماجرای قتل نداشتم. فقط یک بار پدرم کارت عابربانک مقتول را به من داد تا مبلغی پول از آن بردارم و من چون فکر می‌کردم خودش کارتش را به پدرم داده به موضوع شک نکردم.
با پایان اظهارات دو متهم و وکیل آنها، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

مرد مشکوک ترمینال، باند جعل اسناد دولتی را افشا کرد

رییس پلیس پیشگیری تهران بزرگ از انهدام باندی که اعضای آن اقدام به جعل اسناد دولتی و شخصی کرده بودند، خبر داد.

به گزارش ایسنا، سرهنگ جلیل موقوفه‌ای در حاشیه دستگیری این افراد با حضور در جمع خبرنگاران گفت:‌ چند روز پیش عوامل عملیات کلانتری پایانه غرب درحال گشت زنی در حوزه استحفاظی خود بودند که به رفتارهای عجیب و خارج از عرف مردی با یک کوله پشتی سیاه رنگ مشکوک شده و رفتار او را تحت نظر قرار دادند.

وی ادامه داد:‌ دقایقی بعد ماموران قصد نزدیک شدن به این فرد را داشتند که به محض اطلاع این فرد از حضور ماموران، او پا به فرار گذاشته و در همین راستا نیز عملیات تعقیب و گریز پلیسی میان این فرد و ماموران انجام شد و برای دقایقی ادامه پیدا کرد؛ اما سرانجام این فرد دستگیر و به مقر انتظامی منتقل شد.

رییس پلیس پیشگیری تهران بزرگ با اشاره به انتقال متهم به مقر انتظامی و انجام بازجویی از وی گفت:‌ متهم که مردی ۵۰ ساله بود پس از انتقال به مقر انتظامی حاضر به همکاری با ماموران نبود، اما بررسی محتویان کیف همراهش نشان داد که او در حال حمل ۹ عدد سند مختلف منزل و مغازه و ۵ عدد شناسنامه خام و بدون مشخصات است. همچنین تعدادی از مهرهای مختلف ادارات دولتی نیز از کیف این فرد کشف شد.

موقوفه‌ای با بیان اینکه همین موضوع احتمال جعلی بودن اسناد کشف شده را نیز قوت بخشید، اظهارکرد:‌اصالت اسناد کشف شده از سوی پلیس مورد استعلام قرار گرفته و مشخص شد که تمامی اسناد به شکلی حرفه‌ای‌جعل شده است.

رییس پلیس پیشگیری تهران بزرگ با بیان اینکه متهم چاره‌ای جز اعتراف نداشت، اظهارکرد:‌ این فرد سرانجام به جرم خود مبنی بر جعل سند اعتراف کرد و گفت که از حوالی سال ۱۳۹۵ تا کنون با همدستی چند نفر دیگر اقدام به ایجاد یک باند کرده و در آن دست به جعل اسناد دولتی و شخصی، جعل شناسنامه، مدارک تحصیلی، گواهی، ضمانت‌نامه و … برای افراد کرده‌اند.

وی با بیان اینکه متهم دستگیر شده دارای سه فقره سابقه دستگیری است، گفت:‌ دیگر همدستان این فرد نیز مورد شناسایی قرار گرفته و این باند منهدم شد. متهم دستگیر شده نیز برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شد.

 

 

 

 

اگر نماز خواندیم و باران نیامد، چه؟/ روایت شاهد عینی از نماز باران شیخ «بهلول» در پاییز خشک مشهد

در مسیر حرم تا میدان راه‌آهن از استادم پرسیدم:حالا اگر نماز خواندیم و باران نیامد،چه؟ استاد گفتند:«آن قسمت ماجرا دست ماست که از خدا طلب کنیم در این خشکسالی که زمین‌های کشاورزی تشنه‌اند،باران رحمتش را بر ما ببارد. اگر داد،‌شکر می‌کنیم. اگر هم نداد،‌طلبکار که نیستیم. ممکن است شرایطش محقق نشده باشد.»آن روز اما خدا زودتر از آنچه فکر می‌کردیم،جایزه‌مان را داد…

اگر نماز خواندیم و باران نیامد، چه؟/ روایت شاهد عینی از نماز باران شیخ «بهلول» در پاییز خشک مشهد

گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ ابروهای آسمان که در هم می‌رود، گره می‌افتد به کار انسان‌ها. تشنگی، داغی می‌شود بر دل زمین‌های کشاورزی‌شان. آرام و قرار گرفته می‌شود از آغل دام‌های بی‌زبانشان. و رونق می‌رود از رودها و باغ‌هایشان. نگاه ملتمسشان به آسمان خشک می‌شود اما دریغ از قطره‌ای احسان… اما همان دم که امیدشان از عالم و هرآنچه در آن است قطع می‌شود و با تضرع دست نیاز به سوی بی‌نیازترین دراز می‌کنند، چین پیشانی آسمان هم شروع به باز شدن می‌کند و چشم زمین روشن می‌شود به قدوم بلورهای پربرکتی که پیک رحمت خدا برای اهل زمین‌اند…

در میان دعاهای دسته‌جمعی برای جلب رحمت خداوند، نماز باران همیشه جایگاه ویژه‌ای در میان مسلمانان داشته و در سخت‌ترین شرایط، غم و ناامیدی را از دل‌ها شسته. این روزها که با قهر ابرهای پرباران، شهرها و روستاهایمان با خشکی و تشنگی رودها و زمین‌های کشاورزی دست‌به‌گریبانند، بیشتر از هر زمان دیگری دل‌ها هوای نمازی کرده که با خود بوی نم باران می‌آورد. همین چند روز قبل، اهالی باصفای اصفهان با اجتماع باشکوهشان، مدال «السابقون» را به نام خود کردند در باز کردن باب استغاثه برای طلب باران رحمت الهی. به همین بهانه، ما هم یادی کرده‌ایم از یکی از مصادیق زیبای اقامه نماز باران در کشورمان که برای حاضران در آن اجتماع، به خاطره‌ای فراموش‌نشدنی تبدیل شد؛ نماز باران مرحوم علامه «محمدتقی بهلول گنابادی» معروف به شیخ بهلول. با گفت‌وگوی ما با دکتر «نغمه رزاقی»، استادیار دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد که یکی از حاضران در آن نماز به‌یاماندنی بوده،‌ همراه باشید تا کام شما هم در این روزهای بی‌باران، شیرین شود.

نماز باران در سال های گذشته

خدایا! به ناله گوسفندان و فریاد شتران رحم کن…

مقاطع مختلف تاریخ اسلام، شاهد برگزاری مراسم دعا یا نماز برای استغاثه به درگاه خداوند برای طلب باران بوده و در این میان، حضور پربرکت اهل بیت (ع)، برخی از این مجالس را در تاریخ ماندگارتر کرده است. قرن‌هاست داستان نماز باران امام رضا (ع) در خراسان، نقل محافل ایرانیان است و سینه‌به‌سینه از پدران به پسران رسیده؛ همان نمازی که آسمان را به آشتی با اهل آن دیار راضی کرد و مایه چشم روشنی دوستداران اهل بیت (ع) و ناامیدی دشمنان شد.

تابلوی «باران رحمت»،‌ با موضوع نماز باران امام رضا(ع)/ اثر: سعید عباسی

کتاب شریف نهج‌البلاغه، شاهدی است بر اینکه طلب باران، در سیره امیرالمؤمنین (ع) هم جایگاه ویژه‌ای داشته است. مرور خطبه ۱۱۵، یکی از زیباترین مصادیق دعا برای درخواست باران رحمت الهی را پیش چشم ما قرار می‌دهد؛ آنجا که امیر مومنان (ع) در روزگار خشکسالی و بی‌بارانی شهر کوفه، با تضرع به درگاه الهی می‌فرمایند: «خدایا! کوه‌های ما از بی‌آبی، شکافته. زمین ما را غبار گرفته. چهارپایان ما به شدّت تشنه‌اند و در آغل‌های خود سرگشته. و چون مادران فرزند مرده ناله می‌کنند… خدایا! به ناله گوسفندان و به فریاد شتران رحم کن… الهی! بر ما بارانی درشت و بی‌وقفه بفرست؛ بارانی که دانه‌هایش یکدیگر را برانند و به شدّت به هم برخورد کنند. نه رعد و برقی بی‌باران و نه ابری بی‌نتیجه و نه ابرهای سپید پراکنده و نه قطره‌های ریز همراه با باد سرد. بلکه بارانی که قحطی‌زدگان از آن به نعمت بسیار رسند و از برکت آن باران، گرفتاران به خشکسالی زنده شوند… (فرازی از خطبه ۱۱۵ نهج‌البلاغه)

آیت الله «سید محمدتقی خوانساری»

وقتی عالم بزرگ شهر،‌ ۳ روز متوالی نماز باران خواند

ایران ما هم در دوره‌های مختلف خشکسالی، صحنه برگزاری نمازهای پرشکوه باران بوده که یکی از مشهورترین نمونه‌های آن، نماز باران آیت الله «سید محمدتقی خوانساری» در قم است. در روزگار سیاه اشغال ایران توسط متفقین که خشکسالی و قحطی در جامعه بیداد می‌کرد و بیت علما،‌ تنها پناهگاه مردم بود، مردم قم شکایت خود را به عالم طراز اول شهر و دیارشان، آیت الله خوانساری عرضه کردند و از ایشان برای نجات کشت و زرعشان از خشکی و نابودی کمک خواستند. آیت الله چاره کار را در استغاثه به درگاه خداوند دید و به همراه عده‌ای از مردم برای اقامه نماز باران به بیابان‌های اطراف قم رفت. روز اول اما، اخم آسمان باز نشد. عالم بزرگ شهر، روز دوم هم نماز باران ‌خواند. باز هم چشم‌های منتظر مردم به آسمان خشک شد. می‌گویند در روز دوم، بهایی‌ها و توده ای‌ها با تمسخر اعتقادات مردم، با طعنه به آنها می‌گفتند: «چرا امروز چترهایتان را نیاوردید؟»

عکس منتسب به نماز باران آیت الله خوانساری

اما ناامیدی در آیت الله خوانساری راه نداشت. برخی می‌گویند ایشان در روز سوم هم نماز باران اقامه کردند و خداوند در روز سوم،‌ پاداش این دعاهای خالصانه و خستگی‌ناپذیر را با باران رحمتش داد. برخی دیگر هم اینطور نقل می‌کنند که شب سوم،‌ مراسم روضه ای به مناسبت ایام فاطمیه در مدرسه فیضیه برگزار شد و در اثنای مجلس، ‌باران شدیدی شروع به باریدن کرد و همه،‌ آن باران را نتیجه نمازهای آیت الله خوانساری دانستند؛‌ باران خاطره‌انگیزی که حتی نیروهای خارجی اشغالگر حاضر در ایران را هم شگفت‌زده کرد. آن‌ها براساس برآوردهای هواشناسی، اطمینان داشتند در ایران بارانی نخواهد بارید، اما نماز باران مردم به امامت یک عالم روحانی، تمام محسابات آن‌ها را به هم ریخت…

برای استغاثه باران آماده‌ای؟

حالا نوبتی هم که باشد، نوبت نقل داستان شیرین نماز بارانی به‌یادماندنی است که به حساب ماه و سال، از همه موارد مشابه به ما نزدیک‌تر است و مرور آن می‌تواند حلاوتی دیگر داشته باشد. دکتر «نغمه رزاقی»، استادیار دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، که یکی از حاضران در آن نماز باران بوده، برای روایت آن اتفاق بزرگ، دستمان را می‌گیرد و می‌برد به حدود ۲۰ سال قبل و می‌گوید: «تمام ماجرا در یک جمعه ماه مبارک رمضان رقم خورد. آن دوران توفیق داشتم معمولاً دهه آخر ماه مبارک را برای استفاده بهتر از روزهای باقیمانده این ماه، به مشهد می‌رفتم. خوب یادم است سال خشک و بی‌بارانی بود و با اینکه در اواخر فصل پاییز قرار داشتیم، خبری از باران و برف نبود؛ درست مثل همین روزها که چشم همه به آسمان است. آن روزها حتی همین بارش‌های محدود و پراکنده هم وجود نداشت. یادم می‌آید شب جمعه را برای استفاده از برنامه‌های دعا و مناجات تا سحر در حرم امام رضا (ع) مانده بودم. آنقدر خوابم می‌آمد که بعد از نماز جماعت صبح فقط به این فکر می‌کردم که زودتر خودم را برای استراحت به هتل برسانم. اما همین‌که استادم را دیدم، همه نقشه‌هایم نقش بر آب شد.»

دکتر «نغمه رزاقی»،‌ از حاضران در نماز باران شیخ «بهلول»

خانم دکتر برمی‌گردد به دوره دانشجویی و روزهای خوبی که در جست‌وجو در وادی اخلاق و عرفان، کبوتر دلش جلد حرم شده بود و در جوار امام رئوف، توفیق از پیِ توفیق نصیبش می‌شد. مشتاقانه منتظر ادامه روایت هستم و دکتر رزاقی هم نمی‌گذارد انتظارم طولانی شود و می‌گوید: «همین‌که خواستم وسایلم را جمع کنم و راهی شوم، خانم «افراز»، استاد اخلاقم که به‌اتفاق در مشهد حضور داشتیم، گفت: «نروید هتل. بیایید با هم جایی برویم. راستش، آقای بهلول می‌خواهند نماز باران بخوانند.» آه از نهادم برآمد. توی دلم گفتم: با این خستگی چه جوری بیام برای نماز… اما به روی خودم نیاوردم و با استاد همراه شدم.

قرار بود نماز باران در میدان راه‌آهن مشهد برگزار شود. به محل موردنظر که رسیدیم، جمعیت تقریباً زیادی جمع شده بود. آن روزها که موبایل و فضای مجازی وجود نداشت. در روزهایی که در حرم رفت‌وآمد داشتم هم، ندیده بودم درباره این مراسم اطلاع‌رسانی شود. بنابراین برایم جای سئوال بود این جمعیت از چه طریقی از اقامه نماز باران مطلع شده‌اند. استادم انگار فهمیده بود در ذهنم چه می‌گذرد،‌ گفت: «من، اطلاعیه برگزاری نماز باران را روی در و دیوارهای اطراف میدان راه‌آهن مشهد دیدم. خیلی‌ها هم حتماً به همین ترتیب مطلع شده‌اند و خبر همین‌طور دهان‌به‌دهان منتقل شده.»

مرحوم شیخ بهلول در یک مجلس در انتظار شروع نماز

اگر نماز خواندیم و باران نیامد،‌ چه؟…

اما آیا راوی داستان ما در آن مقطع می‌دانست قرار است پشت سر چه کسی نماز استغاثه باران بخواند؟ می‌پرسم و خانم دکتر در جواب با خنده می‌گوید: «اصلاً! هیچ شناختی از مرحوم شیخ بهلول نداشتم. چون استادم پیشنهاد حضور در نماز باران را مطرح کردند، براساس اعتمادی که به ایشان داشتم،‌ همراهی‌شان کردم. آن روز هم با توجه به ازدحام جمعیت، موفق نشدم آقای بهلول را ببینم و فقط یک اسم از ایشان در ذهنم ماند.» حالا کنجکاوم بدانم نگاه خانم دکتر به نماز باران چگونه بوده؟ آیا مثل آن کودکی بود که آنقدر به استجابت دعایش برای بارش باران ایمان داشت که با چتر به مراسم دعای باران رفته بود؟ پاسخ خانم دکتر،‌ تابلوی زیبایی با رنگ‌های خوف و رجا و توکل پیش چشمم ترسیم می‌کند: «من تا آن موقع، نماز باران نخوانده بودم. یک جوان ۲۵، ۲۶ ساله معتقد بودم که می‌دانستم همه اینها درست است و با اعتقاد کامل تصمیم گرفتم در نماز باران حاضر شوم اما در مسیر حرم تا میدان راه‌آهن از استادم پرسیدم: حالا اگر رفتیم نماز خواندیم و باران نیامد، چه؟

عکس، تزیینی است

استاد جواب قشنگی دادند و گفتند: «اولاً ما باید با امیدواری،‌ دعا کنیم. یعنی وقتی دعا می‌کنیم، مطمئن باشیم به استجابت می‌رسد. ان‌شاءالله نمودش، استجابت به همین شکلی باشد که ما دلمان می‌خواهد یعنی به شکل بارش باران باشد. اما اگر هم نشد، به هر حال دعایمان بی‌جواب نمی‌ماند. درواقع،‌ الان وظیفه ما این است که از خدا بخواهیم برای ما باران بفرستد. نتیجه،‌ با خداست. ممکن است صلاح بداند باران بیاید. شاید هم، نه. آن قسمت ماجرا دست ماست که از خدا طلب کنیم در این خشکسالی که رودخانه‌ها کم‌آب یا خشک شده و زمین‌های کشاورزی تشنه است، باران رحمتش را بر ما ببارد. اگر داد،‌ شکر می‌کنیم. اگر هم نداد،‌ طلبکار که نیستیم. ممکن است شرایطش محقق نشده باشد.» ‌

شیخ بهلول در حال اقامه نماز باران

جایزه نماز باران را در نماز جمعه گرفتیم!

«خلاصه، نماز باران در محدوده میدان راه‌آهن مشهد اقامه شد. چیزی که یادم است، نمازی بود شبیه نماز عید فطر؛ در ۲ رکعت با ۹ قنوت. یادش بخیر. چه نماز روحانیِ قشنگی خواندند آقای بهلول… آن وقت‌ها امکانات صوتی مثل حالا نبود. یک نفر با بلندگوی دستی در کنار آقای بهلول ایستاده بود و از این طریق صدای قرائت ایشان به جماعت می‌رسید. ضمن اینکه ذکر قنوت‌ها را هم،‌ آن فرد پشت بلندگو می‌خواند و ما تکرار می‌کردیم.

آقای بهلول خطبه بعد از نماز را هم خواندند و یادم می‌آید گفتند: «حالا ما این نماز را خواندیم،‌ فکر نکنید همین‌جا باید باران بیاد. حتی اگر در محدوده اطراف هم باران بیاید، یعنی اینکه نماز ما قبول شده و دعایمان به نتیجه‌ای که می‌خواستیم رسیده است.» بعد از پایان خطبه،‌ جماعت متفرق شدند. جالب است من که می‌خواستم بلافاصله بعد از نماز صبح به هتل بروم، به همراه استادم از نماز باران به نماز جمعه رفتم! و آن اتفاق خاص به‌یادماندنی،‌ همان‌جا در نماز جمعه رقم خورد…»

عکس، تزیینی است

دارم سناریوهای جذاب و شیرین محتمل برای ادامه داستان را در ذهنم مرور می‌کنم که خانم دکتر زحمتم را کم می‌کند و لبخندبرلب می‌گوید: «در صف نماز جمعه نشسته بودیم که احساس کردم صورتم خیس شد. سرم را بالا گرفتم. باورش برایم سخت بود که درهمین فاصله کوتاه، لطف خدا نصیبمان شده و دعایمان به استجابت رسیده. آن هم در شرایطی که اهالی شهر می‌گفتند ماه‌هاست مشهد رنگ باران به خود ندیده. اما واقعیت داشت. ما در نماز جمعه بودیم که باران شروع به باریدن کرد! و اوضاع جوری شد که استادم بی‌اختیار گفت: «وای خدایا! حالا زیر بارون چه جوری نماز جمعه بخونیم؟» و بعد، یکدفعه خودش زد زیر خنده و گفت: «تو رو خدا نگاه کن. از آن طرف رفتیم نماز باران خوندیم و استغاثه کردیم خدا برامون باران بفرسته. از این طرف که بهمون باران عنایت کرده، گلایه می‌کنیم و می‌گیم خدایا حالا چی کار کنیم؟ چطور زیر باران نماز بخونیم؟ واقعاً خدا با ما چه باید بکنه؟»

امسال تا دلت بخواهد، مشهد باران باریده…

ماجرای نماز باران خاطره‌انگیز دو دهه قبل، در همان روز برای دکتر رزاقی تمام نشد. دست تقدیر، اتفاقات روزها و ماه‌های بعد را طوری رقم زده بود که او به عظمت اتفاقی که خودش از شاهدان عینی‌اش بود، بیشتر پی ببرد. خانم دکتر مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «ماه مبارک تمام شد و به تهران برگشتیم اما به فاصله یکی دو ماه بعد توفیق شد به بهانه بردن بچه‌های دانشگاه به اردوی زیارتی، دوباره به مشهد مشرف شدم. من که به واسطه آن نماز باران، حسابی تحت‌تاثیر شیخ بهلول قرار گرفته بودم و دلم می‌خواست ایشان را از نزدیک ببینم،‌ فرصت حضور در مشهد را غنیمت شمردم و تصمیم گرفتم شیخ را پیدا کنم. اما چطور؟

تنها راهی که به نظرم رسید،‌ این بود که به میدان راه‌آهن مشهد بروم و پرس‌وجو کنم. با یکی دو نفر از دوستانم راهی شدیم و از مغازه اول دور میدان شروع کردم به سئوال: آقا! ما چند وقت قبل، همین‌جا نماز باران خواندیم. شما امام جماعت آن نماز – شیخ بهلول – را می‌شناسید؟ می‌دانید کجا می‌شود ایشان را پیدا کرد؟… اما هرچه بیشتر می‌گشتم، کمتر پیدا می‌کردم. همه مغازه‌دارها با تعجب،‌ در جوابم می‌گفتند: «نه!‌ ما از کجا بدانیم؟!»

صدای اذان مغرب که بلند شد، برای نماز به مسجد آن حوالی رفتیم. آنجا چیزی در ذهنم جرقه زد. نماز جماعت که تمام شد، پیش امام جماعت مسجد رفتم و سراغ شیخ بهلول را از ایشان گرفتم. کار خدا بود که پایم به آن مسجد باز شده بود چون در کمال ناباوری، حاج آقا گفت: «بله. شیخ بهلول را می‌شناسم. اتفاقاً ایشان امشب یک جا برنامه دارند. اگر فرصت دارید، می‌توانید بیایید همان‌جا شیخ را ببینید…» با خوشحالی اعلام آمادگی کردم و قرار شد به‌اتفاق حاج آقا به مجلس شیخ بهلول برویم.

حالا از اینجا به بعد داستان،‌ جالب است. از مسجد که بیرون آمدیم، اوضاع دگرگون شده بود.‌ همه‌جا خیس بود. بارانی می‌بارید که بیا و ببین! غافلگیر شده بودم. بی‌اختیار گفتم: چنین بارانی توی مشهد که می‌گفتن گرفتار خشکسالی شده، عجیبه!… تا این را گفتم، نمازگزارانی که داشتند از مسجد خارج می‌شدند، گفتند: «نه خانم. در همین چند وقت اخیر، کلی باران و برف توی مشهد باریده. امسال، یکی از سال‌های پرباران مشهد بوده…» و من قند در دلم آب شد از اینکه شنیدم نماز بارانی که من هم در آن شرکت داشتم، تا این حد پربرکت بوده.»

علامه‌ای که ترجیح می‌داد بنده یک لا قبا باشد!

برای نغمه رزاقی در قامت یک جوان پرشور و پرسشگر که از مدت‌ها قبل قدم در وادی اخلاق و عرفان گذاشته بود و در جست‌وجو برای پیدا کردن الگوهای درخشان در این عرصه بود، آشنایی با شیخ بهلول، مثل رسیدن به سرچشمه بود. پس با خودش عهد کرد هرطور شده از این فرصت طلایی نهایت بهره را ببرد: «محل برگزاری جلسه مرحوم شیخ بهلول،‌ یک خانه کوچک بود. ازآنجاکه ما می‌خواستیم حتماً آقای بهلول را از نزدیک ببینیم، بیرون از خانه منتظر ایستادیم. البته جایی پناه گرفته بودیم که در آن باران شدید،‌ خیس نشویم. بالاخره انتظار به سر رسید. آقای بهلول در حلقه جمعی از ارادتمندان از مقابل ما گذشت و من مات و مبهوت با نگاهم ایشان را تا ورود به آن خانه دنبال کردم. باورم نمی‌شد این همان علامه بزرگی است که تعریفش را شنیده‌ام و معجزه نماز بارانش را به چشم دیده‌ام.

آقای بهلول که آن زمان حدود ۱۰۰ سال سن داشتند، در آن سرمای استخوان‌سوز زمستان مشهد که هرکدام از ما تا آنجا که امکانش بود لباس پوشیده بودیم، هیچ چیز غیر از آن عبا و قبای معمول یک فرد روحانی به تن نداشتند. حتی جوراب هم نپوشیده بودند و چیزی شبیه دمپایی به پایشان بود. زیر لب گفتم: سرما می‌خورند… اما انگار آنقدرها هم آرام نگفته بودم چون یکی از اطرافیان در جواب گفت: «نه. ایشان در تابستان و زمستان همین‌طور هستند. آنقدر قدرت روحی شیخ، بزرگ است که انگار اصلاً گرما و سرما در ایشان اثر نمی‌کند. غذای شیخ هم مثل لباسشان، همین‌قدر ساده است و اغلب نان و ماست می‌خورند. داستان زهد ایشان، معروف است…»

خانم دکتر سری به حیرت تکان می‌دهد و می‌گوید: «چند وقت بعد،‌ مطلبی از آقای بهلول خواندم که گفته بودند: «من در بین مردم به زهد معروفم ولی زهد آیت الله خامنه‌ای بیشتر از من است چرا که من چیزی ندارم و زهد می‌ورزم ولی ایشان در مقامی هستند که می‌توانند داشته باشند و زهد می‌ورزند.» با توجه به اینکه من آقای بهلول را از نزدیک دیده بودم،‌ حسابی تحت‌تاثیر این مطلب قرار گرفتم و متوجه شدم هنوز به‌خوبی رهبرمان را نشناخته‌ایم.

شیخ بهلول در حال سخنرانی(عکس منتسب به روز کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در ماجرای کشف حجاب)

شیخ بهلول،‌ واقعاً بی‌تکلف و زاهد بودند. شنیده‌اید می‌گویند فلانی،‌ یک لا قباست؟ آقای بهلول در آن شب زمستانی واقعاً فقط یک لا قبا پوشیده بودند. من بعد از آن شب،‌ مطالب زیادی درباره زهد شیخ بهلول خوانده بودم و حالا می‌دیدم ایشان گفته‌اند زهد رهبری از زهد ایشان بالاتر است. همه می‌دانستند آقای بهلول کسی نیست که بخواهد مجیز مقامات را بگوید تا نفعی ببرد. یک فرد عارف مسلک بود که بعد از کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در ماجرای کشف حجاب و فرار به افغانستان و ۳۰ سال زندان در آن کشور، در برگشت به مشهد در نهایت سادگی زندگی می‌کرد و آگاهانه به ثروت و قدرت بی‌رغبت بود.»

مردی شبیه باران…

اما داستان برکات شیخ بلندمرتبه و بی‌ادعای داستان ما، به همین‌جا ختم نمی‌شود و عمر ۱۰۵ساله ایشان، برای اطرافیان و مردمی که به دعای خیر و نفس گرمش امید بسته بودند، سراسر رحمت و برکت بود. آنطور که نزدیکان و ملازمان علامه حاج محمدتقی بهلول گنابادی نقل کرده‌اند، ایشان چندین سفر تبلیغی به شهرستان دورود در استان لرستان داشت که دو سفر آن، همزمان با خشکسالی آن منطقه بود. در آن شرایط سخت، مردم از ایشان درخواست می‌کنند برای بارش باران و رفع تشنگی زمین‌های کشاورزی در شهر و روستاهایشان دعا کند. شیخ هم در اجابت خواسته آنها با صفای درونی و خلوص عجیبش، برای نزول باران رحمت الهی دعا می‌کند.

به گفته راویان، در یکی از سفرها هنوز شیخ بهلول روی منبر مسجد مشغول وعظ و خطابه بود که باران شروع به باریدن کرد و در سفر دیگر، نیمه‌های همان شب که شیخ دعا کرده بود، باران زیادی بارید. این دو اتفاق، در قلب و ذهن افرادی که در آن زمان در محضر شیخ بودند، به‌عنوان کرامت این بنده خالص خدا ثبت و ضبط شد.

نماز باران مردم اصفهان در گلزار شهدا در جمعه گذشته(۱۹آذر)

ما با اعمال و دعاهایمان در عالم، اثرگذاریم

دکتر نغمه رزاقی که یکی از علاقه‌مندان و فعالان حوزه سلامت معنوی و مراقبت معنوی هم به حساب می‌آید و براساس تجربیات عملی، تأثیر معنویت بر سلامتی بیماران را از نزدیک لمس کرده است، با تاکید بر این نکته که معنویت و دعا و راز و نیاز بر همه ارکان هستی مؤثر است، می‌گوید: «تا آنجا که می‌دانم، مبحث سلامت معنوی و مراقبت معنوی چند سالی است با الگوگیری از تجربیات موفق کشورهای پیشرفته، به طور رسمی و البته محدود، در سیستم بهداشت و درمان ما وارد شده است که همین موضوع برای ما مایه دریغ و افسوس است. شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که ما از سالیان قبل، در کتب قدیمی پزشکی و در مبحث اخلاق پزشکی،‌ مباحث مرتبط با مراقبت معنوی را داشته‌ایم. به همین دلیل در قدیم به پزشکان ما،‌ حکیم گفته می‌شد چون در درمان بیمار، نه فقط به جسمش بلکه به تمام ابعاد وجود او توجه می‌کردند.

اما اتفاقی که افتاد، این بود که ما نسبت به این مفاهیم و آموزه‌های به جا مانده از پیشینیان، بی‌توجه بودیم یا اعتمادبه‌نفس لازم برای پیاده کردن این علم همه‌جانبه را در سیستم درمانی رسمی‌مان نداشتیم. اما از وقتی غرب به اهمیت معنویت در ارتقای سلامت جسمی بیماران پی برد و آن را وارد جریان مراقبت و درمان بیمارستانی کرد، احساس کردیم ما هم می‌توانیم این تجربه را تکرار کنیم. انگار همیشه منتظر گرفتن تأیید از آنها هستیم.

نماز باران در سال های گذشته

ما معتقدیم تمام کائنات، شعور دارند و از رفتار و گفتار واعمال انسان تأثیر می‌پذیرند. و ازآنجاکه خوب و بدِ اعمال ما در عالم اثرگذار است، در دین ما توصیه شده در زمان سختی‌ها و بلایا دست به دعا برداریم و از خالق هستی بخواهیم با نظر رحمت به ما نگاه کرده و بلا را از ما دور کند. مصادیق فراوانی از تأثیر استغفار و دعا و استغاثه در رفع بلایا در جوامع مختلف وجود دارد. خود من در یک مورد از نمازهای استغاثه باران حضور داشتم و به چشم دیدم به برکت دعا و استغفار جمعی از مومنان با محوریت یکی از بندگان خالص خداوند، یکی از خشک‌ترین سال‌های مشهد تبدیل به یکی از پربارش‌ترین سال‌ها شد. اما آیا الان برای مثال در شهری مثل تهران،‌ می‌شود به‌راحتی از برگزاری نماز باران صحبت کرد؟ آیا برخی افراد با تمسخر با این موضوع برخورد نخواهند کرد؟! حالا وقتی در غرب گفته می‌شود بال زدن یک پروانه در این سوی عالم می‌تواند باعث ایجاد طوفان در آن سوی عالم شود، برای همین افراد حجت است و تمام و کمال آن را می‌پذیرند.»

نماز باران در سال های گذشته

اصول علمی و تخصصی، تأثیر تغییرات اقلیمی و اهمیت انجام وظایف حاکمان به جای خود اما تجربه تاریخی انسان در این کره خاکی نشان داده همیشه در سخت‌ترین تنگناها،‌ این دعا و راز و نیاز با مبدأ خلقت است که می‌تواند گره‌های کور را باز کند. خانم دکتر مکثی می‌کند و می‌گوید: «برای رفع بلاهایی مثل خشکسالی، باید دست نیاز و دعا به سوی خداوند دراز کنیم و بارش باران رحمتش را طلب کنیم. اما این دعا و مطالبه هم، آدابی دارد. به قول استادم: «ما باید با شکستگی، خضوع و درماندگی از خدا طلب باران کنیم،‌ نه از سر طلبکاری. در دعا باید نشان دهیم از همه اسباب عالم،‌ ناامید شده‌ایم و حالا مستأصل و درمانده،‌ تنها راه رفع این بلا را نظر رحمت خداوند می‌دانیم.»

نماز باران در سال های گذشته

البته برخی افراد هم نگرانند اگر برویم نماز باران بخوانیم و باران نیاید، شرایط بدی رقم خواهد خورد. در حالی که اینطور نیست. فراموش نکنیم، امید به رحمت خداوند،‌ از لوازم دعاست. ما باید با درماندگی دعا کنیم و اطمینان داشته باشیم به لطف خدا دعایمان مستجاب می‌شود. این یک اصل است که هیچ دعایی، بی‌پاسخ نمی‌ماند. خداوند یا آنچه طلب کرده‌ایم را به ما می‌دهد،‌ یا بهتر از آن را در زمان مناسبی که خودش صلاح می‌داند،‌ نصیبمان می‌کند.»

انتهای پیام/ ‌

 

 

 

 

 

 

 

 

در اولین نشست ملی حقوقدانان انقلاب اسلامی مطرح شد:

در کشور دچار فساد نیستیم ؛ بلکه دچار چیزی فراتر از فساد هستیم / قانون گذاری ها موجب شده تا آقازاده‌ها به صورت سیستماتیک باهوش تلقی شوند / در قوه قضائیه برای مطالبه‌گری حقوق عامه چقدر مطالعه می‌شود؟

ضرورت احیای حقوق عامه نیازمند یک بستر هوشمند در کشور است و ما باید در ۴ موضوع به سمت هوشمندسازی برویم؛ مدیریت ریال در کشور است، مدیریت تسهیلات ریالی بانک‌ها از مبدأ تا مصرف، مدیریت منابع ارزی از تخصیص تا واردات و عرضه کالا در کشور باید هوشمند شود تا حقوق عامه در بحث اقتصاد اعاده شود.

اولین نشست ملی حقوقدانان انقلاب اسلامی با عنوان «رویداد حقوقی قیام» با حضور معاون دادستان کل کشور به همراه جمعی کثیری از اساتید دانشگاه و فعالان و مطالبه گران حقوقی و اجتماعی به همت مجمع حقوقدانان انقلاب اسلامی برگزار شد.

به گزارش «تابناک» دبیر مجمع حقوقدانان انقلاب اسلامی در ابتدای این مراسم در خصوص چرایی برگزاری این نشست ملی عنوان کرد: ما امروز در همه عرصه های کشور به حرکت های قیام گونه و نهضت های فعال و پیشرونده با راهبری جامعه نخبگانی نیازداریم.

مهدی کنی دبیر مجمع حقوقدانان انقلاب اسلامی افزود : امروز درگام دوم انقلاب، به عرصه افاده آمدن مردم یک ضرورت انکار ناپذیر است ، کشور برای برون رفت از بن بست ها راهی جز تقویت هویت اصیل مردم ندارد. ما نیز برآنیم تا در جایگاه وکیل مدافع مردم، حقوق آنها را صیانت و تقویت کرده و در کنار دادستانی کل و سایر مسئولان و نهادها ایفای نقش کنیم.

معاون دادستان کل کشور در حقوق عامه نیز در ادامه این نشست ملی عنوان کرد: اینکه شخصی به صرف اینکه داعیه مطالبه گری در صیانت از حقوق عامه را داشته، می تواند بدون محدودیت هایی که قانونگذار در نظر گرفته به عرصه مطالبه گری ورود کند، امری نشدنی و خلاف قانون است. لذا با استانداردسازی مطالبه گری در حقوق عامه می توان یک ساختار نظام مند را به گونه ای تعریف کرد که در چارچوب قانون و هنجارهای جامعه توامان از حقوق عمومی ، ارزش ها و آرمانهای انقلاب اسلامی نیز صیانت نماید.

رضا خشنودی معاون دادستان کل کشور ادامه داد: مجمع حقوقدانان انقلاب اسلامی می تواند در جهت شناسایی مصادیق و تبیین شیوه های مختلف احیای حقوق عامه نظام حقوقی کشور را بازخوانی و در مسیر مطالبه گری بلوغ نظری و عملی این حرکت ملی را پربارتر نماید.

حقوق عمومی دارد از تغییر بازی برندگان به نفع برندگان تضییع می‌شود

سید مجید حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در سخنرانی خود در این نشست با عنوان حقوق عامه در نظام آموزشی، با تبریک شکستن انحصار پذیرش دانشجوی پزشکی در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: این ذهنیت است که در کشور دچار فساد هستیم و باید برای احقاق حقوق عامه مبارزه کنیم؛ اما من معتقدم در کشور دچار فساد نیستیم بلکه دچار چیزی فراتر از فساد هستیم و شکل‌گیری ساختار به نفع برندگان داریم، مثل قاعده بانکی که به نفع برخی محدود عمل می‌کند. ما دائماً با فساد بانکی مبارزه می‌کنیم اما در سال قبل بانک‌های ایران ۲ هزار میلیارد تومان به خودشان وام قانونی دادند!

وی افزود: مشکل اصلی به گفته دولت بودجه است. با این حال ارز ترجیحی در بودجه ۱۴۰۱ حذف شده که پیامد آن ۳۰ درصد افزایش قیمت‌هاست، از طرفی دیگر بانک‌ها که عامل کسری بودجه هستند سال بعد ۲ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان به خودشان و به هیئت مدیره‌های خود وام خواهند داد که بر اساس قانون است. در حوزه سهمیه‌های دانشگاهی، دیوان عدالت اداری رأی به کسانی می‌دهد که در دانشگاهی درجه چندم در یک کشور دیگر ۲۶ واحد پزشکی گذرانده‌اند و حالا آمده‌اند در دانشگاه تهران پزشکی می‌خوانند بدون کنکور! آقای هاشمی‌ رفسنجانی روزی آمد و گفت؛ بچه پولدارها معلم خصوصی دارند و ما مدارس غیرانتفاعی را راه بیندازیم که دانش‌آموزان بتوانند با آنها رقابت کنند.

حسینی افزود: در نتیجه این تفکر اما الان ۵۰ درصد آموزش در کشور خصوصی است و ۱۹ نوع سهمیه در دانشگاه داریم که با این قواعد می‌توانند امکان رشد در سیستم را داشته باشند. هاشمی معتقد بود که توسعه به مدد یک طبقه ثروتمند است اما الان حجم نقدینگی در ایران که در کشورهای منطقه از همه بیشتر است به اختلاف طبقاتی منجر شده است و عده‌ای امکانات را گرفتند تا پیشرفت کنند و شدت با نقدینگی چاق شوند اما حاضر نیستند مالیات خود را بدهند. با این تفکر به بخش توانمند اجازه می‌دهیم که بیایند آموزش را ببینند و به نفع خودشان سهمیه داشته باشند و دانشگاه بروند و مسئولیت بگیرند و به نفع خودشان قانون تصویب کنند.

وی ادامه داد: در سال ۱۳۸۴ سهم کارگر از درآمد ملی ۴۰ درصد و سهم سرمایه‌دار ۶۰ درصد بود. با قواعد‌سازی‌هایی که انجام شد و از ۹۸۴ تا ۱۳۹۷ سهم کارگر به ۲۵ درصد و سهم سرمایه‌دار به ۷۵ درصد رسیده است. این بزرگ‌ترین سرقت است و تأکید می‌کنم؛ کارگر به معنای هر کسی است که سرمایه‌دار نیست مانند استاد دانشگاه و کاسب و … و متأسفانه این سرقت سیستماتیک و بر اساس قانون است. پس مشکل قواعدی است که توسط عده‌ای شکل گرفته و قانون است. قانونگذاران بانکی، بانک خصوصی و قانونگذاران آموزشی، مدرسه و دانشگاه خصوصی دارند. قاعده‌گزاران پزشکی در کشور هم نفع‌برندگان از حوزه پزشکی هستند.

وی با اظهار تأسف از ناعدالتی آموزشی در کشور اظهار کرد: ۷۵ درصد ورودی‌های ۵ دانشگاه اصلی کشور برای ۳ دهک بالاست. کل ۳ هزار نفر اول کنکور امسال از مدارس تیزهوشان یا غیرانتفاعی یا نمونه دولتی هستند و هیچ دانش‌آموزی از مدرسه دولتی جزو ۳ هزار نفر اول کنکور امسال نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه حقوق عمومی دارد از تغییر بازی برندگان به نفع برندگان تضییع می‌شود، گفت: این شکل از بازی چگونه شکل گرفت؛ ۱۴ میلیون دانش‌آموز داریم که چهار و نیم آن عضو شاد نیستند و نمی‌توانند درس بخوانند. مدعیان طرفداران عدالت چرا با آمریکای داخلی مبارزه نمی‌کنند؟ آمریکا بودن یعنی تولید تبعیض سیستماتیک که ۱۴ درصد دانش‌آموزان در مدارس غیرانتفاعی کشور کل منافع آموزشی را بردند. این تنظیمات اینگونه شکل گرفت تا برندگان دائما ببرند و آقازاده‌ها به صورت سیستماتیک باهوش تلقی شوند.

وی افزود: در بحث سلامت، سال گذشته ۱۸۰ هزار میلیارد تومان هزینه سلامت دادیم و مردم هم ۹۰ هزار میلیارد تومان پول درمان دادند؛ در حالی که هیچ کجا از نقاط محروم کشور پوشش درمانی ندارد و پزشک متخصص برای هر یک هزار نفر ۵ نفر است. پس این پول کجا رفته است؟ در مسکن، قواعد تراکم شهرداری‌ها و فروش تراکم که تبدیل به قانون شده موجب تولید ۲۰ میلیون بدمسکن در ایران شده است. در این لحظه سطح ما در بدمسکنی به برزیل رسیده است؛ پس چرا حجم گران‌سازی مسکن ۴۰۰ درصد بوده است؟ پس حقوق عمومی در آموزش و مسکن و سلامت به تجاوز گرفته شده که به پشتیبانی بانک‌هاست. اگر وامی که بانک‌ها به خودشان می‌دهند گرفته نشود، تورم همچنان بالای ۳۰ درصد خواهد بود چه با آمریکا توافق کنیم یا اینکه توافق نکنیم.

حسینی ادامه داد: اگر بودجه کشور را به هر ایرانی تقسیم کنید، به هر نفر ۵۰ میلیون تومان می‌رسد، پس چرا به بچه سیستان و بلوچستان شناسنامه و آموزش نمی‌رسد اما بچه زعفرانیه فقط ۱۲۰ میلیون تومان به کلاس‌های کنکور می‌دهد؟

وی با هشدار نسبت به حذف ارز ترجیحی از بودجه کشور اظهار کرد: با حذف ارز ترجیحی ۱۱۰ هزار میلیارد تومان به دولت می‌رسد که از آن به ۶۰ میلیون نفر یارانه ۱۰۰ هزار تومانی بدهد. همین اقدام ۳۰ درصد تورم ایجاد می‌کند و ازای آن یارانه نفری ۱۰۰ هزار تومان پیش‌بینی شده است.

حسینی در پایان با بیان اینکه لحظه‌ای که فکر می‌کنیم با فساد مبارزه می‌کنیم سرِ کار هستیم چون فساد، قانونی است، گفت: برای اینکه به آرمان‌های انقلاب ۵۷ برگردیم یک راه بیشتر نداریم؛ اینکه قواعد بازی به نفع بازندگان و مستضعفان تغییر کند.

احقاق حقوق عامه نیازمند پالایش قوانین کشور است

رسول قهرمانی، استاد دانشگاه و کارشناس جرائم اقتصادی در این نشست به بیان آسیب‌شناسی و بازخوانی ظرفیت‌های استیفای حقوق عامه پرداخت و در تعریف حقوق عامه در مباحث اقتصادی اظهار کرد: مردم ما به عنوان عامه حقوقی دارند از جمله رفاه مشروع که آن‌ها باید تأمین شود. یکی این است که کارگزاران کار و از سرمایه‌های کشور استفاده کنند و آن را به بهره‌وری برسانند تا مردم از آن استفاده کنند، اما در کشور ما گاهی خلأ‌های قانونی و یا وجود ساختار‌هایی است که حقوق عامه را تضییع می‌کند.

وی افزود: در مغرب‌زمین از حدود ۲۰ سال گذشته و در دانشگاه شیکاگو آمریکا، بحثی شکل گرفت در خصوص تحلیل اقتصادی حقوق که قوانین را تحلیل اقتصادی می‌کردند. در اروپا هم درس آن تدریس می‌شود. بحثی است که در رساله خودم آن را نقد کردم. مبانی فلسفی خطرناکی دارد، چون محور‌های لیبرالیسمی دارد، اما در کشور ما هم قوانینی وجود دارد که اگر تحلیل اقتصادی کنیم می‌بینیم به تضییع حقوق عامه منتهی می‌شود.

قهرمانی ادامه داد: قوانین از این سنخ زیاد داریم، مبانی فقهی هم در این باره به ما کمک می‌کند. شهید اول در کتاب دروس بحثی دارد که اگر فردی زمینی دارد که از آن بهره‌برداری نمی‌کند، حاکم می‌تواند زمین را به شخصی اجاره دهد که از آن بهره‌برداری کند و از منافع به صاحب زمین هم بدهد. این مواردی است که الان می‌شود به عنوان نظریه مطرح شود.

وی با اشاره به بحث تعزیرات، ادامه داد: در قاعده تعزیر آمده که تعزیر دست امام و حاکم است؛ هر جور که مصلحت تشخیص دهد. اینکه سرقت و پولشویی و توهین چه حکمی داشته باشد. سؤال من است که بر اساس این قاعده مهم، حاکم باید کدامین مصلحت را در نظر بگیرد؛ آیا مصلحت محکوم مد نظر است یا مصلحت مباحث و حقوق اقتصادی؟

وی سپس درباره تسهیلات بانکی گفت: بانک‌ها الان تسهیلات رسوبی دارند، در مواردی تسهیلات را دادند و یکسری را هم تسهیلات نداده‌اند؛ اما بخشی از این تسهیلات را به شرکت‌های زیرمجموعه خودشان داده‌اند که با بهره‌وری پایین، اما برای عده‌ای از خودشان. قانون خاصی در این باره نداریم و نمی‌توانیم ورود کنیم. تضییع حقوق عامه در مواردی برخلاف مواد قانونی است، اما جا‌هایی قانون نداریم. باید برای قانون فکری شود! گاهی هم، چون ممکن است زمان قانون‌گذاری طولانی باشد، می‌توان از آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها استفاده کرد.

قهرمانی همچنین با اشاره به حضور برخی شخصیت‌های قضائی در نهاد‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در حوزه اقتصاد گفت: ما شورای پول و اعتبار را داریم که دادستان کل کشور یکی از اعضای آن است. این موارد و اتفاقات در حوزه بانکی رخ می‌دهد و بانک از پول مردم به نفع خودش استفاده می‌کند و ضمانت اجرایی قانونی برای برخورد با آن نداریم با این حال حقوق عامه تضییع می‌شود، سؤال من است؛ آیا دادستان کل کشور تا کنون چنین بحثی در شورای پول و اعتبار داشته؟ در قوه قضائیه چه نگاهی مطالعاتی در این موضوعات وجود دارد؟ گاهی حقوق عامه تأمین نمی‌شود و گاهی تضییع می‌شود، در قوه قضائیه برای مطالبه‌گری حقوق عامه چقدر مطالعه می‌شود؟

نماینده دادستان در پرونده‌های اقتصادی بزرگ چند سال اخیر، در ادامه اظهار کرد: ارز ۴۲۰۰ تومانی، صرف نظر از اهداف تصویب‌کنندگان این ارز که چه بسا انگیزه خوبی پشت آن بوده و چه بسا انگیزه دیگری بوده، در اقتصاد کشور جاری شد. اما چون بستر‌های کشور ما مهیای آن نبود، منجر به نتایج عکس شد. گاهی قانون خوبی می‌گذارند، اما این بستر حفره‌هایی دارد که قانون را بلااثر می‌کند. آیا به بستر فکر کرده‌اید؟ اصل برنامه بنگاه‌های زود بازده خیلی خوب بود؛ دولتی آمد و از آن حمایت کرد و به تعاونی‌های با ۲۰ نفر عضو تسهیلات داد؛ اما همه پول را گرفتند و صرف امور شخصی کردند. مشکل اینجا بود که بستری برای هدایت این برنامه نداشتیم.

وی تأکید کرد: ضرورت احیای حقوق عامه نیازمند یک بستر هوشمند در کشور است و ما باید در ۴ موضوع به سمت هوشمندسازی برویم؛ مدیریت ریال در کشور است، مدیریت تسهیلات ریالی بانک‌ها از مبدأ تا مصرف، مدیریت منابع ارزی از تخصیص تا واردات و عرضه کالا در کشور باید هوشمند شود تا حقوق عامه در بحث اقتصاد اعاده شود.

قهرمانی در پایان در تأکیدی دوباره اظهار کرد: برای احقاق عامه نیاز به پالایش قوانین کشور هستیم و نیز هوشمندسازی شبکه مدیریت کشور که حلال بسیاری از مشکلات است.

گفتنی است؛ رضا خوشنودی، معاون حقوق عامه دادستان کل کشور، هیبت‌الله نژندی‌منش، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (با عنوان: مقاومت حقوقی؛ مطالبه حق فراموش‌شده)، سید احمد حبیب‌نژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدیر مؤسسه توسعه حقوق فقرزدایی و اسماعیل آجرلو، مدرس دانشگاه و معاون مرکز وکلای قوه قضائیه (با عنوان: آسیب‌شناسی و بازخوانی ظرفیت‌های استیفای حقوق عامه)، محمد امینی رعیا، مدیر اندیشکده اقتصاد مقاومتی و پژوهشگر اقتصاد کلان و سید مجید حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران (با عنوان: حقوق عامه در نظام آموزشی)، دیگر سخنرانان این نشست بودند.

مذاکرات وین؛ تقابل اراده‌ها و جنگ روایت‌ها

تهران- ایرنا- اگرچه تا کنون در وین توافقی حاصل نشده اما الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران منجر به شکل‌گیری این درک شده است که اعمال فشار علیه ایران بدون هزینه و پاسخ نخواهد بود.

براساس گزارش تحلیلی دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهش‌های مجلس، در جریان مذاکرات وین، آمریکا برای تغییر محاسبه جمهوری اسلامی ایران و وادار ساختن آن به عقب‌نشینی از خواسته لغو تحریم‌ها و ارائه تضمین، به صورت همزمان تلاش دارد تا از تاکتیک دپیلماسی برای «مقصرسازی» ایران، از اعمال تحریم جدید و ابراز آمادگی برای اجرای سخت‌گیرانه‌تر تحریم برای «مأیوس کردن» ایران و در نهایت از تهدید به حمله نظامی برای «ایجاد هراس» از توسعه برنامه هسته‌ای استفاده کند.

چالش اصلی رویکرد «فشار هوشمند» دولت بایدن و تهدید به اجرای برنامه جایگزین (Plan B) این است که افزایش فشار به ایران _ همانند آنچه بعد از ترور شهید فخری‌زاده یا اقدام خرابکارانه اخیر در نطنز رخ داد_ می­‌تواند نتایج معکوسی داشته باشد و بیش از آنکه ایران را وادار به عقب‌نشینی کند، منجر به واکنش تقابلی آن و تحمیل هزینه به طرف مقابل شود.

اگرچه تا کنون در وین توافقی حاصل نشده اما الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران منجر به شکل‌گیری این درک شده است که اعمال فشار علیه ایران بدون هزینه و پاسخ نخواهد بود.

ایجاد چنین نگرشی را می‌­توان مهمترین دستاورد جمهوری اسلامی ایران در میان گفت‌و­گوهای وین دانست که منجر به تقویت توان بازدارندگی ایران شده است.

دستیابی به نتیجه مطلوب در وین در گرو آن است که چه کسی اراده قوی­تری داشته و در خلق روایت از توانمندی بیشتری برخوردار است.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*