کلکسیونی از بی تدبیریهای خرد و کلان در انبارهای سازمان اموال تملیکی
طبق قانون، هر گونه اموال و دارایی که طبق شرایط خاصی به مالکیت دولت درمیآید، باید در اختیار سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی قرار گیرد و تا تعیین تکلیف آن (فروش، واگذاری، استرداد و غیره) اداره و نگهداری این اموال به عهده این سازمان است.
تعیین تکلیف اموال موجود در انبارهای سازمان جمعآوری و فروش اموال تملیکی موضوع جدیدی نیست و آیت الله رئیسی دو سال قبل در جریان سفرهای استانی به عنوان رئیس قوه قضاییه به رفع موانع و مشکلات این انبارها تاکید داشت.
به گزارش «تابناک»؛ طبق قانون، هر گونه اموال و دارایی که طبق شرایط خاصی به مالکیت دولت درمیآید، باید در اختیار سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی قرار گیرد و تا تعیین تکلیف آن (فروش، واگذاری، استرداد و غیره) اداره و نگهداری این اموال به عهده این سازمان است.
اموال متروکه دولتی و غیردولتی، کالاهای قاچاق که طبق قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز توقیف میشوند، اموال، کالاها و حقوق مادی که طبق احکام قطعیت یافته قضایی به نفع دولت ضبط میشوند، اموال، کالاها و حقوق مادی که به دولت اهدا میشوند و اموالی که در اجرای اصل ۴۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سایر قوانین تملک و یا تصرف دولت درمیآید، اموالی است که به سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی تحویل داده میشود؛ بنابراین، این اموال بیت المال هستند.
صبح روزگذشته، حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای در بازدیدی سه ساعته از انبار مرکزی جمع آوری و فروش اموال تملیکی در تهران در جریان عملکرد و مسائل و مشکلات این مجموعه قرار گرفت و از مسئولان سازمان اموال تملیکی خواست ظرف دو هفته در جهت صیانت از حقوق عامه، به وضعیت انبارهای اموال تملیکی سامان دهند.
در پی طرح انتقادات نسبت به نحوه نگهداری کالاهای توقیفی در انبارهای سازمان اموال تملیکی در سالهای اخیر، دستگاه قضا در دوره تحول و تعالی رسیدگی به این موضوع را در دستورکار خود قرار داد و دادستان کل کشور و رییس سازمان بازرسی در جریان سفر اخیر حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای به خوزستان، ضمن بازدید از انبارهای گمرک و سازمان اموال تملیکی استان گزارشی از دپوی نامناسب کالاها در این انبارها ارائه کردند.
آسیب دیدن و فساد کالاهای اساسی و اقلام غذایی به دلیل عدم رعایت قواعد انبارداری و دپوی نامناسب این کالاها و هزینههایی که باید برای امحای کالاهای تاریخ مصرف گذشته و فاسد شده پرداخت شود، از مهمترین مسائلی بود که در این گزارشها مورد اشاره قرار گرفت.
همچنین در برخی گزارشهایی که درباره وضعیت انبارهای گمرک و سازمان اموال تملیکی ارائه شده، به تخلفاتی در انبارداری اشاره شده که مفقود شدن کالاها و قطعات اجناس در هنگام انتقال از گمرک به انبار، مغایرت صورتجلسه موجود در گمرک با هویت و کیفیت اجناس موجود در انبارها از جمله آنها بوده است.
صبح روزگذشته، رییس دستگاه قضا به منظور پیگیری موضوع و بررسی میدانی عملکرد سازمان اموال تملیکی و وضعیت و مشکلات انبارهای این سازمان به غرب تهران رفت و در جریان بازدید از انبار مرکزی استان تهران از نزدیک در جریان روند ثبت و نگهداری این کالاها، نحوه تشخیص کالاهای قاچاق و متروکه و همچنین نحوه نگهداری و ترخیص و انتقال کالاها پس از تعیین تکلیف آنها قرار گرفت.
رییس دستگاه قضا در این بازدید که سه ساعت زمان برد، از چندین انبار سرپوشیده، انبارهای کانتینر فضای باز و انبار نگهداری خودروهای لوکس توقیفی که زیر باران قرار گرفته بود بازدید کرد.
حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای سپس در نشستی با مسئولان سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی و مسئولان سازمان تعزیرات، وضعیت انبارهای اموال تملیکی را ناگوار و غیرقابل تحمل توصیف و ضرب الاجلی دو هفتهای برای تعیین تکلیف این انبارها تعیین کرد.
همه ما در قبال حفظ و نگهداری اموال مردم مسئولیت داریم
رییس قوهقضاییه با بیان اینکه «همه ما در قبال حفظ و نگهداری اموال مردم مسئولیت داریم» اظهار کرد: وضعیت انبارهای اموال تملیکی برای مردم غیرقابل تحمل است و باید فوراً به این وضعیت سر و سامان داده شود و قوهقضاییه هم برای کمک به حل این مشکل آمادگی دارد.
حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای با اشاره به مشکلات قانون فعلی نیز متذکر شد: الان در قانون برخی اجناس که وارداتی هستند و حکم شرعی میخواهند، بعد از صدور حکم هم اگر کسی این اجناس را بخرد باید تضمین داده شود که باید حتما صادرات انجام دهد؛ این تضمین هم گاهی حتی تا ۱۰ برابر ارزش کالاست؛ با این وضعیت و شروط کسی نمیآید آن را بخرد و باید برای این مسأله تدبیر شود.
رییس قوهقضاییه با اشاره به گلایههای مسئولان و کارکنان سازمان اموال تملیکی برای نبود اعتبار و انبار مناسب برای نگهداری کالاها، تصریح کرد: حل این مسأله نیازمند یک کار فوق العاده است و با اقدامات معمولی شدنی نیست.
دستور به مسئولان تعزیرات برای پیگیری فوری بلاتکلیفی ۲ هزار پرونده
حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای با اشاره به اظهارات مسئولان سازمان اموال تملیکی برای بلاتکلیفی ۲ هزار پرونده در سازمان تعزیرات حکومتی و لزوم صدور احکام قضایی برای تعیین تکلیف برخی کالاها، به مسئولان تعزیرات و حوزه ریاست قوهقضاییه دستور داد این موضوع را با فوریت پیگیری کنند.
رییس قوهقضاییه از مسئولان سازمان اموال تملیکی هم خواست ظرف دو هفته از تاریخ این بازدید، نحوه ساماندهی فعالیت این سازمان و تعیین تکلیف کالاهای موجود در انبارهایش را مورد بررسی قرار دهند و پیشنهادات خود را نیز برای تأمین بودجه، رفع نقایص قانونی و اصلاحات ساختارها و روشها ارائه دهند.
با همین قوانین فعلی هم میشود بهتر از روند موجود عمل کرد
حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای با تأکید بر این که ممکن است در این زمینه قانونگذاری نیاز باشد که باید موضوع را از طریق دولت و مجلس پیگیری کرد تا قوانین جامعتر شود، اما در عین حال متذکر شد که با همین قوانین فعلی هم میشود، بهتر از روند موجود عمل کرد.
گلایه از عدم راهاندازی سامانههای ثبت و نگهداری کالاهای قاچاق و توقیفی
رییس قوهقضاییه نحوه نگهداری کالاها در انبارهای سازمان اموال تملیکی را غیر استاندارد خواند و با بیان اینکه وضعیت سازمان اموال تملیکی بعد از سی سال فعالیت از سال ۷۰ تاکنون رضایتبخش نیست، نسبت به اجرایی نشدن راهاندازی کامل سامانههای لازم برای ثبت و نگهداری کالاهای قاچاق و توقیفی ابراز گلایه کرد.
رییس دستگاه قضا با اشاره به اختلاف سازمان اموال تملیکی و سازمان تعزیرات درباره عدم تطابق کالاهای توقیفی دپو شده در انبارها که ناشی از عدم ثبت کالا و کلاسه آن در سامانه سازمان تعزیرات توسط ضابط و کاشف عنوان شد، گفت که این مساله در خوزستان هم مطرح شده بود که باید در نشست مسئولان دو سازمان حل و فصل شود.
در این نشست، یکی از مسئولان سازمان اموال تملیکی با ارائه گزارشی از روند فعالیتهای این مجموعه و پروندههای آن اظهار کرد: از مجموع پروندههای فاقد حکم ۵۷۱ فقره مربوط به دادسرا و دادگستری میشود و ۲ هزار و ۱۰۱ پرونده نیز مربوط به تعزیرات شده و یک هزار و ۱۶۹ پرونده هم مشمول ماده ۲۱ قانون مبارزه با قاچاق میشود که تصریح دارد کالاهای دارای ارزش مالی زیر یک میلیون تومان که شعبه رسیدگی کننده ندارند و صاحب کالا نیز در مدت مشخصی پیگیری نمیکند، بر اساس نظر وزارت بهداشت فروخته یا امحا میشود که ۹۰ درصد این کالاها امحا میشوند.
عمرانی معاون قضایی دادستان کل کشور نیز در این نشست با بیان این که سازمان اموال تملیکی به لحاظ ساختاری و مدیریتی ایراد دارد. وی افزود این انبار شیکترین انبار سازمان اموال تملیکی در کشور است، اما تصویری که ما در این مجموعه دیدیم نگران کننده بود و در مواردی مشاهده شده که امانتداری در آن رعایت نمیشود.
سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی چگونه تشکیل شد؟
سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جمع آوری و فروش کالاهای متروکه و قاچاق را که پیش از انقلاب از وظایف گمرک بود، با تصویب لایحه قانونی شماره ۸۴۳۱۰ در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۵۸ شورای انقلاب و آیین نامه اجرایی آن به کمیتهای متشکل از نمایندگان بنیاد مستضعفان، جهادسازندگی، بنیاد مسکن و دادستانی کل کشور واگذار شد.
با تصویب قانون جمع آوری و فروش کالای متروکه، قاچاق و ضبطی قطعیت یافته و کالای قاچاق بلاصاحب و صاحب متواری مصوب ۱۱ بهمن ۱۳۶۱ و آیین نامه اجرایی آن که در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۲ به تصویب هیات وزیران رسید، این امور به مرکز جمع آوری و فروش کالاهای مذکور مستقر در وزارت امور اقتصادی و دارایی منتقل و در نهایت ششم مهر ۱۳۶۲ این مرکز تشکیل شد.
به دلیل ضرورت ساماندهی هرچه بیشتر امور و ادغام تشکیلات موازی مرکز جمع آوری و فروش کالاهای متروکه از یک سو و دفتر اجرایی تبصره ۳۵ قانون بودجه سال ۱۳۶۸ و تبصره ۲۸ قوانین بودجه سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ از سوی دیگر، منجر به تقدیم لایحه قانون تأسیس سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی به مجلس شورای اسلامی شد.
قانون مزبور ۲۴ دی ۱۳۷۰ به تصویب مجلس و هفتم بهمن همان سال به تأیید شورای نگهبان رسید و از اواخر سال ۱۳۷۱ سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی تشکیل شد.
سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی، یکی از شرکتهای دولتی تابعه وزارت امور اقتصادی و دارایی است که هدف اصلی از تشکیل این سازمان، تمرکز بر همه امور مربوط به جمع آوری، نگهداری، اداره و فروش اموالی که به موجب قانون به تملک، تصرف، تحت توقیف یا مدیریت دولت در میآید، تعریف شده است.
سهم مسکن از هزینه خانوارهای ایرانی چقدر است؟
از کل هزینه خانوارهای شهری بیش از ۴۲.۸ و روستایی ۲۳.۱ درصد به مسکن اختصاص دارد.
به گزارش ایسنا، بررسی گزارشی از وضعیت بودجه خانوار و توزیع درآمد بین خانوارهای شهری و روستایی نشان از روند افزایشی هزینه مسکن به ویژه در چهار سال گذشته دارد.
این در حالی است که در فاصله سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۹، متوسط هزینه خالص خانوار شهری از ۲۳.۴ میلیون تومان به ۶۲.۱ میلیون تومان افزایش یافته است که از این ارقام متوسط هزینه خوراکی از ۵.۸ میلیون به ۱۶.۱ میلیون افزایش دارد.
بر این اساس سهم هزینههای غیر خوراکی از متوسط ۱۷.۶ میلیون به بیش از ۴۶ میلیون تومان رشد داشته است.
رشد ۱۰ درصدی هزینه مسکن در هزینه شهرنشینی
اما این که سهم مسکن از هزینه خانوارهای شهری چقدر است بررسی این گزارش حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۶ نسبت هزینه خالص مسکن به کل هزینه خانوارها ۳۲.۹ درصد بوده که به ۴۲.۸ درصد در سال گذشته رسیده است.
در این فاصله سهم مسکن از هزینههای خانوار شهری، ۳۵.۵ درصد در سال ۱۳۹۷ و ۳۹.۸ درصد در سال ۱۳۹۸ بوده است.
۲۰.۴ درصد هزینه روستاییان غیر خوراکی است
در رابطه با وضعیت هزینه در خانوارهای روستایی نیز متوسط هزینه خالص از ۱۳.۸ میلیون تومان در سال ۱۳۹۳ به بیش از ۳۴ میلیون تومان در سال گذشته افزایش دارد که از این مبلغ متوسط هزینه خوراکیها از ۵.۷ میلیون در ابتدای دوره به ۱۳.۶ میلیون در پایان دوره رسیده است.
همچنین متوسط هزینه غیر خوراکی در خانوار روستایی ۸.۱ میلیون در سال ۱۳۹۳ به ۲۰.۴ میلیون در سال ۱۳۹۹ است.
بر این اساس نسبت هزینه خالص مسکن از کل هزینه خانوارهای روستایی از ۱۷.۲ درصد در سال ۱۳۹۶ به ۱۷.۷ در سال ۱۳۹۷، ۲۰ در سال ۱۳۹۸ و۲۳.۱ در سال ۱۳۹۹ افزایش دارد.
کاهش ۱۰ هزارتایی موالید در بهار امسال
بنا بر آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، در حالی تعداد ۲۶۹ هزار و ۷۴۸ ولادت در بهار سال جاری به ثبت رسید است که این آمار در قیاس با بهار سال گذشته با کاهش ۱۰ هزار و ۸۱۶ ولادت مواجه بوده است.
به گزارش ایسنا، مطابق با آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در بهار سال جاری، ولادت ۱۳۰ هزار و ۷۱۵ دختر و ۱۳۹ هزار و ۳۳ پسر به ثبت رسیده است.
اگر نگاهی به آمار فصلی دو سال اخیر بیاندازیم و ولادتهای ثبت شده در بهار ۹۸ و ۹۹ را با این آمار در سال جاری مقایسه کنیم در مییابیم که تعداد موالید با سیر نزولی مواجه بوده است.
به طوری که در بهار ۹۸ تعداد ۲۹۹ هزار و ۳۸۹ ولادت، در بهار ۹۹ تعداد ۲۸۰ هزار و ۵۶۴ ولادت و در بهار سال جاری ۲۶۹ هزار و ۷۴۸ ولادت با سیری نزولی به ثبت رسیده است.
چهار مرز سیستان و بلوچستان آماده تجارت کولبری
معاون امور اقتصادی استانداری سیستان و بلوچستان گفت: چهار مرز سیستان و بلوچستان به روی مرزنشینان برای تجارت کولبری بازگشایی شده و کولبران می توانند ۸۰۰ نوع کالای بدون ممنوعیت را خرید و فروش کنند.
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، ماندانا زنگنه در شورای ساماندهی مبادلات مرزی استان افزود: این مرزها در منطقه سیستان در شمال استان، شامل بازارچههای مرزی گمشاد و میلک و بازارچه مرزی شهرستان میرجاوه در منطقه مرکزی و بازارچه کهک در شهرستان سراوان در مناطق جنوبی استان است.
معاون استاندار بیان کرد: تا شعاع ۵۰ کیلومتری، در نقاط روستایی تلاش کردیم بازارچه های مرزی را برای شروع فعالیت کولبران باز کنیم.
زنگنه گفت: این طرح به منظور ارتقاء سطح معیشت مرزنشینان و ایجاد درآمد پایدار برای این قشر، در برخی از مرزهای سیستان و بلوچستان کلید خورده است.
وی ادامه داد: در طرح کولبری ساکنان شعاع ۵۰ کیلومتری مرز، این امکان را دارند تا ۸۰۰ نوع کالا از جمله انواع لوازم یدکی، لوازم خانگی و لاستیک را تا سقف ۱۶۶ دلار برای هر مرزنشین و هر خانوار ۴ نفره تا ۶۴۴ دلار به صورت ماهیانه از کشورهای افغانستان و پاکستان دریافت و در قالب چارچوبهای تعیین شده وارد ایران کنند.
معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری سیستان وبلوچستان گفت: با پیگیری های بعمل آمده و اخذ موافقت های لازم از مرکز و هماهنگی با تمامی مراجع و دستگاه های اجرایی استانی، درب مستقل بازارچه مرزی میلک بازگشایی شده و رویه کوله بری و خرده فروشی آغاز خواهد شد.
زنگنه افزود: شرایط سیستان به دلیل کمبود بارش ها امسال متفاوت تر خواهد بود، با توجود به آنکه راه اندازی منطقه آزاد تجاری صنعتی سیستان زمان بر است باید از طریق فعال کردن مرزها و بازارچه های مرزی به ویژه بازارچه فعال مرزی میلک، معیشت مرزنشینان منطقه را تامین کرد که تحقق آن سبب امرار معاش آنان می شود، بر همین اساس دستگاه های مرتبط در سطح ملی و استانی موافقت خود را با بازگشایی این درب مستقل اعلام کردند.
وی با اشاره به اینکه با بازگشایی درب مستقل این بازارچه مرزنشینان میتوانند کالاهای خود را در آن مکان عرضه کنند، بیان کرد: صاحبان بار و مرزنشینان می تواند به وسیله ماشین و چرخ دستی کالاهای خود را از این محل تا ورودی گمرک کشور افغانستان حمل کنند و این از طرفی سبب ایجاد اشتغال قابل توجه در آن منطقه خواهد شد.
معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری سیستان وبلوچستان ادامه داد: همچنین غرفه های خرده فروشی هم در این مکان ایجاد می شود که نقش بسیاری در افزایش مبادلات مرزی ایفا می کند.
زنگنه گفت: در کنار همه اینها پیله وران منطقه هم می توانند اقلامی که به آنها اجازه داده شده را وارد کرده سپس در این بازارچه و در محدوده منطقه سیستان به فروش برسانند.
لایحه رتبهبندی معلمان پس از بررسیهای متعدد در صحن مجلس درحالی دو بار به کمیسیون آموزش ارجاع شد که به نظر میرسد پیشنهادات برخی نمایندگان برای لایحه مذکور، صرفا جنبه تبلیغاتی دارد.
خبرگزاری مهر – گروه سیاست: لایحه نظام رتبهبندی معلمان ۲۵ اسفند سال ۱۳۹۹ از سوی دولت روحانی به مجلس یازدهم تقدیم شد و اردیبهشت ۱۴۰۰ درکمیسیون آموزش و تحقیقات به تصویب رسید.
به گفته علیرضا منادی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، هدف از اجرای نظام رتبهبندی در آموزش و پرورش، استقرار نظام پرداختها براساس شایستگیها، توسعه مستمر و نظاممند صلاحیت و کیفیت عملکردها و تقویت انگیزه رضایتمندی شغلی و ارتقای تعهد حرفهای معلمان بود.
سقف اعتباری که دولت روحانی برای این لایحه در نظر گرفته، ۲۵ هزار میلیارد تومان است در حالی که در گزارش نهایی کمیسیون آموزش، این رقم به اعتبار ۴۴ هزار میلیارد تومان افزیش یافته است.
پوست خربزه دولت روحانی زیر پای نظام
این لایحه در نهایت ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۰ به صحن علنی مجلس آمد و کلیات آن مورد بحث و بررسی نمایندگان قرار گرفت.
الیاس نادران رئیس کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۰ در مجلس شورای اسلامی در مخالفت با کلیات این لایحه اعلام کرد: «قطعاً بار مالی اجرای این لایحه دهها برابر بیشتر از آن چیزی است که در بودجه ۱۴۰۰ آمده است.» به اعتقاد نادران «لایحه رتبه بندی پوست خربزهای است که دولت قبل زیر پای نظام گذاشته است»
رفتار پوپولیستی یا دغدغهمندی؟
برخی نمایندگان نیز به اظهارات موافقین لایحه رتبهبندی معلمان انتقاد کردند و دفاع آنها از لایحه مذکور را نوعی رفتار پوپولیستی خواندند. به گفته مالک شریعتی نماینده مردم تهران «بررسی لایحه رتبهبندی به سمت مسائل پوپولیستی و غیرکاشناسی تنزل پیدا کرده است» شریعتی در تذکری آئیننامهای در صحن مجلس، در مخالفت با این لایحه تاکید کرد: «نباید با یک رفتار غیرمنطقی، کشور را دچار دومینوی سقوط در اقتصاد کنیم»
اما در دیگر سو، رحمتالله نوروزی نماینده علیآباد کتول به اظهارات نمایندگان تهران انتقاد کرد و گفت: «اینکه چهار نماینده تهران به عنوان مخالف ثبتنام کردند دلیلش آن است که آنها در متن مردم حضور ندارند و از دغدغه مردم بیخبرند.»
مجلس بارمالی لایحه را افزایش داد؟
این اختلاف نظرها تا جایی بالا گرفت که حمیدرضا حاجیبابایی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس به انتقادات مطرح نسبت به مشکلات اعتباری و بودجهای لایحه رتبهبندی واکنش نشان داد و گفت: «برخی از افراد میگویند که عدد و رقم زیادی برای اجرای رتبهبندی معلمان در نظر گرفته شده است که این اظهارات کاملاً دروغ است.»
این اظهارات از سوی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه در حالی مطرح شد که قالیباف در جریان پاسخ به تذکر یکی از نمایندگان، بارمالی ناشی از اجرای این لایحه را انکار نکرد و اینگونه توضیح داد: «از آنجا که بار مالی این لایحه پس از بررسی در کمیسیون مربوطه نسبت به پیشنهاد لایحه دولت افزایش داشته است، لذا مجلس باید در این خصوص تصمیم بگیرد.»
اصلاحاتی که خرج روی دست دولت میگذاشت!
علیرغم مخالفتهای جدی برخی نمایندگان، بالاخره کلیات این لایحه در مجلس به تصویب رسید و بلافاصله مجلس وارد بررسی جزئیات لایحه شد.
از اینجا به بعد شرایط بررسی لایحه رتبهبندی معلمان پیچیدهتر شد. آنچه به نظر میرسید این بود که برخی نمایندگان مجلس صرفاً میخواستند با ارائه پیشنهادات متعدد و بدون پشتوانه، صدای موافقت خود را به گوش معلمان حوزه انتخابیهشان برسانند؛ رفتاری که همواره کارشناسان و فعالان سیاسی به آن نقد داشتهاند و تاکید کردهاند که برخی نمایندگان مجلس، تصمیمات ملی را فدای ملاحظات منطقهای و انتخاباتی خود میکنند.
در جریان بررسی جزئیات لایحه مذکور، تعداد زیادی از نمایندگان با ارائه پیشنهاداتی درصدد بودند کارمندان وزارت آموزش و پرورش را هم شامل افزایش حقوق کنند، اما محمدباقر قالیباف رئیس مجلس در واکنش به این پیشنهادات آب پاکی را روی دست نمایندگان ریخت و گفت: «لایحه دولت فقط مربوط به رتبهبندی معلمان است. مسائل بخشهای اداری و کارمندی در مسیر قانون خدمات کشوری بررسی میشود.»
اما تذکر قالیباف مشکلی را حل نکرد چراکه نمایندگان همچنان اصرار داشتند پیشنهادات خود مبنی بر اضافه کردن کارمندان آموزش و پرورش به لایحه مذکور را مطرح کنند.
پیشنهاداتی برخلاف اصل ۷۵ قانون اساسی
در میانه پیشنهادات متعدد نمایندگان برای اضافه کردن گروههای دیگر به لایحه رتبهبندی، حسینعلی حاجیدلیگانی عضو هیئت رئیسه مجلس اعلام کرد: «تعداد زیادی از این پیشنهادات با اصل ۷۵ قانون اساسی مغایر است.»
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس نیز در واکنش به این تذکر گفت: «پیشنهادات اگر مغایرتی با قانون اساسی داشته باشد قابل طرح نیست، اگر نمایندگان بخواهند گروه دیگری را به این لایحه اضافه کنند امکانپذیر نیست، هدف این لایحه، فقط رتبهبندی معلمان است.»
اما احمد امیرآبادی نماینده قم به عنوان یکی از موافقین لایحه رتبهبندی در تذکری به هیئت رئیسه گفت که نمیتوانند به بهانه مغایرت با اصل ۷۵ قانون اساسی، اجازه طرح پیشنهادات نمایندگان را ندهند. قالیباف نیز در واکنش به این سخنان گفت: «رئیس جلسه مکلف است در قبول طرح، پیشنهادات و اصلاحیهها رعایت اصل ۷۵ را در نظر بگیرد.»
در دیگر سو، «سید غنی نظری» نماینده خلخال نیز در تذکری آییننامهای به پیشنهادات بیپشتوانه برخی نمایندگان انتقاد کرد و گفت: «از حرکتهای پوپولیستی سودی نخواهید برد. برخی همکاران به منظور تضمین آینده خود به سایر همکاران حمله میکنند و علاقه دارند برای مانور تبلیغاتی پیشنهاداتی را مطرح کنند»
پس از کش و قوسهای متعدد و پیشنهادات رنگارنگ نمایندگان، لایحه رتبهبندی به کمیسیون آموزش و تحقیقات رفت تا اصلاحات لازم آن انجام شود و دو هفته بعد (پس از تعطیلات مجلس) در دستور کار قرار بگیرد.
نمایندگان دولت خطاب به مجلس: بار مالی لایحه را افزایش ندهید
اولین دستور کار جلسه روز یکشنبه (۹ آبان) مجلس شورای اسلامی بررسی لایحه رتبهبندی معلمان بود، اما به صورت غیرعلنی و با حضور رؤسای سازمانهای برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی.
به گفته علیرضابیگی نماینده مردم تبریز در مجلس، «نمایندگان دولت در جلسه غیرعلنی مجلس به تغییرات در لایحه رتبهبندی معلمان توسط کمیسیون آموزش انتقاد و اعلام کردند که دولت میتواند این لایحه را فقط با بار مالی ۲۵ هزار میلیارد اجرایی کند. مجلس نباید بار مالی اجرای این لایحه را افزایش دهد»
در سوی دیگر، سید محمد حسینی معاون پارلمانی رئیسجمهور نیز در گفتگویی با خبرگزاری مجلس، از نمایندگان خواست که لایحه رتبهبندی را تبدیل به طرحی جدید نکنند. او تاکید کرد: «با وجود اینکه این لایحه را دولت قبلی ارائه کرده اما دولت سیزدهم کاملاً از نظام رتبهبندی معلمان حمایت میکند فقط انتظار ما از نمایندگان مجلس این است که این لایحه به طرحی جدید تبدیل نشود.»
معاون پارلمانی رئیسجمهور لایحه مذکور را تنها در صورتی مورد تائید دولت دانست که سقف اعتباری آن رعایت شود. حسینی اعلام کرد: «انتظار داریم این لایحه در همان سقفی که مورد تأیید است، به تصویب برسد تا مغایر اصل ۷۵ قانون اساسی نیز نباشد و شورای نگهبان به آن ایراد نگیرد.»
بالاخره بعد از دوساعت جلسه غیر علنی، نمایندگان در جلسه «علنی» مجلس شورای اسلامی با ارجاع مجدد لایحه رتبهبندی معلمان به کمیسیون آموزش و اصلاح آن موافقت کردند. قالیباف نیز از کمیسیون آموزش خواست تا ظرف ۱۰ روز این لایحه را اصلاح کرده و به صحن مجلس ارسال کند.
شاید مطالبه غالب معلمان کشور تصویب لایحه مذکور و نظم و نسق بخشیدن به نظام رتبهبندی فرهنگیان باشد اما آنچه در جریان بررسی کلیات و جزئیات این لایحه حائز توجه است، اصرار نمایندگان به پیشنهاداتی است که هیچگونه محاسبه و پشتوانه اجرایی و مالی برای آن درنظر گرفته نشده است؛ پیشنهاداتی که به نظر میرسد صرفاً جنبه تبلیغاتی در حوزههای انتخابیه دارد.
امپراطوری مطب، منشی و پزشک
“مطب ” فضایی بسته را در ذهن تداعی میکند که نفس گیر تر از آن شلوغی مترو در ساعاتی خاص است، لحظاتی که همگان سعی دارند دست کم خود را سرپا نگه داشته و در آن ازدحام جایی برای ایستادن پیدا کنند.
به گزارش ایرنا، راه را که باز میکنی به منشی میرسی؛ کلافه و عصبی به نظر میرسد و در حالی که برای پیدا کردن پرونده یک بیمار سرش را زیر میز فرو برده و حجم سنگینی از پرونده های زیر و رو شده را روی پا به سختی نگه داشته است و تند و تند در حال ورق زدن پرونده های تک برگی در سایزهای مختلف است و گاهی برای سرعت عمل بیشتر دست را با زبان مرطوب می کند و ادامه می دهد و در همان حالت هم جواب دیگران را یا نمیدهد یا با حالتی عصبی جواب های کوتاه می دهد.
یکی از بیماران که به نظر می رسد مدت زمان طولانی برای پیدا کردن پرونده بالای سر منشی ایستاده و تا کمر روی میز خم شده تا با نگاه در دنبال کردن پرونده ها به منشی کمکی کرده باشد، یکی دیگر از بیماران منتظر چند بار از منشی تقاضای نهایی کردن نوبتی که تلفنی گرفته را دارد و منشی پاسخی به او نمیدهد. همان بیمار خطاب به منشی می گوید بهتر نیست یک کامپیوتر بگیرید و سریع تر کار را انجام دهید.
منشی بدون اینکه سرش را از زیر میز و در انبوه پرونده ها بیرون بیاورد، با عصبانیت ملایم شده ای که گویی خیلی تلاش کرده تا با کلامی تند باعث مشاجره ای مفصل در مطب نشود، می گوید: شما نگران چیزی نباشید من خودم پیدا می کنم.
بعد از مدت زمانی طولانی که برای بیماران منتظر در آن فضای شلوغ طولانی تر هم به نظر می رسد؛ بالاخره پرونده پیدا می شود و بیمار راهی اتاق پزشک می شود و منشی این بار با صدایی حق به جانب تر و بلندتر از بیماران می خواهد دور میز را خلوت کنند اما تغییری در اطراف او حاصل نمی شود زیرا فضایی برای جابجایی و عقب رفتن بیماران وجود ندارد.
چرخه زمان طولانی برای پیدا کردن پرونده بیماران با رفتن هر بیمار به اتاق پزشک و برگشتن برای گرفتن پرونده همچنان می چرخد، در این چرخه نفس گیر بالاخره بعد از ساعت ها (چیزی بیشتر از سه ساعت) زمان ورود به اتاق پزشک فرا می رسد. بیمار بعد از ساعت ها بی پناهی و سرپا ماندن این انتظار را دارد حتی برای پنج دقیقه روی صندلی بیمار در اتاق پزشک بنشیند اما داخل اتاق صندلی برای نشستن بیمار گذاشته نشده باید ایستاده شرح حال خود را به پزشک ارایه دهد.
اما این سرعت عمل در صرف زمان استاندارد برای هر بیمار نه تنها منجر به تعدیل ازدحام مطب نمی شود بلکه با پذیرش همه تماس های تلفنی برای گرفتن وقت همچنان ادامه دارد و چیزی به نام حقوق شهروندی بیمار گویی اصلا وجود ندارد.
مشکلی دیگر در برخی مطب ها استفاده دکوری از دستگاه کارت خوان است و بیمار خرسند از اینکه راحت می تواند هزینه را با کارت بانکی پرداخت کند اما جواب منشی روبرو می شود که می گوید از خودپرداز سرکوچه وجه نقد برداشت کن و این سردرگمی و خستگی بیمار را بیشتر می کند.
منشی در حالیکه سرش را زیر میز فرو برده و در حال شمردن پول های کشوی میز است به هر بیماری که نوبت دارد بدون اینکه نامی بنویسد یا دفترچه ای تحویل بگیرد می گوید بنشین صدایت می زنم و به کار شمردن اسکناس ادامه می دهد.
به نظر می رسد باید در زمینه زمان صرف شده برای هر بیمار و یا ضرورت استفاده از دستگاه کارت خوان، نظارت هایی بر مطب های پزشکان صورت گیرد که بیماران بصورت گروهی در داخل اتاق معاینه پذیرش نشوند.
آنچه روایت شد تنها یکی از هزاران مشاهداتی است که هر کدام از ما با هر بار رفتن به مطب پزشک ها با آن مواجه می شویم و انصاف باید داد حتی صبورترین و خویشتن دار ترین افراد گاه تاب و تحمل برخی رفتارها را ندارند و چه بسا با خشم و عصبانیتی انباشت شده بعد از هر بار مراجعه به این مطب ها به خانه بازگردد.
گذری بر مطب های شخصی برخی پزشکان و داروخانه بیانگر تصویری واضح از پزشک سالاری و درماندگی بیمارانی است که در هر شرایطی ناگزیر به پذیرش هر آنچه که موجود است، هستند. نوبت رعایت شود یا نه؟ محاسبات تقریبی در مورد زمان پذیرش بیماران دقیق باشد یا خیر؟ رعایت پروتکل های بهداشتی اعم از ماسک و اسپری ضد عفونی بدرستی اعمال شود یا نه؟ فاصله رعایت شود یا نه؟ پذیرش بیمارانی در ساعتی مشخص و معین صورت گیرد یا نه؟ جواب هر چه باشد فرقی ندارد در هر حال بیمار چاره ای ندارد باید هر چه را که هست به جان بخرد تا بتواند به پیشگاه پزشک حضور یابد.
در چنین شرایطی یادآوری حقوق شهروندی هم نمی تواند مشکلی را رفع کند که اگر ضمانت اجرایی در مورد همان حقوق شکیل شهروندی بود هیچ بیمار و بلکه هیچ انسانی مجبور به تحمل رفتارهایی نبود که می داند با کرامت و شان انسانی او منافات دارد.
در یکی از همین مطب ها، بیماری خطاب به منشی می گوید؛ به فرض ما بهترین منشورها و حقوق انسانی نوشته بر کاغذ داشته باشیم اما تا زمانیکه افرادی مثل شما و پزشکی که شما را استخدام کرده است را داریم همان بهتر بگوییم ما از حقوق شهروندی بی اطلاع هستیم.
بیماری دیگر با ادبیات عامیانه همراه با خواهش و التماس به منشی می گوید من از یکی از روستاهای دورافتاده آمده ام؛ رفت و آمد سخت است از یک مسیری به بعد باید کنار جاده بمانم و امروز با یک ماشین سنگین (کامیون) که فقط جای یک نفر را داشت آمده ام از تو می خواهم تا قبل تاریکی هوا من را پیش دکتر بفرستی و منشی در پاسخ می گوید همه مثل تو مشکل دارند و همزمان هم بیمار دیگری را برای گرفتن وجه نقد به خودپرداز سر خیابان راهنمایی می کند.!
نوبت دهی در حجم بالا آنهم با زمان های تقریبی ۲ ساعت انتظار همیشه متداول بوده است و بسیاری تجربه آن را داریم که در واقع در مواقعی، بی برنامگی و حرص برای پذیرش بیشتر را نشان می دهد اما همیشه با دقت و زمان صرف بیشتر برای تشخیص درد بیمار توجیح می شود که بقول یکی از بیماران منتظر و عصبانی کدام دقت و تشخیص وقتی حتی یک صندلی نیست روی آن در حضور پزشک بنشینی و از شرح حال بیماری ات بگویی و بعد از ساعت ها انتظار بیشتر از چند دقیقه نمی توانی داخل اتاق پزشک بمانی.!
آنچه که جای سوال دارد این است که اینگونه نادیده گرفتن حقوق شهروندی ابتدایی از سوی قشر فرهیخته و باسواد جامعه یعنی از سوی پزشکان اعمال می شود؛ با به کارگیری افرادی بعنوان منشی که با سرعت عملی که در تغییر آنها دارند، معمولا بی تجربگی و مبادی آداب نبودن آنها مشهود است و بیش از پیش این مساله را یادآوری می کنند که اینگونه رفتارها بیشتر از آنچه که مساله ای پزشکی باشد مساله ای فرهنگی و اجتماعی است.
به عبارتی با شکافی که بین قشری خاص بعنوان پزشک با بیمار وجود دارد، گویی بیمار چاره ای جز پذیرش هر آنچه که هست را ندارد و آنقدر در این شکاف تحت فشار و نادیده گرفتن و در عین حال نیاز به گرفتن خدمات است که چیزی بعنوان تلاش برای احقاق حقوق شهروندی در ذهنش خطور نمی کند و نتیجه می شود داشتن صبری وافر و توانی قدرتمند برای کنترل خشم و پذیرش هر ناملایمات رفتاری تا موفق به رسیدن به مقصد که همان اتاق پزشک است شوی.
معصومه زارعی فعال اجتماعی و جامعه شناس می گوید: فرایند ارزش گذاری در جامعه ما دچار اشتباه شده است که گاه منجر به ایجاد شکافی اقتصادی و اجتماعی وسیعی بین مردم و قشری خاص می شود، شکافی که در آن حقوق شهروندی بیمار نادیده گرفته می شود مساله ای که بنا بر نظر کارشناسان با چرخش گفتمان غالب فرهنگی می توان به تغییر در این رویه امیدوار بود تا تمام مشاغل به ارزش و اعتبار اجتماعی و اقتصادی تعریف شده ای برسند و شکافی اقتصادی و اجتماعی از میان برداشته شود.
وی میگوید: در یک شرایط مطلوب تمامی مشاغل در تمامی سطوح جایگاه و پایگاه اقتصادی و اجتماعی خوبی قرار دارند اما در برخی جوامع که تعریفی صحیحی از پایگاه اجتماعی مشاغل مختلف وجود ندارد به مرور مشاغلی همچون پزشکی می توانند به یک منبع مطمئن درآمد زایی با پایگاه اجتماعی بالا تبدیل شوند و همین نقطه آغازی برای فاصله بین بیمار و پزشک می شود که بیمار خود را در هر حال به پزشک محتاج می داند.
بنا برگفته جامعه شناسان موضوع پزشک محوری در جامعه ناشی از یک گفتمان غالب فرهنگی است، به این صورت که بنا بر یک گفتمان فرهنگی که حول یک حرفه صورت می گیرد، آن حرفه معمولا عرضه آن کم و متقاضی آن بسیار است و در عین حال حوزه قدرت از آن حمایت می کند.
به هر روی شاید بتوان این شیوه های یک جانبه نگرانه حاکم بر مطب، منشی و پزشک را اصلاح کرد البته اگر اعتنایی بر زمان و شخصیت بیمار داده شود و اعصاب و آرامشی برای او بعد از ساعت ها سرپا ایستادن، نشستن و یا انتظار کشیدن در مطب ها باقی مانده باشد و یادآوری آن نکته دقیق از زبان یکی از بیماران خالی از لطف نیست؛ به فرض که ما بهترین پیشینه فرهنگی و منشورهای اخلاقی را بر گرفته از همان منشورها بر روی کاغذها نوشته باشیم ولی واقعیت بیشتر از کاغذهای بایگانی شده خود را در مراوده های روزمره و گذرمان به یکی از همین مطب ها که در حوالی هر کدام مان وجود دارد خود را به رخ می کشاند!
حواشی وزارتخانه اوجی به اوج رسید
وزارت نفت طی چند هفته اخیر به شدت درگیر حواشی و شایعات متعدد شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، چند هفتهای است که حواشی یکی پس از دیگری دست به گریبان وزارت نفت شده اند و این وزارتخانه به نوعی تبدیل به نقل محافل و مجالس فضای مجازی و رسانهها شده است؛ از استخدام غیرقانونی دختر نماینده مردم گرگان در مجلس و لغو استخدام او گرفته تا حمله سایبری به سامانه هوشمند سوخت و بروز نقص فنی در پالایشگاه شازند!
روز گذشته نیز اسناد محرمانهای از میزان حقوق و مزایای پیام کهتری انور مشاور و مدیرکل دفتر وزارتی نفت، منتشر شده و منتشرکنندگان این اسناد مدعی این هستند که حتی استخدام او در وزارت نفت از اساس، خلاف قوانین بوده است چه برسد به آن که بخواهد حقوق ۳۲ میلیون تومانی در هر ماه دریافت کند.
جالب توجه است؛ ادعای استخدامهای غیرقانونی توسط وزیر نفت برای نخستین بار زمانی صورت گرفت که با پیگیریهای باشگاه خبرنگاران جوان از مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت، درخواست دادن رمضانعلی سنگدوینی نماینده مردم گرگان در مجلس مورد تایید قرار گرفت و گزارش این پیگیریها از مجموعههای مختلف خبری صداوسیما انتشار یافت. این نماینده اعلام کرده بود که استخدام علی فروزنده مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت بر خلاف قوانین صورت گرفته است.
بنابراین؛ وزارت نفت با وجود آن که هنوز از حواشی استخدام دختر نماینده مردم گرگان در مجلس، حمله سایبری به سامانه هوشمند سوخت و بروز نقص فنی در پالایشگاه شازند رهایی نیافته، اکنون با ادعای رخ دادن دو استخدام غیرقانونی در سطوح بالای مدیریتی این وزارتخانه مواجه است؛ نخست، استخدام مدیرکل دفتر وزارتی و دوم، استخدام مدیرکل روابط عمومی.
قوانین استخدامی وزارت نفت از قانون خدمات کشوری مستثنی است
پیگیریهای خبرنگار اقتصاد و انرژی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، نشان دهنده آن است که در ماههای پایانی دولت گذشته، تغییراتی در آیین نامه نظامهای اداری و استخدامی صنعت نفت رخ داده که اکنون دست به گریبان وزیر جدید نفت شده است.
قبل از پرداختن به این تغییرات، لازم به یادآوری است که به علت وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی، مجلس و دولت وقت در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ تصمیم به تدوین قوانین خاصی برای وزارت نفت کردند که در نهایت، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ با نام قانون وظایف و اختیارات صنعت نفت به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
بر اساس ماده ۱۰ این قانون، نظامهای اداری و استخدامی و پرداخت حقوق و مزایای آن دسته از کارکنان شرکتهای تابعه وزارت نفت که در واحدهای عملیاتی و تخصصی شاغل هستند، با رویکرد تقویت رقابت پذیری و سرعت بخشیدن به بهره برداری از میادین مشترک و حفظ نیروی انسانی متخصص، تابع آیین نامه خاصی است که بدون الزام به رعایت قانون مدیریت خدمات کشوری با رعایت سایر قوانین و مقررات مربوطه و با پیشنهاد وزارت نفت و تایید معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور تهیه شده و به تصویب ریاست جمهوری رسیده است.
اما نکته بسیار مهم این است که تعللهای صورت گرفته سبب شد تا این آیین نامه که باید ظرف شش ماه تهیه میشد، پس از مدتها تاخیر، در آذرماه سال ۱۳۹۳ به تصویب رسید و دولت یازدهم، عبارت «آن دسته از کارکنان شرکتهای تابعه وزارت نفت که در واحدهای عملیاتی و تخصصی شاغل هستند» را نادیده گرفت و کارکنان ادارات ستادی را نیز در این آیین نامه گنجاند.
سایه سنگین وزارت زنگنه بر سر اوجی!
در هر حال، اکنون این اتفاق رخ داده است اما نکته عجیب تر، مربوط به تغییرات صورت گرفته در ترکیب ماده ۳۹ آیین نامه مذکور در اواخر دولت قبل یعنی در تاریخ ۴ اسفند ماه ۱۳۹۹ است که بر اساس آن، برخی اختیارات از شورای اداری و استخدامی صنعت نفت گرفته شده است؛ به گونهای که این شورا، دیگر نمیتواند در این آیین نامه تغییراتی را اعمال کند، بلکه اگر قرار باشد تغییری رخ دهد، باید ابتدا از سازمان اداری و استخدامی کشور و سپس نهاد ریاست جمهوری مجوز آن دریافت شود.
همچنین بر اساس این آیین نامه، وزیر نفت دیگر نمیتواند مدلی که برای جذب در صنعت نفت مشخص شده را ابطال کند. این مدل جذب، قرارداد مدت معین نوین نام دارد که حقوق و مزایای آن کاملا مشخص است.
هرچند که اکثر قریب به اتفاق کارکنان ستادی و غیرستادی وزارت نفت نیز بارها اعتراض خود را نسبت به این مدل قراردادی اعلام کرده اند، اما بر اساس آخرین آیین نامه نظامهای اداری و استخدامی این وزارتخانه، تنها راهی که اکنون استخدام شدن مدیرکل دفتر وزارتی و مدیرکل روابط عمومی در وزارت نفت را ممکن میکند، استخدام آنها با مدل قراردادی ارکان ثالث یا شرکتی است نه مدت معین نوین!
چرا که در مدل قراردادی مدت معین نوین، این دو مدیرکل باید در آزمونهای مرکز توسعه مدیریت سرمایه انسانی صنعت نفت شرکت میکردند که این اتفاق رخ نداده در حالی که تا قبل از تغییرات صورت گرفته در آیین نامه مذکور در ماههای پایانی دولت گذشته، وزیر نفت به راحتی اختیار استخدام معاونان و مدیرکلهای وزارت نفت را داشته و نیازی به شرکت کردن آنها در آزمونهای مرکز توسعه مدیریت نبوده است.
تصاویر مربوط به صورتجلسه شورای اداری و استخدامی وزارت نفت درباره مدل جدید جذب کارمندان با قرارداد مدت معین
اکنون نیز اگر وزیر نفت میخواهد اختیارات گرفته شده از مقام وزیر مجددا به آیین نامه مذکور برگردد، باید با طی کردن مراحل قانونی، نسبت به دریافت مجوز از سازمان اداری و استخدامی و ریاست جمهوری اقدام کند.
حقوق و مزایای کارمندان وزارت نفت در قرارداد مدت معین نوین شرایط خاصی دارد
بنابراین، نکته اول این است که این دومدیرکل نباید به صورت مدت معین نوین جذب میشدند و قرارداد آنها باید ارکان ثالث یا شرکتی باشد و نکته دوم این است که حتی اگر مدل قراردادی مدت معین نوین هم امکان پذیر باشد، حقوق و مزایای آنان باید تابع این مدل قراردادی پرداخت شود.
البته هیچگونه سندی در رابطه با میزان حقوق و مزایای دریافتی علی فروزنده مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت وجود ندارد و باشگاه خبرنگاران جوان نیز در این زمینه هیچگونه ادعایی نمیکند.
فارغ از بحث درست و نادرست بودن استخدام شدن پیام کهتری انور به عنوان مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی نفت با مدل قراردادی مدت معین نوین، درباره حقوق و مزایای او که مشخص نیست اسناد محرمانه آن چگونه سر از فضای مجازی در آورده، ذکر نکاتی ضروری به نظر میرسد.
طبق مقررات نظامهای اداری و استخدامی صنعت نفت، عوامل متعددی بر میزان حقوق و مزایای کارمندان وزارت نفت دخیل هستند از جمله مهمترین آن ها، سابقه کار و مدرک تحصیلی است. در خصوص مدرک تحصیلی ناگفته نماند که کهتری انور در سال ۱۳۹۱ از دانشکده مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف، در گرایش مدلسازی، شبیه سازی و کنترل فارغ التحصیل شده، بنابراین مدرک تحصیلی قابل قبولی دارد.
در رابطه با سابقه کاری او در صنعت نفت، اما حرف و حدیثها بسیار است؛ چرا که کهتری پس از فارغ التحصیلی، به عنوان کارشناس سیاستگذاری حوزه انرژی در مجموعههای خارج از وزارت نفت فعالیت داشته و حضور کوتاه مدت او در شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی به عنوان بازرس این شرکت نیز، به واسطه رابطه استخدامی اش با سازمان بازرسی کشور بوده است. بنابراین، او اولین رابطه استخدامی اش با وزارت نفت که مبنای محاسبه حقوق در این وزارتخانه میشود را، تنها دو ماه است که آغاز کرده است.
بر اساس آیین نامه مورد اشاره در این گزارش و همچنین بخش ۲-۰۱-۲۴ از مجموعه مقررات اداری و استخدامی کارمندان وزارت نفت که مربوط به مقررات تعیین حقوق مدت معین میشود، چون کهتری انور رابطه استخدامی طولانی مدتی با وزارت نفت نداشته، تعیین حقوق ۳۲ میلیون تومانی برای او نادرست است و این مبلغ، باید کاهش یابد.
در پایان لازم به بیان است؛ وزارت نفت در جریان حواشی اخیر، تنها در یک مورد موفق به اقناع سازی افکار عمومی شده و آن هم حمله سایبری به سامانه هوشمند سوخت بود؛ زیرا با عملکرد مطلوب خود توانست، مانع از دستیابی طراحان این حمله به اهدافشان شود، اما هنوز درباره حواشی مطرح شده در زمینه استخدامهای پرحاشیه اخیر، موفق به این کار نشده است.
همچنین گفتنی است؛ پرحاشیه شدن استخدامهای مذکور، به طرز عجیبی با انتشار اسناد محرمانه در فضای مجازی آغاز شده که این امر، حاکی از آن است که جریان مخالف وزیر جدید نفت که هنوز در وزارت نفت مشغول به فعالیت هستند، با اهداف و اغراض سیاسی این اقدامات را انجام میدهند؛ بنابراین، لازم است تا مسئولان تصمیم گیر در این وزارتخانه، پاسخ مناسبی را به رسانهها در این زمینه ارائه کنند.
برخورد سلیقهای بانکها در قبال چکهای صیادی
علیرغم سپری شدن ۳ سال از تصویب قانون جدید چک، هنوز هم در عمل شاهد انبوهی از تکالیف بر زمین مانده و نبود آموزش همگانی مناسب در زمینه چکهای صیادی هستیم.
به گزارش خبرنگار مهر، در سالهای اخیر درصد بالای چکهای برگشتی علاوه بر افزایش خیرهکننده هزینه مبادلات مالی و از رونق انداختن کسبوکار، منجر به افزایش پروندههای ورودی به قوه قضائیه شده بود.
«مطالبه وجه چک» در سال ۹۶، رتبه دوم پروندههای حقوقی را به خود اختصاص داده بود و در همین سال، تقریباً رکورد یک میلیارد تومان چک برگشتی در هر دقیقه به ثبت رسید. به همین دلیل معضل «چک برگشتی» یکی از ۵ مشکل بزرگ و اصلی فعالان اقتصادی کشور بود و با وجود کاهش مجازات چک بلامحل طی اصلاحات قانون صدور چک در سالهای گذشته، ۹۵ درصد زندانیان جرایم غیرعمد را محکومان مالی تشکیل میدادند و بیش از ۹۵ درصد زندانیان زن محکوم مالی، به دلیل چک برگشتی محکوم شده بودند.
با وجود آنکه قانون جدید چک بعد از سال ۹۷ موفق شده است در ابعاد مختلف کاستیها و معضلات چکهای رایج را به طور محسوسی کاهش دهد و تا حد زیادی از نکول و افزایش زندانیان جلوگیری به عمل آورد؛ اما با این حال بعد از ۳ سال از سپری شدن تصویب این قانون، بسیاری از مفاد آن هنوز بر زمین مانده و عملیاتی نشده است.
قانون جدید، آمار چکهای برگشتی را کاهش داد
محمدعلی قشقایی کارشناس حقوقی در گفتوگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه قانون جدید چک با وجود داشتن نواقص جدی اجرایی در سیستم بانکی، میزان چکهای برگشتی را به شدت کاهش داد، عنوان کرد: مطابق آمار استخراج شده از سامانه چکاوک، نسبت مبلغی چکهای برگشتی به کل چکهای مبادله شده، در سال ۹۶ حدود ۲۱ درصد بوده که این رقم در سال ۹۹ به حدود ۱۱ درصد کاهش یافته است.
این کارشناس حقوقی افزود: اما با این حال، با وجود اینکه حدود ۶ ماه از آخرین موعد پیادهسازی نهایی این قانون (فروردین ۱۴۰۰) سپری شده است؛ اما هنوز هم در زمینه استقرار کامل تمامی مفاد این قانون در سیستم بانکی با ضعفهای جدی مواجه هستیم.
وی با بیان اینکه در حال حاضر دسترسی ساکنان مناطق محروم و افراد فاقد تکنولوژیهای هوشمند به سامانه صیاد با دشواری همراه است، خاطرنشان کرد: بسیاری از کسبه قدیمی و افراد سالخورده دسترسی آسانی به گوشی هوشمند و سامانههای الکترونیکی ندارند و به همین خاطر بانک مرکزی باید ابزارهایی همچون پیامک و خودپرداز را نیز به سامانه صیاد متصل کند.
تکالیف بر زمین مانده بانک مرکزی، میراث رئیس کل جدید
وی با بیان اینکه قانون جدید بانک مرکزی را مکلف به اجرای تقریبی حدود ۲۲ تکلیف و پروژه درباره روند صدور، ثبت و پرداخت چک کرده است، گفت: در این میان فقط حدود ۴ تکلیف به طور کامل اجرایی شده است و مابقی آنها یا اصلاً اجرایی نشده و یا اینکه به طور ناقص اجرا شده است.
قشقایی در ادامه افزود: «کاربرپسند و ساده بودن فرآیندهای سیستمی چک»، «آموزش مؤثر شبکه بانکی و کارمندان باجههای بانکی» و «کنترل و نظارت بر رویههای نادرست و عملکرد خودسرانه سیستم بانکی» ۳ مورد از مهمترین وظایف بانک مرکزی است.
آموزش عمومی کارکرد چکهای جدید، فوریترین تکلیف بانک مرکزی
وی با بیان اینکه دارندگان چک صیادی بایستی در خصوص شیوه ثبت، صدور و انتقال چک در سامانه صیاد آموزش کافی ببینند تا دچار ضررهای مالی و قضائی نشوند، گفت: البته در این زمینه بانک مرکزی نیز موظف است تمامی جزئیات قانون جدید را به شکل دقیق برای عموم مردم اطلاعرسانی و فرهنگسازی کند.
قشقایی با اشاره به اینکه فرهنگسازی قانون جدید چک به مردم از ۲ طریق «بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای و تبلیغاتی» و نیز «مشاوره حضوری کارمندان شعب بانکها» میسر خواهد بود، افزود: در طول ۳ سال گذشته در هر دو زمینه بانک مرکزی برنامه و اقدام مناسبی در این زمینه انجام نداده است.
وی با بیان اینکه بانک مرکزی در موضوع آگاهسازی عمومی درباره چکهای جدید صرفاً به بازه زمانی عید نوروز ۱۴۰۰ اکتفا کرد، گفت: آگاهی مردم به حقوق و تکالیف خود درباره چکهای صیادی، پیشنیاز اصلی پیادهسازی قانون جدید چک در کشور است.
این کارشناس حقوقی با بیان اینکه عمده دستورات و تکالیف قانون جدید چک متوجه ۳ ضلع «بانک مرکزی»، «سیستم بانکی» و «مردم و کسبه» است، گفت: بر فرض آنکه بانک مرکزی و سیستم بانکی تماماً به تکالیف خود در خصوص چک عمل کنند، چنانچه مردم در این زمینه همکاری لازم را به عمل نیاورند؛ قانون جدید نه تنها تسهیلگر مبادلات اسنادی در کشور نخواهد شد بلکه دشواریهای قضائی و اقتصادی مضاعفی را به جامعه تحمیل خواهد کرد.
«ناآگاهی به قانون جدید» و «تعارض منافع» دو تخلف اصلی شعب بانکها
کارشناس حقوقی با بیان اینکه در حال حاضر نه تنها کارمندان بانکها مشاوره دقیقی به دارندگان و گیرندگان چک ارائه نمیدهند، گفت: حتی در مشاهدات میدانی شاهد این هستیم که سواد قانونی صحیحی درباره قانون جدید چک در میان کارمندان بانکها وجود ندارد؛ در موارد متعددی دیده شده است که شعب مختلف یک بانک در خصوص یک کیس واحد مربوط به چکهای جدید، نظرات مختلفی را به مشتری ارائه کرده و رویههای مختلفی را در پیش گرفتهاند.
قشقایی در ادامه عنوان کرد: ضعف عملکرد کارمندان بانکی در زمینه آگاهی بخشی به مشتریان هم میتواند ناشی از آشنا نبودن آنها با قانون جدید باشد و هم از سرمنشاء تعارض منافع بانکها با دستورالعملهای جدید چک صیادی ناشی شود.
رویههای سلیقهای شعب بانکها در قبال چکهای صیادی
وی افزود: در موارد متعددی همچون «کسر مبلغ چک از سایر حسابهای سپرده و قرضالحسنه شخص بدهکار»، «استفاده سامانه صیاد برای اتباع خارجی»، «برداشت کل موجودی حساب بدهکار به ارزش کمتر از وجه اسمی چک» و غیره مشاهده شده است که بانکها با ضعف عملکردی و اجرایی مواجه هستند.
این کارشناس حقوقی ضمن اشاره به اینکه مطابق اصلاح اخیر قانون چک زمانی که موجودی حساب صادرکننده چک نزد بانک کمتر از مبلغ چک باشد؛ در صورت تقاضای دارنده چک، بانک مکلف است مبلغ موجودی در حساب را به دارنده چک بپردازد، افزود: همچنین بنا به درخواست دارنده چک، بانک باید فوراً کسری مبلغ چک را در سامانه یکپارچه بانک مرکزی وارد نماید و سپس از موجودی حساب جاری یا سایر حسابهای قرضالحسنه، سپرده بلند مدت و کوتاه مدت بانک محل رجوع و حتی سایر بانکها برداشت شود.
تعارض منافع بانکها، عامل اجرایی نشدن قانون چک
قشقایی با بیان اینکه در حال حاضر شاهد هستیم بعضاً بانکها به دلیل منافعی که در حسابهای سپرده بلندمدت و کوتاهمدت خود دارند تمایلی به کسر موجودی آن و پرداخت آن به طلبکار را ندارند، گفت: این خود یک نمونه تعارض منافع بانکها در برابر چک صیادی است.
وی تأکید کرد: اتباع خارجی دارای شناسه فراگیر نیز میتوانند از امکانات سامانه و چک صیادی استفاده کنند اما در این موضوع نیز شاهد هستیم رویهها در شعب و بانکها با یکدیگر متفاوت است.
واکاوی مهمترین چالشها و معضلات اجتماعی کشور
آیا کاهش آمار ازدواج در کشور، فقط دلایل اقتصادی دارد؟
محمدرضا رئیسی
تهران- ایرناپلاس- جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد در ۱۰ سال گذشته بهگونه خطرناکی میزان ازدواج کاهش و طلاق افزایش یافته است. این آمار پرسشهای مختلفی را تداعی میکند از جمله اینکه مهمترین دلایل این چالش اجتماعی چیست؟ آیا فقط مسائل اقتصادی دخیل بوده یا عوامل مهمتری نیز به آن دامن زده است؟
بر پایه این گزارش از سال ۱۳۹۰ تا پایان ۱۳۹۹ ازدواج در کشور بیش از ۳۶ درصد کاهش و در همین مدت میزان طلاق حدود ۲۸ درصد افزایش داشته ؛ این وضعیت علاوه بر اینکه به اندازه کافی گویا و هشداردهنده است، نشان از یک بحران کارکردی در نهاد خانواده و نهادهای متولی آن دارد و البته توصیفکننده عمق مشکلات ارتباطی میان فردی، اعتقادی، فرهنگی و نگرشی در زوجها و در کل، بین همه افراد جامعه است.
ایرناپلاس در نظر دارد بر پایه همین گزارش و استناد به دیگر دادههای منتشر شده در یک دهه گذشنه، به طور تفصیلی به واکاوی دلایل روی گردانی جوانان از تشکیل خانواده و ناپایداری خطرناک ازدواجها و طلاق (رسمی و عاطفی) بپردازد.
در بخش نخست این مطالب برخی عوامل و ریشههای کاهش ازدواج را بررسی کرده و از منظر طرح آغازین بحث، تشریح خواهیم کرد که تقلیل دلایل کاهش ازدواج به یک عامل اقتصادی صرف، خطای بزرگی در تحلیلها و برنامهریزیهای آینده خواهد بود.
الف- عوامل اقتصادی و هزینههای اولیه
در نگاه نخست به نظر میرسد که کاهش ۳۶ درصدی ازدواج جوانان در ایران، ارتباط تنگاتنگی با رشد هزینههای ازدواج شامل برگزاری مراسم عقد و عروسی و تهیه جهیزیه و منزل مسکونی دارد.
اگر نخستین متغیر لازم برای شروع یک زندگی را مسکن بدانیم، اوضاع خرید و اجاره مسکن به اندازهای سرسام آور شده که هر جوانی را که جویای یک واحد یک خوابه (بویژه در شهرهای بزرگ) است، به وحشت میاندازد.
برپایه گزارشهای رسمی و میدانی، میزان قیمت مسکن از ۱۳۹۶ تا کنون ۴۶۵ درصد رشد داشته ؛ در این مدت اجارهبها نیز حداقل به سه برابر چهار سال پیش رسیده است.
گزارشهای رسانهای در خرداد ۱۴۰۰ نشان میدهد متوسط قیمت اجاره و رهن یک خانه در مناطق مرکزی و جنوبی تهران برای یک خانه ۴۵ متری، از ۶۰ میلیون رهن تا ۴۰۰ میلیون متغیر بوده و اجاره ماهانه آن نیز( با فرض همین مبلغ رهن) بین ۳ تا ۷ میلیون متغیر است.
درباره هزینه های عقد و عروسی باید به خریدهای پیش از عقد و هزینههای آرایشگاه، بلهبرون، مراسم عقد یا عروسی را محاسبه کرد که اگرچه به لطف ویروس کرونا، دو سالی است کاهش یافته اما در بسیاری از موارد خانوادهها به جشنهای مختصر و محدود به حدود ۵۰ نفر از اقوام نزدیک بسنده کردهاند که هزینههای خرید کیک و شیرینی، میوه و غذا و اجاره محل جشن، خود داستان مفصلی دارد.
درباره خرید جهیزیه نیز، با این قیمتهای لوازم خانگی مشخص نیست که زوجها و خانوادههایشان از چه محلی باید دهها میلیون تومان را پرداخت کنند؛ گزارشهای اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی تهران و بررسیهای میدانی نشان میدهد در سال ۱۴۰۰ برای تامین یک جهیزیه حداقلی که شامل اجناس لوکس نباشد حداقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان نیاز است آنهم به شرطی که اقلام غیرضروری یا کمتر ضروری مانند کنسول، غذاساز، مایکروفر و حذف شده باشد. در این شرایط وام ازدواج بانکها نه تنها کفاف هزینهها را نمیدهد بلکه دریافت و پرداخت اقساط آن خود شروع ماجرای دنبالهدار دیگری است.
با یک حساب سرانگشتی از متوسط هزینههای اجاره (یا خرید خانه)، تهیه جهیزیه، مراسم و جشنهای عقدوعروسی، حداقل چند صد میلیون تومان برآورد میشود؛ این اما قسمت اول داستان است؛ در بخش دوم، ماجرای شروع زندگی و رفتن زیر یک سقف است که در آن معضل امکان یا پایداری اشتغال ظهور میکند.
اگر نرخ بالای آمار واقعی بیکاری را همراه کنیم با پرداخت اقساط وامها و بازگرداندن قرضها، تامین هزینههای زندگی روزمره مانند لباس، غذا، تفریح، درمان … و کمی آن سوتر هزینههای تولد و رشد فرزند(ان)، متوجه شرایط معیشتی زوجهای جوان بعد از ازدواج و هزینههای تصاعدی آنان خواهیم شد؛ هزینههایی که با تورم لجام گسیخته ۴۵ تا ۵۵ درصدی، اساسا مشخص نیست به چه رقمی خواهد رسید و رشد قیمتها تا کجا صعود خواهد کرد.
ب- عوامل فرهنگی، اجتماعی، هویتی
اگرچه عوامل اقتصادی و معیشتی مهم و اثرگذار است، اما به هیچوجه نباید در دام نگاه تک عاملی افتاد و دلیل عدم اقبال جوانان را به تشکیل خانواده، تنها به قیمتها و متغیر اقتصاد منحصر کرد.
پاسخ و یا اندیشیدن به برخی از پرسشها میتواند ذهن ما را به مسائل و ریشههایی فراتر از اقتصاد و گرانی و تورم ببرد؛ از جمله:
– اگر تورم و رشد سرسام آور گرانی در سالهای آخر دهه ۹۰ عامل کاهش ازدواج بوده، چرا برپایه آمارهای رسمی، رشد ازدواج در سالهای دیگر (۹۲ تا ۹۶) که تورم کاهش و گرانی تقریبا مهار شده بود، همچنان کاهش داشته است؟
– چرا این کاهش در میان اقشار متمول جامعه نیز ادامه داشته است؟
– چرا برخی از جوانان طبقات متوسط به بالا که توان برگزاری جشنهای عروسی و تهیه نیازهای زندگی اولیه و نیز اشتغال مناسب و پایدار را دارند، همچنان از ازدواج خودداری میکنند و تا حد ممکن آن را به تاخیر میاندازند؟
یک واقعیت تلخ این است که با وجود تلاشهای کمثمر برخی رسانههای رسمی، تقدس ازدواج و نهاد ارزشمند خانواده در نگاه جوانان و نسلهای جدید، تا حدی از بین رفته یا کاهش یافته است. اگر تامین و برآوردن برخی نیازهای عاطفی و غریزی را یکی از مهمترین کارکردهای ازدواج بدانیم، برخی از جوانان به دلایل تربیتی، فرهنگی و اعتقادی، خود را مقید به حضور در یک ازدواج رسمی نمیدانند و راهکارهای آسیبرسان دیگری را همچون ازدواج سفید و روابط غیررسمی جستوجو میکنند.
مساله اما فراتر از این موضوع است و به گستره فضای فرهنگی و باورهای نسلهای جدید برمیگردد؛ رسانهها، همسالان، محصولات فرهنگی و رسوخ آنچه «شبیخون فرهنگی» نامیده میشود، بخش بزرگی از جمعیت جوان کشور را تهدید میکند و اگر فکری اساسی برای آن نکنیم، دور نیست که شکاف نسلی کنونی به «گسست کامل بین نسلی» منتهی شود.
فقط کافی است تنها برای یکی دو روز چگونگی گذران اوقات فراغت، فرهنگ حاکم بین گروههای همسال جوان، محاورهها و شوخیها، رجوع به محتواهای اینترنتی، تماشای فیلمها و سریالها و در کل زیست واقعی و غیرر سمی جوانان را رصد کنیم، تا به عمق فاصله نگرشی و باورهای ارزشی آنان با نسلهای گذشته پی ببریم. این همان موضوعی است که چنان خطرناک و فراتر از معضلات معیشتی و گرانی و اشتغال است که حتی اگر اقتصاد جامعه را در کوتاهمدت سامان دهیم، مشخص نیست چقدردر اصلاح نگرشهای فکری جوانان موفق باشیم.
متقاعد کردن و التزامبخشی جوانان به پذیرش ارزش ذاتی خانواده، زیستن در چارچوبهای امن و امنیت خانواده، حرکت در مسیرهای ارزشی و فرهنگی متعلق به ذات ایرانی اسلامی جامعه و تقید به برخی سنتهای پسندیده، بزرگترین چالشی است که امروز همه کارشناسان روانشناسی، جامعهشناسی و اندیشمندان فرهنگی کشور با آن دستوپنجه نرم میکنند.
امری که تا مسئولان و دستگاههای فرهنگی – تربیتی و متولی جوانان بر سر آن توافق نکنند، امیدی به اصلاح آن نباید داشت؛ از مسئولان نهادهای فرهنگی تا اجتماعی، از شورای عالی انقلاب فرهنگی و صداوسیما و دیگر شوراهای فرابخشی تا مجلس شورای اسلامی، وزارتخانههای آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و ورزش و جوانان و … .
دپوی ۷ میلیون تنی کالاهای اساسی/ سرگردانی ۲.۷ میلیون روی آب!
تازهترین گزارش از وضعیت دپوی کالاهای اساسی در گمرک و بنادر بیانگر افزایش حجم آن به بیش از هفت میلیون تن است. در حالی که در ابتدای سال جاری مجموع موجودی کالا و آنچه در شناورها در بنادر وجود داشت به حدود ۵.۲ میلیون تن میرسید که در این بین حجم کالاهای موجود در شناورها که تخلیه نشده و بلاتکلیف مانده، قابل توجه است.
به گزارش ایسنا، روند دپوی کالاهای اساسی در گمرک و بنادر از ابتدای ابتدای سال جاری با افزایش همراه بوده است؛ به طوری که مروری بر وضعیت این اقلام نشان میدهد که در اواخر فروردینماه حدود ۵.۲ میلیون تن، اواخر اردیبهشتماه ۵.۸ میلیون، اواسط خردادماه ۵.۶ میلیون، اواخر تیرماه ۶.۴ میلیون تن و در اوایل شهریورماه سال جاری حدود ۶.۱ میلیون تن کالای اساسی به عنوان موجودی و آنچه که در شناورها وجود داشته است، گزارش شده بود.
افزایش موجودی کالا به ۷.۲ میلیون تن
اما بررسی آخرین وضعیت دپوی کالاهای اساسی در گمرک و بنادر نشان از افزایش حجم آن به ۷.۲ میلیون تن دارد، این در حالی است که طبق گزارشی که ارونقی-معاون فنی گمرک ایران- به ایسنا اعلام کرده است تا هشتم آبانماه سال جاری جمع کالاهای اساسی شامل موجودی، پای اسکله و منتظر در لنگرگاه به حدود هفت میلیون و ۲۰ هزار تن رسیده است که از این رقم سه میلیون و ۷۹۶ هزار تن در بنادر موجود و مابقی که به حدود ۳.۲ میلیون تن میرسد در شناورهای در حال تخلیه و یا منتظر در لنگرگاه قرار دارد.
۳.۸ میلیون تن در بنادر
براساس این گزارش از موجودی حدود ۳.۸ میلیون تنی کالاهای موجود در گمرک و بنادر بیش از ۳۳۳.۷ هزار تن گندم، ۱.۱ میلیون تن ذرت، ۵۵۸.۴ هزار تن جو، ۷۸۸.۸ هزار تن سویا، ۵.۶ هزار تن برنج، ۱۹۳.۵ هزار تن شکر، ۵۲۹.۶ هزار تن روغن خام و ۲۵۴.۳ هزار تن دانههای روغنی است.
موجودی شناورها زیاد شد
اما در کنار اقلام موجود در بنادر ۲۰ فروند کشتی کنار اسکله در حال تخلیه ، حاوی ۴۸۳.۹ هزار تن کالای اساسی شامل ذرت، جو، شکر و گندم است.
همچنین ۳۸ فروند شناور حاوی ۲.۷ میلیون تن کالای اساسی شامل روغن، سویا، جو، گندم و ذرت در شناورها و در لنگرگاه قرار دارند که بار آنها تخلیه نشده است.
معطلی در شناورها عمدتا به دلیل عدم تامین ارز است
آمار مربوط به کالاهای موجود در شناورهای منتظر در لنگرگاه نسبت به دورههای قبل در حالی قابل توجه است؛ در رابطه با چرایی این موضوع معاون فنی گمرک میگوید در کنار افزایش ورود اقلام اساسی باید به این توجه داشت که ممکن است دلیل عدم تخلیه این کالاها به واردات اقلامی برگردد که واردکننده کالا را آورده اما هنوز تامین ارز نشده و پولی بابت آن به مالک اولیه پرداخت نشده ، در نتیجه اسناد خرید وجود نداشته و کالا تخلیه نشده است.
ترخیص روان تر از پارسال است
ارونقی این را هم یادآور شد که گزارش های گمرک نشان می دهد حجم ترخیص کالا از ابتدای سال جاری تا کنون در مقایسه با دوره مشابه سال قبل از نظر وزنی و ارزشی افزایش داشته و حتی در سال جاری ترخیص روان تر شده است ولی به هر صورت همچنان برخی مشکلات در رابطه با ورود کالا و ترخیص وجود دارد که موجب افزایش دپو یا ماندگاری کالا روی کشتی ها می شود که می توان در اهم آن به تامین ارز اشاره کرد.
در مجموع در یکی دو سال گذشته راهکارها و تسهیلاتی جهت ترخیص سریعتر کالاهای اساسی در دستور کار قرار گرفت ، از جمله آن ترخیص ۹۰ درصدی بود؛ به نحوی که صاحب کالای اساسی تا ۹۰ درصد آن را بدون صدور کد رهگیری ترخیص و تا سه ماه بعد بانک مرکزی تامین ارز را انجام و کد رهگیری صادر کند، اما به هر صورت در همین رابطه نیز برخی واردکنندگان نسبت به ترخیص به دلیل بیاعتمادی به تامین ارز در موعد مقرر اقدام نکردند.
هاآرتص: اطلاعات اسرائیل باعث اعمال تحریم های اخیر علیه ایران شد
یک شبکه صهیونیستی مدعی شد که اطلاعاتی که اسرائیل درباره فناوری پهپادی ایران در اختیار آمریکا قرار داده بود موجب شده تا واشنگتن علیه تهران تحریم جدید اعمال کند.
به گزارش ایسنا به نوشته روزنامه هاآرتص، شبکه عبری زبان کان گزارش داد که رژیم صهیونیستی به تازگی اطلاعاتی درباره برنامه هواپیماهای بدون سرنشین ایران در اختیار آمریکا قرار داده که شامل “موارد تحریم شده و استفاده گسترده از پهپادهای مسلح در طول سال های گذشته علیه اهداف مختلف در منطقه خلیج فارس” بوده است.
وزارت خزانه داری آمریکا روز جمعه علیه چهار فرد و دو شرکت به دلیل ارتباط با برنامه های تولید هواپیماهای بدون سرنشین در ایران و آنچه “استفاده از این ابزارها توسط سپاه پاسداران” عنوان کرده است، تحریم اعمال کرد.
بنابر گزارش شبکه کان، اسرائیل این اطلاعات را از طریق هیئت هایی در جریان کار گروه های مشترک با همتایان آمریکایی، به طرف آمریکایی منتقل کرده است. بنا بر ادعای کان اطلاعات مذکور درباره تقویت گسترده توان پهپادی ایران و اثبات مشارکت ایران در یک سری حملات علیه اهداف آمریکایی و غربی بوده و تحریم هایی را پیشنهاد می کند که اعمال آنها می تواند ادامه این مسیر را برای ایران دشوارتر کند.
هاآرتص در ادامه نوشت: هرچند ارزیابی اسرائیل این است که دولت آمریکا اعلام کرده تحریم های جدید را برای اعمال فشار بر ایران با هدف بازگرداندن این کشور به میز مذاکره وضع کرده است اما در عین حال، این اقدام واشنگتن به تلاش اسرائیل برای مقابله با استفاده ایران از پهپادهایش و توسعه آنها کمک کرده است.
به گزارش ایسنا، سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان جمعه شب در واکنش به اقدام اخیر خزانه داری آمریکا در تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی کشورمان ضمن محکوم کردن و مردود دانستن آن اظهار کرد: اعمال تحریم های جدید نشان دهنده رفتار کاملا متناقض کاخ سفید است. دولتی که از قصد بازگشت به برجام سخن می گوید و همان روش ترامپ را در تداوم اعمال تحریم ادامه می دهد این پیام را ارسال می کند که واقعا قابل اعتماد نیست.
وی افزود: دولتهای مختلف در این کشور نشان دادهاند که تا چه میزان ناتوان از درک واقعیتهای جمهوری اسلامی ایران هستند. اینگونه اقدامات آمریکا در تداوم سیاست شکست خورده فشار حداکثری دولت ترامپ و تحریم های غیر قانونی و ظالمانه این کشور است و همانطور که تاکنون این سیاست هیچ یک از اهداف آمریکا را محقق نکرده است باز هم دستاوردی برای این کشور جز ناکامیهای جدیدتر در پی نخواهد داشت.
سخنگوی وزارت امورخارجه تاکید کرد: این فشارها و تحریم ها خللی در عزم جمهوری اسلامی ایران در دفاع از امنیت و آرامش مردم سرافراز کشور ایجاد نخواهد کرد و تهران مسیر توسعه پایدار اقتصادی را با قدرت ادامه می دهد.
تهران- ایرناپلاس- بررسی نرخ تورم مهرماه در میان دهکهای هزینهای نشان میدهد تورم گروه خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات برای دهکهای پایین نسبت به دهکهای بالا، بیشتر بوده است. علاوه بر این، با وجود کاهش نرخ تورم مهر نسبت به شهریور برای ۹ دهک، دهک اول افزایش اندکی در نرخ تورم را تجربه کرده است.
به گزارش ایرناپلاس، براساس تازهترین آمارهای منتشر شده مرکز آمار از نرخ تورم ماهانه، نرخ تورم کل کشور در مهرماه امسال برابر با ۴۵.۵ درصد بود. تحلیل دهکی نرخ تورم در نخستینماه پاییز نشان میدهد دهک دوم با ۴۸ درصد و دهک هشتم با ۴۵.۲ درصد، بیشترین و کمترین افزایش قیمت را در مهرماه تجربه کردهاند.
بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ تورم کل کشور در مهرماه در دهکهای مختلف هزینهای در بازه ۴۵.٢ درصد برای دهک هشتم تا ۴۸ درصد برای دهک دوم نوسان دارد. محدوده تغییرات تورم دوازده ماهه در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» بین ۶۲.۴ درصد برای دهک دوم تا ۵۹.۴ درصد برای دهک دهم است. همچنین محدوده تغییرات تورم دوازده ماهه در گروه عمده «کالاهای غیر خوراکی و خدمات» بین ۴۴ درصد برای دهک دهم تا ٣٣.٩ درصد برای دهک اول است.
فاصله تورمی در گروه عمده خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات نسبت به ماه پیش ٠,٩ واحد درصد کاهش و در گروه عمده کالاهای غیر خوراکی و خدمات کاهش ۳.۶ واحد درصدی نسبت به ماه پیش را نشان میدهد.
سبد غذایی کوچکتر برای کمدرآمدها
بررسی نرخ تورم گروههای عمده یعنی «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» و «کالاهای غیر خوارکی و خدمات» نشان میدهد افزایش قیمت سبد غذایی خانوار برای دهکهای پایینتر درآمدی ملموستر بوده است. تورم گروه «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» در مهرماه برای دهک اول درآمدی بهعنوان کمدرآمدترین گروه ۶۲.۲ و برای دهک دهم درآمدی بهعنوان پردرآمدترین گروه، ۵۹.۴ درصد بوده که میتوان علت آن را در ترکیب سبد مصرفی خانوارهای این دو دهک، بررسی کرد.
ضریب اهمیت خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات برای دهکهای درآمدی پایینتر، بیشتر است. بهعنوان مثال دهک اول درآمدی به عنوان ۱۰ درصد کمدرآمد جامعه، ۴۳.۳ درصد از هزینههای سبد مصرفی خانوار را به خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات اختصاص میدهد؛ این در حالی است که دهک دهم به عنوان ۱۰ درصد پردرآمد جامعه، ۱۷.۲ درصد از هزینههای سبد مصرفی خود را به خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات اختصاص میدهد.
بنابراین میتوان گفت، افزایش قیمت خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات برای خانوارهای کمدرآمد ملموستر از خانوارهای با درآمد بالاست و در مقابل، از آنجایی که ضریب اهمیت کالاهای غیر خوراکی و خدمات برای خانوارهای با درآمد بالاتر بیشتر است، افزایش قیمت این گروه از کالاها برای این خانوارها ملموستر است.
بر این اساس میتوان گفت خانوارهای دهکهای پایینتر، سبد غذایی خود را در مهرماه با قیمت بیشتری نسبت به شهریور تهیه کردهاند یا با هزینهای معادل هزینه شهریور ماه، سبد غذایی کوچکتری داشتهاند.
بار تورم مهرماه بر دوش کیست؟
براساس اعداد مربوط به تورم در میان دهکهای مختلف، فاصله تورمی دهکها در مهرماه به ٢,٨ درصد رسیده که نسبت به ماه پیش یعنی ٣.٩ درصد، ١.١ واحد درصد کاهش داشته است. فاصله تورمی در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» نسبت به شهریورماه ٠.٩ واحد درصد کاهش و گروه عمده «کالاهای غیر خوراکی و خدمات» نسبت به ماه پیش ۳.۶ واحد درصد کاهش را نشان میدهد.
با این حال مقایسه تورم ماهانه در ماههای شهریور و مهر در بین دهکها نشان میدهد دهک نخست، افزایش اندک نرخ تورم را از شهریور به مهر تجربه کرده؛ براین اساس، نرخ تورم ماهانه دهک اول از ۴.۲ درصد به ۴.۳ درصد رسیده است. نرخ تورم ماهانه برای دهکهای سوم تا دهم در حال کاهش بوده است. بهعنوان مثال تورم دهک سوم از ۴.۱ درصد در شهریورماه به ۴ درصد در مهرماه رسیده و تورم دهک دهم از ۴ درصد در شهریورماه به ۳.۱ درصد در مهرماه کاهش یافته است. تورم دهک دوم در فاصله ماههای شهریور و مهر بدون تغییر و برابر با ۴.۱ درصد بوده است.
مبلغ یارانه واریزی به حساب مردم به زودی ۲ برابر میشود + جزئیات
به نظر میرسد اقدام دولت رئیسی در جهت افزایش مبلغ یارانه ها، آنهم یازده سال پس از شروع پرداخت یارانههای نقدی به مردم و عدم تغییر مبلغ آن در این سال ها، سیاست حمایتی قابل قبولی در جهت تقویت قدرت خرید بسیاری از اقشار ضعیف جامعه است.
یکی از وظایف مهم اقتصادى دولتها توزیع درآمد در جامعه است و یارانه ابزارى است که میتواند دولت را در توزیع درآمد و برابرى آن بین گروههاى پایین و بالاى درآمد یارى کند.
به گزارش تابناک اقتصادی؛ بر این اساس، بیش از ده سال قبل (آذرماه ۱۳۸۹) محمود احمدی نژاد رئیس دولت دهم خبر از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها داد و بر این اساس در اولین پرداخت یارانهای به حساب سرپرستان خانوار، مبلغ ۸۱ هزار تومان برای هر نفر به ازای دو ماه ابتدایی پرداخت شد. رقمی که در ماههای بعد با اضافه شدن یارانه نان، به عدد ۴۵۵۰۰ تومان به ازای هر نفر رسید و تا به امروز این رقم ثابت مانده است.
بررسیها نشان میدهد از آذرماه ۱۳۸۹ تا پایان مهرماه سال جاری، ۱۲۸ مرحله پرداخت یارانه نقدی از سوی دولت انجام شده است که با یک حساب ساده مشخص میشود اگر کسی از ابتدا تاکنون مشمول دریافت یارانه بوده و به هر دلیلی پرداخت آن قطع نشده است، پنج میلیون و ۸۲۴ هزار تومان یارانه دریافت کرده است که البته مجموع رقم دریافتی برای یک خانوار میتواند با توجه به اعضای آن متفاوت باشد.
از سوی دیگر، گزارش اخیر دیوان محاسبات کشور نشان میدهد در سال گذشته، مبلغ پیش بینی شده در قانون برای پرداخت یارانه نقدی و غیرنقدی خانوارها رقم ۴۲ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان بوده است که از این رقم حدود ۳۹ هزار میلیارد تومان آن (معادل ۹۱ درصد) در سال ۹۹ پرداخت شده است. به بیان دیگر، از ابتدای آغاز این سیاست یارانهای تا به امروز، حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان، برآورد مجموع یارانه نقدی ۴۵۵۰۰ تومانی پرداختی از سوی دولت به همه مردم بوده است. رقمی قابل توجه، اما با اندک اثرگذاری بر قدرت خرید مردم به خصوص در سالهای اخیر؛ زیرا در سالهای اخیر همسو با افزایش نرخ تورم و روند گرانی ها، هیچ تغییری در رقم پرداختی یارانه نقدی از سوی دولتهای دهم، یازدهم و دوازدهم صورت نگرفت تا جاییکه ارزش یارانه نقدی یازده سال قبل، امروز بسیار ناچیز شده است.
در این میان، با تغییر بهای بنزین در سال ۱۳۹۸، یارانه دیگری به نام یارانه معیشتی نیز در ادبیات اقتصادی ایران جای گرفت. این یارانه با یارانه نقدی پرداختی در سال های گذشته، تفاوتهایی داشت. به عنوان نمونه مبلغ آن بر اساس تعداد افراد خانوار متغیر بود و از سوی دیگر، تعداد جامعه آماری مشمول آن نیز کمتر از یارانه بگیران ۴۵۵۰۰ تومانی بود.
این یارانه معیشتی که فردا شب، بیست و چهارمین مرحله پرداخت را هم پشت سر خواهد گذاشت، در سال گذشته به تعداد ۶۲ میلیون و ۴۵۹ هزار و ۷۹۵ نفر پرداخت شد و آن گونه که گزارش دیوان محاسبات نشان میدهد، در مجموع بیش از ۳۲ هزار میلیارد تومان از سوی دولت به حساب بیش از ۶۲ میلیون نفر واریز شده است. رقمی که بیش از ۱۰۴ درصد بیشتر از مبلغ پیش بینی شده در قانون بوده است.
۱۲ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی به حساب پردرآمدها!
اما نکته مهم در این سال ها، عدم تغییر مبلغ یارانه نقدی همسو با افزایش نرخ تورم و همچنین عدم حذف دهکهای بالا از لیست یارانه بگیران، بوده است. موضوعی که در گزارش اخیر دیوان محاسبات درباره تفریغ بودجه سال ۱۳۹۹ به آن اشاره شده است:
«مطابق بند الف تبصره ۱۴، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی موظف بوده است نسبت به شناسایی و حذف سه دهک بالای درآمدی از فهرست یارانه بگیران، اقدام کند و سازمان هدفمندسازی یارانهها نیز مکلف بوده اسـت امکان ثبتنام برای افرادی که موفق به ثبتنام برای بهرهمندی از یارانه نشدهاند را فراهم نماید؛ در ســـال ۱۳۹۹ وزارتخانه مذکور تعداد ۲۳,۰۳۳,۵۰۵ نفر ســـه دهک بالای درآمدی یارانه بگیران را شناسایی نموده، لیکن اقدامی جهت قطع یارانه آنها صورت نگرفته است. شایان ذکر اســـت، یارانه پرداختی به افراد مذکور بالغ بر دوازده هزار و پانصـــد و هفتاد و شـــش میلیارد (۱۲,۵۷۶,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰) تومان بوده اســت. همچنین ســازمان هدفمندســازی یارانهها اقدامی جهت ثبتنام افرادی که موفق به ثبتنام برای بهرهمندی از یارانه نشدهاند، انجام نداده است.»
بنابراین آمارها نشان میدهد با وجود تأکید قانون بر حذف پردرآمدها از لیست یارانه بگیران نقدی، همچنان حدود ۹۵ درصد ایرانی یارانه نقدی دریافت میکنند. روندی که اگر در سالهای گذشته، اصلاح شده بود، نتایج مثبتی بر سطح پرداختی اقشار کمدرآمد جامعه میتوانست داشته باشد.
افزایش مبلغ یارانه پرداختی به زودی کلید میخورد
بر اساس این گزارش، بررسیها و اطلاعات موثق خبرنگار تابناک اقتصادی نشان میدهد دولت سیزدهم به ریاست دکتر سید ابراهیم رئیسی قصد دارد در هفتههای آتی، تغییر و تحولی در سازوکار پرداخت یارانههای نقدی و معیشتی صورت دهد. به عبارت دیگر، با توجه به عدم تغییر مبلغ یارانههای نقدی و معیشتی در سالهای اخیر و فشار مضاعف تورمی بر قدرت خرید و دخلوخرج اقشار ضعیف و کمدرآمد جامعه، نتایج جمعبندی تیم اقتصادی دولت به تغییر مبلغ یارانه پرداختی به سرپرستان خانوار منجر میشود.
آن گونه که یک منبع مطلع و آگاه به خبرنگار تابناک گفته است، دولت سیزدهم در آذرماه ۱۴۰۰، قصد دارد طی یک برنامه کارشناسی و زمانبندی شده، مجموع مبلغ یارانه نقدی و معیشتی پرداختی به حساس هر شخص را به دو برابر افزایش دهد. بهعبارتدیگر، تا به امروز هر شخص یارانه بگیر نقدی و معیشتی، در مجموع بیش از ۱۰۰ هزار تومان طی دو مرحله از این محل دریافتی داشت، حال با تغییر سازوکار پرداختی از سوی دولت، قرار است از آذرماه امسال (حدود یک ماه دیگر) این رقم به بیش از ۲۰۰ هزار تومان افزایش یابد.
سخن پایانی
به نظر میرسد اقدام دولت رئیسی در جهت افزایش مبلغ یارانه آنهم یازده سال پس از شروع پرداخت یارانههای نقدی به مردم و عدم تغییر مبلغ آن در این سال ها، سیاست حمایتی قابل قبولی در جهت تقویت قدرت خرید بسیاری از اقشار ضعیف جامعه است، هرچند انتظار میرود در هفتههای آتی، منابع مالی این افزایش دو برابری یارانهها از سوی مسئولان مرتبط در تیم اقتصادی دولت سیزدهم به اطلاع عموم مردم برسد تا شفاف سازی صورت بگیرد.
با این وجود به نظر میرسد یکی از اقدامات اساسی در این بستر، حذف دهکهای پردرآمد از لیست یارانه بگیران نقدی و تغییر در سازوکار تخصیص یارانههای پنهان بهصورت عادلانه برای همه مردم باشد.
همانگونه در ابتدا بیان شد، یکی از وظایف مهم اقتصادى دولتها توزیع درآمد در جامعه است و یارانه ابزارى است که میتواند دولت را در توزیع درآمد و برابرى آن بین گروههاى پایین و بالاى درآمد یارى کند.
به بیان دیگر، پس از کم کاری صورت گرفته در دولت قبل برای حذف یارانه نقدی بیش از ۲۳ میلیون ثروتمند و پول پاشی ۱۲ هزار میلیارد تومانی دولت روحانی در عرض فقط یک سال برای این افراد، وقت آن رسیده است تا با اجرای قانون و حذف ثروتمندان از لیست یارانه بگیران، سهم اقشار محروم و کم درآمد جامعه را از منابع یارانهای افزایش دهیم.
دادگستری یزد از شناسایی و متلاشی شدن یک باند ۱۰ نفری ارتشا و زمینخواری در این استان خبر داد که شامل یک سردفتر اسناد رسمی، یک وکیل، یک کارمند ثبت اسناد و املاک ، یک دفتریار و چند دلال است.
به گزارش «تابناک»، مسئول روابط عمومی دادگستری استان یزد گفت: اطلاعات ارایه شده در خصوص شناسایی این باند داده های اولیه است که با رصد اطلاعاتی دستگاه قضا کشف شد.
حسین عباسزاده روز یکشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: خبر تکمیلی به صورت جامع جمعآوری و با اطلاعات دقیقتری برای اطلاع همگانی منتشر میشود.
وی در این خصوص توضیح بیشتری نداد.
همچنین قبلا سرشبکه یک باند ۱۰ نفری کلاهبرداری در یزد شناسایی، دستگیر و به ۲۰ سال حبس، رد مال و ۸۴۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد.
روابط عمومی و ارتباطات دادگستری یزد ۲۱ تیرماه امسال اعلام کرد که سردسته این شبکه فردی به نام امیر دهقان دهنوی، فارغ التحصیل رشته حقوق است که با همدستی برادرش و هشت نفر دیگر از طریق ثبت شرکتهای حقوقی و صدور چکهای مجعول در پوشش موسسه حقوقی اقدام به زمینخواری و کلاهبرداری کرده بود.
این باند کلاهبرداری سه سال گذشته باعث مالباختگی ۱۸ نفر شد که با پیگیری حفاظت اطلاعات دادگستری و همکاری پلیس فتای نیروی انتظامی استان یزد شناسایی، دستگیر و محکومیت قطعی آنان صادر شد.
چرا جوانان ازدواج نمیکنند؟
جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد در ۱۰ سال گذشته بهگونه خطرناکی میزان ازدواج کاهش و طلاق افزایش یافته است. این آمار پرسشهای مختلفی را تداعی میکند از جمله اینکه مهمترین دلایل این چالش اجتماعی چیست؟ آیا فقط مسائل اقتصادی دخیل بوده یا عوامل مهمتری نیز به آن دامن زده است؟
ایرناپلاس در نظر دارد بر پایه همین گزارش و استناد به دیگر دادههای منتشر شده در یک دهه گذشنه، به طور تفصیلی به واکاوی دلایل روی گردانی جوانان از تشکیل خانواده و ناپایداری خطرناک ازدواجها و طلاق (رسمی و عاطفی) بپردازد.
در بخش نخست این مطالب برخی عوامل و ریشههای کاهش ازدواج را بررسی کرده و از منظر طرح آغازین بحث، تشریح خواهیم کرد که تقلیل دلایل کاهش ازدواج به یک عامل اقتصادی صرف، خطای بزرگی در تحلیلها و برنامهریزیهای آینده خواهد بود.
الف- عوامل اقتصادی و هزینههای اولیه
در نگاه نخست به نظر میرسد که کاهش ۳۶ درصدی ازدواج جوانان در ایران، ارتباط تنگاتنگی با رشد هزینههای ازدواج شامل برگزاری مراسم عقد و عروسی و تهیه جهیزیه و منزل مسکونی دارد.
اگر نخستین متغیر لازم برای شروع یک زندگی را مسکن بدانیم، اوضاع خرید و اجاره مسکن به اندازهای سرسام آور شده که هر جوانی را که جویای یک واحد یک خوابه (بویژه در شهرهای بزرگ) است، به وحشت میاندازد.
برپایه گزارشهای رسمی و میدانی، میزان قیمت مسکن از ۱۳۹۶ تا کنون ۴۶۵ درصد رشد داشته ؛ در این مدت اجارهبها نیز حداقل به سه برابر چهار سال پیش رسیده است.
گزارشهای رسانهای در خرداد ۱۴۰۰ نشان میدهد متوسط قیمت اجاره و رهن یک خانه در مناطق مرکزی و جنوبی تهران برای یک خانه ۴۵ متری، از ۶۰ میلیون رهن تا ۴۰۰ میلیون متغیر بوده و اجاره ماهانه آن نیز( با فرض همین مبلغ رهن) بین ۳ تا ۷ میلیون متغیر است.
درباره هزینه های عقد و عروسی باید به خریدهای پیش از عقد و هزینههای آرایشگاه، بلهبرون، مراسم عقد یا عروسی را محاسبه کرد که اگرچه به لطف ویروس کرونا، دو سالی است کاهش یافته اما در بسیاری از موارد خانوادهها به جشنهای مختصر و محدود به حدود ۵۰ نفر از اقوام نزدیک بسنده کردهاند که هزینههای خرید کیک و شیرینی، میوه و غذا و اجاره محل جشن، خود داستان مفصلی دارد.
درباره خرید جهیزیه نیز، با این قیمتهای لوازم خانگی مشخص نیست که زوجها و خانوادههایشان از چه محلی باید دهها میلیون تومان را پرداخت کنند؛ گزارشهای اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی تهران و بررسیهای میدانی نشان میدهد در سال ۱۴۰۰ برای تامین یک جهیزیه حداقلی که شامل اجناس لوکس نباشد حداقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان نیاز است آنهم به شرطی که اقلام غیرضروری یا کمتر ضروری مانند کنسول، غذاساز، مایکروفر و حذف شده باشد. در این شرایط وام ازدواج بانکها نه تنها کفاف هزینهها را نمیدهد بلکه دریافت و پرداخت اقساط آن خود شروع ماجرای دنبالهدار دیگری است.
با یک حساب سرانگشتی از متوسط هزینههای اجاره (یا خرید خانه)، تهیه جهیزیه، مراسم و جشنهای عقدوعروسی، حداقل چند صد میلیون تومان برآورد میشود؛ این اما قسمت اول داستان است؛ در بخش دوم، ماجرای شروع زندگی و رفتن زیر یک سقف است که در آن معضل امکان یا پایداری اشتغال ظهور میکند.
اگر نرخ بالای آمار واقعی بیکاری را همراه کنیم با پرداخت اقساط وامها و بازگرداندن قرضها، تامین هزینههای زندگی روزمره مانند لباس، غذا، تفریح، درمان … و کمی آن سوتر هزینههای تولد و رشد فرزند(ان)، متوجه شرایط معیشتی زوجهای جوان بعد از ازدواج و هزینههای تصاعدی آنان خواهیم شد؛ هزینههایی که با تورم لجام گسیخته ۴۵ تا ۵۵ درصدی، اساسا مشخص نیست به چه رقمی خواهد رسید و رشد قیمتها تا کجا صعود خواهد کرد.
ب- عوامل فرهنگی، اجتماعی، هویتی
اگرچه عوامل اقتصادی و معیشتی مهم و اثرگذار است، اما به هیچوجه نباید در دام نگاه تک عاملی افتاد و دلیل عدم اقبال جوانان را به تشکیل خانواده، تنها به قیمتها و متغیر اقتصاد منحصر کرد.
– اگر تورم و رشد سرسام آور گرانی در سالهای آخر دهه ۹۰ عامل کاهش ازدواج بوده، چرا برپایه آمارهای رسمی، رشد ازدواج در سالهای دیگر (۹۲ تا ۹۶) که تورم کاهش و گرانی تقریبا مهار شده بود، همچنان کاهش داشته است؟
– چرا این کاهش در میان اقشار متمول جامعه نیز ادامه داشته است؟
– چرا برخی از جوانان طبقات متوسط به بالا که توان برگزاری جشنهای عروسی و تهیه نیازهای زندگی اولیه و نیز اشتغال مناسب و پایدار را دارند، همچنان از ازدواج خودداری میکنند و تا حد ممکن آن را به تاخیر میاندازند؟
یک واقعیت تلخ این است که با وجود تلاشهای کمثمر برخی رسانههای رسمی، تقدس ازدواج و نهاد ارزشمند خانواده در نگاه جوانان و نسلهای جدید، تا حدی از بین رفته یا کاهش یافته است. اگر تامین و برآوردن برخی نیازهای عاطفی و غریزی را یکی از مهمترین کارکردهای ازدواج بدانیم، برخی از جوانان به دلایل تربیتی، فرهنگی و اعتقادی، خود را مقید به حضور در یک ازدواج رسمی نمیدانند و راهکارهای آسیبرسان دیگری را همچون ازدواج سفید و روابط غیررسمی جستوجو میکنند.
مساله اما فراتر از این موضوع است و به گستره فضای فرهنگی و باورهای نسلهای جدید برمیگردد؛ رسانهها، همسالان، محصولات فرهنگی و رسوخ آنچه «شبیخون فرهنگی» نامیده میشود، بخش بزرگی از جمعیت جوان کشور را تهدید میکند و اگر فکری اساسی برای آن نکنیم، دور نیست که شکاف نسلی کنونی به «گسست کامل بین نسلی» منتهی شود.
فقط کافی است تنها برای یکی دو روز چگونگی گذران اوقات فراغت، فرهنگ حاکم بین گروههای همسال جوان، محاورهها و شوخیها، رجوع به محتواهای اینترنتی، تماشای فیلمها و سریالها و در کل زیست واقعی و غیرر سمی جوانان را رصد کنیم، تا به عمق فاصله نگرشی و باورهای ارزشی آنان با نسلهای گذشته پی ببریم. این همان موضوعی است که چنان خطرناک و فراتر از معضلات معیشتی و گرانی و اشتغال است که حتی اگر اقتصاد جامعه را در کوتاهمدت سامان دهیم، مشخص نیست چقدردر اصلاح نگرشهای فکری جوانان موفق باشیم.
متقاعد کردن و التزامبخشی جوانان به پذیرش ارزش ذاتی خانواده، زیستن در چارچوبهای امن و امنیت خانواده، حرکت در مسیرهای ارزشی و فرهنگی متعلق به ذات ایرانی اسلامی جامعه و تقید به برخی سنتهای پسندیده، بزرگترین چالشی است که امروز همه کارشناسان روانشناسی، جامعهشناسی و اندیشمندان فرهنگی کشور با آن دستوپنجه نرم میکنند.
امری که تا مسئولان و دستگاههای فرهنگی – تربیتی و متولی جوانان بر سر آن توافق نکنند، امیدی به اصلاح آن نباید داشت؛ از مسئولان نهادهای فرهنگی تا اجتماعی، از شورای عالی انقلاب فرهنگی و صداوسیما و دیگر شوراهای فرابخشی تا مجلس شورای اسلامی، وزارتخانههای آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و ورزش و جوانان و … .