حوادث/ اجاره آدم ربا برای تسویه حساب با شوهر سابق

 

 

 

اجاره آدم ربا برای تسویه حساب با شوهر سابق

زن جوانی که برای نپرداختن بدهی میلیاردی به همسر سابقش ۶ آدم ربا اجیر کرده بود، دستگیر شد.
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده با گزارش مرد جوانی که مدعی بود از سوی ۴ مرد نقابدار ربوده شده، آغاز شد. او در توضیح بیشتر به مأموران گفت: چند روز پیش در خیابان نیاوران منتظر تاکسی بودم که یک خودروی پراید با ۴ سرنشین نقابدار مقابل پایم توقف کرد و آنها با تهدید من را سوار خودروشان کردند و به باغی در شهریار بردند. در آنجا ۴ مرد دیگر هم به آدم ربایان پیوستند و با بستن دست و پایم تهدیدم کردند که اگر مدارکی را که می‌خواهیم امضا نکنی تو را می‌کشیم. من هم از ترس جانم به ناچار اسنادی را امضا کردم که نشان می‌داد طلب ۶ میلیاردی ام را از همسر سابقم گرفته‌ام. آدم ربایان هم پس از ۲۴ ساعت، من را در محلی خلوت رها کردند.
شاکی درباره طلب ۶ میلیاردی از همسر سابقش گفت: من در کار خرید و فروش ملک و ماشین هستم. چند سال قبل به صورت خیلی رسمی با همسرم فرنوش آشنا شدم و ازدواج کردیم. اما بعد از مدتی با او به مشکل برخوردم و حدود یک سال قبل از هم جدا شدیم. در مدتی که با همسرم زندگی می کردیم با هم مراوده‌های مالی داشتیم و او ۶ میلیارد تومان به من بدهکار بود که از او سفته داشتم. باتوجه به اینکه مردان آدم‌ربا از من بابت آن امضایی را گرفتند که نشان می‌داد از همسر سابقم دیگر طلبی ندارم، تصور می‌کنم آنها از سوی او اجیر شده باشند.
دستگیری متهمان
پس از اظهارات شاکی، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات آغاز و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت راهی محل ربوده شدن مرد جوان شدند و با بازبینی دوربین‌های مداربسته، مشخص شد که در این آدم‌ربایی برادر همسر سابق شاکی نقش کلیدی داشته است.
به این ترتیب پس از هماهنگی‌های لازم با بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، فرنوش و برادرش بازداشت شدند و به جرم خود با همدستی ۶ متهم دیگر اعتراف کردند و در ادامه همه آدم ربایان نیز دستگیر شدند.
سردسته باند آدم ربایان نیز پس از دستگیری گفت: به دستور برادر فرنوش نقشه آدم‌ربایی را اجرا کردیم و برای کارمان هم یک میلیارد تومان پول گرفتیم.
با اعتراف متهمان این پرونده، تحقیقات ادامه دارد.

 

 

 

اعتــراف به جنایت دروغین

 راز ناپدید شدن دختر جوانی که دوستش مدعی بود او را کشته است، با تیزهوشی بازپرس جنایی برملا شد.
به گزارش «ایران»، ۲۵ شهریور مرد میانسالی به کلانتری ۱۲۰ سیدخندان رفت و از ناپدید شدن دخترش خبر داد. او گفت: شقایق شامگاه گذشته با قهر خانه را ترک کرد و دیگر برنگشت.
با شکایت مرد میانسال تحقیقات به دستور بازپرس محمدتقی شعبانی آغاز شد و کارآگاهان پی بردند که شقایق مدتی است با پسر جوانی به نام امیر دوست شده است. از سویی پس از ناپدید شدن شقایق از حساب او پول برداشت شده بود که بررسی‌های پلیس نشان می‌داد، پول را امیر برداشت کرده است. با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهد و با این احتمال که امیر از سرنوشت دختر جوان با خبر است به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت، او بازداشت شد.امیر در تحقیقات اولیه گفت: با شقایق به یک پارک رفتیم اما با هم دعوایمان شد، من او را هل دادم که سرش به جدول کنار پیاده‌رو خورد و جان باخت. جسدش را سوار خودروام کرده و به نزدیکی رودخانه‌ای در اطراف تهران بردم و پس از تکه‌تکه کردن رهایش کردم.
اظهارات متناقض
در ادامه تحقیقات با توجه به اظهارات متناقض متهم جوان این احتمال از سوی بازپرس جنایی مطرح شد که پسر جوان دچار توهم است. اما برای اطمینان از موضوع تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت راهی محلی شدند که امیر مدعی بود جسد را در آنجا مثله و رها کرده است. در بازرسی میدانی هیچ رد و نشانی از جسد به‌دست نیامد.در نهایت بار دیگر به دستور بازپرس جنایی تحقیقات از متهم جوان صورت گرفت و این بار پسر ۲۳ ساله واقعیت را برملا کرد. او گفت: آن موقع حال خوبی نداشتم برای همین توهم به من دست داده بود و شقایق زنده است.
با اطلاعاتی که امیر در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران دختر جوان را پیدا کرده و به خانواده‌اش برگرداندند.

 

 

 

 

 

 ۵۹ روز شکنجه سه نوجوان در کوه‌های بی‌آب و علف ۵۹ روز شکنجه سه نوجوان در کوه‌های بی‌آب و علف

«وقتی ما را دزدیدند، قرص‌هایی دادند که با خوردن آنها بیهوش شدیم. به هوش که آمدیم، توی کوه‌ها بودیم. آنها ما را کتک می‌زدند، با ذغال داغ می‌سوزاندند و شب‌ها با طناب می‌بستند که فرار نکنیم.»‌

این بخشی از جزئیات ۵۹ روز اسارت ۳ پسر نوجوان در بند آدم‌ربایانی است که دست به انتقامجویی اشتباهی زده بودند؛ ماجرایی که با معامله یک خودروی پرادوی میلیاردی آغاز شد، اما در ادامه با گروگانگیری‌های انتقامجویانه و شکنجه‌های وحشیانه ۳ پسر بی‌گناه در کوه‌های بی‌آب و علف همراه شد.


شامگاه سه‌شنبه ۱۲ مردادماه، زمانی که ۳ پسربچه ۱۲ تا ۱۵ ساله به نام‌های ابوالفضل، حسن و حسین در پارکی در روستای فتح‌آباد از توابع شهرستان داراب استان فارس سرگرم بازی و دیدن کلیپ‌های بامزه موبایلی بودند، حادثه هولناکی برایشان رخ داد. ۴ سرنشین یک خودرو پژو ۴۰۵ که ظاهرا در کمین آن‌ها نشسته بودند، وقتی مطمئن شدند که در آن ساعت از شب کسی جز ۳ پسربچه داخل پارک نیست به آن‌ها حمله کردند و با زور و ضرب و شتم، هر سه نفر آن‌ها را ربودند، سوار خودروی خود کردند و از آنجا گریختند.

تماس دلهره‌آور

تا چند ساعت پس از این اتفاق، هیچ کس نمی‌دانست که چه بلایی بر سر این سه پسربچه آمده است. خانواده‌های آن‌ها که نگرانشان شده بودند، وقتی به پارک رفتند و اثری از بچه‌ها پیدا نکردند، همه جا را گشتند، اما تلاش‌هایشان بی‌نتیجه بود. در این شرایط بود که راهی اداره آگاهی شدند و خبر از گم شدن آن‌ها دادند. به دنبال این ماجرا، تحقیقات ماموران پلیس برای پیدا کردن بچه‌ها شروع شد تا اینکه با تماس فردی ناشناس با خانواده بچه‌های گمشده، معلوم شد که آن‌ها ربوده شده‌اند.

آدم‌ربایی اشتباهی

ماجرای ربوده شدن ۳ پسربچه دارابی، ماجرایی عجیب و باورنکردنی است. وقتی معلوم شد که آن‌ها ربوده شده‌اند، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی داراب برای یافتن ردی از آن‌ها وارد عمل شدند و در ادامه و با انجام بررسی‌های بیشتر معلوم شد که ماجرا انتقامجویی است.

پدر ابوالفضل (پسربچه ربوده شده) می‌گوید: همه ماجرا از معامله یک خودروی پرادوی میلیاردی آغاز شده بود. مدتی قبل یکی از اهالی روستای فتح‌آباد خودروی پرادواش را به فردی از استان‌های مجاور فروخت. خریدار، ماشین را تحویل گرفت، اما پولش را نداد. اختلافات آن‌ها ادامه داشت تا اینکه فروشنده تصمیم گرفت با ربودن یکی از بستگان خریدار، آن‌ها را مجبور کند که پولش را پرداخت کنند.

او ادامه می‌دهد: آن‌ها مدتی بعد پدر خریدار را ربودند و با خودشان به مکانی نامعلوم بردند. بعد هم با خانواده‌اش تماس گرفتند و گفتند که تنها زمانی پیرمرد را آزاد می‌کنند که پولشان را دریافت کنند. این ماجرا، اما نتیجه عکس داد. خانواده پیرمرد ربوده شده به جای پرداخت بدهی و کمک گرفتن از پلیس، تصمیم گرفت مقابله به‌مثل کند. آن‌ها به روستای ما آمدند تا به تصور خودشان یکی از اعضای خانواده فروشنده پرادو را گروگان بگیرند، اما اشتباهی پسرم ابوالفضل را که آن شب با ۲ نفر از دوستانش در پارک بودند، گروگان گرفتند.

پدر ابوالفضل می‌گوید: من یک برق‌کار هستم و کارگری می‌کنم. ابوالفضل تنها پسرم است و هیچ رابطه‌ای هم با کسانی که پیرمرد را ربوده بودند ندارم. به آدم‌ربایان گفتیم که ما هیچ‌کاره‌ایم و شما بچه‌های ما را اشتباهی دزدیده‌اید، اما گوششان به حرف ما بدهکار نبود. می‌گفتند که فقط زمانی بچه‌های ما را آزاد می‌کنند که پدرشان آزاد شود.

تلاش برای آزادی

روز‌ها در بی‌خبری خانواده‌ها از سرنوشت بچه‌های ربوده‌شان می‌گذشت. آدم‌ربایان دیگر تماسی نگرفتند و آن‌ها حتی نمی‌دانستند که بچه‌هایشان زنده‌اند یا نه. پدر ابوالفضل می‌گوید: شرایط وحشتناکی بود. همه چیز را به ماموران آگاهی سپرده بودیم و آن‌ها به ما امید می‌دادند که بچه‌هایمان را برمی‌گردانند. در آن روز‌ها همسرم آنقدر که چیزی نخورد مریض شد و کارش به بیمارستان کشید. خودم اصلا توانایی خارج شدن از خانه را نداشتم. دست و دلم به کار نمی‌رفت و نمی‌دانستم چه‌کار کنم. فقط در خانه بودم به امید اینکه تماس بگیرند و بگویند که پسرم آزاد شده است. هر بار که به اداره آگاهی می‌رفتم، می‌دیدم که روی پرونده کار می‌کنند و شاید اگر تلاش کارآگاهان آگاهی و ماموران اطلاعات نبود، دیگر پسرمان را نمی‌دیدیم؛ و سرانجام آزادی

حدود ۶۰ روز از ربوده شدن ۳ پسربچه دارابی می‌گذشت که سرانجام تلاش‌ها برای آزادی گروگان‌ها نتیجه داد و پنجشنبه گذشته بود که گوشی پدر ابوالفضل زنگ خورد و به او خبر دادند که بچه‌ها آزاد شده‌اند. او می‌گوید: بهترین خبر زندگی‌ام بود. نمی‌دانید چقدر خوشحال شدم. به ما گفتند که آدم‌ربایان بچه‌ها را به کوه‌های بی‌آب و علف اطراف شهرستان کهنوج برده و در آنجا نگهداری می‌کردند. یک روز طول کشید تا آن‌ها را آوردند و جمعه‌شب بود که پسرم را بعد حدود ۲ ماه دلهره و وحشت، در آغوش گرفتم و از ته دل گریه و خدا را شکر کردم.

به گفته یدالله موحد، رئیس کل دادگستری استان کرمان، این گروگانگیری به علت اختلاف مالی بر سر خرید و فروش یک خودرو رخ داد که در جریان آن یکی از طرفین معامله که اهل استان فارس است، یک پیرمرد کهنوجی را ربود. در ادامه نیز خانواده طرف دیگر معامله، ۳ پسربچه را ربود که خوشبختانه با اقدامات هماهنگ دستگاه قضایی، اطلاعاتی و انتظامی و ورود مصلحان و حکمین قرآنی و سران طوایف شهرستان کهنوج، در اقدامی هماهنگ، طرفین این معامله گروگان‌ها را آزاد کردند.

شکنجه با زغال داغ

ابوالفضل پیشرو یکی از ۳ نوجوان ربوده شده است؛ کسی که بیشتر از ۲ نوجوان دیگر توسط آدم‌ربایان شکنجه شد و آثار شکنجه‌ها هنوز روی بدنش به چشم می‌خورد.

از وقتی آزاد شده، خانواده‌اش او را نزد پزشک برده‌اند و خوشبختانه زخم‌های روی بدنش رو به بهبودی است، اما خودش می‌گوید که حالش خوب نیست و زیاد نمی‌تواند حرف بزند. گفتگو با او را بخوانید.

از شبی که تو و دوستانت ربوده شدید بگو. آن شب چه اتفاقی افتاد؟

آن شب به همراه حسن و حسین که برادرند داخل پارک بودیم. آن‌ها گوشی داشتند و داشتیم کلیپ‌های بامزه می‌دیدیم که یک پژو ۴۰۵ آمد. ۴ نفر داخلش بودند و آدرس تعویض روغنی پرسیدند. بلند شدم که تعویض روغنی نشانشان دهم، اما یکی از آن‌ها به طرفم حمله کرد. خواستم فرار کنم، اما دستم را کشید و افتادم روی زمین. بلندم کرد و داخل ماشین گذاشت و به دست‌هایم دستبند زد.

برای حسن و حسین چه اتفاقی افتاد؟

آن‌ها را هم گرفتند و انداختند داخل ماشین. بعد هم گفتند که شما مزاحم دختر مردی در شیراز شده‌اید و با او در اینستاگرام لایو گذاشته‌اید و باید به شیراز برویم که صورتجلسه کنند و بعد هم ما را تحویل خانواده‌هایمان بدهند.

بعد کجا بردنتان؟

ما بیهوش بودیم. داخل ماشین که بودیم یک قرصی به ما دادند که وقتی خوردیم بیهوش شدیم.

وقتی به هوش آمدید کجا بودید؟

توی کوه.

ترسیده بودید؟

خیلی. گریه می‌کردیم، اما آن‌ها کتک‌مان می‌زدند و می‌گفتند که باید ساکت باشیم.

همیشه کتک‌تان می‌زدند؟

بله. با چوب و با زنجیر ما را کتک می‌زدند. پشت کمرمان می‌زدند و هنوز ردش هست. زغال داغ می‌کردند و می‌گذاشتند روی بدنمان. بیشتر روی پایمان. می‌گفتند که پدرشان را گروگان گرفته‌اند و تا او را آزاد نکنند، ما هم آزاد نمی‌شویم. همیشه ۳ نفر آنجا و مراقب ما بودند و همان‌ها بودند که ما را کتک می‌زدند.

در همه این مدت توی کوه بودید؟

بله. هیچ سرپناه یا خانه‌ای نبود. دور و برمان همه‌اش کوه بود. شب‌ها با زنجیر ما را می‌بستند که فرار نکنیم. بعضی شب‌ها یک پتو به ما می‌دادند برای ۳ نفرمان. شب‌ها خیلی سرد می‌شد و ما باید داخل کوه زیر همان پتو می‌خوابیدیم.

توی روز چه کار می‌کردید؟

هیچی. یک گوشه نشسته بودیم و از ترس کتک خوردن هیچ کاری نمی‌کردیم. آن‌ها بیشتر من را کتک می‌زدند و حسن و حسین را کمتر می‌زدند. نمی‌دانم چرا.

غذا چی بهتان می‌دادند؟

بعضی وقت‌ها کنسرو می‌دادند. این ۲ ماه به ما خیلی سخت گذشت. حمام که نبود و برای دستشویی هم باید همان اطراف می‌رفتیم. آب هم می‌گفتند که خودمان باید برویم و از یک‌جایی در همان نزدیکی‌ها بیاوریم.

در این مدت چطوری خودتان را سرگرم می‌کردید؟

هیچ کاری نمی‌توانستیم بکنیم. فقط بعضی وقت‌ها با حسن و حسین حرف می‌زدم و می‌گفتم که به زودی آزاد می‌شویم. هر شب گریه می‌کردیم و توی دلمان دعا می‌کردیم که آزاد شویم و دوباره به خانه برگردیم.

تو و حسن و حسین همکلاسی بودید؟

نه. من کلاس هفتمم و آن‌ها کلاس دهم. اما از بچگی با هم دوست بودیم. حالا هم حالم خیلی بد است. نمی‌توانم بیشتر صحبت کنم. یکی ۲ ماه اجازه گرفته‌ام که استراحت کنم و کلاس درس شرکت نکنم.

 

 

 

دستبرد هکرها به ۶۰۰۰ مشتری یک صرافی رمزارز

هکرها موفق شدند با بهره برداری از یک حفره احراز هویت چند عاملی، به حسابهای حدود شش هزار مشتری کوین بیس رخنه کرده و رمزارز به سرقت ببرند.

به گزارش ایسنا، این صرافی رمزارز به بلیپینگ کامپیوتر اعلام کرد تیم امنیتی کوین بیس عملیات فیشینگ گسترده ای را در فاصله آوریل تا اوایل ماه مه سال ۲۰۲۱ مشاهده کردند که کاربرانش را هدف گرفته بود. بعضی از کاربران ممکن است قربانی ایمیلهای مخرب شده باشند و به هکرها دسترسی به نام کاربری و کلمات عبور را داده باشند. بدتر از همه حتی کسانی که احراز هویت چند عاملی را فعال کرده بودند، به دلیل وجود حفره در سیستم این صرافی، در معرض خطر رخنه قرار گرفتند.

کوین بیس در اطلاعیه ای به مشتریانش خبر داد هکرها از آسیب پذیری در فرآیند بازیابی حساب از طریق پیامکی بهره برداری کرده اند. این آسیب پذیری به هکرها اجازه داد توکن دو مرحله ای را دریافت کنند که از طریق پیامک به شماره تلفن دارنده حساب ارسال می شود.

کوین بیس به کاربران توصیه کرد با یک کلید امنیتی در وب سایت کوین بیس و یک اپلیکیشن احراز هویت، از یک تایید دو مرحله ای استفاده کنند. احراز هویت پیامکی به عنوان آخرین گزینه قرار گرفته و به کاربران توصیه شده است حساب موبایل خود را برای حفاظت از خود در برابر کلاهبرداریهای سیم سواپ یا کلاهبرداری پورت موبایل قفل کنند. کوین بیس در اوت به ۱۲۵ هزار کاربر اطلاع داده بود تنظیمات دو مرحله ای خود را تغییر دهند و در آن زمان گفته بود این اطلاعیه به اشتباه ارسال شده و به دلیل هک شدن نبوده است.

بر اساس گزارش انگجت، کوین بیس به مشتریانش اعلام کرد بمحض اطلاع از این حفره امنیتی، پروتکلهای بازیابی حساب پیامکی را ترمیم کرده است. همچنین ضرر افرادی که رمزارز خود را بر اثر این آسیب پذیری از دست داده اند را جبران می کند.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*