در آستانه روز پزشک اعلام شد
کرونا و فشار بیسابقه بر جامعه پزشکی؛ خستهایم
رئیس هیات مدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران فشار مضاعف کرونا، عدم تناسب تعرفههای پزشکی با تورم و اجرای نسخهنویسی الکترونیک در شرایط فعلی را سه چالش مهم پزشکان و کادر درمان دانست و گفت: متاسفانه اکنون پزشکانی داریم که روزهای روز خانوادهشان را ندیدند، پرستاری داریم که مدت هاست بچه هایش را ندیده یا اگر هم میبیند، نمیتواند آنها را بغل کند و ببوسد. خستگی در تن کادر درمان میماند. حال در این شرایط مشکلات اقتصادی را هم به مشکلات کادر درمان اضافه کنید.
دکتردکتر ایرج خسرونیا در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به مشکلات پزشکان در بحران کرونا و در آستانه روز پزشک، گفت: در سالهای اخیر متاسفانه جامعه پزشکی با چالشهایی مواجه شده است که کرونا مهمترین آنهاست. باری که کرونا بر روی اعصاب و همچنین سطح زندگی پزشکان وارد کرده، تا به حال سابقه نداشته است.
جامعه پزشکی خسته شده است
وی افزود: تمام کادر پزشکی اعم از پرستار و پزشک، متخصص و فوق تخصص و… درگیر این بیماری هستیم. ماههاست شاهدیم که همکارانمان به دلیل ابتلا به کرونا فوت میکنند. این موضوع فشار کاری را که به پزشکان وارد میشود، دوچندان میکند. به طوری که هم نگرانی هموطنان را داریم، هم نگران همکارنمان هستیم و هم نگرانی جان خود و خانواده را داریم که هر لحظه ممکن است، درگیر این بیماری شویم. امیدوارم دولتمردان هم کمک کنند و بجای تبلیغ صرف اقدامات خودشان، به اهمیت موضوع پی برده و چاره عملی داشته باشند، نه اینکه فقط سخنرانی و صحبت کنند. انتظار داریم که جامعه پزشکی را دریابند. ما به عنوان جامعه پزشکی هم خسته شدیم و هم گرفتار غم و غصه هموطنان و همکارنمان هستیم.
در این شرایط وقت اجرای نسخه نویسی الکترونیک نیست
خسرونیا ادامه داد: چالش دیگر این است که در این بحبوحه کرونا، سازمانهای بیمهگر از فرصت استفاده کرده و نسخ را الکترونیک کردند. باید توجه کرد که نسخه الکترونیک بحثی علمی و در جهت پیشرفت مملکت است، اما اکنون زمان اجرای آن نیست. در حال حاضر مشکلات شبکه و اینترنت وجود دارد و هر دقیقه قطع و وصل یا ضعیف میشود. حال حساب کنید که در یک مطب عمومی که روزانه ۳۰ تا ۴۰ بیمار ویزیت میکند، پزشک باید وارد سیستم شود و با توجه به مشکلات اینترنت ممکن است دقایقی طول بکشد. این درحالی است که ممکن است بین بیماران افرادی مبتلا به کرونا باشند و در همان مطب چند نفر دیگر را درگیر کنند. بنابراین یکی از درخواستهایمان این است که فعلا سازمانهای بیمهگر اعم از تامین اجتماعی و خدمات درمانی، چند ماهی حوصله کنند تا وضع کرونا و اینترنت بهتر شود و بتوان با فراغ بال نسخه نویسی الکترونیک را انجام داد.
وقتی هزینه مطب درنمیآید
خطر خروج پزشکان از چرخه درمان
وی گفت: سومین چالشی که جامعه پزشکی با آن درگیر است، مشکلات تعرفهها است. متاسفانه تعرفه ما متناسب با تورم موجود در جامعه که همه از آن اطلاع دارند، افزایش نیافته است. در حالی که هزینه مطب، منشی، تامین اجتماعی، مالیات و … چند برابر شده است. حال زمانیکه به تعیین تعرفه میرسیم، پنج تا ۱۰ درصد اضافه کرده و فکر میکنند که مشکل حل میشود.
وی افزود: باید توجه کرد که اگر پزشکی نتواند مخارج مطب و زندگیاش را تامین کند، مجبور میشود، مطب را تعطیل کند یا مهاجرت میکند. در عین حال رفتن یک پزشک به خارج از کشور یا خروجش از چرخه درمان،هزینه سنگینی را به دولت وارد میکند. چراکه برای تربیت یک پزشک میلیاردها تومان خرج میشود. حال چطور اجازه میدهیم که یک پزشک به راحتی از چرخه درمان خارج شده و به راه دیگری رود. امیدواریم دولت جدید توجه ویژه ای به این موضوع داشته باشد. هرچند که متاسفانه میبینیم که مجلسیها نظر خوبی به این موضوع ندارند و تنگنظرانه به موضوع تعرفه نگاه میکنند. امیدواریم عقلای مجلس به این امر توجه کنند.
خسرونیا درباره آمار مطبهایی که به دلایل اقتصادی تعطیل میشوند، گفت: زمانیکه من معاون سازمان نظام پزشکی و مسئول صدور پروانهها بودم، متوجه شدیم که ۲۵ هزار نفر از همکاران پزشک برای صدور پروانه مراجعه نکردند که به معنی خروج از گردونه درمان بود. میلیاردها تومان هزینه این پزشکان شده است. حال هر سال هم تعدادی به این افراد اضافه میشود. تعداد زیادی از متخصصین داخلی را میشناسم که پزشکی را رها کرده و کار دیگری انجام میدهند. باید فکری اساسی در این باره کرد.
طلبهایی که پرداخت نمیشود
وی درباره پرداخت مطالبات و معوقات جامعه پزشکی نیز گفت: متاسفانه تعداد زیادی از کادر درمانی دولتی، مطالبات زیادی از کارکردشان دارند. حتی رزیدنت ها ، داروخانهها، ازمایشگاهها و … هم مطالبات دارند. با شرایطی که اکنون شاهدیم که درآمد و هزینه تناسب ندارند. اکنون همه بیمارستانها از دولت طلبکارند و باید طلبها پرداخت شود تا بتوانند تجهیزات را تامین کنند. باید مطالبات بیمارستانها و مطبها از سوی دولت پرداخت شود.
پزشکان و پرستارانی که روزهاست خانوادههایشان را ندیدند
وی درباره بار مضاعف کرونا بر کادر درمان، گفت: متاسفانه اکنون پزشکانی داریم که روزهای روز خانوادهشان را ندیدهاند، پرستاری داریم که مدت هاست بچه هایش را ندیده یا اگر هم میبیند، نمیتواند آنها را بغل کند و ببوسد. خستگی در تن کادر درمان میماند.حال در این شرایط طلب هم داشته باشد و مشکلات اقتصادی را هم به این وضعیت اضافه کنید. به هر حال پرستار و پزشک هم باید زندگی کند، اجاره خانهاش را به موقع پرداخت کند و… لازم است فکری اساسی و چارهای عملی از سوی دولتمردان اندیشیده شود .
تبعات شکست آمریکا و ناتو در افغانستان
شکست حضور دو دهه ای آمریکا به همراه نیرو های ناتو در افغانستان، شرایط «جو بایدن» رییسجمهوری این کشور را در شرایط حادی قرار دادهاست؛ او ضمن اینکه از سوی دولت قبل و جمهوریخواهان زیر فشار برای کناره گیری قرار دارد به شکافی عمیق میان اعضای این اتحادیه نظامی نیز دامن زده است.
چند روزی است که بایدن به دلیل تصمیم خود مبنی بر خروج غیرمسوولانه از افغانستان در داخل و خارج از آمریکا مورد هجمه قرار گرفته است اما او در این مدت از هر فرصتی برای دفاع از تصمیم خود بهره گرفته است تا بار مسوولیت را بر دوش دیگران و عوامل حاشیه ساز بیافکند.
بایدن به تازگی در توجیه خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و با اشاره به سقوط دولت افغانستان در پی تسلط گروه طالبان بر این کشور، گفت: من کاملا پشت تصمیم خود ایستادهام. هیچوقت زمان مناسبی برای خروج نیروهای آمریکایی وجود نداشت اما حقیقت این است که این امر سریع تر از آنچه که ما انتظار داشتیم اتفاق افتاد. ابراز شگفتی از پیشروی سریع طالبان نه تنها در کلام بایدن دیده می شود که برخی اعضای غربی و همپیمانان آمریکا از قبیل مقامات آلمان، فرانسه و انگلیس نیز چنان دیدگاهی دارند؛ دیدگاهی که نشان می دهد در این دو دهه واقعیت دولت افغانستان و نیز میزان نفوذ و قدرت طالبان را به درستی درک نکرده اند.
اظهاراتی مشابه بایدن را از سوی «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو در اولین کنفرانس خبری خود پس از تسلط طالبان بر کابل شاهد بودیم. به گفته وی، قرار نبود که نیروهای ناتو و بینالمللی تا ابد در افغانستان بمانند اما در عین حال اقرار کرد که به رغم سرمایهگذاری و فداکاری ما در طی دو دهه در افغانستان، «فروپاشی به طرز بسیار غافلگیرکنندهای رخ داد.»
در این میان افرادی چون بایدن، استولتنبرگ و دیگر سران تروئیکای اروپا بیش از آنکه بر راهبرد اشتباه دو دهه ای خود در افغانستان تمرکز کنند، سعی بر آن دارند که توپ را در زمین دولت افغانستان بیاندازند؛ همانند جمله مشهور بایدن که تاکید داشت «چرا ما بجنگیم در حالی که نیروهای افغان این کار را نمیکنند؟!» در اینجا نقش سیاست خارجی آمریکا به ویژه در قبال افغانستان قابل تامل و بررسی است؛ کشوری که ادعا می کند هزینه ای بالغ بر هزار میلیارد دلار در جنگ افغانستان و برای آموزش ٣٠٠ هزار پلیس و سرباز افغانستانی و تجهیز آنها با سلاحهای پیشرفته آمریکایی صرف کرده است!
از نگاه ناظران، اشغال دو دهه ای افغانستان با این هزینه هنگفت و زمان کافی برای توانمندسازی قوای نظامی این کشور برخلاف آنچه بایدن ادعا می کند، شکستی بیش نبوده است. طنز تلخ ماجرا آنجا است که نیروهای رسمی افغانستان حتی چند هفته از پس مقابله با نیروهای طالبان برنمی آیند. توجیهات غیرقابل قبول بایدن هر چند طوطی وار از زبان برخی سران ناتو جاری می شود اما نه برای افکار عمومی آمریکا و نه جهان قابل اعتنا نیست.
در داخل آمریکا، «دونالد ترامپ» رییس جمهوری قبلی این کشور پا به میدان انتقاد و اعتراض گذاشته و پس از انتشار خبر تصرف کابل توسط طالبان در اظهاراتی شدیدالحن از عملکرد دولت بایدن در قبال افغانستان انتقاد کرد. ترامپ سیاست بایدن در افغانستان را فضاحت بار خواند و گفت او برای آنچه در افغانستان انجام داده، باید کنارهگیری کند.
البته هنوز افکار عمومی جهان، مذاکرات آمریکا با طالبان را که در سال ۲۰۱۸ در دوحه قطر آغاز شد و به توافق سال ۲۰۲۰ منتهی شد از یاد نبرده است؛ توافقی که بر اساس اراده شخص ترامپ صورت گرفته بود و قرار شد که آمریکا طی چند مرحله نیروهای خود را از افغانستان خارج کند. انتقاد اصلی ترامپ اما آن است که خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان باید از یک جدول زمانبندی پیروی می کرد که در دولت بایدن این اتفاق نیفتاد؛ از این رو است که ترامپ مسوولیت این خروج شتابزده را متوجه بایدن می داند.
چنین دیدگاهی در میان بسیاری از سناتورهای جمهوریخواه از جمله «لیندسی گراهام» و «میچ مک کانل» نیز دیده می شود که خروج غیرمسوولانه بایدن را بسترساز وقوع رخدادهای وحشتناک تر و دامنه دارتر ارزیابی می کنند.
نکته مهم و مورد اعتنای دیگر، شکافی است که با تصمیم بایدن مبنی بر خروج از افغانستان به اردوگاه ناتو و متحدان ایالات متحده تعمیق شده است که در این زمینه صریح ترین انتقادات را از جانب مقامات آلمانی شاهد بودیم؛ کشوری که معمولا نقش چشم گیری در مهاجرپذیری دارد.
«فرانک والتر اشتاینمایر» رییس جمهوری آلمان اتفاقات روزهای گذشته در فرودگاه کابل را برای کشورهای غربی شرمآور توصیف کرد و با اذعان به شکست ناتو در این کشور، گفت: «فروپاشی سریع دولت افغانستان و نیروهای نظامی آن و نیز دستیابی بدون مقاومت طالبان به حاکمیت، برای مدتهای مدید سایه خود را خواهد افکند. نافرجامی سالها تلاشهای ما با هدف ساختن یک جامعه باثبات و مقاوم، پرسشهای بنیادینی در رابطه با سیاست خارجی و فعالیت نظامی ما در گذشته و آینده ایجاد میکند. پرسشهایی تلخ که ما نباید در وهله نخست به سرعت، بلکه صادقانه و اساسی به آنها پاسخ گوییم.»
رئیسجمهوری آلمان در این رابطه افزود که به این پرسشهای بنیادین باید به طور مشترک با همپیمانان غربی پاسخ داد «زیرا بدون این همپیمانی و همبستگی در این همپیمانی، آلمان بیست سال پیش پا به خاک افغانستان نمیگذاشت. فعالیت آلمان، همانند فعالیت بسیاری کشورهای پیمان ناتو و کشورهای غربی در افغانستان را باید در چارچوب این همپیمانی فهمید و ارزیابی کرد.»
از طرفی وزیر دفاع آلمان نیز از ناتو خواست از شکست خود در افغانستان درس بگیرد و «آنگلا مرکل» صدراعظم این کشور هم وضعیت افغانستان را «تلخ، اسفبار و وحشتناک» توصیف و تاکید کرد که تصمیم واشینگتن برای خروج از افغانستان به دلایل مربوط به سیاست داخلی آمریکا گرفته شده است. حتی جانشین احتمالی مرکل خروج نیروهای غربی از افغانستان را «بزرگترین ناکامی ناتو» از زمان تشکیل آن توصیف کرد.
نگرانی کشورهای اروپایی عضو ناتو از آلمان گرفته تا فرانسه و انگلیس به دلیل تبعاتی است که به دلیل تصمیمات بایدن متوجه این کشورها خواهد شد. آنها در سال ۲۰۰۱ به دلیل حملات القاعده به پنتاگون و برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک به افغانستان پا گذاشتند، اینک پس از دو دهه هزینه جانی و مالی باید به دلیل خروج غیرمسوولانه بایدن سیل مهاجران افغان را پذیرا باشند؛ پناهجویان و آوارگانی که با خود سیلی از مشکلات را روانه کشورهای میزبان خواهند کرد.
کنکور و شکاف اجتماعی عمیقی که ادامه دارد
بررسی نظرات داوطلبان کنکور و همچنین روند برگزاری و درجه سختی، درصد قبولی مدارس ویژه مانند سمپاد و غیر دولتی و از این دست مراکز آموزشی نشان میدهد که نابرابری و بیعدالتی آموزشی در کنکور به همراه حضور مافیای آن در ایجاد بحرانی به نام کنکور و دانشگاه نقش اساسی دارند.
قبولی در دانشگاه یکی از بزرگترین آرزوهای دانشآموزان ایرانی است که برای رسیدن به آن چیزی نزدیک به چهار یا حتی ۵ سال از بهترین زمان زندگی هر فرد را به خود اختصاص میدهد. زمانی که تکرار آن برای هیچ کس امکان پذیر نیست و این اتفاق در حالی رخ میدهد که آنچه در نمای ظاهری کنکور نمایانده میشود با آن چه که در پس پرده این سد بزرگ وجود دارد، فرسنگ ها فاصله است.
این چیزی است که متاسفانه نظام آموزش و پرورش هم به شکلی جدی به آن دامن زده و به نوبه خود در ایجاد چنین صحنه هولناک و پر استرسی برای جوانان ایرانی سهم بسزایی دارد. اما آنچه که در ورای قدرت و هدف نظام آموزشی ایران قرار دارد، وجود مافیای بزرگی است که با تشدید این استرس ارتزاق خوبی کرده و همچنان بر این طبل مخوف ناعادلانه میکوبد.
آموزش و پروش یا آموزش عالی؟ کدام مقصر است؟
«اگر در دانشگاه دولتی قبول بشوم، اولین شخصی خواهم بود که در کل فامیل موفق به عبور از این سد بزرگ شده است»، «همه اطرافیان سعی داشتند تا اگر کسی سطح درسی ضعیفتری دارد، با آن شخص یا خانوادهاش ارتباط کمتری داشته باشند تا مبادا این ضعیف بودن بر نحوه درس خواندن دانشآموزشان تاثیر بگذارد» و … ، اینها جملاتی هستند که این روزها از زبان بسیاری از داوطلبان کنکور شنیده میشود.
ایجاد فاصله بین تعداد زیادی از افراد جامعه، که این جدایی یکی از بزرگترین معضلات کنکور هم هست، میتواند تا سالیان طولانی و حتی تا پایان عمر برای فردی ادامه داشته باشد. فاصله ناخواستهای که تبعات آن با گذشت چند دهه از ابتدای دهه هفتاد یعنی دورانی که ورود به دانشگاه در اولویت بسیاری از خانوادهها و نظام آموزشی بود، هر روز بیشتر شده و انزوای اجتماعی زیادی را به همراه داشته است. بسیاری از ما با حضور در کلاس درس و با نزدیک شدن به پایان تحصیلات متوسطه، هر روز با سدی محکم به نام کنکور روبرو میشدیم که عبور از آن به طور جد تلاش شبانهروزی و مداومی را برای چند سال میطلبید. اما نکته اینجاست که تمام همت نظام آموزش و پرورش هم آماده کردن و فرستادن این دانشآموزان به دانشگاه و ورود به عرصه تحصیلات عالی بوده است، بدون این که هیچ توجهی به نیازهای جامعه و بازار کار بسیاری از رشتههای تحصیلی داشته باشد.
هرچند جامعه بسیار تغییر کرده و تخصصی شدن بسیاری از امور امری اجتنابناپذیر و تحصیلات عالیه برای ادامه حیات جامعه بسیار ضروری است، اما این بهانه خوبی برای شانه خالی کردن آموزش و پرورش و مدرسه از بار تربیت یک «شهروند مسوول» نیست. تا اوایل دهه هفتاد و در نظام قدیم آموزشی، برای همه رشتههای تحصیلی دبیرستان موضوعی به نام «طرح کاد» وجود داشت که در فاصله تابستان تا سال تحصیلی بعد، فرصت جدی برای آماده شدن فرد به بازار کار بود. اما با تغییرات جدی در این نظام آموزشی طرح مربوطه به کل از مدارس حذف شد و دیگر دانشآموز نمیدانست برای چه و به چه دلیل باید درس خوانده و وارد دانشگاه بشود. بسیاری از افراد هماکنون و بعد از فراغت از تحصیل دوره دانشگاه به ویژه در مقطع کارشناسی، در مشاغلی کاملاً غیر مرتبط با رشته تحصیلی مشغول به کار هستند که همین امر مصداقی بر بیتوجهی نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی بر این موضوع است.
دعوای نظام آموزش پرورش و آموزش عالی هم را به جایی نمیبرد اما به هر تقدیر آنچه که بسیار مهم جلوه میکند، نقش هر دوی این نظامها در بروز چنین فاجعهای و ایجاد فرصت مناسبی برای سودجویان است که این روزها به عنوان «مافیای کنکور» هم شناخته میشوند.
نابرابری آموزشی و شروع رقابتی نفسگیر
برای نخستین بار است که یک سال تحصیلی در ایران به صورت غیرحضوری و آنلاین برگزار شد و برای بسیاری از دانشآموزان بیانگر فضایی بود که بدون حضور دوستان و همسالان، فضای پشت کنکور را ترسیم کرد. جالب اینجاست که این فشار پشت کنکور ماندن، سال به سال بیشتر شده و با برگزاری هرچه سختتر سوالات و مفاهیم کنکور، این فشار به سالهای قبلتر یعنی سالهای هفتم و هشتم هم تسری مییابد. بنابراین عجیب نیست که کسی از مقطع راهنمایی یا همان کلاس ششم به بعد به فکر کنکور و شرکت در کلاسهای آموزشی باشد.
شرایط کنونی کنکور هم به شدت با سال های قبل متفاوت شده و همین باعث شده تا کنکوری های سابق هم درک درستی از فضای کنکوری های جدید نداشته باشند. شرایط حتی بین آزمون سال ۹۹ و ۱۴۰۰ هم بسیار متفاوت بوده و همین موجب رشد اعتراضات فراوانی برای سوالات کنکور امسال در فضای رسانه و فضای اجتماعی بود.
رشته تجربی در دوره متوسطه همچنان به عنوان پرطرفدارترین رشته برای داوطلبان کنکور بوده و این امر به دلیل وجود رشتههایی مانند پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است که آینده شغلی خوبی برای فارغالتحصیلان فراهم میکند. در آزمون امسال نزدیک به ۱میلیون و ۳۷۰ هزار نفر شرکت کردند که از این تعداد تقریباً، ۵۵۴ هزا نفر در رشته تجربی، ۱۴۲ هزار نفر در رشته ریاضی، ۳۷۰ هزار نفر علوم انسانی، ۱۲۵ هزار نفر هنر و ۱۷۵ هزار نفر در رشته زبانهای خارجی شرکت کردند.
سهم بزرگ رشته تجربی هم نشان میدهد که این رشته همچنان در بین داوطلبان پرطرفدار است. این در حالیست که رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی زیر ۹ هزار نفر در دانشگاههای سراسر کشور پذیرش دارند و کل ظرفیت دانشگاهها برای رشته علوم تجربی نزدیک به ۵۵ هزار نفر است که خود بیانگر رقابتی نفسگیر برای داوطلبان این رشته است. چیزی که به دست آوردن آن زمانی قریب به ۵ یا حتی ۶ سال تلاش برای شرکت در آزمون سراسری را به خود اختصاص میدهد. به عبارتی از هر ۱۰ نفر داوطلب این رشته تنها یک نفر مجوز ورود به دانشگاه را داشته و بهطور کل برای متقاضیان سه رشته پرطرفدار تجربی در دانشگاه، به ازای تقریبا هر ۶۱ نفر، تنها یک نفر میتواند به یکی از رشتههای داروسازی، پزشکی و دندانپزشکی ورود پیدا کند.
اما نکته دیگر هم درصد قبولی دانشآموزان از مدارسی نظیر «سمپاد»، «غیرانتفاعی» و بسیاری از مدارس به اصطلاح پولی است که به بهترین دانشگاه های کشور وارد میشوند. به عبارتی با ایجاد چنین فضایی و وجود امکانات برتر برای برخی مدارس، تنها دانشآموزان برخوردار از این امکانات توانایی عبور از سد کنکور را دارند. به تبع این مهم، کیفیت تدریس و آموزش در مدارس دولتی هم افت کرده است. هم اکنون بیش از ۹۰ درصد از قبولیهای کنکور در سال های گذشته مربوط به مدارس غیر دولتی و ۸۰ درصد کل قبولیهای کنکور نیز مربوط به ۶ استان است. نکتهای که باز هم فاصله بین افراد و طبقه اجتماعی و اقتصادی آنها را برجسته کرده و انگیزه دانشآموزان مدارس معمولی و دولتی را بسیار کم کرده چرا که رقابت بسیار ناعادلانه و نابرابر شده است. اما سخن اصلی اینجاست که کنکور یک ماراتن بسیار طولانی است که برنده آن، نفر اول و رتبه یک کنکور نیست! برنده آن کسی است که بعد از جلسه کنکور، سلامت فکری – روانی و جسمی خود را به طور کامل داشته باشد.
این دقیقا همان نکتهای است که چندین دهه قبل در کشورهای توسعه یافته مانند سوئد به آن توجه شده و هر مانعی را که موجب ایجاد نابرابری در امر آموزش میشده است را برداشتند. در این کشور ها مدارسی تحت عنوان غیرانتفاعی و سمپاد وجود خارجی ندارند و هرکس از امکانات برابر برای ورود به دانشگاه برخوردار است. چیزی که میتواند نمونه مناسبی برای ایران هم به شمار بیاید.