به گزارش فارس عشق به امام حسین و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و تشکیل مجالس و محافل مذهبی و مراسم سینه‌زنی و روضه‌خوانی و توسل به ائمه اطهار داشت. به امام (ره) و روحانیت متعهد عشق می‌ورزید و قبل از انقلاب مقلد امام بود و علاقه و دلبستگی شدیدی به امام و اسلام و پاسداری از انقلاب و ارزش‌های انقلاب داشت.

پیروی از ولایت فقیه را واجب می‌دانست و عامل به واجبات و تارک محرمات الهی بودند در رابطه با انجام صله رحم و دیدار با اقوام و بستگان با مشکلات کاری و مسئولیتی که بر عهده‌اش بود ملزم به رعایت انجام آن بود و انجام می‌داد.

پدر و مادرش را آن قدر محترم می‌شمرد که همه جهات اخلاقی و اسلامی را در خصوص والدین مراعات می‌کردند و خدمت کردن در جهاد را خدمت به مستضعفین و بندگان خدا و عبادتی بزرگ می‌دانست و در انجام خدمات مربوطه که شامل قشر مستضعف و مورد توصیه حضرت امام بود سر از پا نمی‌شناخت‌.

شهیدی که عاشق خدمت به محرومان بود

از ریاکاری و تزویر متنفر بود و اگر کسانی را در این جهت مشاهده می‌کرد روی خوشی با آنان نداشت، طالب منصب و مقام نبود و دوست داشت در مناطق محروم خدمت کند چون مورد توجه امام بود و وقتی هم که به سمت فرمانداری شهرستان بجنورد برگزیده شد با استاندار وقت در میان گذاشته بود به شرطی فرمانداری را می‌پذیرم که محدودیتی در رفتن به جبهه و جنگ نباشد.

بعد از قبولی سمت فرمانداری موفق و مردمی بود. قبل از شروع کار اداری به اداره می‌رفت و دیرتر از همه کار را رها می‌کرد و کار و خدمت ایشان وقت به خصوصی نداشت و شبانه‌روزی بود.

چون خود روستازاده‌ای رنج کشیده بود با درک صحیح از مشکلات روستاها تمام هم و غم خود را متوجه خدمت کرده بود، شب و روز نمی‌شناخت و تمام وقتش را در خدمت به مناطق محروم می‌گذراند. انسانی پشتکار دار و خادم به محرومین بود و سعی داشت طرح‌ها و برنامه‌هایی که به نتیجه نهایی می‌رسید بهره عام‌المنفعه آن را تقدیم محرومین کند.

گوشه‌ای از زندگی شهید «حسن‌رضا ماژانی»

شهید «حسن‌رضا ماژانی» فرزند اکبر در سال ۱۳۳۳ در روستای مختاران از توابع شهرستان بیرجند در خانواده‌ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.

دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی تا کلاس چهارم را در مختاران گذراند و برای ادامه تحصیل روانه بیرجند شد. با جدیت و پشتکار دیپلم گرفت و پس از انجام خدمت سربازی با شرکت در کنکور دانشگاه صنعتی شریف در رشته مکانیک با گرایش حرارت و سیالات پذیرفته شد.

شروع تحصیلات دانشگاهی او مصادف با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بود. او که رنج ظلم و ستم رژیم ستم‌شاهی را لمس کرده بود، فعالانه در مبارزه با رژیم پهلوی شرکت کرد و با همکاری تعدادی از دانشجویان بیرجند در تهران با تشکیل جلسات هفتگی به بحث و تحلیل سیاسی می‌پرداخت و ضمن فعالیت در جریان‌های سیاسی دانشگاه در انتقال بحث‌ها به بیرجند نقش مؤثری داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز انقلاب فرهنگی که منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد به شهر بیرجند آمد و در نهادهای مختلف به خدمت مشغول شد و در این فرصت بنا به فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل جهادسازندگی به سازماندهی و تشکیل جهادسازندگی بیرجند اقدام و به عنوان عضو شورای مرکزی جهاد مشغول خدمت به مردم محروم منطقه شد.

نقش‌آفرینی شهید ماژانی در فعالیت‌های فرهنگی

در این فرصت با همسری وفادار و متدین ازدواج کرد که ثمره این ازدواج ۲ دختر و ۲ پسر است که از او به یادگار مانده است. با شروع جنگ تحمیلی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و دوباره به خدمت در جهاد سازندگی بیرجند ادامه داد.

 وقتی در جلسات شورای نهادها شرکت می‌کرد، با صراحت نظرات سازنده‌اش را ارائه می‌کرد. با توجه به اینکه دوران خدمت سربازی را گذرانده بود و با فنون نظامی آشنایی داشت در برنامه‌هایی که در ماه رمضان برای خودسازی جهادگران می‌گذاشت، به آموزش نظامی آن‌ها می‌پرداخت.

وی با تشکیل جلسات تحلیلی مسائل انقلاب، در بالا بردن سطح آگاهی‌های فرهنگی و سیاسی اعضای جهادسازندگی فعالیت می‌‌کرد و پس از بازگشایی دانشگاه‌ها برای تکمیل درسش عازم تهران شد. او در این مدت تنها وقتش را صرف کلاس درس نکرد بلکه بیشتر به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و صنفی دانشجویی می‌پرداخت با توجه به جو دانشگاه‌ها و حضور اندیشه‌های مختلف در دانشگاه، فعالیت‌های فرهنگی وی در جلوگیری از انحراف فکری جوانان تا حدی مؤثر بود.

خوابگاهی که با همت شهید راه‌اندازی شد

شهید ماژانی با پشت کار و جدیت توانست با همکاری بنیاد مستضعفان ساختمانی را برای خوابگاه متأهلین راه‌اندازی کند و این خوابگاه در محلی خارج از شهر بود و هیچگونه امکانات نداشت و با پیگیری‌هایی که وی کرد، توانست امکاناتی را برای آن مهیا کند.تشکیل این خوابگاه باعث شد تا خانواده‌های دانشجویان هم به فعالیت‌های فرهنگی در خوابگاه بپردازند.

شهیدی که منشأ حماسه شد

شهید ماژانی پس از اتمام درس دانشگاهی به سمت فرماندار بجنورد منصوب شد و تحولی بزرگ در این شهر به وجود آورد و با فعالیتی که او در این شهر آغاز کرد، آمار اعزام به جبهه به حدی رسید که رتبه دوم را در بین شهرهای استان خراسان به خود اختصاص داد.

از ویژگی‌های او این بود که در هنگام اعزام، خود پیشاپیش بسیجیان عازم جبهه می‌شد و وقتی به او می‌گفتند: شما بهتر است در شهر بمانید و برای جبهه نیرو آماده و اعزام نمایید، می‌گفت: «وقت آن است که ما مسئولان در جبهه حضور یابیم و با عمل خود دیگران را جذب جبهه و جنگ نماییم». او مثل دیگر بسیجیان ساکش را در دست می‌گرفت و به صورت یک بسیجی ناشناس به جبهه می‌رفت.

شهید ماژانی خدمت کردن در جهاد را خدمت به مستضعفین و بندگان خدا و عبادتی بزرگ می‌دانست و در انجام خدمات مربوطه که شامل قشر مستضعف و مورد توصیه حضرت امام(ره) بود سر از پا نمی‌شناخت. طالب منصب و مقام نبود و دوست داشت در مناطق محروم خدمت کند.

توصیه شهید به جهادگران

برادران و خواهران جهادگرم؛ نیت‌ها را خالص کنید و درون‌ها را پاک و تزکیه کنید. با هم صادق و مهربان باشید هرچه بیشتر امام را بشناسید و پیرو او باشید و بدانید که می‌دانید ما تاریخ را داریم و می‌سازیم و در آینده تاریخ نشانگر عمل ما خواهد بود.

انقلاب اسلامی ما پر از نعمت است و نیاز به ایثار و فداکاری دارد و چه نعمتی از این بالاتر که انسان فدای انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوری اسلامی شود. زیباترین زندگی و انسانیت و حرکت به سوی خدا زمانی است که انسان بتواند به عزیزترین‌هایش برای رضای خدا حرکت کرده و به تکلیف الهی‌اش عمل کند.

مگر می‌شود از پیروی خط امام دست برداشت. وای بر ما اگر ذره‌ای از او غافل شویم و چگونه می‌شود تحمل کرد گرسنگان آفریقا را که از گرسنگی پوست شکمشان به پشت چسبیده و ظلم و فساد و آدم‌کشی استکبار جهانی را مشاهده کرد و ساکت نشست و قیام ننمود.

بخشی از وصیت‌نامه شهید

خدایا چه بگویم بنده گناهکار تو، خطاکار تو، سر تا پا معصیت که در محضر تو گرفتار و اسیر نفس و شیطان گردید و از تو غفلت نمود خدایا اگر امید و رجائم به درگاه تو و رحمت تو و لطف تو نباشد با این همه بار سنگین چه کنم.

خدایا، چهارده معصوم را شفیع قرار مى‌دهم و معصومین کمک خواستن و توسل جستن به شما اگر نباشد چگونه مى‌شود این همه بار سنگین گناهان را تحمل نمود گرچه من در حق شما ظلم‌ها کردم، در بسیارى از مکان‌ها و جاهایى که موجب شادى قلب شما نمى‌شد حاضر مى‌شدم، واى بر من که زنده بودم و فرزند شما زهر نوشید، واى بر من که زنده بودم و آنچه که خواست شما بود عمل نمى‌شد.

شهید «حسن‌رضا ماژانی» در آخرین اعزام در تاریخ دوم مردادماه سال ۱۳۶۷ در منطقه سومار در سن ۳۴ سالگی به فیض شهادت نایل گشت و پیکر پاکش با شکوه فراوان در شهرستان بجنورد بر دوش مردم شهیدپرور این شهر تشییع گردید و سپس به شهرستان بیرجند انتقال و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

خبرگزاری فارس- شهرستان خوسف خراسان‌جنوبی؛ پایش می‌لنگید. چشمانش سوی زیادی ندارد و نفس زنان و عصا به دست با ساکی که بر دوشش سنگینی می‌کرد به زور و زحمت فراوان خود را به مرکز شهر رسانده بود تا بلکه مرهمی برای درد بی‌درمانش بیاید.

ماسکی بر صورت دارد، با بدنی نحیف و بی‌حال از روزگار نه‌چندان مطلوب هر چند لحظه خمیازه می‌کشد و چشم‌هایش بسته می‌شود. از روزی که از زمین کشاورزی برگشته و آن درد بی‌درمان عارض شده دو روز می‌گذرد که پلک روی هم نگذاشته.  از یکی از روستاهای دور آمده و به‌دلیل اینکه اتوبوس برای رفت‌وآمد نبوده امروز توانسته خود را به مرکز شهر برساند.

درد امانش را بریده. نای حرف زدن ندارد. سرش را بین دست‌هایش فشار می‌دهد. دقایقی می‌گذرد و به او اعلام می‌شود برای تشخیص باید به پزشک متخصص در مرکز استان مراجعه کند! پیرمرد حیران و سرگردان با چهره‌ای در هم زیر لب می‌گوید: در این وضعیت کرونا چگونه به بیرجند بروم؟ از روستا تا خوسف با هزار مشقت توانستم بیایم بیرجند به منزل چه کسی بروم و کدام قوم و خویش را به زحمت بیندازم.

۱۵۰ کیلومتر فاصله تا درمان

صدای گریه کودکی سکوت فضای حاکم بر مرکز درمانی را می‌شکند، مادر اشک‌های کودک را پاک می کند و او را سرگرم می‌کند. درمان درد کودکش در اینجا یافت نمی‌شود و باید به مرکز استان برود.

این شهروند خوسفی به خبرنگار فارس می‌گوید: بارها مجبور شده‌‍ام برای درمان فرزندم به بیرجند مراجعه کنم و در آن جا ساعت‌ها وقت خود را برای نوبت گرفتن از پزشک متخصص صرف کرده‌ام، بارها شده روزی که به بیرجند رفته‌ام نوبت دکتر مورد نظر پر شده و دست خالی با فرزند مریض به خوسف بازگشته‌ایم و مجددا روز بعد راهی بیرجند شده‌ایم.

وی در حالی که مشغول آرام کردن کودکش است، بیان می‌کند: مردم اینجا چوب نزدیکی به بیرجند را می‌خورند، در حالی که برخی مناطق شهرستان تا بیرجند فاصله زیادی دارند اما خوسف از نعمت بیمارستان و پزشک متخصص محروم است.

«نه اینکه یک دکتر یا متخصص خوب در شهرمان نداریم این را هم بدانید حتی یک مرکز درمانی خوب و کامل در این شهر نداریم؛ ۱۵۰ کیلومتر را باید طی کنیم تا به بیرجند برسیم. آن هم باید ساعت‌ها در مرکز شهر و بیمارستان‌ها به‌دنبال درمان باشیم. اگر شانس با ما یار باشد و دکتر مورد نظر صبح در مطبش باشد وگرنه باید از صبح تا عصر در خیابان‌ها پرسه بزنیم و روز را به عصر برسانیم تا مطب دکتر باز شود و به هزار تا خواهش یک نوبت به‌ما بدهد» این‌ سخنان یکی از شهروندان خوسفی است که ۳۰ سال از عمرش را برای درمان خود و خانواده اینگونه گذرانده است.

حقی که از مردم ضایع می‌شود

شهروند دیگری که برای مداوای مادرش به ین مرکز درمانی مراجعه کرده می‌گوید: روزبه‌روز به جای اینکه بار مشکلاتمان کم شود اما بیشتر می‌شود، با این اوضاع گرانی و هزینه‌ها که نانی برای خوردن نداریم، نبود پزشک و بیمارستان در خوسف و هزینه‌های هنگکفتی که متحملمان می‌شود هم دردی بر دردهایمان افزوده است.

وی اضافه می‌کند: در مرکز درمانی خوسف حتی یک پزشک متخصص هم وجود ندارد و این در حالی است که روزانه مراجعین زیادی وجود دارد که برای درمان بیماریشان به پزشک متخصص ارجاع داده می‌شوند انگار گوش شنوایی برای شنیدن مشکلات مردم این شهر نیست.

در همین حین صدای همهمه مرد و زنی از دور به‌گوش می‌آید؛ انگار مریض بدحالی دارند که برای مداوایش به اینجا آمده‌اند. پس از گذشت چند دقیقه صدای مرد بلند می‌شود و لب به گلایه می‌گشاید و می‌گوید: این شهر هیچ امکانات بهداشت و درمانی ندارد و مردم برای یک مریضی ساده هم مجبور به مراجعه به مرکز استان هستند.

انگار مریضشان نیاز به سونوگرافی دارد و درمان دردش در اینجا یافت نمی‌شود و باید به مرکز استان بروند؛ لب به شکوه باز می‌کند و از کمبودهای درمانی در این شهر گلایه می‌کند؛ دریغ از یک متخصص، سونوگرافی، رادیولوژی و دندان‌پزشک. نه امکاناتی برای تشخیص درد مردم وجود دارد و نه درمانی؛ البته نسخه شفابخش درمان را باید بعد از پیمودن مسافت‌ها و سرگردانی در مرکز استان پیدا کرد!

شب و روز نمی‌شناسد و برای ابتدایی‌ترین نیازهای درمانی باید هر ساعت از شبانه‌روز راهی مرکز استان شویم. البته از نظر مسئولان شاید برای افرادی که در خود شهرستان زندگی می‌کنند و وسیله ایاب و ذهاب دارند راه زیادی نباشد اما آن پیرمرد و پیرزن روستایی که با قامت خمیده و درد بی‌درمان راهی شهر می‌شوند چه گناهی کرده‌اند؟ باید مسیر پر پیچ و خم روستا به شهر را طی و دست‌اندازهای جاده را با جان و دل بخرند و وقتی وارد شهر می‌شوند درمانی برای دردشان یافت نمی‌شود آن هم به دلیل نبود پزشک متخصص و دستگاه‌های تشخیص‌دهنده درد!

روند اجرای پروژه از اول تا امروز

شهرستان «خوسف» سومین شهرستان پهناور استان بوده که در ۳۴ کیلومتری مرکز استان واقع شده و با وجود ۱۹۴ آبادی دارای سکنه و ۱۶ هزار کیلومتر وسعت تنها شهرستان استان است که هنوز هم بیمارستان ندارد و خدمات بهداشتی و درمانی به جمعیت ۳۰ هزار نفری آن تنها از طریق خانه‌های بهداشت و یک مرکز شبانه‌روزی انجام می‌شود و جمعیت ساکن به‌دلیل نبود بیمارستان و پزشک متخصص مجبورند مسافت‌های مختلف و طولانی و گاه تا بیش از ۲۰۰ کیلومتر را هم طی کنند و به مرکز استان برای درمان خود مراجعه کنند.

کلنگ احداث بیمارستان ۳۲ تختخوابی که جزو طرح‌های مهر ماندگار سفر هیئت دولت نهم به استان است در سال ۹۲ با در نظر گرفتن اعتبار ۵۰ میلیارد ریالی در دو طبقه به زمین زده شد تا با احداث آن از رنج مراجعه بیماران شهرستان به مرکز استان کاسته شود.

اجرای این پروژه ابتدا با عنوان مرکز بهداشتی شبانه‌روزی کلید خورد اما با پیگیری به بیمارستان ۳۲ تختخوابی ارتقا یافت. براساس آخرین اخبار طی ۵ سال(۹۰ تا ۹۵) فقط یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان، سال ۹۶ یک میلیارد تومان و سال ۹۷، ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون اوراق برای ادامه کار این پروژه به استان ابلاغ شد و بخشی از آن اختصاص یافت.

پروژه‌ای که به ۱۴۰۰ رسید ولی افتتاح نشد

تیرماه سال ۹۸ بود که فرماندار وقت شهرستان خوسف در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به آخرین وضعیت بیمارستان خوسف، گفت: مناقصه بیمارستان ۳۲ تختخوابی شهر خوسف با مبلغ بیش از ۱۳۰ میلیارد ریال برگزار و پیمانکار پروژه نیز عملیات اجرایی فاز دوم این بیمارستان را آغاز کرده است.

وی پیرامون زمان اتمام این پروژه بهداشتی درمانی، خاطرنشان کرد: براساس برنامه زمان‌بندی اعلام شده تا سال یک هزار و ۴۰۰ این بیمارستان به بهره‌برداری خواهد رسید!

اما مهرماه سال گذشته «جمیله احمدی» رئیس شبکه بهداشت و درمان خوسف با اشاره به اینکه بیمارستان خوسف در حال حاضر ۶۵ درصد پیشرفت فیزیکی دارد، گفت: از آنجایی که شهرستان خوسف مکان مناسبی برای ارئه خدمت ندارد، تکمیل بیمارستان باید جزو اولویت‌ها باشد.

وی برآورد اعتبار مورد نیاز تا پایان کار ساختمانی بیمارستان ۳۲ تختخوابی خوسف را ۱۳ میلیارد تومان اعلام کرد و افزود: تکمیل بیمارستان خوسف تا پایان امسال از مصوبات سفر استاندار به این شهرستان است ولی پای کار نبودن پیمانکار دلیل عقب‌افتادگی این پرژه است چراکه پروژه اعتبار ملی دارد.

نیازمند اعتبار ۲۰۰ میلیاردی هستیم

اما اکنون «حسین دهقانی»، معاون توسعه و مدیریت منابع دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در گفت‌وگو با فارس گفت: بیمارستان ۳۲ تختخوابی خوسف از سال ۱۳۹۳ آغاز و هم‌اکنون ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد.

وی با یادآوری اینکه اعتبار هزینه شده برای این پروژه تاکنون بیش از ۱۲۰ میلیارد ریال بوده است، تصریح کرد: گرچه این پروژه از مهم‌ترین پروژه‌های شهرستان است اما روند ساخت و ساز و پیشرفت فیزیکی آن از حد انتظار بسیار پایین‌تر است.

معاون توسعه و مدیریت منابع دانشگاه علوم پزشکی بیرجند با اعلام اینکه ۲۰۰ میلیارد ریال اعتبار برای تکمیل پروژه بیمارستان ۳۲ تختخوابی شهرستان خوسف نیاز است، مطرح کرد: پیگیری‌های لازم از طریق وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی در حال انجام است!

تا به امروز ۵ ماه و ۳ روز از سال ۱۴۰۰ گذشته اما نه تنها خبری از بهره‌برداری این پروژه شنیده نمی‌شود بلکه پروژه هماه ۶۷ درصدی که در سال گذشته اعلام شده بود پیشرفت داشته و انگار در کُمای ابدی به‌سر می‌برد.

این پروژه طی سنوات گذشته مسئولان زیادی به خود دیده و در سفرهای مسئولان به استان همواره مطرح و مقصد بازدیدهای بی‌نتیجه مسئولان قرار گرفته اما فراموش نکنیم که تأخیر در ساخت این بیمارستان نادیده گرفتن جان افرادی است که در مناطق دور دست شهرستان به مشکل برمی‌خورند و این بیمارستان امید نجات آن‌ها خواهد بود.

«جمیله احمدی» رئیس شبکه بهداشت و درمان خوسف در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، با بیان اینکه احداث بیمارستان به عنوان یکی از نیازهای جدی مردم منطقه بارها مطرح شده، اظهار داشت: فاز نخست این بیمارستان بدون هیچ اعتباری و تنها از محل درآمدهای دانشگاه علوم پزشکی بیرجند اجرا شده است.

 وی با بیان اینکه در حال حاضر خدمات بهداشتی و درمانی به مردم شهرستان در قالب طرح پزشک خانواده ارائه می شود، بیان داشت: تا زمانی که بیمارستانی در شهرستان نداشته باشیم شبکه بهداشت و درمان تعهدی در زمینه نیروهای متخصص بخش دولتی ندارد.

پیشرفت ۶۷ درصدی پروژه

رئیس شبکه بهداشت و درمان خوسف تبیین کرد: در حال حاضر یک مرکز شبانه‌روزی، ۵ مرکز روستایی، ۲۱ خانه بهداشت و ۳ پایگاه اورژانس جاده‌ای خدمات بهداشتی و درمانی را به مردم این شهرستان ارائه می‌دهند.

احمدی از پیشرفت ۶۷ درصدی این بیمارستان خبر داد و عنوان کرد: این بیمارستان شامل بخش های مختلف اورژانس، زنان، داخلی، اطفال، جراحی، اتاق عمل، آزمایشگاه و رادیولوژی خواهد بود.

وی با بیان اینکه هم‌اکنون قرارداد قبلی این پروژه به اتمام رسیده و فرآیند قانونی ادامه کار از سوی دفتر فنی دانشگاه علوم پزشکی در حال پیگیری است، در ارتباط با تأمین تجهیزات و نیرو برای این بیمارستان، خاطرنشان کرد کرد: مسئولان دانشگاه علوم پزشکی اعلام کرده‌اند تجهیزات و برخی لوازم هم خریداری شده و از لحاظ اعتباری هم مشکلی وجود ندارد بلکه از نظر اجرایی پروژه با مشکلاتی مواجه شده است.

و اما…

امروزه تأمین سلامت، بهداشت و درمان مردم از مهم‌ترین و شاید ابتدایی‌ترین وظایف مسئولان است چرا که داشتن امکانات بهداشتی و درمانی از ضروری‌ترین زیرساخت‌های جامعه امروزی است و چه بسا ارائه خدمات نوین درمانی و بهداشتی می‌تواند امید به زندگی را در میان جامعه افزایش دهد و به ارتقای سطح رفاه جامعه کمک کند.

اما پیمودن مسافت‌های طولانی برای مراجعه به پزشک متخصص یا بیمارستان در یک شهر دیگر، آن هم با وجود خطرات جاده‌ای، حکایت دیرینه هزاران نفر از مردمانی است که در شهرستان «خوسف» از وجود بیمارستان محروم هستند.