آخرین خبر :

حوادث/پیامک به افراد فوت شده برای تزریق واکسن کرونا

 

پیامک به افراد فوت شده برای تزریق واکسن کرونا

درحالی که بسیاری از سالمندان بدون دریافت پیامک به مراکز واکسیناسون مراجعه کردند، برخی از متوفیان سالیان گذشته از طریق پیامک به مراکز واکسیناسیون دعوت شده اند.

                                                   پیامک به افراد فوت شده برای تزریق واکسن کرونا                                       به گزارش میزان، واکسیناسیون سالمندان جدا از دغدغه‌هایی همچون نگرانی از عوارض واکسن‌ها، شلوغی مراکز واکسیناسیون، بی نظمی در اطلاع رسانی به مراجعین، معضلات تاخیر در تزریق دوز دوم مسائلی دیگر را پیش روی خانواده‌های آنان قرار داده است.

اما آنچه به گفته وراث برخی از فوت شدگان سالیان گذشته عجیب است، پیامک وزارت بهداشت مبنی بر دعوت به واکسیناسیون سراسری این متوفیان است این درحالی است که بسیاری از افرادی که در قید حیات هستند بدون دریافت پیامک بر اساس اولویت بندی سنی خود به مراکز مراجعه کرده اند. اما برخی متوفیان به شکلی رسمی و با دریافت پیامک به مراکز واکسیناسیون دعوت شده اند.

در همین این راستا خانم کمالی ادعا می‌کند که تا به حال وزارت بهداشت ۵ بار مادر فوت شده من رو دعوت به واکسیناسیون کرده است، این در حالی است که مادر من در سال ۹۴ فوت شده اند، مگر ثبت احوال اطلاعات هویتی افراد را در اختیار ندارد. شناسنامه ایشان همان ابتدا باطل شده است چگونه ممکن است اطلاعات افراد متوفی ثبت نشده باشد.

آقای حسنی در این مورد گفت: با توجه به اینکه پدر همسر بنده سال گذشته فوت شده اند، اما همچنان از طریق پیامک از سوی وزارت بهداشت برای انجام واکسیناسیون به مراکز بهداشت دعوت می‌شوند.آیا وزارت بهداشت اطلاعاتی از متوفیان در اختیار ندارد؟

در این راستا سیف اله ابوترابی سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور در مورد این موضوع که چرا افراد متوفی همچنان از سوی وزارت بهداشت برای انجام واکسیناسیون به مراکز بهداشت دعوت می‌شوند، گفت:وزارت بهداشت بانک اطلاعاتی خودش را دارد. اگر چه از طریق ثبت احوال بانک اطلاعاتی هویتی افراد را در اختیار دارد، اما به نظر می‌رسد با توجه به مشکل به وجود آمده از آن استفاده نمی‌کند.

 

 

 

حس کردم رفتار مهناز تغییر کرده است. به ماجرا مشکوک شده و بعد از بررسی ارتباطات مهناز متوجه شدم در این مدت که در زندان بودم، چند بار با یکی از دوستانم به نام میثم ملاقات داشته و با او بیرون رفته است.

به گزارش جام‌ جم  پسر جوان که به تصور خیانت، زن جوانی را به آتش کشیده و مرگ او را رقم زده بود، تسلیم ماموران شد. متهم در تحقیقات مدعی شد ناخواسته باعث مرگ مقتول شده است.

رسیدگی به این پرونده جنایی با گزارش آتش‌سوزی مرگبار به پلیس غرب استان تهران آغاز شد. ماموران با حضور در محل متوجه شدند، زن جوانی در یکی از آپارتمان‌های ساختمان به‌شدت سوخته و تلاش ‌همسایه‌ها برای نجات او بی‌نتیجه مانده بود.

بررسی‌های پلیس نشان داد، پسر جوانی به نام شاهین این خانه را اجاره کرده و با زنی جوان در آنجا زندگی می‌کرد. آنها در چند روز گذشته چند بار با هم درگیر شده و همسایه‌ها صدایشان را شنیده بودند. شب حادثه، شاهین مقابل خانه یکی از همسایه‌ها می‌رود و از او می‌خواهد برای کمک به زن جوان به خانه‌اش برود و بعد هم ساختمان را ترک می‌کند. همسایه‌ها هم با ورود به خانه با پیکر سوخته زن جوان به نام مهناز روبه‌رو شده و ماجرا را به پلیس و اورژانس خبر می‌دهند.

تحقیقات ادامه داشت تا این‌ که پسر جوان با مراجعه به ماموران گفت‌: می‌خواهد واقعیت را بگوید.

او در تشریح ماجرا گفت: مهناز بعد از جدایی از همسرش از سوی خانواده‌اش طرد شد. وقتی شرایط او را دیدم‌، خانه‌ای اجاره کرده و به او گفتم در آنجا زندگی کند. گاهی نیز به او سر می‌زدم و اگر خریدی داشت برایش انجام می‌دادم. مدتی بعد به دلیل ارتکاب جرمی از سوی پلیس دستگیر و وقتی آزاد شدم، حس کردم رفتار مهناز تغییر کرده است. به ماجرا مشکوک شده و بعد از بررسی ارتباطات مهناز متوجه شدم در این مدت که در زندان بودم، چند بار با یکی از دوستانم به نام میثم ملاقات داشته و با او بیرون رفته است.

سراغ میثم رفتم که او منکر این ارتباط شد و ادعا کرد متوهم شده‌ام و هیچ رابطه‌ای بین او و مهناز نیست. حس این‌ که آنها به من دروغ می‌گویند آزارم می‌داد. شب حادثه سر این موضوع با مهناز درگیر شدم که او خودش را به بالکن خانه رساند و تهدید کرد خودش را به پایین پرت می‌کند. بعد هم روی خودش بنزین ریخت و تهدید کرد خود را آتش می‌زند. من هم کنار او فندک زدم تا بفهمد از تهدیدهایش نترسیدم که ناگهان شعله‌ور شد. ترسیدم و تلاش‌هایم برای خاموش‌کردن او بی‌نتیجه ماند. من قصد آتش زدن او را نداشتم و به همین دلیل خودم را تسلیم کردم.»

 

 

رئیس پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری پزشک قلابی خبر داد که با مدرک دکترای مدیریت ۶۰ عمل جراحی زیبایی انجام داده بود.

به گزارش تابناک، سردار علیرضا لطفی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری پزشکی قلابی خبر داد که با مدرک دکترای مدیریت ۶۰ عمل جراحی زیبایی انجام داده بود.

سردار لطفی در تشریح جزئیات این خبر اظهار داشت: از اوایل خرداد سال جاری ۴ پرونده مشابه در پلیس آگاهی تهران با موضوع «پزشک قلابی» طرح و بررسی موضوع در اختیار تیمی از کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

وی تصریح کرد: طبق اظهارات شاکیان که چند خانم و آقا بودند، مردی به نام اشکان با جعل عنوان پزشکی خود را متخصص ارولوژی به مراجعه کنندگان به کلینیک معرفی کرده و با جراحی پلاستیک گوش و بینی و کاشت مو و ابرو منجر به خونریزی نامتعارف و شدید در محل جراحی شده است.

رئیس پلیس آگاهی تهران با اشاره به اینکه کارآگاهان پایگاه یکم کلینیک متهم را تحت مراقبت قرار دادند، اعلام کرد: پس از هماهنگی قضائی متهم هنگامی که قصد جراحی بیماری را در محل کلینیک داشت، بازداشت شد.

وی با بیان اینکه در تحقیقات پلیسی مشخص شد جراح قلابی دارای ۳ سابقه کیفری درخصوص جعل و کلاهبرداری دارد و تاکنون ۶۰ عمل جراحی انجام داده است تصریح کرد: متهم ۳۴ ساله دارای مدرک دکترای مدیریت بوده و از سال گذشته جراحی‌هایش را در منطقه مرزداران آغاز کرده است.

وی افزود: در ادامه بررسی های پلیسی همدست متهم نیز شناسایی و دستگیر شد؛ همچنین در بازرسی از کلینیک متهم ۹۴ مهر قلابی مربوط به دانشگاه شهید بهشتی، قوه قضاییه نظام پزشکی …و یک قبضه اسلحه و ۸ تیر جنگی کشف شد.

به گفته سردار لطفی تحقیقات از سوی کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی برای کشف جزئیات پرونده ادامه دارد.

 

 

 

 

 

دام مرد شیاد برای جوانان جویای کار

مرد شیاد با شناسایی جوانان جویای کار پس از جلب اعتماد شان با آبمیوه مسموم آنها را بی‌هوش کرده و نقشه سرقت‌هایش را اجرا می‌کرد.
به‌گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل رهگذران هنگام عبور از بوستانی در مرکز تهران متوجه دو پسر جوان شدند که بی‌هوش روی زمین افتاده بودند. دو پسر جوان بلافاصله توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان قرار گرفتند. یکی از آنها در تحقیقات گفت: من و پسر دایی‌ام کاوه از بچگی با هم بزرگ شدیم اما مدتی قبل به‌خاطر کرونا و برخی مشکلات دیگر بیکار شده بودیم. در مترو مشغول صحبت بودیم که ناگهان مرد جوانی با ظاهری آراسته به سراغمان آمد و شروع به صحبت کرد.
او ادامه داد: مرد جوان خودش را صاحب یک فروشگاه لوازم ورزشی معرفی کرد و مدعی شد که صحبت‌های ما را ناخواسته شنیده است. بعد به ما گفت به‌دنبال شاگرد برای مغازه‌اش است و اگر کارمان خوب باشد حتی بیمه هم برایمان رد می‌کند. با مرد جوان که خودش را خسرو معرفی کرده بود از مترو که در نزدیکی بازار تهران بود بیرون آمدیم و به سمت پارکی در همان حوالی رفتیم تا درباره کار صحبت کنیم. او پیشنهاد داد برایمان آبمیوه بگیرد و بعد از خوردن آبمیوه از هوش رفتیم. به هوش که آمدیم در بیمارستان بودیم و گوشی تلفن همراه، ساعت‌هایمان و هرچه پول نقد داشتیم به سرقت رفته بود.با شکایت دو پسر جوان تحقیقات آغاز شد و در ادامه مأموران با شکایت‌های مشابه دیگری مواجه شدند.
در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت، چند روز بعد پسر جوان که به‌همراه پسر دایی‌اش قربانی سرقت مرد ناشناس شده بود با پلیس تماس گرفت و گفت: همان مرد سارق را شناسایی کرده‌ام. او در حال صحبت با جوان دیگری است و می‌خواهد از او هم مانند ما سرقت کند. به‌دنبال این تماس با آدرسی که پسر جوان در اختیار مأموران قرار داد، سارق ناشناس هنگامی که در حال تعارف آبمیوه مسموم به یکی از سوژه‌هایش بود بازداشت شد. بهنام و کاوه که سارق جوان را به دست پلیس داده بودند در تحقیقات گفتند: بعد از سرقت تصمیم گرفتیم هرطور شده این مرد را پیدا کنیم چون احتمال می‌دادیم او سوژه‌هایش را در مترو شناسایی کند در متروها می‌گشتیم تا شاید او را پیدا کنیم. بعد از آن سرقت تقریباً تمام روز را در ایستگاه‌های مترو می‌گذراندیم تا اینکه همان‌طور که حدس زده بودیم سارق را دیدیم. او در حال اغفال پسر جوانی بود و اصلاً متوجه ما نشد. بلافاصله به پلیس زنگ زدیم و خودمان هم به‌صورت نامحسوس او را تعقیب کردیم.
مرد جوان که ابتدا منکر سرقت‌ها بود وقتی با مالباختگان رو به رو شد لب به اعتراف گشود و به دستور قاضی باقری از شعبه دوم دادیاری دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفت‌و‌گو با متهم
سابقه داری؟ چندین بار به اتهام درگیری، سرقت و آزار و اذیت پسر جوانی بازداشت شدم.
شگردت برای سرقت‌ها چه بود؟در محل‌های شلوغ مثل مترو پرسه می‌زدم و با دیدن پسرهای جوان به سراغ آنها می‌رفتم. سر صحبت را با آنها باز می‌کردم و وقتی متوجه می‌شدم در جست‌و‌جوی کار هستند خودم را صاحب فروشگاه لوازم خانگی یا لوازم ورزشی معرفی می‌کردم و می‌گفتم به‌دنبال یک کارگر هستم بعد هم آنها را به بوستانی در همان اطراف می‌بردم و با خوراندن آبمیوه مسموم آنها را بی‌هوش و اموالشان را سرقت می‌کردم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*