سارق خانه همسایه آشنا بود/۴
روز چهاردهم فروردین مردی با مراجعه به کلانتری ۱۱۴ غیاثی از سرقت خانهاش خبر داد و گفت: ساعت ۷ صبح پنجم فروردین برای مسافرت از خانه خارج شدیم و ساعت ۱۱ شب چهاردهم فروردین وقتی به خانه برگشتیم، متوجه شدیم سارق یا سارقان از طریق بازکردن در پشت بام و تخریب قفل وارد خانه شده و با پیدا کردن کلید گاوصندوق اقدام به سرقت مقادیر زیادی طلا و نقره به ارزش تقریبی ۳ میلیارد ریال کردهاند.
به گزارش «ایران»، سرهنگ کارآگاه «علی کنجوریان» رئیس پایگاه ششم پلیس آگاهی در تشریح خبر گفت: با شروع تحقیقات مشخص شد تنها راه ورود به خانه شاکی از طریق پشت بام همسایه مجاور ایشان است. یافتههای کارآگاهان حکایت از آن داشت سارقان با اطلاع از موقعیت فیزیکی و مکانی خانه شاکی دست به سرقت زدهاند. بنابراین با تحقیقات میدانی نامحسوس ردپای دختر معتاد همسایه خانه مجاور به نام مرجان و همسر صیغهای او به نام اسماعیل در این سرقت به دست آمد. با توجه به تکمیل تحقیقات، مستندات، شواهد و قراین موجود و شناسایی هویت سارقان سوم اردیبهشت اسماعیل در حالی که با موتورسیکلت در منطقه خاوران در حال تردد بود شناسایی، دستگیر و در بازرسی بدنی از وی مقادیری طلا، فاکتور و مدارک هویتی کشف، ضبط و موتورسیکلت به پارکینگ و متهم برای سیر مراحل قانونی و انجام تحقیقات به پایگاه منتقل شد.
وی در بازجوییها به سرقت با همدستی مرجان اعتراف کرد و گفت مقداری از طلاها را فروخته و صرف هزینههای مسافرت به کیش و رزرو هتل و اجاره خودروهای لوکس خارجی و خرید البسه کرده و نقرهجات مسروقه را به شخص دیگری که صاحب مغازه نقره فروشی واقع در میدان خراسان بهفروش رسانده و مبلغ ۵۰ میلیون ریال از ایشان وجه نقد و نقره دریافت کرده است. بدینترتیب روز نهم اردیبهشت ماه مرجان نیز در بلوار ابوذر دستگیر شد با شناسایی مخفیگاه مالخران هر دو نفر آنها دستگیر شدند.
به گزارش «ایران»، سرهنگ کارآگاه «علی کنجوریان» رئیس پایگاه ششم پلیس آگاهی در تشریح خبر گفت: با شروع تحقیقات مشخص شد تنها راه ورود به خانه شاکی از طریق پشت بام همسایه مجاور ایشان است. یافتههای کارآگاهان حکایت از آن داشت سارقان با اطلاع از موقعیت فیزیکی و مکانی خانه شاکی دست به سرقت زدهاند. بنابراین با تحقیقات میدانی نامحسوس ردپای دختر معتاد همسایه خانه مجاور به نام مرجان و همسر صیغهای او به نام اسماعیل در این سرقت به دست آمد. با توجه به تکمیل تحقیقات، مستندات، شواهد و قراین موجود و شناسایی هویت سارقان سوم اردیبهشت اسماعیل در حالی که با موتورسیکلت در منطقه خاوران در حال تردد بود شناسایی، دستگیر و در بازرسی بدنی از وی مقادیری طلا، فاکتور و مدارک هویتی کشف، ضبط و موتورسیکلت به پارکینگ و متهم برای سیر مراحل قانونی و انجام تحقیقات به پایگاه منتقل شد.
وی در بازجوییها به سرقت با همدستی مرجان اعتراف کرد و گفت مقداری از طلاها را فروخته و صرف هزینههای مسافرت به کیش و رزرو هتل و اجاره خودروهای لوکس خارجی و خرید البسه کرده و نقرهجات مسروقه را به شخص دیگری که صاحب مغازه نقره فروشی واقع در میدان خراسان بهفروش رسانده و مبلغ ۵۰ میلیون ریال از ایشان وجه نقد و نقره دریافت کرده است. بدینترتیب روز نهم اردیبهشت ماه مرجان نیز در بلوار ابوذر دستگیر شد با شناسایی مخفیگاه مالخران هر دو نفر آنها دستگیر شدند.
سرقت میلیاردی از صرافیها با همدستی پیک موتوری/۴
مأموران قلابی که با معرفی خود بهعنوان پلیس جرایم اقتصادی به سراغ صرافیها رفته و به اتهام قاچاق ارز، دلارهای آنها را سرقت میکردند، بازداشت شدند.
به گزارش «ایران»، اواخر اردیبهشت چهار مرد جوان، وارد یکی از صرافیهای خیابان فردوسی شدند. آنها با معرفی خود بهعنوان پلیس امنیت اقتصادی، ادعا کردند که به آنها گزارش شده در این صرافی قاچاق دلار میشود.
مرد صراف که تعجب کرده و منکر این اتهام بود به تصور اینکه آنها مأمور قانون هستند، با آنها همکاری کرده و دلارهایش را با مدارک مربوطه در اختیار مردان جوان قرار داد اما مأموران مدعی بودند که باید دلارها را که ارزش میلیاردی داشت با خود ببرند و مرد صراف هم برای پیگیری کار به پلیس جرایم اقتصادی مراجعه کند. وقتی مرد صراف به پلیس جرایم اقتصادی رفت و درخواست تحویل دلارهایش را داشت، تازه متوجه شد قربانی مأموران قلابی شده است.
بدین ترتیب مرد صراف برای سرقت دلارهایش از سوی مأموران قلابی اعلام شکایت کرد. با شکایت مرد میانسال، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در حالی که کارآگاهان وارد عمل شده و بررسیها برای دستگیری مأموران قلابی ادامه داشت، کارآگاهان پلیس با چهار شکایت مشابه دیگر مواجه شدند. در تمامی سرقتها، مأموران قلابی با ادعای قاچاق دلار، از صرافیها سرقت کرده بودند. با احتمال سریالی بودن سرقتها، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته صرافیها پرداخته و تصاویری که از دوربینها بهدست آمد نیز این موضوع را تأیید میکرد.
آخرین مالباخته به مأموران گفت: من به پیک موتوری صرافی مشکوک هستم. پسر جوانی که مدتی است برایم دلار میآورد. روزی که مردان سارق وارد مغازهام شدند، چند دقیقه قبلش پیک موتوری برایم دلار آورد و بعد از رفتن او، سارقان وارد شدند.
دستگیری پسر موتورسوار
با اطلاعاتی که مرد صراف در اختیار مأموران قرار داد، بلافاصله آنها وارد عمل شده و پسر موتورسوار را دستگیر کردند. او ابتدا مدعی بود که از ماجرای سرقتها بیخبر است. اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: از طریق یکی از دوستانم بهنام بهزاد با سارقان آشنا شدم. سارقان بهدنبال پیک موتوری صرافیها بودند تا از طریق آنها متوجه شوند که چه زمانی صرافیها دلارهایشان را دریافت میکنند. آنها پیشنهاد ۵۰۰ میلیون تومان به من دادند تا فقط بگویم چه زمانی در صرافی ارز وجود دارد. اما وقتی سرقتها تمام شد، آنها فقط به من ۱۰ میلیون تومان پول دادند و تهدید کردند که اگر بیشتر بخواهم برایم پاپوش درست میکنند.
با اطلاعاتی که پیک صرافی در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران موفق شدند هویت چهار مأمور قلابی را شناسایی و آنها را در عملیاتی ویژه دستگیر کنند. در بررسی حساب بانکی یکی از سارقان، مأموران متوجه شدند که سرکرده باند گردش مالی ۱۸ میلیارد تومانی داشته است. به دستور بازپرس علیرضا بهشتی متهمان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داده شده و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد.
به گزارش «ایران»، اواخر اردیبهشت چهار مرد جوان، وارد یکی از صرافیهای خیابان فردوسی شدند. آنها با معرفی خود بهعنوان پلیس امنیت اقتصادی، ادعا کردند که به آنها گزارش شده در این صرافی قاچاق دلار میشود.
مرد صراف که تعجب کرده و منکر این اتهام بود به تصور اینکه آنها مأمور قانون هستند، با آنها همکاری کرده و دلارهایش را با مدارک مربوطه در اختیار مردان جوان قرار داد اما مأموران مدعی بودند که باید دلارها را که ارزش میلیاردی داشت با خود ببرند و مرد صراف هم برای پیگیری کار به پلیس جرایم اقتصادی مراجعه کند. وقتی مرد صراف به پلیس جرایم اقتصادی رفت و درخواست تحویل دلارهایش را داشت، تازه متوجه شد قربانی مأموران قلابی شده است.
بدین ترتیب مرد صراف برای سرقت دلارهایش از سوی مأموران قلابی اعلام شکایت کرد. با شکایت مرد میانسال، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در حالی که کارآگاهان وارد عمل شده و بررسیها برای دستگیری مأموران قلابی ادامه داشت، کارآگاهان پلیس با چهار شکایت مشابه دیگر مواجه شدند. در تمامی سرقتها، مأموران قلابی با ادعای قاچاق دلار، از صرافیها سرقت کرده بودند. با احتمال سریالی بودن سرقتها، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته صرافیها پرداخته و تصاویری که از دوربینها بهدست آمد نیز این موضوع را تأیید میکرد.
آخرین مالباخته به مأموران گفت: من به پیک موتوری صرافی مشکوک هستم. پسر جوانی که مدتی است برایم دلار میآورد. روزی که مردان سارق وارد مغازهام شدند، چند دقیقه قبلش پیک موتوری برایم دلار آورد و بعد از رفتن او، سارقان وارد شدند.
دستگیری پسر موتورسوار
با اطلاعاتی که مرد صراف در اختیار مأموران قرار داد، بلافاصله آنها وارد عمل شده و پسر موتورسوار را دستگیر کردند. او ابتدا مدعی بود که از ماجرای سرقتها بیخبر است. اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: از طریق یکی از دوستانم بهنام بهزاد با سارقان آشنا شدم. سارقان بهدنبال پیک موتوری صرافیها بودند تا از طریق آنها متوجه شوند که چه زمانی صرافیها دلارهایشان را دریافت میکنند. آنها پیشنهاد ۵۰۰ میلیون تومان به من دادند تا فقط بگویم چه زمانی در صرافی ارز وجود دارد. اما وقتی سرقتها تمام شد، آنها فقط به من ۱۰ میلیون تومان پول دادند و تهدید کردند که اگر بیشتر بخواهم برایم پاپوش درست میکنند.
با اطلاعاتی که پیک صرافی در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران موفق شدند هویت چهار مأمور قلابی را شناسایی و آنها را در عملیاتی ویژه دستگیر کنند. در بررسی حساب بانکی یکی از سارقان، مأموران متوجه شدند که سرکرده باند گردش مالی ۱۸ میلیارد تومانی داشته است. به دستور بازپرس علیرضا بهشتی متهمان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داده شده و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد.
نقشه زن معتاد برای دزدی از پیرمرد
زن جوان که با وعده ازدواج به یک پیرمرد از وی سرقت کرده بود، از سوی پلیس دستگیر شد. سرهنگ هادی افراسیابی، فرمانده انتظامی شهرستان تفرش در تشریح جزئیات این خبر گفت: در پی گزارشی مبنی بر سرقت از مردی سالخورده در یکی از محلههای شهرستان، بررسی موضوع از سوی پلیس آغاز و در تحقیقات انجام شده، مشخص شد که خانمی با وعده ازدواج به صاحبخانهاش که مردی سالخورده بوده، ارتباط صمیمی با وی برقرار کرده و با این شیوه اموال پیرمرد را سرقت کرده است که با پیگیریهای انجام شده از سوی پلیس، زن سارق شناسایی و دستگیر و برای تکمیل تحقیقات به یگان انتظامی منتقل شد و با توجه به اسناد و مدارک به دست آمده به جرم خود اعتراف کرد. فرمانده انتظامی شهرستان تفرش در پایان خاطر نشان کرد: متهم پس از تشکیل پرونده برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شد.
مرگ مرموز مهندس شیمی به خاطر یک لیوان آب
زن جوان که متهم است بهخاطر آب خوردن شوهرش او را کشته بزودی در دادگاه کیفری محاکمه خواهد شد.
بهگزارش «ایران»، حدود یک سال قبل خبر قتل یک مهندس جوان به پلیس گزارش شد. وقتی مأموران به خانه این مرد رفتند کنار جسد این مهندس بدن خونین و نیمه جان همسرش مهرنوش را نیز پیدا کردند. از آنجا که دختر کوچک این زوج نیز در خانه بود بلافاصله مهرنوش به بیمارستان و جسد شوهرش کامبیز به پزشکی قانونی منتقل شد. در حالی که ماجرای قتل کامبیز در هالهای از ابهام بود مهرنوش به هوش آمد و گفت: شوهرم میخواست مرا بکشد وقتی مرا با چاقو زد خودزنی کرد. اما خانواده کامبیز این ادعا را رد کردند و مدعی شدند پسرشان بهدست همسرش به قتل رسیده است.با این ادعا تحقیقات پلیس وارد مرحله تازهای شد.
زن جوان پس از بهبودی در بازجوییها گفت: همسرم مشکلات روحی و روانی داشت و بههمین خاطر همیشه با هم اختلاف داشتیم. بهتازگی صاحب یک دختر شده بودیم اما همسرم خشنتر و عصبیتر شده بود شب حادثه دخترم از من آب خواست من هم سریع برایش آب آوردم اما کامبیز هم گفت آب میخواهد و گفت لیوان آب را به من بده گفتم این بچه تشنه است بعد هم چون کوچک است تحمل ندارد بگذار اول به او آب بدهم بعد برای تو هم آب میآورم. اما همسرم با اعتراض شروع به داد و فریاد کرد و گفت همیشه دخترم را به او ترجیح داده ام. من گفتم بچه در اولویت است بعد هم عصبانی شدم و گفتم اصلاً اگر خیلی تشنه هستی خودت برو از یخچال آب بردار، همین موضوع باعث درگیری ما شد.همسرم به آشپزخانه رفت اما چاقو برداشت تا مرا بزند به زورچاقو را از او گرفتم. اما او چند ضربه چاقو به من زد که بیهوش شدم و وقتی در بیمارستان به هوش آمدم متوجه شدم همسرم به خاطر خودزنی جان سپرده است.
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد بعضی از ضربهها ناشی از خودزنی بوده است فرضیه خودکشی قوت گرفت اما با اعتراض خانواده کامبیز مبنی بر قتل پسرشان به دست مهرنوش تحقیقات از سر گرفته شد.
خواهر مهرنوش در تحقیقات گفت: شوهرخواهرم مهندس شیمی و یک نخبه بود اما توهم داشت. آنها یکبار وقتی که دخترشان دوساله بود از هم جدا شدند و دادگاه حکم داد که بچه با مادرش بماند اما کامبیز آنقدر التماس کرد تا دوباره آشتی کردند و مهرنوش هم گفت دخترشان به پدرش وابسته است و نمیخواهد بچهاش آسیب ببیند. اما باز هم با هم اختلاف داشتند تا این اتفاق رخ داد.
بدین ترتیب پرونده مرگ مرموز مهندس جوان با در خواست قصاص خانواده کامبیز برای عروسشان با صدور کیفرخواست برای زن جوان به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
بهگزارش «ایران»، حدود یک سال قبل خبر قتل یک مهندس جوان به پلیس گزارش شد. وقتی مأموران به خانه این مرد رفتند کنار جسد این مهندس بدن خونین و نیمه جان همسرش مهرنوش را نیز پیدا کردند. از آنجا که دختر کوچک این زوج نیز در خانه بود بلافاصله مهرنوش به بیمارستان و جسد شوهرش کامبیز به پزشکی قانونی منتقل شد. در حالی که ماجرای قتل کامبیز در هالهای از ابهام بود مهرنوش به هوش آمد و گفت: شوهرم میخواست مرا بکشد وقتی مرا با چاقو زد خودزنی کرد. اما خانواده کامبیز این ادعا را رد کردند و مدعی شدند پسرشان بهدست همسرش به قتل رسیده است.با این ادعا تحقیقات پلیس وارد مرحله تازهای شد.
زن جوان پس از بهبودی در بازجوییها گفت: همسرم مشکلات روحی و روانی داشت و بههمین خاطر همیشه با هم اختلاف داشتیم. بهتازگی صاحب یک دختر شده بودیم اما همسرم خشنتر و عصبیتر شده بود شب حادثه دخترم از من آب خواست من هم سریع برایش آب آوردم اما کامبیز هم گفت آب میخواهد و گفت لیوان آب را به من بده گفتم این بچه تشنه است بعد هم چون کوچک است تحمل ندارد بگذار اول به او آب بدهم بعد برای تو هم آب میآورم. اما همسرم با اعتراض شروع به داد و فریاد کرد و گفت همیشه دخترم را به او ترجیح داده ام. من گفتم بچه در اولویت است بعد هم عصبانی شدم و گفتم اصلاً اگر خیلی تشنه هستی خودت برو از یخچال آب بردار، همین موضوع باعث درگیری ما شد.همسرم به آشپزخانه رفت اما چاقو برداشت تا مرا بزند به زورچاقو را از او گرفتم. اما او چند ضربه چاقو به من زد که بیهوش شدم و وقتی در بیمارستان به هوش آمدم متوجه شدم همسرم به خاطر خودزنی جان سپرده است.
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد بعضی از ضربهها ناشی از خودزنی بوده است فرضیه خودکشی قوت گرفت اما با اعتراض خانواده کامبیز مبنی بر قتل پسرشان به دست مهرنوش تحقیقات از سر گرفته شد.
خواهر مهرنوش در تحقیقات گفت: شوهرخواهرم مهندس شیمی و یک نخبه بود اما توهم داشت. آنها یکبار وقتی که دخترشان دوساله بود از هم جدا شدند و دادگاه حکم داد که بچه با مادرش بماند اما کامبیز آنقدر التماس کرد تا دوباره آشتی کردند و مهرنوش هم گفت دخترشان به پدرش وابسته است و نمیخواهد بچهاش آسیب ببیند. اما باز هم با هم اختلاف داشتند تا این اتفاق رخ داد.
بدین ترتیب پرونده مرگ مرموز مهندس جوان با در خواست قصاص خانواده کامبیز برای عروسشان با صدور کیفرخواست برای زن جوان به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.