چرا حرف ها وشعارها باورپذیرنیستند…؟!!!
امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد
mohammadraeifard@yahoo.com
زمانی را به یاد می آوریم که سخنرانان چه کوچک و چه بزرگ ، تحلیلگران چه با سواد و چه کم سواد ، پژوهشگران چه واقعی و چه تحمیلی ، استادان دانشگاه چه استاد تمام و یا اساتیدی که اصولا استاد نیستند اما به این نام خوانده می شوند ، هم حرف های خوب می زدند و هم خوب حرف می زدند ، لذا در برهه هایی از تاریخ معاصرمان، حرف درمانی و نصایح مکتوب متأثر از حتی آیات قرآنی و روایات تأثیرات شگرفی در لایه های اجتماعی می گذاشت و کلمات بسیار بیشتر از تخصص و علم روز کاربرد داشتند…
اما با تغییرات عمیق و وسیعی که در امر اقتصاد ، سیاست و فرهنگ جهانی به وقوع پیوست و زلزله ده ریشتری تولد اینترنت و مولود آن یعنی دنیای مجازی به نحول غیرقابل تصوری اجتماع بشری دچار دگردیسی عمیقی گردید که نقطه عطف بشر هزاره سوم دانسته می شود…!!
شرایط اجتماعی کشورمان به مرحله ای رسیده که دیگر به دلیل فروریختن برج و باروی اعتماد عمومی بسیاری از حرف ها و پیغام و پسغام های مدیران دیگر نه این که تأثیری در جهت تغییر فرهنگی و سیاسی کشور ندارد بلکه به عکس خود بدل می گردد …!!
چرا چنین اتفاق تلخی افتاد ؟ چرا مردم مدیران شان را باور نمی کنند؟ چرا ناامیدی در جای جای این کشور چمباتمه زده؟ چرا مردم دچار انواع افسردگی شده اند؟ چرا انگیزه هایشان را از دست داده اند؟ چرا…؟!!
چرا آقایان هنوز خویش را سوار بر ستور مراد می بینند؟ و باور ندارند که حرف های شان دیگر قابل باور عوام نیست…!!
وقتی مدیران میزان دریافتی حقوقی شان گاه تا ۳۰ برابر یک کارگر است ، وقتی در خانه هایی بیتوته دارند که یک انباری آن معادل یک خانه معمولی کارمند قیمت می خورد، وقتی فرزندان شان در ناز و نعمت غرق اند و در خارج رحل اقامت دارند، وقتی در ماشین های آخرین مدل با شیشه های دودی و با سرعت از راه های خاص عبور می کنند ، وقتی که دغدغه مالی و بیکاری ندارند، وقتی حلقه های محافظ آنان را چون نگین انگشتری در بر می گیرند، وقتی…!!!
چگونه مردم می توانند در چمبره حرف های آنان درگیر شوند، درد مردم را فقط خودشان می فهمند ، زخم هایی که مردم را دریده است را فقط خودشان حس می کنند، این مردم نه جنگ های زرگری برایشان نان و آب می شود و نه اصولگرایی و اصلاح طلبی و میانه روی… همه را آزموده اند…!!!
حرف درمانی به مانند آب در هاون کوبیدن است.