باز هم قتل دختر به دست پدر
مرد میانسال که پس از قتل دختر ۲۱ سالهاش جسد وی را در اطراف روستای علیآباد اصفهان رها کرده بود پس از دستگیری انگیزه خود را از این جنایت اختلاف خانوادگی عنوان کرد.
به گزارش ایران، گزارش این حادثه روز ۲۶ آذر امسال همزمان با کشف جسد این دختر به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران به محل کشف جسد در اطراف روستای علی آباد نجف آباد رفتند با دستور بازپرس جنایی تحقیقات برای شناسایی هویت این دختر صادر شد. در تحقیقات اولیه پس از شناسایی هویت مقتول مأموران به سراغ خانواده وی رفتند که پدرش در همان دقایق نخست به قتل دخترش اعتراف کرد.
محمد محمدی، رئیس دادگاه بخش مهردشت نجف آباد اصفهان، درباره این پرونده گفت: همزمان با اعتراف پدر مقتول وی مدعی شد به خاطر اختلافهای خانوادگی و مشاجره با دخترش عصبانی شده و او را به قتل رسانده است. در حال حاضر نیز پرونده قتل دختر ۲۱ ساله در دادگاه مهردشت در دست بررسی و انجام تحقیقات تکمیلی است تا انگیزه واقعی این جنایت برملا شود.
این در حالی است که یکی از دوستان مقتول درباره این جنایت خانوادگی گفت: او را شیدا صدا میکردیم، اما اسمش در شناسنامه اعظم بود. ما همشهری، همکلاسی و دوست بودیم و خانوادهاش در روستای خیرآباد در بخش مهردشت از توابع شهرستان نجفآباد همسایه مادربزرگم بودند. هفته قبل وقتی از تولد دوستم به خانه برگشتم مادرم گفت که در خیرآباد یک دختر جوان را کشتهاند و جسد او بعد از ۳ روز پیدا شده است. وقتی نشانیهای او را پرسیدم گفت دختر ۲۱ سالهای بوده که پدرش او را کشته و جنازهاش را در بیابانهای نزدیک علی آباد که روستای دیگری در آن منطقه است رها کرده بود. از شنیدن خبر مرگ شیدا شوکه شدم.
خیرآباد روستای محرومی است که امکانات زیادی ندارد، بهدلیل همین شیدا چند سالی بود که به اصفهان آمده و اینجا درس میخواند، خواهر بزرگترش هم در اصفهان زندگی میکرد و او مدتی پیش خواهرش زندگی میکرد، ولی خانوادهاش گفته بودند باید به روستا برگردد.
در مورد ماجرای قتل شیدا از دوستان و همشهریهایم دلایل مختلفی شنیده ام، برخی میگویند دیر به خانه رفته و پدرش عصبانی و با او درگیر شده، برخی هم میگویند پدرش متوجه ارتباط و عشق او به یک پسر شده به همین دلیل عصبانی شده و به او حمله کرده است.هرچه بوده پدرش او را خفه کرده و جنازهاش را در یک گونی در بیابانهای علی آباد رها کرده بود، حالا هم که پدرش را دستگیر کردهاند.
وی مدعی شد: سال قبل خواهر کوچکتر شیدا هم خودش را دار زده بود. ما با هم رفت و آمد داشتیم و گاهی به خانهشان میرفتم، پدر و مادرش خیلی سختگیر بودند. آنها ۴ دختر بودند که یکی خودکشی کرد و دیگری نیز به قتل رسیده است.
دستگیری فروشندگان اسلحه در فضای سایبری
ماموران پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ چهار فروشنده سلاح و مهمات در فضای مجازی را دستگیر کردند.
به گزارش ایسنا، مدتی قبل ماموران پایگاه چهارم پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ در رصدهای اطلاعاتی در فضای مجازی اقدام به شناسایی باند فروش و قاچاق اسلحه و مهمات در فضای مجازی کردند که در بررسی اقدامات آنان مشاهده شد که اعضای این باند در صفحات مجازی خود اقدام به درج آگهی خرید و فروش انواع سلاح های جنگی و شکاری و مهمات کردهاند.
درادامه تحقیقات وارد فاز بعدی شده و هماهنگی با مقام قضایی نیز انجام شد. در جریان این تحقیقات ماموران مطلع شدند که متهمان قصد انتقال تعدادی سلاح به مرکز تهران را دارند.
همزمان با رسیدگی به این پرونده، این بار ماموران پایگاه هفتم پلیس امنیت عمومی دو تن دیگر از کاربران فضای مجازی را که اقدام به درج تبلیغ خرید و فروش انواع اسلحه کرده بودند، شناسایی کردند. که مخفیگاه این افراد نیز مورد شناسایی قرارگرفته و مجوز عملیات پلیسی برای دستگیری آنان نیز دریافت شد.
سرانجام روز گذشته ماموران با انجام دو عملیات جداگانه در شمال و شمال شرق تهران این چهار فروشنده سلاح و مهمات را دستگیر و به مقر انتظامی منتقل کردند. همچنین مخفیگاه آنان نیز بازرسی شد و در جریان آن ۱۱ قبضه سلاح جنگی، شکاری و شبه سلاح و بیش از یک هزار و ۷۰۰ فشنگ کشف و ضبط شد.
مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت با تایید این خبر اعلام کرد: برای هر چهار متهم پرونده ای تشکیل شده و آنان پس از تحقیقات تکمیلی و تشکیل پرونده برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شدند.
مجازات اعدام برای ۲ دوست تبهکار
دو مرد تبهکار که به دختری جوان تعرض کرده بودند از سوی قضات دادگاه کیفری به اعدام محکوم شدند.
به گزارش ایران، حدود ۲ سال قبل دختری با شکایت به پلیس مدعی شد از سوی یک دایی و خواهرزاده مورد تعرض قرار گرفته است. با توجه به شرایط جسمی این دختر بلافاصله بازپرس کشیک او را به پزشکی قانونی معرفی کرد و در همین حین نیز پرونده با توجه به مطرح شدن جرم تجاوز به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی با توجه به جراحاتی که روی بدن این دختر جوان وجود داشت احتمال وقوع تجاوز را تأیید کردند و با توجه به این نظریه بود که قضات شعبه ۷ دادگاه کیفری به تحقیق از لیلا پرداختند. وی در تشریح حادثه گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با سینا آشنا شدم، چند روزی که گذشت او از من خواست تا همدیگر را ملاقات کنیم من هم قبول کردم. وقتی با خودرواش دنبالم آمد بین راه گفت داییاش سعید هم میخواهد مرا ببیند و از من اجازه گرفت تا دنبال داییاش برویم. من قبول کردم و سینا داییاش را سوار کرد تا به رستوران برویم اما سعید گفت باید به خانه برود و لباس عوض کند. وقتی به مقابل خانه سعید رسیدیم در پارکینگ را باز کرد و داخل ساختمان شد.
با نگرانی و ناراحتی به سینا گفتم چرا وارد ساختمان شدی که او گفت نترس به من اعتماد کن. اما وقتی خودرو را متوقف کرد آنها به زور مرا از خودرو بیرون کشیدند و با خود به داخل خانه بردند.
بعد هم به طرز وحشیانهای اول سعید و بعد سینا به من تعرض کردند. خیلی تلاش کردم مقاومت کنم و خودم را نجات دهم اما بیفایده بود.
آنها تهدید کردند اگر شکایت کنم من را میکشند و به خانوادهام آسیب میزنند. همان لحظه تصمیم گرفتم شکایت کنم چون دیگر برایم مهم نبود که کشته شوم. فقط میخواستم شکایت کنم و این دو نفر مجازات شوند.
بدین ترتیب با توجه به اظهارات لیلا و نشانی خانهای که داده بود مأموران پلیس به سراغ سینا رفتند و او را دستگیر کردند اما وی منکر اتهام خود شد. در ادامه وقتی مأموران بررسی بیشتری کردند متوجه شدند نام واقعی او سیامک است و مشخصاتی که از خودش به لیلا گفته دروغ بوده است.
بعد از یک هفته بازجویی سرانجام این پسر ۲۱ ساله لب به اعتراف گشود و گفت: سعید دایی من نیست، دوستم است او ۲۰ سال از من بزرگتر است اما چند سالی است که با هم دوست هستیم.
متهم گفت: سعید به من گفته بود برایش یک دختر ببرم. او آدم خلافکاری است و اگر کاری را که گفته بود انجام نمیدادم به من آسیب میرساند. به همین خاطر وقتی گفت لیلا را برایش ببرم چارهای جز اطاعت نداشتم.
سیامک درباره اینکه چرا خودش نیز به دختر جوان تجاوز کرد گفت: من نمیخواستم این کار را بکنم. سعید با شمشیر به سراغم آمد و گفت نمیخواهد اگر گرفتار شد تنها باشد و من را هم وادار کرد به دختر جوان تعرض کنم.
بدین ترتیب با اطلاعاتی که سیامک به پلیس داد چند روز بعد سعید نیز شناسایی و دستگیر شد. مأموران در بازرسی از خانه وی مدارکی به دست آوردند که نشان میداد او یک خلافکار و مجرم حرفهای است.
همچنین مشخص شد سعید با یکی از مدارک شناسایی مسروقهای که در خانهاش بود حساب بانکی هم باز کرده و کارهای خلاف را با آن حساب بانکی انجام میدهد.
وقتی متهم مورد بازجویی قرار گرفت گفت: من در کار جعل بودم و با مدارک شناسایی مردم کار میکردم و این مدارک را هم از یک زندانی خریداری کردم آن زندانی بعدها در زندان فوت کرد.
پلیس متوجه شد سعید سابقهدار است و بارها به اتهام سرقت و کلاهبرداری و شرارت به زندان افتاده و حبس کشیده است. اما سعید موضوع تجاوز را انکار کرد و گفت: من چنین کاری نکردم و سیامک و دختر جوان درباره من دروغ میگویند.
اما مأموران با بررسی تماسها و پیامکهای سعید و سیامک دریافتند وی از سیامک خواسته بود تا لیلا را به خانهاش ببرد. بدین ترتیب مدارک علیه وی کامل شد و پرونده سیامک و سعید به اتهام آدم ربایی، تجاوز به عنف و اکراه و سرقت به شعبه هفتم دادگاه کیفری رفت تا متهمان محاکمه شوند.
در جلسه دادگاه باز هم سعید اتهام تجاوز را انکار کرد و سیامک هم مدعی شد اگر به لیلا تجاوز نمیکرد به دست سعید کشته میشد اما دادگاه هر دو متهم را مجرم تشخیص داد و به جرم تجاوز به عنف به اعدام با طناب دار محکوم کرد.
درباره اتهام آدم ربایی نیز هر دو متهم مجرم شناخته و به ۸ سال حبس محکوم شدند. همچنین سعید به خاطر وارد کردن آسیب بدنی به دختر جوان حین تعرض به پرداخت دیه نیز محکوم شد. بدین ترتیب با ابلاغ حکم به متهمان پرونده در انتظار ادامه روند رسیدگی است.
رهایی از چوبه دار به شرط درختکاری
به گزارش ایران، این جنایت ساعت ۴ صبح ۲۷ شهریور سال ۹۲ در منطقه نسیمشهر رباطکریم رخ داده بود. وقتی مأموران کلانتری ۱۲ نسیمشهر به محل حادثه رفتند مشخص شد که ۲ پسر نوجوان سوار بر خودروی پژو با ۴ پسر درگیر شده و یکی از پژوسواران در این درگیری به قتل رسیده است.
جسد مقتول ۱۹ ساله به پزشکی قانونی منتقل و در ادامه تحقیقات هویت قاتل ۱۶ ساله نیز برملا شد.
تحقیقات برای دستگیری پسر نوجوان به نام اشکان ادامه یافت و تیم جنایی ابتدا راهی خانه متهم فراری شدند اما از آنجا نیز فرار کرده بود.
مخفی شدن در کمد
در ادامه بررسیها مشخص شد که اشکان به خانه خواهرش پناه برده و در آنجا مخفی شده است. مأموران با هماهنگی قضایی راهی خانه خواهر اشکان شدند اما او را پیدا نکردند از آنجایی که آنها مطمئن بودند اشکان داخل خانه است شروع به بازرسی کردند و در نهایت متهم نوجوان را داخل کمد دیواری و پشت رختخوابها پیدا کردند.
اشکان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: آن شب حال خوبی نداشتم و مشروب خورده بودیم. دوستانم پیشنهاد پیادهروی شبانه دادند و من هم استقبال کردم. اما با سرنشینان پژو دعوایمان شد و من ناخواسته چاقویی که همراه داشتم پرتاب کردم و قصد کشتن نداشتم. فقط چون دعوا شده بود به هواخواهی دوستانم این کار را انجام دادم.
با اعتراف متهم نوجوان به قتل، پرونده او برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران رفت و محکوم به قصاص شد. در حالی که حکم اشکان برای قصاص اعلام شده بود اما او به حکم خود اعتراض کرد و مدعی شد که در زمان جنایت زیر ۱۸ سال داشته است.
با اعتراض متهم، پرونده او برای محاکمه مجدد به شعبه همعرض رفت و اینبار نیز قضات دادگاه حکم بر قصاص دادند. چرا که متهم میدانسته که چاقو کشنده است. با تأیید این حکم از سوی دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
شرط برای رضایت
با جلسات متعدد صلح و سازشی که از سوی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران و محسن اختیاری سرپرست اجرای احکام برگزار شد سرانجام روز گذشته، خانواده مقتول به احترام روز میلاد حضرت زینب و به دو شرط از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کردند.
اولین شرط آنها این بود که قاتل باید به مدت ۳۰سال در روز جنایت که ۲۷ شهریور بوده و همچنین در روز عاشورا، ۳ نهال درخت در کانون اصلاح و تربیت بکارد و شرط دوم خانواده نیز نقل مکان از شهر محل حادثه بود تا دیگر او را نبینند.
قصاص نامادری برای قتل شوهر
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۷ با گزارش مرگ مردی بهنام اکبر در خانه آغاز شد. مأموران بلافاصله به محل مراجعه کردند و همسر و دختر وی که در خانه بودند مدعی شدند او خودکشی کرده است. اما بررسیها و تحقیقات پلیس مشخص کرد که اکبر به قتل رسیده و موضوع خودکشی فقط برای انحراف مسیر تحقیق مطرح شده است. پس از آن همسر او بازداشت شد و در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد. بدین ترتیب فخری – همسرمقتول- به اتهام قتل عمد بازداشت شد و پس از تحقیقات تکمیلی کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه، دو دختر کوچک مقتول نسبت به مادرشان اعلام گذشت کردند ولی دختر بزرگ اکبر که از همسر اولش بود، درخواست قصاص کرد.
در ادامه متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: شوهرم از همسر اولش جدا شده بود که به خواستگاری من آمد. او ۱۸ سال از من بزرگتر بود، اما بهدلیل اینکه من شرایط خوبی نداشتم، پذیرفتم با او ازدواج کنم. ما در سالهایی که با هم زندگی کردیم صاحب ۲ دختر شدیم. در زمان حادثه دختر کوچکم ۸ ساله و دختر بزرگم ۱۴ ساله بودند. اکبر مرد بدخلقی بود و مدام ما را اذیت میکرد و با هر بهانهای کتکمان میزد. من در تمام طول این سالها سعی کردم صبوری کنم اما تحمل کتک خوردن دخترانم را نداشتم. همسر اولش هم بهخاطر همین بد رفتاریهایش از او جدا شده بود.
وی درباره جزئیات روز حادثه گفت: روز حادثه اکبر در حال درس پرسیدن از دختر کوچکم بود که به یکباره عصبانی شد و دخترم را کتک زد و بعد هم به او فحش داد. خیلی از رفتارش ناراحت شدم، به او اعتراض کردم که عصبانی شد و به سمت من هم حمله کرد. بعد دوباره به سراغ دخترم رفت و او را کتک زد. آنقدر عصبانی شدم که اصلاً نفهمیدم چه کاری انجام میدهم. با او درگیر شدم. وقتی روی زمین افتاد، او را به قتل رساندم، البته قصدم کشتن شوهرم نبود وقتی اشکها و نالههای دخترم را دیدم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.
پس از پایان اظهارات متهم قضات شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و همسر مقتول را به اتهام قتل عمدی و با توجه به درخواست یکی از اولیای دم به قصاص محکوم کردند.
بازداشت شوهر بعد از مرگ آتشین همسر
همزمان با مرگ زن جوان بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان شوهر وی در حالی بازداشت شده که مدعی است همسرش خودسوزی کرده است.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت ۱۲ ظهر یکشنبه ۳۰ آذر مرگ زن جوانی به علت سوختگی شدید به بازپرس کشیک قتل اعلام شد. با شروع تحقیقات به دستور بازپرس ساسان غلامی مشخص شد که زن ۴۱ ساله یک هفته قبل به علت سوختگی به بیمارستان منتقل شده، اما تلاش کادر درمان برای او بینتیجه مانده و وی تسلیم مرگ شده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد خانواده شهناز با مراجعه به دادسرای یافتآباد از دامادشان شکایت کردهاند.
آنها مدعی بودند دامادشان بهخاطر اختلافهایی که با همسرش داشته او را با تینر آتش زده و شهناز قبل از مرگش و زمانی که در بیمارستان بوده به آنها گفته که عامل این حادثه، همسرش جلیل است.
این در حالی است که مأموران کلانتری نیز قبل از مرگ شهناز از وی تحقیق کرده و در پرونده نوشته بودند که شهناز مدعی شده شوهرش او را آتش زده است.
بدین ترتیب جلیل به دستور بازپرس دادسرای یافتآباد بازداشت شد، اما در تحقیقات منکر آتش زدن همسرش بود. پس از مرگ زن جوان، با اعلام موضوع به بازپرس جنایی تهران پرونده به دستور بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران همراه متهم به دادسرای جنایی منتقل شد تا تحقیقات از او صورت گیرد.
خودزنی کردم تا پلیس را گمراه کنم
حکم قصاص پسر جوانی که در یک درگیری دوستش را به قتل رسانده بود در دیوان عالی کشور نیز مهر تأیید خورد و وی در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ در شهرری آغاز شد. سعید که خودش به اداره پلیس رفته بود گفت: دوستم را در یک درگیری با ضربات چاقو مجروح کردم. البته خود سعید هم در این درگیری مجروح شده بود. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و دوستم سینا با هم دعوا کردیم و او با چاقو به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم ناچار شدم به رویش چاقو بکشم و ضرباتی را به دوستم زدم.
مأموران برای صحت ادعاهای سعید راهی محل درگیری شدند و مشخص شد سینا وضعیت خوبی ندارد که بلافاصله وی را به بیمارستان منتقل کردند و ساعاتی بعد او فوت کرد و سعید به اتهام قتل عمد بازداشت شد.
پس از اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم محاکمه شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده پدر و مادر مقتول خواستار صدور حکم قصاص شدند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: آن روز سر موضوع کوچکی با هم درگیر شدیم و سینا سیلی محکمی به صورتم زد. وقتی ماجرا را با دوستانم در میان گذاشتم سوار خودرو یکی از دوستانمان شدیم و در خیابان دنبال سینا گشتیم تا کار او را تلافی کنم تا اینکه سینا را در داخل ساندویچی پیدا کردم. من و یکی از دوستانم در حالی که چاقو و قمه در دست داشتیم وارد ساندویچی شدیم که سینا به محض روبه روشدن با ما یکی از صندلیهای ساندویچی را برداشت و به سمتمان حمله کرد. من او را هل دادم و در حالی که روی زمین افتاده بود چند ضربه چاقو به پایش زدم. البته ضربههایم کشنده نبودند و قصدم ادب کردن او بود. بعد هم برای اینکه ماجرا را از مسیر اصلی منحرف کنم با چاقو خودزنی کردم تا پلیس را گمراه کنم. اما حالا اعتراف میکنم که اشتباه کردم.
این درحالی است که ۳ متهم دیگر پرونده و از همدستان متهم اصلی که با قرار وثیقه آزاد بودند نیز به شرکت در نزاع منجر به قتل و شرب خمر اعتراف کردند.
در پایان جلسه هیأت قضایی وارد شور شد و سعید را به قصاص، ۶ سال زندان و ۸۰ ضربه شلاق محکوم کردند و ۳ متهم دیگر هم هر کدام به شلاق و ۳ سال زندان محکوم شدند.
با اعتراض متهمان به حکم صادره پرونده به دیوان عالی کشور رفت و حکم قصاص سعید تأیید شد. ولی قضات دیوان عالی کشور حکم زندان و شلاق وی و ۳ همدستش را شکستند و خواستند تا به اتهام شرب خمر، تهدید و تخریب بار دیگر متهمان محاکمه شوند.
منبع: ایران
دختر جوان : پارتی شیطانی زندگی ام را ویران کرد و عفتم را گرفت
دختر ۲۴ سالهای که با تلاش کادر درمانی بیمارستان از مرگ حتمی نجات یافته بود، درباره ماجرایی که او را تا سر حد مرگ کشاند به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در حالی که فکر میکردم ترفندم برای فرار از چنگ دو برادر هوسران کارساز شده است، ناگهان «قدیر» در تاریکی شب خودرو را کنار جاده متوقف کرد و در حالی که کتکم میزد آبرو و حیثیتم را بر باد داد تا جایی که مجبور شدم در اقدامی احمقانه دست به خودکشی بزنم و …
اینها بخشی از اظهارات دختر ۲۴ سالهای است که با تلاش کادر درمانی بیمارستان امام رضا (ع) از مرگ حتمی نجات یافته بود. او در حالی که دادخواست شکایت از دو برادر را در دست داشت، درباره ماجرایی که او را تا سر حد مرگ کشاند به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: بعد از آن که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید دیگر ادامه تحصیل ندادم و به امور خانه داری پرداختم، ولی مدتی بعد تصمیم گرفتم شغلی برای خودم دست و پا کنم تا حوصله ام سر نرود و از طرفی درآمدی داشته باشم. این بود که بالاخره با معرفی یکی از آشنایان در فروشگاه پوشاک یکی از مراکز تجاری واقع در اطراف میدان ۱۷ شهریور مشهد به عنوان فروشنده استخدام شدم، طولی نکشید که با بسیاری از فروشندگان همان مرکز خرید آشنا شدم و یک ارتباط کاری بین ما برقرار شد. در این میان ارتباط بسیار صمیمانه و عاطفی با «ستار» پیدا کردم به گونهای که ساعتهای زیادی را در کنار هم سپری میکردیم. آرام آرام این رابطه کاری به روابط خارج از محیط کار و دیدارهای حضوری در مکانهای خلوت کشید، دیگر با هم به تفریح و خوش گذرانی میپرداختیم و حتی برای وصول طلبهای صاحب مغازه از مشتریان با هم به شهرستانها میرفتیم و در پارتیهای دوستانه شرکت میکردیم تا این که چند روز قبل ستار مرا به جشن تولد یکی از دوستانش دعوت کرد، به همین دلیل مرا به یکی از آرایشگاههای معروف شهر برد و لباسهای زیبایی برایم خرید، خودش نیز کت و شلوار شیکی پوشید، چون مدعی بود من باید مانند ماه تابان در آن جشن مختلط شبانه بدرخشم و در چشمهای دیگران یک دانه باشم! خلاصه من که به خاطر شرکت در پارتیهای دیگر، اعتماد زیادی به ستار داشتم با پوششی دل فریب به همراه او راهی باغ ویلایی در اطراف آرامگاه فردوسی شدم. زمانی که قدم در مجلسی به ظاهر خانوادگی گذاشتم، ترس عجیبی بر وجودم غلبه کرد. همه افرادی که در آن پارتی حضور داشتند با هم رابطه دوستی داشتند یا به طور موقت عقد کرده بودند.
با آن که بیشتر از سه سال از رابطه پنهانی من و ستار میگذشت احساس میکردم سرنوشت شومی در انتظارم است، اما چون میدانستم کاری از دستم ساخته نیست تلاش میکردم به ظاهر ترس و دلهره ام را پنهان کنم. بالاخره صدای موسیقیهای هوس آلود در حالی در فضای باغ پیچید که همه حاضران بدون اراده وارد صحنه رقصی در وسط سالن میشدند. هر دختر و پسر جوانی با هرکسی که دوست داشت میرقصید. در این میان وقتی ستار دستان مرا رها کرد و با دختر دیگری مشغول رقص شد «قدیر» (برادر ستار) دستم را گرفت و با هم رقصیدیم. چند ساعت را به صورت مختلط در آن فضای گناه آلود به گونهای سپری کردیم که انگار همه به یکدیگر محرم بودند. ساعاتی از بامداد گذشته بود که بعد از صرف شام ستار و قدیر مرا سوار خودرو کردند تا به منزل برسانند، اما ناگهان مسیر حرکت را تغییر دادند و مرا به مکان نامعلومی بردند، درحالی که از چشمان هوس آلود و شیطانی آنها وحشت کرده بودم به زور مقدار زیادی مشروبات الکلی به من خوراندند تا جایی که بی هوش شدم. وقتی مدتی بعد به هوش آمدم فهمیدم که ستار اجازه نزدیک شدن برادرش به مرا نداده بود، زمانی که احساس کردم ترس آنها بعد از به هوش آمدن من فرو ریخته با ترفندی خاص به آنها قول دادم که اگر آن شب مرا رها کنند شبی دیگر نزد آنها میروم. با این وعده ستار از خودرو پیاده شد و از قدیر خواست مرا به خانه برساند، تازه داشتم نفس راحتی میکشیدم که ناگهان قدیر خودرو را در تاریکی شب کنار کشید و قصد تجاوز به مرا داشت. وقتی مقاومت کردم به شدت کتکم زد و عفتم را از من گرفت.
او سپس درحالی مرا کنار خیابان رها کرد که از شدت خجالت و شرمندگی توان رفتن به منزل را نداشتم، این بود که در یک تصمیم ناباورانه و احمقانه و با خوردن چند قرص دست به خودکشی زدم و دیگر چیزی نفهمیدم و زمانی به هوش آمدم که در بخش مسمومان بیمارستان امام رضا (ع) بستری بودم. پدر و مادرم از این که چشمانم را باز کردم خیلی خوشحال بودند، اما من از شدت شرم نمیتوانستم به چشمان شان نگاه کنم. بالاخره با شرمساری ماجرا را برای خواهرم بازگو کردم و این گونه با شکایت از آن دو برادر پروندهای در کلانتری تشکیل دادم. شایان ذکر است رسیدگی به این پرونده با توجه به ادعاهای دختر جوان با صدور دستوری از سوی سرهنگ باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) در دایره اطلاعات کلانتری آغاز شد.
جریمه کرونایی بیش از ۵۰ هزار خودرو در نخستین روز از دی ماه
نیروی انتظامی از جریمه بیش از ۵۰ هزار خودرو در اجرای طرح محدودیت تردد شبانه در روز گذشته خبر داد.
نیروی انتظامی در تشریح عملکرد خود در اجرای طرح کاهش زنجیره انتقال بیماری کرونا در اولین روز از دی ماه امسال اعلام کرد: در این روز ۷۶۸۵ نیرو در ۱۹۵۸ نقطه از کشور به کار گرفته شدند.
در این روز تردد خودروها نسبت به تاریخ مشابه پارسال ۱۸ درصد کاهش داشته است. همچنین ماموران پلیس از ۱۴ هزار و ۲۳۶ واحد صنفی بازدید کردند که منجر به ارائه تذکر به ۱۰ هزار و ۲۲۸ تذکر و ۱۹۳۵ مورد صورتجلسه شده است. ۳۲۷ واحد صنفی نیز پلمب شدند.
در این روز به رانندگان ۵۳ هزار و۷۴۹ خودروی سواری تذکر لسانی داده شده و ۳۲ هزار و ۳۲۳ دستگاه خودروی سواری نیز به مبدا خود بازگشته و از سفرشان جلوگیری شده است.
۵۰ هزار و ۲۳۳ دستگاه خودروی سواری نیز در اجرای طرح محدودیت شبانه جریمه شدهاند. ۳۸۹۸ دستگاه خودرو نیز در مناطق نارنجی جریمه شدهاند.
همچنین در روز گذشته ۴۳ هزار و ۹۵۶ پیامک به رانندگان خاطی ارسال شده است.
کلاهبرداری در فضای مجازی با ساخت درگاه جعلی
رئیس پلیس فتا تهران بزرگ از دستگیری فردی خبر داد که با ساخت درگاه جعلی از کاربران فضای مجازی کلاهبرداری میکرد.
سرهنگ “داود معظمی گودرزی” رئیس پلیس فتا تهران بزرگ اظهار کرد: مردی ۳۸ ساله ساکن غرب تهران به پلیس فتا مراجعه و اظهار کرد، مبلغ ۹۵۰ میلیون ریال از حساب بانکی اش سرقت شده است که با تشکیل پرونده تیمی از ماموران پلیس فتا مسئولیت پرونده را بر عهده گرفتند.
وی عنوان کرد: شاکی در خصوص نحوه سرقت اظهار کرد، قصد انتقال وجه از اینترنت بانکم را داشتم که در موتور جستجوگر گوگل نام اینترنت بانک را جستجو کردم و وارد سایت شدم، عملیات بانکی خود را انجام دادم، اما با پیام «تراکنش شما ناموفق بود»، مواجه شدم و پس از دقایقی متوجه کلاهبرداری و برداشت غیرمجاز مبلغ ۹۵۰ میلیون ریال از حساب بانکی ام شدم.
رئیس پلیس فتا با اشاره به اینکه در رصدهای اطلاعاتی در فضای سایبری هویت و مخفیگاه متهم در حوالی یکی از محلههای جنوب تهران شناسایی شد، افزود: با هماهنگیهای قضایی تیمی از کارآگاهان به مخفیگاه متهم اعزام و موفق شدند در یک عملیات پلیسی وی را دستگیر کنند و در بررسی از مخفیگاهش تعدادی تجهیزات الکترونیکی کشف کردند.
این مقام سایبری تصریح کرد: متهم ضمن اقرار به جرم ارتکابی، در تحقیقات پلیسی به ۵۰ فقره کلاهبرداری و سرقت دادههای کاربران فضای مجازی معترف شد.
سرهنگ گودرزی با اشاره به اینکه کشف جزئیات سایر جرائم ارتکابی متهم ادامه دارد، افزود: برای ورود به اینترنت بانک تا حد امکان از جستجو در موتورهای جستجوگر خودداری کنید و حتما از صحت آدرس وارد شده اطمینان حاصل کنید و به نتایج موتورهای جستجوگر اکتفا نکنید. شهروندان همچنان میتوانند هرگونه مورد مشکوک را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس cyberpolice.ir به صورت آنلاین با کارشناسان ما در میان بگذارید.
پیشگویی پیرزن نابینای بلغاری برای سال ۲۰۲۱
بابا وانگا ملقب به «نوستراداموس بالکان» که تاکنون چندین مورد از پیشگوییهای او به حقیقت پیوسته است، پیش از مرگش برای سال ۲۰۲۱ نیز چند پیشگویی مهم انجام داد.
یک پیرزن نابینای بلغاری که گفته میشود حملات یازده سپتامبر، ظهور گروه تروریستی داعش و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا را به درستی پیشبینی کرده بود، از قرار معلوم چند پیشگویی مهم نیز برای سال ۲۰۲۱ انجام داده است!
این زن بلغاری که «بابا وانگا» نام دارد و در سال ۱۹۹۶ در ۸۵ سالگی درگذشت، ظاهرا تواناییهای فوقطبیعی شگفتانگیزی در خصوص پیشبینی آینده داشته که به او اجازه میداده بلایای طبیعی و سایر اتفاقات بزرگ جهان را پیشبینی کند.
پیشگوییهای بابا وانگا برای سال ۲۰۲۱
این پیرزن نابینا که به خاطر پیشگوییهای خارقالعادهاش لقب «نوستراداموسِ منطقه بالکان» را از آن خود کرده بود، زندگی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین را همچون سال گذشته در معرض خطر پیشبینی کرده است.
او در این باره گفته که جان رئیسجمهور روسیه (ولادیمیر پوتین) در سال ۲۰۲۱ به خطر خواهد افتاد و او از سوی فردی در داخل کاخ کرملین ترور خواهد شد.
بابا وانگا برای ترامپ هم پیشبینی مشابهی انجام داده است. او در پیشگوییهای خود گفته است که رئیسجمهور سابق آمریکا در سال ۲۰۲۱ دچار بیماری مرموزی میشود و سکته مغزی میکند.
او که در سالهای قبل نیز از نابودی قاره اروپا با حمله شیمیایی یا به دست گروههای افراطی سخن گفته بود، برای سال ۲۰۲۱ نیز از حمله هستهای به قاره اروپا و سقوط و نابودی کامل اقتصاد این قاره خبر داده است.
پیرزن بلغاری همچنین بروز حوادث طبیعی بسیار زیادی را در سال میلادی جدید را پیشگویی کرده است.
از دیگر پیشگوییهای او برای سال ۲۰۲۱ به پرواز درآمدن قطارها با استفاده از نور خورشید، حمکرانی یک اژدها بر بشریت و نابودی کامل بیماری سرطان است.
بابا وانگا کیست و از چه زمانی معروف شد؟
بابا وانگا در ۳ اکتبر ۱۹۱۱ در شهر استرومیکا در مقدونیه امروزی متولد شد. آنطورکه گفته شده، او در کودکی پس از گرفتار شدن در یک توفان وحشتناک، به طرز مرموزی بینایی خود را از دست داد و تا پایان عمرش نابینا باقی ماند. البته برخی گفتهاند او بر اثر این حادثه به طور کامل نابینا نشد و تا حد بسیار کمی میتوانست محیط اطراف خود را ببیند.
با این حال، برخی مدعیاند که بابا وانگا با همین شرایط جسمی، پیش از مرگش آینده جهان را تا سال ۵۰۵۹ میلادی که به اعتقاد او پایان عمر کره زمین خواهد بود، پیشبینی کرده است. به همین دلیل، با وجود آنکه بیش از دو دهه از مرگ او میگذرد، برخی افراد در جهان در پایان هر سال برای پیشبینی اتفاقات سال بعد به پیشگوییهای او مراجعه میکنند.
بابا وانگا برای اولین بار زمانی به شهرت جهانی رسید که پیشگویی او درباره غرق شدن زیردریایی روسی کورسک در سال ۲۰۰۰ به حقیقت پیوست. همچنین برخی از طرفداران او مدعیاند بابا وانگا دوازده سال قبل از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ یعنی در سال ۱۹۸۹ پیشگویی کرده بود که دو پرنده آهنین (هواپیما) به آمریکا حمله خواهند کرد. او حتی پیشبینی کرده بود که پس از این حادثه خون افراد بیگناه زیادی (اشاره به حمله آمریکا به عراق و افغانستان) “توسط گرگها” به زمین ریخته خواهد شد.
همچنین در زمانی که این پیرزن بلغاری تبدیل شدن چین به ابرقدرت شماره یک جهان را پیشبینی کرد، سهم این کشور از اقتصاد جهان تنها ۴.۱ درصد بود، اما پیشبینیهایی که اقتصاددانان جهان اخیرا از افزایش رشد اقتصادی این کشور در آینده انجام دادهاند، در تطابق کامل با پیشگویی بابا وانگا است.
او همچنین درباره خروج انگلیس از اتحادیه اروپا پیشبینی کرده بود که تا پایان سال ۲۰۱۶ (سالی که همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در آن انجام شد)، اروپا دیگر به این شکلی که اکنون وجود دارد وجود نخواهد داشت.
بابا وانگا حتی ظهور یک “ارتش افراطگرا” و حمله آن به اروپا را پیشگویی کرده بود که اکنون برخی معتقدند داعش را میتوان مصداق این پیشبینی او در نظر گرفت. به قدرت رسیدن پوتین در روسیه نیز یکی دیگر از پیشگوییهایی است که او سالها پیش از این انجام داده بود.
از همه جالب تر اینکه برخی مدعیاند این پیرزن نابینای بلغاری در زمان حیات خود پیشبینی کرده است که شخصی با مشخصات باراک اوباما آخرین رئیسجمهور آمریکا خواهد بود و این پیشگویی برخی را به این باور رسانده است که دونالد ترامپ ممکن است هرگز ریاستجمهوری خود را به پایان نبرد.
بابا وانگا علاوه بر این پیشگوییها، پیش از مرگ خود از پایان گرسنگی در جهان تا سال ۲۰۲۸ خبر داده است. او همچنین گفته است که کره زمین تا سال ۲۳۴۱ غیرقابل سکونت خواهد شد.
برخی کارشناسان ادعا کردهاند که تاکنون ۶۸ درصد پیشگوییهای این پیرزن بلغاری درست از آب درآمده است؛ هرچند طرفداران او این رقم را ۸۵ درصد اعلام کردهاند! استناد طرفداران او به تحقیقی است که دکتر «گئورگی لوزانُف» مدیر سابق موسسه نشانهشناسی بلغارستان، در این باره انجام داده است.
پیشگوییهای بابا وانگا درباره حوادث و اتفاقات جهان در حالی هر سال در آستانه سال نو میلادی نقل محافل خبری میشود که هیچ نسخه مکتوب و مستندی درباره این پیشگوییها وجود ندارد. روزنامه واشنگتن پست طی تحقیقی در سال ۲۰۱۲ فاش کرد که بسیاری از پیشگوییهایی که هر ساله به این پیرزن نابینای بلغاری نسبت داده میشود ریشه در شبکههای اجتماعی روسیزبان دارند.
انتهای پیام/