امین توکلیزاده
چند روزی است فیلم گفتگوی نوجوانی با یک زن معلوم الحال درحال توزیع است که انسان را یاد داستان قورباغه پخته می اندازد فضای مجازی آنقدر آهسته جامعه ما را بی غیرت نمود که بخشی از جامعه هیچ احساس خطری نکرد.
اگر این فاجعه فرهنگی ده سال قبل رخ می داد عکس العمل جامعه چه بود؟
بحران های مثل شکاف بین نسلی، بحران جنسی، نظام آموزش وپرورش نا کارآمد ،پایین بودن سطح سواد رسانه ای و … در بحران ولنگاری فضای مجازی ضرب شده تا با سرعت بنیان های اعتقادی و فرهنگی ما فرو بریزد. سلطه طلبان جهان برای توسعه منافع خود و مدیریت ملت ها با زیر ساخت سایبری بنای خود را در نابودی ارزشهای ملت های دیگر به ویژه ملت های متمدن گذاشته اند.
رها شدگی فضای مجازی شتاب دهنده نابودی فرهنگی شده، البته برخی از کشور ها با تدارک قوانین سخت گیرانه ای متناسب با ارزشها و مبانی خود سعی در تاخیر این فروپاشی دارند.
نظام ارتباطات با پدیده های رسانه ای کاملا تغییر یافته ونخبگان فرهنگی نتوانسته اند متناسب با سرعت و شتاب تکنولوژی سیاست گذاری و برنامه ریزی کنند. خارج شدن مدیریت افکار عمومی از مدار گروه های مرجع فرهنگ ساز و افتادن آن به دست اقشار کم عمق و فرد محور شدن تولید و انتشار محتوا به سختی کار افزوده است.
جریانی مرموز مدیریت فضای مجازی را مساوی واژه فیلترینگ کرده و با تابوی فیلترینگ همه را ترسانده و هر نوع مدیریت این فضا را دیکتاتوری در ذهن مخاطبان جا انداخته است.
متاسفانه در ایران چون اختلاف ازحوزه سیاست گذاری تا عملیات گسترده است کار دشوار تر است، دولت برای کم کردن مرجعیت رسانه ملی دنبال گسترش کمی فضای مجازی است تا بتواند منافع سیاسی خود را دنبال کند، گروه ها و جناح های سیاسی هم فضای مجازی را فرصتی برای بیان نقد های خود قلمداد می کنند و ترس دارند مدیریت آن بهانه ای برای محدودیت آنها باشد، شکل گیری طبقاتی از چهره های مجازی که کسب کاری راه انداخته اند هم به دایره مخالفان مدیریت فضای مجازی افزوده است.
ولی این خطر بیخ گوش همه کودکان و نوجوانان این سرزمین است نسلی که با گوشی های هوشمند زندگی می کنند و سخیف ترین محتواها در کوتاه ترین زمان در برابر چشمان آنها است.
اگر چاره ای نکنیم فردایی وجود ندارد که برایش تدبیر سیاسی و اقتصادی کنیم اهالی حوزه فرهنگ و رسانه و دلسوزان این مرز و بوم بیش از دیگران باید برای این مهم نگران باشند و تدبیر کنند.