امروزه زنان برای به ظهور رساندن توانمندیهای خود به اشتغال در بیرون از خانه علاقهمند شدهاند که به دنبال آن تصویر خانواده سنتی در حال محو شدن است.
در سالهای گذشته در دیدگاه زنان و مردان درباره زندگی خانوادگی و ایدههای آنها درخصوص نقشهای سنتی زن و مرد در خانواده و جامعه تغییراتی ایجاد شده است. در دهههای گذشته مشکلات اقتصادی و تغییر در انتظارات خانوادهها از زندگی، کسب درآمد بیشتر را برای بقای خانوادهها ضروری ساخته است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ۹۸ در بین جمعیت حدود ۲۴ میلیونی شاغل، ۲۰ میلیون و ۳۳۱ هزار نفر را مردان و ۴ میلیون و ۴۲۰ هزار نفر را زنان تشکیل میدهند. در این بین سهم مردان از اشتغال به ۸۲ درصد و زنان به ۱۸ درصد میرسد. هر چه جلوتر میرویم میزان مشارکت زنان برای درآمدزایی بیشتر میشود و اگر این آمار را با دهههای گذشته مقایسه کنیم متوجه افزایش اشتغال زنان در جامعه میشویم.
امروزه زنان به منظور به ظهور رساندن توانمندیهای خود و افزایش عزت نفس و خودشکوفایی به اشتغال در بیرون از خانه علاقهمند شدهاند. تصویر خانواده سنتی که در آن یک مرد در خارج از خانه کار میکند و فرزندان و همسر همه از درآمد او گذران زندگی میکنند، در حال محو شدن است.
اما این تغییر و تحول در زندگی زناشویی فعلی به دور از مشکل نیست، تصویر خانواده امروز زن و مردی با مشغله زیاد یا زن و مردی شاغل در بیرون از خانه را نشان میدهد که تعارضات شدیدی را بین نقشهای خانوادگی و کاری تجربه میکنند. تعارضات بین زندگی کاری و خانوادگی، درآمد متفاوت زوجین، وجود فرزندان و مسائل مربوط به آنها، کمبود وقت برای باهم بودن و… از جمله تعارضاتی است که زوجین شاغل در زندگی مشترکشان احساس میکنند.
تعارضات بین زندگی کاری و خانوادگی
رابطه بین خانواده و کار یک فرآیند تکاملی تدریجی را در خود دارد. این فرآیند تکاملی از استقلال کار و خانواده شروع شده و به تعامل کار خانواده میانجامد. در نهایت ممکن است این فرآیند به تقابل بین کار و خانواده منجر شود، تنش بین توجه به نقش خانوادگی خود و نقش اجتماعی در این فرآیند منعکس میشود و در نهایت در زندگی خانوادگی و زندگی کاری مشکلاتی ایجاد میکند.
امروزه زندگی کاری و زندگی خانوادگی دو نقطه مقابل یکدیگر هستند و به نوعی با یکدیگر تقابل میکنند، اما ایجاد تعادل بین خانواده و شغل یک ضرورت انکار ناپذیر است که زوجین به خصوص زنان شاغل باید به آن توجه ویژه داشته باشند، چراکه زنان علاوه بر نقشهای اجتماعی خود و فعالیت در بیرون از خانه نقشهایی مانند مادرانگی را برعهده دارند که نباید از آن نیز غفلت کنند.
جعفر بای محقق و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار با باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: جایگاه و مسئولیت زنان در منزل از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنان از یک سو در نقش شریک زندگی و از طرف دیگر مادر و معلمی دلسوز برای همسر خود محسوب میشوند.
وی تصریح کرد: مهمترین رسالت زنان در نهاد خانواده، مدیریت منزل است. آنان علاوه بر هدایت اقتصاد منزل، با تولیدات صنایع دستی، پشتوانه خوبی برای فعالیتهای اقتصادی برای شوهران خویش هستند.
بای اضافه کرد: اشتغال زنان در خارج از منزل آنها را با مشکلات اساسی مواجه کرده است، زیرا زنان در تعارض دو نقش اساسی مادر و همسر از یک طرف و نقش کارمند نمونه شدن از طرف دیگر قرار میگیرند.
درآمد متفاوت زوجین؛ زوجهای هر دو شاغل دو درآمدی
زوجهای هر دو شاغل بزرگترین گروه از خانوادههای غیر سنتی امروزی را تشکیل میدهند. در این خانوادههاٰ، زن و شوهر هر دو شغل دارند و با درآمد مشترکشان زندگی خانوادگی را اداره میکنند. این الگو با خانوادههای سنتی که در آن مرد مسئولیت نان آوری خانواده را برعهده دارد و زن صرفا به خانه داری میپردازد، متفاوت است.
اشتغال هر دو زوج و درآمد متفاوتشان گاهی به دور از مشکلات نیست. بگذارید یک مثال بزنیم؛ مرجان و علی چند سالی است که ازدواج کردند، مرجان در سالهای اول ازدواج بیرون از خانه کار نمیکرد، اما بعد از گذشت چند سالی از زندگی مشترکشان و کمبودهای مالی و مشکلات اقتصادی علی برای همسرش در جایی مطمئن کار پیدا کرد و حقوق مرجان در کاری که علی برای او پیدا کرده بود، از علی بیشتر بود و این سرآغاز مشکلات و اختلافات برای زندگی آنها شد.
حسین ابراهیمی مقدم روانشناس در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، بیان کرد: در صورتی که زنان احساس کنند که توانایی این را دارند که میتوانند در عین حال که کارهای منزل را انجام میدهند به فعالیتهای خارج از منزل نیز بپردازند و از طرفی مردان نیز هم پا و همکار و یاری رسان آنان باشند، می توانیم امیدوار باشیم که زن و شوهر در کنار یکدیگر برای رشد خانواده به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کنند.
ابراهیمی مقدم با اشاره به اینکه گاهی متوجه میشویم برخی از زنان شاغل احساس مدیریت کامل بر منزل را دارند، ادامه داد: گاهی زنان شاغل که از درآمد بالاتری نسبت به همسرانشان برخوردارند، در کلام و رفتارشان حالتی دستوری و امر و نهی کردن به چشم میآید که این امر میتواند ساختار بهداشت روانی خانواده را متزلزل کند.
حتی گاهی ممکن است تعهد هر یک از زوجین به شغلشان باعث بروز اختلافات و تعارضات در زندگی مشترک شود. هرچند نباید این را فراموش کرد که هر یک از زوجین جدا از نقشها و مسئولیت هایی که نسبت به یکدیگر دارند، در بیرون از خانه نیز وظایفی به آنها واگذار شده که نمیشود نسبت به آنها غفلت کرد.
پس شاغل بودن هر دو نفر این ضرورت را ایجاد میکند که تصمیمات خانوادگی باید با توجه به ویژگیهای شغلی هر دو نفر گرفته شوند؛ به عنوان مثال وقتی مرد خانواده در شغل خود پیشنهاد انتقال به مکانی جدید را دریافت میکند، ممکن است برای همسرش مشکلاتی را ایجاد کند. هر تصمیمی که در محیط کار برای یکی از زوجین گرفته میشود، زندگی خانوادگی آنها هم تحت تأثیر آن تصمیم قرار میگیرد، لذا اتخاذ تصمیم ها باید با توجه به ویژگیهای شغلی هر دو زوج باشد که غفلت از این مسأله باعث بروز تعارضات و مشکلات خانوادگی میشود.
وجود فرزندان و مسائل مربوط به آنها
مرحلهای از زندگی زوجهای شاغل، مربوط به تصمیم به فرزندآوری، تولد و تربیت فرزندان است. در ابتدای زندگی ممکن است دغدغه اصلی زوجها صحبت بر سر داشتن یا نداشتن فرزند باشد. بعضی از زوجین هر دو شاغل هستند و درآمد خوبی دارند، اما علاقه ای به بچه دار شدن ندارند، هر چند ممکن است این زوجین در این موضوع به توافق رسیده باشند، اما گاهی از این مسأله رنج شدیدی میبرند. در این شرایط میل به فرزندآوری در زندگی زناشویی کاهش مییابد و تمام دغدغه و زندگی زوجین کار، کار و کار میشود. هر چند آنها نمیدانند که در سالهای آینده که سنشان بالاتر میرود و بازنشسته میشوند، نداشتن فرزند چقدر برایشان دردآور است.
هر چند گاهی هم این طور نیست و یک زوج هر دو شاغل تصمیم میگیرند بچه دار شوند. این تصمیم آنها روابط خانوادگی زوج را به سمت خاصی هدایت میکند. کودک نیازهایی دارد که این نیازها میتواند نظم حاکم بر زندگی را برهم بزند. وقتی زوجین بچه دار میشوند، فعالیتهایی که آنها در اوقات فراغت انجام میدادند و حتی بعضی از مسئولیتهای کاری آنها نیز کاهش می یابد.
زوج هر دو شاغل که نیازمند برنامه ریزی در زندگی هستند ممکن است با تولد کودکی که با شرایط آنها همخوان نیست، دچار سردرگمی شوند. همراه رشد کودک، نیاز به مراقبت روزانه از آن نیز با تعهدات کاری والدین در تعارض قرار میگیرد. در این شرایط والدین باید برای انجام کارهای کودک از جمله مراجعه به پزشک، مهدکودک، مدرسه، خرید، بازی و … از زمان کاری خود بکاهند. این تغییرات مربوط به دورههای رشد کودکان، برای بسیاری از خانوادهها با هیجان خاصی همراه است، اما برای زوجهای هر دو شاغل این وضع متفاوت است، به این دلیل که در این خانوادهها هیچ شخصی همیشه در خانه حضور ندارد.
در زندگی زوجهای شاغل که به تازگی بچهدار هم شدند، حضور مادربزرگها پررنگ میشود. مادران در ساعتهای طولانی روز که بیرون از خانه کار میکنند مجبور هستند یا برای فرزندشان پرستار بگیرند که هزینه بر است یا فرزندشان را به مادر خود یا مادر همسرشان بسپارند، چراکه علاوه بر کاهش هزینه خیالشان نیز راحت است، اما این مسأله هم خالی از مشکلات نخواهد بود.
زهرا امام روانشناس و مشاور در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: در جامعه کنونی تعدادی از زنان علاوه بر نقش مادری خود، در فعالیتهای بیرون از منزل نیز ایفای نقش میکنند.
این روانشناس بیان کرد: برای زنان شاغل علاوه بر استرسهای کاری که در فعالیتهای بیرون از منزل دارند، داشتن فرزند نیز استرس زا است، بنابراین نگهداری از کودک برای ساعاتی توسط مادر بزرگ انجام میگیرد.
وی با بیان اینکه محیط و وراثت دو عامل تعیین کننده در تربیت و رشد کودکان هستند، اضافه کرد: اساس تربیت در سالهای اولیه تولد، توسط مراقبان اولیه که مادر و پدر هستند، شکل میگیرد. اگر فردی دیگر (مادربزرگ) قرار است این مسئولیت را برای ساعاتی به عهده گیرد باید والدین نسبت به رفتار، احساس و سبک تربیتی او اطمینان حاصل کنند.
این روانشناس با اشاره به اینکه دو تربیتی شدن کودک از معایب این مسأله است، گفت: وقتی کودک متوجه میشود در خانه هماهنگی وجود ندارد و به وسیله چند نفر بزرگ میشود، به این نتیجه میرسد چیزی به اسم درست و غلط وجود ندارد؛ به عنوان مثال مادر میگوید: «نمیتونی بستنی بخوری»، پدر میگوید:«بعد از غذا میتونی بستنی بخوری» و مادربزرگ میگوید:« عزیزم بیا الان بستنی بخور».
وی افزود: کسانی که به مادر در نگهداری از کودک کمک میکنند هم بهتر است بدانند بهترین راه تکرار کاری است که مادر با کودک انجام میدهد.
امام تصریح کرد: دخالت تربیتی مادربزرگها و پدربزرگها از دیگر معایب نگهداری از کودک توسط آنها است، چرا که نحوه تربیت مادربزرگ و پدربزرگ با والدین کودک متفاوت است و اصول تربیتی زمان آنها کاملا با اصول تربیتی این دوران متفاوت هستند و این اختلاف تربیتی منجر به لوس شدن کودک میشود و در واقع کودک متوجه نخواهد شد که نحوه درست رفتار کدام است.
این روانشناس اضافه کرد: اگر مجبور به سپردن کودک به والدین خود هستید، آنها را با اصول تربیتی خود آشنا کرده و از آنها بخواهید این اصول را به خاطر سلامت نوه خود رعایت کنند، حتی اگر به این اصول اعتقادی ندارند.
کمبود وقت برای با هم بودن زوجین
همراه با ادامه پیدا کردن رابطه زوجی و شغلی، زوجها در مییابند که همسرشان نمیتواند همه نیازهای اجتماعی، عقلانی، عاطفی و تفریحی آنها را برآورده کند، به دلیل اینکه زندگی زوجین هر دو شاغل با هیجانهای کاری همراه است، آنها وقت کمی را با یکدیگر میگذرانند. بعضی از این زوجها ممکن است نیاز خود به رابطه صمیمانه با همسر را بیشتر از طریق رابطه با همکاران دیگر نسبت به اعضای خانواده اصلی تأمین کنند.
سرآغاز مشکلی دیگر، دوری زوجین از یکدیگر آن هم به خاطر شاغل بودن
بروز خیانتهای زناشویی، طلاق عاطفی و سرد شدن زوجین نسبت به یکدیگر تنها بخشی از مشکلات اشتغال هر دو زوج است. وقتی بیشتر زمان خود را در محیطی غیر از محیط خانه و در تعامل با افرادی غیر از همسر خود باشید و وقتی به خانه میآیید دیگر حتی نایی برای حرف زدن با همسرتان نداشته باشید، نام این زندگی مشترک نیست، اسمش هم خانگی مسالمت آمیز است.
اما حالا ممکن است بگویید شرایط اقتصادی اقتضا میکند زنان هم پا به پای همسرانشان در بیرون از خانه به دنبال لقمهای نان باشند. درست است اما صحبت این نیست در قرن ۲۱ که آمار زنان تحصیل کرده از مردان تحصیل کرده بیشتر است، زنان را در گوشه خانه حبس کنیم و فقط مشغول پخت و پز و تمیز کردن خانه باشند. زنان هم میتوانند در جامعه حضور پیدا کنند و برای خود درآمد مستقل داشته باشند، اما چند نکته را نباید فراموش کنند.
به همین منظور زنان باید ساعت کاری خود را کم کنند و حتما قبل از همسرشان در خانه حاضر شوند، استقلال مالی خود را دائم به رخ همسرشان نکشند و احساس بینیازی مالی خود را به همسرشان القا نکنند، یادشان نرود قبل از آن که یک کارمند هستند، مادر فرزندشان هستند و تربیت فرزند از جمله وظایف اصلی زندگیشان است.
بیشتر بخوانید
به درستی که همراهی مردان با همسرشان در انجام امور خانه و تربیت فرزندان، قطع به یقین زندگی هر دو زوج شاغل را شیرین و با آرامش تر میکند، چراکه هر چه بار مسئولیت بیشتری بر دوش زنان باشد علاوه بر بروز مشکلات روانی و فردی برای زنان، زندگی مشترک آنها هم با تعارضات و خلاءهای متعددی رو به رو خواهد شد.
امان الله قرایی مقدم جامعه شناس در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: برخی از زنان شاغل به دلیل مشغله کاری از دنیای زنانه دور می شوند که تأثیر آن پس از گذشت سالها به شکل افسردگی بروز می کند.
وی تصریح کرد: برخی از زنان شاغل به اندازه ای در کار و وظایف خود غرق می شوند که نیازها و علاقه مندی های خود را فراموش کرده و دیگر حتی به وجود خود نیز اهمیت نمی دهند.
قرایی مقدم گفت: با برنامه ریزی درست و اساسی هر فرد شاغل می تواند هم در شغل و حرفه و هم در زندگی شخصی خود توازن ایجاد کند و این توازن موجب روان سالم و موفقیت او خواهد شد.
مزیتهای سبک زندگی زوجین هر دو شاغل
در کنار مشکلاتی که برای زوج هر دو شاغل مطرح شد باید در نظر داشته باشیم زمانی که هر دو عضو در زندگی شغلی پویا و سازندهای دارند آثار مثبتی در زندگی زوجی آنها رخ میدهد. همسری که علایقی مخصوص به خود دارد مهیجتر است. علیرغم مسائل حرفهای، احساس عزت نفس ناشی از شغل مستقل میتواند به غنا بخشیدن رابطه کمک کند. در اغلب اوقات یک همسر شاغل نسبت به کسی که شغل ندارد بهتر میتواند از همسرش حمایت کند.
یکی از نکات مثبت در زندگی زوجهای هر دو شاغل این است که وضعیت اقتصادی آنها در سطح خوبی قرار دارد. زوجهایی که از نظر اقتصادی وضعیت بهتری دارند عنوان میکنند که کیفیت زندگی شان در سطح بالاتری قرار دارد. ممکن است این زوجها به دلیل اینکه نگرانی کمتری درباره مسائل مالی دارند، اضطراب پایین تری داشته باشند. این زوجها از اخراج شدن از کار استرس کمتری دارند، چرا که همسرشان حمایت مالی خانواده را برعهده میگیرد و درآمد اقتصادی در این خانوادهها میتواند بعضی از استرسها را کاهش دهد.