آزادگان؛ تبلور فرهنگ مقاومت در برابر دشواری ها

آزادگان؛ تبلور فرهنگ مقاومت در برابر دشواری ها

نیمه پایانی مردادماه یادآور بازگشت آزادگان سرافرازی است که با مقاومت در برابر رنج و مشقت ها، اسطوره ای از ایستادگی ساختند و نام و فداکاری های خود را در صحیفه درخشان ایران اسلامی ثبت کردند تا همواره الگویی پر افتخار برای فرزندان این مرزو بوم باشند.

در ۲۶شهریور ۱۳۵۹خورشیدی ۲ اتفاق در عراق افتاد که شروعی برای یک جنگ هشت ساله با ایران شد. در این روز از یک طرف دولت عراق طی یادداشتی‌ رسمی‌ به‌ سفارت‌ ایران‌ در بغداد،‌ اعلامیه‌ الجزایر و عهدنامه‌های‌ مربوط‌ به‌ مرز مشترک‌ و حسن‌ همجواری‌ و سه پروتکل‌ و پیوست‌های‌ آن‌ و دیگر موافقت‌نامه‌ها و یادداشت‌های‌ انضمامی‌ به‌ این‌ عهدنامه‌ را یکجا و یک‌ جانبه‌ فسخ‌ کرد و از طرفی دیگر صدام حسین رییس جمهوری عراق در نطقی‌ در مجلس‌ ملی‌ این کشور، متن‌ قرارداد الجزایر را پاره‌ کرد و سه روز بعد یعنی در ۳۱شهریور با سخنرانی در جمع سربازان عراقی و شلیک توپ به طرف ایران، آغازگر جنگ تحمیلی شد.

**اشتباه محاسباتی نیروهای عراقی
نیروهای بعثی و در صدر آنها صدام، با توجه به اعتماد به نفس نظامی بیش از حدی که داشتند در شروع جنگ تحمیلی دچار اشتباه های محاسباتی شدند که این مهم روند ادامه جنگ را برای آنها دشوار کرد. در روزهای نخست شروع جنگ عراقی ها توان نیروی های هوایی ایران برای حمله و قابلیت های دفاعی آنها را ناچیز می دانستند و در فکر آنها هم نبود که نیروی هوایی ایران بتواند هشت سال ایستادگی کند چراکه آنها ارتش ایران، روحیه، تجهیزات و ذخایر آن برای یک جنگ طولانی مدت را دست کم گرفته بودند.

پیش بینی عراقی ها این بود که با شروع جنگ، روحیه ارتش ایران تضعیف شود، جامعه از هم بگسلد و حکومت سرنگون شود اما هر چه از جنگ می گذشت این پیش بینی نتیجه ای معکوس می داد زیرا ضمن یکپارچه کردن جامعه ایران، روحیه انقلابی مردم دوباره تقویت و اراده و عزم ملی آنان را نه تنها برای بیرون راندن مهاجمان، بلکه تا حد از میان بردن حکومت بعث تقویت شد.

به هر ترتیب جنگ تحمیلی با تمام فراز و نشیب هایی که داشت در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ خورشیدی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران و اعلام آتش بس میان ۲ کشور به پایان رسید اما یکی از پیامدهای این جنگ، اسارت بود.

**اسارات در جنگ تحمیلی
یکی از پیامدهای جنگ تحمیلی اسیر شدن افراد نظامی و گاهی غیرنظامی بود که با انگیزه های ایجاد رعب و وحشت، مبادله با اسیران خودی، تضعیف و تحت فشار قرار دادن یکدیگر و … انجام می شد. در این جنگ بیش از ۴۰ هزار تَن از رزمندگان، امدادگران و مردم غیرنظامی از ایران اسیر شدند. افرادی که در اردوگاه‌هایی که فاقد هرگونه شرایط استاندارد نگهداری اسرای جنگی بود، گاه تا ١١ سال در اسارت زندگی کردند، دورانی که برای آنها بسیار سخت و طاقت فرسا می گذشت.

وضعیت اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق به گونه ای بود که رژیم بعثی مجوز بازدید از ١۵ اردوگاه از مجموع ٣۵ اردوگاه را به نیروهای صلیب سرخ داده بود نام ١۵ هزار اسیر ایرانی در فهرست رسمی ثبت شد اما بیش از ٢٠ هزار اسیر ایرانی از چشم بازرسان صلیب سرخ پنهان نگاه داشته شدند تا رژیم بعثی بتواند بیشترین شکنجه‌ها و محرومیت‌ ها و آسیب‌ های جسمی و روحی را بر این گروه وارد کند و حتی گاهی تعدادی از این اسرا را به شهادت رساند. سرهنگ «عبدالرشید الباطن»، بازپرس ویژه گارد ریاست‌جمهوری عراق در جنگ علیه ایران در اعترافات خود می گوید که در طول سال‌های جنگ علیه ایران، ۶ هزار اسیر ایرانی ساکن در اردوگاه‌های مفقودین، به دستور صدام به شهادت رسیده‌اند.

**بازگشت آزادگان
بیست و سوم مردادماه ۱۳۶۹خورشیدی، آخرین نامه صدام به آیت الله هاشمی نوشته شد. در این نامه آمده بود: «مبادله فوری و همه‌جانبه اسرای جنگ … از راه خانقین (قصر شیرین) … صورت خواهد گرفت و ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ به آن مبادرت خواهیم کرد.» به این ترتیب و بنابه گفته آیت الله هاشمی «صدام برای اولین بار به ما راست گفت» تا این بار گرمای مردادماه گرمی بخش بسیاری از خانواده هایی شود که چشم به راه عزیزان خود بودند. عزیزانی که قدم های نخستین گروه از آنها در ۲۶ مرداد ۱۳۶۹خورشیدی خاک میهن را لمس کرد.

بعد از آن در ۱۳ مهر ۱۳۶۹ تا ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۱، دولت عراق در ۱۰ مرحله اقدام به آزادی ۴۶۴ تَن از آزادگان ایرانی کرد. ایران هم در ۱۸ مرحله سه هزار و ۳۳۸ اسیر عراقی را به دولت آن کشور تحویل داد. این تبادل اسرا همچنان ادامه داشت تا آنکه با تلاش‌های دولت ایران، سازمان صلیب سرخ جهانی و دولت عراق، آخرین گروه از آزادگان سرفراز دفاع مقدس، ۲۷ اسفند ۱۳۸۱به میهن اسلامی بازگشتند.

**آسیب های ناشی از دوران اسارت
«برای همه ما روزگار سختی بود؛ شکنجه گاه و بیگاه ما توسط افسران عراقی و آزار و اذیت مان، جزء برنامه های ثابتشان بود … یک روز که کف پاهای آشپز اردوگاه که اسیری ایرانی بود را به جرم بیشتر غذا دادن به اسرا با اتو سوزاندند … ما در دوران اسارت روزهای خیلی سختی را گذراندیم». اینها بخشی از گفته های محمد سلیمانی است که در ۱۷ سالگی به اسارت نیروهای عراقی درآمد.

نگاهی به خاطرات و گفته های آزادگان ایرانی نشان می دهد که نیروهای بعثی، اسرای ایرانی را با بدترین روش ها مورد شکنجه و آسیب های روحی و روانی قرار می دادند که نمونه های بارز آن گرسنه نگه داشتن آنها، قطع ارتباط با دنیای خارج از زندان و نگهداری در محیط های غیراستاندارد بود. به همین سبب این افراد با آسیب های روحی و روانی و جسمی روبرو بودند.

یکی از آسیب هایی که این افراد با آن مواجهه شدند، آسیب های جسمانی بود. آنها به سبب نبود حمام و سرویس بهداشتی های مطلوب و بهداشت عمومی در محیط اردوگاه ها، تغذیه ناسالم و … علاوه بر تبعات ناشی از زخمی شدن در جنگ دچار بیماری های پوستی، گوارشی و … نیز شدند.

همچنین این افراد با انواع خشونت ها روبرو بودند که تاثیرات مستقیمی بر روح و روان آنها برجای گذاشته است و برخی تا به امروز درگیر آن هستند.

به هرترتیب اسرای ایرانی در اردوگاه های عراقی با وحدت رویه خود توانستند هر نوع فشار روحی و روانی را تحمل کنند و دشمن را در رسیدن به هدفش ناکام بگذارند.

آزادگان به سبب استرس و رنج و محرومیت هایی که در دوران اسارت خود متحمل شده اند به حمایت و مراقبت های درمانی، اجتماعی و خانوادگی احتیاج دارند تا درمانی برای آلام روحی و جسمی آنها باشد زیرا این افراد سرمایه های ارزشمند کشور هستند که نباید قدردانی و یادبود رشادت های آنها در یک روز خلاصه شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*