امروز خراسان جنوبی – محمد فاضل / از اقتصاد، الف و قاف و صادش را هم که ندانیم، آثارش را با همه وجود، درک می کنیم. وقتی قیمت ها از “الآن” تا “الآن” فرق می کند، مردگانِ این خاک هم درک می کنند مصائب زیستن را. وقتی برخی از آحاد جامعه باید حساب کرایه اتوبوس شهری را هم داشته باشند تا کمتر آمد و شد کنند، معلوم است که حرف مردم، می شود اقتصادی حتی اگر نه درس های رشته اقتصاد که حتی خبر اقتصادی هم نخوانده باشند. حالم ناخوش شد وقتی از بانویی- که به خانه ما آمده بود- سراغ دخترش را گرفتم که چرا او را با خود نیاوردید؟ به ضرب کرایه اتوبوس در دو مسیر رفت و برگشت و برای دو نفر پرداخت تا دلیل نیامدن دخترش را توضیح دهد. حالم ناخوش شد وقتی مرد، در سوپری محله، بطری نوشابه را برداشت اما سرجایش گذاشت وقتی قیمتش را پرسید. این سکه، فقط یک رو ندارد اما هر دو رویش، حال آدم را ناخوش می کند مثل کسی که سکه را می اندازد و می داند که شیر باشد یا خط، در هر دوحال او بازنده است. روی دوم سکه هم در میان از ما بهتران ، خود را نشان می دهد. در میان جوانانی که شغل خود را تفریح می دانند با پول توجیبی چندین و چند میلیونی که از “پاپا جون” شان می گیرند. در یکی از همین کانال های اجتماعی دیدم که جوانکی “شغل” خود را “تفریح” می دانست با پولی که از پدرش می گرفت. او برای یک خودروی ۲۰۶، ۱۲۰ میلیون تومان، تجهیزات گرفته بود و به گفته خودش ماهی ۳ میلیون تومان، خرج خودرویش می کرد. خب، بابا جونش این پول را می داد اما از کجا؟ نمی دانم پدرش کیست و کارش چیست اما می دانم که هر جا ثروتی انباشت شده، آن سوتر زندگی هایی ویران گشته است. بگذریم، حالم ناخوش است از دیدن و خواندن خبر هایی از این دست. بگذارید کوتاه کنم سخن و بگویم که اگر از اقتصاد، ال و قاف و تا و صادش را هم نخوانده ایم اما هستند کسانی که خوانده اند و خوب هم خوانده اند و امروز صدایشان بلند است از شرایطی که حال مان را ناخوش می کند. حسین راغفر را اهل اقتصاد می شناسند. هم دکترای اقتصاد دارد و هم چشم بینا و هم بیان صریح. او چنین به بیان شرایط حاضر می پردازد که؛شرایط کنونی بهشکلی است که گروهی فقر و نابرابری بیسابقهای را تجربه میکنند و در مقابل گروهی دیگر با اشرافیگری بیسابقهای زندگی میکنند. این بزرگترین تهدید داخلی است که گروههای بیبضاعت هر روز در خیابانها رژه اشرافیت و تفاخر را مشاهده میکنند و این وضعیت را نتیجه تصمیمگیریهای نظام تصمیمگیری میداند. بزرگترین آسیبی که این نابرابریهای اقتصادی ایجاد میکند فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی نسبت به نظام سیاسی است. مشروعیت یک نظام سیاسی متکی به اعتماد مردم است و اگر این اعتماد خدشه ببیند آن نظام سیاسی با چالشهای بزرگی مواجه خواهد شد. او یک خبر تحلیلی هم دارد ؛”بررسیهای ما نشان میدهد که در سال گذشته رقمی بالغ بر ۵۰۰ هزارمیلیارد تومان رانت ارزی در کشور به وجود آمده است.” خب، این رانت هم به مردم که نرسیده است. عده ای خاص، برده اند و خورده اند و یک آب هم روش. تازه به گفته دکتر، مالیات اخذ شده از این رقم در حدود صفر است! اجازه بدهید بیش از این کلمات، به تلخی کنار هم قرار نگیرند اما بشنوند متولیان امر از این دکترای اقتصاد و دیگر اقتصاد دانان که باید برای فسادِ در سیستم نشسته، چاره ای اندیشید. اگر نظام اقتصادی، درست نشود، در ارکان نظام اجتماعی و حتی سیاسی، زلزله ایجاد خواهد کرد. برای مهار هزینه هایی چنین سنگین باید همین الان به همه وجود به میدان بیایند آنانی که اندیشه ای پویا و دستی توانا دارند که لحظه ای، حتی لحظه ای دیگر هم دیر است.