امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / گاه اتفاقاتی در فضای واقعی و مجازی رخ میدهد که انگشت به دهانت میکند، آیا باور کنی یا بسپاری به تند باد فراموشی، هنوز پرونده مشعشع هفته بزرگداشت معلم بسته و به بایگانی جهت نگاهداری تا سال دیگر سپرده نشده بود که برخی گروه هایی که آبشخورشان تقریباً معلوم است که به چه دار و دسته ای تعلق دارد فیلمی را در گروه ها و کانال های مجازی باز نشر کردند که گویا دانش آموزان مدرسهای در حال رقص و پایکوبی با آهنگ یک خواننده هستند تا چنین نتیجه بگیرند و به بیننده القا کنند که بی بند و باری ریشهاش در چنین مکان هایی زده میشود!!!
شاید حدود ۲۰ سال پیش در یک گزارش مستند در یک روزنامه سراسری هشدار دادم که حضور دخانیات در مدارس راهنمایی زنگ خطری است برای نسل سومی که در راه است، آنقدر بر من سخت گرفتند و برعلیه بازتاب این واقعیت تلخ بیانیه و تلفن و…شکل گرفت که نگارنده را به چالشی بزرگ کشاند…!
همیشه اینگونه است در کشوری که مدیرانش سر را تا جایی که فضا اجازه دهد زیر برف میکنند تا نبینند و نشنوند واقعیات عملکردشان را، زمانی به فکر مبارزه با اتفاقات ناشی از بازخورد سیاست های مخربشان می افتند که باید هزینههای سنگینی را بار مردم کنند …!
بعدها آن گزارش ثابت کرد که چنان بوده که ماحصل آن نیم تای صفحه روزنامه بوده است، زمانی که مواد مخدر کم کم جای پایش در مقطع ابتدایی هم به چشم آمد …!
کدام یک از آقایانی که رقص چند دانش آموز چنین رگ غیرت شان را قلمبه کرده در مورد بچههای طلاق، بچههای اعتیاد، بچههای بدسرپرست، بچههای از اینجا رانده شده و از آنجا وامانده فیلم تهیه کردند؟! کدام یک از آقایان لنز دوربین را به سوی شرایطی چرخاندند که علت العلل شرایط موجود اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شده است تا بصورت کلیپ درآورند که درآن رانتهای گردن کلفتان و اختلاس گران بی ریشه و نسب و زمین خواران گردن کلفت و قانون ستیزان وجیه المله و وابستگان مفتخوار را به نمایش گذارند!!!
رقص چند کودک احتمالاً ارزش و تأثیرش بسیار بسیار بالاتر از مواردی است که به آنها اشارت رفت، چگونه اینقدر قدرت تحلیل و درک از واقعیات جامعهمان را سخیف کردیم که حاشیهها تبدیل به متن شدهاند و متنها نیز که خود صورت مسئله اصلی هستند طبق معمول این چند دهه پاک شدهاند…!!!
سال ۱۳۸۵ در یکی از روستاهای شیراز و قبل از شین آباد معروف و در یک آتش سوزی تعدادی دانش آموز سوختند، طبق اخبار چند روز پیش این دانش آموزانی که در بی اندیشگی مدیران سوختند برای مطالبه حق از دست رفتهشان به وزارت آموزش و پرورش مراجعه و ساعت ها پشت درب اتاق وزیر محترم آموزش وپرورش در انتظار دیدار با بطحایی مینشینند تا زیارت کنند ایشان را! اما دریغ از دیداری در حد چند دقیقه، و نیروی انتظامی در نهایت آنان را از محل اخراج میکند، ان شاءا… که آقای رئیس نبودهاند و در جلسه ای و مراسمی تشریف داشته اند، اما چنانچه بود و نیامد، باید بر سنگ سرد آموزش و پرورش مان انگشت بگذاریم و فاتحه ای بسازیم…!!!