امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / قبلترها زلزله، آتش سوزی، ریزگردها و طوفان ها واقعیات مدیریت های ما را عریان کرده بودند، تصورمان این بود که در گذر زمان حتماً در فرم و کیفیت و کمیت کارایی مدیران بحران تأثیر مثبت گذاشته و در بحران بعدی که در کشورمان به امری عادی تبدیل شده، شاهد مدیریتی علمی و قاطع و واحد خواهیم بود، اما در بحران سیل که از گلستان شروع شد و تاکنون به خوزستان ختم شده متوجه شدیم که خیر!! هیچ تغییر و اتفاقی که ثابت کند واقعاً مدیریت بحران وجود دارد رخ نداده است!!!
سردرگمی و انفعال و بی برنامگی باز چالش همیشگی مدیریت بحران کشورمان شد و همچنان خواهد شد!!
نبود مدیریت کلان و قاطع و جلوگیری از موازی کاری از دستاوردهای چندین و چند ساله مدیریت بحران است!!
در زمان هایی که نه سیل است و نه زلزله، مدیریت بحران ما در حالت شفیرگی به خوابی عمیق فرو میرود و پس از وقوع حادثه، تازه خمیازه می کشد و دست و پایی حرکت میدهد و از پیله خارج میشود، تا پس از ساعت ها که از وقوع حادثه گذشته اعلام وجود کرده و تولید بیانیه و اطلاعیه کند، نه ماشین آلات مجهز و در دسترس، نه نقشه راهی مناسب، نه انبارهایی که پر و پیمان باشند از ادوات، نه آموزشی به مردم و خانوادهها و دانش آموزان، نه سرعت عمل و نیروهای پای کار و آموزش دیده و متخصص …!! بعداً این مدیریت بحران تازه شروع میکند به آمار دادن خرابی ها و از بین رفتن راه ها و پل ها و ابنیه و زیر ساخت هایی که دههها برای آنها سرمایه گذاری شده است!! بی آن که از عملکرد خود و نیروهایش آماری دقیق و متقن دهد… مردم برای کمک هجوم میآورند و نمی دانند باید چه کنند، هر نیروی نظامی و انتظامی بنا به صلاحدید خود عملیات خاصی را به انجام میرساند که نتیجه خروجی آن به دلیل نبود مدیریت قاطع و مرکزی، بسیار ضعیف بوده و هست… مدیریت بحران ما نامی است بر تابلویی که هر از گاهی از خواب میپرد، بدون امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و آموزش و رابطه تنگاتنگ با مردم کشوری که همواره در معرض بحران های طبیعی قرار دارد، نمیتوان مدیریت بحران را تعریف کرد…؟!
بحران در کشور ما پس از حادث شدن و گرفتن رمق مردم و خسارت های کلان جانی و اقتصادی تبدیل میشود به نمایش های تلویزیونی که قشری خاص و عدهای خاصتر را به نمایش گذارد که بیل به دست و در حالیکه به دوربین فیلمبرداری خیره شدهاند و یا در آب غوطه میخورند اوج ریا کاری را به منصه ظهور برسانند، وگرنه هیچ نیازی به اجرای شوهای مهیج کمک کردن با آرم و برند های گوناگون نیست!! مردم خود بخوبی بحرانها را مدیریت میکنند و نیازی به اینگونه شو آف ها ندارند، این که بسیاری حاضرند در گل و لای بمیرند اما ترک خانه نکنند به این دلیل است که میدانند بعدها باید کاسه چه کنم بر دست گیرند و سال های سال در انتظار بازسازی عمر بسوزانند …!!
هرچه نقد کنیم از مدیریت بحران کم گفتهایم، هر چه نقد کنیم از مدیران کلان کشور که هیچ نظارتی بر امور این مردم بی پناه ندارند باز هم کم گفتهایم، هر چه نقد کنیم بر عدم تولید مدیران خوش فکر و لایق در طی چند دهه باز هم کم گفتهایم …و این ما خواهیم بود که در نهایت به دلیل گستاخی قلم محکوم به بسیاری از انگ ها و تهمت ها خواهیم شد …!!