رئیس سرکلانتری سوم پلیس پیشگیری پایتخت از دستگیری پرستار جوانی خبر داد که با همدستش نقشه سرقت پولهای پیرمردی را کشیده بودند.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اویل اسفندماه سال ۹۷ بود که زن جوانی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و گفت: پرستار پدرش و یک هم دست دیگر قصد داشتند پولهای داخل خانه را سرقت کنند، اما با مقاومت من گرفتار شدند و همین حالا در خانه حضور دارند.
این سرآغاز پرونده سرقت از خانه پیرمرد پولدار بود.
سرهنگ علی آقاکارخانه در این باره میگوید:مأموران پلیس پس از دریافت خبر بلافاصله راهی محل حادثه شدند. با حضور مأموران در خانه پیرمرد مشخص شد زن جوانی به نام پریناز که از دوسال پیش پرستاری پیرمرد را به عهده دارد با هم دستی یکی از دوستانش به نام زهرا نقشه سرقت چند میلیون تومان پول از خانه پیرمرد را کشیده بودند، اما شانس با آنها یار نبود و با سرعت عمل دختر پیرمرد که خیلی اتفاقی در خانه حضور داشت هر دو نفرشان غالفگیر شده و گرفتار شدند.
اما ماجرای سرقت پولهای پیرمرد چیست و پرستار جوان این نقشه را چه طور اجرا کرد؟ در ادامه گفتگو با این سارق جوان را میخوانید.
چند سال داری؟
سی سال.
چه طور پایت به خانه پیرمرد باز شد؟
دو سال پیش به عنوان یک خدمتکار وارد این خانه شدم.
از چه طریقی با این خانواده آشنا شدی؟
پرستار قبلی مرا معرفی کرد.
از نقشهای که برای سرقت پولهای پیرمرد کشیدی بگو؟
همیشه همراه پیرمرد به بانک میرفتم و چند میلیون تومان پول میگرفتیم. سپس به خانه میآمدیم. هیچ وقت به این فکر نمیکردم که یک روز نقشه سرقت پولهای پیرمرد را بکشم، اما چند وقت پیش پدرم دچار بیماری شد، یکی از کلیه هایش از کارافتاد و خرج درمانش زیاد بود. به هر دری زدم تا شاید پول درمان پدرم را فراهم کنم، اما نشد.
همین موضوع باعث شد که نقشه سرقت را بکشید؟
بله، آن روز پیرمرد از بانک حدود ۱۲ میلیون تومان پول گرفت و با هم به خانه آمدیم وچند ساعت با خودم فکر کردم تا اینکه تصمیم گرفتم پول را سرقت کنم. برای این کار احتیاج به یک هم دست داشتم. به همین خاطر به یکی از دوستانم به نام زهرا زنگ زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. او هم قبول کرد کمکم کند.
نقشه را چه طور اجرا کردید؟
بعد ازظهر در ورودی خانه را بازکردم، شانس نداشتیم، آن روز دختر پیرمرد هم در خانه بود وقتی هم دستم زهرا وارد خانه شد با یک دستمال آغشته به ماده بی هوشی به سمت دختر پیرمرد رفت. قصد داشت ابتدا او را بی هوش کند، اما زورش نرسید. با هم گلاویز شدند.
آن وقت تو چه کار کردی؟
حسابی ترسیده بودم، به سمت آنها رفتم تا جدایشان کنم.
چرا فرار نکردید؟
ترسیده بودم. دختر پیرمرد در ورودی را قفل کرد و دیگر راهی برای فرار نداشتیم. بعد او با پلیس تماس گرفت و دستگیر شدیم.
فکر میکنی چه آیندهای در انتظارت است؟
نمیدانم، اما امیدوارم پیرمرد و فرزنداش رضایت بدهند. من دو سال در خانه آنها کار کردم و پایم را هم چپ برنداشتم. این بار هم اشتباه کردم و پیشیمانم. من پیرمرد را مثل پدر خودم دوستش داشتم، اما متاسفانه پولها وسوسه ام کرد.
منبع: میزان
زن میانسال که برای نظافت شب عید یک کارگر را از کنار خیابان به خانهاش برده بود، نمیدانست قربانی وسوسههای شیطانی او خواهد شد.
در آن شرایط که دست و پایم بسته بود قادر به انجام هیچ کاری نبودم. با توجه به اظهارات این زن ۵۰ ساله، کارآگاهان اداره شانزدهم اطمینان پیدا کردند که سارق کاملاً به شرایط زندگی و همچنین محل نگهداری طلاها آشنایی داشته؛ بنابراین در ادامه، تحقیقات از اطرافیان مالباخته در دستور کار قرار گرفت و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند مدتی پیش جوانی ۳۰ ساله برای نظافت، چند روز در خانه این زن حضور داشته است؛ در تحقیقات تکمیلی مشخص شد که شاکی بدون هرگونه شناختی درباره این شخص یا درخواست از شرکتهای خدماتی این جوان را بهعنوان کارگر به خانه خود آورده است.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با تحقیقات میدانی و بررسی تصاویر بهدست آمده از دوربینهای مداربسته محدوده محل زندگی شاکی موفق به شناسایی خودروی پراید سفید رنگ متهم در شب سرقت شدند؛ با شناسایی خودرو، کارآگاهان مالک خودرو را در شهرستان کرج شناسایی کرده و اطلاع پیدا کردند که خودرو آخرین بار با شرایط اقساط و بهصورت قولنامهای به شخصی بهنام امیرهوشنگ (۳۴ ساله) فروخته شده است.
با شناسایی تصویر امیرهوشنگ بهعنوان کارگر نظافتچی که چند روز در خانه شاکی حضور داشته، کارآگاهان با انجام اقدامات تکمیلی اطمینان پیدا کردند که امیرهوشنگ همان متهم پرونده است که با صورت پوشیده وارد خانه شده و پس از سرقت پول و طلاها وی را مورد آزار و اذیتقرار داده است. سرانجام با شناسایی مخفیگاه امیرهوشنگ در محدوده خیابان احسان در شرق تهران، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی روز ۱۹ فروردین اقدام به دستگیری وی کردند؛ امیرهوشنگ در تحقیقات اولیه منکر هرگونه سرقت و آزار و اذیت شاکی شد، اما پس از پیدا شدن رشته دستبند متعلق به زن میانسال و همچنین اعلام نظریه پزشکی قانونی، به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت و همچنین آزار و اذیت او اعتراف کرد.
متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: بهعنوان کارگر روزمرد صبحها در خیابان منتظر میماندم تا شاید کسی مرا برای کار ببرد. تا اینکه یک روز خانم میانسالی سراغم آمد و گفت که چند روزی برای نظافت و کارهای خدماتی نیاز به کارگر دارد. خانه او ویلایی و قدیمی است؛ طی چند روزی که در خانهاش کار میکردم متوجه شدم که او به تنهایی زندگی میکند و مقادیر قابل توجهی نیز پول و طلا در خانه دارد؛ از همان زمان بود که فکر سرقت پول و طلاهایش به سرم افتاد.
سرهنگ کارآگاه علی، ولی پور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با اعترافات صریح متهم به سرقت و همچنین آزار و اذیت جنسی شاکی قرار قانونی از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
دختر دلارفروش با وعده خرید دلار به قیمت ارزان مردان را به دام شوم خود میکشاند تا نقشه پلیدش را اجرایی کند.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، یک مرد به بازپرس گفت: با سپیده در یک پارتی لاکچری آشنا شدم و او با وسوسه من را به سمت خود کشاند و همان شب او را به خانه ام دعوت کردم، عجیب اینکه سپیده پذیرفت و با من به خانه ام آمد.
وی افزود: یک هفته هر روز همدیگر را میدیدیم و مرتب با تلفنهای میلیاردی او در زمینه دلار مواجه میشدم تا اینکه علت را پرسیدم و شنیدم او نفوذ زیادی دارد و میتواند برایم دلار ارزان بخرد.
این مرد گفت: من هم وسوسه شدم سرمایه گذاری کنم و همین کافی بود تا به سپیده اطمینان کنم و در دو مرحله دو میلیارد تومان به او بدهم و قرار ۳ روزه بگذاریم تا دلارها را به من بدهد. آخرین شب که سپیده همراه من بود دیدم که همه وسایل شخصی اش را جمع و جور کرد و با خود برد، اما اصلا تصور نمیکردم دیگر او را نخواهم دید. سپیده فرار کرد و من نتوانستم او را پیدا کنم و حالا نمیدانم کجاست؟
با دستور بازپرس ماموران سپیده را تحت تعقیب قرار دادند و پس از اقدامات مخابراتی او را ردیابی کرده و به دام انداختند. سپیده خود را بی گناه خواند و ادعا کرد با کامران صیغه بوده و ۲ میلیارد تومان را هدیه گرفته است.
این زن در مواجهه با طعمه اش گفت: من درباره دلار حرفهای زیادی زدم، اما اینکه بتوانم ارزان بخرم دروغ این مرد است. او ۲ میلیارد به من داد، اما رفتارش ناگهان عوض شد و من تصمیم به ترک او گرفتم، چون تصور میکرد، برده اش هستم.
با وجود این ادعاها بررسیها نشان داد سپیده با همین شگرد مردان دیگری را هم خام خود کرده است و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
منبع: رکنا