یادداشت: اصلاح را از “خود” شروع کنیم

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / ما منتقدیم. نه به معنای تمام ساحتی آن. نه به این معنا که پی یافتن حقیقت باشیم بلکه گاه خود پا روی حق می گذاریم. ما منتقدیم ولی به معنای دقیق کلمه، داریم دستِ پیش می گیریم که پس نیفتیم . که کسی جلوی خودِ ما زبان به انتقاد نگشاید که؛ رفتار تان با استاندارد هایِ شهروندی ناسازگار است. ما داریم جلو، جلو، می دویم که کسی جلوی مان را نگیرد و الا کدامِ مان هستیم که نسبت به حق ولو علیه خود ما باشد، جانب داری کنیم. مشکلِ ما این است که خود و منافع خود و فهم خود را تراز زندگی می دانیم و می خواهیم همه به این قاعده خود را ساز کنند لذا همیشه در جایگاه طلبکار می ایستیم حال آنکه اگر به انصاف، چشم باز کنیم خواهیم دید که بر ذمه ما چه لیست بلند و بالایی بر ندیدن حق و پا گذاشتن روی حقوق دیگران است. من این نگاهِ “رضا مقصودی” را پسندیدم که به ظرافت ما را به تنوع تضییع حقوق عمومی توجه می دهد. مایی که خود همیشه طلبکاریم. اوبه تمثیل سازی می پردازد و می نویسد؛ خانم “الف” به بانک می‌رود. نوبت می‌گیرد. شماره‌اش ۱۳۵ است. همان‌جا دوستش را می‌بیند که سه ساعت زود تر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی ۲۴ و یکی ۲۵. شماره ۲۵ را از او می‌گیرد و کارش را زود تر از ۱۱۰ نفر دیگر انجام می‌دهد و خوشحال بانک را ترک می‌کند.
آقای “ب” راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد می‌زند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی می‌آمد. آقای “ب” کسی را سوار نمی‌کرد و می‌گفت که فقط دربست می‌رود.
آقای “ت” در جاده می‌بیند که همه‌ی ماشین‌ها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه‌ی خاکی می‌شود و از چند صد نفر جلو می‌زند و بعد به داخل صف ماشین‌ها می‌آید.
خانم “ث” فروشنده است. کیفی می‌فروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان. توریستی از همه جا بی‌خبر می‌آید که کیف را بخرد. قیمت را می پرسد. در جواب می‌شنود: ۶۰ هزار تومان.
آقای “ج” کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیده‌اند، در اتاقش را بسته، چایی می‌ریزد و می‌نشیند کنار همکارش هرهر می خندد.
آقای “ح” نانواست اما در گرمای تابستان و سرمای زمستان، در زمان شلوغی صف، تا متوجه تکانِ دست یک آشنا می شود، برشته ترین نان ها را به او می دهد….
واقعیتِ تلخ تر از تلخ این است که اگر یک لحظه با خودمان رو راست باشیم خواهیم پذیرفت که همه‌ی ما به اندازه “توان‌مان” متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع کننده‌ی حق دیگران. هرجا دستِ مان رسیده، کوتاهی نکرده ایم. اگر کوتاهی، گاهی، مشاهده می شود از تقوای ما نیست از این است که از دسترس مان دور بوده است!
با این خلق و خوی، اخبار اختلاس، دزدی و سواستفاده، نه تنها، غافلگیر کننده و عجیب نیست بلکه طبیعی ترین نتیجه‌ این نگاهی خواهد بود که همه چیز را برای خود می خواهیم ولو اگر ذره ای هم حق ما نباشد.
اگر می خواهیم روزگارمان خوش شود، باید رو به رستگاری بیاوریم و اول از خود شروع کنیم خوب زیستن را و و به حق تمکین کردن را. از خود شروع کنیم. دیگران هم از خود شروع خواهند کرد و همه چیز رو به بهبود خواهد نهاد….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*