چرا سال اول زندگی مشترک سخت و پر تنش است؟

بسیاری از زوج‌های جوان سال اول ازدواج را یکی از سخت‌ترین دوران روابط زناشویی شان می‌دانند. ‏شما انتظار دارید در اولین سال زندگی زناشویی‌تان همه چیز بر وفق مراد باشد تا بتوانید سالیان سال کنار هم در آینده زندگی کنید.
زندذگی مشترک، سال اول زندگی، ازدواج،زن و مرد، استقلال فکری، همسر، تحمل کردن، مسئولیت پذیری، خانواده ایرانی، عشاق موفق

اولین مساله‌ای که با آن مواجه می‌شوید این است که چطور «من» را به «ما» تبدیل کنید. حرف زدن در این مورد راحت است اما عملی کردن آن واقعا کار سختی است. زمانی که مجرد بودید همه چیز حول محور خودتان بود «من چطور فکر می‌کنم»، «من چطور احساس می‌کنم؟»، «من چطور هستم؟»، «من چطور باید باشم.»‏

اکنون ازدواج کرده‌اید و باید تعادلی میان هویت و استقلال فردی‌تان ایجاد کنید و در عین حال همبستگی و همراهی‌تان را با همسرتان داشته باشید. صرف نظر از اینکه شما چقدر خودتان و خواسته‌هایتان را دوست دارید باید تمرین کنید که برای «ما» شدن در مواردی اولویت را به گروه بدهید و نه به فرد. «ما چه می‌خواهیم؟»، «ما چه تصمیمی بگیریم؟»، «ما چطور رفتار کنیم». در مرحله بعد باید نیازهای شخصی خودتان و همسرتان را از هم تفکیک کنید و به طور هدفمند آنها را نیز در نظر بگیرید «او چه چیزی دوست دارد؟»، «او چه کاری دارد؟»، «او چه مشکلی دارد؟»‏

روی سه مساله کار کنید؛ چیزی که شما می‌خواهید، چیزی که همسرتان می‌خواهد و کاری که باید برای رابطه انجام دهید.

موضوع دیگری که از همان روزهای اول زندگی با آن مواجه می‌شوید ناتوانی در برقراری یک ارتباط صحیح است. «ما زبان هم را نمی‌فهمیم»؛ این ساده‌ترین توضیح این نکته است. در این موقعیت شما باید تفاوت زنانه و مردانه را درک کنید. شما دو جنس متفاوت و از دو فرهنگ متفاوت هستید. این کاملا طبیعی است که در بسیاری از موارد آن هم در ابتدای زندگی دچار سوءتفاهم‌های زبانی یا رفتاری شوید. ‏

خانمی در دهمین سال زندگیش تعریف می‌کرد «من یک جروبحث شدید و فراموش نشدنی داشتم. آن موقع مشغول حرف زدن با کسی بودم اما همسرم مدام حرفم رو قطع می‌کرد و از من می‌خواست یه چیزی رو براش ببرم و بعد دوباره صدام می‌کرد تا یه کار دیگه‌ای رو انجام بدم. من فقط ازش خواسته بودم اینجور موقع‌ها کمی صبور‌تر باشه و یا خواستش رو یک بار اعلام کنه و مطمئن باشه که من فراموش نمی‌کنم. پاسخ این خواسته من این بود؛ اصلا نمی‌خوام. خودم کارامو می‌کنم تو برو به مکالمات خیلی مهمت برس و برای همین موضوع ساده ما چندین روز پیاپی باهم درگیر بودیم» این وضعیت بارها و بارها برای شما هم اتفاق افتاده است. معنی تلویحی این حرف‌ها این است؛ «مهم نیست. من خودم می‌کنم چون تو کوچیک‌ترین چیزی یادت نمی‌مونه. چون دیگران برات مهم‌تر از من هستند. تو وقتی برای من نداری و…» در حالی‌که همسر می‌توانست با کمی درک متقابل و کمی اعتماد بگوید «مهم نیست اگر بتونم خودم انجامش می‌دم و یا میذارم برای فرصت مناسب.» واکنش این فرد کاملا آزار دهنده و تدافعی است. موارد مشابه دیگری نیز وجود دارند که نشانه یک ضعف بزرگ و آشکار در رابطه است؛ ناتوانی در شنیدن و گوش سپردن. ‏

ارزش گوش سپردن  در رابطه زناشویی مساله‌ای است که در سال اول ازدواج به خوبی درک نمی‌شود. ‏

‏ ـ ما باید از خود بپرسیم چه منظوری داریم؛ قبل از اینکه بخواهیم در ذهن دیگری فرضیه‌های نامناسب ایجاد کنیم و ذهنش را به سوی موارد اشتباه منحرف کنیم.
ـ ما باید پیش فرض اصلی را بر این اصل بگذاریم که «همسرم نمی‌خواهد اذیتم کند و او احساس خوبی نسبت به من دارد‎»
‎‏ ـ ما باید بپذیریم همسر نمی‌تواند ذهن خوانی کند. ‏
ـ ما باید بپذیریم همسرمان با افراد دیگری که می‌شناسیم با پدر، مادر، دوستان و اعضای فامیل فرق دارد. و این ناعادلانه است که با او مثل افراد دیگر رفتار کنیم. ‏
ـ هرکدام از ما مسائل شخصی خود را داریم که باید در تعامل مشترک آنها را حل و رفع کنیم. ‏

سومین مساله‌ای که در سال اول ازدواج زن وشوهر را دچار مشکل می‌کند کم تحملی و بی صبری است. قبل از اینکه حرف منفی بزنید یا احساسات بدتان را بیان کنید، کمی صبر داشته باشید. در سال اول زندگی مشترک اشتباهات زیادی می‌کنید. اما به تدریج یاد می‌گیرید چطور بنیان رابطه را با کمی صبر و بردباری و ایجاد درک متقابل محکم کنید. ‏

چیزهایی که رابطه را سخت و پرتنش می‌کنند:

ـ انتظارات غیرواقعی از زندگی زناشویی. تصور و فانتزی شما از ازدواج بعد از شروع زندگی بهم می‌ریزد. یادتان باشد تخیلات با حقیقت فرق دارند. حقیقت را بپذیرید نه فانتزی‌ها و رویاهای دوران نوجوانی و کودکی را. ‏

ـ ناتوانی در مطابقت با شرایط جدید زندگی؛سختی‌ها و ناهماهنگی‌ها. ‏

ـ از دست دادن بسیاری از روابط دوران مجردی و حتی عادت‌ها برای تطبیق بیشتر با زندگی زناشویی ممکن است شما را دچار نگرانی و استرس کند و از خودتان بپرسید «اصلا! چرا اینکارو کردم؟»

‎ـ حوادث و اتفاقات غیرمنتظره مثل از دست دادن شغل، درآمد کم، تصادف، اجاره نشینی، بیماری و بی کاری اگر در سال اول ازدواج اتفاق بیفتد احساس شما را در این رابطه تحت تاثیر قرار می‌دهد. ‏

ـ ناهماهنگی و کنار نیامدن با عادت‌های شریک زندگی تان و تفاوت‌های فردی می‌تواند باعث آزارتان بشود. ‏

ـ مقایسه آنچه از زندگی می‌خواستید، از همسرتان انتظار داشتید و برای زندگی برنامه ریزی کرده بودید با آنچه حقیقت دارد ممکن است این ارتباط را سخت کند.

ـ جروبحث مداوم باهم، آزار و اذیت و استفاده از روش‌های خشونت‌آمیز در سال اول ازدواج زنگ هشداری برای ادامه رابطه برای شما خواهد بود. ‏

ـ عدم توافق درباره خرج کردن، اولویت‌های مالی زندگی، پرداخت وام‌ها و مدیریت مالی در سال‌های اولیه برای زن و شوهر دلسردی ایجاد می‌کند. ‏

ـ مدیریت کارهای خانه و مسئولیت پذیری هر دو نفر در رسیدگی به امور خانه یکی از کشمکش‌های سال‌های اول زندگی است. ‏

ـ خودخواهی به عنوان یک ویژگی بارز در یکی از دونفر یا هر دو، این رابطه را سخت‌تر می‌کند. ‏

ـ ناهماهنگی و ناتوانی در بیان خواسته‌های جنسی و زمان رابطه و شکل رابطه در سال‌های اول زندگی رابطه را پیچیده می‌کند. ‏

ـ برقراری تعادل میان کار و زندگی خانوادگی چالشی برای رابطه شما است. ‏

ـ زندگی زیر یک سقف به طور کلی تغییری اساسی است که به همراه تغییرات دیگر شما را تحت تاثیری عمیق قرار می‌دهد. ‏

زندگی زناشویی یک سفر طولانی است. نمی‌توانید تعیین کنید در چه سالی از زندگی تان بهترین تجربه‌ها و در چه سال‌هایی سخت‌ترین لحظات را داشته‌اید.
سال اول زندگی مشترک می‌تواند بهترین سال در دوران زندگی زناشویی تان باشد این بستگی به میزان صبر و تحمل شما، بلوغ و آگاهی از آنچه پیش روی شماست نیز دارد. در واقع همه سال‌های بعد نیز اینگونه هستند. ‏

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*