امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / می گویند چهل سالگی یعنی اوج پختگی و تجربه، اوج صلابت و عقلانیت، اوج برنامه ریزی و قانون مداریست، اوج فهم، شعور و اوج تکامل اندیشه است، در چهل سالگی هم انرژی داری و هم انگیزه و هم پای رفتن و نماندن، اگر چنین نبودی یعنی هنوز چهل ساله نشدهای حتی اگر سن ات به صد برسد، یعنی درشت استخوانی اما با سری کوچک بر بدن…!!
اینک در آستانه چهل سالگی خیزش مردمی هستیم که در چهل سال پیش دوسیه و پرونده یک نظام را بایگانی کردند تا پرونده و دوسیه ای نو بگشایند تا تعریفی جدید و نویی از جمهوریت و اسلامیت را شاهد باشند.
چهل سالگی این انقلاب دیگر نه توجیه میپذیرد و نه بازی با احساسات مردم برای پرت کردن حواسشان به بازی های جدید، دیگر نمیشود مردم را در برهوت ندانستنها سرگردان کرد و با لاپوشانی و خاک ریختن بر تعفن ناکار آمدی ها به استخدام شعار و بازی با کلمات در آورد!!
چهل سالگی یعنی اوج پختگی و باز تولید نسلی نو از مدیران فهیم و مسئولیت پذیر و پاسخگو، یعنی عذر خواهی مسئولینی که به دلیل خودمحوری و خود شیفتگی تصمیماتی را از جانب مردم و بنام آنان گرفتند که بهای سنگین اش را تاکنون همان پاپتی های انقلاب گر پرداختهاند، یعنی بی واسطه و هوچی گری و ایجاد موج و زنده باد و مرده باد، بازگشایی پروندههای روی هم تلمبار شده ظاهر الصلاحانی را بگشایید که همواره از مردم طلبکارند و انگار با رعیت بدبخت، دست و پابسته طرف هستند، یعنی مردم در جریان اعوجاجات و کژروی های تندروهایی قرار گیرند که بر اثر آن، منافع ملیشان بازیچه حماقت های منفعلانه و بی تفکر آنان قرار گرفت و اینک همان مردم در گرداب این حماقت ها دارند دست و پا می زنند!
این که ما پس از چهل سال هنوز نقشه راه نداریم و زنجیره بسیاری از بایدهای مان منقطع و از هم گسیخته است و در بسیاری از برنامهها نیز بسیار عقب ماندهایم که نیازی به آمار و ارقام ندارد که اظهر من الشمس است خود از ناگفته هایی است که باید در چهل سالگی بی ریا و صادقانه با مردم درمیان گذاشت، مدیران کلان کشور اگر خویش را مصلح و از جنس مردم میدانند از لاک بولتن ها، سیاسی بازیها، حلقههای امنیتی و محافظین ریز و درشت خارج شوند و سوار بر اتوبوس، مترو و در صف نانوایی، قصابی و میادین میوه و تره بار و درسر کلاس های درس و دفتر مدارس و بر سفره حقیر مردم حضور یابند و چون شاگردی مؤدب و پر حوصله به اربابان خود توضیح واضحات دهند که چرا وضعیت کشور اینگونه شد، نترسید مردم خودشان از شما محافظت میکنند، بگوئید که چرا از عدالت فقط نامش برای لقلقه زبان باقی مانده، بگویید چرا اختلاس و چپاول پول مردم، رانت خواری، فامیل بازی و خودی و ناخودی بازی تبدیل به فضیلتی بزرگ شده؟! چرا از شفاف سازی اقتصادی میهراسید مگر قرار نیست مردم بدانند که شمایان در خفا چه میکنید و چه بلاهایی بر سر شان در می آورید؟!
مردم هنوز در انتظار روزهای خوشاند، دلشان خیلی میخواهد حتی یک روز آبی خوش از گلویشان پایین برود، واقعاً حق مردم این است؟! حق مردم پنهان کاری بنام مصلحت اندیشی است؟ مردم هنوز هستند هرچند دلخور و افسرده اما هستند، این سرمایه را در قمار قدرت طلبی و بازی در پشت پرده سیاسی کاری از دست ندهید، مردم هنوز مشروعیت را قبول دارند و حاضرند بهایش را نیز چون همیشه بپردازند به شرطی که ناکارآمدیتان را قبول کنید و شخم بزنید تمام نامدیریتی هایتان را تا مردم باور کنند که تغییر به نفع آنان در راه است، از مردم نترسید و نهراسید و هر خواسته به حق آنان را سیاسی نکنید، از خشم مردم اما سخت بترسید و بهراسید که مردم از دروغ و ریا و حرف درمانی و تهمت و…متنفرند، همه نامدیریتی ها را به گردن این سوی آب و آن سوی آب نیندازید، با مردمتان که تعامل نکنید حتماً با دنیای پیچیده امروز هم نخواهید توانست تعامل کنید…!!!