۱٫من، تو، ما
وقتی زن وشوهر هردو کارمی کنند و در موضوعات مالی باهم به توافق نمیرسند تقسیم هزینههای جاری زندگی، پرداخت قبضها و پس انداز عادلانه درآمدهای شخصی کار عاقلانه و مطلوبی است. به نظر نمیرسد هیچ ایرادی در این تصمیم وجود داشته باشد اما معمولا این تصمیم درست اجرا نمیشود. یکی از زن و شوهر و معمولا زنان شاغل با رضایت قلبی در این هزینهها شراکت نمیکنند و یا با گلایه و پرداختن به این موضوع که«منم دارم هزینههای این زندگی رو میپردازم»ارزش مفهوم رابطه و ازدواج را پایین میآورند. اگر واقعا به این توافق رسیده اید که هردوی شما برای پرداخت هزینههای یک زندگی مشترک مسئول هستید بدون هیچ چشم داشت یا انتظاری و این ادعا که پرداخت هزینهها از جانب شما یک لطف است این تعهد مالی را ادامه بدهید. اگر این کار را از روی باور و علاقه قلبی تان انجام نمیدهید به اولین چیزی که آسیب میزنید «رابطه» است.
۲٫وام روی وام
از وام برای مدرسه غیر دولتی، وام ماشین، وام برای خریدن خانه، وام برای ازدواج، وام برای کمک هزینه زندگی و تعمیر خانه همگی هزینههای تحمیلی به اقتصاد و درآمد خانواده هستند. اگر یکی از شما مخالف گرفتن این نوع وامها هستید و همسرتان به امید پیشرفت به این وام دل خوش کرده است بدون شک دچار مشکل اساسی خواهید شد. اگر هر دو کار کنید ممکن است نخواهید در پرداخت وامها به همسرتان کمک کنید و او مجبور باشد همه پرداختها را به عهده بگیرد و اگر به هر دلیلی یکی از وامها را شما پرداخت کردید بارها و بارا به همسرتان یادآوری کردید که وام سنگین خرید خانه را شما پرداخت کرده اید در حالی که آن را وظیفه خودتان نمیدانسته اید. احساس فاصله، تنهایی و جا خالی دادن به این رابطه آسیب میزند. تاثیری فراموش نشدنی و ماندگار!
۳٫خرجهای شخصی
خرجهای شخصی یکی از درگیریها و اختلافات زن و شوهرهاست. هرکدام از شما چقدر از درآمد زندگی سهم دارید؟نیازهای شخصی تان را با توجه به درآمد چگونه باید هزینه کنید؟ شما و همسرتان باید بدانید چه حقی از درآمد و خرجهای شخصی تان دارید و تا چه اندازه آزادی عمل برای پرداختن به علاقه و خواستههای مادی تان دارید. در این باره باید آشکار و مشخص حرف بزنید و بر طبق یک الگوی توافقی پیش بروید وگرنه مشکلات بسیار بیشتر و پیچیده تر میشوند.
۴٫رئیس بزرگ
وقتی یکی از زن وشوهر کار میکند، زن خانه دار است یا شوهر بی کار شده است و هزینهها روی دوش زن خانه است و یا یکی از همسران درآمد بسیار بیشتری دارد احساس برتری و قدرت در کسی که کار بیشتر میکند یا درآمد بیشتری دارد عامدانه یا ناخودآگاه پیش میآید. کسی که در آمد دارد فرمانها را صادر میکند. او تلاش میکند تا هزینهها و مخارج زندگی را تعیین کند و با الگوی خودش پیش برود. احساس مالکیت و ریاست در یک رابطه دوستانه و صمیمی و در جایی که همدلی و اشتراک در رابطه تعریف شده اند همه چیز را خراب میکند. یادتان باشد شاید همسرتان هوش اقتصادی و مدیریت اقتصادی بهتری داشته باشد. نحوه هزینه کردن درآمدها هیچ ربطی به این ندارد که چه کسی کار میکند.
۵٫بچهها و هزینه ها
چه بچه داشته باشید یا نداشته باشید این پرسش مطرح است. تصمیم به بارداری و پرداخت هزینههای جاری کودک میتواند مساله اختلاف شما با همسرتان باشد. بچه، لباس و تغذیه و خانه مناسب و سرگرمی و آموزش و رفاه میخواهد. اختلاف شما و همسرتان بر سر اولویتها و نیازهای کودک و میزان رفاه و تامین خواستههای مادی کودک دردسر و جروبحث تازه دیگری خواهد بود.
۶٫خرجی دادن به پدر و مادرها
اگر خانواده شما یا همسرتان ثروتمند نباشند و در شرایطی نیاز به حمایتهای مالی شما داشته باشند مثلا مجبور باشید خرج مادر تنها یا مریضتان را بدهید و یا برای خرید جهیزیه به خواهرتان کمک مالی کنید، ممکن است بدون هیچ نیت و هدف خاصی، این مساله برای رابطه زناشویی تان دردسر ساز شود. به ویژه اگر همسرتان با رضایت قلبی این قدم خیر را بر ندارد. همسرتان به پولی فکر میکند که میتوانست صرف زندگی مشترکتان شود و شما به نیاز خانوادهای که سالهای زیادی را با آنها سپری کرده اید و ارزش کار خیر فکر میکنید. این عدم تفاهم میتواند یک مشکل اساسی باشد. شکل دیگر این مشکل زمانی است که شما پنهانی و بدون اطلاع همسرتان برای خانواده خودتان خرج کنید وهمسرتان را در فشارهای مالی جدی قرار بدهید.
راه حل را پیدا کنید
ایجاد یک ارتباط سالم کلید حل مشکلات مالی شماست. مثلا در مورد مشکلاتی که برای گرفتن و پرداختن وام برای شما و همسرتان پیش میآید، فقط گفتگو و توافق است که مساله را حل میکند. برای وام گرفتن هر دوی شما باید باهم به توافق برسید. وام گرفتن بدون توجه به نظرات همسرتان خودسرانه است و مسلم است که تبعاتی دارد. ترس از بازپرداخت بدهیها منطقی است و اگر همسرتان چنین نگرانیای دارد باید آن را بپذیرید به ویژه اگر مطمئن نیستید در موعد پرداخت بدهی پول کافی دارید. اگر میتوانید تضمین و اطمینان کافی به همسرتان بدهید او هم به راحتی وام گرفتن را میپذیرد و اگر چنین تضمینی وجود ندارد از وام و قرض گرفتن منصرف شوید. در این شرایط اگر وامی گرفتید و مشکلاتی در پرداخت آن داشتید بهانه و گله و شکایت همسرتان طبیعی به نظر میرسد.
اگر هزینههای زندگی به عهده هر دو شما است این کار را با برنامه ریزی و هماهنگی انجام بدهید. هزینههای جاری، نیازهای مادی شخصی وخواستههای دراز مدت، آرزوها و میزان پس انداز را مشخص کنید و بر طبق این برنامه پیش بروید. همه چیز باید مشخص باشد و هر دو باید سهم عادلانهای در پرداخت هزینهها داشته باشید.
برای پرداخت هزینههای سنگین زندگی و خرید وسایلی که برای زندگی ضروری میدانید هردوی شما باید اظهار نظر کنید. حتی اگر همسرتان کار نمیکند باید درباره دخل و خرج و انواع هزینهها نظر بدهد. هیچ چیز پنهانی وجود ندارد و هیچ کس رئیس بزرگ نیست. اگر میتوانید بر طبق این اصل پیش بروید دیگر مشکلی دراین باره نخواهید داشت.
یک حساب مشترک میتواند بسیاری از سوتفاهمها و اختلافات را رفع کند. هر ماه مقداری از درآمد مشترکتان را وارد این حساب کنید و از آن خرج کنید. دیگر هرگز احساس نمیکنید یک نفر بار مالی بیشتری از این زندگی را به دوش میکشد.
هزینههای آموزشی و تفریحی کودکتان اجتناب ناپذیر است. اگر در مورد میزان فراهم کردن این رفاه با هم اختلاف دارید و به توافق نمیرسید از یک مشاور کمک بگیرید. مشاور به شما خواهد گفت حد وسط و تعادل در خرج و هزینههای یک کودک در شرایط فعلی چقدر است.
در مورد کمک هزینه به خانواده هایتان باید با یک سیاست هماهنگ پیش بروید. هیچ کدام از شما نمیتواند برنده یا بازنده باشد. اگر خانودهای نیاز به کمک دارد و شما توانایی مالی دارید باید به آنها کمک کنید اما حد نیاز خانواده و توانایی مالی شما باید متناسب باشد. طبیعی است که این کمکها نباید به رابطه شما آسیبی بزند.
یادتان باشد
هر عملی، واکنشی دارد. رفتار شما در مورد مسائل مالی نیز بازتابی دارد و روی رابطه و احساسات همسرتان تاثیر میگذارد. اگر چنین تاثیری وجود ندارد مطمئن باشید رابطه شما، ازدواج نیست. اجازه ندهید این تاثیرات مخرب و ویران کننده ی رابطه شما با همسرتان باشد.