وقتی کودکی بزرگتر از سنش حرف میزند
وقتی کودکی حرف هایی بزرگتر از سنش را به زبان می آورد، پدر و مادر دلشان ضعف می رود و قربان صدقه ی او می روند؛ معمولا والدین فکر می کنند رفتار کردن و صحبت کردن کودک مثل بزرگسالان نشانه ی هوش و نبوغ اوست.
کودکانی که از رفتارهای بزرگترها تقلید و بیشتر راجع به مسائل بزرگترها صحبت می کنند (مثل اینکه دختری سه ساله در مورد نحوه پوشش خانمی از اقوام نظر می دهد یا پسر چهارساله تکه کلام های مردانه به کار می برد) باید ریشه را در نحوه رشد و نوع خانواده آنها جستجو کرد؛ اما به راستی چرا برخی کودکان دوست دارند مثل بزرگترها حرف بزنند و راجع به مسائل آنها صحبت کنند؟ علت اینگونه رفتارها چیست؟ آیا این نوع رفتارها نشانه های خوبی از رشد ذهنی کودکان است و یا فقط یک نوع تقلید رفتاری از بزرگترهاست؟
پریسا قیاسی روانشناس کودک در پاسخ به این سوالات به تبیان می گوید: بخشی قلیلی از این رفتارها ژنتیک است مثل برخی از کودکان که کمتر خود را با بازی های کودکانه مشغول می کنند و در سنین کمتری دست از بازی می کشند که تعداد اینگونه کودکان خیلی کم است اما برخی از این کودکان که رفتارهای بزرگترها را در واقع تقلید می کنند، در خانواده های کم جمعیت بزرگ شده اند و تک فرزند بوده اند. در واقع کودک از وقتی که چشم گشوده است با بزرگترها برخورد داشته است و ناخودآگاه اغلب روابطش با کسانی است که از خودش بزرگتر بوده اند، پس در معرض پدیده هایی قرار گرفته است که متناسب با سنش نبوده است.
این نوع کودکان در نوع روابطشان کاملا متفاوت با کودکانی هستند که در محیطی کودکانه-بازی و همکلام شدن باهم سالان- زندگی می کنند. این بچه ها کودکی شان کوتاه می شود و زود بزرگ می شوند.
قیاسی به دیگر مواردی که باعث می شود کودک از دنیای کودکی خود خارج شود اشاره می کند و می گوید: حضور دائمی در جمع بزرگتر ها، تماشای فیلم ها، سریال ها و قرار گرفتن در معرض رسانه هایی که مناسب سن کودک نیست، صحبت کردن با کودک و یا در حضور او درباره مسائل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و به طور کلی مسائل روزی که ما درباره آنها صحبت می کنیم، از جمله مسائلی است که باعث می شود کودکان در معرض بزرگسالی قرار بگیرند چراکه کودک مانند ضبط صوت هرآنچه را که می شنود را ضبط و شروع به تکرار آن جملات می کند.
گاهی کودک برای آنکه توجه دیگران را به خود جلب کند شروع به تقلید رفتار و گفتار بزرگترها می کند. این روان شناس کودک در این باره می گوید: زمانی که کودک سعی می کند با ارائه رفتارها و صحبت های بزرگانه توجه دیگران را به خود جلب نماید، بدون هر گونه عکس العمل تندی نسبت به رفتار های او بی اعتنایی کنید چرا که یکی از بزرگترین علت های اینگونه رفتار جلب توجه خواستن از دیگران بدین وسیله است و این رفتارها زمانی تشدید میشود که اطرافیان برای سرگرمی، کودک را محور صحبت ها و شوخی های بین خود کنند!
قیاسی در پایان توصیه می کند که باید بچه ها را در محیط هایی قرار دهید که بیشتر با هم سن و سالان خودشان ارتباط داشته باشند؛ رفتن بچه ها به مهد کودک یکی از این گزینه ها است. خوب است که بچه ها از سنین ۳ سالگی ساعاتی را در مهد کودک با همسن و سالانشان سپری کنند یا در مهمانی ها سعی کنید تعدادی بچه باشد که با یکدیگر بازی و صحبت هایی از جنس کودکی داشته باشند. معمولا وقتی در یک مهمانی حاضر می شوید که هیچ بچه ای حضور ندارد کودک مجبور است که کنار شما بنشیند و به حرف های بزرگانه ای گوش دهد که مناسب سنش نیست؛ درست است که وقتی کودکی حرف هایی در حد بزرگتر ها می زند برای ما لذت بخش است و ما از آن به شیرین زبانی تعبیر می کنیم ولی این کودک از دنیای کودکی خود خارج شده است و در واقع این مسئله می تواند برای او زنگ خطر باشد.
گاهی والدین کودکان را تشویق می کنند که بزرگانه لباس بپوشند، حرف بزنند و حتی رفتار کنند درحالیکه پدر و مادر وظیفه دارند به فرزندان خود گوشزد کنند که در محدوده ی سنی خود گام بردارند و آنان را در مسیر رشد شخصیتی هدایت کنند. در واقع والدین باید با امر و نهی به جا به کودکان آموزش دهند که در چه جایی، چه حرفی بزنند و چگونه رفتار کنند. اما متاسفانه برخی از والدین با رفتارهای نسنجیده ی خود کودکان را از رشد طبیعی خارج می کنند لذاکودکانی که بیشتر از سنشان می فهمند و بزرگتر از سنشان صحبت میکنند دچار بلوغ زودرس نشده اند بلکه انان در معرض بزرگسالی قرار گرفته اند و نمی توانیم انتظار داشته باشیم که بزرگسالانی شاد و سالم شوند.