امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / اول: آب می دیدند و گردش آبادی می ساختند. گاه آبادی ها، طولی شکل می گرفت تا مردمان، کمترین فاصله را با آب داشته باشند. آب که به دیگر مناطق راه می یافت، بنا ها هم شکل می گرفت. این طرح اولیه تشکیل آبادی ها بود که در گذر زمان بزرگ می شدند و به شهر ارتقا می یافتند. گاهی هم دیگر ظرفیت ها بودند که در کنارِ آب می نشستند و کلید آبادانی می شدند. زمانی هم آدم های بزرگ، قد می کشیدند و مردمان را زیر سایه خود گرد می آوردند و یا باعث توسعه منطقه ای می شدند.
دوم: حضرت فاطمه معصومه(س) به باورِ من همان شخصیتِ برتر از آب است که نه فقط یک منطقه را آباد می کند بلکه با آباد کردنِ انسان های آزاد، بستر سازِ آبادانی برای یک جهان می شود. این درست که بی بی، ازدواج نکردند و فرزندی نداشتند اما کیست که نداند، بر دامنِ مطهر این مادر، آسمانی از ستاره های نورانی رسته است که هر کدام به روزگاران، دیاری را به روزِ مُدام، روزی داده اند. اینان هم در منطقه قم و هم بر اساسِ منطقِ حضرتِ معصومه(س) بزرگی یافته اند و بعد این به هرجای جهان هم که رفته اند باز اهلِ قُم ماندند که ماندگاری در جغرافیای معرفتی، جاودانه تر از سکونت در جغرافیای فیزیکی است.
سوم: شرفُ المکانِ بالمکین یک واقعیت است در نظام فکری انسان. در این نظم، این انسان ها هستند که به مکان، ارجمندی می بخشند و هرچه شخص بزرگ تر باشد، بهره مکان از ارجمندی وجود او افزون تر می شود تا جایی که خود هم می تواند به ساکنانِ خویش، شرافت ببخشد. به هر حال، عالم، جایگاه داد و ستد میان همه اجزا است. زمین، بذر را می گیرد، بوته تحویل می دهد. شاخه را می گیرد، به درختِ تناور و پُر ثمر و سایه گستر، تبدیل می کند. انوار را از انسان های متعالی می گیرد و آینه سان، بازتاب دهنده آن در گردش روزگار می شود. قم نیز از جمله این مکان هاست. شرافت یافته به حضور بزرگی از اهل بیت که هم نامِ حضرت مادر را دارد در شکوه “فاطمه معصومه” و هم حرمش، راز دار ناپیدایی حرمِ حضرتِ مادر است. عظمتِ این حرم را باید در بیانِ نور افزای حضرتِ امام صادق(ع) خواند که می فرمایند: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّهُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ ا… حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَهُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْکُوفَهُ الصَّغِیرَهُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِیَهَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَهٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّهَ بِأَجْمَعِهِمْ. به این معنا که ؛ خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود – زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.
چهارم: درب هایی که البته به هشت باز می شود از این منطقه مستلزم قرار گرفتن در منطقِ قم یعنی همان سازگاری با معارف اهل بیت است. به گونه ای که انسان با رفتار و کردار درست، نسبت خود را به آن منطق نشان دهد. این نسبت که دقیق تعریف شد می توان از آن در ها به بهشت خدا رسید. بهشتی که آدمی با ” سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحِیم” در آن هر روز از رحمت خدا بهره ای افزون تر می برد….