امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / قدر زر را باید شناخت چنانکه زرگر می شناسد. قدرِ گوهر را هم باید دانست چنانکه گوهری می داند و برایش ارزش می گذارد. آن ضرب المثلِ معروفِ “قدر زر، زرگر شناسد. قدر گوهر، گوهری” هم می خواهد ضرورتِ ارزشیابی داشته ها را به ما یادآور شود تا قدر بدانیم و ارزش بگذاریم و حتی اولویت بندی داشته باشیم برای داشته ها. هم در داشتن و هم در از دست دادن. این البته قبل از آنکه درباره مادیات باشد برای گوهرهای وجودی و داشته های معنوی و معرفتی است. باید داشته ها را نگه داشت و “انسان” ماند نه این که همه چیز را در راه نگه داشتنِ خود، فدا کرد. استاد مصطفی ملکیان در صفحه ۱۴۶ کتاب تحلیل فلسفی، نگاهی تامل برانگیز به موضوع دارد و مخاطب را بر سر کلاس درس امیر المومنین(ع) می نشاند به این سخن که؛ حضرت علی (ع) در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح آدمی میتواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت میخوانم: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه۲۱۵): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند. … اگر نگاهی مطالعه گر داشته باشیم به موضوعات و مسائل و آدم ها ، به خوبی در می یابیم که مشکلات در حوزه فردی و اجتماعی و حتی جهانی، درست همان وقتی آغاز می شود که فرد برای ماندن به ذخایر استراتژیک خود دست می برد و گوهرهای قیمتی خویش را برخلاف هندسه علوی چنان خرج می کند که آخرین داشته اش می شود جان. آن هم جانی که نه در این دنیا ارزشی دارد و نه در آن دنیا. حال آنکه اگر جان، اولین می بود همه ارزش ها چنان می ماند که مرگ هرگز نتواند بسیط زیستن و”صیت آوازه” ارزش ابدیت انسان را تحت تاثیر قرار دهد. ما باید برای خود زیستن را چنان تعریف کنیم که با وجود همه آن گوهرها باشد. نه بدون آن. این داشته هاست که به زندگی قیمت می دهد نه این که بسان پول رایج آن را برای زندگی به هر قیمت، خرج کنیم. حواس مان به داشته ها و ضرورت نگه داشت آن باشد تا حواس زندگی و ابدیت هم به ما باشد….